استعاره و قیاس
زبان مجازی که بخصوص در توسعه محصولات به کار می رود، در قالب استعاره یا قیاس شکل می گیرد. استعاره یا قیاس، به کارگیری نماد ها، و تصورات برای یادگیری و درک شهودی موضوعات است. در استعاره نیازی به تحلیل نیست. افراد با بکارگیری استعاره، مفاهیم آموخته شده را با شیوه کاملا جدیدی در یک نقطه مشترک جمع می کنند و سپس به بیان مفاهیم و موضوعاتی می پردازند که قبلا به دلیل ماهیت ضمنی آنها علیرغم آگاهی قادر به بیان آن نبودند. قیاس نیز با تعیین تفاوت میان دو ایده یا دو موضوع، نقش مهمی در هدایت ذهن ایفا می کند. از این طریق، قیاس می تواند به ساختار بندی مفاهیم ضمنی در قالب کلمات و نماد ها بسیار کمک کند. (اشتریان، میبدی، ۱۳۸۹، صفحه ۳۱)
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
انتقال دانش شخصی
دانش شخصی فرد در خلال گفتگو، تعاملات رو در رو، مناظره و مباحثه، تسهیم تجارب و مشاهده جریان می یابد و به دیگران منتقل می شود. اشتراک دانش، زمینه برخورد آرا، شکل بندی دوباره آنها و ظهور ایده های جدید با ترکیب بندی متفاوت را فراهم می کند و به توسعه و تکامل دانش ضمنی منجر می شود. (اشتریان، میبدی، ۱۳۸۹، صفحه ۳۱)
نسخه برداری های مکرر
ابهام زدایی از مضامین ضمنی، منبعی برای مفاهیم تازه به شمار می رود و روشی نوین در استدلال منطقی می گشاید. تلاش هایی که به منظور رفع ابهام از مضامین ذهنی می شود موجب کدگذاری تدریجی آن می شود و آن را به صورتی تازه و معنا دار ساختار می دهد.
نسخه برداری های مکرر، زمینه مناسبی برای برخورد آرا و نظرات گوناگون و متعدد فراهم می کند. از آنجا که تکرار موجب تقویت گفت و گو ها و ارتباطات مکرر می شود، به خلق زمینه ذهنی مشترک میان افراد کمک می کند و با تبادل مداوم دیدگاه و نقطه نظرات به تسهیل انتقال دانش ضمنی می انجامد. به این ترتیب تکرار به شفاف تر شدن دانش ضمنی کمک می کند و آن را به شکل بندی در قالب کلمات و کد ها سوق می دهد. (نوناکا و تاکوچی، ۱۳۸۵، صفحه ۴۳)
گذشته از مکانیزم تعاملی و تبدیلی که محور بحث انتقال دانش ضمنی را تشکیل می دهند، ظرفیت جذب گیرنده نیز نقش مهمی در انتقال موثر دانش ضمنی دارد. ظرفیت جذب به توانایی شرکت برای شناسایی ارزش منابع بیرونی دانش، جذب آن در سازمان و بهره برداری از آن برای کسب مزیت تجاری اشاره دارد. در این باره زولانسکی در کنار سخت بودن رابطه میان منبع و گیرنده بیشترین دشواری را در انتقال دانش ضمنی ناشی از کم تجربگی دریافت کننده در استفاده موثر از ایده های جدید عرضه کننده می داند.
تجربه خود یک کشف است و جذب این کشف بدون آمادگی های تاریخی لازم بسیار مشکل است. ضرب المثلی عامیانه که می گوید، آنچه پیر در خشت خام می بیند جوان در آیینه صاف نمی بیند، ناظر به همین معناست. استدلال لی هوا در تاکید بر توسعه فنی دریافت کننده و عدم وجود شکاف بزرگ در توسعه اقتصادی میان دو طرف عرضه کننده و دریافت کننده به مثابه عامل اصلی در کارآمدی انتقال دانش ضمنی، گویای اهمیت ظرفیت جذب در کسب موثر دانش ضمنی است. (لی هووا، ۲۰۰۶)
-
- ۹. مدلهای انتقال فناوری
مدل های انتقال تکنولوژی به چارچوب و نظامی اشاره دارند که انتقال تکنولوژی در بستر آنها انجام می شود. آنها بر روش های انتقال تکنولوژی دلالت نمی کنند بلکه زمینه را برای اتخاذ، اجرا و پیگیری روش های انتقال آماده می کنند. در مقابل، روش های انتقال تکنولوژی ساز و کار هایی هستند که برای کسب تکنولوژی از خارج به کار بسته مس شوند و انواع متعددی دارند.
