شکل ۲۷- ۲: مدل آسیب- استرس (ویلیامز و اندرسون، ۱۹۹۸)
بر اساس مدل آسیب- استرس (ویلیامز و اندرسون، ۱۹۹۸) عوامل روانی- اجتماعی مختلفی وجود دارند که میتوانند احتمال آسیبدیدگی را افزایش دهند (۳۹).
این عوامل خطرزا عبارتند از شخصیت، سابقۀ عوامل استرس زا و منابع مقابله. همچنین برای روشن شدن رابطۀ بین استرس-آسیب دو نظریه پیشنهاد دادهاند: الف) اختلال حواس: این نظریه مبتنی بر این عقیده است که استرس در حواس ورزشکاران، از طریق کاهش حواس خارجی اختلال ایجاد می کند؛ ب) افزایش تنش عضلانی: استرس بالا، به تنش عضلانی ویژهای می انجامد که در هماهنگی عصبی عضلانی فرد اختلال ایجاد می کند و در نتیجه احتمال آسیبدیدگی افزایش مییابد (۳۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
همچنین عوامل موقعیتی و ویژگیهای شخصیتی، عوامل تعیین کننده در آسیبدیدگی تعیین شده اند. ورزشکاری که به موقعیتهای تهدیدآمیز (رفتار هیجانی بالا) تمایل دارند، یا تاریخچۀ زندگی استرس زایی (تحولات عمده در زندگی ودردسرهای روزمره) دارند و منابع مقابلۀ ضعیفی (فقدان حمایت اجتماعی) دارند، احتمالاً واکنشهای استرس زای منفی بیشتری دارند و بنابراین شاید بیشتر مستعد آسیبدیدگی باشند. افراد با استرس زیاد، با محدودیت ادراکی و اضطراب رقابتی بیشتری مواجهند. افزایش محدودیت ادراکی بویژه وقتی خطرناک است که ورزشکار در موقعیت پراسترس قرار می گیرد (۳۹).
بر اساس مدل جانگ در سال ۲۰۰۰، ایــن عوامل بر سه قسم می باشند که عبارتند از: اضطراب، مقابله و حـــالت هیجانی (۴۰). همچنین ایوارسون و جانسون (۲۰۱۰) مدلی جدید بیان کردند که مشتمل بر عوامل شخصیتی، اضطراب و مقابله است(۴۱).
شخصیت به عنوان ترکیبی از ویژگیهایا کیفیتهای شکل دهندۀ شخصیت فرد شناخته می شود ومی تواند بر اینکه ورزشکار چه موقعیتهایی را استرسزامیپندارد اثرگذار باشد (۴۲). چندین عامل خطرزا در رابطه با شخصیت ورزشکار کشف شده اند. دونمونه ازآنهاکه بیشتر بررسی شده اند عبارتند از اضطراب و کمبود اعتماد به نفس (۳۳ و۴۳ ).
اضطراب حالتی
اسپیلبرگر اضطراب حالتی را به عنوان تجربه ای موقت، ذهنی و هشیارانه معرفی نمود که همراه با برانگیختگی سیستم عصبی خود مختار می باشد.(۴۴) آنشل در سال ۱۹۹۱ نیز اضطراب حالتی را به عنوان واکنش هیجانی بلافصل در نظر گرفت که با ترس، تنش و برانگیختگی فیریولوژیک همراه می باشد (۴۵). اضطراب صفتی نیز از نظر اسپیلبرگر به عنوان یک انگیزهیا ویژگی رفتاری اکتسابی در نظر گرفته شده است که فرد را مستعد ادراک تهدیدآمیز موقعیت های بی خطر می سازد؛ بنابراین اضطراب صفتی را می توان به عنوان یک دیدگاه جهانییا ویژگی شخصیتی در نظر گرفت که افراد بر اساس آن به مقابله با موقعیت های محیطی می پردازند (۴۴).
