فهرست سوگیریهای شناختی تنها به این فهرست کوتاه محدود نمی شود و براحتی می توان به آن افزود، اما قدر مسلم این است که رفتار مالی، تنها در پی فهرست کردن اشتباهات نیست و سعی دارد بعد از شناسایی چرایی و چگونگی شکل گیری چنین سوگیری هایی، راهکارهایی برای اجتناب از آنها و در نتیجه کارا تر شدن بازارهای مالی ارائه کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲-۷-۲ محدودیت های آربیتراژ :
در دهه ۱۹۷۰ راس نظریه قیمت گذاری آربیتراژ (APT) را پایه گذاری کرد. مفهوم اساسی در APT ، قــانون وجود یک قیمت است. یعنی دو دارایی (سهمی) که در ریسک و بازدهی مشــابه اند، نمی توانند درقیمتهای متفاوت فروخته شوند. با این تعریف، قیمت گذاری نادرست ورقه بهادار به طریقی که سود بدون ریسک ایجاد کند، آربیتراژ نامیده می شود.
بر اساس نظریه قیمت گذاری آربیتراژی سرمایه گذاران را به دو دسته تقسیم می کنند: دسته اول معامله گران باهوش یا معامله گران نهایی یا منطقی هستند که توانایی جبران اشتباهات بسیاری از سرمایه گذاران را دارند و دسته دوم معامله گران عادی یا غیر منطقی هستند که اغلب مرتکب اشتباه در تصمیم گیری می شوند.
برای درک بهتر مفهوم آربیتراژ، مثالی می آوریم: فرض کنیم در بازار، برگه ای نسبت به قیمت پایه اش بالاتر قیمت گذاری شده و جانشین این برگه نیز در بازار در دسترس است. سرمایه گذاران منطقی از طریق فروش استقراضی برگه گرانتر و به طور هم¬زمان خرید برگه مشابه آن سهم، سود بدون ریسکی را کسب می کنند. به خاطر فعالیت رقابتی تعداد زیادی سرمایه گذار باهوش یا آربیتراژ کننده، دو قیمت به سمت یک قیمت واحد حرکت خواهند کرد و در حـالت تعادل، سهامی که بالاتر از ارزش پایه قیمت گذاری شده بود به قیمت پایه ای خود باز خواهد گشت. بنابراین از طریق فرایند آربیتراژ، تا زمانی که سهـم، جانشین نزدیکی داشته باشد، اثر معامله گران عادی حذف می شود.
آربیتراژ به خاطر اینکه اثر آن موجب بازگشت قیمتها به ارزش پایه و حفظ کارایی بازار می شود، نقش مهمی در تجزیه و تحلیل بازارهای اوراق بهادار ایفا می کند. یکی از یافته های اصلی رفتار مالی نظریه محدودیت آربیتراژ است. این نظریه نشان می دهد که اگر معامله گران عادی باعث انحراف هر دارایی از ارزش پایه اش شوند، معامله گران باهوش اغلب نمی توانند کاری بکنند زیرا به دلایل گوناگون اغلب فرصت های آربیــتراژی در بازارهای اوراق بهــادار در دنیای واقعی بشدت محدود می شوند. اول از همه اینکه بازارهای دنیای واقعی از حالــت آرمانی و کامل خود دور هستند. ناسازگاری های متعددی از قبیل: هزینه های معاملات، و نیز فقدان جانشین کامل یا مناسب برای بسیاری از اوراق بهادار، کار تکرار کامل هر دارایی را برای بازار بــشدت سخت می کنند. در این حالت نیروهای آربیتراژی با خطر اساسی مواجـه می شوند. به خاطر افق سرمایه گذاری کوتاه مدت و محدودیت های دیـگری که نیروهای آربیتراژی با آن مواجه اند، آربیتراژ تبدیل به یک فعالیت ریسک دار می شود و برای همین، احتمالاً نیروهای آربیتراژی انجام آن را به عهده نخواهند گرفت.
۲-۲-۸ تحلیل رفتار مالی سرمایه گذاران
در حوزه سرمایه گذاری و رفتار با پول، ما همواره آنقدر که تصور می کنیم معقول عمل نمی کنیم و دقیقاً به همین دلیل حوزه ای خاص از تحقیقات وجود دارد که در آن رفتار گاه عجیب افراد در این زمینه ها مورد بررسی قرار می گیرند. در ذیل به برخی از دلایل رفتار سرمایه گذاران در بازارهای مالی اشاره می شود.
