به طور کلی زنجیره تأمین، زنجیرهای است که همه فعالیتهای مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل می شود. در ارتباط با جریان کالا دو جریان دیگر که یکی جریان اطلاعات و دیگری جریان منابع مالی و اعتبارات است نیز حضور دارد. محققان و نویسندگان مختلف ، نگرشها و تعاریف متفاوتی را از زنجیره تأمین ارائه کرده اند. برخی زنجیره تأمین را در روابط میان خریدار و فروشنده محدود کرده اند، که چنین نگرشی تنها بر عملیات خرید رده اول در یک سازمان تمرکز دارد. گروه دیگری به زنجیره تأمین دید وسیعتری داده و آن را شامل تمام سرچشمههای تأمین برای سازمان میدانند. با این تعریف، زنجیره تأمین شامل تمام تأمینکنندگان رده اول، دوم، سوم … خواهد بود. چنین نگرشی به زنجیره تأمین، تنها به تحلیل شبکه تأمین خواهد پرداخت. دید سوم، نگرش زنجیره ارزش پورتر است که در آن زنجیره تأمین شامل تمام فعالیتهای مورد نیاز برای ارائه یک محصول یا خدمت به مشتری نهایی است. با نگرش یاد شده به زنجیره تأمین ، توابع ساخت و توزیع به عنوان بخشی از جریان کالا و خدمات به زنجیره اضافه می شود. در واقع بااین دید، زنجیره تأمین شامل سه حوزه تدارک، تولید و توزیع است (رجبزاده و همکاران، 1386: 190).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
زنجیره تأمین شامل تأمینکنندگان، حملونقل و خرید و… تمام عناصری است که تهیه مواد و قطعات، حمایت در تبدیل به تولید و ارائه محصول به بازار را شامل میشوند. اعضا در این زنجیره به صورت افقی و عمودی با یکدیگر در ارتباط هستند، لذا زنجیره تأمین به وجود می آید. همچنین زنجیره تأمین فرایند کامل تهیه کالا و خدمات برای مصرف کننده نهایی میباشد (احمدی، 1384: 18).
در حالت كلي زنجيره تأمين از دو يا چند سازمان تشكيل ميشود كه رسماً از يكديگر جدا هستند و به وسيله جريانهاي مواد، اطلاعات و جريانهاي مالي به يكديگر مربوط ميشوند. اين سازمانها ميتوانند بنگاههايي باشند كه مواد اوليه، قطعات، محصول نهايي و يا خدماتي چون توزيع، انبارش، عمدهفروشي و خردهفروشي توليد ميكنند. حتي خود مصرفكننده نهايي را نيز ميتوان يكي از اين سازمانها در نظر گرفت (متین نفس، 1383، 28-34).
زنجیره تأمین، شبکه ای از تسهیلات و مراکز توزیع است که وظایف تهیه و تدارک مواد خام، تبدیل آن به محصولات نهایی و واسطهای و توزیع محصولات نهایی به مشتریان را انجام میدهد. زنجیره تأمین در سازمانهای تولیدی و خدماتی وجود دارند، هرچند که پیچیدگی زنجیره تأمین ممکن است از صنعتی به صنعت دیگر و از شرکتی به شرکت دیگر به شدت تغییر کند ( فیضآبادی، 1382: 47).
زنجیره تأمین شامل تمامی فعالیتهای مرتبط با جریان و مبادله کالاها و خدمات، از مرحله ماده خام اولیه تا مرحله محصول نهایی قابل مصرف توسط مشتری است این نقل و انتقالات علاوه بر جریان مواد، شامل جریان اطلاعات و مالی نیز می شود. شکل 2-3 نمایشی کلی از یک زنجیره تأمین را نشان میدهد.
مواد خام
تأمین کننده
تولید کننده
توزیعکننده
مشتری
مصرف کننده
شکل2-3- مفهوم زنجیره تأمین (مقدسی، 1386: 33).
