همچنین پاسخ هاى فیبروتیک را در بافت هاى مختلف القاء می نمایند (۲۴،۵۲). TGF-β نقش محورى در وقوع فیبروز دارد (شکل ۲-۳). زیرا از یک طرف سبب افزایش بیان ژن کلاژن می گردد و ازطرف دیگر با نقش مهارى خود بر بیان [۲۸] MMP ها و نقش القاء کننده بر بیان [۲۹]TIMPها سبب مهار تجزیه ی کلاژن می گردد. افزایش بیان ژن کلاژن و کاهش تجزیه ی آن در صورتیکه بصورت افزایشى رخ دهند می توانند سبب وقوع فیبروز گردند ( ۲۴،۳۹،۸۷ ) .
شکل ۲-۳
نقش TGF-β بر وقوع فیبروز و افزایش بیان ژن کلاژن
لیگاندهاى TGF-β اعمال بیولوژیکى خود را ازطریق برهمکنش با دوگیرنده ى سرین/ ترئونین کینازى عبور کننده از غشاء ( نوع II وI ) که دراغلب سلو لها از ( قبیل: سلو لهاى اندوتلیالى و مزانشیمى ) با هم بیان می شوند، اعمال می نمایند (۳۱). درغیاب لیگاند این دو گیرنده بصورت کمپلکس هومودایمر در غشاء پلاسمایى قرار دارند (۸۶). اتصال لیگاند فعال به TGF-β RII سبب فعال شدن آن اتصالش به TGF-β RI و به دنبال آن سرین فسفریلاسیون و فعال شدن TGF-β RI می گردد. درنتیجه کمپلکس هتروتترامر فعال از گیرنده که از دایمر گیرنده نوع I و دایمر گیرنده ی نوع IIتشکیل شده ایجاد می شود (۵۲). TGF-β RI فسفریله و فعال Smad2/3 (R-Smad) را فسفریله و فعال می نماید. Smad2/3 فسفریله تمایلش را براى اتصال به TGF-β RI از دست داده، از طرف دیگر تمایلش براى اتصال به Smad4 (co-Smad) درون سیتوزول افزایش می یابد. کمپلکس ایجاد شده می تواند وارد هسته شده، به کواکتیواتورهاى P300و CBP متصل گردد و بیان ژن هاى هدف را تحت تاثیر قرار دهد (۲۴،۳۱).
۲-۱-۵-۳-۱ . گیرنده های TGF-β :
TGF-β فقط به دو گیرنده[۳۰]TβR II و TβRI (ALK-5) [۳۱] یا [۳۲]ALK-1 متصل میشود (۵۹،۸۹ ). TGF-β از طریق کمپلکس گیرنده های هتروترامیک سیگنال هایی ایجاد می کند که این گیرنده ها شامل TβR-IS و TβR-IIS می باشند در ابتدا TGF-β به گیرنده نوع TβR-IIS متصل شده و بدنبال این گیرنده نوع TβR-IS در گیر می شود(۱۲) و در نهایت موجب تحریک سیگنال می شود (شکل ۲-۴). علاوه بر گیرنده های اصلی، چندین گیرنده کمکی شناخته شده اند که بازدارنده یا تسهیل کننده سیگنال ها می باشند از جمله این گیرنده های کمکی بتاگلیکان و اندوگلین می باشند. حدس زده اند هر دوی اینها به TGF-β متصل شده اما هیچ سیگنالی تحریک نمی کند، با این حال، اتصالات گیرنده های کمکی، اتصال به TβRS را تسهیل می کند.گیرنده های کمکی سیگنالهای به صورت غیر مستقیم فراهم می کند (۶،۴۹).
شکل۲-۴ گیرنده های TGF-β که شامل TβRI و TβR IIمی شوند و با فعال شدن آن ها مسیر Smad ها فعال می شود.
با اتصال TGF-β به II TβR که با فعایت کیناز سرین- ترئونین همراه می باشد، I TβR به کار گرفته می شود و TβR II را فسفریله می کند. در زمانیکه TβR II فسفریله نشده است با فعل و انفعالاتی دیگری که از طریق FKBP12 همراه می شود که دیگر سیگنالها را در غیاب لیگاند شدن بلوکه می کند (۵۹).علاوه بر این، I TβR یک ترکیب غیرفعال باقی می ماند و در حالیکه منطقه ای بنام G-S، منطقه کیناز را می پوشاند(۴۹). با فسفریله شدن منطقهG-S، منطقه پنهان کیناز را آشکار می کند در نتیجه سیگنال های دیگری را امکان پذیر می شود(۸۹). با فسفریله شدن I TβR، FKBP12 ترشح می شود و TβR1می تواند متقابلا اثر کند و سیگنال های پروتئینی درون سلولی فسفریله کند. برای واکنش بین TβR I و R-Smad ، حلقه l-4p در منطقه کیناز از گیرنده ها مهم هست (۶). و زنجیره l3 در منطقهMH2 از R-Smad مهم است. به طور کلی Smad2/3 با تحریکات TGF-β همراه می باشد (۵۹،۸۹). اما Smad1 به وسیلهALK-1 توسط تحریکاتی از TGF-β در سلول های اندوتلیال فعالیت می کند. وقتیکه R- Smad فسفریله می شوند آنها از گیرنده ها جدا می شوند و به شکل کمپلکس با smad4 به هسته انتقال پیدا می کند که بیان ژن را تسهیل می کند یا مهار می کند. گزارش شده که AMPK توسط TGF-βفسفریله می شود و متعاقبا MAPK فعالیت تیروزین هیدروکسیلاز را در محیط Vivo inافزایش می دهد به طوریکه ساخت NA به وسیله تیروزین هیدروکسیلاز تنظیم می شود که یک آنزیم محدود کننده در این فرایند می باشد (۴۹،۵۹،۸۹) .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱-۵-۳-۲٫ انتقال دهنده های TGF-β، پروتئین اسمد (SMAD Proteins):
سیگنال های پروتئینی درون سلولی که با خانواده TGF-β در ارتباط هستند Smadها می باشند. چندین Smad متفاوت وجود دارد که به سه دسته تقسیم می شود (۲۳،۴۹،۶۳). که شامل گیرنده های تنظیمی Smad (R-smad) و اسمد مشترک(co smad) مانند ۴ Smad که با تمام اعضای خانواده TGF-β سهیم می باشد و گروه آخر Smad بازدارنده هستند(I-Smad) که شامل۶ Smad و ۷ Smad می باشد. R smad وCo smad از پروتئین با همولوژی یکسانی برخوردار هستند که از سه قلمرو تشکیل شده اند. که شامل MH1 و MH2و آمینوکربوکسی ترمینال در انتها به ترتیب قرار گرفته اند. و منطقه MH1 به MH2 متصل می کند. پروتئین Smad غیر فسفریله با حداکثر توانایی بین سیتوپلاسم و هسته جابه جا می شوند (۸۹،۲۳). منطقه MH2 درRsmad، واکنش smad_receptor را تنظیم می کند وشامل مکان هایی برای فسفریله شدن گیرنده ها می شوند. فسفریله شدن گیرنده ها در آمینوکربوکسی ترمینال انجام می گیرد. وکوفاکتوردرهسته متصل می شوند (۲۳،۸۲،۶). منطقه MH1 برای هر دوی R smad وCo smad برای تمرکز در نقطه هسته و همچنین برای اتصالات DNA و اتصال کوفاکتور در هسته مهم می باشد. منطقه اتصال می تواند به وسیله کینازهای مختلف فسفریله می شوند (شکل۲- ۵ ).
