از چالش های فراروی انسان در دنیای امروزی ،ارتقا سلامت روانی، کاهش تنیدگی، افزایش تحمل و سرسختی روان شناختی در برابر مسائل و بحران ها، وازسوئی دیگر پیشگیری و کاهش آسیب از بیماری های مخاطره آمیز و ارتقا سلامت عمومی افراد جامعه می باشد. از طرفی تاب آوری از شاخصهای بسیار مهم سلامتی و بهزیستی انسان قلمداد میگردد(جوکار ، ۱۳۸۶).
مفهوم تاب آوری از علوم طبیعی وارد ادبیات روانشناسی شده و به زبان ساده عبارت است از سازش موفقیتآمیز فرد به رغم وجود تهدید و شرایط نامطلوب محیطی. به عبارتی دیگر تاب آوری به ظرفیت بازگشت از چالشهای اجتماعی، مالی، یا احساسی به تعادل مجدد اطلاق میگردد(میلر[۲۱]، ۲۰۱۰).
شناخت و ارتقاء تاب آوری روان شناختی موجب افزایش سازگاری موفقیت آمیز در مواجهه با استرس های حاد ، شرایط ناگوار، مزمن و کسب سریع بهزیستی روان شناختی و سلامت عمومی افراد جامعه مؤثرمی باشد ونیزدر بالا بردن سطح خودکارآمدی و تحمل افراد رایاری می رساند(قاسمی، ۱۳۹۱).
پرداختن به سلامت عمومی کارکنان سازمان ها می تواند در اولویت به شمار آید چرا که سالم سازی شرایط کار به معنای سالمسازی نیروی کار و نیروی کار سالم باعث پیشرفت جامعه است(ساعدی ، ۱۳۹۱).
بسیاری از رفتارهای انسان با سازوکارهای نفوذ بر خود[۲۲] ، برانگیخته و کنترل می شوند . در میان مکانیسم های نفوذ برخود، هیچ کدام مهم تر و فراگیرتر از باور به خودکارآمدی شخصی نیست. اگر فردی باور داشته باشد که نمی تواند نتایج مورد انتظار را بهدست آورد، و یا به این باور برسد که نمی تواند مانع رفتارهای غیرقابل قبول شود، انگیزه او برای انجام کار کم خواهد شد. اگرچه عوامل دیگری وجود دارند که به عنوان برانگیزنده های رفتار انسان عمل می کنند، اما همه آنها تابع باور فرد هستند(باندورا، ۱۹۹۶).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در این پژوهش سعی شده است به بررسی مبانی نظری خودکارآمدی و عوامل ایجادکننده و تقویت کننده باور خودکارآمدی کارکنان کرمان خودرو با توجه به مؤلفه های تاب آوری و سلامت عمومی آنان در تعهد سازمانی پرداخته شد.
۲-۲- مبانی نظری سلامت عمومی
سلامتی عبارت است از تأمین رفاه کامل جسمی و روانی و اجتماعی ، نه فقط عضو .به این ترتیب کسی را که (صرفاً) بیماری جسمی نداشته باشد ، نمی توان فرد سالمی دانست ، بلکه شخص سالم کسی است که از سلامت روانی نیز برخوردار و از جهت اجتماعی نیز در آسایش باشد، زیرا پژوهش های علمی نشان داده است که ممکن است ریشه و علت بسیاری از ناتوانایی های جسمی ، نابسامانی های فکری و عاطفی باشد مثلاً امروزه معتقدند که دلهره ها و بسیاری از احساسات عاطفی انسان می تواند عامل مهمی در ایجاد زخم معده باشد (شعاری نژاد، ۱۳۸۷).
از آنجا که فرایند تولید نیروی انسانی ناسالم و پریشان حال بخشی از آفات توسعه پایدار یک جامعه بویژه در پویایی سازمانی است، به همین دلیل هیچ پدیدهای به اندازه سلامت عمومی نمیتواند در فرایند توسعه مؤثر باشد، بنابراین، برنامهریزی برای تأمین سلامت کارکنان از سویی به سلامت روانی اجتماعی کارکنان و از سویی دیگر به اهداف توسعه صنعتی و تولید بهتر کمک میکند(بیان زاده،۱۳۷۸).
روان پزشکی و روانشناسی نوین رفتار بهنجار را معادل سلامت روانی و رفتار نابهنجار و غیرعادی را معادل بیماری روانی بکار برده است(بیان زاده ،۱۳۷۸).
