اشترن معتقد است بازی غریزه ای برای رشد و نمو استعدادها و یا تمرین مقدماتی برای اعمال آتی است. نظر وی ترکیبی از نظریه ی مک دوگال و گروس می باشد، به نظر وی کودکان با بر عهده گرفتن نقش فرضی در بازی، خود را برای آینده آماده می نمایند مثلا؛ دختر کوچکی که به عروسک بازی علاقه دارد به صورت ناخود آگاه و غیرعمدی خود را آماده می نماید تا در بزرگسالی نقش مادرانه را بر عهده بگیرد، به نظر اشترن این آماده سازی غیر ارادی است و نمی تواند به عنوان هدف تعلیم و تربیت مطرح شود. اشترن بازی را به دو گروه فردی و اجتماعی تقسیم می کند، تسلط بر بدن و اشیاﺀ مختلف محیط از نتایج بازی های فردی و تقلید، ایفای نقش های تکمیلی را از نتایج بازی های گروهی یا اجتماعی است(مهجور، ۱۳۸۷ ).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۴-۴- نظریه ی پستالوژی:
به نظر پستالوژی درگیری ها، سرگرمی ها، کوشش ها و فعالیت هایی که در بازی صورت می گیرد به فرد کمک می کند تا مجموعه اعمالی را که برای زندگی آینده ی فرد لازم است یاد بگیرد و از این طریق ارتباط محکمی میان جسم و روح فرد ایجاد می شود(مهجور، ۱۳۸۷).
۲-۵- نظریه ی بازپیدایی[۲۹]:
این نظریه رهیافتی در مقابل نظریات پیش تمرینی و آماده سازی برای زندگی است و به نام نظریهی تکرار تاریخ و یا باز پیدایی شناخته می شود. در این دیدگاه اعتقاد بر این است که توجیه بازی بر اساس فعالیت های زندگی آینده چندان صحیح به نظر نمی رسد، بلکه بازی در ارتباط با اعمال گذشتهی انسان قابل بررسی است. در این نظریه اعتقاد بر این است که انسان به طور طبیعی و از طریق وراثت، مهارتهایی دارد که در زمان حال چندان مناس زندگی او نیستند. لذا باید به نحوی این مهارت های غیر ضروری را از خود دور کند، بهترین راه برای دور کردن آنها، بازی می باشد، بر اساس این نظریه کودک برای رسیدن به مرحله ی رشد درست همان مراحلی را طی می کند که بشر بدوی در جهت تبدیل شدن به انسان متمدن طی نموده است(همان منبع).
استانلی هال[۳۰] می گوید بازی تمرینی آن فعالیت های غریزی است که برای اجداد ما مهم بوده است به نظر وی ارزش بازی در آن است که موقعیتی برای تخلیه ی غرایز ابتدایی ما فراهم می آورد که در صورت تخلیه نشدن، در جامعه ی معاصر مشکلاتی فراهم می آورد مثل غریزه ی پرخاشگری که در بازی های نوع جنگی تخلیه می شود(مخبر، ۱۳۷۷).
۲-۶- نظریه ی بیان خود:
نظریه ای که بازی را به عنوان وسیله و فرصتی جهت بیان خود معرفی می کند. بر این مفهوم مبتنی است که همچنان که افراد بزرگتر با کلام و جملات، مفاهیم و منظور خود ا می رسانند کودکان با بهره گرفتن از بازی به آن اقدام می نمایند. خانم ویرجینیا آکسلین[۳۱] در مقدمه کتاب بازی درمانی می گوید کودکان در وضعیت بازی صداقت، صراحت روشن و زنده ی خود را بیان می کنند خود درونی شان را کم کم و با احتیاط کامل بروز می دهند. همچنین می نویسد بازی طبیعی کودک برای بیان خود و فرصتی است که به کودک داده می شود تا احساسات و مسایل خود را از طریق آن بیان نماید درست مانند بعضی از انواع خاص درمان بزرگسالان که در آن فرد مشکلات خود را از طریق صحبت کردن بیان می کند(گاری لی، ۱۹۳۷؛ به نقل از آرین، ۱۳۸۷).
