آگاهی درباره گوناگونیها
نظریه دانش
روانشناسی، افراد، جامعه و ایجاد تغییر
حفظ مستمر سودآوری سازمان (طبیبی و همکاران, ۱۳۸۰)
دکتر دمینگ در سال ۱۹۹۳، پیش از فوت، تجارب ۷۰ ساله خود را خلاصه کرد و آن را سیستم دانش ژرف[۲۶] نامید. سیستم دانش ژرف چهار بعد مرتبط به هم به شرح زیر است (عبداللهزاده, منافیخیابانی, و صدقیهروی, ۱۳۹۳):
توجّه به سیستم
شکی نیست که بهینهسازی یک زیرسیستم، سادهتر از بهینهسازی یک سیستم جامع است؛ اما این کار، گران تمام شده و باآنکه به نظر میرسد بهبود حاصل میشود، درواقع موانعی ایجاد میکند که سد راه پیشرفت اصیل خواهد شد. بهعلاوه بهینهسازی در یک قسمت به سایر قسمتها آسیب میرساند و در کل این تغییر موجب آسیبرسانی بیشتری به سیستم میشود
اطلاع از دانش و نظریههای آماری
این موضوع، مواردی نظیر اطلاع از تغییرات، قابلیت فرایند، نمودارهای کنترل، تعاملات و توابع خسارت را شامل میشود. باید این موارد را فهمید تا بتوان رهبری مؤثر را اعمال کرد.
نظریه دانش
کسب دانش نمیتواند از بهکارگیری آن جدا باشد، بنابراین دکتر دمینگ یادگیری توأم با عمل را توصیه می کند و معتقد است که پیاده نمودن روشهای ارتقاء منجر به یادگیری خواهد شد و پرداختن به ارتقای فرآیندها، زمینه یادگیری مداوم، بروز خلاقیتها و ایدههای نو را فراهم میکند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دانش روانشناسی
درک روابط متقابل انسان یک امر ضروری است، بهطوریکه رهبران میبایستی از تفاوتهای فردی برای بهینهسازی استفاده کنند زیرا افراد برای احراز موفقیت در زمینههای گوناگون، دارای انگیزههای ذاتی هستند اما ممکن است انگیزههای عارضی از قبیل پرداختهای اضافی و رتبهبندی عملکرد، انگیزههای ذاتی آنها را تضعیف کند و یا از بین ببرد. این قبیل اعمال، حلاوت محیط کار و آموزش را از بین میبرد بنابراین باید انگیزههای ذاتی را در مردم برای نوآوری، لذّت بردن از کار و آموزش تقویت نمود.
اصول چهاردهگانه دمینگ
۱- ایجاد یک عزم و اراده مستمر برای بهبود مداوم تولید و خدمات.
۲- پذیرش و بهکارگیری فلسفه جدید توسط مدیران ارشد و کارکنان.
۳- خاتمه دادن به بازرسی محصول و جایگزین کردن ایجاد کیفیت در فرایند.
۴- خرید اقلام و مواد اولیه از یک منبع بدون توجه به اصل “صرفاً قیمت پائین".
۵- توجه به بهبود و بهینهسازی مستمر فرآیندها بهمنظور کاهش مستمر ضایعات.
۶- برقراری آموزشهای شغلی برای مدیران و کارکنان.
۷ - برقراری روش نوین رهبری: “بهجای تشخیص مقصر کیست؟ به موضوع مشکل در چیست؟ توجه کنید.”
۸- از بین بردن ترس در سازمان.
۹- از بین بردن فاصله و سدهای موجود میان واحدهای مختلف.
۱۰- خودداری از شعار دادن، موعظه کردن و هدفگذاری برای کارکنان.
۱۱- حذف اهداف کمّی برای کارکنان و مدیران.
۱۲- از میان برداشتن سدهایی که مانع حس افتخار کارکنان از کار آنها میگردد.
۱۳- تشویق و ترغیب کارکنان برای ارتقای فرهنگ و دانش خود و ترویج فرهنگ خودآموزی و خودبهسازی.
۱۴ - تعهد مدیریت به کیفیت، بهرهوری و اصول فوق و بسیج همگان برای تغییر و تحول (عبداللهزاده و همکاران، ۱۳۹۳) .
