«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعَمِ وَ الْحَرْثِ ذَالِکَ مَتَعُ الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ اللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمََاب[۸۰] ؛در چشم مردم آرایش یافته است، عشق به امیال نفسانی و دوست داشتن زنان و فرزندان و همیانهای زر و سیم و اسبان داغ برنهاده و چارپایان و زراعت. همه اینها متاع زندگی این جهانی هستند، در حالی که بازگشتنگاه خوب نزد خدا است. »
هر چیزی که از انسان عیب پوشی کند وموجب آراستگی او باشد، «زینت» است؛ مانند کمالات اخلاقی و یا انواع لباس ها و آرایش هایی که موجب جلب نظر دیگران شود و نفرت را بزداید. بنابراین، لباس های کهنه، موهای ژولیده، بدن کثیف، آلودگی و بی نظمی در منزل یا محیط کار نمونه هایی از عوامل نفرت زا هستند که خداوند متعال آن ها را برای یک انسان، به ویژه برای افراد با ایمان، نمی پسندد. از این رو، زیبایی و آراستگی را محبوب فطری انسان قرار داده و او را اجتماعی آفریده و نحوه آراستن خویش را به او الهام کرده است تا هم مورد رغبت دیگران باشد و هم با برقراری روابط اجتماعی، نیازهای روحی و مادی جامعه تأمین گردند[۸۱].
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در مورد نزول آیات فوق روایات متعددی نقل شده است، از جمله اینکه:روزی پیامبر(ص) درباره رستاخیز و وضع مردم در آن دادگاه بزرگ الهی بیاناتی فرمود، این بیانات مردم را تکان داد و جمعی گریستند به دنبال آن جمعی از یاران پیامبر(ص) تصمیم گرفتند، پارهای از لذائذ و راحتیها را بر خود تحریم کرده و به جای آن به عبادت پردازند، امیر مؤمنان علی(ع) سوگند یاد کرد که شبها کمتر بخوابد و مشغول عبادت باشد، بلال سوگند یاد کرد که همه روز روزه باشد، عثمان بن مظعون قسم یاد کرد که آمیزش جنسی را با همسر خویش ترک گوید و به عبادت پردازد.
روزی همسر عثمان بن مظعون نزد عایشه آمد، او زن جوان و صاحب جمالی بود، عایشه از وضع او متعجب شد و گفت: چرا به خودت نمیرسی، و زینت نمیکنی؟! در پاسخ گفت: برای چه کسی زینت کنم؟ همسرم مدتی است که مرا ترک گفته و رهبانیت پیش گرفته است، این سخن به گوش پیامبر(ص) رسید، فرمان داد همه مسلمانان به مسجد آیند، هنگامی که مردم در مسجد اجتماع کردند، بالای منبر قرار گرفت، پس از حمد و ثنای پروردگار گفت: چرا بعضی از شما چیزهای پاکیزه را بر خود حرام کردهاید؟ من سنت خود را برای شما بازگو میکنم هر کس از آن روی گرداند از من نیست، من قسمتی از شب را میخوابم و با همسرانم آمیزش دارم و همه روزها را روزه نمیگیرم.
آگاه باشید من هرگز به شما دستور نمیدهم که مانند کشیشان مسیحی و رهبانها ترک دنیا گوئید زیرا این گونه مسائل و همچنین دیرنشینی در آئین من نیست، رهبانیت امت من در جهاد است (اگر میخواهید ترک دنیا گوئید چه بهتر که در راه سازندهای همچون جهاد باشد …) بر خود سخت نگیرید؛ زیرا جمعی از پیشینیان شما بر اثر سخت گرفتن بر خود هلاک شدند.
آنها که سوگند یاد کرده بودند این امور را ترک کنند، برخاستند و گفتند: ای پیامبر! ما در این راه سوگند یاد کردهایم وظیفه ما در برابر سوگندمان چیست؟ آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.[۸۲]
در اسلام استفاده کردن از زیبائیهای طبیعت، لباسهای زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرها، و امثال آن، نه تنها مجاز شمرده شده بلکه به آن توصیه و سفارش نیز شده است، و روایات زیادی در این زمینه از پیشوایان مذهبی در کتب معتبر نقل شده است.
