قابلیت بازاریابی الکترونیکی نشان دهنده شایستگی شرکت در استفاده از اینترنت و سایر فن آوری های اطلاعاتی به منظور تسهیل در تعامل با مشتریان است. طبق نظر برودی و همکاران (۲۰۰۷)، تکنولوژی های بازاریابی الکترونیکی فراتر از تبلیغات مبتنی بر اینترنت و ارتباطات می باشد که شامل؛ مدیریت ارتباط با مشتری، فعالیت های فروش، تحقیقات بازاریابی و برنامه ریزی است(بریدی، سارن و تزوگاس، ۲۰۰۲).
مفهوم قابلیت بازاریابی الکترونیکی، ساختار چندبعدی است که از سه منبع تشکیل شده است: منابعIT ، انسانی و کسب وکار. بعد اول، منابع فن آوری اطلاعات، نشان دهنده پیاده سازی و به کارگیری مجموعه خاصی از فن آوری های بازاریابی الکترونیکی که شامل؛ اینترانت، اکسترانت، سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری و اتوماسیون نیروی فروش است، به منظور تسهیل در تبادل نظر و تعامل بیشتر با مشتریان می باشد(وایو و همکاران،۲۰۰۳). منابع انسانی، بعد دوم قابلیت بازاریابی الکترونیکی است که از طریق پیاده سازی فن آوری اطلاعات به ایجاد ارزش می پردازد(وایو و همکاران،۲۰۰۳؛ اسرینیواسون و همکاران، ۲۰۰۲؛ پوول و همکاران، ۱۹۹۷؛ هندرسون و همکاران، ۱۹۹۳). در کنار منابع انسانی، فرهنگ سازمانی باز و انعطاف پذیر، پذیرای فن آوری جدید و حامی یکپارچه سازی در سراسر سازمان می باشد (وایو و همکاران،۲۰۰۳). بعد نهایی قابلیت بازاریابی الکترونیکی، منابع کسب و کار است که نشان دهنده این است که تا چه حد فن آوری در سراسر سازمان یکپارچه شده است.
عملکرد ارتباط با مشتری و عملکرد سازمانی به عنوان نتایج موفقیت آمیز قابلیت های بازاریابی الکترونیکی ارائه شده است. پژوهش ها نشان دهنده پویایی قابلیت بازاریابی الکترونیکی است، زیرا نقشی که تغییرات در محیط رقابتی بازی می کنند در موفقیت و یا شکست سازمان حائز اهمیت است.
۲-۲-۱۰) شدت رقابت
شدت رقابت به موقعیتی که به دلیل وجود تعداد(زیاد) رقبا در بازار و فقدان فرصتهای رشد، که در نتیجه
رقابت بسیار شدید است، اشاره دارد(آیو و منگیو[۴۵]،۲۰۰۵). همچنین شدت رقابت، اشاره به اندازه رقابت به میزان متفاوت در میان عاملین صنعت دارد. بر طبق گفتههای پورتر(۱۹۸۰)، شدت رقابت یکی ازمهمترین عامل تعیینکننده در سوددهی شرکت در صنعت مورد نظر است. سطح شدت رقابت تعیینکننده انتخاب فعالیتها و پاسخهای استراتژیک میباشد(چن و میلر،۱۹۹۴). به هر حال همه فعالیتهای رقابتی موجب بروز پاسخهایی نمی شود. احتمال بروز یک پاسخ وابسته به دیدن اقدامات رقابتی و توانایی رقبا برای اندازه گیری نتیجه اقدامات رقبا است. سطح بازارگرایی یک شرکت تعیینکننده این است که آیا یک شرکت قادر است تا کل اطلاعات را پردازش کند و اقدامات لازم و مناسب را انجام بدهد یا خیر(گایور و همکاران، ۲۰۱۱). وقتی سطح شدت رقابت پایین است، شرکتها به خوبی میتوانند فعالیت کنند حتی اگر چندان بازار محور نباشند(گاتیگنون و روبرتسون،۱۹۹۱؛ کالی و جاورسکی،۱۹۹۰)[۴۶].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در محیطی که شدت رقابت در آن کم است، مشتریان انتخاب زیادی ندارند و بنابراین به آنچه که در بازار وجود دارد روی میآورند. در عوض، در شرایط افزایش رقابت، مشتریان گزینه های زیادی دارند، و محصولات و خدمات را به دلیل اینکه به نیازهای آنها پاسخ نمیدهند را رد می کنند. در نتیجه نهتنها سطح بالایی از رقیبگرایی، بلکه سطح بالایی از مشتریگرایی برای درک توقعات مشتریان مهم است، و همچنین سطح بالاتری از هماهنگی میانوظیفه ای بطور موثر و کارا به چالشها و مشکلات بازار پاسخ میدهد(گایور و همکاران، ۲۰۱۱).