در مجموع اضطراب صفتی یک ویژگی نسبتاً پایدار شخصیتی است که بر اساس پاسخ های قابل پیش بینی افراد به موقعیت های خاص استنتاج می شود (۴۶).
اضطراب رقابتی
مارتنز با افزودن بعد رقابت به مفاهیم اضطراب اسپیلبرگر، نظریه اضطراب رقابتی را مطرح نمود . در نظریه مذکور، از اضطراب رقابتی به عنوان احساس عصبانیت و یا تنش فیزیکییاد شده است که مرتبط با فعالیت ورزشی می باشد. اضطراب رقابتی منجر به ایجاد نوعی ناهماهنگی شناختی بین توانمندی های شخص و مقتضیات عملکرد در دستیابی به هدف می گردد. مارتنز نیز با تمایز قائل شدن بین صفت و حالت اضطراب، آن را بـــه دو بخش اضطراب صفتی-رقابتی و اضطراب حالتی-رقابتی تقسیم نمود . بنابر اظهارات وی، اضطراب صفتی-رقابتی به عنوان شاخصی از سرشت و طبیعت افراد در نظر گرفته می شود که به سبب آن موقعیت های رقابتی، تهدید آمیزتر از آن چه هستند ارزیابی می شوند و در نتیجه فرد با اضطراب حالتی بالا به آن موقعیت ها پاسخ می دهد. اضطراب حالتی-رقابتی نیز به عنوان حالت هیجانی خاص و وابسته به موقعیت توصیف شده است که تنش ایجاد شده در آن منجر به ارزیابی تهدیدآمیــز موقعیت می شود. مارتنز، معتقد بود که افراد با اضطراب صفتی-رقابتی بالا در موقعیت های تهدید آمیز با تنش بیشتری به محرک ها پاسخ می دهند و در نتیجه دارای اضطراب حالتی-رقابتی بالاتری می باشند (۴۷).
آیرنک تمایز بین اضطراب حالتی و صفتی را بر مبنای اختلاف زمانی آنها توجیه نمود. در واقع، اضطراب حالتی در مقایسه با اضطراب صفتی از دوام و پایداری کمتری برخوردار است در حالیکه اضطراب صفتی طی مدت زمانی طولانی، نسبتاً ثابت و بدون تغییر باقی می ماند (۴۶).
مطابق با پژوهش های صورت گرفته توسط مارتنز، ویلی و بورتون، اضطراب حالتی از ساختاری تک بعدی به ساختاری چند بعدی تحول یافت و دو بخش شناختی و جسمانی برای آن در نظر گرفته شد. اضطراب شناختی، مؤلفه ذهنی اضطراب است که با ارزیابی منفی نسبت به عملکرد و اجرا در ارتباط است در حالیکه اضطراب جسمانی، مؤلفه فیزیولوژیک و عاطفی تجربه اضطرابی است که بر برانگیختگی های فیزیولوژیک ناشی از ادراک خطر دلالت دارد (۴۷).
مطابق با پژوهش های صورت گرفته ، اضطراب حالتی از ساختاری تک بعدی به ساختاری چند بعدی تحول یافت و دو بخش شناختی و جسمانی برای آن در نظر گرفته شد. اضطراب شناختی، مؤلفه ذهنی اضطراب است که با ارزیابی منفی نسبت به عملکرد و اجرا در ارتباط است در حالیکه اضطراب جسمانی، مؤلفه فیزیولوژیک و عاطفی تجربه اضطرابی است که بر برانگیختگی های فیزیولوژیک ناشی از ادراک خطر دلالت دارد (۴۸,۴۹).
