۳-۲-کارکردهای روحی و روانی
۳-۲-۱- عطوفت و همراهی:
نیازهای عاطفی را میتواند یکی از ضروریترین نیازها دانست که از میان مجموعه نیازهای آدمی شاید هیچکدام اهمیت و اعتبار آن را نداشته باشند که از آغاز زندگی بشر تا پایان آن با انسان همراه بوده است، بهگونهای که روانشناسان نبود آن را ریشهی بسیاری ا از بیماریها دانستهاند.
خانواده اولین محیطی است که اعضاء در آن نیازهای عاطفی خویش را برآورده میسازد و آن را در دامن پر از مهر خانواده میآموزند. پس یکی دیگر از کارکردهای مهم نهاد خانواده عاطفه و همراهی است، بیشک هر فردی در محیط خانواده و با ارتباط با همسر و فرزندان و پد رو مادر خود احساس آرامش و امنیت بیشتری خواهد کرد که شاید این آرامش را نتواند در جای دیگر پیدا کند چراکه این محیط نیازهای عاطفی آنها را پاسخ میدهد. خداوند با قرار دادن ازدواج آرامش را برای بشر قرارداد و مسیر تکامل را به روی وی باز کرد و سلامت آنها را تضمین کرد کانون خانواده مهد عواطف انسان است. قرآن کریم رابطهی زن و شوهر و تشکیل خانواده را مایه سکون و آرامش زن و مرد دانسته است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
میفرماید: “وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَه (روم/۲۱) و از نشانههاى قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانى آفرید. تا به ایشان آرامش یابید و میان شما دوستى و مهربانى نهاد". در تفسیر این آیه آمده است که از آیتهاى پروردگار آنکه قرار داده برایتان از نوع شکل و جنس شما جفتها (زنها) یى و این خود منتى است تا بهسوی آنان و در آغوششان به آسایش و آرامش بوده و به یکدیگر انس بگیرید، مقصود بین زن و شوهر است که آنچنان به هم دوستى و مهر مىورزند که هر یک دومى را بیش از هر چیز دوست میدارد (طبرسی، ۱۳۶۰، ج ۱۹، ص ۱۱۷). علامه طباطبایی نیز ازوج را جمع زوج دانسته و زوج را به نقل از راغب اصفهانی به هر یک از نر و ماده حیوانات، درصورتیکه جفت هم شده باشند اطلاق میدارد (طباطبایی،۱۳۷۴، ج ۱۶، ص ۲۴۹). سید قطبالدین زن و مرد را مایه آرامش و سکون یکدیگر دانسته ضمن اینکه برای سکون مفهوم وسیعیتری افزون بر جنبه حسی و مادی قائل شده و سکون را به انس روحی تفسیر میکند (سید قطب، ۱۴۱۲، ج ۵، ص ۲۷۶۳).
پس خانواده هرچند با خواندن صیغهی عقد میان دو نفر ایجاد میشود اما فقط بودن دو جسم کنار هم نیست خانواده پیوند روحها با همدیگر است اگر روحها باعاطفه پیوند داده شوند رابطهی آنان تضمینشده است. امام علی (ع) در توصیف رفتارش با فاطمه (س) میفرماید: «به خدا سوگند که تازنده بود نه او را عصبانی نمودم و نه به کاری مجبورش کردم او نیز نه مرا عصبانی نمود و نه در کاری از من نافرمانی کرد هنگامیکه به او نگاه میکردم غمها و اندوهها از من برطرف میشدند» (خوارزمی، ۱۴۱۴، ص ۳۵۳).
پس هرگاه مودت و دوست داشتن ظهور پیدا کند موجب لطف به دیگری میشود انسانها بهگونهای هستند که هرگاه نیازهای همدیگر رو تأمین کنند رابطهی عاطفی بینشان ایجاد میشود و رشد میکند، این رابطه ابتدا بین دو همسر به وجود میآید و کمکم بین والدین و فرزندان نیز ایجاد میشود. حضرت آیتالله خامنهای میفرماید: «زوجیت و دوجنسی در طبیعت بشر برای هدف بزرگی است آن هدف عبارت است از سکون و آرامش تا شما در کنار جنس مخالف خودتان در درون خانواده مرد در کنار زن و زن در کنار مرد آرامش پیدا کنید برای مرد آمدن به داخل خانه یافتن محیط امن خانه زن مهربان و دوست دار امین در کنار او وسیلهی آرامش است برای زن هم داشتن مرد و تکیهگاهی که به او عشق بورزد و برای او مانند حصن مستحکمی باشد چون مرد جسماً قوییتر از زن است یک خوش بختی است مایه آرامش و سعادت است خانواده این را برای هر دو تأمین میکند» (شفیعی سروستانی، ۱۳۷۹، ص ۱۴).
بنابراین ازآنجاییکه نیازهای عاطفی از مهمترین نیازهای انسان هستند ازاینرو مهر و محبت در ساختن و شکل گرفتن شخصیت افراد نقش مهمی دارد در مقابل محرومیت عاطفی موجب بروز اختلاف و انحراف میشود، یعنی اگر فرد از سوی والدین خود احساس بیمحبتی کند برای جبران آن چهبسا اعمال خطرناکی برخلاف قوانین اجتماعی مرتکب شوند به دلیل کمبود محبت فرد آن را در خارج از منزل و خانواده جستجو میکند و جذب کسانی میشود که به آنها اظهار محبت کاذب میکنند و این آغازگر انحرافات میشود، بنابراین محبت از سوی اعضای خانواده میتواند نقش بسزایی در پیشگیری از انحرافات اجتماعی افراد خانواده داشته باشد. مطابق آزمایشها بسیاری از اختلالات روانی ناشی از کمبود محبت والدین است بهطور نمونه نوزادانی که از مهر و محبت مادر در سالهای اولیه حیاتشان محروم بودهاند و دور از محیط خانوادگی و در پرورشگاه زندگی کردهاند باوجود رعایت اصول بهداشتی از اختلال شخصیت رنج میبرند بر اساس مطالعات بر روی ۳۸ نفر از افراد بالغی که در هفتهی سوم زندگی تا سهسالگی در پرورشگاه بسر بردهاند و اکنون ۱۶ تا ۲۸ سال از آن زمان سپریشده است ۴ نفر مبتلابه جنون، ۲۱ نفر دارای اختلال منش (رفتار غیرعادی)، ۴ نفر مبتلابه تأخیر رشد عقلی، ۲ نفر مبتلابه امراض عصبی و فقط ۷ نفر توانسته بودند خود را با محیط اجتماعی تطبیق دهند و رفتار عادی داشته باشند (دانش، ۱۳۶۴، ص ۲۳۹).
