می آورد . تخصیص معقول، منطقی و بهینه منابع به سیستمهای اطلاعاتی در بین واحدهای رقیب در سازمان همواره مشکل بوده است. این موضوع وقتی اهمیت بیشتری می یابد که مجموعه داشته های نرم افزارهای کاربردی سازمان با پورتفولیو سازمان هماهنگ نبوده، یا نیازمندیها و خواسته های عملکردی و سازمانی واحد مذکور یکپارچگی کارامد و کاملی با چارچوب اولویت بندی شده برنامه سازمان برقرار ساخته باشد. یکی از پیامدهای این ویژگیها تخصیص منابع به واحد سیستم اطلاعاتی با توجه روابط و قدرت چانه زنی درون سازمانی متولیان سیستم اطلاعاتی بوده است. هزینه و زمان دستیابی به یک سیستم اطلاعاتی جامع در سازمان، آن قدر قابل ملاحظه است که برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات را لازم میکند. مجموعه ویژگیها و امتیازات یاد شده ، ضرورت و اهمیت انجام برنام هریزی استراتژیک فناوری اطلاعات را، به عنوان پایه همه پروژه های آینده در زمینه فناوری اطلاعات کاملاً آشکار می سازد(جعفر خانی،۱۳۸۸: ۳۹).
۲-۱۶فرایند برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات
برنامه استراتژیک سازمانها از نظر فرایند طراحی و اجرا تقریباً مشابه لیکن از نظر محتوا، کاملاً
منحصر به فرد می باشد. در برنامه استراتژیک، سازمان پس از بررسی دقیق چشم انداز صنعتی که در ان فعالیت
می نماید و بر اساس تحلیل های منطقی بیرونی و درونی، نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصتها و تهدیدهای خارجی را شناسائی می نماید. مدیران عالی سازمان که تصمیم گیرندگان نهایی هستند با بهره گرفتن از نتایج حاصله اهداف غایی سازمان را تنظیم می نمایند. تدوین برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات برای یک سازمان شامل مراحل زیر است:
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
- شناسایی سازمان از نقطهنظر مأموریت ها، اهداف و ساختار تشکیلاتی، در این مرحله ممکن است لازم شود که بخش یا حتی تمام فعالیتهایی که در بخش برنامه ریزی استراتژیک برشمرده شد، اجرا شود. بدین ترتیب الزامات راهبردی سازمان، شامل چش ماندار، سیاستها و اولویت های آینده، تا حدی که به توسعه سیستم های اطلاعاتی مربوط می شود، از طریق جمع آوری و بررسی مدارک و همچنین مصاحبه با مدیریت سازمان شناسایی می شود. در این خصوص ممکن است نبود برنامه و یا نا نوشته بودن اهداف و برنامه های سازمانی مشکلاتی پدید آورند. لبته تدوین استراتژیها و اهداف سازمانی می تواند قبل و یا همزمان با تهیه استراتژیها و اهداف فناوری اطلاعات مشخص گردد. شکل ( ۲-۲) پیوند میان اسنرانژی های سازمان با استراتژی های سیستم های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات را نمایش می دهد.
-
- تعیین راهبردها و سیاست های کلان فناوری اطلاعات در پیوند با رسالت، اهداف و چشم انداز سازمان،
-
- تدوین معماری اطلاعاتی شامل فهرست ، مشخصات و ارتباط سیستم های اطلاعاتی،
-
- تعیین اولویت و برنامه اجرایی توسعه سیستمهای اطلاعاتی، با توجه به اولویت های سازمان (با توجه به ملاکهایی نظیر: اولویت از دیدگاه مدیران، مصوبات نهادهای قانونگذار، تاثیرگذاری قابل توجه به بهبود وضعیت مالی شرکت، وضعیت بد خدمات به مشتریان در شرایط جاری، تحلیل هزینه – فایده و …)
-
- تعیین نیازهای اجرایی عمده برای توسعه و اجرای سیستم ها،
-
- تعیین مشخصات زیر ساخت های فنی ، ارتباطی و انسانی فناوری اطلاعات،
-
- تعیین مشخصات نیروی انسانی مرتبط با فناوری اطلاعات،
شناخت محیط داخلی و خارجی یکی از عوامل حیاتی در زمینه تعیین استراتژی است، ولی این عوامل باید در راستای تعیین نیاز سازمان برای سیستمهای اطلاعاتی مورد توجه قرار گیرند. این عوامل می تواند شامل موارد زیر باشد:
- وضعیت حال حاضر محیط کسب و کار و فناوری اطلاعات
- پیش بینی آینده محیط کسب و کار و فناوری اطلاعات
- استراتژیهای کسب و کار
- وضعیت حال حاضر سیستمهای اطلاعاتی در سازمان
- دور نمای کسب و کار در آینده
- میزان سرمایه گذاری برای سیستمهای اطلاعاتی
- پتانسیل های موجود در سازمان برای توسعه سیستمهای اطلاعاتی
شکل ( ۲-۲) پیوند میان استرانژی های سازمان با استراتژی های سیستم های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
منبع(وارد و دیگران،۲۰۰۲: ۱۱).
