اکثر سرمایه گذاران بالقوه مردم عادی هستند که تنها راه دسترسی آنها به اطلاعات مهم شرکتها، اطلاعیه منتشر شده توسط خود شرکتها است. حال اگر در بین سرمایه گذارانی که در بازارهای سرمایه مشغول فعالیت هستند، معامله کنندگانی باشند که از نظر اطلاعاتی نسبت به سایرین در موقعیت بهتری باشند قادر خواهند بود که عرضه و تقاضای بازار را تحت تاثیر قرار داده و به اصطلاح منجر به شکاف قیمتی شوند. دلیل اصل این شکاف قیمتی توزیع نابرابر اطلاعات در بازار سرمایه میباشد که بر طبق آن، معامله کنندگان مطلع نسبت به سایرین در موقعیت بهتری جهت تصمیم گیری مناسبتر قرار میگیرند. هنگامی که اطلاعات جدیدی از وضعیت و عملکرد شرکتها در بازار منتشر میشود توسط تحلیل گران، سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل در بازار و سایر استفاده کنندگان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بر مبنای آن، تصمیم گیری نسبت به خرید و فروش سهام صورت میگیرد.
اطلاعات و نحوه واکنش بازار به آنها بر رفتار استفاده کنندگان بخصوص سهامداران بالقوه و بالفعل تأثیر گذاشته و منجر به افزایش یا کاهش قیمت و حجم مبادلات سهام میشود. بنابراین در صورت انتشار اطلاعات به صورت نامتقارن، سرمایه گذاران به واسطه عدم تقارن اطلاعاتی واکنشهای متفاوتی را به آنها میدهند که این امر تحلیلهای نادرست و گمراه کننده ای از وضعیت بازار را به همراه خواهد داشت. مطالب فوق، بیانگر اهمیت موضوع عدم تقارن اطلاعاتی و تأثیر غیر قابل انکار آن بر روی تصمیم گیریهای اقتصادی معامله کنندگان میباشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۳) چرخه عمر شرکت
۲-۳-۱) مقدمه
با توجه به جنبههای اقتصادی اطلاعات، گزارشگری مالی و سیستم حسابداری نقش حیاتی را در بازارسرمایه ایفا میکند. یکی از ویژ گیهای اقتصادی، چرخه عمر شرکت است. طبق تئوری چرخه عمر، شرکتها در مراحل مختلف چرخه عمر از نظر مالی و اقتصادی دارای نمودگرها و رفتارهای خاصی هستند، بدین معنی که ویژگیهای مالی و اقتصادی یک شرکت تحت تأثیر مرحله ای از چرخه عمر است که شرکت در آن قرار دارد. نتایج پژوهشهای پیشین نیز بیانگر این است که واکنش و پاسخ بازارهای سرمایه به اطلاعات حسابداری در مراحل مختلف چرخه عمر تفاوت معناداری باهم دارند. (فلتهام و اوهلسون، ۱۹۹۵)
۲-۳-۲) چرخه عمر شرکت
همه موجودات زنده، از جمله نباتات، جانواران و انسان ها، همگی از منحنی عمر یا چرخه عمر پیروی میکنند. این گونه موجودات متولد میشوند، رشد میکنند، به پیری میرسند و در نهایت میمیرند. این سیستمهای زنده در هر مرحله از چرخه عمر خود دارای الگوهای رفتاری خاص به منظور چیرگی بر مسایل آن دوره و مشکلات مربوط به انتقال از دوره ای به دوره دیگر هستند. تئوری چرخه عمر شرکت چنین فرض میکند که شرکتها و بنگاههای اقتصادی، همچون تمامی موجودات زنده که متولد میشوند، رشد میکنند و میمیرند، دارای منحنی عمر یا چرخه هستند همانند موجودات زنده، رشد و پیری واحدهای تجاری را بر مبنای قابلیت کنترل و انعطاف پذیری نشان میدهند. در جوانی(دوران رشد) سازمانها بسیار انعطاف پذیر، ولی در بیشتر مواقع غیر قابل کنترل اند. با افزایش عمر سازمان