ازاینروست که پیامبر (ص) میفرماید: «به کودکان خود محبت کنید و نسبت به آنها مهربان باشید و هنگامیکه به آنها وعده میدهید به وعده خویش عمل کنید»(حر عاملی، ۱۴۰۹، ج ۲۱، ص ۴۸۳).
پس ازدواج و تشکیل خانواده مطمئنترین راه سلامت و امنیت جامعه است، چونکه خانواده مهمترین پایگاه عاطفی برای افراد است و در سایه آن فرد احساس امنیت روحی و جسمانی میکند؛ و در صورت فقدان عطوفت و بیتوجهی به افراد زمینه را برای خروج آنان از حالت تعادل شخصیتی و گرایش به انحراف باارزشهای جامعه فراهم میکند. چنان چه خانوادهی از محبت و همراهی تهی گردد و این کارکرد خود را از دست بدهد بنیان آن سست میشود و هر آن احتمال فروپاشی آن میرود. خشونتهای خانوادگی، بالا رفتن میزان طلاق در جامعه از آثار نبودن عطوفت و همراهی در خانواده باید جستجو کرد که خود معضلات فراوان اجتماعی دیگری را به دنبال دارد.
۳-۲-۲- رشد و تکامل شخصیت:
«شخصیت هر فرد از دیدگاه روانشناسی کل خصائص بدنی و ذهنی و عاطفی و اجتماعی و اخلاقی اعم از موروثی و اکتسابی هستند که او را بهطور آشکارا از دیگران مشخص میکند» (شعاری نژاد، ۱۳۷۳، ص ۶۰۰). برخی از روانشناسان برای کلمه شخصیت مفهوم شاکله را بهکاربردهاند زیرا شاکله همشکل ظاهر را نشان میدهد و هم به افکار و عواطف و نسبتهای باطنی و درونی فرد اشاره دارد.
خداوند در قرآن کریم به همین مفهوم اشارهکرده است و میفرماید: “قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى سَبِیلا (اسراء/۸۴) تو به خلق بگو که هر کس برحسب ذات و طبیعت خود عملى انجام خواهد داد و خداى شما بر آنکس که راه هدایت یافته از همه آگاهتر است". شاکله ” به معناى خوى و اخلاق است و اگر خلقوخوی را شاکله خواندهاند بدین مناسبت است که آدمى را محدود و مقید مىکند و نمىگذارد در آنچه مىخواهد آزاد باشد، بلکه او را وادار مىسازد تا به مقتضا و طبق آن اخلاق رفتار کند در مجمعالبیان گفته است: شاکله «به معناى طریقت و مذهب است وقتى گفته مىشود: این طریق داراى شاکلهها است معنایش این است که” هر جمیعتى از آن راه دیگرى براى خود جدا کردهاند (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۱۳، ۲۶۲). همچنین در تفسیر این آیه آمده است انسانها وقتیکه به دنیا میایند هیچچیز جز طبیعت صحیح و سالم در آنها نیست آنگاه در اثر عوامل خارجى طبیعتهای ثانوى و ملکههاى خیر و شر در آنها به وجود مىآید، اعمال خوب و بد انسانها ناشى از آن طبیعت ثانوى است که همان شاکله و سجیه است (قریشی، ۱۳۷۷، ج۶، ص۱۳۲).
بر طبق این آیه انسانها در رفتار تابع شاکله هستند ازاینجهت به نظر قرآن شخصیت؛ رفتار، ادراک و احساس آدمی را تشکیل میدهد پس ازنظر قرآن شخصیت دارای ابعاد زیادی است شخصیت فردی، اجتماعی و همچنین شخصیت بهنجار (مؤمنون/۱-۴) و نابهنجار (بقره/۸۷). بر طبق این آیات شخصیت بهنجار ازنظر قرآن شخصی است که جسم و روح در آن متعادل باشد و نیازهای هرکدام ارضاء شود و کسی که پیرو هوای نفس خود باش فردی نابهنجار است. ازجمله عوامل تأثیرگذار بر رشد و تکامل شخصیت از دیدگاه اسلام و روانشناسی عبارتاند از ۱-وراثت ۲- محیط (خانواده) ۳- اراده (مصباح، ۱۳۷۴، ص ۱۸۲).
خانواده بهعنوان یک واحد اساسی برای تکامل شخصیت افراد مورد تأکید قرارگرفته است، پس از تولد محیط خانواده مهمترین عامل مؤثر در تکوین شخصیت کودک است. «بااینکه رشد شخصیت امری است که در تمام طول حیات انسان ادامه دارد اما اساس شخصیت هر فرد در خانواده و قبل از اینکه به مدرسه برود پیریزی میشود، قبل از سن پنج یا ششسالگی کودک در خانواده یاد میگیرد که چگونه با کششها و کوششهای زندگی با دیگران روبرو شود و یا چگونه بر خشم و غضب خود غلبه کند و بر تمایلات آنی خود چیره شود و آنها را به تعویق اندازد»(ساروخانی،۱۳۷۵، ص ۲۵). پس اگر محیط خانواده سالم و مناسب باشد در کودک اعتماد، محبت، ایثار، استقلال، قدرت پذیرش مسئولیت، همسازی و انطباق و بالاخره شخصیت سالم به وجود میآید برعکس در خانواده ناسالم رشد طبیعی شخصیت کودک کند و ناکافی صورت میگیرد و او را آمادهی رفتار نابهنجار میکند.
قرآن کریم میفرماید:” الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَه وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِین (سجده/۷) آنکه هر چه را آفرید به نیکوترین وجه آفرید و خلقت انسان را از گل آغاز کرد". خداوند هیچگاه صفات فی حد مذموم در وجود انسان قرار نمیدهد و صفات انسانی آنگاه مذموم میشدند که انسان در اثر سوء تدبیر خود آنها را از حالت اعتدال خارج کرد و بهافراط و تفریط سوق داد (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۱۶، ص ۳۷۳).
