تکانشوری
۰۲/۱۰
۱
۰۲/۱۰
۶۸/۳
۰۶/۰
۱۱/۰
۴۶/۰
با توجه به آمارههای جدول ۴-۷ ، گروه آزمایش در خرده مقیاسهای بیتوجهی و بیشفعالی مرحله پسآزمون دارای میانگین پایینتری در مقایسه با گروه کنترل است. این یافته بدین معنا است که پس از کنترل تفاوتهای موجود در دو گروه کنترل و آزمایش، مداخله توانسته است کاهش معناداری در میانگین خردهمقیاسهای بیتوجهی و بیشفعالی ایجاد نماید. اما در خرده مقیاس تکانشگری در مرحله پسآزمون بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری
مقدمه
در این فصل با توجه به یافته های تحقیق به بحث و تفسیر پیرامون فرضیه های پژوهش، محدودیتها و در پایان به ارائه پیشنهادات پرداخته شده است.
خلاصه پژوهش
این مطالعه به بررسی تأثیر آموزش مدیریت رفتار کودکان به مادران بر نشانگان نارسایی توجه- بیشفعالی کودکان و سلامتروان مادران کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی- نارسایی توجه پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان داد حضور مادران کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی- کمبود توجه در جلسات آموزش شیوه های صحیح مدیریت رفتار موجب کاهش نشانگان افسردگی، اختلال در کارکرد اجتماعی و اختلال جسمانی مادران و همچنین کاهش نشانگان اختلال نارسایی توجه- بیشفعالی کودکان میگردد.
بحث و نتیجهگیری
فرضیه اول پژوهش: آموزش مدیریت رفتار کودکان به مادران بر سلامتروان مادران تأثیر معنیداری دارد.
یافته های این مطالعه نشان داد که قبل از مداخله آموزشی در میانگین نمره سلامت عمومی بین گروه های آزمایش و کنترل اختلاف معنیداری وجود ندارد ولی بعد از مداخله آموزشی بین گروه های آزمایش و کنترل اختلاف معنیداری مشاهده گردید که میتواند به علت مشارکت مادران در کلاس آموزش مدیریت رفتاری باشد. به عبارت دیگر، میانگین نمرات سلامت عمومی در گروه آزمایش بطور چشمگیری نسبت به گروه کنترل در پسآزمون کاهش یافت. بنابراین آموزش مدیریت رفتار کودکان به مادران با رویکرد شناختی ـ رفتاری در افزایش سلامت عمومی آنان موثر است. این یافته ها با نظرات ادموند (۲۰۰۳) که معتقد است جلسات آموزش خانواده تاثیر معناداری بر سلامت روانی مادارن دارد، همخوانی دارد. همچنین با نتایج پژوهشهای آبرامو و تینر(۲۰۰۱)، آناستاپولوس (۱۹۹۳)، زوبریک (۲۰۰۱)، دین و همکاران (۲۰۰۳)، راجرز و همکاران (۲۰۰۳)، بارلو و همکاران (۲۰۰۴)، دنفورث و همکاران (۲۰۰۴)، ساندرز و همکاران (۲۰۰۷)، درتزک و همکاران (۲۰۰۹) و اسپیجکرز و همکاران (۲۰۱۰) همخوانی دارد. این مطالعات نشان دادهاند که آموزش مدیریت رفتاری مادران، مشکلات روانی و اجتماعی مادران کودکان دارای مشکلات رفتاری را کاهش داده و در حفظ سلامت روان مادران موثر بوده است. والدینی که کودکان دچار یا در خطر مشکلات رفتاری – هیجانی هستند، اغلب کمتر به نقش والدگری خود اطمینان دارند و میدانند که روش کنونی آنها در کنترل فرزندشان موثر نیست و بنابراین مشتاق آموختن مهارتهای جدید میباشند (ساندرز، ۲۰۰۲).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
همسو با نتایج این مطالعه، کوهن و کارتر (۲۰۰۶) نشان دادند که آموزش فرزندپروری مثبت و ارائه شیوه های صحیح مدیریت رفتار به مادران کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی-کمبود توجه، موجب کاهش اضطراب، افسردگی، استرس والدگری، افزایش عزت نفس و احساس مثبت مادران نسبت به نقش خود میشود.
در تبیین چگونگی این نتایج لازم است این واقعیت را در نظرداشته باشیم که مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی- کمبود توجه، از احساس تنهایی که یکی از عناصر افسردگی است و عدم کنترل روی موقعیت که از نشانه های اصلی اضطراب است رنج میبرند. شیوه های صحیح مدیریت و حضور در کارگاه آموزشی باعث ایجاد همدلی جمعی در مادران شده، به رفتار آنها کمک میکند تا متوجه شوند این مشکل تنها مختص آنها نیست، در نتیجه احساس تنهایی کاذب در آنها کمترمیشود. ۱
در کارگاه آموزشی این پژوهش تلاش شد که با آموزش مدیریت رفتار از جمله اقتصاد ژتونی احساس کنترل موقعیتها در مادران افزایش یابد. با بالا بردن دانش عمومی گروه نمونه در باره اختلال بیش فعالی _ کمبود توجه و هشیارکردن آنها نسبت به تأثیر این اختلال بر زندگی خانوادگی و شخصی، تصحیح اطلاعات غلط در باره اختلال، تغییر سوگیریهای منفی نسبت به درمانگریهای دارویی و حمایت از کودکان و خانواده آنها و تفهیم این امر که آنها با مشکلاتشان تنها نیستند، از