عزت نفس
عزت نفس از جمله سازههای روانشناختی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته است.اهمیت عزت نفس برای کسانی که با نوجوانان سروکار دارند امری روشن است. بطورکلی ارزیابیهایی که فرد از خود می کند عزت نفس او را شکل میدهد(۵۰). همچنین عزت نفس درجه تصویب، تائید، پذیرش و ارزشمندی است که فرد نسبت به خود احساس می کند. عزت نفس از خود پنداره متفاوت است خود پنداره عبارت است از مجموعه ویژگیهایی که فرد برای توصیف خویش بکار میبرد. عزت نفس عبارت است از ارزشی که اطلاعات درون خود پنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگیهایی که در او هست ناشی می شود(۵۱).از دیدگاه مازلو عزت نفس عبارت است از احساس شایستگی، توانمندی، اطمینان استقلال و آزادی. چنانچه عزت نفسی توسط احساسات فرد ارضا گردد افراد احساس ارزشمندی، توانایی و مثمر ثمر بودن و اعتماد به خود می کنند و اگر ارضاء نشود به احساس حقارت و ضعف در فرد منجر میگردد(۵۲).
همچنین از نظر مازلو عزت نفس یا احترام به خود، شامل احساس کسب توفیق و تائید احساس شایستگی و احساس کفایت و مهارت، یعنی نیاز فرد به ایجاد تصور مثبت در دیگران نسبت به خودش است(۵۳). افرادیکه عزت نفس پایین دارند اگر به نحوی ابلهانه و بی رحمانه رفتار کنند بیشتر از دیگران احساس ناهماهنگی می کنند. کسی که خود را فرد لا ابالی بداند انتظار دارد کارهای ناشایست هم انجام دهد.به عبارت دیگر فردی که عزت نفس پایین دارد خیلی مشکل نیست که مرتکب عمل غیر اخلاقی گردد(۵۴). راجرز معتقد است احساس عزت نفس در اثر نیاز، نظر مثبت به خود بوجود می آید. نیاز به نظر مثبت دیگران شامل برخوردها: طرز برخورد گرم و محبت آمیز، احترام، صمیمیت پذیرش و مهربانی از طرف محیط و به خصوص خانواده می باشد.کوپر اسمیتبیان می کندکه عزت نفس بر روابط فرد اثر می گذارد و از آنها تائید میپذیرد.کوپر اسمیت خاطرنشان کرده است بچههایی که از عزت نفس زیاد برخوردارندمعمولاً روابط بین فردی بهتری دارند و اغلب به عنوان رهبر انتخاب میشوند(۵۵).
از این رو عزت نفس یکی از عوامل تفاوتهای فردی در شخصیت افراد است که می تواند اثر زیادی بر رفتارهای افراد داشته باشد. یکی از ابزارهای اندازه گیری عزت نفس افراد پرسشنامه ۱۰ سؤالی عزت نفس روزنبرگ است (۵۶).
شخصیت
واژه « شخصیت» در زبان روزمره معانی گوناگونی دارد. مثلاً وقتی که در مورد کسی گفته می شود «بسیار با شخصیت است» غالباً درجه کارآیی و جاذبه اجتماعی وی مورد نظر است. معمولاً در پرورش شخصیت سعی بر این است که به شخص برخی مهارت های اجتماعییاد دهند و وضع ظاهری و شیوۀ سخن گفتن او را بهبود بخشند تا وی واکنش مطلوبی در دیگران برانگیزد. گاه کلمۀ شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی شخص به کار میرود.روان شناسان در بحث از شخصیت، بیش از هر چیز به تفاوتهای فردی توجه دارند، یعنی ویژگیهایی که یک فرد را از افراد دیگر متمایز می کنند. روان شناسان در مورد تعریف دقیق شخصیت اتفاق نظر ندارند ( ۵۷).
لغت شخصیت که در زبان لاتین (Personalitc) و در زبان آنگلوساکسون (Personality) خوانده می شود، ریشه در کلمه لاتین (Persona) دارد. این کلمه به نقاب یا ماسکی گفته می شود که بازیگران تئاتر در یونان قدیم به صورت خود میزدند. به مرور معنای آن گسترده تر شد و نقشی را نیز که بازیگر ادا میکرد، در بر گرفت. بنابراین، مفهوم اصلی و اولیه شخصیت، تصویری صوری و اجتماعی است و بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند، ترسیم می شود. یعنی در واقع، فرد به اجتماع خود شخصیتی ارائه میدهد که جامعه بر اساس آن، او را ارزیابی مینماید (۵۸).