شکل ۲- ۵ انتقال دهنده های TGF-β که شامل گیرنده های تنظیمی Smad (R-smad) و اسمد مشترک (co smad)
۲-۱-۵-۴٫ فعالیت سلول های ماهواره ای :
سلول های ماهواره ای، سلول های تک هسته ای کوچکی در بین غشا ی پایه و غشاءسیتوپلاسمی هستند که در پاسخ به فشار حاصل از تمرینات سنگین یا ضربه در عضله فعال شده و میوبلاست ها را تشکیل می دهند و در نهایت به فیبرهای عضلانی تبدیل می شوند. در واقع این سلول ها، سلول های بنیادی خاص هستند که تقریبا درهر بافتی یافت می شوند و در رشد طبیعی، جا یگزینی و ترمیم بافت بعد از آسیب شیمیایی و مکانیکی نقش دارند و تعداد آنها به گونه های حیوانی، سن، نوع فیبر عضلانی و محل سلول در راستای فیبر بستگی دارد. در عضله اسکلتی بعد از تولد، سلول های بنیادی سلول های ماهواره ای نامیده می شوند و ۳ تا ۹ درصد هسته های زیرغشایی مربوط به فیبرهای عضلانی طبیعی بالغ را تشکیل می دهند. براساس نتایج تحقیقات انجام گرفته برای درک چگونگی عملکرد سلول های ماهواره ای در عضله بالغ اولین گام برای رشد مجدد عضله بعد از آسیب، فعال سازی این سلول ها است که به طور طبیعی غیر فعال اند، بنابراین وارد چرخه سلولی می شوند و شروع به تکثیر وترمیم می کنند (۸۲). سلول های ماهواره ای در واکنش به محر ک های فیزیولوژیکی مثل ورزش و شرایط پاتولوژیکی مانند جراحت یا بیماری، فعال می شوند تا میوبلاست ها را که قادر به ترکیب و تشخیص هستند، تولید کنند. این سلول ها قادر به ترکیب شدن با الیاف ماهیچه ای موجود، ترمیم الیاف ماهیچه ای آسیب دیده یا ترکیب متناوب با یکدیگر برای تشکیل الیاف ماهیچه ای جدید هستند (۴۷). درک نقش پیچیده سلول های ماهواره ای در پاسخ به تمرینات ورزشی در عضلات به تازگی آغاز شده است (۸). تحقیقات علمی در مورد تاثیر فعالیت های ورزشی بر سلول های ماهواره ای، اثر دو دسته فعالیت های مقاومتی و استقامتی را بر روی این سلو ل ها بررسی کرده اند. تحقیقات مشخص کرده اند که فشار و کشیدگی بیش از حد، رهاسازی مواد التهابی و فاکتورهای رشد که از طریق فعالیت های و رزشی مقاومتی تولید می شو ند، موجب افزایش فعالیت سلول های ماهواره ای شده و آنها را تحریک می کنند تا دوباره وارد چرخه سلولی شوند و تکثیر پیدا کنند. سلول های ماهواره ای می توانند ماده هسته ای خود را دراختیار فیبر بگذارند تا ترمیم، بازسازی و هیپرتروفی عضله را در پاسخ به فشار اعما ل شده تسهیل کند، زیر مجموعه ای از سلول های ماهواره ای فعال شده توسط خودشان جا به جا شده و از چرخه سلولی خارج شوند تا برای ترمیم عضله در آینده آماده شوند. بنابراین نه تنهاسلول های ماهوار ه ای تکثیر پیدا می کنند تا ماده هسته ای خود را در اختیارفیبرعضلانی قرار دهند، علاوه براین خود را نیز دوباره نوسازی می کنند (۶۴).
۲-۱-۶٫ تاثیر تمرینات مقاومتی بر مسیر هایپرتروفی :
به طور کلی تمرینات مقاومتی به دلیل افزایش میزان سنتز در برابر تجزیه پروتئین، موجب افزایش در حجم عضله خواهند شد. تاثیر آنابولیکی تمرینات مقاومتی از راه اندازه گیری سطح مقطع یا حجم عضله به دست می آید.در نمونه های انسانی نشان داده شده است که سنتز پروتئین تا بعد از گذشت ۲۴تا ۴۸ ساعت از تمرینات مقاومتی، افزایش دارد. همچنین لازم به ذکر است که تجریه پروتئین در حین وبعد از تمرین افزایش می یابد و تنها با تغذیه مناسب امکان برتری سنتز بر تجزیه حاصل می شود (سنتز خالص).گزارشات اولیه نشان دادند که یک نمونه تمرین مقاومتی حاد ، قادر است به مدت ۲۴ساعت، افزایش مداوم در سنتز پروتئین ایجاد نماید واین افزایش با فعال شدن مسیرPI3K، mTOR و S6K1 همبستگی دارد. همچنین نتایج پژوهش های مختلف نشان داده که تمرین قدرتی باعث افزایش سنتز پروتئین از طریق مسیر پیام رسانی IGF انجام می شود (۳۵،۷۴).
نقش محوری mTOR در تنظیمات هایپرتروفی به خوبی ثابت شده است، به طوری که با مهار mTOR پاسخ های حاصل تحریک تمرین، متوقف شد. همچنین در تمرین کشش غیر فعال (پاسیو)، فعالیت AKT افزایش می یابد(که به نظرمی رسد ویژه تارهای تند انقباض است) ولی با مهار فعالیت mTOR از طریق راپامایسین، این افزایش فعالیت متوقف می شود. مطالعات دیگر نشان می دهند که فسفوریلاسیون S6K1 و ۴E-BP1 در تمرینات اضافه بار افزایش می یابد که موجب افزایش در بیان ژن و افزایش بلند مدت در رشد عضلات می شود. در مجموع می توان گفت که تمرینات قدرتی قادرند فسفوریلاسیون mTOR و کیناز های زیر دست این کمپلکس یعنی S6K1 و ۴E-BP1را افزایش دهند (۳۵،۷۴).