سلامت روانی یکی از مؤلفه های سلامت عمومی است و عبارتند از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب(میلانی فر،۱۳۸۷). یکی از مقولههای مهم در مباحث روان شناسی، روان پزشکی و جامعهشناسی است. توجه به پدیده روانی-اجتماعی نه تنها زمینه مساعدی برای شکوفایی استعدادهای نهفته را فراهم میکند، بلکه در بهبود سلامت عمومی نیز مؤثر خواهد بود همان طور که می دانیم گاهی محرک های روانی-اجتماعی موجب فشار روانی میشوند و این فشار روانی مستقیماً برنظام هورمونی و دستگاه ایمنی بدن تأثیر میگذارد(بخشی سورشجانی،۱۳۸۹).
۲-۲-۱-تعریف سلامت [۲۳]
سلامت مفهوم وسیعی دارد و تعریف آن تحت تأثیر میزان آگاهی و طرز تلقی جوامع با شرایط گوناگون جغرافیایی و فرهنگی قرار میگیرد(ناییدو و ویلز[۲۴]،۲۰۰۰).ضمن اینکه سلامتی یک روند پویا است و با گذشت زمان نیز مفهوم آن تغییر خواهد کرد (کار جووآن[۲۵]،۲۰۰۰). قدیمی ترین تعریفی که از سلامتی شده است عبارتست از بیمار نبودن (ناییدو و ویلز،۲۰۰۱).
در طب سنتی برای انسان چهار طبع مخالف دموی، بلغمی، صفراوی و سوداوی قائل بودند و اعتقاد داشتند که هرگاه این چهار طبع مخالف در حال تعادل باشند فرد سالم است و زمانی که تعادل میان طبایع چهارگانه مختل شود بیماری عارض میشود. فرهنگ وبستر [۲۶] سلامتی را وضعیت خوب جسمانی و روحی و بخصوص عاری بودن از درد یا بیماری جسمی میداند. فرهنگ آکسفورد[۲۷] سلامتی را وضعیت عالی جسم و روح و حالتی که اعمال بدن به موقع و مؤثر انجام شود میداند (کی پارکز[۲۸]،۲۰۰۵).
۲-۲-۲- تعریف سلامت (نرمال) از دیدگاه آماری
معمولاً براساس توزیع فراوانی، افراد را به دو جمعیت طبیعی و غیرطبیعی (بیمار و سالم) تقسیم میکنند به فراوان ترین رویداد یا عادی ترین حالت، طبیعی اطلاق میشود. در الگوی آماری تمام مقادیر کمتر و بیشتر از دو انحراف معیار از میانگین، غیر طبیعی است (با فرض توزیع نرمال)( بیگل هول و کجلستروم،۱۳۷۱).
۲-۲-۳- معایب تعریف آماری نرمال
- باید برای هر جامعه جداگانه تعیین شود (خصوصیاتی مثل قد و وزن).
- تمام صفات تابع توزیع نرمال نیستند.
- گاهی شایع بودن یک صفت ناهنجار بخصوص در بعد روانی و یا اجتماعی باعث میشود که به عنوان یک وضعیت نرمال و طبیعی تلقی گردد.
به هر حال نهایتاً باید گفت مفهوم سلامتی، مطلق نبوده و نسبی است و هر فرد در مقایسه خود با شرایط قبلی اش و یا مقایسه خود با دیگـران آنرا معنـی میکنـد و در زمانها و مکانهای مختلف ممکن است مفهوم آن متفاوت باشد. اگر بخواهیم یک تعریف عملی و عینی از سلامتی ارائه دهیم باید بگوییم سلامتی عبارتست از فقدان بیماری و داشتن تعادل جسمی و روانی.
۲-۲-۴- تعریف سلامت از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت
سلامت عبارتست از برخورداری از آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نداشتن بیماری و نقص عضو (لست جام[۲۹]،۱۹۹۲).
جالب توجه است که حکیم نظامی در کتاب پنج گنج خود، با بهرهگیری از ایجاز شعر فارسی، تعریف طولانی سازمان جهانی بهداشت را با دو کلمه سلامت = آسودگی (سلامت به اقلیم آسودگیست) بیان نموده است.
تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامتی، یک تعریف ایدهآل و عملاً دست نیافتنی است زیرا با توجه به این تعریف نمی توان فردی را پیدا کرد که در هر سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی کاملاً سالم باشد، ضمن اینکه در عمل هم نمیتوان مرزی بین سلامت و بیماری در نظر گرفت، در حقیقت این تعریف مشابه قله مرتفعی است که هیچ کس نمیتواند آن را فتح نماید ولی تلاش همه افراد باید به سمت آن باشد و از طرفی باید برای سطح سلامتی، طیفی قائل شد.
۲-۲-۵- طیف سلامت و بیماری
چنانچه قبلاً گفته شد سلامتی و بیماری مرز مشخصی ندارند و در نتیجه بهتر است برای سلامتی طیفی در نظر بگیریم که یک طرف آن سلامت کامل و در طرف دیگر مرگ قرار دارد.
مسئله مهم این است که در طب بالینی و بررسیهای اپیدمیولوژیک باید مرز سلامت و بیماری را مشخص کرد، گرچه گاهی در این مرز بندی ممکن است بعضی از افراد سالم، بیمار و بالعکس عده ای از افراد بیمار، سالم تلقی شوند ولی عملاً ناچار به این مرزبندی تن داده می شود.
۲-۲-۶- ابعاد سلامتی
با توجه به تعریف سلامتی (تعریف WHO) می توان گفت که سلامتی یک مسأله چند بعدی است حتی امروزه علاوه بر بعد جسمی، روانی و اجتماعی، جنبه معنوی را هم در نظر میگیرند. و باید توجه داشت که ابعاد مختلف سلامتی و یا بیماری بر یکدیگر اثر کرده و تحت تاثیر یکدیگر قرار دارند. چنانچه مشکلات جسمی بر روان فرد مشکلات روانی بر جسم او و نیز هر دوی آنها بر جامعه و اختلالات موجود در جامعه بر هر دو بعد دیگر سلامتی اثر میگذارند لذا اقدامات انجام شده برای ارتقای سلامتی باید به تمام جوانب سلامتی فردی (جسمی و روانی و معنوی) و سلامت کلی جامعه توجه داشته باشد(میلانی فر،۱۳۸۷).
در اینجا برای ساده کردن مطلب ابعاد مختلف سلامتی را جداگانه شرح داده شده گرچه عملاً قابل تفکیک از یکدیگر نیستند.
-
- بعد جسمی
معمول ترین بعد سلامتی، سلامت جسمی است که نسبت به ابعاد دیگر سلامتی ساده تر میتوان آنرا ارزیابی کرد. سلامت جسمی در حقیقت ناشی از عملکرد درست اعضاء بدن است. از نظر بیولوژیکی عمل مناسب سلولها و اعضاء بدن و هماهنگی آنها با هم نشانه سلامت جسمی است. به عنوان نمونه بعضی از نشانه های سلامت جسمی عبارتست از :
ظاهر خوب و طبیعی، وزن مناسب، اشتهای کافی، خواب راحت و منظم، اجابت مزاج منظم، جلب توجه نکردن اعضاء بدن توسط خود فرد، اندام مناسب، حرکات بدنی هماهنگ، طبیعی بودن نبض و فشار خون و افزایش مناسب وزن در سنین رشد و وزن نسبتا ثابت در سنین بالاتر(دیتیلز[۳۰]،۱۹۹۷).
- بعد روانی
بدیهی است سنجش سلامت روانی نسبت به سلامت جسمی مشکل تر خواهد بود در اینجا تنها نداشتن بیماری روانی مد نظر نیست بلکه قدرت تطابق با شرایط محیطی، داشتن عکس العمل مناسب در برابر مشکلات و حوادث زندگی جنبه مهمی از سلامت روانی را تشکیل میدهد نکته دیگری که باید در اینجا به آن اشاره کرد اینکه بسیاری از بیماریهای روانی نظیر اضطراب، افسردگی و غیره بر روی سلامت جسمی تاثیر گذار است و ارتباط متقابلی بین بیماریهای روانی و جسمی وجود دارد. بعضی از نشانه های سلامت روانی عبارتست از:
سازگاری فرد با خودش و دیگران، قضاوت نسبتا صحیح در برخورد با مسائل، داشتن روحیه انتقاد پذیری و داشتن عملکرد مناسب در برخورد با مشکلات(لست جان،۱۹۹۲).
- بعد معنوی