ثبات جامعه
غرور / حس دلبستگی به مکان
ایمنی و امنیت
این پنج بعد از پایداری اجتماعی و خدمات / امکانات اندازه گیری دسترسی به خدمات در مقیاس محله است که همه مربوط به جنبه های جمعی از زندگی روزمره ای است که با ویژگی های محیط ساخته شده مرتبط است (Bramley & Power, 2009).
این ضرورت سبب می شود تا مفاهیمی چون مشارکت، عدالت، دموکراسی و انسجام اجتماعی در کنار نگرانی های سنتی که در رابطه با رقابت های اقتصادی و زیست محیطی مطرح است بیان شود.
به طور کلی ابعاد اجتماعی معماری پایدار به تشکیل اجتماعی که به پایداری خودش کمک می کند اشاره دارد. طراحی براساس پایداری اجتماعی، طراحی فضایی مناسب برای فرهنگ، رفتار و روش های زندگی انسان هاست تا تعاملات اجتماعی به این طریق افزایش یابد و افراد یکدیگر را بیشتر بشناسند، به طوری که جریان زندگی برای مدت طولانی بتواند در آن تداوم داشته باشد (سلخی خسروی، ۱۳۸۵).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
محله پایدار
توسعه پایدار اجتماعی مربوط به توانایی های خود جامعه، یا تجلی از اجتماع محلی است؛ برای حفظ و دوباره ساختن خودش در یک سطح قابل قبولی از عملکرد در سازماندهی های اجتماعی است (Coleman, 1985). و ادغام رفتار اجتماعی فرد در یک محیط اجتماعی و جمعی گسترده صورت می گیرد (Dempsey et al, 2009). در این راه، پایداری جامعه شامل طیف وسیعی از رفتارهای اجتماعی همچون: تعامل اجتماعی میان ساکنان یک محله، وجود و مشارکت در نهادهای جمعی رسمی و غیر رسمی محلی، ثبات نسبی جامعه، هم از نظر تعداد کلی ساکنان و عملکرد مسکونی؛ سطحی از اعتماد در سراسر جامعه؛ و احساسی مثبت از تعیین هویت و افتخار در جامعه فراهم می آورد (Forrest & Kearns, 2001). این مربوط به تعریفی از «جوامع پایدار» که به عنوان تندرستی، فعالیت، مکان های جامع و امن تفسیر می شود (ODPM, 2006)، که نشان دهنده رابطه نزدیک بین محله و مردمی است که در آن به شکل فیزیکی و اجتماعی زندگی می کنند (Jenks & Dempsey, 2007).
از ویژگی های محله می توان به استخوانبندی، وجود تداوم محور اصلی، گذرهای پیاده، شبکه ای از مراکز فرعی و وحدت شکلی آن در استخوانبندی اصلی محله دانست. ترکیب عملکردها و فعالیت ها برای ایجاد وحدت فضایی، وجود نشانه ها و عرصه های مختلف به عنوان بستر اصلی در تعاملات و روابط اجتماعی نیز از ویژگی محله است. به طور کلی عواملی نظیر هویت قابل تشخیص، ادراک ساکنین، نام و مرزهای مشخص کالبدی، معرف محله هستند. محله پایدار سکونتگاهی است که سلامت و بهزیستی ساکنان و بقا موجودات زنده در آن تامین شود (عزیزی، محمد مهدی، ۱۳۸۵).
مسکن پایدار
(Sivam ,Karuppannan, 2010) پایداری به عنوان عنصری مهم در طراحی شهرها و همچنین مناطق مسکونی می باشد. پایداری اجتماعی به عنوان یکی از ارکان اصلی پایداری شناخته می شود. همچنین ادبیات نسبتاً محدودی در مورد پایداری اجتماعی وجود دارد. در این زمینه هیچ اجماعی در میان محققان با توجه به معیارهای که باید در تحقیقات پایداری اجتماعی در نظر گرفت، وجود ندارد و نوعی سردرگمی در آن مشهود است (Dempsey, Bramley & Brown, 2011). که توافق کمی در مورد چگونگی تعریف، برای در بر گرفتن طیف وسیعی از ابعاد استدلال شده، وجود دارد. با این وجود، به منظور پژوهش فرم های شهری، پایداری اجتماعی به شکل دو مفهوم گسترده زیربنایی در نظر گرفته می شود: عدالت اجتماعی و پایداری جامعه.