به عنوان مثال، اعمال اضافه بار عضله پلانتاریس که باعث افزایش فسفوراسیون mTOR و افزایش محتوای پروتئین کلی در عضله اسکلتی موش می شود. افزایش فسفوراسیون mTOR به دنبال یک دوره حاد تمرین مقاومتی و ۸ هفته تمرین مقاومتی طولانی مدت در انسان، دیده شده است. بنابراین شواهد نشان دهنده نقش mTOR در فرایندهای آنابولیک به دنبال تمرین مقاومتی هستند (۷۴،۳۵).
۲-۱-۷٫ تاثیر TGF-β ۱ بر مسیر سیگنالینگ هایپرتروفی :
TGF-β۱ به همراه مایوستاتین نقش مهاری مهمی در تقسیم و رشد سلول اعمال می کند. مسیر سیگنالینگ TGF-β۱ با تحریکات۳/۲ Smad فعال می شود و با پروتئین۴Smad توسط گیرنده های سرین – ترئونین کیناز متصل به غشای سلولی فسفریله شده وفعال می شود این پروتئین به صورت ترکیبات همسان (Homomeric) یا غیر همسان (Heteromic)با دیگر اعضای خانواده Smadوارد هسته شده و فرایند تمایز سلولی ومهار رشد سلولی را انجام می دهند (۵۸،۲۳،۸۹). مسیر سیگنالینگ TGF-β۱ با پروتئین۴Smad به عنوان یک فاکتور رونویسی حد واسط عمل کرده و ژن های هدف را کنترل می نماید ( ۵۸،۲۵ ). عملکرد مرکزی TGF-β۱ ، مهار پیشرفت چرخه سلولی با تنظیم رونویسی تنظیم کننده های چرخه سلولی است (۵۰).
۲-۱-۸ . نقش TGF-β۱ در توسعه عضلات اسکلتی :
سیگنالینگ TGF-β۱ و میوستاتین در عضله اسکلتی شامل دو مسیر کاملا مشابه، که برخی از مسیر ها بر هم اثر تداخلی و نیز متقابل منحصر به فرد دارند (۴۹). TGF-β۱ نقش مهمی در توسعه عضلات اسکلتی دارد اما بر بافت های مختلفی دیگری نیز تاثیر می گذارد. فعالیت TGF-β۱ بسیار خاص به بافت سلولی است که نتیجه سیگنالینگ فضای درون سلولی از سلول ها می باشد. این ماهیت دوگانه ثابت می کند که بسیاری از فرایندها و بافت های عملکردی داخل بدن توسط TGF-β۱ تنظیم می شوند ولی در مقابل نقش میوستاتین بیشتر در توسعه عضلات اسکلتی، توده عضلانی، و بافت چربی محدود می شود. بیان نقش TGF-β۱ در عضله اسکلتی با بهره گرفتن از کشت سلول عضلانی در شرایط آزمایشگاهی مشخص شد در حالی که نقش میوستاتین داخل بدن از طریق آزمایش ژن در موش تعیین گردید (۶، ۴۹ ). این امر می تواند باعث اختلاف در این زمینه شود که این دو عامل دو مسیر متفاوت دارند. در اواخر دهه ۱۹۸۰ محققان مطالعات کلیدی برای نقش TGF-β۱ در توسعه عضلات اسکلتی را انجام دادند. نقش اول TGF-β۱ در مقادیر زیاد در اندام حرکتی، درتولید اکتودرم، و سلول های مزانشیمی مجاور اثر می گذارد. نقش دوم TGF-β۱ در مهار تمایز جنینی، نه تمایز جنینی میوبلاست می باشد. نقش سوم TGF-β۱ در بیماری ها ،تمایز وتکثیر سلولی تعیین گردید. این مشاهدات نشان می دهد که TGF-β۱ در تمایز سلولی باعث شکل گیری مناسب در توسعه عضلات اسکلتی جنینی می شود. میوستاتین به عنوان یکی از اعضای خانواده TGF-β۱ شناخته شده است. تفاوت اصلی TGF-β۱ و میوستاتین در مسیر های وابسته به هر کدام است. به عنوان مثال مسیر TGF-β۱ وابسته به لیگاند ALK-1و TBRI/ALK-5 وگیرنده های نوع I وII می باشد. ولی مسیر میوستاتین وابسته به لیگاند۴ ALK-و TBRI/ALK-5 وگیرنده های نوع IIA وI است. در نتیجه TGF-β۱ نقش اساسی در توسعه عضلات اسکلتی را دارا می باشد (۴۹).
۲-۱-۹٫ سیگنالینگ TGF-β۱ در عضله اسکلتی :
بیان ژن TGF-β۱ در عضله اسکلتی تکثیر سلول های ماهواره ای را سرکوب می کند. در واقع می توان گفت که TGF-β۱ در مهار تکثیر وتمایز سلولی نقش اساسی دارد. TGF-β۱ داخل بدن در عضلات اسکلتی نقش بازسازی را نیز دارا می باشند (۵۰ ،۴۹). در موش های دارای کمبود فیبریلین -۱، TGF-β۱ کاهش پیدا می کند که باعث تخریب فیبرهای عضله اسکلتی می شود و باسازی در عضلات رخ می دهد. این عمل به عنوان مدل [۳۳](MFS) مارفان سندروم در انسان شناخته می شود که دارای علائمی از قبیل رشد بیش از حد استخوان، دررفتگی، آمفیزم، عوارض قلبی، و ناتوانی برای افزایش توده عضلانی در پاسخ به ورزش و دیگر تحریکات فیزیولوژیکی است. در موش های که دچار دیستروفی می شوند افزایش TGF-β۱ رخ می دهد ودرموش های که دارای کمبود فیبریلین -۱ هستند، افزایش سلول های ماهواره ای دیده می شود. بنابراین مهار سیگنالینگ TGF-β۱ در تعدادی از افرادی که دچار میوپاتی هستند (۶) نشان از بهبود در عضلات اسکلتی آن ها دارد همچنین در مطالعات آزمایشگاهی نیز نقش TGF-β۱ در آسیب های عضلانی بررسی شده و نشان داده شده است که آسیب عضلانی ناشی از انقباضات غیر عادی، تزریق و فشار عضلانی منجر به افزایش بیان TGF-β۱در عضلات اسکلتی می شود (۴۹،۵۰).