ها، روابط تغییر میکند؛ کنترل افزایش و انعطاف پذیری کاهش مییابد. در نهایت، با پیر شدن(دوران افول) قابلیت کنترل نیز کاهش خواهد یافت. هنگامی که واحد تجاری قابلیت کنترل داشته و انعطاف پذیر باشد، بیانگر این است که توأمان مزایای جوانی و پیری را داراست. این وضعیت تحت عنوان مرحله تکامل (بلوغ) شناخته میشود. نمودار(۲-۳) ارتباط بین قابلیت کنترل و انعطاف پذیری را در واحدهای تجاری تشریح میکند. (کرمی و عمرانی، ۱۳۸۹، ۳)
۲-۳-۳) مراحل چرخه عمر شرکت
دراقتصاد و مدیریت، چرخه عمر شرکتها و مؤسسات و شرکتها با توجه به هر مرحله از حیات اقتصادی خودسیاست و خط مشی مشخصی را دنبال میکنند. این سیاستها به گونه ای در اطلاعات حسابداری شرکتها منعکس میشود در حوزه حسابداری نیز برخی از محققان به بررسی تأثیر چرخه عمر شرکت بر اطلاعات حسابداری پرداختهاند محققان چهار مرحله را برای توصیف چرخه عمر شرکت به شرح ذیل تبیین نموده اند:
نمودار (۲-۳) ارتباط بین قابلیت کنترل و انعطاف پذیری در چرخه عمر واحد تجاری
۲-۳-۳-۱) مرحله تولد یا ظهور
در این مرحله معمولاً میزان داراییها(اندازه شرکت) در سطح نازلی قرار دارد، جریانهای نقدی حاصل از فعالیتهای عملیاتی و سودآوری در سطح پایین است و شرکتها برای تأمین مالی و تحقق فرصتهای رشد به نقدینگی بالایی نیاز دارند. نسبت سود تقسیمی در این شرکتها معمولاً صفر یا حداکثر ۱۰% است و بازده سرمایه گذاری یا بازده سرمایه گذاری تعدیل شده در قیاس با نرخ موزون تأمین مالی بعضاً ناچیز است.
۲-۳-۳-۲) مرحله رشد
در این مرحله واحدهای تجاری به دلیل مواجه با رشد فروش و سودهای غیرقابل پیش بینی ناشی از ابهام در میزان تقاضای محصولات، ریسک تجاری بالاتری متحمل میشوند. تحقیقات اخیر نشان میدهد اگر چه ممکن است میزان تقاضا برای محصولات در حال افزایش باشد، با وجود این احتمال دارد محصولات واحد تجاری هنوز مورد مقبولیت عموم مصرف کنندگان واقع نشده باشد، اما واحدهای تجاری ممکن است در مرحله رشد به مقداری عایدی دست یابند. افزایش سود و جریان وجوه نقد در طی این مرحله بسیار حائز اهمیت است. در مرحله رشد، واحد تجاری بر ترس خروج خروج سریع از بازار فائق آمده و با بقا در بازار به میزانی از موفقیت دست یافته است. در این مرحله، واحد تجاری فعالانه به دنبال جستجو و به کارگیری طرحهای توسعه بوده، به سرمایه بیشتری برای دستیابی به مزایای بلند مدت رقابتی و محصولات جدید نیاز دارد. بنابراین، آنها به انجام فعالیتهای مالی برای دستیابی به سرمایه کافی مورد نیاز میپردازند. نیسیم و پنمن (۲۰۰۱) به این نتیجه دست یافتند که جریان وجه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی معمولاً تا مورد قبول واقع شدن محصولات توسط بازار، کم است. بنابراین، به جریان وجه نقد حاصل از تأمین مالی بالا، برای تحقق فرصتهای رشد نیاز خواهد بود. از سوی دیگر، واحدهای تجاری در این مرحله به پیشرفت در تغییرات فناوری تکیه میکنند، اما باید توجه داشت که سرمایه گذاری بالا و مخارج تحقیق و توسعه برای ایجاد محصولات جدید، موفقیت این محصولات را تضمین نمیکند. تمام این عوامل باعث میشود تا واحدهای تجاری در مرحله رشد، ریسک تجاری بالاتری داشته باشند. در