-
- تردید درباره فرض عقلانیت
نظریه های اقتصاد عمدتاً بر این مبنا تدوین می شوند که افراد به شکلی معقول رفتار می کنند و اطلاعات موجود در روند سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد. این فرض مبنای نظریه کارایی بازار است. اما تحقیقات نشان می دهد مدارکی وجود دارد که ثابت می کند رفتار معقول آنقدر که ما تصور می کنیم، فراگیر نیست. تحقیق درباره رفتار سرمایه گذاران بر نحوه تاثیر احساسات انسان ها بر روند تصمیم گیری آنها تاکید دارد. خواندن نتایج این تحقیقات شما را متعجب خواهد کرد.
-
- واقعیت ها
در سال ۲۰۰۱ یکی از شرکت های تحقیقات خدمات مالی تحقیقی را تحت عنوان «تحلیل کمی رفتار سرمایه گذار» منتشر کرد که در آن آمده است سرمایه گذاران معمولاً سود متوسط بازار سرمایه را کسب نمی کنند. طی ۱۷ سال منتهی به دسامبر سال ۲۰۰۰، ۵۰۰ شرکت شاخص استاندارد اند پورز (S&P) سالانه ۲۹/۱۶ درصد سود کسب کردند در حالی که متوسط سود سرمایه گذاران معمولی برای همان دوره زمانی ۳۲/۵ بود که اختلافی ۹ درصدی را نشان می دهد. اکنون این پرسش مطرح است که چرا چنین تفاوت هایی مشاهده می شود. در پاسخ به این پرسش چند توضیح وجود دارد.
-
- نظریه تاسف
موضوع ترس از تاسف یا به طور ساده تاسف، واکنش احساسی سرمایه گذاران هنگامی است که متوجه می شود در تصمیم گیری خود اشتباه کرده اند. هنگامی که موضوع فروش یک سهام پیش می آید، سرمایه گذاران همواره از لحاظ احساسی تحت تاثیر مثبتی هستند که با آن این سهام را خریده اند. اگر قیمت پایین تر آمده باشد از فروش اجتناب می کنند تا ضرر نکنند و دچار تاسف نشوند. همه ما از اشتباه کردن اجتناب می کنیم.
پرسشی که سرمایه گذاران هنگام بررسی فروش سهام خود باید از خود بپرسند این است که پیامدهای تکرار این خرید چیست و آیا من بار دیگر به خرید این سهام اقدام خواهم کرد؟ اگر پاسخ منفی است سهام یاد شده باید فروخته شود در غیر این صورت حفظ سهام ضررده و نفروختن آن تاسف بعدی را در پی خواهد داشت. اگرچه پاسخ منفی به معنای اشتباه بودن تصمیم اولیه یعنی خرید سهام است و تاسفی را در پی خواهد داشت اما تاسف حاصل از حفظ چنین سهامی بسیار بیشتر خواهد بود. نظریه تاسف همچنین در مورد سرمایه گذار هایی که سهامی را خریده اند و تصور می کردند سودده باشد اما ارزش آن افزایش نیافته است،صدق می کند.برخی سرمایه گذارها برای آنکه چنین تاسفی را تجربه نکنند از رفتار و تصمیمات دیگر سرمایه گذارها پیروی می کنند و تنها سهامی را خرند که دیگران هم می خرند. آنها با این توجیه که «همه در حال انجام این کار هستند» خیال خود را راحت می کنند. نکته بسیار جالب اینکه بسیاری از مردم هنگامی که سرمایه خود را در سرمایه گذاری در سهامی معروف که نیمی از مردم جهان نیز در آن ضرر کرده اند از دست می دهند کمتر ناراحت می شوند تا وقتی که در خرید سهامی گمنام ضرر می کنند. ظاهراً اینکه همه سرنوشتی مشترک داشته اند از شدت تاسف آنها می کاهد.
-
- حساب ذهنی
انسان ها معمولاً رویدادهای خاصی را در بخش های مختلف مغز خود قرار می دهند و تفاوت بین این بخش ها گاه بیش از خود رویداد بر رفتار سرمایه گذار ها تاثیر می گذارد. برای مثال فرض کنید قصد دارید به تئاتر بروید و قیمت هر بیلت ۲۰ دلار است. هنگامی که به سالن می رسید متوجه می شوید یک اسکناس ۲۰ دلاری گم کرده اید.
آیا در هر صورت یک بلیت ۲۰ دلاری برای رفتن به تئاتر می خرید؟ تحقیقات روی رفتار مالی انسان ها نشان می دهد ۸۸ درصد مردم در این حالت چنین می کنند. اکنون فرض کنید از پیش بلیت را به قیمت بیست دلار خریده اید. هنگامی که به محل تئاتر می رسید متوجه می شوید بلیت را خانه جا گذاشته اید. آیا برای خرید یک بلیت دیگر ۲۰ دلار پول خواهید داد؟ تنها ۴۰درصد پاسخ دهندگان به این پرسش گفته اند، چنین می کنند. دقت کنید که در هر دو حالت شما ۴۰ دلار هزینه می کنید اما چون سناریوهای مختلفی برای این ۴۰ دلار وجود دارد و شما این رویدادها را در بخش های مختلفی از ذهن خود قرار داده اید رفتاری متفاوت نشان می دهید.
