اسانس
دانه غلات
اسانس × دانه غلات
۳
۹%
۶%
جدول (۴-۱،۲و۳) نتایج اثر سطوح مختلف اسانس مرزه و نوع دانه غلات بر مصرف ماده خشک ، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک را نشان می دهد: نتایج نشان می دهد در بین سطوح مختلف اسانس و نوع دانه غلات تاثیر معنی برپارامترهای مذکور ندارد(۰۵/۰٫(p>
این نتایج موافق نتایج بنچار و همکاران (۲۰۰۶ و آ۲۰۰۷)، زمانی که مخلوطی از اسانس های گیاهی را در سطوح ۷۵/۰ و ۲ گرم در روز (به ترتیب معادل ۴۳ و ۸۷ میلی گرم در هرکیلوگرم ماده خشک مصرفی) استفاده کردند هیچ تغییری درماده خشک مصرفی، تولید شیر و ترکیبات آن مشاهده نکردند.
نتایج ما موافق با نتایج بامپیدیس و همکاران (۲۰۰۵) زمانی که به جیره بره های در حال رشد مکمل برگ های پونه کوهی را معادل ۱۴۴ یا ۲۸۸ میلی گرم در هر کیلوگرم ماده خشک مصرفی از اسانس این گیاه اضافه کردند (شامل ۸۵% کارواکرول)، هیچ تغییری در ماده خشک مصرفی، رشد و بازده غذایی گزارش نکردند. بر خلاف نتایج ما در مطالعه دیگری که توسط همین نویسندگان (ب Chaves et al., 2008) انجام شد در اثر اضافه کردن ۲۰۰ میلی گرم در هر کیلو گرم ماده خشک جیره بر پایه کنسانتره جو از سینامالدئید یا اسانس سیر یا اسانس توت کوهی تغییری در ماده خشک مصرفی دیده نشد. اما به هر حال تغذیه سینامالدئید یا اسانس توت کوهی باعث افزایش کمی افزایش وزن روزانه و بهبود ضریب تبدیل خوراکی در مقایسه با گروه کنترل گردید. افزودن سینامالدئید یا اسانس سیر یا اسانس توت کوهی خصوصیات لاشه و کیفیت گوشت را تحت تأثیر قرار نداد.
به عنوان مثال دورمیک و همکاران (۲۰۰۸) مشاهده کردند که عصاره های استخراج شده اتانولی و اسانس های گیاهی به طور انتخابی رشد برخی از باکتری ها (کلستریدیوم پروتئوکلاستیکوم) را که درگیر واکنش های بیوهیدروژناسیون شکمبه ایی هستند و همچنین بعضی از آنها که می توانند باعث اشباع شدن اسید لینولئیک، اسید لینولئیک مزدوج و واسنیک اسید در محیط های کشت بسته شود را محدود کند. این موضوع پتانسیل عصاره های گیاهی را در افزایش تولیداسید لینولئیک مزدوج و اسید واسنیک در شکمبه و همچنین بالا بردن غلظت های این اسیدهای چرب غیراشباع در محصولات نشخوارکنندگان نشان می دهد.
داده های آزمایشگاهی پیشنهاد میکند، ممکن است برخی از اسانس های گیاهی به صورت انتخابی جمعیت باکتریهای درگیر در فرایند بیوهیدروژناسیون اسیدهای چرب غیراشباع را محدود ساخته که ممکن است سبب بالا رفتن غلظت اسیدهای چرب غیراشباع را محدود ساخته که ممکن است سبب بالا رفتن غلظت اسیدهای چربی که خاصیت بهبود سلامت را دارند (ماننداسید لینولئیک مزدوج) دردام شوند. به هر حال مطالعات بیشتری برای شناخت پتانسیل اسانس های گیاهی در بهبود ترکیب اسیدهای چرب شیر و گوشت لازم است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اثرات اسانس های گیاهی و ترکیبات اصلی آنها بر روی عملکرد نشخوار کنندگان، ماده خشک مصرفی و خصوصیات تخمیر شکمبه اندک و مبهم است. در برخی از مطالعات زمانی که جیره حیوانات با اسانس های گیاهی مکمل می شد عملکرد بالاتری مشاهده گردید که بیشتر مربوط به مصرف بالاتر حیوان بوده تا تغییر الگوی تخمیر میکروبی و مورد استفاده قرار گرفتن مواد مغذی.