این مرحله اندازهی شرکت بیش از اندازهی شرکتهای در مرحلهی ظهور بوده و رشد فروش و درآمدها نیز نسبت به مرحله ظهور بیشتر است. منابع مالی بیشتر در داراییهای مولد سرمایه گذاری شده و شرکت از انعطاف پذیری بیشتری در شاخصهای نقدینگی برخوردار است. نسبت سود تقسیمی در این طیف از شرکتها معمولاً بین ۱۰% تا ۵۰% در نوسان است. بازده سرمایه گذاری یا بازده سرمایه گذاری یا بازده سرمایه گذاری تعدیل شده در اغلب موارد بر نرخ موزون هزینه تأمین سرمایه فزونی دارد. (استا و قیطاسی، ۱۳۹۰)
۲-۳-۳-۳) مرحلهی بلوغ
ریسک تجاری واحدهای تجاری در مرحله بلوغ معمولاً از مراحل دیگر چرخه عمر کمتر است، با توجه به اینکه فروش واحدهای تجاری به طور گسترده ای به ثبات رسیده است، واحد تجاری بالغ، جریان وجه نقد عملیاتی بیشتری خواهد داشت (بلک،۱۹۹۸). بنابراین، واحد تجاری، اغلب جریان نقد ورودی کافی برای برآورد کردن نیازهای داخلی خود خواهد داشت. همچنین، نیسیم و پنمن (۲۰۰۱) بیان میکنند که در مرحله بلوغ ظرفیت سرمایه گذاری اولیه برای پاسخگویی به تقاضای بالای بازار، کافی بوده، واحد تجاری جریان نقد ورودی بیشتری ایجاد خواهد کرد. واحدهای تجاری فعال در مرحله بلوغ در مقایسه با واحدهای تجاری در مراحل دیگر چرخه عمر، تغییرات فناوری کمتری دارند. محیط باثبات، به نتایج مالی منجر میشود که از نتایج سال قبل انحراف زیادی نخواهد داشت.
در این مرحله شرکتها فروش باثبات و متعالی را تجربه نموده و نیاز به وجوه نقد در اکثر موارد از طریق منابع داخلی تأمین میشود. اندازهی داراییهای این شرکتها نیز به تناسب بیشتر از اندازهی داراییهای شرکتهای در مرحلهی رشد بوده و نسبت سود تقسیمی در این شرکتها معمولاً بین ۵۰% تا ۱۰۰% در نوسان است. به دلیل وفور نقدینگی و کاهش اتکا به سیاست تأمین مالی از خارج، عموماً بازده سرمایه گذاری یا بازده سرمایه گذاری تعدیل شده معادل یا بیش از نرخ تأمین سرمایه است.
۲-۳-۳-۴) مرحله افول یا سکون
با ورود واحد تجاری به مرحله افول، ریسک تجاری نیز افزایش مییابد. معمولاً واحد تجاری در این مرحله با کاهش فروش، جایگزینی فناوری یا حتی منسوخ شدن محصولات رو به رو میشود. در این مرحله، عایدی واحد تجاری حداقل یا احتمالاً منفی بوده و بازده سرمایه گذاری معمولاً به خاطر فرصتهای محدود سرمایه گذاری و همچنین افت کلی بازار و زیان عملیات، پایین است. تقاضا برای محصولات و خدمات سازمان کاهش یافته، واحدهای تجاری ناکارا مجبور به خروج از صنعت میشوند. در ضمن، واحدهای تجاری با مشکلات نقدینگی مواجه میشوند. به دلیل تغییرات در محیط و ابداع محصولات جدید، واحدهای تجاری در مرحله افول، باید فشار بیشتری را نسبت به واحدهای تجاری در مراحل دیگر چرخه عمر تحمل کنند. (استا و قیطاسی، ۱۳۹۰)
در این مرحله چنانچه فرصتهای رشد وجود داشته باشد، به احتمال قریب به یقین بسیار ناچیز است؛ شاخصهای سودآوری، نقدینگی و ایفای تعهدات روند نزولی داشته و شرکت در شرایط رقابتی بسیار شدیدی قرار داشته، ضمن اینکه هزینههای تأمین مالی از منابع خارجی نیز بالا است به گونه ای که در اغلب موارد بازده سرمایه گذاری یا بازده سرمایه گذاری تعدیل شده کمتر از نرخ تأمین مالی است.
