۱-شکاف میان دو کوه است که گیاه می روید .
۲-زمین نیکو ، رویاننده گیاهان
ولی از دیدگاه گیاهشناسی شقایق عبارت است از ، گیاهی که از تیره خشخاش که غالبا در مزارع و کشت زار ها می روید .
گلشن بزرگ و زیبا برنگ قرمز است و در قاعده گلبرگ های آن غالبا لکه های سیاه رنگ دیده می شود .
شقایق اقسام متعدد دارد که پرپر و کم پر است .
انواع پرپر آن جزء گل های زینتی است .
رنگ گلهای شقایق قرمز خوش رنگ است ولی گاهی متمایل به سفیدی و صورتی و بنفش هم می شود . و شقایق نعمانی گلی از تیره آلاله هاست که تمام گلبرگ ها و کاسبرگ های آن رنگین است و لاله می نامند .[۱۳]
زنبق :
مهم ترین گل های به کار رفته در نقوش قاجاری مورد بحث عبارتند از : زنبق ، گیاهی است پایا دارای برگ های دراز و ساقه کوتاه با گل های درشت و معطر به اقسام مختلف که مهم ترین نوع آن به رنگ بنفش یا کبود به روی ساقه نازکی قرار دارد .
در فارسی زنبک یا زنبه نیز نامیده می شود و نام انگلیسی آن iris می باشد یکی از نشانه های نمادی زنبق ، آزادی و آزادگی و سمبل آناهیتی معرفی شده و ارتباطش با آناهیتا به این صورت عنوان شده که از آنجا که گل زنبق در فصل بهار می شکفد ارتباط این الهه و نشانه طبیعتش – گل زنبق –با فصل بهار یعنی زمان بازگشت مهر و رستاخیز زمین مشخص می گردد در آغاز فصل بهار همراه با ظهور انبوهی از گل زنبق در این مناطق که به یاری یاران و چشمه سار های فصلی خود می روید ( یعنی مظاهر زمینی آناهیتا )
نباید در همانندی نام زنبق با آناهیتا تردیدی باقی گذارد …
رایج ترین نقش گیاهی که بعنوان نشانه هم کاربرد داشت ، گل زنبق بود . در این مورد ویژه شباهت های زیادی میان این نشانه ها و نشان خانواده شاهی فرانسه که در آن هم گل زنبق بود ، وجود دارد .
بنابراین می توان گفت زنبق در سفر چند هزار ساله خود از گلی وابسته به الهه سرزمین ایلامی شوش به نشانه ای برای آناهیتای آریایی ایرانی تبدیل شده است یا زنبق یا امروزی نماد آناهیتای یاد شده در متن های کهن ایرانی است . با شروع دوران صفوی و حتی کمی قبل از آن تصویر این گل مشاهده می شود در این زمان دیگر هنرمند به شکلی واقع گرایانه از طبیعت نیست . در طرح های ختایی شیوه و سبک تند و کند حاکم است ، یعنی بخش هایی از ساقه ضخیم تر و قسمت هایی نازک تر است . ساقه اصلی ضخیم تر و قوی تر و ساقه های منشعب ظریف تر و نازک تر است و در طرح های ختایی نقش مایه گل در زاویه دید بیننده را به خود معطوف می کند . از این ها گذشته تمامی ساقه ها ، برگ ها و غنچه ها با گل اصلی متناسب هستند و در وحدت کامل با آن قرار دارند .اهمیت و جایگاه یکۀ گل زنبق ، در بین آثار نقاشی غیر درباری دوران زندیه و قاجاریه ، زمانی آشکار می شود که به شیوۀ نقاشی آن در آثار کاربردی توجه کنیم . سرمشق کار نقاشان صنعتگر ، آثار هنرمندانی بوده است که به شیوه و وضعی ویژه ، این گل را نقاشی کرده بودند .شیوۀ نقاشی و موضوع گل زنبق چنان ویژه بوده که نامش را از شمار آثار گل و بوته جدا کرده است ، تا جایی که امروزه بین دوستداران هنر ایران ، مانند یک قطعه خط یا گل و مرغ و یا نقاشی ایرانی ( مینیاتور ) ، قطعه ای زنبق نامیده می شود [۱۴].
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فصل سوم:
گل ومرغ سازان شهیرایرانی تادوره زندیه
۳ -۱-گل و مرغ در دوران صفوی
حضور هنر گل و مرغ در تاریخ نگار گری ایران بعنوان ابزار آرایشی و تزئینی عواملی چند که موجب پیشرفت شاه عباس صفوی و ضعیف شدن دربار ، بسیاری از هنر ها از جمله تصویر گری کتب( با هزینه و وقت زیاد ) رو به نزول گذاشت و هنرمندان ایرانی مجبور به کارهای سریعتر و ساده تر و قابل تکرار شدند تا بتوانند مشتریانی در خارج دربار پیدا کنند . در ضمن عواملی چون ورود نقاشان غربی و ورود منظره سازی و پرتره سازی غربی ( رئالیستی ) که مورد توجه هنرمندان اواخر صفوی و سلسله های بعد از آن شد گسترش و رشد کارهای لاکی و روغنی از عوامل پیشرفت نقوش گل و مرغ در این دوران شد . پیشرفتی که این نقوش را از حالت آرایشی یعنی حد فاصل بین کوه ها و درختان با نقوش تصویری برداشت .
نقوش گل و مرغ در این دروان هم باید با عواملی که از مکتب نقاشی غرب و بخصوص مکتب رئالیستی آن مقابله می کرد و هم باید در کارهای لاکی و بخصوص جلد کتاب های ( قرآن و کتاب های نفیس ) که مورد مصرف داشت وارد می شد و از همه مهم تر در فکر و ذهن ایرانیان قرار گیرد .
لازم به توضیح است که این هنر قبل از آنکه در نگار گری ایران بیاید در ذهن و فکر ملت ایران قرار داشت و عرفا و اندیشمندان ایرانی بسیاری از این نقوش را در ذهن ایرانیان ترسیم و نقاشی کرده بودند .
اولین نقوش گل و مرغ کار شده اول به صورت طرح های ساده و در حالت مکتب چینی کار می شد ، پرندگان به کار رفته کمتر پرندگانی است که بعدا در گل و مرغ ایران وجود داشته است . پرندگانی چون طوطی و عقاب و مرغابی و طاووس و غیره که بیشتر پرندانی هندی و چینی است ، را می توان نام آورد . [۱۵]
۳-۲-رضا عباسی و تأثیر باور های عرفانی در نقاشان نسل اول نگاره های گل و مرغ
هنر شناسان آثار رضا عباسی و مکتب او را نقطۀ عطف تاریخ نقاشی ایران پس از کمال الدین بهزاد می دانند . در آثار او آخرین دستاورد های تصویر سازی ایرانی زمانه اش به نخستین آثار هنری دوران جدید تبدیل می شوند . این استاد همان گونه که عوامل تصویر ساز سنتی را به روش جدیدی به کار می برد ، با تکیه بر مضمونهای گذشتۀ نقاشی ایرانی ، موضوع های تازه ای برای کار هنری انتخاب می کند . آثار باقی مانده از این نقاش ، گویای پویایی اندیشۀ اوست . برتری رضا عباسی نسبت به نقاشان زمانه اش ، توانایی او در نمایش مکتب فکری اش در آثار نقاشی است . همین پشتوانۀ فکری از آثارش سرمشقهایی برای نقاشان قرن های پس از او می سازد . این استاد با خالی کردن سطخ اثر نقاشی از عوامل غیر لازم برای نمایش مضمونی یکه ، فضا سازی نقاشی ایرانی را – که از تقسیم بندی های هندسی کتاب نگاری به فضایی روستایی در آثار محمدی تبدیل شده بود – به سطحی برای نمایش اثر دیداری خط و حرکت فرم ها تبدیل کرد . او در آثارش فضایی آرام و انتزاعی برای تخیل به وجود آورد و از این راه آن ها را به نگاره های تاریخی پیش از اسلام و باور های فلسفی پس از آن پیوند زد .
رضا عباسی نقاشی را به عنوان شاگرد در کتابخانه شاهی قزوین آغاز کرد و او در هر بخش از تولید کی کتاب خطی ، به ویژه نقاشی و خوشنویسی آن استاد بود . گفته شده است از سال ۱۰۱۲ق (۱۶۰۳ م ) زمان سفر جنگی شاه عباس به غرب ایران ، به مدت چهار سال ای نقاش از کاخ ها بیرون آمده با مردم عادی معاشرت کرده است . آثار تک ورقی کشتی گیران ، لوطیها ، و درویشهایی را که پس از این تاریخ ، میان آثارش دیده می شوند ، نتیجۀ این معاشرت ها دانسته اند . می توان گفت ، آشنایی این هنرمند با افردی که بر عکس کارفرما دنیا و آنچه را که در آن است ، رها کرده بودند و به آخرین دلیل های هستی می اندیشیدند ، او را دگرگون کرده است او در این دوران با متنهای عارفانه آشنا شده است و سیر و سلوک روحانی آن ها توجهش را جلب کرده است .
قهرمان جدید حامل و نمایندۀ بینش دیگری نسبت به جهان و هدف های آرمانی است . با استقلال جبری نقاشان از نیمۀ قرن ۱۰ ق ( ۱۶ م ) و آزاد شدن از دستور های کارفرما ، نقاش نیز امکان گسترش نگاه و روش تفکر خود را پیدا می کند . در این راه ، با بینشی جدید و نگرانی کمتر ، با متن های مختلف مذهبی و عرفانی آشنا می شود . از میان آن ها ، مفهوم ها و معنی هایی که به آرمان های پیشین او نزدیک ترند ، سهل تر در ذهنش جایگزین می شوند . این گونه مفهوم ها نیز بیشتر در شعر های عارفان شاعر به صورت نماد و نشانه های رمزی خود نمایی می کنند .
رضا عباسی با فاصله گرفتن از آرمان های قهرمانی به مفهوم های روحانی و معنوی نزدیک شد . او تنها نقاشی است که با زندگی کردن در موقعیت تاریخی ویژه ای ، توانایی درک این هر دو نوع آرمان خواهی را داشت . این هنرمند با شاگردی در محضر نقاشانی با آرمان های حماسی مورد پسند شاهان ( در قزوین ) حرفه اش را آغاز کرد و به استادی با آرمان های معنوی و روحانی ( در اصفهان ) تبدیل شد . هر یک از آثار این نقاش ، در دوران بلوغ فکری اش در حکم بیانیه ای هنری است که نظر های او را در مورد اجتماع ، اخلاق و باور های معنوی و هنری اش آشکار می کند . رضا عباسی با تغییر جهت به طرف آرمان های معنوی ، متوجه نماد بلبل ( مرغ نغمه خوان ) در آثار عارفان شاعر می شود .
به این صورت می توان گفت ، در آثار رضا عباسی ، این مرغ نغمه خوان بوده که همچون نمادی معنوی و آشنا به خود شکل داده است . در این آثار اندازۀ گل تناسب و مقیاس مرغ را دیکته کرده است . به دلیل آن که این نقاش تنها پرندگان خواننده ای را که در دسترس و دید او قرار داشته اند و بومی باغ های اصفهان بوده اند مانند « دم جنبانک » ، « چرخ ریسک » و « بلبل خرما » برای بازسازی و طراحی دقیق انتخاب کرده است . در حالی که می توانست مانند منصور ( نقاش هندی معاصرش ) پرندگان متفاوتی را با این اسلوب نقاشی کند .(تصویر۳-۱)، دلیل دیگر این توجه را باید در شرایط فکری محیط زندگی و محل کار این نقاش جستجو کرد این شرایط باعث می شوند او به جای کار مکانیکی یا تکراری ، ذهنی پویا و جستجو گر پیدا کند و محیط طبیعی و مردم بیرون از طبقه و قشر خود را ببیند و تصویر کند .[۱۶]
زندگی در شهر با شکوه اصفهان و آگاهی بر اندیشه های آن دوران بر آثار هنرمندی که به آن ها بیندیشد نمی تواند بی اثر باشد . رضا عباسی در یکی از نخستین آثار نقاشی نمادین ایرانی پس از اسلام ، تابلو « لوطی وانترش » زندگی روان و روح انسان را از حیات جسمانی اش جدا کرده است تا بتوند آن ها را به شیوۀ خود در دو بخش و با دو نشانه نمایش دهد . در این اثر جسم با نشانۀ فردی که دور شهر ها می گردد و مردم را می خنداند ( دوره گرد مضحک یا لوطی انتری ) و روح با نشانۀ مرغی که در دست او اسیر است و می خواهد آزاد شود ، نمایش داده شده اند .(تصویر۳-۲)
تصویر۳-۱-دم جنبانک(سمت راست)،چرخ ریسک(سمت چپ)،رضاعباسی،قرن۱۱،تصاویرازکتاب جهانگیر شهدادی
در این اثراندازه و شکل ظاهری مرغ را باورهای نقاش تعیین کرده اند .
تصویر۳-۲-لوطی وانترش،رضاعباسی،قرن۱۱ه.ق،تصویرازکتاب شهدادی
چون روان شد شاه شیر افکن بهنگام شکا ر از برای شیر کشتن گشت بر آهو سوار
کیقباد مملکت کر بندگانش هر یکی رستمی آمد ز بهر کوری اسفندیار
کناره و حواشی اثر که تذهیب و حل کاری استادانه دارد ، بظن قوی از کارهای کوردهن است که شیرینی و حلاوت مخصوص دارد و رقم نقاش چنین است :
( عمل مریددر چهارمرتبه اخلاص پای برجا شریف –بتاریخ شهر فروردین الهی مطابق نه صدو نود و نه ) اشعار متن و حواشی اثر نقاش بوده و اصل تصویر که باندازه ۸/۲۳ × ۴۱ سانتی متر می باشد ، در آلبوم جهانگیر جا گرفته است .
تصویر شریف خان که در حراجی ۲۱ آپریل سال ۱۹۸۰ ساتبی به فروش رسید ، جهت ارائه شمایل حقیقی نقاش در تصویر شماره ۷۰ چاپ می گردد .
شریف قاینی در محمد شریف قاینی آمده است.[۱۷]
شفیع عباسی
اهل اصفهان و نقاش نازک قلم و پر مایه دربار شاه صفی اول ( ۱۰۳۸-۱۰۵۲ هـ . ق. ) و شاه عباسی ثانی ( ۱۰۵۲ -۱۰۷۷ هـ . ق .) است که در دستگاه پادشاهی آنان بعزت و احترام میزیسته و مورد توجه بوده است .
نام اصلی وی محمد شفیع اصفهانی است که رقم مزبور را در ذیل اثری که بسالیان ۱۰۵۰ و در مدرسه مولانا عبداله اجرا کرده ، در انتهای آن درج نموده است . آثار محمد شفیع با رقم کمینه شفیعه عباسی و از سال های ۱۰۴۴ الی ۱۰۶۶ هـ . ق ادامه داشته(تصویر۳-۳) و در همه ارقام با لقب عباسی قرین بوده است و اگر سال ۱۰۴۴ را که اولین اثر به جا مانده و رقم دار عباسی را در نظر بگیریم ، این حدس یقین می گردد که این هنرمند در زمان شاه عباس بزرگ ( ۱۰۳۸-۹۹۶ )باین لقب مفتخر و حتی در زمان سلطنت شاهصفی نیز ندرتا″از این لقب استفاده میکرده است .
تصویر۳-۳-سجع یاامضای شفیع عباسی برگرفته ازکتاب مجموعه هنراسلامی،کارهای لاکی،ناصرخلیلی
بعقیده بعضی هنر شناسان ، محمد شفیع عباسی فرزند برومند و هنرمند رضا عباسی بوده و نکته اتکایی و دلیلی آنان درج امضائی از رضا عباسی است که در زیر اثری امضا کرده و چنین نوشته است:” به نتیجه محمد شفیع اهدا شد “
البته واضح است تنها به دلیل یک نکته نامفهوم و غیر مستند نمی شود این امر را پذیرفت و او را فرزند رضا عباسی خواند ، چه بسا ممکن است درج این جملات ناشی از محبت پدر و فرزندی استادانی باشد که شاگردان خود را بسان فرزندان حقیقی گرامی می داشتند و با جلمات محبت آمیزی از قبیل ( فرزندی ) یا ( نتیجه عمری ) و غیره شاگردان خود را مورد تشویق و احترام قرار می دادند .