به عنوان نمونه در تاریخ زندگی امام حسن مجتبی(ع ) میخوانیم هنگامی که به نماز برمیخاست بهترین لباسهای خود را میپوشید سؤال کردند چرا بهترین لباس خود را میپوشید؟ فرمود: «إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبِّی وَ هُوَ یَقُولُ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد.[۸۳]؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد و به همین جهت، من لباس زیبا برای راز و نیاز با پروردگارم میپوشم و هم او دستور داده است که زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید»
در حدیث دیگری میخوانیم که یکی از زاهدان ریایی به نام« عباد بن کثیر» با امام صادق(ع) روبرو شد، در حالی که امام(ع) لباس نسبتا زیبایی بر تن داشت، به امام گفت: تو از خاندان نبوتی، و پدرت علی (ع) لباس بسیار ساده میپوشید چرا چنین لباس جالبی بر تن تو است؟ آیا بهتر نبود که لباسی کم اهمیتتر از این میپوشیدی، امام فرمود: « وای بر تو ای عباد!، مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ ؛ چه کسی حرام کرده است زینتهایی را که خداوند برای بندگانش آفریده و روزیهای پاکیزه را»؟[۸۴] … و روایات متعدد دیگر.
انسان به مقتضای فطرت،جویای پاکیزگی ،زیبایی و آراستگی است و از ژولیدگی و پلیدی نفرت دارد و اسلام چون دین فطرت است به پیروانش دستور می دهد ، تا همواره مظاهر زشتی را از خود ومحیط زندگی خویش دور سازند و با ظاهری آراسته و زیبا در معرض دید همنوعان خود ظاهر شوند.[۸۵]
وقتی امیرالمؤمنین(ع) ابن عباس را به سوی خوارج فرستاد، او بهترین لباس های خود را پوشید و بوی خوش استعمال کرد و بهترین مرکبش را سوار گردید و نزد آن ها رفت. خوارج گفتند: تو از بهترین مردم هستی و با لباس های جبّاران و مرکب آنان نزد ما آمدی؟ ابن عباس در جواب آن ها این آیه را تلاوت کرد: «قُل من حرّمَ زینهَ اللّه الّتی اخرج لعباده و الطیّبات من الرّزق.»[۸۶]
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: « ان الله یُحِبُّ مِن عبیده اذاخرج الی اخوانه ان یَتَهَیّأَ لهم وَ یَتَجَمَّلَ[۸۷] ؛ خداوند دوست میدارد که چون بندهاش به سوی برادرانش بیرون میآید، خود را برای آنها آماده و زیبا سازد»
با نگاهی به سیره عملی پیامبر گرامی اسلام ص و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ در برخورد با دیگران در می یابیم که در عین ساده زیستن و پرهیز از اسراف و تجمل گرایی موارد زیر را رعایت می کردند و دیگران را نیز به آن سفارش می نمودند
۱- عطر زدن و خوشبو نمودن خویش.
۲- شانه زدن موی خویش.
۳- ـ گاهی رنگین نمودن موی خود.
۴- لباس تمیز و پاکیزه پوشیدن.
۵ـ مرتب نمودن سر و وضع ظاهری در ملاقات با دیگران.
در سیره ی پیامبر اکرم(ص) آمده که بوی خوش استعمال می کرد،موهایش را شانه می زد،لباسش همیشه تمیز و زیبا بود،هنگام خروج از منزل در آینه نگاه می کرد،رنگ کفش و لباس آن حضرت با هم متناسب بود و عمامه ای که به سر می نهاد به قامتش برازندگی ویژه می داد .[۸۸]
طبرسی در باره ی علاقه ی آن حضرت به آراستگی می نویسد:« رسول خدا(ص)عادتش این بود که به آینه نگاه می کرد و موی سرش را صاف می نمود و شانه می زد و چه بسا در برابر آب،موی سر خود را منظم می کرد و نه تنها برای خانواد ه ی خود بلکه برای اصحاب خویش نیز تجمل می نمود .[۸۹] روزی مردی ژولیده مو ،با ،ریش بلند ونا منظم خدمت رسول اکرم (ص)آمد،حضرت فرمود:«این مرد روغن پیدا نکرده تا موهایش را صاف و منظم کند؟بعضی از شما نزد من می آیید در حالی که قیافه ی شیطان را دارید»[۹۰]
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: « لِیَتَزَیَّنَ اَحَدُکُم لأَخیهِ الْمُسْلِمِ کما یَتَزَیَِّنَ لِلْغَریبِ الَّذی یُحِبُّ أَنْ یراه فی احسن الهَیئه[۹۱]؛ هر یک از شما خود را برای برادر مسلمانش همان گونه بیاراید که برای بیگانهای که دوست دارد وی را در بهترین شکل ببیند، میآراید».