یکی از مثال های حساب ذهنی، تردیدی است که درباره فروش یک سهام قبلاً بسیار پرسود و اکنون کم سود شما به وجود می آید. طی دوران رونق اقتصادی مردم به سود بالای سرمایه گذاری عادت می کنند. هنگامی که قیمت ها تصحیح می شود و سود سرمایه گذاری کاهش پیدا می کند سرمایه گذارها درباره فروش سهام خود با حاشیه سود اندک تردید پیدا می کنند. در واقع آنها بخشی از ذهن خود را به سبک سود بالا از سرمایه گذاری اختصاص داده اند و مایلند منتظر بمانند همان دوران پرسود بار دیگر فرا رسد.
-
- نظریه اجتناب از ریسک
برای آنکه بدانیم مردم از ریسک گریزان هستند و سرمایه گذاری امن را ترجیح می دهند لازم نیست متخصص مغز و اعصاب باشیم. سرمایه گذاران نیز شبیه دیگران برای پذیرش ریسک مایلند سود بالاتری از سرمایه گذاری نصیب شان شود و این کاملاً منطقی است. اما یک نکته عجیب نیز وجود دارد: تحقیقات نشان می دهد واکنش احساسی افراد در قبال سود و ضرر یکسان نیست به این معنا که میزان خوشحالی آنها از سود احتمالی آتی کمتر از نگرانی آنها از ضرر احتمالی در آینده است. تحقیقات نشان می دهد اگر مشاور سرمایه گذاری تان سودی ۵۰ هزار دلاری برای شما گزارش دهد به او تلفن نخواهید کرد اما اگر ضرری در همین حد حاصل شود حتماً از او علت را جویا خواهید شد.
حتی اگر میزان سود و زیان یکسان باشد میزان ضرر بیشتر به نظر می رسد یعنی ارزش پول در این دو حالت یکسان نیست. این نظریه همچنین علت حفظ سهام زیان ده را توضیح می دهد: مردم برای اجتناب از ضرر بیشتر ریسک می پذیرند تا برای کسب سود، به همین دلیل سرمایه گذارها مایلند سهامی پرریسک را نگه دارند به این امید که قیمت آن روزی افزایش خواهد یافت. قماربازها نیز به شیوه ای مشابه رفتار می کنند یعنی برای جبران ضررهای قبلی دو برابر شرط می بندند.
نظریه ریسک گریزی سرمایه گذاران دلیلی دیگر برای این واقعیت ذکر می کند که سرمایه گذارها به حفظ سهام ضررده خود ادامه می دهند. آنها معتقدند سهام ضررده امروز به زودی سودی بالاتر از سهام سودده ایجاد خواهد کرد.
هنگامی که اطلاعاتی بهتر یا جدید وجود ندارد سرمایه گذارها اغلب فرض می کنند قیمت های کنونی بازار صحیح است و ارزش واقعی سهام را نشان می دهد. مردم معمولاً برای دیدگاه ها و اطلاعات جدید درباره بازار اعتبار بسیار زیادی قائل هستند. هنگامی که همه مشغول خرید سهام هستند، سرمایه گذارها قیمت های کنونی و روبه رشد را واقعی تلقی می کنند و از قیمت های پیش هرچه دورتر باشند توجه کمتری می کنند. برای مثال در سه سال منتهی به پایان سال ۱۹۹۹ شاخص قیمت ۵۰۰ شرکت S&P رشد داشت و این روند با روند قبلی یعنی کاهش و افزایش در تناقض قرار داشت اما سرمایه گذاران تا اواسط سال ۲۰۰۰ معتقد بودند شاخص یادشده قطعاً همواره رشد می کند و بر مبنای همین دیدگاه به خرید هرچه بیشتر سهام ادامه دادند. اما مشاهده شد طی دو سال بعد شاخص ها کاهش پیدا کردند.
از سوی دیگر معمولاً سرمایه گذاران هنگام رشد شاخص ها خوش بین می شوند زیرا تصور می کنند این روند ادامه پیدا خواهد کرد. برعکس هنگامی که شاخص ها پایین می آیند بدبینی بر بازار حاکم می شود، این پدیده یعنی تاکید بیش از حد بر تحولات اخیر بازار مالی عامل بسیاری از ضررها بوده است. همچنین مردم به طور طبیعی توانایی خود را بالاتر از متوسط توانایی های دیگر و دانش خود را بالاتر از دیگران می دانند. این اعتماد بیش از حد بالا به تصمیم گیری های غلط منجر می شود.