شخصیت را بر اساس صفت بارز، یا مسلط یا شاخص فرد نیز تعریف کرده اند و بر این اساس است که افراد را دارای شخصیت برونگرا، یا درونگرا و یا پرخاشگرو امثال آن میدانند(۵۹).
نظری اجمالی به تعاریف شخصیت، نشان میدهد که تمامی معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریه خاص یافت، بلکه در حقیقت تعریف شخصیت به نوع تئوری و نظریه هر دانشمند بستگی دارد. برای مثال کارل راجرز، شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته دائمی میداند که محور تمام تجربه های وجودی است. یا آلپورتاز شخصیت به عنوان یک مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیتهای فردی را جهت میدهد، نام میبرد. جی.بی.واتسون پدر رفتارگرایان، شخصیت را مجموعه سازمان یافتهای از عادات میپندارند. اریک اریکسون، روان پزشک، معتقد است که رشد انسان از یک سلسله مراحل و وقایع روانی اجتماعی ساخته شده و شخصیت انسان، تابع نتایج آنها است. جورج کلییکی از روان شناسان شناختی معاصر، روش خاص هر فرد را در جستجو برای تفسیر معانی زندگی شخصیت میداند و بالاخره زیگموند فروید عقیده دارد که شخصیت از نهاد، خودو فراخود ساخته شده است (۵۹).
شخصیت مجموعه ای پایداراز ویژگیها و گرایشهاست که مشـابهتها و تفاوت های رفتارروان شناختی افراد ( افکار ، احساسات و اعمال ) را که دارای تداوم زمانی بوده و ممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی و زیست شناختی موقعیتهای بلاواسطه شناخته شوند یا به آسانی درک شوند، مشخص می کند(۶۰).
مراد از شخصیت، الگوهای معینی از رفتار و شیوه های تفکر است که نحوۀ سازگاری شخص را با محیط تعیین می کند (۶۱).
یکی از ابزارهای اندازه گیری ویژگیهای شخصیتی، پرسشنامه شخصیت آیزنک میباشد که سه زیرمقیاس خطرپذیری، پرخاشگری و هیجانطلبی را میسنجد (۹).
پرخاشگری
پرخاشگری درروانشناسی و دیگرعلوم رفتاری واجتماعی، به معنی رفتاری است که منجر به آزارودردمیشود. گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید و لورنز معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونهای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود میکند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد (۶۲).
هیجان طلبی
زاکرمن هیجان طلبی را به صورت صفتی تعریف کرده است که ویژگی های آن جستجوی هیجان و تجربه متنوع، تازه، پیچیده و جدید و میل پرداختن به خطرهای بدنی، اجتماعی و مالی به خاطر خود این تجربه هاست(۶۳). وی هیجان طلبی را دارای چهار بعد دانسته است: ۱- هیجان خواهی و ماجراجویی(۶۴) : میل به فعالیت های بدنی که سرعت، خطر و تازگی داشته باشند.۲-تازه جویی و تجربه خواهی(۶۵) : جستجوی تجربه های نو به کمک مسافرت، موسیقی، هنر و یا سبک زندگی ناهمگون با اشخاصی که گرایش های مشابهی دارند. ۳- بازداری زدایی(۶۶) : تمایل به تکانشی بودن، سرکشی در برابر هنجارهای اجتماعی و ترجیح دادن موقعیت های غیرقابل پیش بینی ۴-حساسیت نسبت به یکنواختی: بیزاری از تجارب تکراری کارهای عادی و افراد قابل پیش بینی.