عدالت اجتماعی، با اشاره خاص (در زمینه فرم های شهری) برای دسترسی به خدمات ضروری مانند: مغازه ها، مدارس، مراکز بهداشتی درمانی، فرصت های تفریحی، فضای باز، حمل و نقل عمومی، فرصت های شغلی، مسکن مقرون به صرفه می باشد.
پایداری جامعه متشکل از ابعاد فرعی زیر است:
غرور و احساس تعلق به محله
تعامل اجتماعی درون محله
ایمنی / امنیت (در مقابل خطر از جرم و جنایت، رفتارهای ضد اجتماعی)
کیفیت درک شده از محیط های محلی
رضایت از خانه
ثبات (در مقابل جا به جایی مسکونی)
مشارکت در گروه دسته جمعی / فعالیت های مدنی
ضرورت حضور همه گروه های سنی در جامعه(Dempsey, Bramley & Brown, 2011).
روشن است که، هر یک از این ها ممکن است به عنوان مفهومی مجزا در نظر گرفته شود که اغلب سبب تقویت روابط بین ساکنان خواهد شد. بنابراین، برای ایجاد توسعه پایدار اجتماعی در مجتمع های مسکونی، این عناصر طراحی نیاز به گنجانیده شدن در طراحی محله دارند.
از این رو، پایداری اجتماعی فرآیندی است که در رابطه با جامعه و محیط زیست ساخته شده (طراحی و تراکم) و کیفیت زندگی در محیط محله است. در ضمن باید به این نکته توجه داشت که این زمینه ها و معیارها به شدت به یکدیگر مرتبط هستند و وابستگی میان آنها به طور مشهودی وجود دارد.
جمع بندی
شرط اساسی جهت رسیدن به محیط پایدار برقراری تعادل پویا میان نظام های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بوم شناختی است و از منظر اخلاق به برقراری و تداوم رابطه همزیستی میان عناصر و ارکان محیط (انسان و غیر انسان) تعبیر می شود. محله جایی امن برای مردمی است که به احتمال زیاد نوعی تعامل با همسایگان را به وجود می آورد و این ممکن است منجر به مشارکت بیشتر در فعالیت های جمعی می شود.
بررسی عوامل پایداری اجتماعی در مسکن
۳-۲-۱- عدالت اجتماعی
با توجه به گفته های مکنزی (۲۰۰۴) شرایط یکسان در دسترسی به خدمات اساسی (از جمله بهداشت، آموزش، حمل و نقل، مسکن و تفریح و سرگرمی)، و همچنین به علت عدالت بین نسل ها، به این معنی که نسل های آینده نباید به علت استفاده و فعالیت های بی رویه نسل حاضر از این امکانات محروم شوند، تعبیر می شود.
امکانات و زیرساخت های اجتماعی (دسترسی به خدمات ضروری)
ما باید در مورد ساختمانی که نیازهای گسترده تری از کل جامعه را در بر می گیرد، فکر کنیم و نه فقط بر روی ساختمان خانه ها تمرکز کنیم (Peter Hal, 2011). این نوع از زیرساخت های اجتماعی نیاز به مکانی دارد که با پیاده روی مسافت های عمومی در محله امکاناتی نظیر یک مدرسه، مغازه، مرکز اجتماعات امکانات ورزشی و… را فراهم می کند (Peter Hal, 2011). ایجاد دسترسی به امکانات خوب در فواصل پیاده روی، به خصوص با توجه به استفاده از الگوهای اختلاطی فضایی پر جنب و جوش را ایجاد می کند (Burgess, 2000).
