الف)با بهره گرفتن از سلاح:
وجود سلاح در دست فرد می تواند موجب برتری و تفوق وی بر قربانی،حصول سریع مقصود،از بین بردن مقاومت قربانی،کاهش خطر ارتکاب جرم، سهولت در فرار از مهلکه و افزایش احتمال موفقیت گردد. بنابراین سلاح وسیله ایست که می تواند معامله قدرت را در میان بزهکار و بزه دیده به نفع دارنده آن بر هم زند وبه کارگیری آن از قدیم الایام مرسوم بوده است. سلاح مورد استفاده در ارتکاب قتل را می توان به دو دسته اصلی سلاح گرم و سلاح سرد تقسیم و میزان کاربرد آنها را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-سلاح گرم:
سلاحهای گرم را می توان به لوله کوتاه و لوله بلند تقسیم نمود که نوع اخیر به نوبه خود به دو دسته جنگی و شکاری قابل تقسیم است. قتل های واقع شده با سلاح گرم از نظر امنیتی و اجتماعی حساسیت برانگیز و معمولاً بیشتر از سایر روشها توجه مردم و مسئولین را به سوی خود جلب می نماید.
استفاده قاتل از سلاح گرم برای ارتکاب قتل به شرایط فرهنگی، اجتماعی و محلی و میزان دسترسی او به سلاح بستگی دارد. مثلاً در استان سیستان و بلوچستان به واسطه هم مرز بودن آن با پاکستان و افغانستان ، داری شرایط خاص هستند و قرار داشتن در مسیر اشرار و قاچاقچیان مسلح ، دسترسی مردم به سلاح و استفاده از این روش بیشتر از سایر مناطق کشورمان می باشد سلاح گرم لوله کوتاه به لحاظ حمل و نگهداری و به کارگیری آسان آن بیشتر از سلاح گرم لوله بلند مورد استفاده قرار میگیرد.لیکن استفاده از سلاح گرم لوله بلند در قتل های عمد را شاید بتوان با عدم تمایل بزه کار به مواجه شدن با قربانی اش توجیه نمود.
۲-سلاح سرد:
معمولاً به هر جسمی غیر از سلاح گرم که قدرت کشتن انسان را داشته باشد سلاح سرد اطلاق
می شود. اجسام برنده نوک تیز مانند کارد، چاقو،دشنه،قمه،بیل و کلنگ و اشیاء سخت مانند دیلم،باتوم،لوله و امثالهم درزمره سلاح های سرد قرار دارند که استفاده از این اقلام در ارتکاب قتلهای مختلف مشاهده شده است.
۳-خفگی:
انسداد مجاری تنفسی منجر به وقوع مرگ را اصطلاحاً خفگی می نامند برخی از قاتلین با بهره گرفتن از روش های مختلف اقدام به خفه کردن مقتولین خود می نمایند روش های ارتکاب قتل به طریق خفگی را میتوان به شرح ذیل تقسیم نمود:
-خفگی در آب
-خفگی در اثر استنشاق گازهای سمی
-خفگی در اثر فشار وارده به قفسه سینه
-خفگی در اثر حلق آویزی
-خفگی در اثر انسداد مجاری تنفسی با دست، رشته یا ریسمان و قرار دادن اشیاء خارجی در حلق و گلو.
کثرت بهره برداری از حلق آویزی و انسداد مجاری تنفسی با دست و ریسمان برای ارتکاب قتل نسبت به سایر روش های خفگی بیشتر است(شیخ آزادی و توفیقی:۱۳۷۷ ،۱۲۷).
۴-مسموم کردن:
زهر دادن یکی از قدیمی ترین طرق ارتکاب قتل می باشد. سم عبارت از هر گونه عاملی که اگر بر مقادیر کمی وارد بدن انسان یا حیوان گردد، اثر بیمار کننده یا کشنده داشته باشد. ارتکاب قتل از طریق مسموم کردن مقتول از جمله روش های مورد استفاده زنان می باشد. مثلاً سالیان درازی است که آرسنیک به عنوان یکی از سموم کشنده مورد توجه و استفاد این طبقه از قاتلین قرار گرفته است.
۵-سوزاندن:
سوزاندن فرد به قصد قتل و از بین بردن او و سلب حیات شیوه ای زجر آور و وحشتناک است که ریشه در عمق درنده خویی و بی رحمی قاتل دارد. استفاده از این روش چندان رایج نیست اغلب سوزاندن جسد یا محل ارتکاب جرم توسط قاتل به منظور از بین بردن آثار و علائم و مدارک جرم یا از بین بردن هویت متوفی، جهت جلوگیری از شناسایی هویت وی و نهایتاً شناسایی و دستگیری خودش صورت می گیرد.