۲-۱-۱۰٫ نقش TGF-β۱ در ورزش :
اطلاعات بسیار محدودی در مورد اثر تمرین بر بیان TGF-β۱ در عضله اسکلتی وجود دارد اما در معدود مطالعات انجام گرفته ورزش باعث ایجاد التهاب در بدن و فعال شدن دستگاه ایمنی می شود که باعث تحریک و افزایش بیان TGF-β۱ می گردد (۱۴،۱۵). در تحقیقات گذشته نشان داده شده است که تمرین استقامتی باعث افزایش بیان TGF-β۱ در سطوح سرمی، عضله اسکلتی ، عضلات مخطط وقلبی گردیده است (۱۴،۱۵).
۲-۲٫ پیشینه تحقیق :
۲-۲-۱٫ تحقیقات داخلی :
درپژوهشی که توسط علیرضا خدیوی بروجنی و همکاران در سال ۲۰۱۲ صورت گرفت اثر ۸ هفته تمرین مقاومتی بر میزان میوستاتین، TGF-β۱ وFGF-2 سرمی در موش های صحرایی مطالعه گردید .در این مطالعه تعداد ۲۰ سر موش صحرایی نر بالغ ۱۵۰ تا ۲۵۰ گرمی بصورت تصادفی به دو گروه شاهد وتمرین مقاومتی تقسیم شدند که در انتهای مطالعه نتایج زیر حاصل شد : تمرین مقاومتی، با کاهش سطوح سرمی میوستاتین وافزایش سطوح سرمی FGF-2 همراه بود. همچنین سطوح سرمی TGF-β۱ در گروه تمرین تفاوت معنی داری با گروه شاهد نداشت ولی مقدار آن به طور کلی در گروه تمرین کاهش یا افزایش اندکی پیدا کرده بود . این محققان کاهش میوستاتین و کاهش یا افزایش TGF-β۱را نشان از افزایش قدرت عضلانی وتکثیر سلول های ماهواره ای دانستند (۵۱).
در تحقیقی که توسط محمدعلی رضایی و همکاران در سال ۲۰۱۲ انجام شد سطح سرمی سایتوکاین ها در بیماران حاد ومزمن تب مالت سنجیده شد. در این مطالعه که در بیمارستان توحید سنندج به انجام رسید، ۶۳ بیمار مراجعه کننده به بخش عفونی مورد مطالعه قرارگرفتند. ۳۰ نفر به عنوان کنترل انتخاب شدند. ۱۲ سی سی خون برای انجام از هر نمونه PCR آزمایشات تشخیص بروسلوز مانند سرولوژی، کشت وگرفته شد. سایتوکاین ها به روش الایزا اندازه گیری شدند. سطح سرمی سایتوکاین های IL-10 ،IFN-g ،IL-8 و TGF-βدر مبتلایان حاد و مزمن به طور معنی داری از گروه کنترل بیشتر بود، اما بین سطح این سایتوکاین ها در بیماران حاد و مزمن تفاوت معنی داری وجود نداشت. سطوح سرمی سایتوکاین ها با التهاب یا هر گونه بیماری افزایش پیدا کرد (۷۱).
درتحقیقی که توسط امین نوروز بیگی وهمکاران در سال ۲۰۱۱ انجام شد به بررسی سطح TGF-β۱ در سرم کودکان مبتلا به اوتیسم پرداخته شد. در تحقیق ۳۹ کودک (۱۴ دختر و ۲۵ پسر) مبتلا به اوتیسم به عنوان گروه هدف و ۱۵ کودک به عنوان گروه شاهد مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونه خون وریدی از هر دو گروه گرفته و پس از جداسازی سرم، غلظت TGF-β۱ به روش الایزا اندازه گیری شد. اطلاعات بیماران توسط پرسشنامه جمع آوری گردید. میانگین سطح TGF-β۱ سرمی در گروه مبتلایان به اوتیسم به طور چشمگیری پایین تر از گروه شاهد بود ( به ترتیب pg/ml 1265±۱/۳۲۷ درمقابل pg/ml 6/24616±۸/۶۲۰۵ ). نتایج تحقیق نشان داد سطح TGF-β۱ در سرم مبتلایان به اوتیسم کاهش معنی داری دارد. این محققان پیشنهاد دادندکه TGF-β۱ ممکن است درپاتوفیزیولوژی اوتیسم نقش داشته باشد (۶۱).
در تحقیقی که توسط غلامرضا اسدی کرم وهمکاران در سال ۲۰۱۰ انجام شد تاثیر مواد مخدر بر سطح سرمی TGF-β۱ در دیابتی، معتاد و رت معتاد-دیابتی را بررسی کردند. چند سلول از سیستم ایمنی بدن از جمله سلول های T تنظیمی و ماکروفاژها عامل ترشح تبدیل فاکتور رشد TGF-β۱ در پاسخ به محرک های مختلف است. این سایتوکین اثر بازدارنده بر روی سیستم ایمنی بدن دارد و کم این سیتوکین با اختلالات خود ایمنی همراه است. هدف از این مطالعه، به بررسی تاثیر اعتیاد به تریاک بر سطح سرمی TGF-β۱ در نر و ماده، رت های دیابتی و غیر دیابتی بود. این مطالعه تجربی در حالت عادی، تریاک معتاد، دیابتی و معتاد دیابتی ورت های نرو ماده انجام شد. سطح سرمی TGF-β۱ توسط ELISA اندازه گیری شد. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که میانگین سطح سرمی TGF-β۱ در رت ماده معتاد به طور قابل توجهی نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بود (۰٫۰۰۱> p). در مقابل، در موش نر معتاد متوسط سطح سرمی TGF-β۱ در مقایسه با گروه کنترل کمتر بود (۰٫۰۵> p). نتایج نشان داد که تریاک و مشتقات آن دارای اثرات القایی متفاوتی در بیان سیتوکین در موش نر و ماده دارد (۵).
