۴- افزایش یا کاهش بیش از حد سن فروش مرغ |
۵- حضور کمتر یا بیش از حد مدیر در مرغداری در شبانه روز |
۶- استفاده نادرست از حوضچه های ضدعفونی و آماده سازی نادرست سالنها |
۷- افزایش بی رویه تعداد جوجه در یک دوره |
۸- ناآگاهی مدیران از استاندارد رایج تلفات حیوانی و ضایعات خوراکی |
در مطالعهای تحت عنوان “بررسی کارکرد آموزش برکاهش تلفات و ضایعات در واحدهای پرورش جوجه گوشتی استان فارس: ارائه الگوی آموزشی” شاه ولی و رحیمی (۱۳۸۵) نشان دادند که آموزشها در جهت کاستن تلفات حیوانی و ضایعات خوراکی و همچنین کاهش قیمت تمام شده یک کیلو گرم وزن مرغ تولیدی کارکرد مؤثری بر واحدهای مورد مطالعه در قبل و بعد از آموزش و نسبت به گروه شاهد داشته است. روش های آموزشی پیشنهادی شامل کلاس آموزشی، کارگاه آموزشی، فیلم آموزشی، بحث گروهی و بازدید علمی بود.
آموزش برخی جنبههای بهداشتی نظیر آموزش روش های مناسب از بین بردن جوجه های تلف شده نظیر سوزاندن، دفن کردن، تخمیر (کمپوست) کردن، تصفیه و پالایش لاشه های تلف شده و احداث حوضچه ورودی با طول ۵ متر و پهنای ۴ متر، عمق مناسب و شیب ملایم از طرفین حوضچه و اضافه کردن منظم مواد ضد عفونی با غلظت مؤثر به آن، از تلفات حیوانی در مرغداری ها کاسته است. رعایت این نوع جنبههای بهداشتی به منظور کاستن تلفات حیوانی در منابع مختلف گزارش شده است (ریتز، ۲۰۰۴) و آموزش سن فروش مرغ در شرایط متعارف که بین ۴۰ تا ۴۵ روز پرورش (متوسط ۴۲ روز) است و میتواند قیمت تمام شده مرغ تولیدی را با اهداف اقتصادی واحد مرغداری هماهنگ کند (تابلر و همکاران، ۲۰۰۴)، مؤثر واقع گردید.
در فعالیت های تولیدی مرغداریها، ممکن است همه امکانات بکار گرفته شوند ولی همچنان تلفات حیوانی و ضایعات خوراکی وجود داشته باشند، لذا برای جلوگیری از آنها می بایست دانش و مهارت مدیران آنها، در راستای کاستن تلفات و ضایعات افزایش یابد و این کار از نقش های اساسی آموزشهای ترویجی است که میباید مرغداران را در این امر یاری کند (مک دونالد و هیرل، ۱۳۷۶).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
یافتهها نشان داد که اجرای آموزش توانسته است مدیران شرکت کننده در آموزشها را با مدیریت صحیح خوراک و خوراک دادن آشنا سازد. برای مثال, آموزش تهیه خوراک به شکل پلت شده برتری خود را نسبت به شکل آردی با بهبود ضریب تبدیل خوراک، دریافت یکنواخت انرژی و مواد مغذی، مصرف بیشتر خوراک، کاهش گرد وغبار و ریخت و پاش خوراک، جلوگیری از جداسازی ذرات توسط جوجه ها و بالاخره خوشخوراکی و توزیع آسان تر خوراک در سالنها باعث شود و بدین وسیله ضایعات خوراکی را در مرغداری آنها کاهش دهد. لزوم این جنبه از مدیریت به منظور کاستن تلفات و خوراک توسط افراد مختلف نظیر زهری (۱۳۵۲)، بنی اسدی (۱۳۷۶)، بخشیزاده (۱۳۷۶)، اسفاری (۱۳۷۳)، زهری (۱۳۷۲)، بی یر (۲۰۰۵) و اسکینر-نوبل (۲۰۰۲) نیز یادآوری شده است.
مطلع شدن مدیران از چگونگی یک عملکرد خوب یا استانداردهای سنجش عملکرد خویش، از جمله راه کارهای بهبود واحدهای تولیدی است (خاکی، ۱۳۷۵). نتایج اجرای دوره آموزشی نشان داد که مطلع کردن مدیران از میزان استاندارد بین المللی تلفات حیوانی که در هر دوره پرورش تا ۵ درصد است (فیرچیلد، ۲۰۰۵) آنان را در کاستن تلفات حیوانی کمک نماید.
اجرای آموزش همچنین توانسته است مدیران را با برنامه ریزی صحیح آماده سازی سالن و استفاده از مواد مناسب بستر که عمق آن باید ۸ تا ۱۰ سانتیمتر باشد آشنا سازد تا به خوبی رطوبت را جذب کند، زمینه را برای جوجه ریزی به موقع و تعداد دفعات جوجه ریزی در سال فراهم سازد (ساندر و لایسی، ۱۹۹۹).
پیرامون سیستمهای سنتی آموزشهایی مبنی بر اینکه ارتفاع خوراک دردانخوری ها می باید یک دوم تا سه چهارم عمق دانخوری باشد و ارتفاع آنها با اندازه کمر جوجه متناسب باشد و آنها را حداقل چهار بار در شبانه روز پر کرد، بر کاستن تلفات واحدها تاکید دارند (جانسن، ۲۰۰۱).
اثر بهبود مدیریت مرغداری بر عملکرد مرغان روستایی در چهارچوب بررسی نظامهای تولید، عنوان تحقیق منتشر شدهای از بهاتی(۱۹۹۱) است. این تحقیق آثار آموزش زنان در زمینه پرورش مرغ را بر روی تولید مرغ در دو روستا از ایالت پنجاب پاکستان مورد ارزیابی قرار داده و نتایج آموزشهای مذکور بر روی میزان مرگ و میر طیور و همچنین تولید تخم مرغ بررسی شده است. نتایج نشان داده است که آموزشهای زنان تأثیر قابل ملاحظهای بر روی عملکرد تولید مرغها دارد.
در تحقیق دیگری که توسط قادر دشتی (۱۳۷۶) تحت عنوان” اندازه گیری بهره وری عوامل تولید در صنعت طیور” صورت گرفت، براساس فروض تحقیق، مقدار مصرف دان طیور، سن مدیران، شرکت در دورههای آموزشی ترویجی، نیروی کار، بهداشت و درمان و وضعیت تأسیسات بر تولید واحدهای مرغداری گوشتی مؤثر است. جامعه آماری، واحدهای تولیدی مرغ گوشتی و نمونه آماری شامل ۶۴ مرغداری واقع در شهرستان تبریز بوده است نتایج این تحقیق نشان داد که از بین متغیرهای تحصیلات، سن، سابقه فعالیت، تعداد واحد دامی و میزان زمین زراعی فقط دو مورد میزان تحصیلات و تعداد واحد دامی تأثیر معنی داری بر علاقمندی فراگیران به دوره های آموزشی داشته، اگر چه در مورد تحصیلات نیز ضریب همبستگی(۲۵/۰) پایین بوده است. رابطه میزان تحصیلات فراگیران با میزان بکارگیری مطالب آموزشی ضعیف و غیرمعنی دار بوده است. همبستگی بین میزان به کارگیری آموختهها با افزایش محصول نسبتاً بالا بوده است (۵۷/۰). ضریب همبستگی بین کاهش تلفات و بکارگیری مطالب در حد نسبتاً بالا (۶۳/۰) و معنی دار (۰۱/۰P <) بوده است.
نتایج تحقیق علیپور و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی تحت عنوان “بررسی نیازهای آموزشی اعضای تعاونیهای مرغ گوشتی مطالعه موردی استان خراسان” نشان داد که موارد آشنایی با نحوه واکسیناسیون، آشنایی با سیستمم آبخوری شناسایی کیفیت آب و آشنایی با نحوه کنترل سرمازدگی و گرمازدگی در جوجه ها مهم ترین نیازهای آموزشی تولیدکنندگان مرغ گوشتی می باشند. همچنین، بین تعداد طیور تولیدی، میزان درآمد حاصل از تولید مرغ گوشتی با نیازهای آموزشی تولیدکنندگان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. این در حالی است که بین میزان تحصیلات، دسترسی به شهر، کانالهای ارتباطی و شیوه های آموزشی مناسب با نیازهای آموزشی تولیدکنندگان مرغ گوشتی رابطه منفی معنیداری مشاهده شد. دسترسی به شهر، شیوههای آموزشی مناسب، میزان تحصیلات و تعداد طیور به عنوان متغیرهایی بودند بیشترین سهم را در میزان تغییرات متغیر وابسته (نیازهای آموزشی تولید کنندگان مرغ گوشتی) داشتند و این متغیرها در کل، ۴۲ درصد از واریانس متغیر وابسته را بیان کردند. از این رو آموزش عملی تولیدکنندگان مرغ گوشتی مناسبترین شیوه آموزشی به منظور رفع نیازهای آموزشی آنان است.
بیگی بندرآبادی (۱۳۷۸) در آزمایشی تحت عنوان ارزیابی اثر عوامل مختلف تولید در بهرهوری مرغداریهای گوشتی استان قم به بررسی تأثیر میزان سواد، سن، سابقه و آموزش بر شاخص تولید و بهرهوری عوامل تولید در طی سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ در جامعه آماری شامل ۵۳ و ۴۴ مرغداری پرداخته است. در نتایج این طرح عنوان شده است: سواد و سابقه مرغداری اثری روی تلفات نداشته ولی در دوره دوم بدون احتساب مرغداریهای درگیر در آنفولانزا به تناسب افزایش سابقه فعالیت مرغداران تلفات آنها کاهش مییابد. شاخص تولید مرغداریهای کوچک در دوره اول به طور معنیداری بیشتر از مرغداریهای بزرگ بود (۰۷/۰>p). در دوره دوم نیز شاخص تولید مرغداریهای کوچک بیشتر ولی غیر معنیدار بوده است. دان، جوجه یک روزه، هزینههای بهداشتی و درمان، هزینه نیروی کار، سوخت و برق به ترتیب ۶۵، ۱۹، ۷/۵ ، ۴/۳ ، ۸/۲ و ۴/۰ درصد هزینههای جاری فعالیت مرغداری را به خود اختصاص میدهد.
کاظم زاده (۱۳۸۰) در مطالعهای تحت عنوان بررسی اثر عامل انسانی بر عملکرد تولیدی مرغداریهای گوشتی استان اصفهان به بررسی تأثیر تحصیلات، سن، تجربه، آموزش و شرایط اقلیمی بر شاخص عملکرد پرداخت. نتایج طرح که از یک جامعه آماری شامل ۷۱ مزرعه مرغ گوشتی از طریق مشاهده و پرسشنامه بدست آمد، به قرار ذیل بود:
۱- از نظر تحصیلات، ۴۱ درصد از مرغداران مورد بررسی حداکثر تحصیلاتی تا حد پایان دوره ابتدایی داشته و ۲۴ درصد از ایشان هم در سطح پایین تر از دیپلم متوسطه بودند و بنابراین سطح تحصیلات به طور کلی و برای اعمال مدیریت در این نوع فعالیت فنی تولیدی وضعیت مطلوبی ندارد. ۲- قریب به یک سوم (۴/۳۲ درصد) از مرغداران در سنین بالای پنجاه سال قرار داشته در حالیکه کمتر از ۲۰ درصد آنها در سنین جوانی(کمتر از ۳۵ سال) بودند. میانگین سنی مدیران مرغداریها ۵/۴۴ سال بود. میانگین ۵/۱۶ سال تجربه و وجود ۶/۶۰ درصد از مرغداران با تجربه ۱۵ سال و بیشتر، نشانگر حضور افراد مجرب در این حرفه است و افراد کم تجربه در اقلیت هستند. ۳- آموزش فنی- حرفه ای به عنوان کلید مهارت در بین مدیران مزارع مورد بررسی در شرایط بسیار نامطلوبی قرار دارد. ۲۵ درصد از ایشان هیچگونه آموزشی ندیدهاند و ۲۵ درصد دیگر آموزشهایی به میزان حداکثر ۳ روز دریافت داشتهاند و به هر حال متوسط روزهای آموزش این افراد فقط ۵/۷ روز بود.۴- در نزدیک به ۱۷ درصد از واحدها، همه کارکنان بی سواد بودند و در ۶۹ درصد از آنها شاخص سواد کارکنان کمتر یا مساوی با تحصیلات ابتدایی بوده است.کارکنان در ۲۷ درصد از واحدها دارای تجربه کاری کمتر از ۲ سال بودند در حالیکه میزان متوسط تجربه در بین واحدها (شاخص تجربه کارکنان) نیز کمی بیش از ۵ سال است و از چنین ذخیره تجربی در غیاب آموزشهای تخصصی نمیتوان انتظار تأثیر مثبت بر تولید را (به طور کلی) داشت.
۲-۲-۲- عوامل تغذیهای موثر بر عملکرد مزارع پرورش جوجه گوشتی
با بررسی عملکرد پرورش جوجههای گوشتی در ۱۰ مزرعه در دوره های مختلف تأثیر مواد مغذی مانند انرژی قابل متابولیسم، اسیدهای آمینه مانند لیزین و متیونین را بر ضایعات عملکردی مورد بررسی قرار دادند. در نهایت با بهره گرفتن از این داده ها مدلهایی را برای پاسخ عملکردی جوجههای گوشتی براساس سطح انرژی قابل متابولیسم و اسیدهای آمینه متیونین و لیزین ارائه نمودند. نتایج آنها نشان داد اطلاعات کافی از نیاز پرنده بر انرژی و اسیدهای آمینه میتواند در جهت پایه ریزی یک برنامه تغذیه ای، پیشبینی عملکرد مناسب و کاهش هزینه های تولید مؤثر باشد ( احمدی و همکاران، ۲۰۰۷).
با توجه به این فرضیه که بیشترین هزینه تولید در پرورش جوجههای گوشتی را هزینه دان (۷۰-۶۰ درصد) شامل میشود، در مورد “کارایی و اثرات مدیریت فنی در کاهش میزان هزینه خوراک طیور” طرح تحقیقاتی با هدف تأثیر استفاده از خوراک پلت شده و آردی بر عملکرد طیور گوشتی در طول دوره پرورش و کاهش هزینه خوراک اجراء شد. پس از تجزیه و تحلیل نتایج طرح گزارش کرد، اگرچه با توجه به نتایج آزمایش از نظر افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی در کل دوره پرورش با بهره گرفتن از خوراک پلت شده و آردی در تیمارهای آزمایش اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد، اما بیشترین اضافه وزن و ضریب تبدیل غذایی و عملکرد دام در هنگام استفاده از دان آردی در ۱۰ روز اول دوره پرورش و استفاده از دان پلت در بقیه دوره میباشد. پس از تجزیه و تحلیل نتایج آزمایش گزارش کرد که مدیریت تغذیه طیور در طی دورههای پرورش موجب کاهش هزینه خوراک و افزایش عملکرد دام میشود (آگاه و همکاران، ۱۳۸۳).
تحقیقات نشان می دهد که خوراک دهی طبق یک برنامه زمانی موجب بهبود ضریب تبدیل غذایی می شود. طبق چنین برنامهای، مرغهای گوشتی درچهار تا شش وعده در روز مقادیر کافی خوراک دریافت میدارند و پس از اتمام خوراک موجود به مدت کوتاهی و کمتر از یک ساعت غذایی در اختیار آنها قرار نمیگیرد. عدم دسترسی به غذا موجب تحریک اشتها در نوبت بعدی تحویل غذا به سالن می شود. اگر چه اصول خوراک دهی طبق برنامه زمانی بسیار واضح می باشد اما این امر نیازمند دقت فراوان و مدیریت صحیح میباشد. اگر پرندگان مدت زیادی گرسنه بمانند موجب کاهش عملکرد آنها می گردد. دانخوری به اندازه کافی جهت تغذیه مرغها دریک زمان از ضروریات این روش است. بطور معمول توصیه می گردد این روش توام بایک رژیم نور مناسب مورد استفاده قرار گیرد (لاسی و وست، ۲۰۰۲). هدف اصلی تامین نور روشنایی سالن است. طیور هم مانند انسان طول موج بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ نانومتر را تشخیص میدهند. برخی از محققین نشان دادند که در طول موج بین ۴۱۵ تا ۵۶۰ نانومتر بهترین عملکرد را در طیور شاهد خواهیم بود (دیاتون و ریس، ۱۹۷۰ و مور، ۱۹۵۷). در مورد نور سه مسئله اساسی طول دوره و الگوی دوره نوردهی، شدت نور و رنگ نور بایستی مورد توجه قرار گیرد. در جوجه های گوشتی چندین برنامه نوردهی مرسوم است که شامل نور دهی مداوم، نور دهی متناوب و روش کلاوسن است. امروزه بیشتر از نور دهی مداوم استفاده میشود. در این روش ۳ روز اول را ۲۴ ساعت نور دهی میکنند و سپس در کل دوره پرورش ۲۳ ساعت روشنایی و یک ساعت تاریکی را در نظر میگیرند تا پرندگان به تاریکی عادت کنند و در صورت قطع برق با استرس مواجه نشوند. اجرای روش کلاوسن در نژادهای جدید با سرعت رشد بالا خصوصا در مناطق مرتفع باعث کاهش سندروم وقوع مرگ ناگهانی و آسیت می شود. در پرورش جوجههای گوشتی بایستی از نور با شدت کم استفاده کرد زیرا منجر به کمتر شدن حرکت جوجهها و کاهش اتلاف انرژی میشود. همینطور کاهش اشاعه کانیبالیسم را نیز سبب میشود (پوررضا و صادقی، ۱۳۸۷). در پرورش جوجههای گوشتی در پارهای موارد استفاده از نورهای با رنگ سبز و آبی باعث بهبود افزایش وزن بدن پرنده شده است. به عنوان مثال فوس و همکاران (۱۹۷۲)، نشان دادند که جوجههای گوشتی تحت نور سبز (۴۵۴ نانومتر) بعد از یازده هفته نسبت به جوجههایی که در تاریکی بودند افزایش وزن بیشتری داشتند. همچنین نور قرمز آرامش بیشتری در جوجهها ایجاد میکند و از تحرک زیاد آنها می کاهد (پوررضا و صادقی، ۱۳۸۷). در مطالعهای بولبی (۱۹۵۷) گزارش کرد اعمال نور قرمز منجر به کاهش کانیبالیسم و افزایش میل به غذا را شد.
۲-۲-۳- تاثیر سویه آمیخته جوجه گوشتی بر عملکرد
سوزا و همکاران[۱] (۱۹۹۴) عملکرد ۴ هیبرید تجارتی جوجههای گوشتیآربورایکرز،کاب، هوباردو راس[۲]را مطالعه و گزارش نمودند که وزن بدن در ۴۹ روزگی و ضریبتبدیلغذایی در هیبریدها و جنسها بایکدیگر از نظر آماری اختلاف معنی دار (۰۵/۰P<) دارند. لاینهای ژنتیکی جوجههای گوشتی که در حال حاضر در اسپانیا مورد استفاده قرار میگیرند، کاب،راس و هایبرو هستند، انتخاب این لاینها بر اساس بالا بودن وزن بدن، تعادل ترکیبات بدن و بازدهیبالای لاشه صورت میگیرد.
شریعتمداری و همکاران (۱۳۸۴)، عملکرد شش آمیخته تجاری موجود در ایران (راس، آربورایکرز، کاب، لوهمن، هوبارد و آرین) را در شرایط یکسان مورد بررسی قرار دادند. صفات مورد مطالعه شاملافزایش وزن، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل، درصد تلفات و ضریب کارایی بود. افزایش وزن آمیخته کاب نسبت به دیگر آمیخته ها بالاتر بود در حالی که آربوراکر دارای پائین ترین وزن در پایان دوره پرورش را داشت. میانگین خوراک مصرفی در کل دوره درسطح (۰۵/۰>P) معنیدار بود و آمیخته راس پایینترین و هوبارد بالاترین سطح خوراک مصرفی را نسبت به دیگر آمیختهها داشتند. ضریب تبدیل غذایی درآمیخته کاب بهتر و هوبارد بالاتر نسبت به دیگرآمیختهها بود (۰۱/۰>P). درصد تلفات در بین آمیختهها معنی نبود. ضریب کارائی تولید که نسبتاً یک شاخص ارزیابی جامع تری (در برگیرنده اکثر شاخصهای مهم تولید عملکرد) است در آمیخته کاب بالاتر از سایر آمیخته ها بود. نتیجه کلی از این آزمایش حکایت از تفاوت های فاحش بین آمیخته ها در اکثر شاخصهای اندازهگیری شده دارد. یکی از تفاوتهای مهم روند سرعت رشد در بین آمیخته ها است. مسلماً در کشورهائی که جوجه ها را برای بازار وزنی خاص پرورش میدهند ارزیابی و مقایسه نتایج بر اساس سرعت رشد می تواند کمک شایانی در انتخاب آمیخته نماید (مالون[۳] وهمکاران، ۱۹۷۹). در بازارمرغ گوشتی ایران اساس ارزیابی وزن پایان دوره پرورشی مهم است که کدامین آمیخته دارای عملکرد بهتری می باشد.
۲-۲-۴- مدیریت تاسیسات و تجهیزات مرغداری گوشتی
در امر پرورش و نگهداری طیور، جایگاه نقش موثری در کنترل عوامل محیطی دارد که این امر موجب استفاده بهتر از مواد غذایی و پیآمد آن افزایش بهرهوری را سبب میشود. در غیر اینصورت قسمت اعظم انرژی مصرف شده توسط مرغ صرف گرم کردن و یا خنک کردن بدن میشود. از جمله عواملی که در مدیریت جایگاه بایستی در نظر گرفته شود حرارت، رطوبت، تهویه، عایق بندی، سطح، تابش مستقیم نور خورشید، جهت ساختمان مرغداری، محل جغرافیایی مرغداری و فاصله از واحدهای دیگر و شهر، ابعاد ساختمان ، نوع ساختمان، عایق بندی، نوع سقف و درب و پنجرهها است (پوررضا و صادقی، ۱۳۸۷). اصول مربوط به ساختمان و تاسیسات و تجهیزات میتواند سهم عمدهای در تعدیل هزینهها و بهرهوری در واحدها را بهدنبال داشته باشد.
جهت دستیابی به حداکثر پتانسیل رشد جوجههای گوشتی بایستی شرایط محیطی مطلوب تأمین گردد. تراکم بالا در سالنهای پرورش جوجههای گوشتی بدلیل افزایش دما[۴]، کیفیت و تبادل نامناسب هوا و در نتیجه کاهش تبادل حرارتی بدن، افزایش غلظت آمونیاک و نهایتاً دسترسی کم به خوراک وآب باعث کاهش عملکرد جوجههای گوشتی میگردد. درآزمایشی ۴ تراکم ۸/۲۳، ۹/۱۷، ۳/۱۴ و ۹/۱۱ پرنده در هر مترمربع مورد مطالعه و گزارش شد که بالاترین و پایینترین وزن زنده هر پرنده به ترتیب مربوط به تیمار ۹/۱۱ و ۸/۲۳ بود (سلامی، ۱۳۷۶).
فائقی و موحدی (۱۳۷۴) در طرح تحقیقی تحت عنوان طرح افزایش بهرهوری مرغداریهای استان کرمان به بررسی و شناسایی عوامل منفی مؤثر بر ضریب نامطلوب غذایی پرداختند و نتیجهگیری نمودند که بین تهویه آشیانهها با راندمان تولید رابطه مستقیم وجود دارد. به نحویکه به هر میزان که از درجه تهویه اصولی به طرف تهویه ناقص پیش رفته و میزان تهویه کاهش پیدا میکند، به همان میزان ضریب تبدیل غذایی افزایش یافته و از ۸/۱ به ۵/۳ افزایش مییابد.
مستشاری (۱۳۸۶) بر اساس تحقیقی که از کل مرغداریهای استان قزوین در مورد “نقش مدیریت فنی در ساخت مرغداریها” انجام دادهاند، گزارش کردهاند که در ساخت مرغداریهای استان قزوین، مدیریت ساخت جایگاه کمتر در نظر گرفته شده است. نتایج طرح نشان داد که در احداث سالنهای پرورش طیور در استان قزوین جهت باد و محل استقرار هواکش و پنجرهها کمتر در نظر گرفته شده است. سالنهای پرورش طیور که با درنظر گرفتن مدیریت فنی در زمان ساخت، ایجاد شدهاند، نه تنها هزینه ساخت سالنهای پرورش طیور کاهش یافته بلکه موجب افزایش ضریب اقتصادی و افزایش میزان سودآوری در هنگام پرورش طیور گردیده است. در نهایت پیشنهاد کرد که پیش از تأسیس سالنهای پرورش طیور در هر منطقه با بهره گرفتن از نظرات کارشناسان فنی استفاده و تحقیقاتی در زمینه نوع مصالح، نوع و تیپ واحدها، تعداد و محل اسقرار هواکش و پنجرهها، سیستم باز و بسته بودن سالنها و جهت باد منطقه بسیار انجام شود.