ه)سایر شیو ها:
روش های دیگری مانند اتصال برق به بدن قربانی،پرتاب قربانی از بلندی، کوبیدن طفل بر زمین،زندهبه گور کردن، پرتاب نارنجک و مواد منفجره،انداختن قربانی در چاه از جمله شیوه های مورد استفاده قاتلین ایرانی برای کشتن قربانیان بوده است.(پرویزی،۱۳۷۹ ص،۶۷)
۲-۴-طبقه بندی انگیزه های وقوع قتل عمد از دیدگاه پلیسی:
شاید با طبقه بندی قتل های عمد واقعه بر اساس انگیزه مرتکبین بهتر بتوان انگیزه های موجود در ارتکاب قتل ها را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد از این روی می توان قتل را به دو نوع مهم و اصلی تقسیم بندی نمود:۱-قتلهای تعارض آمیز۲-قتل های تجاوزگرانه(نجفی ابرند آبادی،۱۳۷۸ ،۷۹)
۲-۴-۱-قتل های تعارض آمیز:
منظور از تعرض،وجود هر گونه اختلاف و ناسازگاری بین دو یا چند نفر بر سر موضوعی خاص است که منجر به تبادل خصومت و نهایتاً خشونت در میان آنان و مرگ یک یا چند نفر می گردد. از این نقطه نظر قتل های تعارض آمیز را بر اساس نوع اختلافات و ناسازگاری های موجود در میان انسان ها که منجر به وقوع قتل گردیده می توان به صورت زیر طبقه بندی نمود:
۱-قتل های تعارض آمیز مواجهه ای
۲-قتل های تعارض آمیز خانوادگی
۳-قتل های تعرض آمیز مالی
۲-۴-۱-۱- قتل های تعارض آمیز مواجهه ای(نزاع):
در این قبیل قتل ها اغلب تعارض در طول زمان پدید نمی آید و قاتل ومقتول رابطه آشنایی یا خانوادگی یا فامیلی چندانی با همدیگر ندارند بلکه بیشتر غریبه هایی هستند که به طور خواسته یا ناخواسته و عمدتاً به صورت تصادفی در مجاورت یکدیگر واقع شده و بروز یک تعارض کوچک میان آنان سببدرگیری لفظی یا جسمی و نهایتاً قتل یکی توسط دیگریمی گردد از یک دیدگاه دلایل وقوع قتل های تعارض آمیز را می توان به سه دسته به شرح زیر تقسیم کرد:
۱-عدالت خواهی:
در وقایع مذکور،یک تخلف یا خطای ساده از جانب طرف مقابل منشا بروز درگیری بوده رفتار پرخاشگرانه منجر به مرگ در واکنش به تخلف یا خطا صورت گرفته و جنبه سزادهی دارد. قاتل با این پرخاشگری،درصدد ترمیم آثار خطا یا توهین یا تحریک طرف مقابل برمی آید.
۲-دفاع از حیثیت و شرافت:
گاهی مواقع نقض اصول نزاکت مثل نگاه های تحقیر امیز یا تمسخر آمیز به دیگری متلک گفتن، دشنام دادن و تنفس گش طلبیدن موجب واکنش از جانب بزه دیده(توهین شده) می گردد و در این موقعیت احساس ترمیم حیثیت منجر به بروز زد و خورد و مرگ طرف مقابل می شود.
۳-دفاع شخصی:
برخی مواقع حرکت و اقدام یکی از طرفین چنان ترس آور است که سبب وحشت قاتل می شود و او ر به سوی ارتکاب جرم سوق می دهد. بناباین مقتول در نظر قاتل چنان خطرناک جلوه می کند که جز کشتن وی راه دیگری را ر پیش رو نمی بیند(نجفی ابرند آبادی،۱۳۷۸ ،۶۸).
شرایط و اوضاع و احوال قتل های مواجه ای:
اصولاً در قتل های تعارض آمیز مواجهه ای که قاتل و مقتول رو در روی هم قرا ر می گیرند سه عامل عینی منجر به تشدید درگیری و تبدیل شدن به قتل می شود، کهباید مورد توجه قرار گیرند. عوامل مذکور عبارتند از:
الف:افزایس خشونت تا بی نهایت:قتل های تعارض آمیز مواجهه ای دارای روندی است که تجزیه و تحلیل آن موجب تقسیم بندی آن به چهار مرحله به شرح زیر می شود:
مرحله اول-خطا یا توهین:شخص اول قاعده ای را نقض می کند یا از دستورات تبعیتنمی نماید یا ایجاد مزاحمت می کند و یا از پرداخت کرایه ماشین خودداری می ورزد یا هل می دهد.
مرحله دوم-هشدار:شخص دوم اعتراض می نماید،سرزنش می کند دشنام می دهد،تحقیر می کند تقاضای عذرخواهی یا ترمیم خسارت می نماید یا اطرف مقابل را تهدید می کند.
مرحله سوم-تشدید: شخص اول برخطا یا توهین خود اصرار می ورزد، کارهایش را تکرار می کند،از عذرخواهی خودداری می نماید.
مرحله چهارم-گلاویز شدن:طرفین به صورت فیزیکی گلاویز ودرگیر می شوند و خشونت تشدید
می گردد و در نهایت منجر به مرگ یکی از آنها می شود.