۲-۲-۲٫ تحقیقات خارجی :
در تحقیقی که توسط گری مک[۳۴] و پایج افلک [۳۵]درسال۲۰۱۴ انجام شد، نقش میوستاتین وسیگنالینگ TGF-β در پاسخ به اضافه بار تدریجی در عضله اسکلتی بررسی شد. که در تحقیق از ۱۱ رت نر نژاد اسپراگ – دالی در یک دوره دو هفته ای اضافه باری که منجر به هیپرتروفی شده بود، استفاده گردید. برای بررسی میوستاتین وسیگنالینگ TGF-β دو عضله دو قلو و نعلی در نظر گرقته شده است. با این فرض که میوستاتین در رشد عضله اسکلتی کنترل منفی دارد و در افراد بالغ سطح میوستاتین کمتری در عضله اسکلتی آن ها وجود دارد. برای ارزیابی تغییرات در سطوح فعال و غیر فعال پروتئین میوستاتین وپروتئناز بوسیله وسترن بلات اندازه گیری شد و برای ارزیابی مسیر سیگنالینگ TGF-β (گیرنده های TGF-β ،۲،۳،۴Smad وPakt) از سیستم مغناطیسی چند منظوره استفاده گردید. نتایج نشان داد شد در هر دو عضله نعلی وکف پایی در نتیجه اضافه بار به طور معنی داری هیپرتروفی رخ داد. ولی سطح میوستاتین در عضله کاهش پیدا کرد اما تغییرات TGF-β وابسته به نوع عضله و نامشخص بود. در این تحقیق در عضله تند انقباض پلنتار یس به طور معنی داری افزایش در TGF-β ،۲،۳،۴Smad مشاهده شد ودر عضله کند انقباض نعلی به طور معنی داری افزایش در ۲،۳ Smad مشاهده شد.البته افزایش متناقض در ۲،۳،۴Smad و کاهش میوستاتین در دو نوع عضله ممکن است مربوط به فسفوریلاسیون یا مسیر تحریک TGF-β است. در نهایت نتیجه گیری شد که میوستاتین در نتیجه هیپرتروفی در عضله اسکلتی کاهش و کاهش یا افزایش مسیرهای سیگنالینگ TGF-β باعث افزایش هیپرتروفی می گردند (۳۰).
در تحقیقی که توسط کریستوفر[۳۶] وهمکارا ن در سال ۲۰۱۲ صورت گرفت به بررسی اضافه بار مکانیکی و تغییر TGF-β۱ بر بیان miRNA ها متعدد در سلولهای فیبروبلاست تاندون پرداخته شد. درادامه به بررسی miRNA ها متعدد ناشی از اعمال بار مکانیکی و TGF-β۱ پرداخته شد. در تحقیق از رت های نر نژاد اسپراگ – دالی که تعداد ۱۰ رت بود استفاده کردند که گروه کنترل ۵ n= وگروه اعمال بار مکانیکی ۵ n= رت بود. اعمال بار مکانیکی به این صورت بود که رت ها با سرعت ۱۲متر/دقیقه وبه مدت ۳۰ دقیقه با شیب های متفاوت اجرا می کردند ابتدا از شیب صفردرجه به مدت ۱۰دقیقه،پس از آن شیب ۵درجه به مدت ۱۰ دقیقه و درنهایت شیب ۱۰ درجه به مدت ۱۰دقیقه مورد استفاده قرار گرفت. هشت ساعت پس ازاتمام جلسه تمرین رت ها برای جدا سازی RNA کشته شدند. فرض تحقیق این بود که اعمال بار مکانیکی و TGF-β۱ به بیان چندین miRNA با نقش های شناخته شده در تکثیر سلولی و خارج سلولی سنتز ماتریس می انجامد و TGF-β۱ به عنوان یک تنظیم کننده مهم در رشد و سازگاری تاندون، و درمان تاندون اولیه فیبروبلاست ها نقش دارند (۱۹).
در تحقیقی که توسط یامادا[۳۷]، وهمکاران در سال ۲۰۱۲ صورت گرفت نقش لاکتات خون به عنوان یک سیگنال در افزایش متابولیسم اسید چرب در طول ورزش که به واسطه TGF-β در مغز واسطه گری می شود،بررسی شد . در این تحقیق تمرین با شدت متوسط سرعت تردمیل ( m/min 21) و شدت پایین( m/min 15) بر رت های تجربی اعمال گردید. یافته های حاصل نشان دادندتمرین با شدت متوسط لاکتات خون وغلظت TGF-βدرمایع مغزی نخاعی رت ها را افزایش می دهد.از طرف دیگر ،تمرین با شدت پایین لاکتات خون وغلظت TGF-β درمایع مغزی نخایی رت ها را افزایش نداد. نتیجه نهایی این بود که ورزش با شدت بالا ، لاکتات خون وفعالیت TGF-β را در مایع مغزی نخایی رت ها افزایش می دهد ومی تواند از این طریق اکسیداسیون لیپیدرا تسریع کند (۹۱).
در مطالعه ی مروری که توسط بورکس[۳۸] و همکاران در سال ۲۰۱۱ انجام شد نقش سیگنالینگ TGF-β۱ در وراثت و بوجود آوردن میوپاتی بررسی شد. در تحقیق ابر خانواده TGF-β۱ شامل تعدادی سیتوکین ها در انواع عضله اسکلتی بیان می شوداعضای این خانواده که نقش مهمی در عضلات اسکلتی دارند شامل فاکتوررشد تغییر شکل دهنده بتا، میتوژن فعال کننده پروتئین کیناز (MAPK)[39] ومیوستاتین می باشند. این سیگنالینگ ملکولی نقش مهمی در هموستاز سلول عضلانی بازی می کند مقداری از این ملکول بی نظمی عصبی عضلانی به وجود می آورد. بیان این ملکول ها مرتبط فرایندهای طبیعی در عضله اسکلتی شامل رشد، فرق گزاری، نوزایش، ودر پاسخ به استرس بیان می شود. به هر حال مقادیر مزمن، TGF-β۱، MAP ومیوستاتین در شکل های مختلفی از آسیب عضلانی دیده شده است. هم چنین مسیر های سیگنالی TGF-β۱ در اختلالات مختلف شامل سندروم مارفان، بیماری عضلانی ومیوپاتی تاثیر دارند. در نتیجه نشان از نقش TGF-β۱ در تخریب عضلانی مشاهده شد (۶).
در تحقیقی توسط ایستایی[۴۰] وهمکاران در سال ۲۰۱۱ به تعیین اثرات استروژن در بیان TGF-β۱ در بهبود شکستگی در موش پرداختند . مطالعات قبلی نشان داده بودند که پوکی استخوان به دلیل کمبود استروژن و در نهایت شکستگی می شود. نشان داده شده است که TGF-β۱ در بهبود شکستگی از طریق تنظیم درگیر تمایز و فعال سازی از استئوبلاست ها و استئوکلاست ها فعال می شوند. در تحقیق از سی موش ماده بالغ نژاد Sprague Dawley با وزن ۲۵۰ ±۲۰۰ گرم انجام شد. پس از شش هفته شکستگی ، درصد تغییر در سطح TGF-β۱ پلاسما در گروه استروژن به طور قابل توجهی در مقایسه با سطوح آن در گروه کنترل فاقد استروژن بالاتر بود. همچنین مشاهده شد که با ایجاد شکستگی سطوح سرمی TGF-β۱ در موش ها افزایش می یابد ولی مقدار استروژن دچار کاهش اندک می شود (۲۶).