۲-۲-۵- نقش مدیریت بر میزان بهرهوری در مرغداریهای گوشتی
در دانشگاه کالیفرنیا سوددهی واحدهای مرغ گوشتی در ارتباط با متغیرهای تولید و نوسانات قیمت متغیرها و ارتباط آنها با سوددهی مرغداری مورد بررسی قرار داده است که در خصوص توانایی های پرورش و ظرفیتهای بهینه پرورش واحدهای گوشتی به این نتیجه رسیده است که نقش مدیریت در سوددهی این واحدها بسیار مهم و تأثیر گذار است (سیمون، ۱۹۹۸).
حاجی رحیمی و کریمی(۱۳۸۸) در تحقیقی به منظور بررسی اقتصادی و محاسبه بهره وری عوامل تولید در مرغداریهای استان کردستان نشان دادند که میانگین بهره وری متوسط نهاده دان مصرفی برای مرغداریهای مورد بررسی ۴۵% بوده به این معنا که در واحدهای مورد بررسی به طور متوسط به ازای هر کیلوگرم دان مصرفی ۴۵% کیلوگرم مرغ زنده تولید شده است. میانگین بهره وری متوسط نیروی کار برای واحدهای مورد مطاله نیز ۱۱/۱۰۲۲۹ به دست آمده که نشان میدهد به ازای وجود هر کارگر در یک دوره تولید مرغ گوشتی حدود ۱۰۲۲۹ کیلوگرم گوشت مرغ تولید شده است. همچنین میانگین بهره وری کل برای واحدهای مورد بررسی ۹۲/۳ و بهره وری نهایی برای نهاده دان مصرفی ۱۳% و برای نیروی کار ۴۱/۲۲۵۰ محاسبه شد.
نبیئیان (۱۳۸۴) بهره وری و تخصیص بهینه عوامل تولید گوشت مرغ در دو بخش تعاونی و خصوصی در استان کرمان را بررسی نموده و نشان داده است که بهره وری متوسط و بهره وری نهایی نیروی کار در واحدهای تعاونی بیش از واحدهای خصوصی بوده و هردو بخش از نهاده دان در حد بهینه، از نیروی کار بیش از حد بهینه و از عوامل بهداشت و درمان، آب و برق کمتر از حد بهینه استفاده کردهاند. از عامل سوخت نیز واحدهای تعاونی در حد بهینه و واحدهای خصوصی بیش از حد بهینه استفاده نمودهاند. در مجموع قابل ذکر است که از نظر بهره وری کل عوامل تولید، واحدهای تعاونی و خصوصی تقریبا یکسان عمل کردهاند.