۲-۲-۱۱) آشفتگی بازار
آشفتگی بازار اشاره به سطح بیثباتی در محیط بیرونی دارد که که شرکت را مجبور می کند تا استراتژیهایشان را در مواجهه با نیازهای در حال تغییر مشتریان، تغییر بدهند(گایور و همکاران، ۲۰۱۱). محیطی که با سطح بالای آشفتگی بازار، محصولات و پروسه تولید مشخص می شود، خیلی سریع کهنه و منسوخ می شود، شرکتها را مجبور می کند تا خط تولید و پروسه تولیدشان را تغییر دهند. پیدایش محصولات جدید تا حدی از نوآوریهای سایر رقبا گرفته می شود و تا حدی نیز به دلیل تقاضا از جانب مشتریان است. درک مناسبی از فعالیت رقبا و اولویت مشتریان برای سازمانها بسیار مهم است، بخصوص وقتی سطح آشفتگی بازار بالا باشد. بازارگرایی به سازمانها کمک می کند تا توانایی برای پذیرش و پاسخ به چالشهای ایجاد شده از طرف رقبا را توسعه دهند و نیازهای مشتریان در محیط آشفته و متلاطم را درک کرده و پاسخگو باشند(دیویس و همکاران،۱۹۹۱)[۴۷]. در عوض، در محیط ثابت، وقتی نیازهای مشتریان و اولویتهایشان مکرراً تغییری نکند، شرکتها به سوی بازار محوربودن حرکت نمیکنند(آپیا- آدو، ۱۹۹۸)[۴۸].
به عنوان مثال در هند برنامه آزاد سازی اقتصادی در هند از سال ۱۹۹۱ شروع شده، که باعث شده، شرکتهای خارجی وارد بازار هند شوند، مشتریان با انتخابهای گسترده و نامهای تجاری همراه باشند، و همچنین در کیفیت با هم به رقابت بپردازند(سینگ و گایور، ۲۰۰۹) .در نتیجه، مشتریان هندی که خیلی فهمیده هستند، و اولویتهای خود را هر روز تغییر می دهند(سوبرامانین و گوپالاکریشنا، ۲۰۰۱). برای همراه شدن با این برآیند، سطح آشفتگی بازار افزایش مییابد، شرکتها نیاز به آگاهی از تقاضاها و تمایلات آینده بر اساس یک روند متوالی دارند و بر طبق آن تغییر کنند. یک شرکت با سطح بالایی از آشفتگی بازار ممکن است توقعات بازار را در یک محیط آشفته بهتر درک کند.
۲-۲-۱۲) عملکرد ارتباط با مشتری
در این پژوهش، عملکرد مرتبط با مشتری متمرکز بر حفظ و رضایت مشتری است درحالیکه عملکرد سازمانی، دیدگاه گستردهتری نسبت به شرکت است. علاوه بر این که، قابلیت بازاریابی الکترونیکی ارتباط مثبتی با هر یک از نتایج عملکرد دارد، ادبیات موجود بیان کننده رابطه بین عملکرد ارتباط با مشتری و عملکرد سازمانی می باشد(دی و ونسلی، ۱۹۸۸).
مدیریت ارتباط با مشتری نشان دهنده حرکت به سوی پیشرفت های تکنولوژیکی به منظور تعامل مؤثرتر و کارآمدتر با مشتریان است(آهیرنی و همکاران، ۲۰۰۵). جایاچاندرن و همکاران (۲۰۰۵)، فن آوری را به عنوان منبعی برای حمایت از اجرای فرآیندهای (اطلاعاتی رابطهای که منجر به پاسخ سریع و مؤثر به مشتریان می شود را بیان نمودند . وو و همکاران بر این باورند که پذیرش تجارت الکترونیک منجر به تعاملات بیشتر و با کیفیت بالاتر با ذی نفعان شده و اطلاعات ارائه شده به مشتریان را افزایش می دهد، در نتیجه، پذیرش تجارت الکترونیک تحت تأثیر رضایت مشتری و توسعه روابط میباشد. براساس اینکه قابلیت بازاریابی الکترونیکی بر یکپارچگی و در دسترس بودن اطلاعات مربوط به مشتری تأکید دارد، نشان دهنده توانمندیهای شرکت در اعمال نفوذ اطلاعات به منظور خدمت بهتر به مشتریان است.