ازآنجاییکه انسان در خانواده رشد میکند و تربیت میشود، پس خانواده به دلیل نقش وراثتی و محیطی میتواند تأثیرات سالم یا مخرب بر رشد و تکامل اعضا داشته باشد. فضل بن عثمان از امام صادق (ع) نقل میکند: «هر نوزادی بر فطرت توحید متولد میشود و پدر و مادرش او را یهودی و نصرانی میکنند و از راه منحرف میسازد»(ابنبابویه، ۱۳۷۱، ص۳۴). نقش خانواده در شکلگیری شخصیت فرد روشن است هرکس خانوادهی مناسبی داشته باشد رشد و تکامل شخصیتیاش سریعتر و بهتر است در خانوادهای که هدفهای ارزشمند و معنوی حاکمیت دارد توصیههای تربیتی صورت میگیرد زمینه سلامت روان و رشد بهنجار اعضا فراهم میشود برعکس در خانوادهای که ناسازگاری و اختلاف وجود دارد منجر به از بین بردن آرامش خانواده شده و ایجاد خشونت میکند و درنتیجه تأثیرات ناسالمی بر ابعاد مختلف تکامل و رشد اعضا بهویژه رشد شخصیتی آنان دارد.
بنابراین خانواده بهعنوان مهمترین نهاد اجتماعی در جوامع انسانی در تکوین و تکامل شخصیت افراد ازنظر داشتن شخصیتی سالم که ضمن داشتن ثبات و پایداری بتوانند رفتاری سازگارانه و انعطافپذیر با محیط و موقعیتهای متفاوت داشته باشند، دارد چراکه ناسازگاری و انعطافناپذیری با محیط نمایشگر اختلال در شخصیت است. درواقع خانوادهها بهعنوان اصلیترین پایگاه برای رشد و شکوفایی شخصیت افراد اساسیترین سهم را در سلامت و تعالی جوامع بشری دارد؛ بنابراین جامعهی می تواند رشد کند که افرادی باشخصیتهای سالم در آن زندگی کنند چراکه توسعهی اجتماعی بدون وجود افرادی با نوع شخصیت رشد یافته ممکن نیست.
۳-۳- کارکردهای اجتماعی
۳-۳-۱- کنترل اجتماعی:
«کنترل را توان اعمال قدرت، هدایت یا بازداشتن دیگران تعریف کردهاند» (سلیمی، ۱۳۸۶، ۴۴۹). درواقع کنترل و نظارت اجتماعی ست که بر رفتار افراد اثر میگذارد و آنان را به پیروی از هنجارها و ارزشها وادار میکند. بسیاری از عوامل درونی و بیرونی سبب میشود که در برخی از موارد رفتار نادرست و برخلاف آداب و سنت از انسان سر بزند به همین دلیل این ویژگیهای انسان میطلبد که خواستهها و تمایلات و گرایشهای گوناگون او تحت کنترل و نظارت قرارگرفته شود و از این طریق زمینه هدایت و سالمسازی جامعه را فراهم کند. اصل نظارت و کنترل اجتماعی در ادیان الهی بهطور عام و در دین اسلام بهطور خاص و در مذهب تشیع بهصورت اخص موردتوجه قرارگرفته است بهگونهای که در آیات قرآن و کلام ائمه مشهود است امام علی (ع) در وصیت خویش به فرزندش در خصوص پیامدهای منفی بیتوجهی به نظارت و کنترل انحرافات یا آور میشود که هرگاه نظارت بر رفتارها را رها کنید نتیجه آن تسلط انسانهای هنجارشکن کجرو و منحرف بر جامعهی صالحان است و در آن صورت طلب خیر و استمداد از خدای سبحان سودی ندارد و خدا پاسخ مثبت نخواهد داد زیرا تسلط افراد کجرو و منحرف بر فرهنگ جامعه نتیجه سستی و بیتوجهی شما به وظیفهی اجتماعی خود یعنی نظارت و کنترل اجتماعی است (ریشهری، ۱۳۷۶، ج ۶، ص ۲۶۴). به خاطر همین اهمیتی که کنترل و نظارت اجتماعی دارد امروزه از سوی غربیان و روشنفکران نیز موردتوجه قرارگرفته است لوئیس کوزر به نقل از دورکیم مینویسد: «هرگاه نفوذ نظارتکننده جامعه به گرایشهای فردی کارایی خود را از دست بدهد و افراد جامعه به حال خود واگذار شوند جامعه به بیهنجاری دچار خواهد شد» (کوزر، ۱۳۷۶، ص ۱۹۱).
پس آنگونه که پیداست کنترل و نظارت اجتماعی نقش بسیار مهمی در سعادت و سلامت جامعه دارد. کنترل اجتماعی به دو گونه است ۱-کنترل رسمی ۲- کنترل غیررسمی، کنترل رسمی مجموعه اقداماتی است که در مقابل جرم و کجروی از آنها استفاده میشود و نوعاً با اجبار و اکراه همراه است و با ضمانت اجرایی دولت همراه است (سلیمی، ۱۳۸۷، ص ۵۰۱). کنترل غیررسمی سازوکارهای را تحت پوشش قرار خواهد داد که کنترل اجتماعی را نه از خلال قوانین کیفری بلکه از طریق تکیه کردن بر اصول اخلاقی و ارزشها و هنجارهای متعارف ممکن ساخته است (همان، ص ۵۰۷). نظارت و کنترل اجتماعی غیررسمی غالباً در گروههای نخستین خانواده و گروه همسالان و…آشکار میشود. از بسیاری از آیات و روایات چنین برمیآید که رفتار انسانها بهطور قابلتوجهی متأثر از کنترلهای غیررسمی است و به کنترل غیررسمی واکنش نشان میدهد.
بنابراین خانواده با نقش کنترلی و نظارتی خود سهم مهمی در جلوگیری از انحرافات جامعه دارد. در شماری از آیات قرآن و روایات اسلامی مفهوم ازدواج با واژه احصان آمده است، احصان از حصن به معنایی دژ و قلعه است و به همین مطلب اشاره دارد که هر یک از دو زوج برای دیگری بهمنزلهی دژ و قلعهای است که او را از طغیان و ناهنجاریهای جنسی نگه میدارد (بستان، ۱۳۸۸، ص ۱۰۲).