2-3-2- مدیریت زنجیره تأمین
2-3-2-1- تاریخچه پیدایش مدیریت زنجیره تأمین
در طول دو دهه اخیر، مدیران شاهد یک دوره تغییرات شگرف جهانی به واسطه پیشرفت در تکنولوژی، جهانیشدن بازارها و شرایط جدید اقتصاد سیاسی بوده اند. با افزایش تعداد رقبا در کلاس جهانی، سازمانها مجبور شدند که به سرعت فرایندهای درون سازمانی را برای باقیماندن در صحنه رقابت جهانی بهبود بخشند.
در دهه 70-1960 سازمانها به توسعه جزئیات استراتژی های بازار همت گماردند که به برآوردهسازی رضایت مشتریان متمرکز بود. آنها بدین درک نایل آمدند که مهندسی و طراحی قوی و عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیش نیاز دستیابی به نیازمندیهای بازار و در نتیجه سهم بازار بیشتر است. بنابراین طراحان مجبور شدند که ایدهآلها و نیازمندیهای موردنظر مشتریان را در طراحی محصولات خود بگنجانند و در حقیقت محصولی را با حداکثر سطح کیفی ممکن در حداقل هزینه، توام با ایدهآلهای مورد نظر مشتری روانه بازار سازند.
در دهه 1980 با افزایش تنوع در الگوهای مورد نظر مشتریان، سازمانهای تولیدی به منظور فزایندهای به افزایش انعطافپذیری در خطوط، بهبود محصولات و فرآیندهای موجود و توسعه محصولات جدید برای ارضاء نیازهای مشتریان علاقهمند شدند که این موضوع، به نوبه خود چالشهای جدیدی را برای آنها رقم زد.
در دهه 1990 به موازات بهبود در توانمندیهای تولید، مدیران صنایع درک کردند که مواد و خدمات دریافتی از تأمینکنندگان مختلف تأثیر به سزایی در افزایش توانمندیهای سازمان به منظور برخورد با نیازمندیهای مشتریان دارد که این امر به نوبه خود، تأثیرات مضاعفی در تمرکز سازمان بر پایگاههای تأمین و استراتژی های منبعیابی بر جای نهاد. همچنین مدیران دریافتند که صرفاً تولید یک محصول کیفی، کافی نیست. در واقع تأمین محصولات با معیارهای موردنظر مشتری(چه موقع، کجا و چگونه) و کیفیت و هزینه موردنظر آنها، چالشهای جدیدی را به وجود آورد (فیضآبادی، 1382: 47).
در چنین شرایطی به عنوان یک نتیجه گیری از تغییرات مذکور، سازمانها دریافتند که این تغییرات در طولانی مدت برای مدیریت سازمانشان کافی نیست. آنها باید در مدیریت شبکه همه کارخانجات و شرکتهایی که ورودیهای سازمان آنها را به طور مستقیم و غیر مستقیم تأمین میکردند، و همچنین شبکه شرکتهای مرتبط با تحویل و خدمات بعداز فروش محصول به مشتری درگیر میشوند. با چنین نگرشی رویکردهای زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تأمین پای به عرصه وجود نهاد.
2-3-2-2- مفهوم مدیریت زنجیره تأمین
شبکه ای از سازمانهایی هستند که از طریق روابط بالادست و پاییندست به ایجاد ارزش از طریق خدمت و محصولات به مصرف کننده نهایی میپردازند (چیلدهوس[28]، 2003: 20).
مدیریت زنجیره تأمین بر یکپارچهسازی فعالیتهای زنجیره تأمین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره، برای دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام را شامل می شود (غضنفری و همکاران، 1380: 21).
هدف مدیریت زنجیره تأمین تبادل اطلاعات مربوط به نیازمنديهاي بازار، توسعه محصولات جدید، کاهش تعداد تأمینکننده براي سازندگان و نیز فعالسازي و آزادسازي منابع مدیریتی در جهت توسعه روابط بلندمدت و بااهمیتی است، که از ابتدا بر اساس اعتماد اعضاء شکل میگیرد (بری[29]، 1994: 20).
