۲-۴٫ اسماء الحسنی از دیدگاه عرفان
«از دیدگاه عرفا، صفات و اسماء حسنای الهی، تجلیات و ظهورات ذات مقدس حقاند و در واقع واسطه ارتباط جهان خلقت و خصوصیات موجود در اشیا با ذات متعال هستند، پس اسماء و صفات واسطه ذات و میان مصنوعات اوست، چنانکه به قهر خود، ما را مقهور خویش کرده و به نامحدودی خود ما را محدود و به بینهایتی خود، برای ما نهایت قرار و به رفعت خود ما را به پایین آورده است.»[۲۹۰]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بنابراین اسماء حسنای پروردگار واسطههایی برای محور اعیان موجودات و حدوث حوادث بیشمار در آنها هستند، زیرا خداوند مخلوقات را آفریده که وجود لطف و رحمت خود را شامل حال آنها کند، نه اینکه بهطور مستقیم مانع رسیدن رحمت به آنها بوده باشد.
«و لا یحیطون بشئ من عمله الا بما شاء: و آنان به چیزی از دانش او احاطه ندارد مگر به آنچه او بخواهد.»[۲۹۱]
«تمام اسماء حسنی از آن خداوند است و ذات و صفات خداوند و تمام افعال او سراپا زیبایی است و در او به غیر از خیر، احسان، رحمت، نعمت و برکت چیزی دیگری نیست. خداوند رحمان، رحیم، سبحان، کریم، عفو، واسع، خالق و سراپا سلام است. در بین اسماء الهی، اسمی پیدا نمیکنید که دردآور و رنجآفرین باشد و انسان از شنیدن آن اسم ناراحت بشود و تکان بخورد.»[۲۹۲]
مظاهر حقایق اسمای الهی، ائمه اطهار هستند که با اراده و مشیت خداوند پرتوی آن اسماء در وجود آنها متجلی شده است و واسطه فیض میان خدای رحمان و موجوداتاند و رحمت، هدایت، رأفت و غفران به وسیله آنها از حقتعالی به مردم میرسد، پس آنچه از اسماء حسن حق مدنظر است، حقیقت آنهاست نه لفظ و حروف؛ بنابراین باید از دنیای لفظ گذشت و به حقیقت پیوست، زیرا هر چه در جهان به چشم میخورد از آثار اوست و عین واقعیات و از اسمای حقیقی هستند؛ بنابراین معانی و حقایقی که بیان کننده کمال است به خداوند نسبت دارد و نقص، نیستی و زشتی از او سلب میشود.
۲-۵٫ عدد اسماء الحسنی
در رابطه با تعداد اسماءالهی آیات و روایات متعددی است که در آنها تعداد اسامی حقتعالی را ذکر کردهاند و در هریک عددی برای اسماءذات اقدساله در نظر گرفتهاند. «در قرآن کریم ۱۳۲ اسم ذکر شده است، اما روایات درباره تعداد اسماء الهی مختلف است. بعضی روایات ۹۹ اسم را ذکر کردهاند که اگرچه روایات ۹۹ اسم از فریقین نقل شده و مستفیض است، ولی الفاظ تمام روایات در۹۹ متفق نیست در بعضی روایات ۳۶۰ اسم ذکر شده است. در دعای جوشن کبیر ۱۰۰۰ اسم الهی آمده و در بعضی روایات وارد شده است که خدای سبحان ۴۰۰۰ اسم دارد.»[۲۹۳]
از روایات متعدد میتوان نتیجه گرفت که نمیتوان تعداد مشخصی اسم برای ذات مقدس حق درنظر گرفت، زیرا به اعتبارات و تجلیات گوناگون، اسامی مختلفی بر او اطلاق میشود که هر اسم نشاندهنده کمالی از کمالات اوست و چون تجلیاتش بینهایت است، اسامی و نامهایی که میتوان برای او درنظر گرفت، بیشمار است. برای نمونه در روایتی از پیامبر اکرم آمده است: «ان لله تسعه و تستعین اسما"- ماه الاّ واحدا- من احصاها دخل الجنه، انه وتر یحب الوتر: خداوند نود و نه اسم – یکصد الا یک اسم- دارد، هرکس آنها را شمارش کند وارد بهشت میشود، خداوند فرد است و فرد را دوست دارد.»[۲۹۴]
