هدف برند : آرمان و مقصد برندها در سبد برند است که شامل اهداف : اهرم سازی ، شفافیت در وعده محصول ، هم افزایی و ایجاد برندهای قوی و مرتبط بودن با محصول می شود.
نوع برند : شامل برندهای استراتژیک ، برندهای مهاجم ، برندهای گاو شیرده وبرندهای گلوله نقره ای می باشد.
چرخه عمر بازار : به دوره های مختلفی که بازار در آن قرار می گیرد و در هردوره به لحاظ رقابت ، پویایی ، تنوع محصولات و سایر پارامترهای تاثیرگذار با دوره های دیگر متفاوت است. چرخه عمر بازار با چرخه عمر محصول[۵] که دوره های یک محصول در چرخه عمر خود را نشان می دهد متفاوت است.
امید که این پژوهش بتواند پنجره ای جدید به سمت انتخاب استراتژی های توسعه برند بگشاید و کمک کار شرکت ها و بنگاه ها در این عرصه خطیر گردد.
فصل دوم : ادبیات موضوعی تحقیق
مطالب ارائه شده در این فصل به سه بخش کلی دسته بندی شده اند :
بخش اول ادبیات تحقیق است که به بررسی مفاهیم ، تئوری ها و مبانی اولیه در بحث برند می پردازد. به دلیل آن که فهم مطالب عنوان شده در بخش های بعدی وابسته به مطالب این بخش است ، لذا اصول مهم و ریشه ای به همراه مهم ترین اصطلاحات رایج در برند و برندسازی در این بخش ارائه شده است.
بخش دوم به سابقه تحقیق می پردازد. در این بخش تحقیقات محققان قبلی مورد واکاوی قرار گرفته و مهم ترین دستاوردهای آنان پیرامون انواع استراتژی های معماری برند ، معایب و مزایای هر کدام از راهبردها و نیز پارامترهای تأثیرگذار بر راهبردهای توسعه برند شناسایی شده اند.دستاوردهای این بخش کمکی شایان به ارائه مدلی جهت راهبردهای توسعه برند می کند.
بخش سوم به ارائه مدلی برای انتخاب و گزینش راهبردهای معماری برند مبتنی بر استراتژی های بازاریابی در هر مرحله از عمر بازار می پردازد. در این بخش ابتدا استراتژی های بازاریابی در هر یک از مراحل چرخه عمر بازار استخراج می شوند.سپس پارامترهای تأثیرگذار در انتخاب معماری های گوناگون برند شناسایی شده و نهایتا با توجه به هر یک از استراتژی های بازاریابی در چرخه عمر بازار ، معماری متناسب آن معرفی می گردد. در نهایت پرسشنامه ای مبتنی بر مدل طراحی شده استخراج می شود تا بتوان براساس آن ، مدل را در صنعت لوازم خانگی آزمون نمود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بخش اول : مروری بر ادبیات تحقیق
تعریف برند
واژه برند از واژه ای در زبان اسکاندیناوی قدیم تحت عنوان brander (به معنای داغ کردن یا سوزاندن) ریشه می گیرد. آن زمان( و امروزه ) دامداران برای متمایز ساختن حیوانات خود از سایرین ، مهر مشخصی را روی بدنشان داغ می کردند.
طبق تعریف انجمن بازاریابی آمریکا[۶] برند عبارتست از : نام ، واژه یا علامت ، نماد ، طرح یا ترکیبی از تمامی این عناصر که به منظور شناسایی کالاها و خدمات یک فروشنده (یا گروهی از فروشندگان) با هدف ایجاد تمایز در عرصه رقابت مورد استفاده قرار می گیرد.[۱]
نام های تجاری جزئی از راهبردی اند که با هدف متمایزسازی ، عرضه و تدوین می شوند. شرکت ها برآنند که انتظارات گروه خاصی از مشتریان را بهتر برآورده کنند. برای انجام این کار ، شرکت ها به نحوی هماهنگ و مستمر ترکیبی آرمانی از مشخصه ها – هم ملموس و هم ناملموس ، هم مشهود و هم نامشهود – و به شکل عملی یا نمادین تحت شرایطی که از نظر اقتصادی برای آن ها شدنی است فراهم می آوردند.
نام های تجاری را نمی توان یک نماد بر روی محصول یا صرفا یک طرح گرافیکی یا تزیینی محض تنزل داد.یک نام تجاری ، امضایی است بر یک فراگرد مرتبا تازه شونده و خلاق که محصول «الف» را امروز به بار می آورد ، محصولات «ب» و «پ» را فردا و الی آخر.