۲-۱۷گونه شناسی استراتژی سیستم های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
یکی از چارچوب هایی که برای کمک به مدیران در خلال تصمیم گیری در خصوص همسو نمودن
فعالیت های فناوری اطلاعات با استراتژی کسب و کار استفاده می شود، توسط مک فارلن و مک کنی (۱۹۹۹) با عنوان «شبکه استراتژیک»[۱۱۱] مدون شده است.
۲-۱۷-۱شبکه استراتژیک
مک فارلن و مک کنی با بررسی تأثیر فناوری اطلاعات بر روی شرکت ها، دریافتند که
فناوری اطلاعات تأثیرات متفاوتی بر روی شرکت ها و صنایع می گذارد. از زمانی که شبکه استراتژیک توسط مک فارلن و مک کنی در سال ۱۹۹۹ معرفی شد، به طور مرتب توسعه یافت و مورد استقبال بسیاری از پژوهشگران، استراتژیستها، مشاوران و مدیران قرار گرفت. یکی از علل اقبال عمومی به این چارچوب را
می توان در سادگی و قدرتمندی آن دانست. علت دیگر تحلیل های بیشماری است که بر روی این شبکه به طور مرتب انجام می شود و همچنان در حال توسعه و گسترش است. مک فارلن و مک کنی در ابتدا تنها قصدشان بیان تفاوت شرکتها و صنایع در برخورد و سرمایه گذاری بر فناوری اطلاعات و یا به قول خودشان ارائه «رویکردی اقتضایی در مدیریت فناوری اطلاعات»[۱۱۲] بود، اما کاربردهای متنوع دیگری برای این چارچوب پیدا شده و همچنان می شود. هم اکنون این چارچوب به عنوان ابزاری استاندارد در تحلیل استراتژیک
سیستم های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات در سازمان ها محسوب می شود، و دامنه کاربرد آن بسیار گسترش یافته است.نکته لازم به ذکر این است که متأسفانه در ایران توجه چندانی به این چارچوب نشده است و دانشجویان و مدیران آشنایی چندانی با آن ندارند. شاید یک دلیل آن سلطه رویکرد فناورانه و غیراستراتژیک بر ادبیات و عملیات فناوری اطلاعات در کشورمان باشد.شبکه استراتژیک مک فارلن نشان می دهد که سازمان ها از فناوری اطلاعات به روش ها متفاوتی بهره می برند. برخی از آنها کمترین سرمایه گذاری را بر روی آن انجام می دهند و تنها به استفاده از سیستم های پردازش مبادلات[۱۱۳] پایه ای بسنده می کنند، و برخی دیگر از سازمان ها از آن به عنوان سیستم های اطلاعاتی مهمی که فرایندهای کسب و کارشان را موثرتر و کارآمدتر می سازد،
مینگرند. برخی دیگر هم از سیستم های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات به عنوان ابزار و سلاحی استراتژیک، به منظور خلق و حفظ مزیت رقابتی پایدار، استفاده می برند.در این چارچوب دو عامل بسیار مهم برای مدیریت فناوری اطلاعات در یک سازمان تلقی می شود. عامل نخست تأثیر فناوری اطلاعات بر عملیات روزمره کسب و کار سازمان است. برخی از سازمان ها که فرایندهای کسب و کار آنها با زیر ساخت های فناوری و
