تحلیل پروژه (تحلیل ارزیابیها، درسهای آموخته شده) میتواند به شناسایی دانش مورد نیاز برای حل برخی مسائل خاص در طول پروژه منجر گردد (جهانیان، ۱۳۸۲).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شناسایی دانش
رئیس مدیریت بازرگانی اروپا در سال ۱۹۹۷ داراییهای سازمان (دانش سازمان) را بهنحوی سودمند طبقهبندی کرد. این طبقه بندی به شرح زیر است:
فرد: کارگر دانش واحد اصلی ایجاد، ذخیره و استفاده از دانش در سازمان است.
گروه: شبکهها، همرسمی و هم غیررسمی، از نظر دانش سرمایه مهمیاند که معمولاً غیرعینی هستند. گروههای متشکل ازکارکنانیکه دارای تجربیات مشترک اند، معمولاً مجموعه متزایدی از دانش را بهوجود میآورند.
سازمان: کل سازمان میتواند بهصورت نهادی نگریسته شودکه نتایج مجموعهای از دانش را نتیجه میبخشد.
ارتباطهای دانش: هر سازمانی ارتباطهایی با مؤسسات دیگر (مانند تأمینکنندگان و مشتریان) برقرار میکند تا دانش را مبادله کند.
شناسایی سرمایههای مربوط به هریک از سطوح دانش کار مشکلی است تخصصهای فردی به متخصصان یا مدیران ارشد محدود نمی شود. تمایز قائل شدن میان ذخایر واقعی دانش اشخاص مختلف یا دسترسی به دانشهای دیگر کار دشواری است، اما برای کسب و کارهایی که می خواهند در گردونه رقابت باقی بمانند، تشخیص و شناسایی دانش موردنیاز برای پشتیبانی استراتژیهای رقابتی ضروری است. تشخیص دانش، تلاش ساخت یافته برای تعیین خلاءها و نواقص دانش یک شرکت است. هرچه این فاصله بزرگ تر باشد، دستیابی به اهداف استراتژیهای مشترک دشوارتر می شود (جعفری و کلانتر، ۱۳۸۲). یک راه برای شناسایی دانشی که باید دراختیارگرفته شده و کسب گردد (دانشی که در ذهن افراد متخصص سازمان وجود دارد) انجام ممیزی دانش است، به کمک انجام یک ممیزی، انواع دانش موردنیاز، منابع، نقاط ضعف و قوت، جریانهای دانش و … که جهت توسعه و ایجاد یک استراتژی دانش برای سازمان موردنیاز هستند، آشکار می شود. برای مثال، میتوان به طرح چند سؤال ساده برای کارکنان سازمان، حوزههای کلیدی دانش را که درخطر از دست رفتن هستند شناسایی کرد. همچنین میتوان تعیین کرد که چه دانشی و از چه کسی باید اخذ گردد. نمونههایی از سؤالها عبارتند از:
با توجه به بازنشسته شدن و یا انتقال کارکنان طی دو، سه سال آینده و عدم وجود کارکنان جایگزین کدام حوزه دانش در خطر از دست رفتن است. چه کسی در این زمینه دارای تخصص است؟ (نوروزیان، ۱۳۸۴).
تحصیل دانش
به فعالیتهایی اطلاق میشودکه موجب از بین رفتن فاصله تشخیص داده شده و در مرحله قبل میشود. این دانش میتواند از افراد گروهها، یا منابع درون و برون سازمانی تحصیل شود (مرو، ۲۰۰۱).
روابط با رقبا، ارباب رجوعان، حمایتکنندگان، شرکاء باعث ارائه دانش میشود (رمضانی، ۱۳۸۳).
خرید دانش از افراد یا سازمانها، بهعنوان مستقیمترین وسیله کسب و تحصیل دانش است. راههای دیگر بهدست آوردن دانش همکاری و مشارکت با دیگر سازمانها است تا از این طریق سازمانها از قوه ابتکار یکدیگر استفاده کرده و دانش خود را توسعه دهند (خواجه نوری، ۱۳۸۴).