در تحقیقی که توسط هینمیر[۴۱] وهمکاران در سال ۲۰۰۹ انجام شد. بررسی اثر بی باری و اعمال بار مجدد بر روی بیان کلاژن و ارتباط آن با فاکتورهای رشد از جمله TGF-β در تاندون و ماتریکس خارج سلولی عضلات پرداختند. نشان دادند ساخت و بیان کلاژن در تاندون و ماتریکس خارج سلولی عضلات در پاسخ به بار مکانیکی افزایش پیدا می کند به طوریکه اثر ثانویه افزایش بار مکانیکی موجب بیان هورمون رشد شامل TGF-β،IGF-I می شود. در این مطالعه اندام تحتانی موش ها را به مدت ۷یا۱۴ روز بی تحرک کردند و به دنبال آن یک دوره اعمال بار مکانیکی مجدد ایجاد کردند. سپس بیان mRNA برای کلاژن، TGF-β ، CTGF، میوستاتین وایزوفورم های IGF-I به وسیله PCR- RT در تاندون آشیل و عضله سولئوس اندازه گیری شد و بیان کردند در دوره بی تحرکی، جرم تاندون بدون تغییر ماند در حالیکه جرم عضلات کاهش پیدا کرد و کلاژن، TGF-β و CTGF mRNA در زمان بی تحرکی بدون تغییر باقی ماند و با اعمال بارمکانیکی مجدد بیان کلاژن و فاکتور رشد افزایش پیدا کرد(۳۸).
در تحقیقی که توسط سزارکو[۴۲] وهمکاران در سال ۲۰۰۹ انجام شد به بررسی اثر حاد وطولانی مدت ورزش استقامتی بر TGF-β۱ در عضله اسکلتی و قلبی رت ها صورت پذیرفت. در تحقیق از ۵۹ رت نر نژاد ویستار استفاده گردید برای بررسی اثر حاد وطولانی مدت ورزش استقامتی بر TGF-β۱ در عضله اسکلتی و قلبی رت ها به دو گروه که تعداد ۲۹ رت تمرین نکرده (کنترل) و۳۰ رت تمرینی تقسیم شدند که گروه بدون تمرین(۱۰=n) و قبل تمرین( ۹=n)، بلافاصله (۱۰=n) و بلافاصله بدون تمرین(۱۰=n) و سه ساعت بدون تمرین(۱۰=n) وسه ساعت پس از تمرین(۱۰=n) تقسیم شدند. میانگین توده بدن موش در روز تمرین آغاز شده ۱۳٫۸۷ ± ۱۲۷ میلی گرم بود. در آغاز رت ها با تمرین سازگاری پیدا کردند که تمرین به صورت min/day 10 با سرعت m/h 900 در پنج روز متوالی بر روی تردمیل انجام شد. در هفته اول، رت ها بر روی تردمیل به مدت ۱۰ دقیقه / روز با سرعت ۱۲۰۰ متر / ساعت تمرین کردند، در هفته دوم، رت ها برای ۶۰ دقیقه / روز با سرعت ۱۵۰۰ متر / ساعت و در هفته های ۳-۶، زمان تمرین در ۶۰ دقیقه / روز ثابت باقی ماند، و سرعت به ۱۷۰۰ متر / ساعت افزایش یافت. به صورت کلی تمرینات در هفته های اول با سرعت ومدت زمان کمتری انجام شد که در هفته های بعد سرعت و زمان افزایش پیدا کرد. از هر دو گروه رت کشته شد و نمونه عضلات اسکلتی و قلبی از آن ها گرفته شد. رت ها قبل، بلافاصله وسه ساعت پس از تمرین که تقسیم شده بودند از آن ها عضله اسکلتی وقلبی جدا گردید. mRNA ژن TGF-β۱ توسط RT-PCR اندازه گیری شد نمونه ها، و سطوح پروتئین TGF-β۱ پایه عضله اسکلتی در گروه کنترل و تجربی و زیر گروه ها توسط ELISA مشخص شد. ورزش حاد سبب افزایش معنی داری در mRNA ژن TGF-β۱ در عضله اسکلتی در رت بلافاصله بدون تمرین، در مقایسه با رت بدون تمرین نگردید. کاهش قابل توجهی از mRNA ژن TGF-β۱ در گروه قبل ازتمرین نسبت به رت بلافاصله از تمرین وجود داشت(۰٫۰۰۱> p ) . ورزش طولانی مدت باعث افزایش قابل توجهی در mRNA ژن TGF-β۱ گردید(۰٫۰۱>p ). با این حال، سطح پروتئین TGF-β۱ کاهش داشت (۰٫۰۱> p ). در عضله قلب، کاهش قابل توجهی از mRNA ژن TGF-β۱ در گروه بلافاصله قبل تمرین وسه ساعت قبل تمرین نسبت به گروه بدون تمرین وجود داشت (۰٫۰۱>p ). نتیجه گیری که تمرین بدنی محرک قوی برای ایجاد بیان ژن TGF-β۱ در عضله اسکلتی است، اما سطح پروتئین را افزایش نمی دهد. بنابراین، بعد از ورزش افزایش سطح سرمی TGF-β۱ به عضلات اسکلتی و قلب کمک نمی کند (۱۵). در مطالعه مروری که توسط کولیاس[۴۳] و همکاران در سال ۲۰۰۸ صورت گرفت سیگنالینگ TGF-β۱ ومیوستاتین در عضله اسکلتی بررسی شد. این محققان خاطر نشان کردند که ابر خانواده TGF-β۱ سایتوکاین هایی هستند. که اثر عمیقی روی تکثیر، تمایز ورشد سلول عضله اسکلتی اعمال می کنند. یکی از بافت هایی که از سیگنال های TGF-β۱ تاثیر می پذیرد عضله اسکلتی می باشد. TGF-β۱ و میوستا تین سیگنال هایی در عضله اسکلتی که مسیر های مشابه را شامل می شوند، دارا می باشند. که امکان دارد باعث تخریب عضلانی نیز شوند. همچنین TGF-β۱ تکثیر سلول های ماهواره ای را تعدیل می کند (۴۹).
