“
-
- امنیت: امنیت شغلی یعنی این که شخص بداند کاری را که در دست دارد سالها ادامه خواهد داد. همچنین کارکنان نیازمندند که کار سالم انجام بدهند. امنیت شغلی، گاهی از عامل پول هم مهمتر است زیرا شخص علاقمند است کارش دایمی باشد هر چند مزدی که میگیرد چندان زیاد نیست. همین احتیاج به امنیت شغلی است که بعضی از مردم را به سوی کارهای دولتی و دست کشیدن از کار آزاد وادار میکند.
-
- شرایط مساعد کار: مردم دوست دارند در یک محیط تمیز و آراسته کار کنند. هر قدر محیط کار جالب و خوشایند باشد، بازده کار بیشتر خواهد شد.
-
-
- فرصت پیشرفت: عامل مؤثر دیگر در رضایت شغلی این است که هر کارمند یا کارگر اطمینان داشته باشد که فرصت پیشرفت همیشه برایش وجود دارد و او میتواند با ایجاد شرایط لازم و روشن در خود از قبیل مهارت بیشتر و. . . به درجات بالا ارتقاء یابد و از حقوق و پاداش زیاد بهرهمند باشد.
-
-
- روابط شخصی: مردم علاقمندند با افرادی کار کنند که میان ایشان محبت متقابل حکم فرماست. هر کارگر یا کارمند علاقمند است که همکارانش دوستان مهربان او باشند و نیز مورد محبت مدیرش قرار بگیرد و همواره نظر او را درباره خودش بداند. همچنین، مدیر به پیشرفت کارمند یا کارگرش توجه کند و حتی این توجه خود را به او بگوید.
-
- هماهنگی با استعداد شخص: شخص وقتی از کارش لذت خواهد برد و راضی خواهد شد که با استعدادهای بدنی و عقلی وی متناسب باشد. در صورتی که کار از لحاظ استعداد ذهنی لازم در حد افراد عادی باشد، اگر شخص هوشمند یا تیزهوش را به آن کار بگمارند به زودی احساس ملالت و خستگی و سرانجام نفرت خواهد کرد و شخصی که از لحاظ سطح هوش در درجات پایین است نیز نخواهد توانست از عهده آن کار برآید و از رضایت شغلی لازم محروم خواهد شد.
-
- هماهنگی با رغبت: فرد از انجام کاری که دوست دارد لذت میبرد و موفقیت بیشتری به دست میآورد. البته ممکن است شخص ابتدا کاری را که مورد علاقهاش نیست به ناچار به عهده بگیرد ولی به تدریج در اثر کسب مهارت و احساس موفقیت، احتمال زیاد هست که نسبت به آن شغل رغبت پیدا کند.
-
- مهارت: مهارت در یک حرفه نیز در تأمین رضایت شغلی بسیار مؤثر است.
- خستگی: همه مردم مدتی بعد از انجام کار احساس خستگی میکنند و این خستگی بر بازده شخص اثر میگذارد از اینرو باید در هر کار مسئله خستگی و تأثیر آن را در شخص و کارش در نظر گرفت. علاوه بر اینها شرایط و خصایص محیطی کار و وسایل آن نیز در فردی که آن کار را انجام میدهد مؤثرند. مثلا روشنایی زیاد یا ضعف نور باعث خستگی شخص میشود. اتاق یا ساختمان کثیف نیز نفرت کارمند را برمیانگیزد و بازده کارش را کاهش میدهد. سر و صدا نیز به خصوص برای کارهای فکری مضرند و علاوه بر افزایش خستگی اثر بسیار نامطلوبی در فعالیتهای ذهنی و بازده آن ها میگذارند (شعاری نژاد، ۱۳۷۰).
رویکرد غنی سازی شغلی و مشارکت در تصمیم گیری
کارفرمایان به خاطر ارتباط خشنودی شغلی با تغییر شغل، غیبت از کار و کندی کار به این موضوع علاقمند هستند. غنیسازی شغلی(یا گسترش شغلی)، مشارکت در تصمیمگیریها، و زمان کاری شناور از جمله رویکردهایی هستند که برای این معضل به کار میروند.