مدل تعالی بالدریج
در سال ۱۹۷۸ به دنبال مطالعات صورت گرفته در وزارت بازرگانی آمریکا در خصوص علل توفیق ژاپن نسبت به آمریکا، جایزه ملّی کیفیت آمریکا تهیّه و با توجه به نقش مالکولم بالدریج در تهیه آن به نام جایزه ملی کیفیت مالکولم بالدریج نامگذاری شد. معیارهای مدل بالدریج بر مبنای مجموعهای از ارزشهای محوری[۲۷] و مفاهیم اساسی و در جهت تحقق آنها تنظیم شده است. این ارزشها عبارتاند از: رهبری آرمانگرا، مشتریگرایی، یادگیری فردی و سازمانی، ارزشگذاری به کارکنان و شرکا، سرعت عمل و انعطافپذیری، تمرکز بر آینده، مدیریت نوآوری، مدیریت بر مبنای واقعیات، مسئولیتپذیری عمومی و شهروندی، تمرکز بر نتایج و ایجاد ارزش و نگرش نظاممند. در مدل تعالی عملکرد بالدریج هفت حوزه موردبررسی قرار میگیرد و هر حوزه به تعدادی معیار تقسیم میشود. در هر معیار نیز زمینههای ویژهای مدنظر قرار میگیرد. چارچوب این مدل در شکل ۲-۲ ارائه شده است. چنانکه در شکل دیده میشود راهبردها و برنامههای اجرایی متمرکز بر مشتری و بازار از دو طریق رهبری و بازخور حاصل از نتایج کسبوکار مورد بازنگری قرارگرفته و همانند چتری تمامی حوزهها را تحت پوشش قرار میدهد. همچنین اطلاعات حاصل از تمام حوزهها دریافت میشود و پس از تجزیهوتحلیل نتایج مربوط در اختیار تمام حوزهها قرار گرفته است ("تارنمای رسمی بالدریج,").
شکل ۲‑۲ حوزههای موردبررسی مدل بالدریج (محقری، کلالی، دامنه و اخوانانوری، ۱۳۹۰)
اکثر رویدادهای کیفیت فراگیر بر ارزیابی و بهطور خاص بر بخشهای کنترل کیفیت و تضمین تأکید دارند. برخی دیگر از این رویکردها بر بهکارگیری هزینههای کیفیت، اصرار میورزند. مدیریت کیفیت فراگیر یک وسیله تغییر فرهنگی است؛ که با تمرکز درون و برونسازمانی بر کنترل فرایند و تضمین کیفیت به همان اندازه موارد رفتاری و خدماتی را در برمیگیرد. با توجه به این شناخت، ایالاتمتحده بیدرنگ به تدوین یکی از مشهورترین چارچوبهای خودارزیابی اقدم کرد؛ یعنی جایزه ملی کیفیت مالکولم بالدریج که بهصورت گسترده مورداستفاده قرار گرفته است. جایزه کیفیت مالکولم بالدریج به پیشبرد موارد زیر کمک میکند (محقری و همکاران، ۱۳۹۰):
درک الزامات تعالی عملکرد و بهبود رقابتپذیری.
تسهیم اطلاعات استراتژیهای عملکرد موفق و منافع ناشی از بهکارگیری این استراتژیها
این جایزه بهعنوان موتور محرکه شرکتهای آمریکایی با بررسی نقاط قوت و ضعف جایزه کیفیت در ژاپن شکل گرفت و اهداف زیر را دنبال میکند:
کمک به بهبود کیفیت در شرکتهای آمریکایی.
مشخص نمودن چگونگی عملکرد شرکتهای متعالی بهعنوان نمونههایی برای دیگران.
بنیانگذاری معیاری برای ارزیابی تلاشهای کیفی.
تهیّه راهنمایی برای سایر شرکتهای آمریکایی معیارهای تعالی عملکرد رهبری.
برنامهریزی راهبردی.
ایجاد تمرکز بر بازار و مشتری.
تجزیهوتحلیل اطلاعات.
ایجاد تمرکز بر نیروی انسانی.
مدیریت فرایند.
مدل تعالی EFQM
در اواخر دهه ۱۹۸۰ که اقتصاد اروپا در معرض تهدید بازارهای خاور دور بهویژه ژاپن قرار داشت، گروهی متشکل از مدیران عامل ۱۴ سازمان پیشرو در اروپا گرد هم آمدند تا راهکار بهسلامت جستن از مخاطره موجود و سردمداری آینده را بیابند. مشورت این گروه و عزم آنان به تأسیس بنیاد غیر وابسته کیفیت انجامید. بنیادی که چشمانداز آن، درخشش سازمانهای اروپایی در جهان و مأموریت آن گسترش آگاهیها و ارائه دورههای مدیریت و شناسایی دستاوردها و تشویق و انگیزش راهیان مسیر توسعه و تعالی است بدین ترتیب در سال ۱۹۸۹، بنیاد مدیریت کیفیت اروپا بانام مخفف EFQM تأسیس شد و کمیسیون اروپا[۲۸] آن را تأیید کرد.