2-3-2-3- مؤلفه های مدیریت زنجیره تأمین
-
- مدیریت لجستیک در زنجیره تأمین؛
-
- مدیریت اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی در زنجیره تأمین؛
-
- مدیریت روابط بین زنجیره تأمین؛
-
- مدیریت لجستیک در زنجیره تأمین
لجستیک واژهای است که از تاریخچه طولانی برخوردار است و به علت وجود تعاریف بسیار در این زمینه شاید نتوان یک جمعبندی کلی روی این واژه صورت داد. یکی از این تعاریف [30]R7 است و بدین صورت تعریف می شود «انجام فعالیتها به منظور تضمین تأمینبودن محصول صحیح، در مقدار مناسب، در زمان مناسب و در شرایط مناسب و در مکان مناسب برای مشتری مناسب و به هزینه مناسب». عبارت تأمینبودن در تعریف بالا تأکید بیش از حد لجستیک به موضوع موجودبودن بالا میباشد که به عنوان هسته اصلی پیدایش رسالت لجستیک محسوب می شود.
نکته جالب توجه این است که اگر فهرستی از مفاهیم وابسته به لجستیک تهیه شده وطبقهبندی گردد، میتوان آنها را در قالب 3 گروه قرار داد:
-
- تأمینگرا[31]
-
- تولیدگرا[32]
-
- توزیعگرا[33]
سابقه فعالیتهای لجستیک به قبل از سال 1950 بر میگردد. پس از آنکه تعریف جامعی از آنالیز کل هزینه به وجود آمد، مدلهای جدید برنامه ریزی خصوصاً برای توزیع فیزیکی منسجمتری با یکدیگر تلفیق شدند و مفاهیم جدیدتری را به وجود آوردند. به طور خلاصه مفهوم لجستیک به مرور زمان تغییر نموده است، به گونه ای که گرایش و تمرکز صنایع در لجستیک شکل تازه ای را به خود گرفته است. در چارچوب تعاریفی که برای لجستیک اشاره شد، جریان مواد به قسمت های تأمین، تولید و توزیع تقسیم میشوند و فعالیتهای لجستیک شامل موجودیها، حمل و نقل و هماهنگی کلی در جریان مواد در شرکت است. در عالم واقع جریان مواد توسط سازمانهای مختلف، وظایف و سیستمهای اطلاعاتی صورت میگیرد. در چارچوب جدید لجستیک، نسبت به چارچوب قدیمی آن، تمرکز بر روی عملکرد است تا عملکرد تک تک اجزای جریان مواد به صورت یک موجودیت بررسی می شود، یکپارچهسازی به صورت یک مفهوم مهم در چارچوب جدید است. در چارچوب جدید لجستیک، حیطهی یکپارچهسازی تنها به جریان مواد و اطلاعات ختم نمی شود، بلکه لازم است تا مدیریت مالی و منابع انسانی علاوه برآن دوره عمر کل لجستیک مورد بررسی قرار گیرد. در چارچوب لجستیک جدید یکپارچهسازی فرآیندها، وظایف، سازمانها، روشها و سیستمها ضروری است و در نتیجه اینکه مدیریت روابط مشارکتها مهم است.
مدیریت امور لجستیکی از ابتدای ایجاد سازمانها وجود داشته است، ولی این مدیریت عمدتاً بر روی قسمت های مختلف زنجیره یعنی خرید، تولید، توزیع و … به صورت جداگانه و مستقل انجام میشده است، در طول زمان به دلیل ارتباط این امور با یکدیگر به تدریج فنونی در جهت یکپارچهسازی نمودن این زنجیره و مدیریت آن صورت پذیرفته است، در دهه 70 میلادی بحث مدیریت مواد بسیار متداول شد. در این ارتباط نیز عملیات برنامه ریزی تولید، برنامه ریزی مواد و برنامه ریزی کار در کارگاه و خرید ادغام شد.
هدف از این ادغام معلول 3 علت اصلی بوده است:
-
- بهبود شرایط تحویل کالا به مشتری؛
-
- بهبود سطح موجودی کالا؛
- بهبود هزینه های تولید؛