فروبل[۳۲] از جمله اشخاصی بود که اهمیت بسیاری به بازی می داد به طوری که او را پیامبر بازی میگفتند، وی زمین را در اختیار کودکان می داد تا از آن برای ارضای حس کنجکاوی خود استفاده کنند. طرفداران فروبل بازی را به مثابه سادهترین راه بیان نیروی سازنده کودکان در نظر میگیرند(مظلوم،۱۳۷۷).
۲-۷- نظریه ی ﮊان پیاﮊه:
ﮊان پیاﮊه روان شناسی که همه او را به خاطر نظریات ارزشمندش در زمینه ی رشد شناختی می شناسند بازی را در ردیف عامل هایی که در رشد هوشی و شناختی تاثیر دارند قرار می دهد. نظر وی در مورد بازی نیز نظر نسبتا جامعی است و مورد قبول اکثر نظری پردازان قرار گرفته است. پیاﮊه در تعریف بازی چهار وﯾﮋگی را بر شمرده است که به عنوان معیار فعالیت بازی معرفی می شود. وی فعالیتی را بازی می داند که دارای هدف خارجی نبوده، کاملا اختیاری و لذت بخش باشد و در عین حال سازماندهی نداشته و از هر گونه پرخاشگری به دور باشد(مظلوم،۱۳۷۷).
۲-۸- انواع بازی به نظر ﮊان پیاﮊه:
برای درک بهتر مفهوم بازی، در نظر پیاﮊه به تقسیم بندی وی از بازی می پردازیم. وی بازی را به چهار دسته تقسیم بندی کرده است که عبارتند از: بازی های مهارتی[۳۳] یا تمرینی، بازی های نمادین[۳۴]، بازی های با قاعده[۳۵] و بازی های سازنده[۳۶] .
۲-۸-۱- بازی های مهارتی:
به نظر پیاﮊه بازی های مهارتی شکل ابتدایی بازی است و اکثرا در مرحله ی حسی– حرکتی دیده میشود جنبهی تفننی این بازی کمتر بوده و تکرار فعالیت های اکتسابی است(توفیق، ۱۳۷۹).
کودک از طریق بازی های مهارتی یا تمرینی به رشد اعمال و حرکات نایل می شود و از پرداختن به این گونه بازی ها لذت می برد مثلا کودکی که سوار بر تاب علاوه بر احساس شادی و لذت، حفظ کنترل خود در روی تاب را که یک مهارت است نیز یاد می گیرد(شفیع آبادی، ۱۳۷۰).
۲-۸-۲- بازی های نمادین:
بازی های نمادین آن دسته از بازی هایی هستند که هر کودکی خود آنرا درست کرده و به تنهایی بازی می کند، کودک در سنین ۳و۲ سالگی تا ۶و۵ سالگی از طریق اینگونه بازی ها با بهره گیری از تخیل، واقعیت اشیای در دسترس را تغییر می دهد و به گونه ای با آنها برخورد می کند که گویی واقعیت دارند. استفاده از این گونه بازی ها کودک را از محدودیت های محیطی رها می سازد و به آرزوهایش جامه ی عمل می پوشاند.مثلا تکه چوبی را در لای پاهایش گرفته و مانند اسبی می تازد. کودک در بازیهای نمادین خود را با واقعیت برون وفق نمی دهد،بلکه واقعیت ها را تغییر می دهد و آنها را همسان نیازهای خود می کند(مهجور،۱۳۸۷).
پیاﮊه معتقد است که بازی های نمادین نقطهی اوج بازی های کودکانه است. با توجه به اینکه قدرت سازگاری کودک با محیط خارج به مانند بزرگسالان نیست و محدودیت های محیطی را نمی توانند درک کنند لذا بخشی از محیط را بر اساس نیاز خود تغییر داده و بازی می کنند، گویا اینکه چون نمی تواند در دنیای بیرون بر اسب سوار شود(چون اسب موجود نیست) از تکه چوبی برای ارضای این نیاز خود استفاده می کند(توفیق،۱۳۷۹؛ شفیع آبادی،۱۳۷۰؛ مهجور، ۱۳۸۷).