همچنین قرآن کریم در آیه ۱۸۷ سورهی بقره در رابطهی بین زن و شوهر میفرماید:" هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن (بقره/۱۸۷) آنها پوشش شمایند و شما پوشش آنهایید". در این آیه زنان را لباس مردان و مردان را لباس زنان معرفی میکند و این نکتهی ظریف اشاره میکند که همانگونه که لباس زشتیها و شرمگاهی بدن را میپوشاند، زینت انسان است و آبروی او را حفظ میکند زن و شوهر نیز با برآوردن نیازهای متقابل جنسی و جلوگیری از کج روی زشتیهای هم را میپوشانند و بهاینترتیب زینتی برای یکدیگر خواهند بود (سید قطب، ۱۴۱۲، ج ۱، ص ۱۷۴). پس با تشکیل خانواده جامعه از بسیاری از کج رویها دور خواهد ماند.
همچنین قرآن کریم در مورد این نقش سازنده خانواده میفرماید:”یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَه (تحریم/۶) اى کسانى که ایمان آوردهاید، خود و خانواده خود را از آتشى که هیزم آن مردم و سنگها هستند نگهدارید". نگاهدارى خود و اهل خود این است که مرد مسلمان خودش را و اهل خود را ادب کنند و ایشان را تعلیم خیر نموده و از کار بد بازدارد (طبرسی، ۱۳۶۰، ج ۲۵، ص ۱۴۶). در این آیه نگهدارى خویشتن به ترک معاصى و عدم تسلیم در برابر شهوات و نگهدارى خانواده به تعلیم و تربیت و امربهمعروف و نهى از منکر و فراهم ساختن محیطى پاک و خالى از هرگونه آلودگى، در فضاى خانه و خانواده است (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج ۲۴، ص ۲۸۷).
بنابراین کنترل مستقیم هریک از دو زوج بر رفتارهای طرف مقابل بهویژه رفتارهای جنسی خارج از چارچوب ازدواج امری است که در بسیاری از فرهنگهای گذشته و حال به چشم میخورد هرچند به دلیل عواملی مانند قدرت بیشتر مردان و نقشهای جنسیتی متفاوت زن و شوهر این کنترل بیشتر از سوی مردان نسبت به زنان اعمالشده است، کنترل جنسی زنان به دست شوهرانشان از گذشتههای بسیار دور وجود داشته و این روش همواره دارای پشتوانههای نیرومند فرهنگی دینی و فلسفی بوده است، به نظر میرسد بیشتر فیلسوفان و اندیشمندان اجتماعی با این نظر ژان ژاک رسو موافق بودهاند که شوهر باید بر رفتار همسرش نظارت کند زیرا برای او اهمیت دارد که بداند کودکانی که ناگزیر از شناسایی و پرورش آنها است به کسی جز خودش تعلق ندارد (بستان، ۱۳۸۸، ص ۹۷). بر این اساس است که پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «همه شبان و مسئول زیردستان خود هستند رهبر شبانی است که باید از رعایای خود مراقبت کند و بزرگ خانواده در قبال اعضای خانواده مسئول است و زن نسبت به خانه شوهر مسئولیت دارد»(دیلمی، ۱۴۱۲، ج ۱، ص ۱۸۴). پس آنچه نقش کنترلی خانواده را بیشتر نشان میدهد مسئلهی غیرت ورزی بخصوص غیرت ورزی جنسی است که از اخلاق جنسی نشأت میگیرد و بروز و رشد آن بیش از هر جای دیگر در محیط خانواده به چشم میخورد و برخلاف دیدگاهی که غیرت را از مقولهی حسادت و فقط محصول عوامل فرهنگی و ناشی از گرایش مردان به تملک زنان میداند روایتهای اسلامی باارزش گذاری بر این صفت آن را در کاهش کج روی جنسی مؤثر میداند (حر عاملی، ج ۱۴، ص ۱۰۷-۱۱۱).
بنابراین اعضای جامعه به علت برخی از ناهنجاریها نیازمند به کنترل و نظارت میباشند چرا که اساساً جامعه بدون کنترل و نظارت آسیبپذیر میشود و ازآنجای که افراد به کنترل غیررسمی پاسخ بیشتری میدهند نقش خانواده روشن میگردد چراکه خانواده با کنترل غیررسمی مانع از کجروی اعضا میشود و بیش از هر عامل دیگری توان حل معضل انحرافات را دارد او یگانه عاملی است که با کنترل و نظارت میتواند جامعه را از انحرافات نجات دهد و این معضل را حل کند.
۳-۳-۲- جامعهپذیری:
«منظور از جامعهپذیری یا اجتماعی شدن آن است که انسان از بدو تولدش چگونه با جامعه و فرهنگ، ارزشها و هنجارهای آن انطباق مییابد» (رفیع پور، ۱۳۷۸، ص ۳۵۰). افراد از طریق درونی ساختن فرایند اجتماعی شدن یا جامعهپذیری یاد میگیرد که چگونه باید مجموعه نیازهای زیستی و اجتماعی بنیادیشان را به شیوهای که ازنظر اجتماعی قابلقبول و پذیرفته تلقی شود، برآورده سازند و چگونه امکان و شرایط پذیرش و عضویت خود را در جامعه و اجتماعی که در آن زندگی میکند فراهم سازد (کوئن، ۱۳۷۲، ص ۷۴). درواقع انسان از طریق جامعهپذیری شیوههای زندگی در جامعه را یاد میگیرد تا در جهت آن ارزشهای که جامعه تعیین کرده حرکت کنند. خانواده عامل اصلی جامعهپذیری است و اساسیترین نهاد در جامعهپذیر کردن افراد است. هرچند که خانواده در عرصهی اجتماعی کردن و جامعهپذیری رقبای بسیاری دارد که اصلیترین رقبای آن عبارتاند از رسانههای جمعی و مدرسه باوجوداین رقبا هنوز هم اعتقاد بسیاری وجود دارد افکار، ایدهها، نگرشها و جهتگیریهای فراگرفته شده از خانواده سبب میشود که هر کودک جداگانه و متفاوت اجتماعی شود (اعزازی، ۱۳۸۵، ص ۱۷۹). درواقع «خانواده با انتقال تجربهها و الگوهای فرهنگی و اجتماعی، قالبهای رفتاری را در ذهن فرزندان حک میکند و زمانی که این قالبها حک شد تأثیر آن تجربهها و الگوها عمیق مداوم و مستمر میگردد»(رشیدی، ۱۳۸۸، ص ۱۸).