پیشوایان اسلام به تمایل جوان به خودآرایی و تجمل دوستی در چارچوب اخلاق و مصلحت جامعه توجه داشتهاند و خودآرایی را برای جوان تحریم نکردهاند. علی (ع) جامه بهتر را به غلامش قنبر که جوان بود، داد تا تمایل زیباپسند قنبر را ارضا سازد. سپس خطاب به وی فرمود: «تو جوانی و مانند سایر جوانان به تجمل و زیبایی رغبت بسیار داری و به علاوه من از خدای خود حیا میکنم که لباس خودم بهتر باشد».[۹۲]
در همین زمینه امام جعفر صادق (ع) نیز فرموده است:
« إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ یَکْرَهُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُسَ فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا أَنْعَمَ عَلَی عَبْدٍ نِعْمَهً أَحَبَّ أَنْ یَرَی عَلَیْهِ أَثَرَهَا.[۹۳] ؛خداوندزیباست زیبایی و خودآرایی را دوست دارد و بینوایی و قیافه فقرآلود را ناخوش می دارد. هرگاه خداوند به بنده ای نعمتی دهد، دوست دارد اثر آن را در او ببیند. »
در این هنگام یکی از یاران حضرت سؤال نمود: چگونه؟ حضرت در پاسخ وی فرمود: « یُنَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ یُطَیِّبُ رِیحَهُ وَ یُجَصِّصُ دَارَهُ وَ یَکْنُسُ أَفْنِیَتَهُ حَتَّی إِنَّ السِّرَاجَ قَبْلَ مَغِیبِ الشَّمْسِ یَنْفِی الْفَقْرَ وَ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ؛[۹۴]
مواردی که امام برشمرد، عبارتند از:
۱- لباس تمیز پوشیدن.
۲- ـ خوشبو نمودن خود و استعمال عطر.
۳-ـ نیکو و زیبا ساختن خانه و کاشانه.
۴- جارو نمودن جلوی در خانه .
۵- چراغ روشن نمودن پیش از غروب (که موجب رفع فقر و زیادی روزی می شود(
در حدیث دیگری نیز امام صادق ـ (ع)ـ امر فرمود: «الْبَسْ وَ تَجَمَّلْ فَإِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ لْیَکُنْ مِنْ حَلَالٍ[۹۵]؛لباس زیبا بپوش; زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، اما باید حلال باشد. »
نکته جالبی که امام در این حدیث بر آن تأکید می کند آن است که بایستی آدمی ظاهر خود را آراسته نماید و لباس زیبا و مناسب بپوشد، اما این آراستگی لازم است از راه حلال باشد، نه آن که به هر قیمتی ـ هر چند از راه حرام و غیرمشروع ـ انسان ظاهر خود را بیاراید. امام صادق (ع) در این حدیث ، دربارۀ چگونگی تجمل، به لباس پاکیزه و بوی خوش و خانۀ زیبا و تمیز اشاره کردهاند.
خداوندمتعال در قرآن کریم می فرماید: «و أمّا بنعمه ربّک فحدّث؛ و نعمتهای پروردگارت را بازگو و آشکار کن».[۹۶]
یکی از مصادیق آشکار نمودن نعمت (که بخشی از شکر نعمت است) این است که انسان لباس مناسب و پاکیزه بپوشد و ظاهر آراسته داشته باشد. امام صادق (ع) به یکی از یارانش می گوید : « إِظْهَارُ النِّعْمَهِ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ مِنْ صِیَانَتِهَا فَإِیَّاکَ أَنْ تَتَزَیَّنَ إِلَّا فِی أَحْسَنِ زِیِّ قَوْمِکَ ؛[۹۷] نمایان کردن نعمت ،نزد خدا از نگه داشتن آن محبوب تر است پس مبادا که جز به بهترین شکل مورد پسند به سوی قومت بیرون آیی. » از مفهوم حدیث مذکور چنین بر می آید که آراستگی در فرهنگ دین مبین اسلام از جایگاهی رفیع برخوردار است .
