مبنایی دیگر در اندیشه سیاسی جامعه روحانیت مبارز نفی سوسیالیزم، مارکسیزم و لیبرالیزم است. سوسیالیزم و لیبرالیزم دو مکتب و جریان اندیشه در دنیای غرب و در تقابل با یکدیگرند. در واکنش به ستمگریهای نظام لیبرال سرمایهداری در غرب قرن نوزده که افزایش فقر وحشتناک مردم و شکاف طبقاتی عظیم را به دنبال داشت، برخی به جای افکار فردگرایانه لیبرالی و اصالت سرمایهداران، بر راه حلهای جمع گرایانه به نفع کارگران و طبقات پایین اجتماع تأکید میکردند. این گروه اخیر سوسیالیست نامیده شدند که از درون آن مکتب مارکسیسم ظهور کرد. از زمان انقلاب مشروطه این دو مکتب به ایران نیز وارد شدند و برخی گرهها و روشنفکران را تحت تأثیر خود قرار دادند. جامعه روحانیت مبارز که همواره بر اسلام ناب محمدی (ص) تأکید کرده است، هیچ یک از این دو نوع تفکر را بر نمیتابد. اعضای این جامعه بویژه شهیدان مطهری، بهشتی و باهنر به مقابله با این دو تفکر پرداخته و آن را با اندیشه اسلامی ناسازگار معرفی کردهاند.
از نظر جامعه، تفکر سوسیالیستی و مارکسیستی با تأکید بر ماتریالیسم، الحاد، بیدینی، اصالت ماده،نفی معنویت و توجه به طبقه خاصی از اجتماع یعنی کارگران به جای توجه به همه اقشار جامعه با اندیشه اسلامی ناسازگار است. لیبرالیزم و کاپیتالیزم نیز به دلیل تأکید بر اصالت انسان، جدایی دین از سیاست (سکولاریزم)، آزادی غیراخلاقی، نفی مشروعیت الهی حاکم و قوانین و اصالت دادن به سرمایهداری ظالمانه با تفکر دینی سازگار نیست. مقابله با تفکرات لیبرال مآب جبهه ملی و نهضت آزادی در زمان حاکمیت دولت موقت بازرگان بر همین اساس صورت گرفت.
نمونه دیگر به زمان دولت میرحسین موسوی باز میگردد. در این دوره به ضرورت زمان جنگ، به دلیل تأکید دولت بر تمرکز گرای اقتصادی، دولتی کردن امور اقتصاد و سیاست کوپنیسم، خطر گرایش به اندیشههای سوسیالیستی وجود داشت. لذا جامعه روحانیت مبارز با سیاست دولت سالاری مخالفت میکرد و در مقابل، بر واگذاری امور به مردم، سرمایهگذاری و نقش بخش خصوصی و بازار در اقتصاد تأکید داشت. پافشاری جامعه روحانیت در این باره، با توجه به شرایط انقلابی و روحیه زمان جنگ تحمیلی باعث شد تا تهمت طرفداری از سرمایهداری و سرمایهداران را به آن بزنند. آیتالله مهدوی کنی در این باره میگوید:
بنده نه نظرم واقعاً تأیید سرمایهدارها بود و نه تضعیف طبقات ضعیف مملکت؛ اعتقادم این بود که اصلاً این کار به ضرر همان طبقات ضعیف است. من میگفتم که باید یک کاری کنیم که در کشور سرمایهها به کار بیفتند، مردم بیایند سرمایهگذاری کنند؛ همین حرفی که الآن آقایان بعد از بیست سال میزنند(کردی، ۱۳۸۶: ۲۳۷).
در مخالفت با تبدیل شدن دولت به یک کارفرمای بزرگ در بخش اقتصادی، دبیر کل جامعه روحانیت مبارز میگوید:
اگر بخواهیم بگوییم که بازرگانی خارجی به این معنا که هر معامله خارجی که مردم میخواهند بکنند، دولت باید این کار را انجام دهد و متصدی آن اصلاً باید دولت باشد و دولتی باشد، این همان اقتصاد کمونیستی است … مگر در مواردی که خیلی مهم باشد و دخالت مردم در آنجا از نظر سیاسی درست نباشد که این یک بحث است (همان: ۲۴۰-۲۳۹).
با توجه به مبنای نفی گرایشات لیبرالی، جامعه روحانیت مبارز به مخالفت با این گرایشات در دولت کارگزاران سازندگی پرداخت و با آنکه آیتالله هاشمی رفسنجانی عضو مؤسس و برجسته جامعه روحانیت است، سیاست تعدیل اقتصادی او مورد انتقاد قرار گرفت. حتی در هنگام انتخابات ریاست جمهوری نهم از آیتالله هاشمی رفسنجانی در دور اول حمایت مشروط داشت. این شروط درباره دغدغههای فرهنگی، مواضع اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت،عدالت محوری و عدم استفاده از تکنوکراتهای کارگزاران سازندگی در دولت بود و چون شروط یاد شده محقق نشد، در دور دوم انتخابات نهم ریاست جموری، جامعه روحانیت از هاشمی رفسنجانی حمایت نکرد و موضع سکوت نسبت به ایشان و دکتر محمود احمدینژاد گرفت.
با آشکار شدن گرایشهای لیبرالی توسط برخی از احزاب و گروه های دوم خردادی یا اصلاح طلب پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ نیز جامعه روحانیت مبارز نسبت به آن حساسیت نشان داد. پس از طرح شعار «جامعه مدنی» از سوی رییس جمهور خاتمی با آنکه او از مدینه النبی (ص) سخن میگفت، طرفداران او در تفسیر خود، آن را به همان جامعه سکولار تقلیل میدادند، آنان مشروعیت حاکمان و قوانین را تنها در مردم میدیدند و در صدد تضعیف ولایت فقیه برآمدند، طرح شعار اصلاحات نیز به صورت مبهم، مشکلاتی را برای جامعه فراهم آورد. طبیعی مینمود که جامعه روحانیت مبارز با توجه به مبنای فکریاش نمیتواند ظهور گرایشهای لیبرالی را تحمل کند. در پی فضای پدیدآمده پس از دوم خرداد تحت نام آزادی برخی حرمت شکنیها سبت به مقدسات اسلامی صورت گرفت که از جمله میتوان به مقاله اهانت آمیز نسبت به امام زمان (عج) در نشریه دانشجویی موج اشاره کرد. به دنبال این حادثه جامعه روحانیت مبارز طی بیانیهای اعلام کرد:
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
تاکی می توان سکوت کرد؟ همه چیز را به سخره گرفتهاند، باز هم میگویند نباید به نام دین، آزادی به خطر بیفتد! اما اگر به اسم آزادی،دینمان و اعتقادمان و معدساتمان بازیچه دست این و آن قرار گیرد چه؟! این حوادث جنبه اتفاقی ندارد.
۱۲- نفی التقاط
التقاط فکری به معنای ترکیب کردن و تلفیق سایر مکاتب با اسلام است که در اندیشه سیاسی جامعه روحانیت مبارز جایی ندارد. در مبارزه سیاسی و فکری جامعه با گروه های التقاطی بسیاری از بزرگان این تشکل یا به شهادت رسیدهاند و یا مورد ترور ناموفق قرار گرفتهاند. در این زمینه به شهادت شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و شهید مفتح میتوان اشاره کرد که از سوی گروه های التقاطی متأثر از مارکسیسم یعنی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و گروه فرقان به شهادت رسیدهاند. همچنین ترور ایتالله خامنهای و ایتالله هاشمی رفسنجانی توسط آنان به لطف خداوند ناموفق ماند. جامعه روحانیت مبارز همواره بر خلط اعتقادی تأکید داشته و تلاش میکند تا اسلام ناب محمدی(ص) را ترویج کند. در همین راستا با توجه به ضرورت اخذ دین از دین شناسان متخصص، جامعه روحانیت بر پیوند بین اسلام و روحانیت به عنوان متخصصان و اسلام شناسان تأکید کرده، هرگونه تفکر اسلام منهای روحانیت را که ریشه در افکار غربگرا و التقاطی دارد نفی میکند.
یادآور میشویم که در ابتدای دهه ۱۳۵۰ شمسی که التقاط ظهور کرد، به دلیل روشن نبودن مواضع سازمان مجاهدین خلق، بعضی از اعضای جامعه روحانیت مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی با این دید که جوانانی مسلمان در مقابل رژیم استبدادی پهلوی دست به مبارزه مسلحانه زدهاند، کمکهایی به آنها میکردند، اما با آشکار شدن مواضع التقاطی و کفرآمیز سامزان در سال ۱۳۵۴ این کمکها قطع شد(هاشمی رفسنجانی: ۲۴۸).