خلق دانش
ایدههای مختلفی درمورد چگونگی خلق دانش وجود دارد. برخی معتقدند دانش در ذهن افراد تولید میشود. از طرفی برخی معتقدند تنها گروهها و نه افراد میتوانند به خلق دانش نائل شوند. هدایت این فرایند با وا داشتن افراد به سر وکار داشتن با موضوعات خاص اگرچه سخت است ولی ممکن بهنظر میرسد (الیس، ۲۰۰۱).
خلق دانش جدید از فرآیندهای متوالی زیر حاصل می شود:
الف) شناسایی ایدههای نو: ایدههای نو، خلاقیتها و نوآوریها معمولاً از کارهای روزمره سرچشمه میگیرد. آنها باید مورد شناسایی قرارگیرد تا هرچه بیشتر توسعه داده شوند.
ب) ارزیابی ایدههای نو: هرگونه ایده نو باید به دقت ارزیابی گردد، چراکه ممکن است ارزش و قدرت آن واضح نباشد. سدکردن ایدهها بدون چنین نظام ارزیابی ممکن است به از دست رفتن فرصتهای بزرگی بیانجامد. اگر تصمیم بر ایده فردی گرفته می شود ارائه دلیل به او نشانه احترام به افراد خلاق و ایدههای آنهاست و هم آن فرد با نقایص و دلایل منطقی ایده خود آشنا می گردد.
ج) جمع آوری گزینهها: براساس جزئیات تعریف یک ایده یا خواستههای موردنظر از نوعی دانش، منابع داخل و خارج سازمان برای گزینههای مطلوب که می توانند استفاده شوند باید مورد جستجو قرار گیرد هرقدر گزینهها بیشتر باشد بهتر است.
ه) ارزیابی گزینهها: پس از این که گزینهها برای تغذیه به ایده جدید شناسایی شدند باید مورد بررسی قرار گیرند. غالباً برخی ازگزینههاکاملاً با خواستههای پروژه هماهنگی ندارند چنینگزینههایی برای پیداکردن قابلیت اعمال باید تغییر داده شوند. این عمل هزینه تولید بسته دانش را بالا میبرد. چنین هزینههایی برای هرگزینه باید ارزیابی شوند.
و) انتخاب گزینه یا گزینهها: خواستههایی که از تعیین نیازها یا ارزیابی ایدههای نو حاصل می شود با اطلاعات حاصل از ارزیابی گزینهها مقایسه می شود سپس انتخاب گزینهها صورت می گیرد.
ز) خلق دانش جدید: گزینه انتخاب شده باید با محیط سازمان تطبیق داده شود. این امر منجربه خلق دانشی میشود که در آن مقولهای جدید با ترکیب دانشکنونی با محیط واقعی ایجاد میگردد (جهانیان، ۱۳۸۳).
ذخیره سازی و سازماندهی دانش
ذخیره سازی دانش درکنار سایر فعالیتهای برشمرده شده قبلی، محافظت، دسترسی به موقع، استفاده مجدد به هنگام سازی مداوم، دانش سازمان را تضمین خواهدکرد (مارتنسون، ۲۰۰۰).
فرآیندی که برنامهریزی شده میتواند شامل به روز رسانی یا ذخیره دانش آماده در یک سیستم مدیریت دانش الکترونیکی باشد. هنگامی که یک دانش جدید خلق میشود باید ابتدا شناسایی شود تا قادر به جمع آوری و ذخیره آن باشیم. از آنجاکه تولید دانش ممکن است ناآگاهانه صورت گیرد، معمولاً شناسایی نمی شود. پس از شناسایی باید ارزیابی صورت گیرد تا دریابیم آیا این دانش ارزش جمع آوری و ذخیره شدن را دارد یا نه. اگر تصمیم بر ارائه آن ازطریق یک سیستم ذخیره دانش گرفته شد لازم است که یک بسته دانش طراحی شود و دانش به نحو مقتضی در آن کدگذاری شود، سپس بهصورت یکپارچه در سیستم ذخیره شود، هرگونه تغییر در محیط دانش به تغییر در نقشه سازمان منجر می شود.