دسترسی به تسهیلات و امکانات روزانه از مرکز محله برای استفاده کنندگان مورد بررسی قرار گرفت. تسهیلاتی چون: فروشگاه های روزانه، مدرسه ابتدایی، امکانات اولیه بهداشتی، فضای باز، بانک، دفاتر پست و گره های حمل و نقل (نزدیک ترین ایستگاه مترو و اتوبوس) می باشد.
پژوهش های صورت گرفته در کشورهای در حال توسعه نشان می دهد که مناطق با تراکم بالاتر نیاز به پشتیبانی از امکاناتی بیشتر و طیف وسیعتری از خدمات نسبت به مناطق با تراکم پایین (حومه شهرها) دارند (Burton, 2000; Haughton and Hunter, 1994). شما نیاز به تراکم برای بهره گیری و استفاده از امکانات دارید (Burdett et al., 2004).
حمایتی که در آغاز می تواند نسبتاً ناچیز به نظر برسد، ولی امتیازات گسترده ای را فراهم می کند، از جمله در دسترس بودن مسیرهای مستقیم اتوبوس برای اتصال مردم به امکانات محلی و مشاغل؛ حمایت از گروه کودکان، ساکنان، تیم های ورزشی، کلوپ های پخش، و کارگران جامعه برای گرد هم آوردن ساکنان را در زمینه های مختلف به ارمغان می آورد.
این عوامل شکلی فراگیر دارند و احساسی از ایمنی و امنیت را در جوامع جدید برای ساکنان فراهم و تاثیر مستقیم بر روی مسایل محلی و خدماتی - همانند حفظ نظم و آرامش یا حمایت از جوانان و خانواده ها - و چگونگی بازار مسکن و اقتصاد محلی دارد. (Jenks & jones, 2010) تیم های تحقیقاتی در کنسرسیوم های مختلف بررسی کردند که فرم هایی با تراکم زیاد، فشرده و چند منظوره، از فرم هایی با تراکم کم و تک منظوره پایدارتر هستند و زمینه بروز روابط پایدار را فراهم می آورد.
پیوستگی عرصه ها
هر فعالیت باید در عرصه ای واجد مظاهر کالبدی مشخص و انجام پذیرد. و در ضمن هر عرصه به سبب وضوح و پیوستگی فرم خود بتواند مشوق و نگاهدارنده فعالیتی باشد که اصولاً برای آن فعالیت طرح شده است. (الکساندر، کریستفر ،۱۳۷۶)
پایداری جامعه
تجربه گذشتگان نشان می دهد که نیازهای اجتماعی دراز مدت در جوامع جدید، اغلب در خانه هایی که در مقیاس بزرگ ساخته شده اند؛ نادیده گرفته شده است. به طور معمول، ساکنان جدید به درون سایت ساختمان ها با اندکی درنگ حرکت می کنند.
بدون زیرساخت های اجتماعی صحیح، جوامع جدید به سرعت مارپیچی کاهش می یابند. آمار و ارقام در هزینه های اجتماعی جامعه در دو دهه زندگی در محیط هایی با جرم و جنایت بالا، رفتارهای ضد اجتماعی، مسکن نامناسب در این جوامع را نشان می دهد.
غرور و احساس تعلق به مسکن و محله
احساس تعلق به محله و محیط های مسکونی در دو زمینه هویت اجتماع محلی و هویت مکان مطالعه شده است. در اولی به مسایل اجتماعی مناطق مسکونی و در دومی به ویژگی های کالبدی محیط پرداخته شده است (عینی فر، علیرضا، ۱۳۸۶). ساختار نگهداری خوب، نظافت، ویژگی و جذابیت معماری نیز به عنوان عواملی در ایجاد احساس دلبستگی به مکان، احساس امنیت و حس غرور و افتخار در محله عنوان می شود (Dempsey, 2006). طبق آن چه مطرح شد، بالاترین رابطه تعلق که می تواند بین فرد و مکان صورت گیرد، احساس تعلق به «خانه» می باشد. یک خانه مناسب که تمام نیازهای خانواده را پاسخ گوید و بتواند هویت های فردی و جمعی افراد خانواده را تامین کند، مستعد بروز چنین احساسی است، اما آنچه امروزه مبتلا به سکونتگاه های زندگی در جامعه است، صرفا متوجه واحد مسکونی نمی باشد و به مجموعه مسکونی به عنوان یک کل نیز مرتبط می گردد. در عین حال همانطور که می بایست به خانه توجه کرد که به نوعی قلب زندگی مسکونی است، باید به امتداد خانه به عنوان همان محیط فراگیرنده مرتبط با آن نیز توجه داشت.