به هر روی اعضای جامعه روحانیت مبارز چه بنیانگذاران و چه اعضای فعلی شورای مرکزی، التقاط به هر شکلی را نفی و طرد میکنند، چه التقاط اسلام با ناسیونالیزم و لیبرالیزم که در نظیر نهضت آزادی و ملی - مذهبیها دیده میشود یا التقاط اسلام با مارکسیسم که در سازمان مجاهدین خلق و گروه فرقان دیده میشود یا التقاط اسلام با لیبرالیسم که در تفکر برخی روشنفکران مذهبی و گروه های دوم خردادی خود را نشان میدهد.
۱۳- دفاع از حقوق زن
احترام به حقوق زن و پاسداشت کرامت آن از دیگر مبانی فکری جامعه روحانیت مبارز است. دراین زمینه جامعه روحانیت، دیدگاه های تحجرگرایانه مانند دیدگاه طالبان و القاعده و انفعالی و لیبرال مانند نگاه غربزدگان فمنیست، درباره زن را نفی کرده، برجایگاه واقعی زن در خانواده و اجتماع تأکید دارد. در این باره بیانیه جامعه روحانیت مبارز با تأکید بر الگوگیری زنان از حضرت زهرا (س) میآورد:
روز زن باید احیا شود و اهمیتی صدافزون از اهمیت امروز پیدا کند. زن به عنوان مظهر جمال و جلال الهی باید درآفرینش تقدیس شود و همه امت اسلامی باید بداند عشق به اسلام، قرآن و پیامبر اکرم که تنها سرمایه جاودانه زندگی ماست، ثمره تربیت مادران و میراثی است که از این زنان به دست ما رسیده است. حرمت و کرامت زن و مرد به این است که هرکدام در جایگاه خود پاسدار کرامت و تقدس خویش بوده و در محیط خانواده و اجتماع معاضد یکدیگر باشند.
در همین بیانیه با اشاره به این نکته که زنان مسلمان به عنوان نیمی از جمعیت امت اسلامی، حضرت زهرا(س)، سرور زنان اهل بهشت را قدوه، اسوه و الگوی خود میدانند آمده است:
تبعیت از این بانوی یگانه و این دردانه رسول خدا(ص) تنها راه نجات زنان در این دوران است که جاهلیت مدرن از یک سو زنان را به سراب فمنیست سوق میدهد و از سوی دیگر طالبان سبز فایل زن را زندانی کم فهمی و بیبهره گی خود از مفاهیم بلند اسلام درباره زن نمودهاند. در این میان فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص)، زن را به عنوان اسوه، الگو، مربی و کسی که مرد ازدامان او به معراج میرود، معرفی می کند.
۱۴- اصول گرایی
اصولگرایی به معنای داشتن اصول مستدل و منطقی، پایبندی به آنها و تطبیق رفتارهای خود با آن اصول، در اندیشه سیاسی جامعه روحانیت مبارز جایگاهی بالایی دارد. اصول گرایی غیر از بنیادگرایی در مفهوم ادبیات سیاسی غرب است. چه اینکه در مفهوم فرهنگی بنیادگرایی، تعصب و تحجر و جمود وجود دارد، که از سوی جامعه روحانیت مبارز مطرود است. روشن است وقتی از اصولگرایی در اینجا سخن میگوییم،منظور اعتقاد و پایبندی بر ارزشهای اسلام و احکام شریعت و همچنین اصرار بر اجرای آنها در جامعه است. عدالت خواهی، ولایت محوری، قانونگرایی، خدمتگزاری، مردمگرایی، فساد ستیزی، ساده زیستی، شایسته سالاری و اصلاح گری از جمله شاخصههای اصول گرایی است که جامعه روحانیت مبارز بدان پایبند است. در حال حاضر نیز در تقسیمبندی جناحهای سیاسی در کشور، جامعه روحانیت مبارز جزو اصولگرایان محسوب میشود.
طبق این مبنا جامعه روحانیت مبارز،از اصول خود کوتاه نیامده است و یکی از دلایل نارضایتی برخی گروه های سیاسی مانند انشعابیون از جامعه (مجمع روحانیون) و حزب کارگزاران سازندگی، در بحث نامزدی برخی کاندیداها برای مجلس سوم شورای اسلامی و مجلس پنجم، اصرار جامعه روحانیت بر اصول بوده است.
جامعه روحانیت مبارز تلاش برای وحدت با مجمع روحانیون مبارز را نیز در پی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای بر همین مبنا پیگیری کرده است. آنان محورهای وحدت را اصولی چون اسلام، انقلاب، امام و رهبری و قانون اساسی قرار دادند(مصاحبه ایسنا با حجهالاسلام و المسلمین غلامرضا مصباحی، ۱۸/۱۰/۱۳۸۶).