۲-۳-۴ ) ارتباط بین مدیریت سود و عدم تقارن اطلاعاتی و چرخه عمر شرکت :
مدلهای تحلیلی متعددی روشن ساختهاند که میزان مدیریت سود فرصت طلبانه به تناسب سطح عدم تقارن اطلاعاتی افزایش مییابد. برای مثال دی[۸۹] و ترومن و تیتمان به صورت تحلیلی نشان دادند که وجود عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سهامداران یک شرط اساسی برای مدیریت سود است. دی فرض کرد که بین گروههای سهامداران هم پوشانی وجود دارد. سهامداران فروشنده به مدیریت اجازه میدهند که به منظور القای یک تصویر مناسب به گروه خریداران، از یک سیاست مشخص مدیریت سود پیروی نماید. در این مدل، مدیر از یک مزیت اطلاعاتی نسبت به سهامداران برخوردار است. در نتیجه عدم تقارن اطلاعاتی یک شرط ضروری برای مدیریت سود در این وضعیت است. ریچارسون[۹۰] دریافت عدم تقارن اطلاعاتی، که از طریق دامنه خرید و فروش و پراکندگی پیش بینیهای تحلیل گران اندازه گیری شده، با مدیریت سود رابطه مثبت دارد. ایمهوف و توماس[۹۱] شواهدی را فراهم کردند که نشان میدهد ارزیابی تحلیل گران از کیفیت افشاء جزئیات اساسی ارقام گزارش شده ارتباط مثبت دارد. (نوروش و حسینی، ۱۳۸۷، ۱۲۰)
یکی از ویژگیهای اقتصادی، چرخه عمر شرکتها است، طبق تئوری چرخه عمر، شرکتها در مراحل مختلف چرخه عمر از نظر مالی و اقتصادی دارای رفتارهای خاصی هستند، بدین معنی که ویژگیهای مالی و اقتصادی یک شرکت تحت تأثیر مرحله ای از چرخه عمر است که شرکت در آن قرار دارد، طبق نظریه چرخه عمر شرکتها در هر مرحله از چرخه عمر، با توجه به میزان ریسک و بازده مورد انتظار، جریان نقدی را کسب میکنند که با توجه به فرصتهای سرمایه گذاری و تحقق فرصتهای رشد، سود، مکرراً توسط مدیران واحد تجاری دستکاری میگردد، در نتیجه مدیریت سود در هریک از مراحل چرخه عمر شرکت در حال نوسان میباشد .
در مرحله رشد، اندازه شرکت بیش از اندازه شرکتهای در مرحلهی شروع بوده و رشد فروش و درآمدها نیز نسبت به مرحله شروع بیشتر است. افزایش سود و جریان وجوه نقد طی این مرحله حائز اهمیت بسیاری است. واحد تجاری فعالانه به دنبال جستجو و به کارگیری طرحهای توسعه بوده و برای دستیابی به مزایای بلند مدت رقابتی و محصولات جدید به سرمایه بیشتری نیاز دارد (بولو و همکاران، ۱۳۹۱، ۵۵). بنابراین در مرحله رشد اطلاعات از شفافیت بیشتری برخودار است پس عدم تقارن اطلاعاتی کمتر و همچنین مدیریت سود کم است.
در مرحله بلوغ شرکتها فروش باثبات و متعادلی را تجربه میکنند، همچنین اندازه شرکت در این مرحله بیشتر از اندازه شرکت در مرحله رشد میباشد و و نسبت سود تقسیمی بیشتر است بنابراین مدیران بدلیل هزینههای سیاسی و انگیزههای مالیاتی اقدام به دستکاری سود میکنند تا سود شرکت را کمتر از واقع نشان دهند و همچنین اطلاعات کمتری به استفاده کنندگان صورتهای مالی میدهند.
در مرحله افول واحد تجاری با افت درآمد فروش، فناوریهای جایگزینی یا حتی منسوخ شدن محصولات روبرو میشود. در این مرحله، عایدی واحد تجاری احتمالا حداقل منفی بوده و بازده سرمایه گذاری معمولا به خاطر فرصتهای حدود سرمایه گذاری، افت کلی بازار و زیان عملیات پایین خواهد بود. شرکت دارای نسبتهای اهرمی بالا، روشهای حسابداری را به کار میگیرند که منجر به افزایش دارائیها و یا کاهش بدهیها شود در نتیجه سود شرکت افزایش یابد تا خطر تخلف از قرارداد بدهی کاهش یابد. (مرادی، ۱۳۸۶، ۱۰۲) بنابراین در این مرحله مدیریت سود و عدم تقارن اطلاعات بیشتر است.
پیشینههای پژوهش:
پیشینه خارجی
ونکتاش و چیانگ[۹۲](۱۹۸۶) به بررسی گزینش نادرست و عدم تقارن اطلاعاتی درباره اعلانیههای سود پرداختند. نتایج پژوهش نشان میدهد که شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش(به عنوان نماینده عدم تقارن اطلاعاتی) منبع درآمد کارگزار برای جبران زیانهای پیش بینی نشده، در نتیجهی مبادله به معامله گران آگاه است. از این رو شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش، تابع سودی از مسئله گزینش نادرست به وسیله بازارسازان است و با میزان اطلاعات نا متقارن شرکت در بازار، رابطه دارد.
گلاستن و هریس[۹۳](۱۹۸۸) در پژوهشی تحت عنوان «تخمین شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش شرکت ها» به بررسی ارتباط هزینه گزارش نادرست با سطح عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. آنها دریافتند که گزینش نادرست، به طور مستقیم با سطح عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه مرتبط است.
جاکویسون و آکر[۹۴](۱۹۹۳) در پژوهش خود به بررسی مقایسه ای عدم تقارن اطلاعات بین بازار سرمایه ژاپن و آمریکا پرداختند. نتایج پژوهش آنها بیانگر این است که بازار سرمایه ژاپن اطلاعات مربوط به سودآوری آتی را زودتر از بازار سهام آمریکا در قیمت سهام منعکس میسازد.
کیم و ورچیا[۹۵](۱۹۹۴) در پژوهشی تحت عنوان «حجم و نقدشوندگی بازار پیرامون اعلان سود » به بررسی رابطه میان اعلان سود و نقدشوندگی بازار پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد، در صورتی که اطلاعات در اختیار تمامی فعالان بازار قرار بگیرد، اعلامیههای سود، عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش خواهد داد. همچنین آنها دریافتند در صورتی که برخی معامله گران قادر به پردازش اطلاعات باشند، ممکن است عدم تقارن اطلاعاتی در سطح بالا باقی بماند.
ریچاردسون(۲۰۰۰) در پژوهش خود به بررسی رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و دستکاری اقلام تعهدی را مورد مطالعه قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان می دهد که بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود بر اقلام تعهدی رابطه مستقیم وجود دارد.
جیانگ و کیم[۹۶] (۲۰۰۰) در پژوهش خود به بررسی اثرات عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سهامداران در رابطه با سودآوری از نظر زمان و مقدار پرداختند نتایج پژوهش آنها نشان داد هر میزان سطح مالکیت نهادی در شرکتها افزایش مییابد، عدم تقارن اطلاعاتی کمتری بین مدیران شرکت و سایر اشخاص مرتبط در بازار وجود خواهد داشت.