مدل های انتقال تکنولوژی به لحاظ مفهومی وسیع تر و مقدم بر روش ها هستند. گزینش هدفمند روش های انتقال، در چارچوب یک مدل بخصوص است که می تواند معنا داشته باشد، در غیر این صورت صرفا اقدامات پراکنده ای است که برای رفع نیاز های فوری صورت می گیرد. (اشتریان، میبدی، ۱۳۸۹)
سعد[۴۴] (۲۰۰۰) بیان می دارد که استراتژی های انتقال فناوری مورد استفاده توسط کشورهای در حال توسعه می توانند در قالب سه مدل کلی سخت افزار ، نرم افزار و سرمایه ای تقسیم بندی گردند. مدل سخت افزاری کشورهای در حال توسعه را قادر می سازد تا یک قابلیت به خصوص فناورانه را از طریق خرید و دستیابی به مجموعه کاملی از تجهیزات و ماشین آلات به دست آورند. در مدل نرم افزاری ، تاکید بر انتقال و اکتساب اطلاعات ، دانش و مهارت ها است تا دریافت کننده قادر به استفاده ، انطباق و مدیریت فناوری مورد نظر گردد. هدف مدل سرمایه ای اکتساب فناوری و قابلیت های مدیریتی از طریق سرمایه گذاری مستقیم خارجی و دسترسی به بازارهای خارجی است. اهداف و خصوصیات این مدلها در جدول زیر نشان داده شده است:
جدول ۲-۲) تقسیم بندی مدلهای انتقال فناوری (سعد،۲۰۰۰)
نوع مدل | هدف مدل | فواید کلیدی برای دریافت کننده فناوری در این مدل |
مدل سخت افزار | تاکید بر خرید و اکتساب مجموعه های کاملی از ابزار و ماشین آلات است. | می تواند منجر به تسریع چشمگیر پیشرفت فناورانه گردد مخصوصا در طی شروع فرایند صنعتی شدن. اکتساب فناوری معمولا از طریق قراردادها صورت می گیرد و گیرنده فناوری در آن نقشی مجهول ایفا می کند. |
مدل نرم افزاری | اولویت با انتقال و اکتساب اطلاعات فناورانه می باشد. | می تواند منجر به اکتساب دانش و مهارت ها و بهبود قابلیت های داخلی گردد. رویکردی بلند مدت است و لازمه موفقیت آن مشارکت فعالانه دریافت کننده فناوری از طریق مواد قرارداد است. |
مدل سرمایه ای | هدف اکتساب فناوری ، قابلیت های مدیریتی و دسترسی به بازارهای بین المللی از طریق سرمایه گذاری خارجی مستقیم است. | می تواند مجموعه کاملی از فناوری های پیچیده ، قابلیت های مدیریتی، تکنیک ها و کانال های فروش را فراهم کند. اکتساب موفق فناوری از طریق این مدل وابسته به مشوق های ارائه شده به سرمایه گذاری خارجی در کنار در دسترس بودن قابلیت های داخلی و سیاستهای مناسب با هدف جذب و حداکثرسازی منافع از چنین رویکردی است. |
طی سالهای گذشته مدل های زیادی در زمینه انتقال فناوری معرفی شده اند. برای مثال محقر و همکاران (۲۰۱۰) تعدادی از مدل های کلاسیک انتقال فناوری را مورد بررسی قرار داده اند که از رویکرد ریاضی و اقتصادی برای مطالعه این پدیده استفاده کرده اند. برخی از این مدل ها شامل مدل تولیدی ساده ، مدل رشد درون زا ، مدل پویا ، مدل شبکه ای ، مدل مبتنی بر تصمیم ، مدل انتخاب شریک و غیره می شود. به اعتقاد آنان مدل انتقال فناوری پویا که یک مدل ریاضی است یکی از کاراترین و اثربخش ترین مدل ها در زمینه اندازه گیری انتقال فناوری در ادبیات این موضوع می باشد.