در همین راستاست که در بعضی از روایات حتی داشتن لباس های متعدّد تا به وسیله آن، هم آبرو و موقعیّت اجتماعی خویش را حفظ کند و هم با استفاده به جا و منظّم از تمامی آنها، از فرسودگی و کهنگی زود رس آنها جلوگیری به عمل آورد، بی اشکال و خارج از اسراف شمرده شده است.[۹۸]
روایات در این زمینه بسیار است و حتی در بعضی از آنها ائمّه طاهرین برای حفظ شخصیّت و موقعیّت پیروان خود در جامعه و به خصوص در بین مخالفان، دستور اکید بر رعایت حسن ظاهر داده اند. در حدیثی حضرت امام موسی بن جعفر (ع) خطاب به شیعیان فرمودند:
شما گروهی هستید که دشمنانتان زیادند پس آنچه می توانید در تجمّل و زینت خود بکوشید[۹۹].
امیر المؤمنین (ع)درحدیثی می فرماید:
«اعْلَمُوا یَا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُتَّقِینَ حَازُوا عَاجِلَ الْخَیْرِ وَ آجِلَهُ شَارَکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاکُمْ وَ لَمْ یُشَارِکْهُمْ أَهْلُ الدُّنْیَا فِی آخِرَتِهِمْ أَبَاحَهُمُ اللَّهُ مَا کَفَاهُمْ وَ أَغْنَاهُمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ اسْمُهُ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ سَکَنُوا الدُّنْیَا بِأَفْضَلِ مَا سُکِنَتْ وَ أَکَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُکِلَتْ شَارَکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ وَ أَکَلُوا مَعَهُمْ مِنْ طَیِّبَاتِ مَا یَأْکُلُونَ وَ شَرِبُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا یَشْرَبُونَ وَ لَبِسُوا مِنْ أَفْضَلِ مَا یَلْبَسُونَ وَ سَکَنُوا مِنْ أَفْضَلِ مَا یَسْکُنُونَ وَ تَزَوَّجُوا مِنْ أَفْضَلِ مَا یَتَزَوَّجُونَ وَ رَکِبُوا مِنْ أَفْضَلِ مَا یَرْکَبُون[۱۰۰]… ؛ بدانید ای بندگان خدا که پرهیزگاران حال و آینده خیر را جمع کردهاند، با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدهاند ولی اهل دنیا در آخرت آنها شریک نشدهاند. خداوند در دنیا آنچه را که آنها را کفایت میکند و بینیاز میسازد بر آنها مباح کرده است. خداوند میفرماید: بگو چه کسی زینت خدا را حرام کرده است؟ آنان در دنیا به بهترین صورتی که ممکن است ساکن شدند و بهترین چیزی را که خورده میشود خوردند. با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند و با آنها از چیزهای پاکیزهای که میخورند خوردند و از چیزهای پاکیزهای که میآشامند آشامیدند و بهترین چیزهایی که میپوشند پوشیدند و بهترین جاهایی که ساکن میشوند ساکن شدند و با بهترین افرادی که ازدواج میکنند ازدواج کردند و بر بهترین چیزی که سوار میشوند سوار شدند …. »
ولی مهم اینجاست که غالبا در این گونه موضوعات، مردم راه افراط را میپویند، و با بهانههای مختلف رو به تجملپرستی میآورند، و به همین دلیل قرآن مجید، بلافاصله مسلمانان را از زیاده روی و اسراف و تجاوز از حد برحذر داشته و نهی می کند و می گوید : «یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین[۱۰۱]؛ ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و (از نعمتهای الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمیدارد! »
این جمله میتواند هم اشاره به زینتهای جسمانی باشد که شامل پوشیدن لباسهای مرتب و پاک و تمیز، و شانه زدن موها، و به کار بردن عطر و مانند آن میشود، و هم شامل زینتهای معنوی، یعنی صفات انسانی و ملکات اخلاقی و پاکی نیت و اخلاص.اما چون طبع زیاده طلب انسان، ممکن است از این دو دستور سوء استفاده کند و به جای استفاده عاقلانه و اعتدالآمیز از پوشش و تغذیه صحیح، راه تجمل پرستی و اسراف و تبذیر را پیش گیرد، بلافاصله اضافه میکند: «وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ؛ ولی اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست نمیدارد. »
کلمه« اسراف» کلمه بسیار جامعی است که هر گونه زیاده روی در کمیت و کیفیت و بیهودهگرایی و اتلاف و مانند آن را شامل میشود، و این روش قرآن است که به هنگام تشویق به استفاده کردن از مواهب آفرینش، فورا جلو سوء استفاده را گرفته و به اعتدال توصیه میکند[۱۰۲].