همچنین روایتی از امام رضا نقل شده است که اسماء الهی را ۹۹ اسم میداند: «قال رسولالله: لله عزوجل تسعه و تسعون اسما من دعا الله لهما استجاب له و من احصاها دخل الجنه: خداوند نودونه اسم دارد که هرکس خدا را به آن بخواند، دعای او را مستجاب میکند، و هرکس آنها را شمارش کند داخل بهشت میشود.»[۲۹۵]
همانطور که گفتیم این اسامی و صفات بخشی از صفات جمال هستند که اوصاف کمال، ذات حق هستند و بخشی دیگر از اوصاف، هرگونه نقص را از ذات مقدس حق دور میکند که صفات جلال نام دارند. بعضی از این اسماء به اعتبار فعلی است که از خدایتعالی صادر میشود و پارهای دیگر وصف خداوندست. صفاتی مانند قیومیت، خالقیت، مالکیت، رازقیت، به اعتبار افعال خدا و صفاتی مانند عدل، صدق، حکمت و … صفات افعال خدا هستند.»
پس از توضیح و بررسی اسماء و صفات الهی و بحث درباره انواع و تعداد آنها، اینک به بررسی اسامی پربسامد ذات مقدس الهی در ادعیه شیعه و مناجات شاعران میپردازیم.
۲-۶٫ اسامی پر تکرار در ادعیه
آدمی در مناجاتها و نیایشهای خود با خدای یگانه از نامها و صفات او استفاده میکند و با توجه به موقعیت و خواسته خود این اسماءالحسنی را بر زبان جاری میکند و باب سخن را میگشاید، هرچند تمام این اسامی، اسماءالحسنی هستند و ویژه خداوند متعالاند، اما بعضی از آنها از تکرار بیشتری برخوردارند مانند: الله، رب، کریم، رحمن، رحیم، ستار و … و بعضی بسامد کمتری دارند، ولی هرکدام از این اسامی حاوی معانی بلندی هستند و با جاریشدن بر زبان، روح و قلب انسان، موجب عمیقترشدن پیوندش با معشوق شده و سبب آرامش وی میشود.
۲-۶-۱٫ الله
نام الله در میان اسامی خداوند از بسامد بسیار بالایی برخوردار است که از چهار حرف تشکیل شده و اگر حروف آن را به ترتیب برداریم، باز هم چیزی از معنای اصلی آن که دلالت بر وحدت خداوند دارد، از دست نمیدهد. برای مثال: اگر همزه اول را از سر آن برداریم «لله» میماند که به این معناست: همه چیز از آن خداست، اگر الف و لام را برداریم «له» باقی میماند؛ یعنی بازگشت همه چیز بهسوی اوست و اگر الف و لام و لام را برداریم تنها حرف «ه» میماند که آن هم دلالت بر وحدت خداوند دارد؛ بنابراین اسمی است که هرکدام از حروفش متضمن معانی بلند است.[۲۹۶]
کلمه الله اختصاص به ذات حق دارد و مستجمع همه صفات جمال و جلال الهی است. «بعضی گفتهاند که «الله» مشتق از «اله» بهمعنای «مالوه»؛ یعنی معبود است و علت این نامگذاری آن است که او معبود همه است و همه او را مستحق عبادت و بندگی میدانند ازاینرو تنها او را عبادت کرده و دیگری را لایق و شایسته بندگی نمیدانند. بعضی دیگر معتقدند که الله مأخوذ از «الوله» است که بهمعنای «تحیر» است. علت این نامگذاری آن است که عقلاء متحیر از پیبردن به حقیقت ذات او هستند. و برخی دیگر لفظ الله را از «الوله» بهمعنای محبت شدید مشتق دانسته و از آن جهت خداوند را الله گویند که به نحو شدید محبوب همه موجودات است.»[۲۹۷]
طبق تعریفی که از الله شد هم معبود آدمی هست و هم محبوبش سالک، با بردن نام الله رشته محبت و صمیمیت را بین خود و خالق خویش محکم میکند، بدینسان بهراحتی با محبوب خویش نیازها و درد دلهایش را بیان میکند.
در بخشی از دعای سمات که در ادامه میآوریم، مشاهده میکنیم که هرگاه انسان بخواهد حوائجش را از درگاه باریتعالی بخواهد، ابتدا نام الله را بر زبان جاری میکند و پس از آن نام و صفات دیگر خداوند را ذکر میکند، زیرا همانطور که گفته شد، نام الله جامع همه نامهای اوست و همچنین میان عبد و معبود پیوند الفت و محبت به وجود میآورد.
«یا الله یا حنان و منان یا بدیع السموات و الارض؛ یا ذالجلال و الاکرام؛ یا ارحم الراحمین: ای خدا؛ ای مهرپیشه و ای نعمتبخش؛ ای پدیدآورنده آسمانها و زمین؛ ای صاحب جلال و بزرگی؛ ای مهربانترین مهربانان.»[۲۹۸]
از مشتقات الله میتوان لفظ «اللهم» را نام برد که به دلیل بسامد بالای آن در ادعیه، به توضیح درباره آن میپردازیم: پایه و اساس اللهم «الله» است که به جای «یا» در اول الله، «م» در آخرش قرار گرفته است تا عظمت و برتری الله را نمایان کند؛ زیرا الله بر همه چیز مقدم است و هیچ چیز بر آن تقدم نخواهد داشت. در این کلمه نیز این تقدم و تأخر مراعات شده است؛ یعنی انسانی که دعا میخواند با بردن نام الله این امکان برایش فراهم میشود تا با خالق خویش سخن بگوید و در پیشگاهش طلب حاجت کند که این گفتگو با خدا و طلبکردن هم با اراده و مشیت حق است که به بنده خویش اجازه دعاکردن و شرفیابشدن در حضور و پیشگاه حق را میدهد.
«اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کلی شئ: خدایا من از تو میخواهم به آن رحمتت که همه چیز را فرا گرفته است.»[۲۹۹]
«اللهم اصنع بی ما انت اهله و لا تصنع بی ما انا اهله: خدایا با من آن کن که سزاوار توست و نکن با من آنچه لایق من است.»[۳۰۰]
۲-۶-۱-۲٫ نسبت آوردن کلمه الله و خواسته در دعا
اگر به آغاز ادعیه شیعه و فرازهایی از آنها نگاه کنیم می بینیم که اکثر آنها با لفظ «اللهم» شروع میشود و چون کلمه «الله» جامع و نام کاملی است که همه صفات کمال، جمال و جلال در آن جمع شده است، بنده نیازمند درگاه حق، میتواند تمام خواستههایش را از درگاه باریتعالی بخواهد، زیرا «الله» از گستردگی و جامعیت برخوردار است و سالک جز فقر، انکسار، ذلت، بیچارگی، تضرع و زاری در خود چیزی نمییابد و حضرت حق را سرشار از رحمت، کرامت، لطف، محبت، مغفرت و عدالت به این خاطر دست نیاز بهسوی مقامی بلند مرتبه و غنی با لذات دراز میکند و سئوالش را از رحمت واسعه او اظهار میکند.
«اللهم اغفرلی کل ذنب اذنبته و کل خطیئه اخطاتها: خدایا بیامرز مرا هر گناهی که کرده ام و هر خطایی که از من سر زده است.»[۳۰۱]؛ «اللهم الهمنا طاعتک و جئبنا معصیتک و یسر لنا بلوغ ما نتمنی من ابتغائ رضوانک…: خدایا بر ما الهام کن فرمانت بریم و دور کن ما را از نافرمانیات و آسان کن برای رسیدن به آنچه آرزومندیم از خشنودیت… .»[۳۰۲]
۲-۶-۲٫ اله
«اله یکی از اسماء حسنای الهی است که چندین بار در قرآن آمده و از این جهت خدا را اله میگویند که معبود همه است. اله بهمعنای «مألوه»؛ یعنی معبود و در حقیقت کسی که سزاوار بندگی است و شایستگی آن را دارد که معبود عالمیان شود، ذات پاک پروردگار متعال است، زیرا او خالق همه موجودات است.»[۳۰۳]
فرد دعاکننده نیز پس از بردن نام اله خواستههایی از محبوبش میخواهد که هنگام رجوع به او شرمنده نباشد و فراتر اینکه محبوب را و پیوستن به او و عشق او را از او میخواهد؛ محبوبی که از کران تا کران هستی، از پستی و بلندی هستی، همه مخلوقات با تمام هویت وجود خود، در دایره رحمت واسعه و فیض بینهایت او به سر میبرند و لحظهای از او جدا نیستند و نمیتوانند جدا باشند.
«الهی لیس لی وسیله الیک الا عواطف رأفتک ولا لی ذریعهُُ الیک الاعوارف رحمتک: خدایا من وسیله ای به درگاهت ندارم جز عواطف ومهرت ودستآویزی جز عطاهای رحمتت بهسویت ندارم.»[۳۰۴]؛ «الهی ان کان قل زادی فی المسیر الیک فلقد حسن ظنی بالتوکل علیک: خداوندا اگر توشهام در سفر به درگاهت اندک است، ولی خوشبینم به اعتماد و توکل بر تو.»[۳۰۵]؛ «الهی من ذالذی ذاق حلاوه محبتک فرام منک بدلا و من ذالذی انس بقربک فاتبغی عنک حولک: ای خدا کیست که مزه شیرینی دوستیت را چشیده باشد؟ و غیر تو را به جای تو اختیار کند و آن کیست که به مقام قرب تو انس یافته و لحظه ای از تو روی گردانیده؟»[۳۰۶]
امام سجاد در ابتدای این فرازها سخن را با نام اله آغاز میکند و میبینیم مضمون این بخشها از صمیمیت و محبتی خالص، میان خالق و مخلوق برخوردار است.
«الهی فاجعلنا ممن اصطفیته لقربک و ولایتک واخلصته لودک المحبین ومحبتک وشوقته الی لقائک ورضیته بقضائک:خدایا مارا از کسانی مقرردار که اورا برگزیدی برای قرب و ولایتت وبرای مهر ودوستی خودت خالصش کردی وبرای ملاقات خود تشویقش کردی اورا برای قضای خود راضی نمودی.»[۳۰۷]
۲-۶-۳٫ رحمن و رحیم
رحمت خدا دو گونه است: رحمن که رحمت عام خداست و رحیم که رحمت خاص اوست.