تصویر ذهنی مطلوب داشتن از محیط به انسان احساس امنیت و آرامش می دهد که با تاثیر گذاری محیط کالبدی بر انسان حاصل می شود. به نظر راپاپورت هویت سبب تمایز و شناخته شدن افراد و گروه ها و شناخت آن ها به شناخت فضای اجتماعی زندگی آن ها منجر می شود. درک هویت مثبت از محله موجب دلبستگی به جامعه محلی و مکان؛ و رضایتمندی از محله در پی دلبستگی به مکان می شود (فلاحت، ۱۳۸۵).
با در نظر گرفتن عوامل کالبدی، رابطه اولیه و ثانویه میان ویژگی های شکلی و اجتماعی طراحی مسکن و محله مسکونی شکل می گیرد که براساس ماهیتی روانشناختی، موجب تقویت ارضای نیاز مردم به حس تعلق به جامعه محلی است. در نتیجه نه تنها هویت محله بلکه شناخته شدن فرد با گروهی از افراد محله نیز اهمیت دارد.
اصول طراحی احساس تعلق به مسکن و محله
در ساختمان های بلند باید به نیازهای عابران پیاده و نهایتاً کاربران ساختمان به سرپناه، بافت، غنای فرم و رنگ و نیز ریزه کاری های معماری در مقیاسی کوچک نیز توجه شود. ساختمان های بلند می توانند فرم های الهام بخشی باشند، بیانگر علاقه انسان به خارق العادگی و غافلگیر شدن، می توانند محلی باشند که انسان ها خود را با آن شناسایی می کنند، محل هایی که احساس تعلق به مکان هایی خاص را در آنها به وجود می آورند.
مردمی که در مجموعه ای با طراحی خوب و فضاهای باز با معنی زندگی می کنند و دارای خدمات اجتماعی مختص به خودشان در یک فاصله ساده پیاده می باشند گرایش به حس تعلق به مکان در آنها بسیار آگاهانه تر خواهد بود. همچنین تمایل بیشتری برای وفاداری به آن نشان خواهند داد. استقرار ساختار اجتماعی و ساختار فیزیکی مرتبط با سلسله مراتب دسترسی در فضاهای باز مسکونی، به گونه ای که افراد به تدریج از فضاهای خصوصی تر وارد فضاهای عمومی که سبب ایجاد امنیت و حس تعلق به محیط می شود و به استفاده بیشتر از فضاهای عمومی می انجامد. اشخاص نیاز دارند که احساس تعلق به یک موجودیت جمعی با مکان داشته باشند و نیازمند احساس هویتی مستقل که توسط جداسازی فیزیکی حاصل گردیده است و یا حس وارد شدن به منطقه ای خاص را بیان دارند (پیمانی، ۱۳۸۶).
با طراحی کالبدی که به جهت خصوصیاتش از سایر مکان ها قابل شناسایی باشد، می توان محله را شاخص نمود. عوامل منحصر به فرد بودن، واضح بودن، تضاد با محیط پیرامون با غلبه بر آن، مقیاس، قدمت و یا دیده شدن از دوردست خاطره ای در ذهن ناظر به وجود می آورند و در منظر شهری تنوع ایجاد می کنند (صمدی، ۱۳۸۸). نکته مهم در طراحی مجتمع مسکونی گرایش مجدد به ایجاد اجتماعات کوچک محلی از طریق طراحی است. ساختار فشرده، محدود و خوانا می تواند حس تعلق به مکان و اجتماع محلی را احیا کند (عینی فر، ۱۳۸۸، ص ۴۴ – ۴۶). یانگ[۴] سه عامل ضروری برای احساس تعلق به جامعه را عنوان می کنند که عبارتند از: