که خالی نیست دو گیتی ز «کن» هیچ
اساس هر دو عالم جز سخن نیست
که از «کن» هست شد وز «لاتکن» نیست
(ال: ۱۳۰-۱۲۹)
این گونه تقسیم بندی عوالم در زمان خلقت ارواح، تقسیم بندی خاصّی را در ساکنان درگاه الهی موجب شد چنانکه بایزید «گفت به درگاه عزّت شدم هیچ زحمت نبود. اهل دنیا به دنیا مشغول بودند و محجوب و اهل آخرت به آخرت و… و آنها که مقدّمان راه بودند و پیشروان سپاه بودند در بادیه حیرت گم شده بودند و در دریای عجز غرق شده» (تذ: ۲۲۳).
با این تفاسیر، باید به تبیین جایگاه بهشت و دوزخ در ارتباط با دنیا از نگاه عطّار و سایر عرفا بپردازیم. «[داوود طایی] مریدی را گفت اگر سلامت خواهی سلامیبر دنیا کن به وداع و اگر کرامت خواهی تکبیری بر آخرت گوی به ترک؛ یعنی از هر دو بگذر تا به حق توانی رسید» (تذ: ۲۹۲ ).
امّا «یحیی معاذ رازی» مساله انتخاب بهشت یا دوزخ از سوی ساکنان الهی را منتفی میداند و به طور ضمنی آن را از محدوده انتخاب خارج میکند: «[یحیی] گفت دنیا جایگاه اشغال است و پیوسته بنده میان مشغولی و بیم است تا بر چه قرار گیرد، امّا بهشت و اما دوزخ» (تذ: ۳۸۶).با اینحال در جای دیگری سخن از این اختیار و انتخاب است، آنجا که میگوید: «در کسب کردن دنیا ذلّ نفوس است و در کسب کردن بهشت عزّ نفوس است.ای عجب از کسی که اختیار کند خواری و مذلّت در طلب چیزی که جاوید و باقی نخواهد ماند» (تذ: ۳۸۶).
امّا دوزخ و دنیا نیز رابطه مستقیمیدارند امّا در کلام عطّار در موارد اندکی به این رابطه اشاره شده است از جمله از قول «اویس قرنی» میگوید: «هرکه سه چیز دوست دارد دوزخ بدو از رگ گردنش نزدیکتر بود؛ طعام خوش خوردن و لباس نیکو پوشیدن و با توانگران نشستن» (تذ: ۷۲) چنانچه میبینیم این مثال ها، مصادیق و مظاهر دنیوی هستند تا آنجا که حاجت به بیان این ارتباط نیست. البته عدّهای از عرفا نیز وابستگی به مظاهر دنیوی را نه از ترس دوزخ بلکه برای اجازه راهیابی به دربار الهی، لازم میدانند چنانکه «بایزید بسطامی» میگوید: «بعد از ریاضات چهل سال شبی حجاب برداشتند، زاری کردم را هم دهید. خطاب آمدم که با کوزهای که تو داری و پوستینی تو را بار نیست.کوزه و پوستین بینداختم، ندایی شنیدم که یا بایزید با این مدّعیان بگوی که بایزید بعد از چهل سال ریاضت و مجاهدت و با کوزهای شکسته و پوستینی پاره پاره تا نینداخت بار نیافت تا شما که چندین علایق به خود بازبستهاید و طریقت را دانه دام هوای نفس ساختهاید، کلّا و حاشا که هرگز بار یابید »(تذ: ۲۱۹).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
عطّار در «مصیبت نامه» در مقاله یازدهم حال سالک فکرت را شرح میدهد که پس از نومیدی از بهشت، روی به دوزخ آورد و پس از وصف دوزخ به عبارات شاعرانه و الفاظ دلکش که گاهی نیز به آیات قرآن و احادیث اشاراتی دارد، دوزخ را به پایمردی میخواهد و از او درمان دردش را طلب میکند. دوزخ میگوید که من خود گرفتار زقّوم و حمیم هستم و پیوسته از بیم او در سوز و گدازم، دستگیر تو نتوانم بود. سالک به پیر باز میگردد و پیر دوزخ را بدین گونه تاویل میکند که اصل دنیاست:
پیر گفتش «هست دوزخ بیشکی
اصل دنیا، گرچه باشد اندکی
خلق میسوزند در وی جمله پاک
هیچ کس را نیست زو بیم هلاک…
ای چنین از عشق دنیا در وَلَه
چیست دنیا؟ دارُ مَن دارَ لَه
(مص:۲۳۵)
« و سخن او [ابوحازم مکّی] است که بر شما باد از دنیا احتراز کنید. که به من درست چنین رسیده است که روز قیامت بندهای را که دنیا را عظیم داشته بود به پای کنند بر سر جمع. پس منادی کنند که بنگرید که این بندهای است که آنچه حق تعالی آن را حقیر داشته است و آنچه خدای دشمن داشته او دوست داشته وآنچه خدای انداخته است او بر گرفته» (تذ: ۱۱۰). امّا نظر نهایی که بسیار تفکّر برانگیز است: امام صادق (ع) بهشت و دوزخ را در همین دنیا مجموع میداند زیرا بهشت همان عافیت است و دوزخ بلاست و از طرفی همین بهشت و دوزخ دنیوی به اعمال آدمیوابسته است؛ اگر کار خود به خدای واگذاری، بهشت دنیوی یعنی عافیت نصیبت میشود و اگر کار خدا را به نفست واگذاری به دوزخ دنیوی ویعنی بلاها و مصائب گرفتار میشود (تذ: ۶۴).
۳-۴- ویژگیهای دنیا
- دنیا بیوفاست
جهان بیوفا نوری ندارد
دمیبی ماتمیسوری ندارد