۲-۶-۳-۱٫ رحمن (رحمت عام)
در توضیح رحمن آمده است: «ذات مقدس که صاحب رحمت شامله است، بر تمامی بندگانش از مؤمن و کافر، روزیدهنده ایشان است؛ بلکه رحمت واسعه او همه موجودات را فرا گرفته.»[۳۰۸]
رحمن یعنی کسی که رحمتی دارد که شامل تمام موجودات میشود، مثل رحمت رزق و عمر و… «و رحمتی وسعت کل شئ: رحمت من هر چیزی را شامل است.»[۳۰۹]
رحمانیت خداوند رحمت واسعهای است که تمام بندگان خدا را فراگرفته است و در این دنیا چه مؤمن و چه کافر را تحت پوشش لطف و مهربانی و بخشندگی خود قرار میدهد. «واژه رحمن جز برای خدایتعالی به دیگران اطلاق نمیشود، همانطور که معنای آن درباره دیگری صحیح نیست؛ زیرا او کسی است که شعاع رحمتش همه چیز را فراگرفته و بر همه گسترش یافته.»[۳۱۰]
۲-۶-۳-۱-۱٫ ارتباط آوردن نام رحمن با خواسته
برای نمونه دعای کمیل با این صفت خداوند آغاز میشود تا یادآور این مطلب باشد که رحمت خداوند وسیع است و شامل همه موجودات میشود و همه چیز را فراگرفته است، پس ما خدایی را میخوانیم که بینهایت رحمن است و هر چیزی را که آفریده مشمول رحمت خود میکند و هر که را در هر مقامی باشد، هر چه از او بخواهد دریغ نمیکند: «اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شئ: خدایا من از تو میخواهم به حق آن رحمتت که هر چیز را فرا گرفته.»
۲-۶-۳-۲٫ رحیم (رحمت خاص)
رحمت خاص خداوند مخصوص اهل ایمان است «و الله یختص برحمته من یشاء: خداوند هر که را بخواهد مخصوص رحمتش قرار میدهد.»[۳۱۱]
«واژه رحیم در غیر الله به کار میرود. او خداوندیست که رحمتش فزونی یافته است. خدایتعالی میگوید: «ان الله غفور رحیم»[۳۱۲] و در وصف پیامبر گفته: «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف الرحیم: بهراستی پیامبری از خودتان آمد که سختی و رنجتان بر او ناگوار و بهشدت، خواهان ایمان شماست و به مؤمنان هم مهربان و رحیم است.» گفته شده خدایتعالی رحمن دنیا و رحیم آخرت است؛ زیرا احسان و بخشش او در دنیا مؤمن و کافر را شامل میشود و فرامیگیرد و در آخرت ویژه مؤمنان است.»[۳۱۳]
رحمت رحیمیه خداوند شامل بندگانی میشود که اطاعت امر پروردگار را نمودهاند و به بندگی و عبادت پایبند باشند و با خلق خداوند نیز به مهربانی رفتار کنند و به آنها سختگیر نباشند و حق آنها را ضایع نکنند. «و کان بالمومنین رحیما: خداوند به مؤمنان رحیم است.»[۳۱۴]
«عدهای گفتهاند خداوند در دنیا رحمان است و در آخرت رحیم، علتش این است که در دنیا احسانش شامل مؤمنان وکافران میشود؛ ولی در آخرت مختص به مؤمنان خواهد بود، چه اینکه در قرآن آمده «وکان بالمؤمنین رحیما.»[۳۱۵]
خداوند مهربان بهاقتضای رحمت خاص خود اسباب آمرزش را فراهم میکند و گناهان بنده را میبخشد و با کمال بینیازی، از مخلوقات برای جذب خلایق به خودش، رحمت و مهربانی و محبت خود را نثار آنها میکرده و عفو و بخشش را شامل آنها میکند و این چنین است که در جایجای مناجاتها و دعاها سخن از رحمت پروردگار است و به واسطه رحمت حق از او طلب آمرزش، مغفرت، احسان، نعمت، نیکی و حوایج را از درگاه حق میکند: «یا من سعد برحمته القاصدون: ای آنکه ارادتمندان به مهرت خوشبخت شوند.»[۳۱۶]
امام حسین در دعای عرفه میفرماید: «و لولا رحمتک لکنت من الهالکین: اگر رحمت تو نباشد از هلاک شوندگان باشم.»[۳۱۷]
در مناجات الخائفین امام سجاد رحمتی را طالب است که خاص موحدان و یکتاپرستان است: «الهی لا تخلق علی موحدتک ابواب رحمتک: خدایا درهای رحمتت را بر روی یکتاپرستان نبند.»
۲-۶-۳-۲-۱٫ نسبت رحیمبودن خداوند با خواسته