بروس فولر و دیگران (۲۰۰۲) در تحقیقی به دنبال بررسی این بودند که آیا توسعۀ اجتماعی کودکان به اشتغال مادران در ارتباط هست یا نه. آنها این تحقیق را در میان ۴۰۵ زن که در سال ۱۹۹۸ مورد توجه برنامههای رفاه به کار[۳۵] بودند انجام دادهاند. هدف آنها این بود که ببینند آیا امنیت اقتصادی مادران به پیش بینی عوامل تعیین کنندۀ توسعۀ اجتماعی کمک میکند یا نه؟ از نظر آنها امنیت غذایی و شاخصهای کیفیت کار از عواملی پیش بینیکنندۀ نزدیک به توسعه هستند. شیوههای فرزندپروری و افسردگی مادران بر توسعۀ اجتماعی دختران و پسران تأثیرگذار هست. تقویت اشتغال تنها اگر با بهبود درآمد مادران و امنیت اقتصادی همراه باشد بر کارکرد کودک تأثیر میگذارد. از نظر آنها فقر خانواده یکی از فاکتورهای مجاوری است که با تندرستی و سلامت، شبکههای حمایتی و شیوههای فرزند پروری در ارتباط است. آنها معتقدند که بین استخدام مادران و شاخص های چندگانه توسعۀ اجتماعی کودکان روابط تودرتویی وجود دارد.
آنها دریافتههایشان به دو استنباط عملی رسیدند: سیاستهای خانواده و برنامههای محلی که به طور انحصاری بر کار تأثیر دارند از اشتغال که از عوامل تعیین کنندۀ توسعه کودکان هست تأثیر میپذیرد. در واقع، برخی از سیاست گزاران بر این باورند که ارزشهای مربوط به کار برای مادرانی که تازه استخدام شدهاند نقش مثبت دارند زیرا بیانگر نیروهای مجاوری هستند که جامعهپذیری کودکان را شکل میدهد. زیرا اگر هدف از مداخلات رفاه کاهش فقر خانواده از یک نسل به نسل بعدی هست باید به میزان قابل توجهی محیطهای اجتماعی کودکان غنی شده باشد. استنباط دوم این است که امنیت اقتصادی درکنار ویژگیهای که با شغل در ارتباط هستند از عوامل تعیین کنندۀ بی واسطه توسعه هستند. اما افزایش در درآمد ممکن نیست به تنهایی تغییر متناسب در شیوههای فرزند پروری و یا محیطهای خانگی به وجود بیاورد. در واقع، منافع اقتصادی تجربه شده توسط پدر و مادر لزوماً دوباره پویایی اجتماعی را در داخل خانه هماهنگ نمیکنند، و انواع محیطهای مراقبت از کودکان در دسترس خانوادههای فقیر را دوباره شکل نمیدهند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شاخصهای شیوههای فرزندپروری و افسردگی مادران نسبت به شاخص استخدام مادران از سطوح پیشبینی کنندۀ توسعۀ اجتماعی هستند. از نظر آنها توسعۀ اجتماعی بوسیله امنیت اقتصادی دراز مدت مادر، ثبات و کیفیت شغل او تقویت میشود. یکی دیگر از یافتههای آنها این است که اشتغال مادران رابطه منفیای با پرخاشگری دختران دارد ولی این شاخص با توسعۀ اجتماعی پسران ارتباطی ندارد.
به طور کلی فرآیندهایی که ممکن است بر توسعۀ اجتماعی کودکان تأثیر بگذارند عبارتاند از: اشتغال مادران (کیفتها و روابط شغلی، ثبات شغلی)، تأثیر امنیت اقتصادی( درآمد دریافتی بلندمدت، حمایت اقتصادی از طرف اعضای خانواده، مشارکت در برنامههای حمایت از درآمد)، شرایط پیشینی( جمعیت خانواده، شرایط اقتصادی و همسایگی)، فرایندهای اجتماعی میانجی گر ( محیط خانه و شیوههای فرزندپروری، حمایت اجتماعی و هدف از مراقبت، دستیابی به محیط مراقبتی با کیفیت و دیگر محیطهای توسعهمحور) و فرایندهای سطح فردی میانجیگر( اعتقادات والدین و سودمندی پرورش کودک، سلامت روانی و فسردگی مادر).