از دیدگاه پیاﮊه برای آنکه کودک به تعادل عاطفی و ذهنی دست یابد ضرورت دارد عرصه ای از فعالیت وجود داشته باشد که چندان در قید محدودیت عوامل خارجی نباشد و فرصت لازم برای جذب یا دوران سازی را فراهم می سازد. به عنوان مثال کودکان می توانند از طریق بازی نمادین حوادث و تجارب مهم را بازسازی کنند. و بدین ترتیب آنها را درک و شناسایی نمایند. لذت بازی از آنجا ناشی میشود که تجارب بازسازی شده از این راه را می توان مطابق با خواست ها و هوس های بازیگر تغییر داد(مخبر،۱۳۷۷).
مارگارت لان فلد[۳۷] می گوید کودک در بازی نمادین با ارتباطی که با خود برقرار می کند خود را فراموش شده[۳۸] را آشکار می کند(بوالحسنی، ۱۳۷۹).
۲-۸-۳- بازی های با قاعده[۳۹]:
بازی های با قاعده بازی هایی هستند اجتماعی و دارای قواعد و مقررات خاصی که توسط گروه تحمیل می شود، کودک از طریق این بازی ها مشارکت، همکاری، رعایت حقوق دیگران و قوانین اجتماعی را یاد می گیرد و اکثرا در سنین ۴ تا ۷ سالگی در بین کودکان رایج بوده و با رشد اجتماعی کودک بر اهمیت آن افزوده می شود. در بازی های گروهی که دارای قواعد و مقررات است بازیگر باید نقش دیگر بازیکنان را بداند همانطور که نقش خود را می داند. و همچنین باید توانایی گرفتن نقش دیگران را در خود رشد و توسعه دهد تا بتواند از این طریق پیش بینی نماید که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد تا رفتار خود را با آن سازگار نماید(صرافان،۱۳۷۸).
۲-۸-۴- بازی های سازنده[۴۰]:
بازی های سازنده بر پایه ی بازی های نمادین ساخته می شود و از جمله بازی هایی است که جنبهی تفننی آن کمتر بوده و متوجه ساخت یک وسیله می باشد و به سازندگی واقعی منجر می شود. انجام کارهای مکانیکی، حل مسائل و آفرینش هوشمندانه جزءاین بازی هاست که حد اصل این بازی های کودکانه و سازگاری های واقعی است(توفیق،۱۳۷۹).
۲-۹- نظریهی شارلوت بوهلر[۴۱]:
شارلوت بوهلر طبقه بندی دیگری را از انواع بازی ها ارائه نموده و آن را به پنج دسته تقسیم بندی نموده است(احمدوند، ۱۳۸۱؛ منصور، ۱۳۷۸).
۲-۹-۱- بازی های کنشی:
بوهلر بازی های مرحله ی حسی- حرکتی را بازی های کنشی می نامد. در این بازی ها که دو سال اول زندگی را شامل می شود کودک با بهره گرفتن از جسم و بدن خود حرکات تکراری و تصادفی انجام می دهد و از این کار لذت می برد. نحوه ی واکنش مادر و اطرافیان در پاسخ به این گونه اعمال نژاد بسیار مهم و اساسی است بویژه صداهایی که از خود در می آورد باید با عکسل العمل همراه بوده و جوابی داشته باشد. کودک گاهی با این گونه بازی ها والدین خود را ملعبه ساخته، آنها را به بازی دعوت میکند. نگاه کردن به دست ها، گذاردن اشیاء در دهان، به هم زدن اسباب بازی ها، واکنش به صدای موسیقی، هل دادن اشیاء روی زمین و ورق زدن صفحات کتاب از جمله ی اینگونه بازی هاست.
۲-۹-۲- بازی های وانمود سازی[۴۲] یا خیالی:
در این گونه بازی ها همانطور که از نام آن پیداست کودک با بهره گرفتن از تجربیات خود رویداد جدیدی را که در سابق برخورد چندانی باآن نداشته است تجسم می کند و با آن بازی می نماید.