پس خانواده باعث میشود که فرد هنجارها، ارزشها، مهارتها و عقاید و الگوها را برای زندگی اجتماعی بیاموزد. کودک در خانه الگوهای کردار و رفتاری را میآموزد که برای ادامهی حیات او در محیط ضروری است، کودک میآموزد که چگونه بهصورت اجتماعی زندگی کند …کودکان مشاهده میکنند که پدران و مادرانشان چطور رفتار میکنند و آنها هم بهتدریج نمونههای رفتاری اولیا خود را از طریق بازی و تقلید و تکرار یاد میگیرد (ساروخانی، ۱۳۷۵، ص ۲۳).
بنابراین فرایند جامعهپذیری در درون خانواده آغاز میشود کودک نخستین نقشهای اجتماعی خود را در خانواده میآموزد پس خانواده در درونی کردن ارزشهای جامعه به فرزندان و زمینهسازی در آنها برای جامعهپذیری نقش اساسی دارد. بر این اساس است که در میان همه ادیان دین اسلام تأکید بیشتری بر جامعهپذیری از طریق خانواده داشته است، قرآن کریم یکی از روشهای مؤثر بر اجتماعی کردن فرزندان را مهربانی در بیان ارزشهای جامعه بیان کرده است و در آیات (۱۳-۱۹/لقمان) به موضوع پرداخته است در این آیات لقمان در موعظه کردن با تلطیف و مهربانی سخن میگوید و فرزندش را با مهربانی پند میدهد و سپس گفتهی خویش را بر پایه استدلال میکند زیرا تندی و پرخاش کردن نهتنها امکان تأثیر موعظه را از بین میبرد بلکه سبب گستاخی و تجری میگردد (مظاهری، ۱۳۶۴، ص ۳۵). امام سجاد (ع) میفرماید: «پدر در حکومتی که به فرزند دارد مسئول است که طفل را مؤدب و بااخلاق پسندیده پرورش دهد و او را به خداوند بزرگ راهنمایی کند»(ابن شعبه حرانی، ۱۳۸۰، ص ۲۶۳).
همچنین قرآن کریم به نحوه ابراز محبت به فرزندان اشارهکرده است، خداوند در آیات (۱۱-۱۴/یوسف) به این موضوع پرداخته است که پدر و مادر باید از محبتهای کاذب خودداری نموده و زمینه استقلال یابی فرزندان را مهیا سازند. همچنین در آیات (۷-۱۰/یوسف) بر ابراز محبت پدر و مادر به فرزندان خود البته به صورتی که حسادت دیگر فرزندان را تحریک نکنند تأکید شده است (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج ۹، ص ۳۲۷). پس باید «در محیط خانواده احساس امنیت و اعتماد وجود داشته باشد کودکان باید با والدین خود در خصوص نیازها و خواستههایشان بهراحتی و صمیمانه صحبت کنند»(محسنی، ۱۳۷۹، ص ۸۶-۸۷). چراکه اگر در محیط خانواده آرامش و امنیت وجود نداشته باشد فرد دستبهکارهای میزند که باارزشها و دستوارت اخلاقی جامعه در تضاد است نمونهی کارهای غیراخلاقی نظیر دزدی، تقلب، احتکار، خودکشی، پدیدهی فرار از خانه و رشد کودکان خیابانی و…پس در اسلام خانواده با آموزش ارزشها به پاکی جامعه کمک میکند،
قرآن کریم دراینباره میفرماید:" وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً (۵۸/اعراف) و سرزمین پاک روئیدنش به اذن خدایش بیرون مىآید و آنکه ناپاک است (گیاهش) جز اندکى ناچیز بیرون نمىآید". اگر بادید وسیع به این آیه بنگریم، شاید بتوان یکی از مصادیق سرزمین پاک را که محصول پاک میدهد، خانوادهی پاک بدانیم (قرائتی، ۱۳۸۳، ج ۴، ص ۸۸). بههرحال این کارکرد خانواده از منظر اسلامی از اهمیت بسزایی برخوردار است و تأکیدی که در روایات اسلامی بر آموزش قرآن کریم، اعتقادات دینی و احکام شرعی بهویژه نماز به کودکان دیده میشود گوشهای از اهتمام اسلام به این موضوع سرنوشتساز است. چراکه یکی از چیزهای که موجب اعراض و تنفر مردم از خدا و دین و معنویت میشود آلوده بودن محیط و غرق شدن افراد در شهوتپرستی و هواپرستی است محیط آلوده همواره موجبات تحریک شوت و تنپروری و حیوانصفتی را فراهم میکند بدیهی است که غرق شدن در شهوت پست حیوانی با هرگونه احساس تعالی اعم از تعالی مذهبی و اخلاقی یا علمی و هنری منافات دارد و همهی آنها را میمیراند (مطهری، ۱۳۶۹، ص ۲۴).
بنابراین خانواده با رفتار مهربان و منطقی در فرزندان ارزشها و فضیلتهای اخلاقی جامعه را پرورش میدهد و باعث پاکی جامعه و دوری آن از انحرافات میشود.
۳-۴- کارکردهای تربیتی
۳-۴-۱- مشروعیت:
خانواده از آغاز روابط انسانها رابین دو جنس مخالف به دو گونهی مشروع و نامشروع تقسیم کرده است و این از مهمترین و دائمیترین کارکردهای خانواده است. پس تأمین پدر شرعی برای فرزندان کارکرد دیگری است که خانواده زنوشوهری ایفا میکند، درواقع اهمیت این کارکرد به جهت نتایج و آثار اجتماعی آنکه انتقال منظم ارث و تداوم نظام خویشاوندی ازجمله مهمترین آنها بشمار میآیند (بستان، ۱۳۸۸، ص ۹۴). درواقع خانواده بستر و زمینهی مشروع انسانهاست به همین دلیل است که جامعه کوشیده است از طریق خانواده و ازدواج روابط را اجتماعی بخشد و آن را در کنترل خویش درآورد چراکه هیچ جامعهی روابط بین دو جنس را بدون هیچ ضابطه یا معیار اجتماعی به دلیل آثار و نتایج سوء ی که بر جامعه میگذارد مشروع تلقی نمیکند. قرآن کریم به مذمت فرزندانی که از راه زنا متولد میشوند پرداخته است.