محققان در این تحقیق رابطه متقابل چند مورد از شاخصهای اجتماعی مهم را مورد بررسی قرار میدهند؛ از جمله شاخص اشتغال، امنیت غذایی، امنیت اقتصادی، فقر خانواده، تندرستی و سلامت، شبکههای اجتماعی حمایتی. آنها معتقد هستند که این شرایط بر توسعۀ اجتماعی کودکان تأثیر میگذارد. بهبود در این شاخصها باعث پیشرفت در میزان توسعۀ اجتماعی آنها خواد شد.
۵- سینگ پزیرنا (۲۰۱۰) ؛ ما بودن و رفاه: مطالعه طولیدرتوسعۀ اجتماعی درکرالا، هند: دوره توسعه جهانی
پریرنا سینگ[۳۶](۲۰۱۰) درمطالعه موردی که در زمینه توسعۀ اجتماعی درایالت کرلای هند انجام داد نشان داد که چگونه حس مای مشترک(one-ness) در بین گروههای قومیرفاه جمعی را حمایت میکند و ساکنان آن را درکار با هم دیگر برای به دست آوردن سرویسها و خدمات اجتماعی متحد میسازد.
او در این تحقیق نشان میدهد که گوناگونی تنوع قومیمانع جدی برای توسعۀ اجتماعی نبوده است. از نظر اواین نتیجه تأثیر مهمیبر تمایز نظری بین نتایج ذهنی و عینی هویت گذاشته است. ادبیات توسعۀ اقتصادی براندازه و سهم گروههای قومیبه عنوان یک فاکتور طبیعی قومیتاکید دارد. بر همین اساس همگونی قومیبر هماهنگی و ناهمگونی بر ناهماهنگی قومیدلالت دارد. ولی سینگ به دنبالاین هست که تنوع عینی اعضای یک گروه قومیاز احساس ذهنی به پیوستگی و یا جدایی از قوم را از هم جدا کند. او نقش علی مستقل سیاستهای هویتی را جایگزین فاکتورهای دموگرافیک میکند. او در این تحقیق نشان میدهد که چگونه پیوستگی اجتماعات محلی سیاسی و احساس ذهنی متعلق به یک سیاست قومیمشترک میتواند به عنوان یک محرک برای تهیه و تدارک کالاهای عمومیو سطوح توسعۀ اجتماعی آنها باشد.
او همچنین نشان داد که چگونه گروههای خرد ملی گرای قومیمیتوانند تأثیرات بالقوه منفیای در تجزیه قومیداشته باشند. از نظر او برایاین که تأثیر تنوع قومیرا متعادل سازیم باید فاکتورهایی را که باعث انسجام و همگونی ذهنی میشوند را ارتقاء دهیم.
محقق در این تحقیق بحث حضور قومیت و خرده گروهها را در فرایند توسعۀ اجتماعی بررسی میکند و نتیجه میگیرد که تنوع قومیو سیاستهای هویتی مانع جدی برای توسعۀ اجتماعی نبوده است. این به این معناست که اگر در سطح برنامه ریزی به خرده گروههای موجود در جامعه اهمیت داده شود و آنها را در مراحال مختلف توسعۀ اجتماعی مشارکت دهیم نه تنها مانعی برای توسعۀ اجتماعی ایجاد نمیکنند بلکه درنظرگرفتن آنها برای گسترش و تسری محصولات و دستاوردهای توسعۀ اجتماعی و توزیع عادلانۀ امکانات در بین گروهها مهم است.
۶- کارمیگنانی، فابریز ، آوام یو دسیر(۲۰۱۰)، اثرات توسعۀ اجتماعی در نتیجه وابستگی به صادرات کالاهای اولیه: اقتصاد محیط زیست
نویسندگان در این مقاله به بررسی اثرات توسعۀ اجتماعی در نتیجه وابستگی به صادرات کالاهای اولیه پرداختهاند. آنها میخواستند مطالعه کنند که آیا حجم منابع هیچ تأثیری بر توسعۀ اجتماعی و یا در بالاتر رفتن درآمد و یا رشد داشته است. آنها توسعۀ اجتماعی را از طریق ترکیبی از پیامدهای بهداشتی و آموزشی و حجم منابع که درصادرات تجاری کل کالاهای اولیه سهم دارند اندازه گیری کردهاند. آنها پس ازکنترل درآمد سرانه و سایر عوامل اقتصاد کلان و سازمانی به این نتیجه رسیدهاند که وابستگی بیشتر به صادرات کالاهای اولیه برای توسعۀ اجتماعی تأثیرگذاری منفی دارد. اثر منفی مواد اولیه نه تنها مربوط به ارتباط همزمان با توسعۀ اجتماعی است، بلکه به طور کلی ظرفیت یک کشور برای خیز از لحاظ توسعۀ اجتماعی در دراز مدت را نشان میدهد.
آنها همچنین از دو مسیر ارائه میدادهاند که از طریق آن کالاهای اولیه میتوانند بر توسعۀ اجتماعی تأثیر بگذارند . اولین مسیر از طریق نابرابری توزیع درآمد است: وابستگی بیشتر به صادرات کالاهای اولیه باعث نابرابریهای بزرگتر میشود که به نوبه خود نتایج بهداشتی و آموزشی بدتر به همراه دارد. مسیر دوم از طریق نوسانات اقتصاد است: وابستگی بیشتر به صادرات کالاهای اولیه باعث میشود که یک کشور بیشتر در معرض شوکهای خارجی قرار بگیرد، در نتیجه باعث نوسانات بزرگ اقتصادی میشود که تأثیر منفی بر توسعۀ اجتماعی میگذارد.
آنها معتقدند که کشورهای فقیرتر باید به ارزش کالاهای که تولید و صادر میکنند بیافزایند. صادرات کالاها و مواد اولیه خام برای بازدهی در شرایط توسعه پدیدار نمیشوند. کشورهای فقیرتر به منظور تصاحب سهم بیشتری از ارزش افزوده، باید انتقال منابع محلی را ترویج کنند و یا از تنوع ساختارهای تولیدی خود حمایت کنند. البته آنها اظهار میکنند که این کار پیچیدگی مسائل مربوط به پویایی تغییرات ساختاری، بهبود فضای کسب و کار، و پایداری محیط را بالا میبرد.
۷-کوان جمیز ام، رانکین بروس اچ (۲۰۰۶) ؛ آیا شرکت کردن نیازی به پرداخت (وجه) دارد ؟ سازمانهای مبتنی بر محله و توسعۀ اجتماعی نوجوانان شهری :: نشریه خدمات کودکان و جوانان
این تحقیق از طریق یک مصاحبه چهره به چهره با بهره گرفتن از یک پرسشنامه ساختاریافته در ماه ژوئن سال ۱۹۹۱ تکمیل شد . نمونه این تحقیق مادران آمریکایی آفریقایی تبار بودهاند. از آنجا که هیچ فهرستی از خانوادهها در مناطق طبقه متوسط در دسترس نبود، روش انتخاب سهمیه بندی بلوکی را برگزیدهاند که به صورت تصادفی از بین بلوکهای انتخاب شده بلوک مورد نظر جهت انجام مصاحبه انتخاب میکردهاند. طراحی نمونه ۳۸۳ نفر از مادران از منطقه فقیر و ۱۶۳ مادر از منطقههای طبقه متوسط بود. اطلاعات تکمیلی را از سرشماری سال ۱۹۹۰ نفوس و مسکن به دست آوردهاند. حدود ۶۲درصد از مادران در زمان مصاحبه مجرد بودند که به طور متوسط درآمد کل ماهانه خانوار در سال، ۱۸۵۶ دلار بود. متوسط طول مدت اقامت در محله مربوطه حدود ۱۱ سال بود.
یکی از مهمترین یافتههای سطح محله که در این تحقیق آنها به آن رسیدهاند مربوط به تأثیر غیر مستقیم سازمانهای محلی دردسترس بر جوانان محله بود. نرخ مشارکت جوانان در محلههایی که جوانان بیشتر و منابع سازمانی بیشتر داشتهاند بالاتر بود، اما حتی مهمتر، از نظر محققین مشارکت بیشتر جوانان به طورمستقیم با انتظارات دانشگاهی آنها، خودپنداره مثبت آنها، و تعهد قویتر به مدرسه وابسته است.
محققان معتقدند که تفاوت در مدت تعامل به طور قابل توجهی مشهود است، در محلههای محرومتر اثرات دسترس بودن سازمانها بالاتر است. یعنی دسترسی به چنین منابعی توسط جوانان آمریکایی آفریقایی تبار در محله مهم است در این محلهها نیاز به فعالیتهای سالم و سازنده بیشترین مقدار وقت آزاد را به خود میگیرند. آنها دریافتهاند که داشتن گروههای دوستی مبتنی بر محله با تحصیلات دانشگاهی در میان جوانان آمریکایی آفریقایی تبار انتظارات آموزشی را کاهش داده است در حالی که مشارکت در سازمانهای مبتنی بر محله به قرار دادن جوانان برای تمایل به ارتباط با تحصیلات آموزشی مبتنی بر مدرسه کمک نمیکند ، دادهها نشان میدهد که چنین گروههای دوستی مهمترین جهتگیریهای نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار در سراسر آموزش و پرورش است.
نتایج تحقیق همچنین اهمیت دخالت مراقبان در شکل نظارت والدین و ارزشهای متعارف آنها در مورد چنین چیزهایی به عنوان یک آموزش با کیفیت کار سخت را نشان میدهند. اگرچه نویسندگان هیچ رابطهای بین ارزش مادران و شبکههای دوستی جوانان مشاهده نکردهاند، اما شواهدی وجود دارد که احتمال دارد مادران به کمک این ارزشها فرزندان خود را جهت رسیدن به منافع اجتماعی درسازمانهای محلی براساس شرکت بدهند.
از نظر آنها ممکن است تأثیرات همسالان به جوانان در وابستگیهای سازمانی کمک کند. جوانان ممکن است به تشویق دوستان خود برای منافع اجتماعی در فعالیتهای محله مثلاً پیوستن به یک باشگاه… شرکت کنند و بنابراین این روابط با همسالان ممکن است سازنده باشد.
۲-۴ تعریف مفاهیم و عملیاتی کردن آنها
۲-۴-۱ توسعه
۲-۴-۱-۱ تعریف مفهومی و نظری توسعه
توسعه دارای معانی و تعریفهای متفاوتی است که در اینجا تلاش میکنیم چند مورد از این تعابیر را ذکر کنیم. «توسعه فرایندی است که طی آن باورهای فرهنگی، نهادهای اجتماعی، نهادهای اقتصادی و نهادهای سیاسی به صورت بنیادین متحول میشوند تا متناسب با ظرفیتهای شناخته شده سطح رفاه جامعه ارتقاء یابد… در نتیجه این بازسازی و این نهادسازی جدید، تمدنی تازه ایجاد میشود و در نتیجه، جامعه بالنده میشود» (دعائی،۱۳۸۵: ۷).
آزاد ارمکی تعابیر مختلف توسعه را این طور بیان میکند؛ توسعه به معنای تغییر فرایندی جامعه از یک مرحله به مرحله دیگر، توسعه به معنای امری مطلوب و کامل، توسعه به معنای رشد اقتصادی، توسعه به معنای بسیج سیاسی، توسعه به معنای امری ارزشی، توسعه به معنای کاهش نابرابری، توسعه مستلزم تغییر از شرایط نامطلوب به شرایط مطلوب و توسعه به معنای بهبود کیفیت زندگی (۱۳۸۶: ۳-۷).
دونالدسن معتقد است « توسعه به وجود آوردن تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، گرایشها و نهادها برای تحقق هدفهای جامعه است و در این استحاله مهم اگر توده مردم درگیر باشند ممکن است میوه رشد فوراً نصیب آنها نشود؛ زیرا که فرایند توسعه اغلب رنج آور و دشوار است»( ازکیا، غفاری،۱۳۸۶: ۲۷).
۲-۴-۱-۲ تعریف عملیاتی توسعه
تـوسـعه ، عبارت است از حرکت یک سیستم به سمت جلو. در اینجا نـه تـنها روش تولید، توزیع محصولات و حجم تولید مورد نظر است، بلکه تـغـیـیـرات در سـطـح زنـدگـی و نـهـادهـای جـامـعـه، رفاه اجتماعی و ارائه خدمات، توزیع نسبتاً عادلانه ثروت و زدودن نابرابریها، آموزش مناسب و پیشرفته، تغییر در وضعیت اشـتـغـال افراد، امید به زنـدگـی بـالا، بهبود فـرهـنـگ اقتصادی، ایجادانگیزه کار و ایجاد روحیه مشارکت در مردم، رشـد عـلمـی، فـرهـنـگـی و سـیـاسـی از راه ریـشـه کـنـی جهل و بی سوادی، ایجاد شرایط مناسب برای دسترسی همگانی به آموزش، فقرزدایی و تولید ثروت، پیشرفت صنعتی و ابزار تولید، نـیـز مورد توجه میباشد. تـوسـعـه ، فـرایـنـدی اسـت کـه تولید با بهره گرفتن از ابزارهای پیشرفته جدید، از وضعیت سنّتی به روش نوین، متحول گردیده، انسانها تخصص و مهارت لازم و فرهنگ مـنـاسـب با توسعه را کسب کرده و روند انباشت و به کارگیری سرمایه در جامعه سرعت به خود میگیرد.
زاهدی معتقد است فرایند کاهش فقر، افزایش رفاه، ایجاد اشتغال و افزایش یکپارچگی حاکی امر از توسعه است. او تولید بعضی از ارزشهای مهم در جامعه از جمله عدالت اجتماع، برابری مردم در مقابل قانون، حقوق اقلیتها، و گسترش آموزش و پرورش را در ارتباط با فرایند توسعه میداند(۱۳۹۰: ۲۸).
۲-۴-۲ توسعۀ اجتماعی
۲-۴-۲-۱ تعریف مفهومیو نظری توسعۀ اجتماعی
«توسعۀ اجتماعی درپی ایجاد بهبود در وضعیت اجتماعی افراد یک جامعه است که برای تحقق چنین بهبودی در پی تغییر در الگوهای دست و پاگیر و زاید رفتاری، شناختن و روی آوردن به یک نگرش، آرمان و اعتقاد مطلوبتری است که بتواند پاسخگوی مشکلات اجتماعی باشد»( ازکیا،۱۳۷۹: ۱۹). ازکیا و غفاری معتقد هستند که توسعۀ اجتماعی با چگونگی و شیوۀ زندگی افراد در جامعه رابطهای نزدیک و تناتنگ دارد. آنها این بعد از توسعه را ناظر بر بالا بردن سطح زندگی میدانند که میتواند شرایط مطلوب و بهینهای فراهم کند(۱۳۸۶: ۴۷).
لطیفی و داودوندی توسعۀ اجتماعی را بر اساس نقش تأثیرگذار مردم در امر توسعه تعریف میکنند. از نظر آنها «توسعۀ اجتماعی، توسعهای انسانی، مردم مدار و پایدار است که مردم نه تنها بهرهبرداران آن، بلکه کارگزاران آن نیز به شمار میروند. بنابراین تنها به برآوردن نیازهای اساسی آحاد جامعه توجه نمیکند، بلکه گسترش ظرفیتها و استعدادهای مردمان و تامین نیازهای اجتماعی، روانی، فرهنگی و نیازهای رفاهی را نیز در نظر دارند»(۱۳۸۹: ۱۸۴). آنها توسعۀ اجتماعی را ضامن بقا و دوام دولتها در قرن۲۱ میدانند. آنها عاملی که توسعۀ اجتماعی را در این دوران میسر میکند ارتباط متقابل وکارکردهای چندسویه بین دولت- ملتها، گروههای اجتماعی، نهادهای مدنی و انسانها میدانند(همان: ۱۸۷).
عنبری دو مفهوم توسعۀ اجتماعی و توسعۀ انسانی را بسیار به هم دیگرمرتبط میداند. این دو مفهوم به اصطلاح کیفیت زندگی اشاره دارند. عنبری مدعی استکه تعاریف توسعۀ اجتماعی در نگاه متفکران آن بر ویژگیهایی از جمله «تعادل میان فرد جامعه، ایجاد امنیت، ایجاد شرایطِ با حقوق و فرصتهای برابر، شکوفایی فرد، توزیع ثروت، رفاه، بیمه عمومی و تامین اجتماعی» تاکید دارد(۱۳۹۰: ۳۶۰). او توسعۀ اجتماعی را فرایندی میداند که دو هدف و کارکرد بنیادی دارد. هدف اول توزیع مجددِ امکانات و منابع بین مردم هست. در اینجا برای رفع نیازهای مردم بر فعالیتها و نهادهایی از جمله بهداشت، تغذیه و تأمین اجتماعی تأکید میشود. کارکرد و هدف دوم رسمیت یافتن همه افراد، گروهها و اقوام در جامعه است و مشارکت همه مردم در انتخابها و رسیدن همه به آزادی مورد توجه هست(همان: ۳۶۱).