ورچیا[۹۷](۲۰۰۱) در پژوهشی تحت عنوان «مقالاتی درباره افشاء» به بررسی نتایج افشای اختیاری اطلاعات پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان داد که افشای بیشتر اطلاعات باعث منتفع شدن سرمایه گذاران میشود. همچنین افشای اطلاعات عمومی باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و فعالیتهای پرهزینه جمع آوری اطلاعات برای سرمایه گذاران میشود.
لیبی و همکاران[۹۸] (۲۰۰۲) در پژوهش تحت عنوان «اعلان سود و عدم تقارن اطلاعاتی» به بررسی رابطه بین اعلان سود و عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. نتایج پژوهش آنها با بررسی شرکتهای فعال در بورس تورنتو نشان میدهد که قبل از اعلان سود دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام افزایش پیدا کرده است.
آنجینیا و همکاران[۹۹] (۲۰۰۵) در پژوهش خود به بررسی نقش مدیریت در پیش بینی سود و عدم تقارن اطلاعاتی در پیرامون اعلان سود پرداختند. نتایج پژوهش نشان میدهد که شرکتهای دارای هیأت مدیره کاراتر و موثرتر پیش بینیهای سود دقیقتری را منتشر میکنند بنابراین کیفیت بالای هیأت مدیره با پیش بینی سود دقیقتر و بیشتر و عدم تقارن اطلاعاتی کمتر در اطراف اعلامیههای سود مرتبط است.
بال و شیواکومار[۱۰۰] ( ۲۰۰۵) در پژوهش خود به بررسی نقش اقلام تعهدی در عدم تقارن اطلاعاتی در تشخیص به موقع سود و زیان پرداختند. در این پژوهش نشان داده شده است که مدلهای تعهدی غیرخطی، مشخصه قابل توجه بهبود یافته هستند. همچنین مدلهای تعهدی خطی قراردادی با حذف نقش اقلام تعهدی در عدم تقارن شناسایی به موقع سود وزیان یک ویژگی نسبتاً ضعیف برای حسابداری تعهدی پیشنهاد میکند. به علاوه نتایج بیانگر این است که ویژگی خطی ارتباط بین درآمدها و جریانهای نقدی آتی، مفاهیم عدم تقارن در شناسایی به موقع زیان(محافظه کاری شرطی) را نادیده میگیرد و اساساً توانایی درآمدهای جاری در جریان نقدی دست کم گرفته میشود.
استراسر[۱۰۱] (۲۰۰۵) در تحقیقی ارتباط بین مقررات افشای منصفانه و عدم تقارن اطلاعاتی را مورد بررسی قرار داد. براساس تئوریهای اقتصادی موجود افزایش مقدار و کیفیت افشاء باید عدم تقارن اطلاعاتی ناگهانی را کاهش دهد. نتایج دیگر نشان داد افزایش مقدار اطلاعات در دسترس عموم طبق مقررات باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میشود.
وانگ و چیانگ[۱۰۲] (۲۰۰۶) در پژوهش خود به بررسی رابطه بین تقارن اطلاعاتی و رفتار سرمایه گذاران پیرامون زمان اعلان سود پرداختند. نتایج پژوهشهای آنها نشان میدهد که اگر اعلان سود عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش دهد، نمایندهی عدم تقارن اطلاعاتی در دوره قبل از اعلان کمتر از دوره بعد از اعلان خواهد بود. همچنین در یک چهارم موارد اعلام سود عدم تقارن اطلاعاتی شرکت را، به ویژه برای اخبار بد شرکت کاهش میدهد.
مورمان[۱۰۳] (۲۰۰۶) در پژوهشی تحت عنوان «نقش عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت گزارشگری مالی در معاملات بدهی» به بررسی نقش عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت گزارشگری مالی در معاملات بدهی پرداخت. نتایج پژوهش وی بیانگر این موضوع است بازار ثانویه وام اطلاعات منحصربه فردی را در رابطه با معاملات خصوصی وام ارائه میکند و تفاوت دامنه پیشنهادی خرید و فروش در معاملات وام به طور مثبت با عدم تقارن اطلاعاتی مربوط به شرکت و وام مرتبط است.