میفرماید:” وَ لا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِین هَمَّاز مَشَّاءٍ بِنَمِیم مَنَّاعٍ لِلْخَیْرمُعْتَدأَثِیم معُتُلٍّ بَعْدَ ذلِک زَنِیم (قلم/۱۰-۱۳) از هر فرومایهاى که بسیار سوگند مىخورد، پیروى مکن عیبجویی که براى سخنچینى اینجاوآنجا مىرود بازدارنده از خیر، متجاوز گناهکارخشنمردى، ناشناخته نسب.” در تفسیر این آیه آمده است (زَنِیمٍ) یعنى: حرامزاده چسبیده به قومی که در نسب از ایشان نیست (طبرسی،۱۳۶۰، ج ۲۵، ص ۲۱۷). همچنین آمده است که وى فردى تندخو و خشن و بیاصلونسب است که اصلاً نباید در جوامع بشرى بهمثل او اعتنا شود، باید از هر جامعهاى طرد شود و افراد جامعه نه به سخن او گوش دهند و نه در عملى پیرویاش کنند (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۱۹، ۶۲۲).
پس آنگونه که پیداست قرآن کریم ازنظر قانونی و اعتبار شرعی فرزند را منحصر در بستر زناشویی و ازدواج شرعی کرده و فرزندی را که از نطفه مردی از راه زنا متولدشده فرزند پدر و مادر زناکار نمیداند (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۱۸، ص ۴۱۷). بر این اساس است که دین اسلام برای گوشمالی دادن مردان وزنان زناکار و جلوگیری از این عمل وقیح که پایه اساسی پوچگرایی است فرزندانی را که از طریق نامشروع متولدشدهاند از بعضی مزایایی اجتماعی محروم میسازد و بدون اینکه حیات کرامت و تعلیم و تربیت آنان را حذف کند (جعفری، ۱۴۱۹، ص ۱۸۲). همانگونه که در کلام ائمه مشهود است، «از امام صادق (ع) در مورد مردی که زنا کرده و از او فرزندی متولد شد پرسیدند که آن حضرت فرمود از او ارث برده نمیشود همانا رسول خدا (ص) فرمود ولد زنا ارث نمیبرد» (کلینی، ۱۴۰۷، ج ۷، ص ۱۶۳). همچنین شخصی از ایشان پرسیدن چرا خداوند زنا را حرام کرد؟ حضرت در پاسخ فرمود: به سبب مفاسدی که در آن است ازجمله زوال نظام ارث و قطع شدن سلسله نسب اشخاص چهبسا زنی که مرتکب زنا شده نمیداند بارداری او مسند به رابطهی جنسی با کدام مرد است و فرزندی که متولدشده پدرش را نمیشناسد و درنتیجه از نعمت پیوند خویشاوندی و آشنایی با نزدیکان بیبهره خواهد شد (حر عاملی، بیتا ج ۱۴، ص ۲۵۲). همچنین امام باقر (ع) فرمودند: «کسی نمیتواند نمازهای واجب خود را به ولد زنا اقتدا نماید» (ابنبابویه، ۱۴۱۳، ج ۱، ص ۳۷۸).
پس کارکرد تولیدمثل خانواده بااهمیت است اما درواقع مهمترین کارکرد خانواده بهعنوان یک کانون در تمامی جوامع تنها به دنیا آوردن فرزند نیست بلکه باید فرزندانی مشروع به دنیا آورد تا به این وسیله هویت هر فرد که درون جامعه به دنیا آمده بدون هیچ ابهامی برای دیگران روشن باشد و درواقع حقوق و مسئولیتهای هر کس و شیوهی رفتار مردم با او همگی به این برمیگردد که او کیست و مسلماً در بین تمام نهادها این خانواده است که از این نظر بیشترین مسئولیت را بر عهده دارد؛ بنابراین برای بقای نوع بشر جامعه محتاج فرزند آوری از طریق پیوند مشروع دو جنس مخالف است چراکه در غیر این صورت فرزند نامشروع و بیهویت پدید میآیند که خود زمینهی بسیاری از مفاسد و آلودگی جامعه را به دنبال دارد، پس تشکیل خانواده، ازدواج سالم و پرهیز از زنا جامعهی پاک و سالم بهدوراز آلودگیها را نوید میدهد و این امنیت اجتماعی به بار میآورد و بسیاری از دغدغهها و نگرانیهای که مانع رشد انسانها است را میزداید.
۳-۴-۲- پایگاه پرورش و تعلیم و تربیت:
مقولهی تعلیم و تربیت از ابتداییترین و اساسیترین نیازهای زندگی بشری است و لازمهی جداییناپذیر زندگی است که انسان در پرتو آن به سعادت میرسد. در حقیقت تعلیم و تربیت به معنای پرورش انسانها برای ایجاد و تصحیح رفتارهای اجتماعی است و اجتماع بزرگ از واحدهای کوچکی تشکیل میشود که خانواده نام دارد و هرگاه این واحدهای کوچک که رسیدگی به آن آسانتر است اصلاح گردد کل جامعه اصلاح میشود و مسئولیت آن در درجه اول بر عهدهی خانواده است پس خانواده درزمینهی تعلیم و تربیت نقش ارزندهای دارد. درواقع مهمترین کارکرد خانواده تعلیم و تربیت است و این کارکرد از موضوعات مهمی است که با سرنوشت انسان ارتباط تنگاتنگ دارد. ازآنجاییکه شخصیت آدمی در سنین کودکی و از طریق امرونهی والدین شکل میگیرد و چونکه کودک موجودی است با توانمندیهای گسترده، پیچیده و حتی ناشناخته موجودی با این وصف آمادگی آن را دارد تا بینهایت رشد کند و ببالد، کودک در خانواده به دنیا میآید و رشد میکند بنابراین، «چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حساس از تمام صحنههای زندگی خانوادگی به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضای آن فیلمبرداری میکند از لبخندها زمزمهها و نوازشها والدین درس خوشبینی امیدواری اعتماد و محبت میآموزد و بهعکس از تندیها بدرفتاریها و عصبانیتهای آنها درس تندی و بداخلاقی میگیرد، معمولاً کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بینظمی، امانتداری یا خیانت، راستگویی یا دروغگویی، خیرخواهی یا بدخواهی را در محیط خانه فرامیگیرد»(امینی، ۱۳۶۸، ص ۱۲-۱۳). پس پدر و مادر در خانواده اولین بذر رشد فردی و شخصیت آدمی را میکارند زیرا کودک در بیشتر حالات خود مقلد پدر و مادر خواهد بود پس مهمترین و سنگینترین رسالت تعلیم و تربیت به عهدهی این عامل است. بررسی آیات قرآن کریم نشان میدهد که خانواده باید در درگاه الهی نسبت به تکالیف تربیتی خود پاسخگو باشد، بر همین اساس است.