۲-۴-۲-۲ تعریف عملیاتی توسعۀ اجتماعی
توسعۀ اجتماعی آن جنبه از توسعه است که به طورمستقیم و غیرمستقیم با مردم، نهادها و ساختارهای اجتماعی یک جامعه در ارتباط است. این ارتباط باید به صورت عینی و آشکار در وضعیت زندگی مردم نشان داده شود. توسعه اجتماعی جریانی است که از طریق آن جامعه و نظام اجتماعی را تغییر میدهیم، تعاملات و روابط اجتماعی افراد در جامعه را بهبود میبخشیم، عدالت اجتماعی و امنیت نسبی را در جامعه برای افراد فراهم میآوریم، و امکان رشد افراد از جنبههای گوناگون انسانی را مهیا میکنیم. توسعۀ اجتماعی سیاستی است که از طریق آن از منابع طبیعی و انسانی برای زندگی بهتر و مطلوبتر انسان استفاده میکنیم.
۲-۴-۳ شاخصهای توسعۀ اجتماعی
۲-۴-۳-۱ تعریف مفهومی شاخصهای توسعۀ اجتماعی
فرهنگ شاخص را به این طریق تعریف میکند؛ شاخص یعنی عدد مشخصکنندۀ تغییر نسبی یک متغیر در فاصله زمانی دو تاریخ یا دونقطه (۱۳۷۴: ۳۵۵). شاخصهای اجتماعی را میتوان معیارهای دانست که محقق از طریق آنها میتوانیم بدون اینکه تحت تأثیر ارزشها و قضاوتهای شخصی خود قرار بگیرد، آنها را برای سنجش موضوع مورد نظر خود)توسعۀ اجتماعی( و همچنین سنجش ابعاد آن بکارمیگیرد.
عنبری شاخصها و سیاستهای توسعۀ اجتماعی را به قرار زیر میداند: تمرکز بر فقر و اولویت دادن به فقر، برابری جنسیت، سیاستهای باز توزیع و عدالت اجتماعی، مدیرت تضادها، یعنی نیاز به تضمین جلوگیری از خشونتها، و مشارکت، ظرفیتسازی و تقویت افراد فقیر(۱۳۹۰: ۳۶۱).
۲-۴-۳-۲ تعریف عملیاتی شاخصهای توسعۀ اجتماعی
به طور کلی میتوان این موارد را شاخصهای اصلی توسعۀ اجتماعی برشمرد: کاهش فقر، افزایش رفاه، بهبود سطح زندگی مردم، گسترش آموزش و پرورش و توسعۀ انسانی، افزایش برابری و عدالت، افزایش امید به زندگی، گسترش مشارکت شهروندان در فرایندهای سیاسی، کاهش نابرابریها در قدرت، کاهش نابرابریهای اجتماعی، گسترش آزادی، افزایش بهرهوری و دسترسی به تسهیلات بهداشتی و سلامتی افراد.
۲-۵ اعضای هیأت علمی[۳۷]
اعضای هیأت علمی افرادی هستند که در دانشگاههای دولتی و غیردولتی با مدرک کارشناسی ارشد و دکترا مشغول به آموزش، تحقیق و پژوهش و یا فعالیت اجرایی هستند. منظور از عضو هیأت علمی، هر یک از مستخدمان و کارکنان سمتهای هیأت علمی پژوهشگاه به یکی از شکلهای پیمانی یا رسمی است که در حال حاضر در دانشگاه و پژوهشگاه مشخصی در حال فعالیت است.
فصل سوم
روش شناسی
۳-۱ روش شناسی[۳۸]
۳-۱-۱ شیوه انجام تحقیق
از آنجاییکه پدیدههای اجتماعی وانسانی موضوعاتی پیچیدهای هستند روشهای تحقیق در مورد این پدیدهها نیز متنوع و متعددند. لذا پژوهشگر با توجه به ویژگیهای خاص موضوع تحقیق لازم است تمامی روشها را در نظر بگیرد، جهت مثبت و منفی آن را بشناسد و سپس روش یا روشهای مطلوب را برگزیند و آنها را به کار گیرد. روش، در یک تحقیق علمی نقش اساسی دارد و ما را در نیل به حقیقت و گریز ازخطا یاری میدهد. دکارت روش را راهی میداندکه به منظور دستیابی به حقیقت در علوم باید پیمود. به طورکلی، در علوم اجتماعی تحقیق با بهره گرفتن از دو رویکرد اصلی انجام میگیرد: یکی رویکردهای کمی و دیگری رویکردهای کیفی. پژوهشگر در روشهای کمی نسبت به روشهای کیفی تماس چندانی با پژوهش شوندگان ندارد(بلیکی،۳۱۳).