الف) شناسایی دانش
این فرایند دانش تولیدشده را شناسایی میکند، همچنین دانشیکه وجود دارد ولی پیش از این شناسایی نشده در این حیطه قرار میگیرد. مکانیزمهای مورد استفاده برای این منظور میتواند شامل مصاحبهها و پرسشنامههایی با هدف یافتن دانش باشد.
ب) خلق دانش
گزینه انتخاب شده باید با محیط سازمان تطابق داده شود. این امر منجربه خلق دانشی میشودکه در آن مقولهای جدید یا ترکیب دانش کنونی با محیط واقعی ایجاد میگردد. هرچه کارکنان از توانمندی ها و شایستگی های بیشتری برخوردار باشند، ظرفیت خلق دانش در سازمان توسعه خواهد یافت. کارکنانی که از دانش، مهارت، تجربه و خبرگی بیشتری برخوردارند، توانایی بیشتری در خلق و کاربرد دانش دارند و از تجربه های کاری ارزشمندتری نیز برخوردارند که میتوانند آن را با دیگران تسهیم کنند و به گونهای فزاینده خلق و کاربرد دانش را در سازمان افزایش خواهند داد. هرچه کارکنان توانمندی و شایستگی های بیشتری داشته باشند، بیشتر می توانند اجرای مدیریت دانش را در سازمان تسهیل کنند. دانش در ذهن افراد خلق می شود؛ بنابراین افراد دارای شایستگی ها و توانمندی های بیشتر ، از منابع غنی تری از دانش ضمنی برخوردارند و با قدرت تجزیه وتحلیل و بینشی که دارند، بهتر می توانند به خلق دانش جدید کمک کنند. (عسگری و دیگران ، ۱۳۹۲، ۱۲۲)
ج) ارزیابی دانش
پس از شناسایی دانش، نیاز به یک ارزیابی است تا معین شود آیا این دانش ارزش پیاده سازی در سیستم ذخیره سازمان را دارد یا نه.
ه) طراحی بسته
بسته به نوع دانشی که قرار است با سیستم یکپارچه شود، یک واسطه یا ابزار برای ذخیره آن باید انتخاب گردد. درحالی که دانش آشکار به راحتی میتواند درکتب، اسناد، سی دیها و … نگهداری شود، دانش تلویحی ممکن است به شیوهای غیرمستقیم مانند یک فیلم ویدئویی به راهنماییهای گوینده، احتیاج داشته باشد، بسته به زیرساختهای مورد استفاده، یک واسطه انتخاب میشود. تعداد واسطههای موجود بستگی به نوع سیستم ذخیره شده دارد.
و) کدگذاری بسته دانش
کدگذاری دانش، عملی است که دانش را به کد قابل تحلیل برای سیستم مدیریت دانش تبدیل میکند. این موضوع با نوع واسطه مورد استفاده سر و کار ندارد و مستقل از آن است چرا که ممکن است آن واسطه برای انواع مختلفی از دانش فرق کند. قابلیت ذخیره گونههای مختلف واسطهها یک نیاز اساسی در یک سیستم مدیریت دانش است. سیستم مدیریت دانش در عوض با اطلاعات ذخیره شده بههمراه دانش سر وکار دارد که باید با سیستم به گونهای هماهنگ باشد که آن را قادر به جستجوی موثر و دستیابی به دانش سازد. جستجوی دانش امری پیچیده است و راههای بسیار زیادی برای رسیدن به بسته دانش وجود دارد. ترکیب ویژگیها میتواند امکان محدودکردن جستجو را فراهم کند، امری که خصوصاً هنگام بزرگ شدن سیستم ذخیره مهم است.
ز) یکپارچه سازی بسته دانش
پس از طراحی و کدگذاری بسته، باید با سیستم ذخیره یکپارچه گردد. ممکن است نیاز به اعلام یا معرفی آن و اطلاع رسانی به افراد درمورد وجود آن باشد.