۴-۲- تاثیر سطوح مختلف اسانس بر تخمیر شکمبه
نتایج نشان می دهدکه بین سطوح مختلف اسانس اختلاف معنی داری وجود دارد به طوری که بالاترین میانگین غلظت اسیدهای چرب مربوط به سطح اسانس۴۰۰ میلی گرم با ۲۸/۱۰۱ میلی مولار و کمترین میانگین مربوط به سطح اسانس ۲۰۰ میلی گرم با ۷۷/۸۱ میلی مولاراست. همچنین نتایج نشان می دهد بین نوع دانه غلات نیز تفاوت معنی داری وجود دارد به طوری که بیش ترین میانگین مربوط به دانه جو با ۲۸/۱۰۲ میلی مولار و کمترین میانگین مربوط به دانه ذرت با ۰۱/۸۴ میلی مولاراست .
نتایج مربوط به مقایسه میانگین تأثیر سطوح مختلف اسانس مرزه و نوع دانه غلات براستات را جدول (۴-۴) نشان می دهد. نتایج حاکی از آن است که بین سطوح اسانس و نوع دانه تفاوت معنی داری وجود دارد. بیشترین میانگین سطوح اسانس در غلظت استات مربوط به سطح اسانس ۴۰۰میلی گرم با ۴۰/۶۳ میلی مولار و کمترین مقدار مربوط به سطح اسانس ۲۰۰ میلی گرم ۵۸/۴۷ میلی مولارمی باشد. هم چنین شواهد حاکی از آن است که بیشترین میانگین استات در بین دانه غلات مربوط به دانه جو ۳۰/۶۳ میلی مولار و کمترین میانگین مربوط به دانه ذرت با ۴۴/ ۴۵ میلی مولاراست.
جدول (۴-۴) داده های مربوط به تأثیر سطوح اسانس و دانه غلات برتولید پروپیونات و ایزوبوتیرات را ارائه می دهد. نتایج نشان می دهد که بین سطوح مختلف اسانس و دانه غلات در بین تیمارها اختلاف منفی داری وجود ندارد. و همچنین نتایج حاکی از آن است که تأثیر زمان درتولید پروپیونات و ایزو بوتیرات شکمبه معنی دار بوده طوری که بیشترین میانگین مربوط به ۱۱ با ۱۱/۳۱ میلی مولار و کمترین میانگین
مربوط به هفته ۶ با ۲۲/۳۰ میلی مولار بوده است. و همچنین در بین سطوح اسانس بیشترین میانگین مربوط به صفر میلی گرم اسانس مرزه با ۸۷/۳۰ میلی مولار و کمترین میانگین مربوط به سطح ۲۰۰ میلی گرم با ۴۳/۳۰ میلی مولارمی باشد. از لحاظ دانه غلات بیشترین میانگین مربوط به دانه جو با ۸۵/۳۰ میلی مولارو کمترین میانگین مربوط به دانه ذرت با ۵۳/۳۰ میلی مولارمی باشد.
جدول (۴-۴): نشان دهنده مقایسه میانگین تأثیر سطوح مختلف اسانس مرزه و نوع دانه غلات بر تولید بوتیرات است. نتایج حاکی از آن است که بین سطوح مختلف اسانس تفاوت معنی داری وجود ندارد. از لحاظ سطوح اسانس بیشترین میانگین مربوط به صفر میلی گرم اسانس مرزه با ۲۶/۶ میلی مولار و کمترین میانگین مربوط به ۲۰۰ میلی گرم اسانس مرزه با ۶۱/۵ میلی مولارمی باشد. در بین دانه غلات بیشترین میانگین مربوط به دانه ذرت با ۹۱/۵ میلی مولار و کمترین میانگین مربوط به دانه جو با ۷۸/۵ میلی مولار می باشد.
جدول (۴-۵): نشان دهنده مقایسه میانگین تأثیر سطوح مختلف اسانس مرزه و نوع دانه غلات بر pH است. نتایج حاکی از آن است سطوح مختلف اسانس تاثیر معنی داری بر pH مایع شکمبه ندارد. بطوریکه از لحاظ سطوح اسانس بیشترین میانگین مربوط به صفر میلی گرم اسانس مرزه به ۶۲/۶ و کمترین میانگین مربوط به ۴۰۰ میلی گرم اسانس مرزه با ۵۸/۶ می باشد. همچنین نتایج حاکی از آن است بین دانه غلات در PH شکمبه اختلاف معنی داری وجود دارد. طوری که بیشترین میانگین مربوط به دانه ذرت با ۶۷/۶ و کمترین میانگین مربوط دانه جو با ۵۵/۶ می باشد.
جدول (۴-۴) تأثیر سطوح مختلف اسانس مرزه و نوع دانه غلات را بر اسیدهای چرب فرار شکمبه (میلی مولار) بزغاله های ماده در سن ۶و۱۱ هفتگی را نشان می دهد.
جو ذرت
احتمال معنی داری
اسانس
اسانس
تیمار ×زمان
اسانس × غلات