۲-۲-۱۳) عملکرد سازمانی
عملکرد سازمانی به تمامی موفقیتهای سازمان که از طریق فروش، دارایی، سود، ارزش بازاری و ارزش دفتری اندازه گیری می شود، اشاره دارد(بیگی و فطرس، ۱۳۸۸). در فرهنگ لغت حییم، واژه عملکرد به معنی اجرا، انجام، نمایش، کاربرجسته ترجمه شده است. از واژه عملکرد تعاریف زیادی شده است، اما در یک تعریف جامع میتوان گفت عملکرد به معنای ساختارها و هم به معنای نتایج است. رفتارها از فرد اجراکننده ناشی شده و عملکرد را از یک مفهوم انتزاعی به عمل تبدیل می کند. رفتارها فقط ابزارهایی برای نتایج نیستند، بلکه خود نتیجه به حساب میآیند و میتوان جدای از نتایج، در مورد آنها قضاوت کرد. در واقع، عملکرد نتیجه نهایی فعالیت است. این فعالیت به منظور سنجش عملکرد بر اساس اهداف قبلی ارزیابی می شود. همچنین عملکرد، نتیجه واقعی و قابل اندازه گیری تلاش است. اگرچه تلاش منجر به عملکرد میگردد ولی این دو را نمی توان با یکدیگر برابر دانست و میان این دو تفاوت فاحشی وجود دارد(بیگ زاد، علایی و اسکندری، ۱۳۸۹).
به اشتباه بسیاری بر این باورند که عملکرد عبارت است از سودآوری سازمان. واقعیت آن است که عملکرد شرکت بسته به نوع سازمان، تفکرات مدیریت، فلسفه وجودی و رسالت سازمان، شرایط محیطی و موارد بیشمار دیگری بررسی و اندازه گیری می شود. از این رو از شاخص ها و معیارهای متعددی بدین منظور بهره گرفته می شود (کفاشپور و سیاهرودی، ۱۳۸۸).
به طور کلی، عملکرد سازمانی به عنوان شاخصی است که میزان دستیابی یک شرکت به اهداف خود را مورد سنجش قرار میدهد. هانکوک اعلام می کند که سازمانها در سنجش عملکرد خود از اواسط دهه ۱۹۹۰ از شاخص های متنوعی همچون نرخ رشد سود، نرخ رشد دارایی های کلی و خالص، بازده فروش، بازده حقوق صاحبان سهام، رشد سهام بازار، تعداد محصولات جدید، بازده دارایی ها و … استفاده می کنند که تقریباً تمام این شاخص ها مربوط به مباحث مالی است از این رو برخی دیگر از صاحب نظران علاوه بر سنجه های مالی به عوامل دیگری نیز توجه کرده اند، مثلاً لی و کوی جهت سنجش عملکرد سازمانی از چهار شاخص مالی، سرمایه معنوی، منافع ملموس و منافع ناملموس استفاده کردند(مشبکی، ۱۳۹۱). ارزیابی عملکرد کسب و کار یکی از مهم ترین دستور کارهای مدیریت است؛ زیرا کلید دستیابی به بهبود مستمر در توانایی ارزیابی و سنجش مداوم عملکرد سازان است. بسیاری از سازمانها نیز اهمیت ارزیابی مداوم عملکرد را درک کرده اند و سیستمهای ارزیابی عملکرد متنوعی در سازمان به کار میبرند(فرناندز و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۲-۱۴)تعریف شرکتهای کوچک و متوسط در ایران
اکثر شرکتهای تولیدی در ایران در زمره شرکتها و بنگاههای کوچک و متوسط به شمار میروند که تقریبا ۷۵ درصد از بنگاههای این بخش را واحدهای تجاری کوچک تشکیل می دهند. بیش از ۶۳ درصد کل نیروی انسانی شاغل در صنعت ایران در بخش بنگاههای کوچک و متوسط مشغول به کار میباشند، از طرفی سهم این بنگاهها از ارزش افزوده ملی حدود ۳۰ درصد است.
در رابطه به تعریف بنگاههای کوچک و متوسط در ایران آراء بسیار کمی وجود دارد. وزارتخانهها، موسسهها و سازمانهای مختلف، با توجه به معیارهای خود تعارف مختلفی را از بنگاههای کوچک و متوسط ارائه می دهند. تعریفی توسط وزارت صنایع و معادن و وزارت جهاد کشاورزی ارائه شدهاست، که شرکتهای کوچک و متوسط، بنگاههای صنعتی و خدماتی با کمتر از ۵۰ نفر پرسنل میباشند، وزارت تعاون هم این معیار را پذیرفتهاست. مرکز آمار ایران در تعریف شرکتهای کوچک و متوسط مطابق با سالنامه آماری سال ۱۳۸۷، واحدهای تجاری را به ۴ دسته طبقه بندی کرده که عبارتند از: واحدهای تجاری ۱- ۹ نفر، ۱۰- ۴۹ نفر، ۵۰- ۹۹ نفر و یا واحدهایی که بیش از ۱۰۰ نفر پرسنل دارند. این طبقه بندی شباهتهایی با تعاریف ارائه شده توسط اتحادیه اروپایی (EU)[49] دارد. مرکز آمار ایران تنها بنگاههای تجاری با کمتر از ۱۰ نفر پرسنل را به عنوان شرکتهای کوچک و متوسط و بالاتر از این رقم را به عنوان واحدهای بزرگ تولیدی بهحساب می آورد. طبقه بندی فوق مورد قبول بانک مرکزی ایران نیز میباشد. برخلاف تعریفی که ارائه شد، اتحادیه اروپایی تعاریف شرکتهای کوچک و متوسط را برای بنگاههای کمتر از ۲۵۰ نفر به شرح ذیل ارائه نموده است: بنگاههای خرد[۵۰](۱- ۹ نفر)، بنگاههای متوسط[۵۱](۵۰-۲۴۹). علاوهبر این، گردش کالای آنها میبایستی کمتر از۴۰ میلیون یورو و با ترازنامه مالی کمتر از ۲۷ میلیون یورو باشد. نهایتا اینکه باید از لحاظ اقتصادی مستقل بوده و از نظر مالکیت نیز ۵۰ درصد آن شخصی باشد (طلوعی و حیدری، ۱۳۸۳).
۲-۲-۱۴-۱)اهمیت و نقش شرکتهای کوچک و متوسط در ایران
خوشبختانه موضوع بنگاههای کوچک و متوسط از جمله برنامههایی است که در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه تجربه شده است و با اجرای صحیح آن، افرادی که دارای قدرت خلاقیت، درجه مخاطره پذیری بالا و شم نوآوری هستند با تکیه بر توانمندیهای شخصی و دریافت منابع اندک میتوانند علاوه بر ایجاد کسب و کار جدید، برای دیگران نیز شغل ایجاد کنند. فارغ التحصیلان و جوانان جویای کار میتوانند از طریق آموزشهای مناسب، ایدههای جدید خود را به بنگاههای اقتصادی تبدیل کنند. نگاهی کوتاه و مختصر به ساختار نظام اقتصادی کشور، ما را به اهمیت و جایگاه شرکتها و بنگاههای کوچک و متوسط بیشتر متوجه می کند. صنایع کوچک در ایران ۹۳ درصد کل واحدهای صنعتی را تشکیل میدهد. به طور متوسط ۴۵ درصد اشتغال بخش صنعت توسط صنایع کوچک ایجاد شده و پیش بینی می شود در طول برنامه چهارم توسعه، ۳۵۰ هزار فرصت شغلی دیگر نیز از این طریق در کشور ایجاد شود تا رشد مناسبی در سازماندهی صنایع کوچک حاصل شود. مطالب فوق آمار بخشی از بنگاههای کوچک و متوسط را که توسط وزارت صنایع و معادن ارائه شده است، شامل می شود. سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران، تنها متولی بسترسازی و ایجاد زیر ساختهای مورد نیاز برای استقرار صنایع کوچک در شهرکهای صنعتی است. با توجه به آمار فوق و با قبول این فرض که اندازه بنگاههای اقتصادی در بخش کشاورزی و خدمات به طور متوسط کوچکتر از اندازه بنگاهها در بخش صنعت است. میتوان اظهار نمود که در مجموع سهم بنگاههای کوچک و متوسط از کل اشتغال کشور بیش از ۵۰ درصد است.