خطر پذیری Risk Taking
خطر پذیری به حالتی گفته میشود که فرد برای انجام کاری یا پذیرش مسئولیتی که احتمال شکست در آن وجود دارد، اعلام آمادگی می کند. خطر کردن ممکن است به آگاهی فرد از موضوع بستگی نداشته باشد و حتی فرد از نتایج و پیامدهای احتمالی آن نیز بی اطلاع باشد خطر پذیری ویژگی ذاتی صرف نیست بلکه محیط در پرورش آن نقش اساسی دارد. خطر پذیری از یک طرف به ویژگیهای شخصیتی افراد از قبیل کانون کنترل درونی، عزت نفس، ابراز وجود و غیره و از طرف دیگر به امکاناتی که محیط در اختیار افراد می گذارد از قبیل تشویق و ترغیب والدین (شیوه فرزندپروری)،مربیان و مسئولان و حمایت دولت و غیره بستگی دارد (۶۷).
بر اساس نتایج پژوهش رجایی(۱۳۸۵) افراد با میزان حضور اجتماعی بالا همچنین جرأت ابرازشخصی بالا تمایل به خطرجویی بیشتری دارند همچنین افرادی که از نظر سلطهگری و توانایی رهبری در سطح بالاتری میباشند تمایل به خطرجویی بالاتری دارند (۶۸). در تحقیقی دیگر مشخص شد افرادی که ورزشهای خطر آمیز میکنند از نظر هیجانی ثبات بیشتری دارند و کمتر نوروتیک هستند (۶۹).
پیشینه تحقیق
طی بررسی ها و مطالعات محقق، هیچگونه پژوهشی ارتباط بین آسیب دیدگی های مکرر و ویژگی های روانشناختی را بررسی نکرده است. لذا از پژوهش هایی که به بررسی ویژگی های روانشناختی و تاثیر آنها بر بروز آسیب پرداخته اند؛ استفاده می کنیم.
تحقیقات انجام شده در داخل کشور:
رضایی، میثم (۱۳۸۴) در تحقیقی با عنوان “ارتباط عوامل روانی (عزت نفس، اضطراب صفتی رقابتی ) با میزان شیوع آسیب های ورزشی در رشته کشتی و هندبال” نشان داد بین عزت نفس با میزان شیوع آسیب ورزشکاران ارتباط معناداری وجود ندارد. بین اضطراب صفتی و رقابتی با شیوع آسیب های ورزشی هندبال و کشتی ارتباط معناداری وجود دارد و بین میانگین آسیب ورزشی در ورزشکاران دارای اضطراب صفتی و رقابتی بالا و پایین تفاوت معناداری وجود دارد. و بین میانگین آسیب ورزشی در ورزشکاران دارای عزت نفس بالا و پایین تفاوت معناداری وجود ندارد. و در نهایت بین میزان همبستگی (عزت نفس و اضطراب صفتی رقابتی ) با شیوع آسیب در دو رشته هندبال و کشتی اختلاف معناداری وجود ندارد. بر اساس یافته های این تحقیق می توان بیان داشت عوامل روانی چون اضطراب صفتی رقابتی را می توان در پیش بینی شیوع آسیب های ورزشی مورد استفاده قرار داد (۷۱).