س)به روز رسانی نقشه دانش
هرگاه دانش اضافه و کم شد و یا تغییر داده می شود باید به روز رسانی شود. اگر نقشه دانش شامل افراد هم باشد عزل و نصبها هم باید در آن لحاظ گردد (جهانیان، ۱۳۸۲).
تسهیم و انتقال دانش
مهیا سازی شرایط، ساز و کارها و فناوریهای مناسب برای به اشتراک گذاری دانش در سازمان، حلقه دیگری از مدیریت دانش است که بر ترکیب جنبههای فرهنگ و فناوری سازمان تأکید دارد(حسنزاده،۱۳۸۳). تغییر فرهنگ سازمانی و سازگاری آن جهت پذیرش مدیریت دانش (قراردادن فرهنگ سازمانی در راستای مدیریت دانش) مهم ترین و چالش برانگیزترین کار در مدیریت دانش است. موقعیت مدیریت دانش در درجه اول به انگیزه، تمایل و توانایی افراد برای تسهیم و به اشتراکگذاری دانش خود و استفاده از دانش دیگران وابسته است. ساختار سازمانها به صورت کاملاً تقسیمبندی شده و جزیره ای است. در این ساختار فرهنگ حاکم مانع از انتقال اطلاعات از یک بخش بهبخش دیگر میشود. تا زمانی که ساختار ذهنی مدیران و کارکنان سازمانها بر پایه چنین چیزی باشدو دراختیار داشتن و انحصار دانش را قدرت تلقی کنند، به ندرت پیش می آید که دانش بین بخشهای مختلف سازمان و یا سطوح سازمانی مختلف انتقال پیداکرده و جریان یابد. البته ممکن است در برخی موارد افراد به تسهیم دانش خود با دیگران بپردازند که چنین امری نیز بیشتر در جهت کسب شهرت، اعتبار، قدر و منزلت و یا حتی در برخی موارد متأثر از گرایشهای انسان دوستانه است. بهمنظور تغییر رفتار و منش افراد و کاهش موانع موجود، باید فرهنگ تسهیم و به اشتراکگذاری دانش را در سازمان ایجاد کرده و توسعه داد، چارچوب ارائه شده موارد زیر را جهت انجام تغییرات لازم پیشنهاد میکند:
الف) آگاهی افراد را نسبت به فوائد و مزایای دانش افزایش دهید. کارکنان و مدیران باید از تغییرات و مزایای حاصل از پیاده سازی مدیریت دانش اطلاع حاصل کنند. اگر آنها بر این باورند که داشتن دانش و انحصار آن قدرت محسوب میشود، باید درک کنند که تسهیم دانش یک قدرت مضاعف است.
ب) یک محیط مبتنی براعتماد ایجادکنید افراد وقتی یکدیگر را بشناسند و به همه اعتماد داشته باشند، تمایل بیشتری نسبت به تسهیم دانش خواهند داشت.
ج) رهبرانی را پرورش دهید که به عنوان یک نمونه و مدل، تسهیم دانش را ترویج کنند.
ه) یک تیم برای شناسایی افراد فعال در این زمینه و تقدیر از آنها ایجاد کنید. افراد نه تنها باید برای بهاشتراک گذاشتن دانش خود تقدیر شوند بلکه باید برای استفاده از دانش دیگران نیز مورد تشویق واقعشوند. این امر میتواند ازطریق طرحهای ارتقاء سالانه افراد، طی مراسم و یا به کمک مشوقهای مالی انجام گیرد، حتی میتوان این موضوع را به عنوان یکی از الزامات شغلی افراد قلمداد کرد (نوروزیان، ۱۳۸۴).
و) ضرورت نقل و انتقال دانش یا عبارت سلسله مراتب را منتفی کرده و برای کیفیت دانش، بیش از منابع صدور آن ارزش قائل شوید (داونپورت و پروساک، ۱۳۷۹).