نکته قابل اهمیت آنکه با توجه به جایگاه بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط در اقتصاد جهان، در کشورمان تنها بخش صنعت و آن هم فقط در بخش بنگاههای کوچک دارای متولی رسمی مشخص برای بسترسازی است و سایر بخشهای اقتصادی و بنگاههای خرد و متوسط بدون متولی خاص، رها شده اند.
از مهمترین مزیتها و ظرفیتهای بنگاههای کوچک و متوسط در ایران میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- انعطاف پذیری بالا؛
-
- رشد و توسعه کارآفرینی (در گروه های مختلف سنی، جنسی، تحصیلی و …)؛
-
- پرورش و بروز قوه خلاقیت و نوآوری؛
-
- پتانسیل بالای جذب نیروی کار و سهم قابل توجهی از اشتغال کشور،
-
- تامین نیروی انسانی متخص برای شرکتهای بزرگ؛
-
- کم بودن هزینه خروج از صنعت این شرکتها در مقایسه با شرکتهای بزرگ؛
-
- سهم کم واردات مواد خام در کل مواد مصرفی؛
-
- کاهش اختلاف درآمدی و منطقه ای در جریان توسعه اقتصادی؛
-
- تجمیع پس اندازهای کوچک جهت سرمایه گذاری و استفاده از منابع و مواد خام محلی؛
-
- قابل استقرار بودن آنها در بسیاری از مناطق و اجرای آن توسط صنعتگران بومی (ادراکی، ۱۳۸۶).
۲-۳) پیشینه پژوهش
۲-۳-۱)پژوهشهای داخلی
-
- رضایی دولت آبادی و خائف الهی (۱۳۸۵) در یک مطالعه با عنوان « مدلی برای تعیین میزان تاثیر بازارگرایی بر عملکرد کسب وکار با توجه به قابلیت های بازاریابی در صنایع پتروشیمی ایران» ، ابتدا به بررسی دیدگاه ها و مدلهای بازارگرایی و تاثیر آن بر عملکرد کسب و کار با توجه به قابلیت های بازاریابی پرداختهاند، سپس روابط علی میان فرهنگ بازارگرایی، هوشمندی بازار، قابلیت های بازاریابی و عملکرد کسب وکار را بررسی کرده و با بهره گرفتن از مدلسازی معادلات ساختاری و بر اساس داده های حاصل از محیط صنعت پتروشیمی ایران، مدلی مفهومی و تصمیم ساز را برای تعیین پیوندهای علی موثر بر عملکرد کسب وکار پیشنهاد کرده و مورد آزمون قرار دادهاند. نتایج این پژوهش حاکی از این است که عملکرد کسب و کار در فضای رقابتی کنونی تحت تاثیر یکپارچکی بازارگرایی و قابلیت های بازاریابی است. پژوهشهای متعددی نشان میدهد که رابطه مثبتی بین بازارگرایی و عملکرد کسب و کار وجود دارد. به منظور بهبود رابطه بازارگرایی با عملکرد کسب و کار از متغیرهای تعدیل کننده مانند کارآفرینی، استراتژی، آشفتگی تکنولوژی و متغیرهای میانجی مانند نوآوری، کیفیت، محصول، مدیریت ارتباط با مشتری و … استفاده می شود. با توجه به عدم بررسی متغیر میانجی قابلیت های بازاریابی در مطالعات رابطه بازارگرایی و عملکرد کسب و کار، انگیزه اصلی این پژوهش مهیا گردید و شکل(۲-۴) توسعه داده شد.
(رضایی دولت آبادی و خائف الهی، ۱۳۸۵: ۱۵۴)
عملکرد کسب و کار
- عملکرد مشتری
- عملکرد بازار
- عملکرد مالی
فرهنگ بازارگرایی
- مشتریگرایی
- رقیبگرایی
- هماهنگی بین بخشی
قابلیت های بازاریابی
ارتباط با مشتری