والومبوا (۲۰۰۰) طی یک بررسی به منظور بازبینی انتقال فناوری بین المللی مدل زیر را ارائه نموده است:
شکل ۲-۴) مدل انتقال فناوری (والومبوا، ۲۰۰۰)[۴۵]
مطابق این مدل ، انتقال فناوری سه عامل مهم دارد که فناوری اصلی را در برگرفته اند. مرحله ایجاد ، فرایند پیاده سازی و انتشار. فرایند انتقال فناوری در این مدل برخلاف مدل های دیگر یک چرخه است و تنها یک فرایند خطی نیست. در این مدل خالقان فناوری در همکاری با کاربران نهایی آن هستند. این ترتیبات از آن جهت مهم به شمار می آیند که به خلق کننده فناوری فرصت ارزیابی نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای آینده را می دهد. (والومبوا، ۲۰۰۰) این مساله انتقال دهنده فناوری را قادر می سازد تا در تعاملات آتی انتقال فناوری از استراتژی های مناسب تر و موثرتری برای پیاده سازی و انتشار فناوری های جدید استفاده کند. در این مدل انتقال فناوری با یک ایده جدید یا تغییری در یک فناوری موجود آغاز می شود. پیکان های دو طرفه در این مدل نشان می دهند که هر سه عامل اصلی این مدل به شکلی دو طرفه بر فناوری اصلی تاثیر گذاشته یا تاثیر می پذیرند(والومبوا، ۲۰۰۰). برخی معیارها در بیش از یک عامل یافت می شود که نشان دهنده این است که این معیارها نقش های چندگانه ای در فرایند انتقال فناوری بر عهده دارند. فناوری هایی که از مراحل اولیه نیازها و خواسته های کاربران نهایی را در نظر می گیرند احتمال جذب سریعتری دارند زیرا بیشتر موانع انتقال از این طریق از میان برداشته می شوند. عوامل فرهنگی ، محیطی و سیاسی نه تنها نقش مهمی در فرایند انتقال دارند بلکه در مرحله انتشار نیز با اهمیت هستند. عناصر عامل ایجاد و توسعه مربوط به کاربران نهایی فناوری هستند. این عناصر به طور خاص در مرحله طراحی فناوری با اهمیت هستند زیرا باعث توانایی درک فرهنگ کاربران مورد نظر ، قابلیت های اقتصادی آنها و سطح اشتیاق به استفاده از فناوری جدید را به خالقان فناوری می دهند. (والومبوا، ۲۰۰۰). بررسی عمیق این عناصر برای قدم های بعدی فرایند ضروری است. مرحله پیاده سازی فرایند انتقال فناوری را تسهیل می کنند. بیشتر فعالیت های بین المللی انتقال فناوری در این مرحله با شکست مواجه می شوند شاید به این دلیل که این عناصر به اندازه کافی مورد توجه ایجاد کنندگان فناوری جدید قرار نمی گیرند. (والومبوا، ۲۰۰۰) بر اساس مدل(والومبوا، ۲۰۰۰) ، توسعه منابع انسانی ، همانند موسسات تحقیقاتی و سرمایه اجتماعی برای ایجاد و توسعه فناوری جدید ضروری هستند. این نهادها می توانند به عنوان مراکز آموزشی برای کاربران نهایی به منظور تسهیل مشارکت و مالکیت به کار روند. فرایند انتشار مرحله نهایی در این مدل است. در این مرحله افراد یا گروه ها تصمیم میگرند که آیا فناوری جدید را کسب کرده و به کار برند یا خیر. در بیشتر کشورهای در حال توسعه ، با توجه به تمایلات سنتی و فرهنگی آنها ، نقش دولتمردان و رهبران در انتشار موفق هر فناوری جدیدی بسیار پر رنگ است. هر چند، زیرساخت ها ممکن است تحت کنترل ایجاد کنندگان فناوری نباشد ، اما آن معیاری برای موفقیت انتقال فناوری جدید به شمار می آید (والومبوا، ۲۰۰۰).
دقفوس[۴۶](۲۰۰۴) نیز مدل یادگیری سازمانی انتقال فناوری را مطابق شکل زیر ارائه داده است.
دانش ابتدایی
- دانش ابتدایی فنی
- دانش ابتدایی سازمانی
- ظرفیت اکتساب
فرآیندهای یادگیری
- آزمایش
- تمرکز سیستم
- کسب قابلیت