حق شناس و همکاران (۱۳۸۵) در مطالعه ای به “بررسی ویژگی های روانشناختی ورزشکاران آسیب دیده و غیر آسیب دیده” به منظور تعیین تاثیر عوامل روانی بر آسیب دیدگی پرداختند. از میان تمامی دانشجویان پسر ورزشکار، ۱۶۹ نفر دانشجوی شرکت کننده در مسابقات دانشجویی دو و میدانی با میانگین سنی ۲۲٫۵ سال نمونه آماری در دسترس انتخاب شدند. بر اساس نتایج پرسشنامه آسیب، آزمودنیها به دو گروه ورزشکاران آسیب دیده (۷۵ نفر)، و غیر آسیب دیده (۹۴ نفر) تقسیم شدند. از این تعداد ۲۶ نفر نیز در حین انجام مسابقات دچار آسیب دیدگی شدند. در این تحقیق از برگه مشخصات فردی، پرسشنامه اضطراب حالتی رقابتی (CSAI-2) رینر مارتنز، پرسشنامه ۳۴ سوالی آیزنک (خطر پذیری، هیجان طلبی و پرخاشگری)، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته آسیب های ورزشی قبل از انجام مسابقات دو و میدانی استفاده و در مورد گروه های نمونه اجرا شد. نتایج نشان داد ورزشکارانی که اعلام کردند در ۲ سال قبل از مسابقات آسیب دیده اند، در ویژگی های روانشناختی اضطراب شناختی، اضطراب تنی، خطرپذیری، هیجان طلبی و پرخاشگری نسبت به ورزشکاران غیر آسیب دیده امتیاز بالاتری کسب کرده بودند و اعتماد به نفس کمتری داشتند (۰٫۰۱>p). بین ویژگی های روانشناختی اضطراب تنی، خطرپذیری، هیجان طلبی و پرخاشگری ورزشکاران آسیب دیده در حین مسابقات و ورزشکاران غیر آسیب دیده تفاوت معناداری وجود داشت (۰٫۰۱>p). ولی بین اضطراب شناختی و اعتماد به نفس دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. وجود تفاوت معنادار در ویژگی های روانشناختی دو گروه نشان می دهد که ورزشکاران آسیب دیده روحیه خطرپذیری و هیجان طلبی دارند و از خطر کردن واهمه ای ندارند، به همین دلیل احتمالا خود را بیشتر در موقعیت های خطرزا که پیامد آن آسیب دیدگی است قرار می دهند (۹).
نوری مفرد (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان ” بررسی رابطه بین اضطراب صفتی رقابتی و میزان شیوع آسیب های ورزشی در مردان نخبه رشته کاراته” این نتایج بدست آمد که بین میزان اضطراب صفتی رقابتی و فراوانی هیچ یک از انواع آسیب های مفصلی، اسکلتی و عضلانی-تاندونی ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین هیچ رابطه معناداری بین اضطراب صفتی رقابتی و فراوانی آسیب در هیچ یک از مناطق مختلف سر و صورت، اندام فوقانی، تنه و اندام تحتانی مشاهده نشده است. علاوه بر ان هیچ رابطه معناداری بین اضطراب صفتی رقابتی و فراوانی هیچ یک از آسیب های خفیف، متوسط و شدید مشاهده نشد (۷۲).
حق شناس و همکاران (۱۳۸۷)تحقیقی را با عنوان “پیش بینی آسیب دیدگی ورزشکاران با توجه به عوامل روان شناختی” انجام دادند. آنها بدین منظور از میان دانشجویان پسر ورزشکار در سال ۱۳۸۴، ۱۶۹ دانشجوی شرکت کننده در مسابقات دو و میدانی با میانگین سنی ۷/۳ ± ۷/۲۲ سال، به صورت نمونه در دسترس انتخاب و بر اساس نتایج پرسشنامه آسیب, آزمودنی ها به دو گروه ورزشکاران آسیب دیده (۷۵ نفر) و غیر آسیب دیده (۹۴ نفر) تقسیم شدند. در این تحقیق از برگه مشخصات فردی, پرسشنامه اضطراب حالتی رقابتی (CSAI-2)[50] رینر و مارتنز، پرسشنامه ۳۴ سؤالی آیزنک، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته آسیب های ورزشی، قبل از انجام مسابقات دو و میدانی استفاده و در مورد گروه های نمونه اجرا شد. همچنین از روش آماری تحلیل واریانس یکطرفه برای بررسی تفاوت های بین دو گروه، و از روش تحلیل تمایزات برای پیش بینی احتمالی آسیب دیدگی ورزشکاران استفاده شد. به طور کلی نتایج این تحقیق بین ویژگی های روان شناختی دو گروه، تفاوت نشان داد. همچنین نتایج تحلیل تمایزات مشخص نمود ورزشکارانی که از پرسشنامه این تحقیق نمره ۸۳ به بالا را کسب کنند، مستعد آسیب هستند و در آینده بیشتر احتمال دارد دچار آسیب دیدگی شوند (۷۳).