گفتار چهارم: اهداف و سیاستهای (مواضع) جامعه روحانیت مبارز
در طی مباحث این فصل سعی خواهد شد تا با بررسی اهداف، سیاستها و ساختار تشکیلاتی جامعه روحانیت، ماهیت این تشکل روحانی فعال در عرصه سیاست و اجتماع ایران تبیین گردد و در پرتو شناخت نسبی اهداف، سیاستها و ساختار تشکیلاتی جامعه روحانیت مبارز به تأثیر آن در تحولات سیاسی - اجتماعی جمهوری اسلامی ایران پی برد.
بهره اول:
۱- اهداف
ضمن بررسی و مطالعه بیانیههای جامعه روحانیت و اظهارات اعضای طراز اول و برجسته این تشکل، مهمترین اهداف جامعه روحانیت مبارز را به شرح زیر برمیشماریم:
۱-۱- تلاش در جهت تحقق اسلامیت نظام
یکی از دغدغههای جامعه روحانیت مبارز، فراهم ساختن زمینههای عمل به احکام اسلام در صحنه زندگی فردی و اجتماعی در ایران بعد از انقلاب است. بر این اساس، این تشکل روحانی همواره اسلامیت نظام را بر جمهوریت آن مقدم دانسته و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را برگرفته از شرع مقدس اسلام میداند. حجهالاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی درباره این هدف بلند مدت، معتقد است:
جامعه روحانیت خواهان این است که انقلاب در ایران رخ داده، ما حرکت خود را مرحله به مرحله به سمت اهداف اسلامی و تحقق و پیاده کردن کامل اسلام ادامه دهیم. منتها این را چگونه میتوان انجام داد؟ این را باید با اصلاحات تدریجی انجام داد. بنابراین جامعه روحانیت خواهان حفظ وضع موجود نیست و خواهان اصلاحات است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی از اعضای مؤسس جامعه روحانیت نیز در این رابطه میگوید:
نباید گذاشت در کارها و مدیریتها و برنامهریزیها، اسلام مورد غفلت قرار گیرد.
در بیانیه بهمن ماه ۱۳۷۳ به مناسبت سالروز پیروز انقلاب اسلامی نیز میخوانیم:
مردم ما اعلام کردند هیچ حکمی را جز «ما انزلالله» نمیپذیرند و قرآن تنها قانون الهی است(نشریه مسجد، ۱۳۷۳: ۸۰).
۲-۱ حمایت و دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی
قریب به اتفاق اعضای جامعه روحانیت مبارز از شخصیتهای طراز اول انقلاب اسلامی محسوب میگردند که ضمن ایفای نقش مؤثر در پیروزی انقلاب، در استقرار نظام جمهوی اسلامی نیز به نقش آفرینی پرداختهاند. بر این اساس، دفاع از انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن و نظام جمهوری اسلامی به عنوان یکی از اهداف بلند مدت آن به حساب میآید. در مقدمه اساسنامه موقت جامعه روحانیت مبارز که در تاریخ ۲۹/۵/۱۳۷۵ به تصویب شورای مرکزی رسید، این مطلب مورد تأکید قرار گرفته است:
شیوه مکتبی مبارزه جامعه روحانیت که همان خط مشی شورایی قرآن در مراحل سهگانه بررسی، تصمیم و اجرا میباشد، ایجاب میکرد که برای هماهنگ کردن نظرات و خط مشیها و سازمان دادن به فعالیتهای علمای اسلام، جامعه روحانیت مبارز براساس یک اساسنامه مشخص و تشکیلات شورایی و تحت رهبری امام خمینی (ره) تشکل یافته و نقش خود را فعالانه در نگهبانی و تداوم بخشیدن به انقلاب عظیم اسلامی و پاسداری از ارزش و ثمرات گرانبها و اصیل آن، به گونهای که شایسته اسلام مترقی و جامعه انقلابی مسلمان ما است، ایفا نماید.
مطابق ماده سوم همین اساسنامه، برخی از اهداف، این گونه ترسیم شده است:
۱- پاسداری مکتبی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن و جلوگیری از هرگونه انحراف در خط مشی انقلاب اسلامی؛
۲- حمایت از سازمانهای دولتی و نهادهای انقلابی و مراکزی که در خدمت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی میباشند و تعمیق و تحکیم نظام اسلام در کشور.