مدل EFQM در سال ۱۹۹۱ بهعنوان مدل تعالی کسبوکار معرفی گردید؛ که در آن چارچوبی برای قضاوت و خودارزیابی سازمانی و نهایتاً دریافت پاداش کیفیت اروپایی ارائه شد و این اقدام در سال ۱۹۹۲ عملی گردید. این مدل نشاندهنده مزیتهای پایداری است که یک سازمان متعالی باید به آنها دست یابد. این مدل بهسرعت موردتوجه شرکتهای اروپایی قرار گرفت و مشخص شد که سازمانهای بخش عمومی و صنایع کوچک هم علاقه دارند از آن استفاده کنند. در سال ۱۹۹۵ ویرایش مربوط به بخش عمومی و در سال ۱۹۹۶ مدلی مربوط به سازمانهای کوچک توسعه داده شد. در سال ۱۹۹۹ مهمترین بازبینی مدل EFQM صورت گرفت. در سال ۲۰۰۱ مدل سرآمدی EFQM ویرایش سازمانهای کوچک و متوسط و در سال ۲۰۰۳ ویرایش جدیدتری از مدل EFQM ارائه شد که در زیر معیارها و نکات راهنما تغییرات فراوانی نسبت به ویرایش سال ۱۹۹۹ داشت. اعضای کمیته مرکزی EFQM از مدیرعاملهای شرکتهای اروپایی هستند و برای چهار سال انتخاب و برای ۵ سال نیز بهعنوان عضو ذخیره انتخاب میشوند که انتخاب ذخیره هرسال یکبار صورت میگیرد. کمیته اجرائی نیز مرکب از ۲۰ عضو از همان سازمانها بوده که نهتنها بهعنوان نماینده تامالاختیار درزمینه کیفیت جامع انجاموظیفه مینمایند بلکه گزارشهای لازم را به کمیته مرکزی ارائه مینمایند. اعضای کمیته اجرائی EFQM درواقع نقش هدایتگر و پشتیبانیکننده استراتژیهای طرحهای عملیاتی کسبوکار، نظارت بر پیشرفت طرحها و نهایتاً تدوین جهت کلی مناسب برای تحقق اهداف این سازمانها را به عهده دارند. در حال حاضر ۱۹ کشور اروپایی با EFQM مشارکت مینمایند ("تارنمای رسمی EFQM,").
مدل تعالی سازمانی در شرایطی در ایران مطرح میشود که در جهان بیش از ۷۰ مدل سرآمدی ملی و ۹۰ جایزه کیفیت وجود دارد که عموماً بهره گرفته از مدلهای EFQM و بالدریج بوده و بهسوی یکدیگر همگرا شدهاند. گویا زبان رقابت در همه جای دنیا یکی است که مؤسسات اقتصادی را از آموختن الفبای مدیریت فراگیر سازمانی گریزی نیست. لزوم رقابتپذیر شدن بخش صنعت و معدن با رویکرد جهانی و توصیههای مشارکتها و ادغامهای صنعتی با جهان برای امکان دستیابی به بازار جهانی و ایجاد اعتبار جهانی برای این بخش باعث شد که در وزارت صنایع و معادن طراحی مدلی جهانی موردتوجه و اقدام قرار گیرد مدلهایی که چندین سال بود جوامع صنعتی جهانی آنها را پذیرفته و دنبال کرده بودند. طی سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۱ دو مدل اصلی مالکولم بالدریج و EFQM و تغییراتی که احیاناً برخی کشورهای دیگر روی این دو مدل صورت داده بودند توسط وزارت صنایع و معادن و مؤسسه مطالعات بهرهوری و منابع انسانی موردبررسی قرار گرفت. فرایند انتخاب نیز با تشکیل گروههای کارشناسی و جمع آوری اطلاعات و انجام ارتباطات با مؤسساتی که این مدلها را دنبال میکردند و تهیه پیشنویسهای لازم صورت گرفت سپس در جلسات متعدد کمیتههای علمی مرکب از کارشناسان و متخصصین نظامهای مدیریت این پیشنویسها مطرح و درنهایت توسط کمیته علمی مدل تعالی سازمانی EFQM در تاریخ ۱۰/۳/۸۲ به تصویب رسید. با تصویب مدل EFQM از سال ۱۳۸۲ این مدل در زیرمجموعههای وزارت صنایع و معادن به اجرا درآمد و این وزارتخانه و مؤسسه مطالعات بهرهوری و منابع انسانی مقدمات جایزه ملی بهرهوری و تعالی سازمانی را پیریزی کردند که در طول دو دوره از برگزاری جایزه ملی بهرهوری و تعالی سازمانی تعدادی از شرکتهای بزرگ دولتی و تعداد محدودی از شرکتهای خصوصی این مدل را دنبال کردند که پس از طی مرحله خودارزیابی موفق به پر کردن اظهارنامه جهت دریافت گواهینامه شدند ("سامانه مدیریت دانش صنعت، معدن و تجارت,").