برخواه محمد (۱۳۸۸) در تحقیقی با عنوان ” ارتباط بین برخی عوامل روانی با میزان شیوع آسیب های ورزشی در وزنه برداران نخبه کشور” به این نتایج دست یافت: بین سطح عزت نفس و شیوع آسیب های ورزشی آزمودنی ها رابطه معناداری وجود دارد. بین سطح اضطراب صفتی رقابتی و شیوع آسیب های ورزشی آزمودنی ها، رابطه معناداری وجود ندارد (۷۴).
رهنما و همکاران (۱۳۸۹)طی تحقیقی درباره وضعیت روانی ورزشکاران آسیب دیده از دید فیزیوتراپیست ها با عنوان “دیدگاه فیزیوتراپیستهای ایرانی به کاربرد مهارت های روانشناسی در برنامه های بازتوانی ورزشکاران آسیب دیده “دریافتند که ورزشکاران آسیب دیده از لحاظ روحی تحت تاثیرآسیب قرار میگیرند.این محققین همچنین اعلام داشتند که از نظر فیزیوتراپیستها تمایل به ادامه ورزش مهمترین مشکل روانی ورزشکاران آسیب دیده است و در این میان اعتماد بنفس نیز مهم ترین خصوصیت روانی برای موفقیت در برنامه بازتوانی است. ضمن آنکه افزایش اعتماد بنفس، تشویق به مثبت نگریستن به روند درمان، آموزش فنون آرمیدگی به ترتیب مهمترین تکنیکهای روانی آنها برای درمان بوده است(۱۰).
عربی آیسک و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی به “بررسی ابعاد روان شناختی ورزشکاران آسیب دیده در دوران توانبخشی و بازگشت به رقابت” پرداختند. در این پژوهش میزان خرده مقیاس های انگیزشی و تحلیل رفتگی ورزشکاران زبده هندبال قبل و بعد از آسیب دیدگی بررسی شده و با تکیه بر تئوری انگیزش
خود مختاری دسی و ریان به پیش بینی تحلیل رفتگی ورزشکاران پس از آسیب دیدگی پرداخته شده است. آزمودنی های مورد بررسی این تحقیق، ۲۸ هندبالیست آسیب دیده فصل رقابتی ۸۷-۸۶ لیگ حرفه ای ایران بودند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه شامل پرسشنامه مقیاس انگیزش ورزشی (SMS)[51] پل لیتیر و همکاران (۱۹۹۵)، پرسشنامه تحلیل رفتگی ورزشی (ABQ)[52] ریدیک و اسمیت (۲۰۰۱) و پرسشنامه مشخصات فردی (محقق ساخته) استفاده شد. با توجه به تحلیل آماری در زمینه رابطه تحلیل رفتگی با خرده مقیاس های انگیزشی، نتایج نشان داد رابطه معنی دار و معکوسی بین تحلیل رفتگی با خرده مقیاس های انگیزش درونی (۸۷۰/۰ - =r؛ ۰۰۰/۰=P) و انگیزش بیرونی (۷۰۶/۰ - =r ؛ ۰۰۰/۰=P) و رابطه معنی دار و مستقیمی بین تحلیل رفتگی و بی انگیزشی آزمودنی ها (۸۷۸/۰=r ؛ ۰۰۰/۰=P) وجود دارد. همچنین نتایج آماری در زمینه پیش بینی تحلیل رفتگی نشان داد ۶/۸۱ درصد میزان تحلیل رفتگی با توجه به میزان انگیزش ورزشکاران تبیین می شود. به علاوه، خرده مقیاس های بی انگیزشی (۷۷۱/= R2) و انگیزش درونی (۷۵۷/۰=R2) به ترتیب مهم ترین عوامل پیش بینی کننده تحلیل رفتگی بودند، اما انگیزش بیرونی مبین پیش بینی کننده قوی تحلیل رفتگی نیست (۴۹۹/۰= R2). نتایج نشان داد بین خرده مقیاس های انگیزشی و میزان تحلیل رفتگی ورزشکاران پس از آسیب دیدگی رابطه معنی داری وجود دارد و تحلیل رفتگی این ورزشکاران را می توان از روی خرده مقیاس های انگیزشی آنها برآورد کرد. بنابراین، توجه به کارکرد مهم خرده مقیاس های انگیزشی در دوران توانبخشی و بازگشت به ورزش پس از آسیب دیدگی حائز اهمیت است و توجه به رفتارها و نگرش های ورزشکاران راهنمای مناسبی برای کمک به بهبود و توانبخشی آنان خواهد بود (۷۵).