سعید یزدانی و قادر دشتی (۱۳۷۵) بهره وری عوامل تولید در صنعت طیور را مورد بررسی قرار دادند. براساس فروض تحقیق، مقدار مصرف دان طیور، سن مدیران، شرکت در دوره های آموزشی ترویجی، نیروی کار، بهداشت و درمان و وضعیت تأسیسات بر تولید واحدهای مرغداری گوشتی مؤثر است. جامعه آماری، واحدهای تولیدی مرغ گوشتی و نمونه آماری شامل ۶۴ مرغداری واقع در شهرستان تبریز (زمستان ۱۳۷۳) بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که در بهره وری جزئی عوامل، در شرایطی که بهره وری متوسط دان مرغ در واحدهای مورد بررسی ۳۹۲/۰ و بهره وری نهایی آن به طور متوسط ۲۱۲/۰ بوده است و با توجه به مقدار ۷۶۴/۰ که برای متوسط نسبت بهره وری نهایی به ارزش این نهاده بدست آمده، در مرغداریهای مورد نظر از دان به میزان بیش از حد مطلوب استفاده میشود. همچنین بهره وری متوسط نیروی کار معادل ۰۲۱/۰ میباشد و محاسبه بهره وری نهایی نشان میدهد، تخصیص نیروی کار در واحدها غیراصولی و غیراقتصادی میباشد. میانگین بهرهوری کل عوامل تولیدی در این تحقیق ۹۱۵/۱ بدست آمده است که همبستگی بالایی (ضریب ۹/۰) با سود و زیان واحدها نشان میدهد و بالاخره اینکه بررسی نشان داد، عواملی که تأثیر معنیداری بر بهرهوری دارند، در میزان تولید نیز مؤثر و مهم بوده اند. مقایسه بهره وری واحدهای مختلف از نظر مقیاس تولید نشان داد که واحدهای با ظرفیت پایین تر با تخصیص کاراتر منابع از عملکرد بهتری نسبت به واحدهای بزرگتر برخوردار بودهاند. سن مدیران در هر دو گروه ظرفیتی و شرکت در دوره های آموزشی ترویجی در مرغداریهای بزرگ تأثیر معنی داری بر تولید داشته است.
نیک نسب (۱۳۷۷) در تحقیقی تحت عنوان “بررسی بهره وری و تخصیص بهینه عوامل تولید مرغ گوشتی در شهرستان ساوجبلاغ” گزارش کرد که در مرغداریهای گوشتی مورد مطالعه از نیروی کار و جوجه یک روزه کمتر از حد بهینه استفاده میشود. اما از نهاده دان در کلیه واحدها مورد مطالعه بیش از حد بهینه استفاده میشود. همچنین بهره وری کل واحدهای بزرگ از واحدهای کوچک بیشتر است. عدم وجود مدیریت مطلوب در واحدهای مرغ گوشتی و یا نبود مدیر فنی از یک سو موجب عدم استفاده از نیروی کار و از بین رفتن تعداد زیادی از جوجههای یک روزه، به دلیل عدم کنترل غذا و وضعیت عوامل دما، رطوبت، هوا و… میشود. از طرف دیگر به دلیل عدم تنظیم جیره طبق جداول جیره نویسی و استفاده بیش از حد از مواد خوراکی روزانه موجب از بین رفتن و ضایع شدن این مواد و تحمیل هزینه مالی زیادی میگردد.
در تحقیقی تحت عنوان بررسی اقتصادی عوامل تولید در واحدهای تولید مرغ گوشتی در شهرستان ساوجبلاغ به این نتیجه رسیده که واحدهای مرغداری با ظرفیت بالا از نهادههای تولید بهتر استفاده میکنند و۶۶ درصد مدیران بالغ مرغداری ، بیش ازده سال سابقه کاری دارند و میانگین سابقه فعالیتشان در امور مرغداری حدود ۱۵ سال میباشدکه بیانگر ترکیب سابقه کار بالای آنها است و ۶/۶۶ درصد مدیران دارای تحصیلات دیپلم وکمتر از آن بوده و۴/۳۳ درصد دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم که از این میزان ۴/۷۱ درصد مدیران تحصیلات مرتبط با فعالیت مرغداری دارند . ۷/۵۲ درصد واحدها کمتر از ظرفیت اسمی خود مشغول به تولید بودند. همچنین پنج عامل کمی و کیفی نهاده های دان، نیروی کار، بهداشت ودرمان، سوخت وجوجه یک روزه تأثیر معنیدار در میزان تولید داشتند (چیذری،۱۳۸۰).
۲-۲-۶- نقش مدیریت بر تلفات مرغداریهای گوشتی
تلفات در مرغداری های گوشتی ازتباط مستقیمی با مدیریت در کلیه بخشها از جمله مدیریت بیماریها، مدیریت خوراک، شرایط محیطی (تهویه و دما) و …. دارد. آگاهی مدیران از میزان استاندارد بین المللی تلفات ومقایسه وضعیت خود و بکار گیری اقدامات بیشتر به منظور پیشگیری از بروز تلفات و به حداقل رساندن آن در مدیریت تلفات نقش به سزایی دارد (شاه ولی و رحیمی، ۱۳۸۵).