نام تجاری می گوید که محصولات چرا وجود دارند ، ازکجا می آیند و به کجا می روند. هم چنین ، خط مشی های آنان را تدوین می کنند. یک نام تجاری ، واقعیتی نوشته شده بر سنگ نیست، بلکه باید بتواند خود را بازمان ، تغییرات در خریداران و فناوری تطبیق دهد. یک نام تجاری به شکل روز به روز ساخته می شود و هیچ گاه یک بار برای همیشه برپا نمی شود.
نام های جاری بزرگ معناهایی دارند که محتوا و جهت یابی شان را توصیف می کند. در حوزه لوازم خانگی ، برای مثال زیمنس[۷] به معنای دوام ، سرسختی و اعتماد است . زیمنس تصویری از وجود دقت و وسواس در کیفیت ساخت آلمانی را زنده می کند.هات پوینت[۸] معرّف عملی بودن ، استفاده با خیال راحت و آشنایی با دوست نزدیکی است که مراقب رشد بچه ها بوده است. فیلیپس[۹] در نوآوری برای عموم و استفاده از فناوری در خدمات برای کل جامعه شهرتی کسب کرده است. بدیهی است که در هر بازار ، هر نام تجاری بزرگ ، معنای خود را دارد.این معنا بسیار مهم است ، زیرا به خریداران می گوید که تحقیقات ، نوآوری و دیگر تلاش های نام تجاری در چه جهتی قرار می گیرد . یکی بر دوام و دیگری بر عملی بودن یا نوآوری تأکید دارد.درست به همان گونه که یک کلمه نمی تواند در آن واحد دو معنا داشته باشد - زیرا یکی همواره بر دیگری غلبه می کند – هیچ نام تجاری نباید در تلاش باشد که تمامی معنای ممکن را دربرداشته باشد . هریک مسیر خود را می پیمایدو اثر خود را بر جای می گذارد. [۲]
نام تجاری با واژه های زیر مترادف است :
هویت
امضا
اصالت
تفاوت
تمایز
سرمایه اصلی کسب و کار
معنی محصول
ارزش یک بنگاه اقتصادی در ذهن مصرف کننده
راهنما و محرک انتخاب[۳]
تعریف مدیریت برند
مدیریت نام تجاری به معنی مجموعه تلاش هایی است که برای معرفی بنگاه اقتصادی، معرفی محصولات یا خدمات ، جا انداختن نام و جایگاه ، ایجاد وفاداری در مشتری و استقرار جایگاهی برای محصول یا بنگاه است که آنها را در عرصه رقابت و در مبارزه با رقبا پیروز نماید.
در واقع مدیریت برند ، فرایند تفکر، گزینش و ترکیب ویژگی های پیدا و پنهان یک کالا یاخدمت به شیوه ای جذاب ، با معنا وپرسروصداست که علاوه بر تامین رضایت و وفاداری مصرف کننده ، موقعیت متفاوت و متمایزی را در ذهن مصرف کننده و بازار برای محصول ایجاد کند.
مدیریت برند یک راهبرد است ، زیرا سازمان یا بنگاه اقتصادی رابه هدف های زیر می رساند:
افزایش فروش و بالا بردن سهم بازار
ایجاد ارزش برای افراد ذینفع
رضایت کارکنان
رضایت مشتری
ایجاد ترجیح نسبت به نام
کاهش حساسیت مشتری نسبت به قیمت
افزایش سرعت گردش سرمایه
جلوگیری از ورود رقبا به بازار فعلی
رسیدن به حد رهبری بازار
توسعه خط محصول وتنوع
ورود به بازارهای جدیدوصادرات
تفاوت برند و محصول
محصول[۱۰] هرآن چیزی است که ما به بازار ارائه می دهیم تا بتوانیم توجه مخاطب را برای خرید و استفاده جلب کرده و نیاز یا خواسته ای را برآورده کنیم. به طور کلّی می توان پنج سطح مفهومی برای محصول تعریف کرد :
سطح مزیت ذاتی : نیاز بنیانی است که مشتریان را با بهره گرفتن از محصول یا خدمت ارضا می کنند
سطح عام محصول : کارکرد اصلی محصول که تنها شامل ویژگی هایی می شود که اساسا برای عملکرد محصول لازم هستند و هیچ عامل تمایزی را برای آن ایجاد نمی کنند.