به هر حال روش قرآن و اسلام در این مورد، روش موزون و معتدلی است که نه جمود دارد و تمایلات زیباپسندی روح انسان را در هم میکوبد، و نه بر اعمال مسرفان و تجملپرستان و شکمخواران صحه میگذارد، مخصوصا در جوامعی که افراد محروم و بینوا وجود داشته باشد حتی از زینتهای معتدل نیز نهی میکند.
بدون تردید ارضای میل خودآرایی و تجمل که فطری است، به تکامل و ذوق و شکفتن احساسات جوان کمک و روح و عاطفه او را تقویت میکند، ولی نباید جوان در این راه به زیادهروی و افراط گراید و از حد شایسته تجاوز کند، بلکه او همانگونه که به زیبایی بیرونی و ظاهری میپردازد، باید به جمال و زیبایی عقل، فکر، علم، هنر و اخلاق هم بپردازد تا به وسیله هر دو زیبایی، انسانی تکامل یافته برای جامعه پدید آید. نکته ی شایان ذکر این است که آراستگی، با افراط در مدگرایی و هر روز به شکلی ظاهر شدن و بدین طریق فرهنگ ابتذال غرب را ترویج نمودن،تفاوت آشکار دارد.جوانان مسلمان می بایست این دو مقوله را از هم تفکیک نمایند.(و خدایی ناکرده به بهانه ی آراستگی به کارهای حرام مشغول نشوند).
۲-۳ اعتدال و میانه روی در آراستگی
اسلام در استفاده از انواع زینتها ـ همچون تمامی موارد ـ حد اعتدال و میانه روی را برگزیده و هرگونه افراط و تفریط را مردود شمرده است. برخلاف برخی که استفاده از زینتها را هر چند به صورت معتدل، مغایر زهد و پرهیزکاری می پندارند یا کسانی که به حد تجمل پرستی و رفاه طلبی و افراط می رسند و به هرگونه عمل نادرستی برای رسیدن به این هدف تن می دهند.
بنابراین شایسته است جوان مؤمن و متعهد در هر شرایط مالی که قرار دارد و در عین حفظ ساده زیستی، به ظاهر و سر و وضع خود برسد و تلاش کند تا بین سیرت و صورت زیبا جمع کند و آراستگی معنوی و باطنی را با آراستگی ظاهری و تمیزی و پاکیزگی درهم آمیزد، به ویژه هنگام عبادت و حضور در محضر باری تعالی، و بالاخص در مسجد که خانه خدا محسوب می شود و در اجتماع با ظاهر آراسته ـ معطر نمودن خویش، شانه زدن موهای سر، مسواک کردن، لباس پاکیزه و … ـ حاضر شود تا ذهنیتی مثبت و خوشایند در بین افراد جامعه نسبت به مؤمنان و اجتماع کنندگان در مساجد و هیئت های مذهبی ایجاد شود و خود الگویی برای دیگر افراد در این زمینه باشدو فراموش نشود که آنچه در اسلام از آن نهی شده است، «تجمل گرایی» و گرایش افراطی به ظواهر دنیوی و غفلت از آراستگی های درونی و معنوی است. توجه به خودآرایی(یا زندگی تجملی) بیش از اندازه می تواند منشأ بیماری وسواس شود و رفته رفته مایه اختلالات روحی گردد. توجه بیش از اندازه به این امر برای جلب توجه دیگران، ممکن است باعث پیدایش خوی ناپسند ریاکاری و خودپسندی شود و آدمی را منفور و مردود جامعه نماید، و بالاخره توجه بیش از اندازه به خودآرایی(یا زندگی تجملی) می تواند شخص را از فعالیت های ثمربخش زندگی باز دارد و عمر عزیز که سرمایه سعادت بشر است در راه های غیر مفید و احیاناً مضر، مصرف گردد.
گرچه جمال و تجمل ظاهری آدمی را محبوب و دلخواه مردم می کند ولی بهترین جمال که شایسته مقام بشر است و به انسان کمال حقیقی و عزت واقعی می بخشد، جمال علم و اخلاق و زیبایی صفات حمیده و سجایای انسانی است.