شهبازی و همکاران (۱۳۹۰) به بررسی ” تأثیر آمادگی روانی ورزشکاران شرکت کننده در دهمین المپیاد ورزشی دانشجویان سراسر کشور بر میزان بروز آسیبهای ورزشی در آنان” پرداختند. بدین منظور ۳۷۵ نفر از این افراد در دو گروه دختر (۱۷۸ نفر) و پسر (۱۹۷ نفر) در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها از هفت رشته ورزشی انتخاب شدند که در دو دسته رشته های تیمی و انفرادی قرار گرفتند. اطلاعات تحقیق از طریق فرم گزارشی آسیبهای ورزشی و پرسشنامه آمادگی روانی (OMSAT)[53] جمع آوری شد. بررسی تفاوت های جنسیتی در متغیرهای تحقیق نشان داد که بیشترین میزان بروز آسیب در ورزشکاران دختر در اندام تحتانی بود، درحالی که در ورزشکاران پسر اندام فوقانی بیشترین شیوع آسیب دیدگی را داشت. ضمن اینکه ورزشکاران دختر و پسر در سه دسته مهارتهای روانی تفاوت زیادی با یکدیگر نداشتند. نتایج نشان داد که در ورزشکاران دختر بین مهارتهای شناختی و میزان بروز آسیب در اندام تحتانی ارتباط معکوس و معنیداری وجود داشت (۰۱۵/۰=r). همچنین بین مهارتهای شناختی و میزان شیوع آسیبها در استخوان ها و مفاصل ارتباط معکوس و معنی داری مشاهده شد (۰۰۳/۰=r و ۰۴۶/۰=r). اما در ورزشکاران پسر ارتباط معنی داری بین مهارت های روانی و آسیب در اندام ها و بخش های مختلف بدن وجود نداشت. در مجموع یافتههای این تحقیق نشان میدهد که برخورداری از سطح بالایی از مهارتهای شناختی (مانند طرح مسابقه) به ورزشکاران کمک میکند تا بهتر بتوانند با موقعیتهای مختلفی که در ورزش اتفاق میافتد کنار بیایند (۷۶).
ولایتی (۱۳۹۱) درتحقیقی به ” سطح اضطراب رقابتی بسکتبالیستهای نخبه ی ایران و ارتباط آن با آسیب های ورزشی” پرداخت . جامعه ی آماری پژوهش شامل ۱۴۴ نفر از بازیکنان بسکتبال مرد شرکت کننده در لیگ برتر بسکتبال ایران بوده است که تعداد ۱۲۷ نفر از آنان مورد آزمون قرار گرفتند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه ی اطلاعات شخصی، پرسشنامه ی اضطراب رقابتی ورزشی (SCAT) و پرسشنامه ی آسیب دیدگی های ورزشی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل، آزمون ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات اضطراب رقابتی ورزشی بازیکنان بسکتبال نخبه ی آسیب دیده و آسیب ندیده وجود ندارد. لذا به نظر می رسد اضطراب رقابتی ورزشی رابطه ای با آسیب های ورزشی دربازیکنان بسکتبال نخبه ایران ندارد (۷۰).