میفرماید: “یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ (تحریم/۶) اى کسانى که ایمان آوردهاید، خود و خانواده خود را از آتشى که هیزم آن مردم و سنگها هستند نگهدارید". در تفسیر این آیه چنین آمده است، این برنامهای است که باید از نخستین سنگ بنای خانواده یعنی از مقدسات ازدواج و سپس نخستین لحظه تولد آغاز گردد و در تمام مراحل با برنامهریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود به تعبیر دیگر حق زن و فرزند تنها با تأمین هزینه زندگی و مسکن و تغذیه آنها حاصل نمیشود مهمتر از آن تغذیه روح و جان آنها و به کار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج ۲۴، ص ۲۸۷). در همین رابطه پیامبر(ص) میفرماید: به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آنها معاشرت نمایید(مجلسی، ۱۴۰۳، ج۲۳، ص۱۱۴). همچنین امام صادق (ع) میفرماید: پدر در حق فرزند خود سه وظیفه دارد ۱-گزینش مادر خوب برای او ۲-انتخاب نام نیکو برای او ۳-سعی بلیغ در تربیت او.
پس کانون خانواده و رفتار والدین برای فرزندان نخستین کلاس انسانسازی است، در تربیت اخلاقی تربیت دینی از جایگاه رفیعی برخوردار است چراکه تربیت دینی توسط خانواده نقش اساسی در سلامت روان و سازگاری اجتماعی دارد. «نقش ایمان و اخلاق در پیشرفت و تعالی جامعه بر کسی پوشیده نیست تا آنجایی که انحطاط اخلاقی در جوامع بشری میتواند موجب سقوط یک جامعه را فراهم کند. هدف تعلیم و تربیت در فرهنگ اسلامی شکوفایی تام و تمام استعدادها و خلاقیتها در جهت رشد شخصیت و تجلی عزتنفس درراه رسیدن به کمال و تبدیلشدن به انسان کامل دانسته شده است»(فرهادیان،۱۳۷۶، ص۳۶). نسل امروز به دلیل دغدغهای تربیتی و اخلاقی که خانوادهها با آن مواجهاند ازجمله ۱-کاهش حضور فیزیکی والدین در خانواده ۲-اشتغال بیشازحد والدین در خارج از خانه ۳-کاهش ارتباط با فرزندان به دلیل خستگی ناشی از کار زیاد ۴-کمرنگ شدن فضای انس و الفت و صمیمیت میان والدین و فرزندان، تدریجاً از نظام اخلاقی فاصله گرفته و بهسوی فساد میرود هشداری به خانوادهها میدهد که اگر احساس مسئولیت در مقابل اجتماع میکنند و اگر از عواقب انحرافات اخلاقی نسل امروز بیم دارند در تبلیغ اصول اخلاقی و تعلیم و تربیت دینی بکوشد و با پرورش فضائل اخلاقی در افراد خود به ایجاد جامعهای سالم و نیرومند بپردازد. قرآن کریم در این باره میفرماید: “یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَ أْمُرْبِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور (لقمان/۱۷) اى پسرک من، نماز بگزار، و امربهمعروف و نهى از منکر کن و بر هر چه بر تو رسد صبر کن که این از کارهایى است که نباید سهلش انگاشت". شهید مطهری دراینباره میگوید: اگر انسان علاقهمند به تربیت خودش و فرزندش به تربیت اسلامی است و یا میخواهد افرادی تربیت کند واقعاً باید به مسئلهی نیایش و دعا و عبادت اهمیت بدهد (مطهری، ۱۳۷۳، ص ۲۲۷). امام باقر(ع) در این باره میفرماید: هنگامی که کودک به سه سالگی رسید به او بگویند هفت مرتبه بگوید لا اله الّا الله (تا بیاموزد)، در چهار سالگی به او بگویند که هفت مرتبه بگوید محمد رسول الله (تا یاد بگیرد)، در پنج سالگی رویش را به قبله متوجه کنند و به او بگویند که سر به سجده بگذارد، در پایان شش سالگی رکوع و سجده صحیح را به او بیاموزند و در هفت سالگی به طفل گفته شود: دست و رویت را بشوی و پس از آن به او گفته شود: نماز بخوان(طبرسی، ۱۳۹۲،ص۱۱۵). بنابراین اگر نسل امروز با فضائل درستدینی و اخلاقی تعلیم و تربیت شوند اجتماع آینده بهیقین جامعهای پیشرو و تکاملیافته خواهد بود پس پدران و مادران مسئولیت بزرگی در برابر جامعه دارند و باید درانجام آن سعی و تلاش کنند.