۲-۹-۳- بازی های انفعالی:
بازی های انفعالی نوعی از بازی است که در آن کودک با اینکه بازی می کند ولی نقش و خلاقیت بیشتری در بازی ندارد. در این گونه بازی ها کودک با نگاه کردن به تصاویر یا شنیدن داستان و استفاده از قصه گویی بزرگترها مشغول می شود. استفاده از قصه در متون مذهبی، تاریخی و ادبی اکثر ملل وجود دارد، در صدر اسلام از قصه گویی استفاده ی بیشتری شده است. در ایالات متحده آمریکا چهار روش قصه گویی وجود داشته است که عبارتند از: آموزشی، مذهبی، کتابخانهای و تفریحی، قصه گویی نوع اخیر عمدتا با هدف سرگرم کردن کودکان صورت می گرفت، این روش قصه گویی به مرور توسط عدهای به صورت رسمی و با عنوان کار، با بهره گرفتن از زمین های بازی صورت گرفت. موسسه ی زمین های بازی در سال ۱۹۰۶ تأسیس شد. اعضای این موسسات در پارک های شهر یا مراکز تفریحی که توسط شهرداری نگهداری و اداره می شد به کار قصه گویی می پرداختند. هدف نهایی آن ها این بود که ضمن سرگرم کردن کودکان، با فرهنگ عامه، ادبیات و تاریخ سرزمین خود را به کودکان آموزش بدهند(اقلیدی،۱۳۸۷).
بازی های انفعالی را می توان به اشکال دیگری هم به کار گرفت مثلا می توان به کودکان گفت که داستان هایی را برای سایر کودکان نقل کنند و یا اینکه در هنگام گفتن داستان توسط قصه گو، در نقش بازیگر صحنه ای عمل نماید به عبارت دیگر عمل بازیگر اصلی داستان را اجرا نمایند، این کار باعث میشود که کدکان ضمن اینکه از حالت انفعالی صرف بیرون آیند با اجرای حرکات و اعمالی که در متن داستان گفته می شود احساس، عاطفه و هیجان آن را عملا تجربه نمایند(اقلیدی،۱۳۸۷).
۲-۹-۴- بازی های ساختمانی:
منظور بوهلر از بازی های ساختمانی یا سازنده همان بازی هایی است که به سازندگی واقعی منجر می شود مثلا کودک در حین بازی چیزی درست می کند و یا وسیله ای را می سازد و یا اینکه عمل بازی کودک ساخت وسیله یا ابزاری می شود(فصیح،۱۳۸۳).
۲-۹-۵- بازی های جمعی:
در بازی های جمعی کودک با سایر دوستان خود بازی می کند. در این نوع بازی که با بازی با قاعدهی پیاﮊه همخوان است کودک با قوانین و قواعد بازی آشنا می شود و با دیگران به روابط متقابل می پردازد و از این طریق دامنه دوستی های خود را گسترش داده، نوعی از زندگی اجتماعی را یاد میگیرد این گونه بازی ها معطوف به رشد اجتماعی فرداست ولی رشد روانی و جسمی را هم در بر می گیرد(فصیح، ۱۳۸۳).
۲-۱۰- دیدگاه مکتب اسلام دربارهی بازی:
در مکتب آسمانی اسلام نیز به بازی به عنوان عامل رشد و پیشرفت انسان توجه شده است. بازی در قرآن چندین بار آمده است و مفسرین قرآنی در تعبیر و تفسیر نظرات مختلفی آورده اند از جمله راغب اصفهانی می گوید در صورتی که می گوییم فلانی بازی کرد که از فعل خود مقصود صحیحی در نظر نداشته باشد. این تعریف چندان مقبول نیفتاده است. علامه طباطبایی می فرماید بازی کار یا کارهایی است که هدف خیالی دارد و از نظم و نسقی خیالی برخوردار است مانند بازی های کودکان و زندگی این دنیا به این جهت بازی است(آیات ۳۲ انعام، ۶۴ عنکبوت و ۳۶ محمد«ص» که همچون بازی کودکان سریع البطلان است زیرا کودکان با شور و ولع ساعتی برای بازی اجتماع می کنند و به سرعت متفرق میشوند. در نهج البلاغه نیز جدی نبودن به عنوان معیار بازی آمده است(بهشتی، ۱۳۶۶).
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) می فرماید: کودک در هفت سال اول آقاست و هفت سال دوم فرمانبر و هفت سال سوم وزیر و مشاور پدر و ماد به حساب می آید(وسائل الشیعه،ج ۱۵،ص ۱۲۴). یکی از موارد قابل توجه و مربوط به موضوع این است که در هفت سال اول زندگی نیازهای کودک را در نظر داشته باشیم و یکی از نیازهای اساسی کودک بازی کردن است که در رشد جسمی، عاطفی، اجتماعی و … کودکان تاثیر زیادی دارد(بهشتی، ۱۳۶۶).