۲-۲-۹- تورشهای رفتاری و منابع ایجاد تورشهای رفتاری
منظور از تورش ، انحراف از تصمیم گیری های درست و بهینه است . از آنجایی که زمان و منابع شناخت محدود هستند ، نمی توانیم داده هایی را که از محیط اخذ می کنیم به صورت بهینه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم .
بنابراین ذهن انسان به طور طبیعی از « قواعد سرانگشتی » استفاده می کند . اگر از چنین روش های ابتکاری به طور مناسب استفاده شود ، می توانند موثر واقع شوند ، در غیر این صورت تورش های غیر قابل اجتنابی پیش خواهند آمد . به طور کلی ممکن است اشخاص در فرایند تفکر و تصمیم گیری دچار خطا شوند.
در این قسمت به بررسی سه دسته کلی از منابعی که باعث ایجاد تورش در فرایند تفکر و تصمیم گیری افراد می شوند ، پرداخته می شود . این سه دسته عبارتند از : ۱- روش های ابتکاری ۲-خودفریبی و۳- تعاملات اجتماعی .
۱ ) روش های ابتکاری
از آنجایی که ظرفیت پردازش اطلاعات در بشر محدود است ، اشخاص به روش های تصمیم گیری ناقص یا روش های ابتکاری روی می آورند که به تصمیم گیری های نسبتا خوبی نیز منجر می شوند . به این مختصر سازی که در فرایند های تصمیم گیری صورت می گیرد ، ساده سازی ابتکاری گفته می شود .
در واقع ، روش های ابتکاری یک سری قواعد سرانگشتی یا میان برهای ذهنی هستند که موجب سهولت در فرایند تصمیم گیری میشوند . ذهن انسان از این قواعد سرانگشتی به منظور حل سریع مسایل پیچیده استفاده می کند . برای مثال ، یک بازیکن بیلیارد برای محاسبه زاویه و سرعتی که باید به توپ ضربه بزند از مثلثات و معادلات دیفرانسیل استفاده نمی کند ، بلکه او از یک سری قواعد سرانگشتی بهره می گیرد و حتی ممکن است از ریاضیات چیزی نداند.
بنابراین روش های ابتکاری ، ابزاری مفید در حل مساله هستند . با این وجود برخی رویدادها و الگوهای رفتاری وجود دارند که باعث میشوند استفاده از روش های ابتکاری به خطا و تورش در تصمیم گیری بیانجامد . بنابراین استفاده از روش های ابتکاری همیشه به یک تصمیم گیری صحیح منجر نمی شود.
آگاهی از این الگوهای رفتاری که خود نیز به نوعی جز قواعد سرانگشتی و میان برهای ذهنی هستند ، باعث میشود بتوانیم تورش های احتمالی در تصمیم گیری اشخاص را پیش بینی کنیم . در ادامه به برخی از این الگوها اشاره میشود:
الف:برجستگی
برجستگی در مورد اطلاعاتی به وجود می آید که به صورتی متفاوت و متمایز از گذشته ارائه میشوند . این امر موجب میشود این اطلاعات در ذهن فرد به خوبی باقی بماند و در نتیجه شخص می تواند به راحتی آن را از حافظ بازیابی کند . همچنین پدیده هایی که کمتر رخ می دهند ، در ذهن اشخاص برجسته میشوند.
در چنین مواردی اشخاص ، احتمال رخداد مجدد آن را بیشتر از واقع برآورد میکنند . برای مثال ، سقوط یک هواپیما یا یک زمین لرزه کمتر رخ می دهد . ولی اگر خبر جدیدی مبنی بر اینکه هواپیمایی سقوط کرده یا زمین لرزه ای رخ داده است منتشر شود ، افراد احتمال سقوط هواپیما یا وقوع زمین لرزه را در آینده ای نزدیک ، خیلی بیشتر از واقع برآورد میکنند به طور کلی برجستگی باعث میشود سرمایه گذاران نسبت به اطلاعات جدید عکس العمل بیش از حد نشان دهند.
ب) اثر هاله ای
این اثر باعث میشود شخص قضاوت کننده تحت تاثیر یک ویژگی مطلوب از فرد یا موضوع مورد بررسی قرار گرفته ، این ویژگی را به دیگر ویژگی های آن تعمیم دهد . چنین استنادهای اشتباهی می تواند به طور بالقوه باعث قیمت گذاری اشتباه در بازار سهام شود . برای مثال ، اگر سرمایه گذاران ، دور نمای مطلوبی از سهام رشدی را مشاهده کنند و آن را به دور نمای بازده تعدیل شده با ریسک نیز نسبت دهند ، این امر باعث میشود قیمت این نوع سهام بالای ارزش ذاتی قرار گیرد.