۳-۵- کارکردهای اقتصادی
عملکرد خانواده در جهت تولید کارآمد و مصرف بهینهی سرمایهها و امکانات اقتصادی جامعه را کارکرد اقتصادی خانواده میگویند. درواقع کارکرد اقتصادی به این معناست که بسیاری از احتیاجات مادی خانواده از طریق فعالیت اعضای آن و یا لااقل شخصی که تحت سرپرستی آن هستند تأمین شود. هنگامیکه دختر و پسر جوانی باهم ازدواج میکنند به دنبال تشکیل خانوادهای مستقل هستند و همین امر سبب استقلال اقتصادی آنها میگردد درواقع با تشکیل خانوادهی جدید درآمد مستقلی طلب میرود که از دیگران بینیاز میگردد، استقلال اقتصادی به مرد انرژی و تحرک بیشتری میبخشد تا زندگی خود را تأمین کند. پدر در خانواده به دلیل نقطهی کانون و پایهگذار بودن او در کارگاه زندگی خانوادگی بهعنوان مرجع در مسائل زندگی مطرح است و در قبال زندگی خانوادگی مسئول است. در نظام حیات اسلامی بار سنگین زندگی در جنبهی تأمین معاش و وسایل و ابزار زندگی بر دوش مرد است و با انعقاد پیمان ازدواج مرد نمیتواند خود را از زیر بار مسئولیت و نفقه و معاش زن و فرزند خارج کند.
قرآن کریم در این رابطه میفرماید: “وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها (بقره/۲۳۳) خوراک و لباس آنان، به وجهى نیکو، بر عهده صاحب فرزند است و هیچکس بیش از قدرتش مکلّف نمیشود". منظور از کلمهی مولود له همانطور که گفتیم پدر طفل است و منظور از رزق و کسوه خرجی و لباس است و خدای عزوجل این خرجی و نفقه را مقید به معروف کرد (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۳۶۱). همچنین در تفسیر این آیه آمده است مخارج فرزندان به عهده پدران است و مادران در آن شرکتى ندارند، و براى اشاره به علّت حکم است (گنابادی، ۱۳۷۲، ج۳، ص۳۲). پس با توجه به آنچه در قرآن آمده است بر عهده داشتن مسئولیت اداره امور زندگی در خانواده بر عهده پدر است. امام رضا (ع) میفرماید: «مراقبت شخص نسبت به مال و دارایی و رسیدگی بهوسیلهی سواری و خوشرفتاری با زیردستان از جوانمردی است» (نوری طبرسی، ۱۴۰۸، ج ۸، ص ۲۲۳). امام رضا (ع) در این حدیث به مسئولیت در مقابل خانواده و کار و تلاش در اداره امور خانواده پرداخته چراکه برآمدن از عهده این مسئولیت نیازمند تلاش و کوشش است. همچنین از امام رضا (ع) آمده است که از ارتزاق بدون تکیهبر دسترنج خود پرهیز کنید. میفرمایند: «کسی نزد پیامبر آمد تا چیزی درخواست کند پیامبر فرمود: هر کس از ما چیزی بخواهد به او میدهیم اما اگر بینیازی ورزد و اظهار نکند خداوند او را بینیاز خواهد کرد، آن شخص سه بار به همین منظور آمد و همین سخن را از پیامبر شنید، روز بعد رفت و تبری را قرض گرفت و به کوه زد و پشتهای هیمه جمع نمود و به بازار برد و به نیم کیلو خرما فروخت و با خانوادهاش صرف کرد و این عمل را هرروز ادامه داد تا توانست درآمدی کسب کند و از آن برای خود تبری و مالی و غلامی خرید، وقتی بعدازآن به حضور پیامبر (ص) آمد و مراتب را نقل کرد و ایشان فرمود: مگر نگفتم هر که از ما چیزی بخواهد میدهیم ولی اگر بینیازی ورزد خداوند او را بینیاز میکند» (منسوب به امام رضا، ۱۴۰۶، ص ۳۶۵).
آنچه از آیات و روایات برداشت میرود این است که اینکه مرد موظف میرود که نیاز اقتصادی همسر را تأمین کند نباید اینگونه تلقی شود که بهعنوان یک کار تحمیلی است بلکه همانگونه که عمل مادر عملی است مقدس و از دل بر خواسته کار پدر نیز پاداش یک امر مقدس و بر خواسته از وجود است؛ و به خاطر همین همکاری، خانواده در تقویت بنیه مالی کشور و استوار نگهداشتن آن نقش مهمی را ایفا میکند چراکه از یکسو جایگاه تربیت نیروی فعال و از سوی دیگر مصرفکننده محسوب می شود. از دیگر کارکردهای اقتصادی خانواده انتقال اموال و کالاهای مادی از نسلی به نسل بعد چه در قالب کمکهای مادی والدین به فرزندان در زمان حیات و چه در قالب ارث کارکرد اقتصادی دیگری بوده که همواره توسط خانواده انجام میگرفته است (بستان، ۱۳۸۸، ص ۱۰۴).
بنابراین فروپاشی خانواده زیانهای اقتصادی زیادی را برای جامعه به دنبال دارد، علاقهی فرزندان به پد رو مادر و علاقهی پدر و مادر به فرزندان در خانواده یک تعاون اقتصادی اعلامنشده میسازد، معمولاً شرکتهای تعاونی که به ثبت میرسند و رسماً اعلام میشوند، هر خانواده در حقیقت یک شرکت تعاونی است یعنی پدر و مادر کار میکنند برای بچهها، بچهها کار میکنند برای پدر و مادر خیلی از فرزندان همان شغل پدر را دنبال میکنند و یا در کار او کمک میکنند برای اینکه میدانند تا پدر زنده است از این ثروت طبیعی استفاده میکنند بعداً هم که فوت بکند از طریق ارث به او منتقل میرود پس در فرزندان انگیزه برای کار کردن است و این محیط خانواده همکاری و همدلی اقتصادی را به وجود میآورد و همچنین هزینههای زندگی پایین میآید وقتی پنج نفر باهم زندگی کنند هزینهی زندگی آنان از اینکه هرکدام مجرد زندگی کنند بسیار پایینتر است بهاینترتیب تحکیم خانواده بهبود زندگی اقتصادی را به دنبال دارد (حداد عادل، ۱۳۷۴، ص ۹۱-۹۲). ازآنجاییکه فقر بلا و آفتی است که بر عقده و ایمان و اخلاق و رفتار فرد خانواده و اجتماع تأثیر میگذارد و حرکت جامعه را از اعتدال خارج میکند، بنابراین با توجه به مطالب گفتهشده با تشکیل خانواده و در محیط خانواده فرد انگیزه پیدا میکند برای کار