در تحقیقی که توسط فوجی کاوا[۴۴] و همکاران در سال ۲۰۰۷ انجام گرفت. بررسی اثر TGF-β۱ در مغز بر روی اکسیداسیون چربی به وسیله اعصاب نورادرنرژیک در هسته های هیپوتالاموس پرداخته شد. در این تحقیق فرض شد که TGF-β۱ اثرات تنظیمی روی اعصاب نوروآدرنرژیک هیپوتالامیک دارد به طوریکه تعدادی از مطالعات نقش مهمی از اعصاب نوروآدرنرژیک در تنظیم اکسیداسیون چربی در حین و بعد از فعالیت بدنی را گزارش کرده اند. در تست این فرضیه، سطوح نورآدرنالین خارج سلولی در هسته پرونتیکولار هیپوتالامیک و هسته های منترومدیال هیپوتالامیک که نقش مهمی در تنظیم متابولیسم انرژی دارند استفاده شدند که بعد از تزریق درون صفاقی TGF-β۱ به وسیله استفاده از میکرودیالیز تعیین گردیدند. مطالعات میکرودیالیز نشان دادند که تزریق از TGF-β۱ باعث افزایش سطوح نوروآدرنرژیک در قسمت های [۴۵]PVH و VMH هیپوکمپ می شود .این اطلاعات حدس می زنند که TGF-β۱ در مغز اکسیداسیون چربی را به وسیله نورون های آدرنرژیک در PVH و[۴۶] VMH افزایش می دهد (۲۸).
در تحقیقی که توسط اسمیس[۴۷] وهمکاران در سال ۲۰۰۶ انجام شد به بررسی نقش TGF-β۱ به دنبال آسیب عضلات اسکلتی در رت ها بررسی شد. در تحقیق تعداد ۱۱n= رت ماده نژاد اسپراگ – دالی پس از آسیب عضلات اسکلتی مورد مطالعه قرار گرفتندکه آسیب به صورت الکتریکی در قسمت عضله دو قلو ونعلی پا رت ها ایجاد شد. ۴۸ ساعت پس از آسیب عضلانی رت ها کشته شدند به این دلیل که ماکروفاژها ونوتروفیل ها پس از ۴۸ ساعت بیشترین افزایش را دارند. ۴۸ ساعت پس از آسیب عضلانی ، تارچه های عضلانی مصدوم مشخص شد. در تحقیق فرض گرفته شد که TGF-β۱ سایتوکاین چند منظوره دخیل در التهاب، بهبود زخم، و فیبروز است ودر بیماری های عضلانی (به عنوان مثال، دیستروفی و میوپاتی التهابی) نیز نقش مهمی دارد. نتایج حاصل از تحقیق این بود که پس از ایجاد آسیب در عضله دو قلو ونعلی سطوح TGF-β۱ افزایش می یابد که این افزایش TGF-β۱ می تواند در بهبود آسیب عضلات اسکلتی موثر باشد(۸۰).
در تحقیقی که توسط سوریوان[۴۸] وهمکاران درسال۲۰۰۶ انجام شد نقش TGF-β۱درگسترش و تنظیم توده عضلانی رت های نوزاد بررسی شد. در کالبد شکافی اولیه نقش خانواده TGF-β۱ در تنظیم عضله اسکلتی در اوایل دوران رشد (بعد از تولد) ، وارتباط آن با سنتز پروتئین که شاخصی در عضله اسکلتی رت های نوزاد می باشد اندازه گیری شد. یافته های حاصله از ۱۰ رت نوزاد نشان داد که مقدار زیاد TGF-β۱ همراه با کاهش سنتز پروتئین در عضله رت های نوزاد می باشد. مقدار زیاد میوستاتین موجود در استخوان ((BMP-2 و((BMP-7 با گسترش در توده عضلانی رت های نوزاد افزایش پیدا می کند که با پروتئین سنتازارتباط منفی دارد. فولیستا تین بازدارنده چندین عضو از خانواده TGF-β۱ می باشد که می تواند از طریق تکثیر سلول های ستاره ای باعث هیپر تروفی شود. مقدار زیاد (BMP-2) و(BMP-7) همبستگی مثبتی با گیرنده (BMP-RIA) داشت. تزریق فولیستا تین سنتز پروتئین وفسفوریلاسیون را افزایش داد. در نتیجه خانواده TGF-β۱ به صورت مستقیم وغیر مستقیم در تنظیم پروتئین سنتاز عضله در طول نوزادی در گیر است که با افزایش سن رت های نوزاد و TGF-β۱ نشان از کاهش پروتئین سنتاز داشت (۷۶).
در تحقیقی که توسط سزارکو وهمکاران در سال ۲۰۰۶ صورت گرفت پاسخ سرمی سطوحی از فاکتورهای رشدی TGF-β, VEGF , [۴۹]PDGF, بعداز فعالیت شدید ورزشی در افراد جوان بررسی شد. که در تحقیق ۱۴ مرد جوان ورزشکار فعالیت فیزیکی و ورزشی شدیدی را انجام دادند. نمونه خونی قبل و بلافاصله و دو ساعت بعد از ورزش گرفته شد. محتوای سرم PDGF,TGF-BETA , VEGF با بهره گرفتن از روش ELISA اندازه گیری شد. سطوح سرمی PDGF به طور موثر ازng/ml 7/1بلافاصله بعد از فعالیت به ng/ml 64/4 افزایش پیدا کرد و بعد از دو ساعت فعالیت به ng/ml 3/3 رسید. سطوح سرمی TGF-β به طور چشمگیری از ng/ml 58/20 به ng/ml 37/55 بلافاصله بعد از فعالیت و بعداز دو ساعت فعالیت بهng/ml 03/40 رسید. سطوح سرمی VEGF به طور موثری از pg/ml83/91 بهpg/ml 61/165 بلافاصله بعد از فعالیت ودو ساعت بعد از فعالیت به pg/ml22/137 رسید. مشاهده افزایش سطوح فاکتورهای رشد می تواند مراحل سازگاری ارگان های بدن با تمرینات بدنی را در گیر سازد. در نتیجه فعالیت بدنی می تواند باعث افزایش فاکتورهای رشد ازجمله TGF-β شود (۱۴).