سیستم های اطلاعاتی گره خورده است این مورد قابل درک است. به طور نمونه برخی از شرکت ها اگر تنها برای چند ثانیه سیستم های اطلاعاتی و یا زیر ساخت های فناوری آنها دچار وقفه شود، در ارائه خدمات و تولید محصول تأثیر جبران ناپذیری بر سازمان خواهد گذاشت. در چنین سازمان هایی قابلیت اطمینان زیر ساخت های فناوری و سیستم های اطلاعاتی باید نزدیک به ۱۰۰% باشد و تحمل خطا در چنین سازمان هایی بسیار پائین است. به اصطلاح کیفیت عملیات فناوری اطلاعات در چنین سازمان هایی خطا-صفر[۱۱۴] باید باشد. امروزه بانک ها، نمونه ای از چنین سازمان هایی هستند. از طرفی دیگر سازمان هایی هم یافت می شوند که در صورت بروز اشکال و وقفه در عملیات فناوری اطلاعات آنها، حتی برای مدتی طولانی تأثیر جبران ناپذیری بر فرایند و عملیات کسب و کار آنان نخواهد گذاشت و کسب و کار به عملیات خود به طرق دیگری ادامه
می دهد. عامل مهم دوم در مدیریت فناوری اطلاعات، اقدامات و تحقیقاتی است که اهمیت و تأثیر استراتژیک بر سازمان ها خواهد گذاشت، اما در برخی از سازمان ها، پروژه های توسعه برنامه ها و سیستم های اطلاعاتی کاربردی هستند اما استراتژیک نیستند (مک فارلن و مک کنی[۱۱۵]، ۱۹۹۹).
مک فارلان و مک کنی (۱۹۹۹) چهار دسته از سازمان ها را شناسایی کرده اند که فناوری اطلاعات تأثیرات متفاوتی بر روی آنها می گذارد:
۱-استراتژیک : سازمان هایی هستند که هم اکنون و در آینده به فناوری اطلاعات برای عملکرد خود نیاز مبرم دارند، مانند بانک ها، در این نوع از سازمان ها همبستگی بالایی بین موفقیت سازمان و به کارگیری فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی وجود دارد.
۲- کارخانه[۱۱۶]: سازمان هایی هستند که برای انجام عملیات روزمره خود به فناوری اطلاعات وابسته هستند، اما به کارگیری فناوری اطلاعات برای آنها مزیت رقابتی ایجاد نمی کند. این سازمان ها خواهان سیستم های اطلاعاتی قابل اطمینان و به سرعت در دسترس هستند. نظیر برخی از سازمان های تولیدی یا
فروشگاه های زنجیره ای.
۳- چرخشی[۱۱۷]: این سازمان ها در حال حاضر به فناوری اطلاعات خیلی وابسته نیستند، ولی ممکن است که در آینده برای تقویت موقعیت رقابتی خود در بازار از آن بهره گیرند مانند برخی از شرکت های بیمه و
شرکت های مشاوره ای.
پشتیبانی: در اینگونه از سازمان ها، فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی نه در وضع کنونی و نه در آینده نقش تحول آفرین و یا تسهیل کننده ای را ایفا نمی کند. در این سازمان ها به فناوری اطلاعات تنها از منظر نوعی هزینه و بدون توجیه اقتصادی مستقیم نگریسته می شود.
۲-۱۷-۲ استراتژی های عمومی فناوری اطلاعات (پارسونز)
پارسونز (۱۹۸۳) شش استراتژی عمومی را پیشنهاد کرد که چارچوب مدیریتی مناسبی را برای هدایت فعالیت های فناوری اطلاعات در سازمان ها ارائه می کند. هر یک از شش استراتژی، رویکردی را پیشنهاد
می کند که به کمک آن سازمان می تواند برنامه ریزی اهداف و خط مشیها را انجام داده، پروژه ها را ارزیابی کرده و منابع لازم را تخصیص دهد و نیز استانداردهای عملکرد را تعیین نماید.