کاناگارتنم و همکاران[۱۰۴] (۲۰۰۷) در تحقیق خود رابطه بین کیفیت اداره امور شرکتها و عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه را طی یک دوره اعلان سود میان دوره بررسی کردند. در این تحقیق مشخص شد که تغییر در قیمت پیشنهادی خرید هنگام اعلان سود بطور مشخص رابطه منفی با هیات مدیره مستقل، فعالیتهای هیأت مدیره و درصد سهام متعلق به کارکنان و هیأت مدیره دارد. همچنین مشخص شد عمق تغییرات بطور مشخص با ساختار عوامل ذکر شده رابطه مثبت دارد.
باچتیار[۱۰۵](۲۰۰۸) در پژوهش خود به بررسی رابطه میان اقلام تعهدی و عدم تقارن اطلاعاتی پرداخت. نتایج پژوهش او نشان میدهد که اقلام تعهدی رابطه مثبت و معنی داری با عدم تقارن اطلاعاتی دارد. همچنین رابطه ای مثبت و معنی داری میان اقلام تعهدی اختیاری و عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد.
لخال[۱۰۶](۲۰۰۸) در پژوهش خود به بررسی اثر اعلان سودهای فصلی بر عدم تقارن اطلاعاتی پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان میدهد که پس از اعلان سودهای فصلی عدم تقارن اطلاعاتی کاهش مییابد.
براون و همکاران(۲۰۰۸) در پژوهش خود به بررسی اثر کیفیت سود بر عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که هرچه کیفیت گزارشگری مالی بیشتر باشد، عدم تقارن اطلاعاتی کاهش و حجم معاملات سهام افزایش مییابد.
چی و وانگ[۱۰۷](۲۰۰۸) در پژوهش خود به بررسی عدم تقارن اطلاعاتی و محافظه کاری در حسابداری در کشور تایوان پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که نه تنها بین عدم تقارن اطلاعاتی و محافظه کاری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، بلکه عدم تقارن اطلاعاتی منجر به محافظه کاری میشود.
فرانسیس و همکاران [۱۰۸](۲۰۰۸)، اثبات کردند که محافظه کاری باعث بهبود کیفیت اطلاعات کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران مطلع و بی اطلاع میگردد. یعنی هرچه عدم تقارن اطلاعات بیشتر باشد، شکاف قیمتی نیز افزایش مییابد ازاین رو محافظه کاری بیشتری در صورتهای مالی اعمال میشود تا این عدم تقارن را کاهش دهد.
چانگ و همکاران[۱۰۹](۲۰۰۹) در تحقیق با عنوان تأثیر مدیریت سود بر نقد شوندگی سهام پرداختند، نتایج تجربی نشان میدهد که در شرکت هایی که مدیریت سود انجام میدهند کیفیت اطلاعات حسابداری کاهش مییابد، به عبارتی عدم تقارن اطلاعاتی افزایش یافته و شکاف قیمتی نسبی افزایش و به دنبال آن نقدشوندگی سهام کاهش مییابد؛ در نتیجه بین مدیریت سود با نقدشوندگی سهام رابطه منفی و معنی داری دارد.
جاوا[۱۱۰](۲۰۰۹) در پژوهش خود به بررسی عدم تقارن در جریانهای نقدی و محافظه کاری درحسابداری پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان میدهد که نخست، زمانی که اقلام تعهدی به عنوان متغیر وابسته در مدل باسو(۱۹۹۷) به کار رود عدم تقارن زمانی سود به طور قابل ملاحظه ای کاهش مییابد. دوم پایداری جریانهای نقدی و اقلام تعهدی برای اخباربد(بازده منفی) کمتر از اخبار خوب(بازده مثبت) است.