در تحقیقی که توسط ایشی کاوا[۵۰]و همکاران در سال۲۰۰۶ انجام شد، اثر TGF-β۱ را در سوخت چربی در فعالیت استقامتی بررسی کردند که در تست این فرضیه از آنالیز گازها در حین دویدن روی تردمیل و تزریق بازدارنده TGF-β۱ در مغز موش ها استفاده شد. غلظت سوبسترای های انرژی در دو گروه آنتی بادی TGF-β۱ و گروه کنترل مقایسه شد که مشخص شد در گروه دریافت کننده آنتی بادی TGF-β۱، غلظت پلاسمایی اسید چرب آزاد و کتون بادی نسبت به گروه کنترل کمتر بود.گازهای تنفسی در حین دویدن روی تردمیل بعد از کاهش مجازی کورتیکو تروپین در مغز توسط استرسین (بازدارنده گیرنده کورتیکوتروپین ) آنالیز شد و تفاوتی در نسبت تبادل تنفسی و اکسیژن مصرفی در دویدن با شدت ۶۰ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی مشاهده نشد (۴۶).
درتحقیقی که توسط بنسامون[۵۱] وهمکاران در سال ۶ ۲۰۰ انجام شد هدف از تحقیق بررسی تغییرات وابسته به سن در شکل وخواص مکانیکی تاندون در(TIEG)-1[52]، القا اولیه ژن TGF-β بود. موش ها در دو گروه القا شده ژن TGF-βو کنترل در سن های یک ساله، سه و پانزده ماه، مورد استفاده قرار گرفتند. خواص مکانیکی تاندون دم جدا شده از این موش ها با بهره گرفتن از تک محوری تعیین شد آزمون با کشش سطح شیبدار s/ mm05/0 و با فشار ۱۰درصد و استراحت s/ mm5 انجام شد. پارامترهای مکانیکی سطح شیب دار اندازه گیری و ثبت شد. توسط میکروسکوپ الکترونی ساختار دسته تاندون دم مشخص شد. تفاوت معنی داری بین گروه القا شده ژن TGF-βو کنترل در ۱ یا ۱۵ ماه سن حاصل از آزمون های مکانیکی را نشان نداد. ولی در موش های با سن ۳ ماهگی تفاوت مشاهده شد.در الکترومیکروسکوپی افزایش اندازه تارچه در تاندون گروه موش های ۳ ماهگی نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید این داده ها نقش مهمی برای القا ژنTGF-β در ریز تاندون و قدرت نشان می دهد وثابت شده است که TGF-βیک عامل مهم در درمان وقدرت تاندون است. برای شناسایی TGF-βاز طریق القا ژن صورت گرفت (۹).
در تحقیقی که توسط اٌ کامٌتو[۵۳] و همکاران در سال ۲۰۰۵ صورت پذیرفت به تعیین اثر کاهش وابسته به سن در سطوح سرمی TGF-β۱ در افرادسالم جامعه ژاپن پرداخته شد. در مجموع از ۵۵ کودک سالم دارای سن ا تا ۱۴ سال و ۴۴ بزرگسال سالم دارای سن ۲۱ تا ۶۷ سال استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از همبستگی منفی معنی دار بین سن و سطوح سرمی TGF-β۱ وجود داشت. نشان داده شد که با افزایش سن سطوح سرمی این فاکتورکاهش یافته بود (۶۲).
در تحقیقی که توسط کالدرون[۵۴] و همکاران در سال ۲۰۰۱ انجام شد به بررسی نقش متفاوت TGF-β۱ و ANP دهلیزی قلب در تنظیم هیپتروفی قلبی ناشی از تمرین پرداختند. در این تحقیق تعدادی رت ماده نژاد اسپراگ –دالی با وزن ۱۷۰±۱۵۰ گرمی به صورت جداگانه به ورزش ارادی پرداختند.پس از ۳و۶ هفته ورزش ارادی نسبت وزن بطن چپ به وزن بدن افزایش یافته بودودرتحقیق mRNA بیان ژن TGF-β۱ در بطن چپ افزایش داشت در حالی که mRNA TGF-β۳ در بطن چپ نسبت به موش های که تحرکی نداشتند تغییر معنی داری نداشت. در هیپرتروفی بطن چپ نسبت ANPدهلیزی قلب موش های تمرینی نسبت به موش های کم تحرک mRNA مشابهی داشتند فقط تفاوت آن ها در mRNA TGF-β۱ بودکه در رت های تمرینی بیشتر بود. نتایج نشان داد افزایش بیان TGF-β۱ در هیپتروفی قلب ممکن است به بازسازی میوکارد کمک کند. در نتیجه TGF-B1 در هیپرتروفی قلب موش های با تحرک افزایش داشت ونسبت ANPدهلیزی موش های با تحرک نسبت به بی تحرک ها مشابه بود (۱۸).
در تحقیقی که توسط وردی[۵۵] وهمکاران در سال ۲۰۰۱ انجام شد به بررسی تغییرات در سطح سرمی TGF-β۱ و IL-4 پس از ایجاد آسیب که (توسط حرارت به موش ها وارد شده بود) در موش بررسی شد. در تحقیق از موش نر نژاد Sprague-Dawleyبا وزن ۴۰۰ ±۳۰۰ گرم استفاده شد و به ۵۰٪ کل سطح بدن موش ها آسیب وارد شده بود. موش ها ۱ ساعت تا ۸ ساعت پس از آسیب کشته شدند. نمونه خون از ورید تحتانی جمع آوری شد. سطح سرمی TGF-β۱ و IL-4 توسط کیت ELISA اندازه گیری شد. موش هایی که یک ساعت پس از آسیب کشته شدند افزایش سطوح سرمی مشاهده شد ولی موش هایی که ۸ ساعت پس از آسیب کشته شدند سطوح سرمی آن ها نسبت به گروه یک ساعتی کاهش داشت. این نتایج نشان داد که سطوح سرمی TGF-β۱ و IL-4 بلا فاصله با آسیب افزایش پیدا کرده وبا افزایش التهاب در بدن همراستا می باشد (۸۸).
همانگونه که مشاهده می شود، تحقیقات زیادی در زمینه اعمال بیولوژیک TGF-β۱ در نمونه های انسانی وحیوانی به انجام رسیده است. این تحقیقات شامل نقوش آنتی اکسیدانی، التهابی، متابولیسمی و رشدی TGF-β۱ می باشند. با این وجود علیرغم مشخص بودن نقش بارز TGF-β۱ در منع فرایند رشد وتمایز سلولی، در مورد پاسخ این فاکتور به عنوان عاملی احتمالی در روند هایپرتروفی عضلانی متعاقب انجام تمرین مقاومتی اطلاعاتی وجود ندارد. لذا تحقیق حاضر در صدد آن شد که برای اولین بار نقش احتمالی TGF-β۱ در هایپرتروفی ناشی از ورزش مقاومتی و همچنین پاسخ سریال زمانی این فاکتور به تمرین مقاومتی را مورد بررسی قرار دهد.
فصل سوم روش شناسی تحقیق