اسمیت و دیگران می گویند که پنج بعد شغلی معرف خصوصیات برجسته شغل است که افراد درباره آن ها واکنش های انفعالی نشان میدهند:
– خود شغل: قلمرو وظایفی که کارکنان انجام میدهند جالب میباشد و فرصت هایی برای یادگیری و پذیرش مسئولیت فراهم میسازد؛
– حقوق و دست مزد: میزان حقوق دریافتی، برابری ادراکی در مورد حقوق و روش پرداختی؛
– فرصت های ارتقا: دست رسی به فرصت های واقعی برای پیشرفت؛
– سرپرستی: تواناییهای فنی و مدیریتی سرپرستان و ملاحظاتی که سرپرستان برای علایق کارکنان نشان میدهند؛
– همکاران: میزان دوستی، صلاحیت فنی و حمایتی که همکاران نشان میدهند.
با وجود این که ابعاد دیگری در زمینه رضایت ازشغل شناخته شده است (رضایت از خطمشی سازمان و مزایای شغلی)، پنج بعد مذبور غالبا در بررسی جنبههای گرایش شغلی به کار گرفته می شود (شعاری نژاد، ۱۳۷۰).
غنیسازی شغلی
اصطلاح غنیسازی شغلی به کوششهایی اطلاق میشود که برای جالب و چالشانگیزتر کردن مشاغل به کار میروند. با بهره گرفتن از پیچیدهتر کردن شغل، اعطای مسئولیت بیشتر در قبال محصول و ترکیب عناصر شغلی که قبلا توسط افراد مجزا انجام میشد و اینک در قالب یک کل صورت میگیرد، میتوان به این هدف دست یافت. به عنوان مثال، شرکت خودروسازی ولوو گروهی از کارگران را که قطعات نهایی را سوار میکنند، در اختیار دارد و رویکرد سنتی خط تولید را که در آن هر کارگر بر روی قطعه خاصی کار میکند کمتر به کار میگیرد. بررسیهای اولیه در مورد غنیسازی شغلی به گونهای مهیج حکایت از توفیق فراوان این رویکرد داشت، اما در پژوهشهایی که دقیقتر انجام شده بود، معلوم شد ادعاهای اولیه راجع به آن بسیار گزافهآمیز بوده است. گاه، کارگران از مشاغل غنیشده احساس ناراحتی میکنند؛ علاوه بر این، تغییر شغل نیز میتواند به اندازه غنیسازی شغلی موجب بهبود عملکرد شود.
مشارکت در تصمیمگیریها
اجازه دادن(و گاه ترغیب) کارکنان به دخالت در تصمیمهایی که شرکت یا سازمان مربوطه اتخاذ میکند، مشارکت در تصمیمگیری نام دارد. در اینجا هنوز هم حرف آخر را مدیران میزنند، اما کارکنان تشویق میشوند نظر خود را در ابتدای فرایند تصمیمگیری بیان کنند. چنین به نظر میرسد که این رویکرد خشنودی شغلی را افزایش میدهد.
زمان کاری شناور
شرکتها با بهره گرفتن از زمان کاری شناور به کارکنان خود این اجازه را میدهند که برنامه کاری خود را در عین انطباق با نیازهای آن شرکت به دست خود وضع کنند. هنگامی که تمامی کارکنان در یک نوبت یکسان کار میکنند؛ نتیجه آن، راه بندان، رستورانهای شلوغ و دشواری در برآورده ساختن نیازهای شخصی مثل مراجعه به بانک یا قرارهای پزشکی خواهد بود. با بهره گرفتن از زمان کاری شناور، این مشکلات به حداقل ممکن میرسند و کارکنان احساس میکنند که اختیار زندگی آن ها بیشتر در دست خودشان است. گزارشها نشان میدهد که ساعات کاری شناور موجب تقلیل علایم غیرمستقیم ناخشنودی شغلی، یعنی کندی در کار، غیبت از کار، و تغییر شغل میشود (ساپینگتون، ترجمه شاهی برواتی، ۱۳۷۹).
جنسیت و نقش آن در رضایت شغلی
متأسفانه اکثریت زنان شاغل از وجود تبعیض جنسیتی در محیط کار خود گلایه دارند. حقوق نابرابر با مردان و عدم ارتقای شغلی مهمترین گلایه این قشر از جامعه شاغل است. با وجود بسیاری از قوانین سازمان امور استخدامی کشور هنوز در حتی بسیاری از ادارات دولتی نیز، شاهد کاهش دستمزد زنان در مقایسه با مردان هستیم. این امر در مراکز خصوصی شکل کاملاً بارزی به خود میگیرد (شفیع آبادی، ۱۳۷۶).
نظریه های رضایت شغلی
“