برنامه ریزی متمرکز[۱۱۸] : در این نوع از استراتژی فناوری اطلاعات، شرکت ها سعی دارند تا استراتژی شرکت[۱۱۹] خود را با استراتژی سیستم های اطلاعاتی یکپارچه سازند و شرکت بر سیستم های یکپارچه تمرکز می کند تا به بیشینه سودمندی ناشی از قدرت پردازش کامپیوتری دست یابد.
وجود یک واحد فناوری اطلاعات متمرکز که از رویکرد برنامه ریزی بالا به پایین استفاده می کند از ملزومات این نوع استراتژی است.
پیشروی عصر[۱۲۰] : در این استراتژی شرکت به طور پیوسته سخت افزار و نرمافزارهای خود را ارتقا داده و با آخرین پیشرفت های موجود در بازار همگام میشود. در چنین استراتژیای، به طور مستمر از فناوری های
به روز و مدرن استفاده می شود و تلاش می شود تا فناوری ها و سیستم های به کار گرفته شده مد روز و پیشرفته باشد، و آزمون فناوری های نوین، به امید دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر، تشویق
می شود، اصطلاحاً شرکت بر روی لبه فناوری حرکت می کند.
بازار آزاد[۱۲۱]: این استراتژی فرض می کند که کاربر بهترین و شایسته ترین فرد در تشخیص نیازهای فناوری اطلاعات خود است. در چنین شرایطی، به کاربر اجازه داده می شود تا سخت افزارها، نرم افزارها و خدمات مورد نیاز خود را یا از واحد فناوری اطلاعات و یا از طریق پیمانکاران بیرونی فراههم نماید. تنها محدودیتی که در چنین استراتژی ای اعمال می شود، این است که کاربران، خدمات سیستم های اطلاعاتی خود را باید با هزینه معقولی برآورده نمایند.
انحصار[۱۲۲]: این استراتژی بر این فرض استوار است که باید تنها یک مرکز یا منبع ارائه خدمات کامپیوتری در سازمان موجود باشد. معیار اساسی برای موفقیت استراتژی انحصاری رضایتمندی کاربر است. به منظور تأمین این مورد، باید به اندازه کافی ظرفیت در واحد فناوری اطلاعات به منظور مدیریت زمان هایی که حداکثر تقاضا وجود دارد، موجود باشد. یکی از مشکلات عمده این استراتژی به هنگام پیاده سازی، اندازه گیری رضایت کاربر است.
منبع کمیاب[۱۲۳]: در این استراتژی تمرکز بر کنترل هزینه ها و سرمایه گذاری های واحد فناوری اطلاعات است. بودجهی بسیار محدودی برای واحد فناوری اطلاعات تنظیم می شود و در بسیاری مواقع به هیچ وجه به واحد اجازه داده نمی شود که از بودجهی تعیین شده فراتر رود. استراتژی منبع کمیاب بر این مفهوم استوار است که «اداره کردن» یک هزینه غیر بهره ور است، بنابراین مدیریت باید هزینه ها را تا حد امکان حداقل نماید.
از روی ناچاری[۱۲۴] : در این استراتژی باور بر این است که استفاده و به کارگیری رایانهها را باید تا حد امکان محدود کرد و تنها به استفاده از برنامه های کاربردیای که نتوان بدون آنها کارها را انجام داد و به نحو بسیار خوبی از نظر هزینه توجیه شده و پذیرفته شده باشند، بسنده شود. به همین دلیل برای سخت افزار، نرم افزار و کارکنان بسیار اندک هزینه می شود، و به عنوان نتیجه این استراتژی، شرکت ها با آمار خروج بسیاری بالای برنامه نویسان، تحلیلگران و اپراتورها مواجه خواهند شد. اگر چه تلاش های دیگری نیز به منظور تدوین استراتژی های عمومی فناوری اطلاعات صورت گرفته است، ولی رویکرد پارسونز چارچوب کلی مفیدتری را ارائه می دهد و نیاز به هم محور (هم تراز) نمودن استراتژی های فناوری اطلاعات/ سیستم های اطلاعاتی با استراتژیهای سازمانی، به طور مرتب در ادبیات این حوزه وجود دارد(اعرابی و دیگران، ۱۳۸۹: ۴۹).
بسیاری از صاحبنظران به استفاده از نگرش بخردانه و الگوهای منطقی در طراحی استراتژی