۳-۱- تبعیت و حمایت همه جانبه از ولایت فقیه و مقام معظم رهبری
جایگزینی نظام ولایت فقیه به جای رژیم شاهنشاهی پهلوی در بهمنماه ۱۳۵۷ الگوی جدیدی از مردم سالاری دینی، دمکراسی اسلامی و مشروعیت الهی حکومت را در عصر مذهب زدایی حاکم بر جوامع بشری در قرن بیستم پیش روی بشریت قرار داد. جامعه روحانیت با غنیمت شمردن این موقعیت و فرصت پیش آمده، یکی از اهداف به طور مکرر در بیانیهها مورد تأکید قرار گرفته است. در بیانیهای که از سوی جامعه روحانیت به مناسبت یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) صادر شد، آمده است:
امروز که در غیبت اسفبار امام، پرچم انقلاب اسلامی به دوش لایقترین یار و شاگرد امام راحل بوده، سوابق درخشان و تدبیر و کیاست و شایستگی او بر احدی پوشیده نیست، خلأ فقدان امام(ره) جبران شده، پیروی کامل و گوش به فرمان مطاع بودن موجب سعادت دنیوی و اخروی امت مسلمان و درخشندگی و مجد و عظمت بیشتر انقلاب اسلامی است.
همچنین در آستانه انتخابات دوره چهارم مجلس شورای اسلامی، آیتالله مهدوی کنی دبیر کل جحامعه روحانیت مبارز طی مصاحبهای اعلام کرد:
… علاوه بر حمایت از اصل ولایت فقیه، از ولی امر موجود و زنده حمایت و تبعیت میکنیم و ما این را جزء اصولمان میدانیم، بنابراین باید نمایندهای به مجلس بفرستیم که هم اعتقاد واقعی به ولایت فقیه داشته باشد و هم در مقام التزام، تبعیت از ولی امر داشته باشد.
علاوه بر این پس از دوم خرداد ۷۶ جامعه روحانیت مبارز در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۳۷۶ با صدور بیانیهای نسبت به افراد، گروه ها و همه کسانی که نغمه تضعیف ولی فقیه زمان را سر میدادند، این چنین هشدار داد:
جامعه روحانیت وظیفه خود میداند از اصول و مبانی انقلاب، به ویژه اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه دفاع کند…. بعد از حضرت امام (ره) حضرت آیتالله خامنهای توانست کشور را از بحرانیترین شرایط به سلامت عبور دهد…. با تدابیر و رهبریهای مقام معظم رهبری بود که دشمن کینه توز بعثی مجبور به پذیرش شرایط ما و آزادی اسرای در بندمان شد…. با رهبری ولی فقیه بود که کشورمان از یکی ا زخطرناکترین دامهای استکبار یعنی فتنه خلیج فارس و جنگ بین آمریکا و عراق، رهایی یافت. در حالی که برخی از افراد توصیه میکردند که به نفع عراق وارد جنگ شویم… این رهبری دینی و مکتبی بود که توانست کشور را طی هشت سال سازندگی با قدرت و عزت پیش ببرد.
تبعیت در گفتار و عمل از ولایت فقیه برای این تشکل روحانی از چنان اهمیت بالای برخوردار است که بر طبق ماده بیست و نهم اساسنامه مصوب در ۲۹/۵/۱۳۷۵، موافقت ولی فقیه با ادامه یا عدم استمرار فعالیت جامعه روحانیت را مورد تأکید و تصریح قرار داده است:
اگر فعالیت و کارآیی جامعه [روحانیت مبارز] به هر دلیلی منتفی گردد و جامعه نقش و رسالت خود را از دست بدهد، با تشخیص و پیشنهاد شورای مرکزی و موافقت مقام ولی فقیه، جامعه منحل میگردد.
اعتقاد شخصیتهای طراز اول جامعه روحانیت نسبت به ولایت فقیه آن چنان راسخ و محکم است که آیتالله هاشمی رفسنجانی عضو برجسته این تشکل، در آستانه برگزاری انتخابات ششمین دروه مجلس شورای اسلامی اعلام کرد:
ولایت فقیه، اصلی عقیدتی و اصولی برای ما میباشد و حاضر هستیم برای حفظ و تقویت این سرمایه بزرگ و نیرومند جان خود را تقدیم کنیم … آنچه که این انقلاب و نظام مردمی و دینی را از آماج فتنههای بزرگ حفظ کرده، ولایت فقیه و ایمان و اعتقاد عمیق مردم به اسلام و روحانیت بود (خبرنامه ویژه انتخابات مجلس ششم، شماره ۱۱، ائتلاف نیروهای خط امام و رهبری: ۲۰).
۴-۱- سایر اهداف