روایت دیگری از امام صادق(ع) ،مده است که فرزند خود را تا هفت سالگی رها کن تا بازی کند و هفت سال دوم به تادیب او بپرداز و در هفت سال بعد هم تحت مراقبتش بدار. با توجه به این روایت نیز به اهمیت آزادی در بازی کودک می توان پی برد. به طور کلی اسلام نیز، مانند سایر نظریاتی که قبلا مطرح گردید به بازی به عنوان وسیله می نگرد نه هدف و آن را وسیله ی ارضای خواسته های کودک و فعلیت یافتن تمایلات کودک معرفی می کند. اضافه می شود که لغت بازی (لعب) در۱۵، آیهی قرآن و اغلب با لغات خوض به معنی فرو رفتن و لهو به معنی بیهودگی آمده است. درهمه ی این آیات بازی به عنوان پدیده ای که به از خود بیگانگی آدمی و غرق شدن در امور مادی می انجامد،معرفی شده است در آیهی ۳۲ از سورهی انعام آمده است: سوما الحیاه الدنیا الا لعب و لهو وللدار الاخره خیر. زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست و خانه ی آخرت بهتر است(بهشتی ۱۳۶۶، احدی و بنی جمالی ۱۳۸۲،منطقی،۱۳۷۷).
۲-۱۱- رشد و تکامل حرکات از دیدگاه علم تکامل بدن انسان:
تحقیقات و مظالعات انجام شده در این زمینه به طور کلی نشان می دهد علاوه بر این که یادگیریهای حرکتی خود یک امر تخصصی است، همواره یک رابطه مستقیم میان توسعهی حرکات و رشد ساختمانی نیز وجود دارد.البته با وجود روابط فوق، برای یادگیری حرکات مختلف تمرین نقش اصلی را بازی می کند. کودک عوامل ارثی گوناگونی را که تعیین کننده شکل ظاهری و نیروهای بالقوه اوست، برای تمام دوران زندگی از والدین خود به ارث می برد. محیط از لحظه ی تشکیل جنین شروع به اثر گذاردن کرده و همراه عوامل وراثتی موجب ساختن فرد می شود(دادستان، ۱۳۸۶).
اصولاً توانایی ها و ویزگی هایی بیشتر تحت تأثیر محیط قرار می گیرند که با گذشت زمان زیاد تغییر می کنند یا به بیان دیگر یادگیری در آن نقش بسیار مهمی دارد. از جمله این ویزگی ها می توان اعتقادات، ارزش ها و طرز تفکر را نام برد که پایه های ارثی در آنها یا بسیار کم است یا اصلاً وجود ندارد. در این رابطه شین فلد[۴۳](۲۰۰۴). معتقد است ویزگی هایی نظیر هوش، گیرنده های حسی، زمان عکس العمل و هماهنگی عصبی-عضلانی زمینه های وراثتی بیشتری دارند.
به طور کلی بلوغ جسمانی مرحله ی رشدی بسیار پیچیده ایست که تکامل فرد را تا رسیدن به یک انسان بالغ در بر می گیرد(دادستان، ۱۳۸۶).
رشد به طور کلی عبارت است از یک نسخه تغییرات و دگرگونی های پی در پی و متوالی در جهت رسیدن به کمال و رشد(احدی،۱۳۸۷).
رشد جسمانی عبارت است از یک سلسله تغییرات هندسی در سلول که در نتیجه ی آن هر سلول از نظر حجم، اندازه، مایه ی سلولی و تعداد افزایش می یابد(کارلسون[۴۴]،۲۰۰۶).
به طور کلی تغییراتی که در انسان صورت می گیرد و معلول یادگیری نیستند، نتیجه ی رشد و تکامل جسمانی می باشند.
در کسب مهارت های ساده این امکان هست که رشد و تکامل سهم عمده ای داشته باشند، لیکن برای اجرای مهارت های پیچیده و دشوار معمولا یادگیری نقش عمده ای دارد.
اصولا رشد و تکامل جسمانی انسان سمت و هدف معینی دارد و آن حرکت به سوی بلوغ ساختمانی با کسب ظرفیت و توانایی کامل است. به این ترتیب در خلال بیست سال اول زندگی انسان بطور مستمر در حال تلاش برای رسیدن به طبیعت و ویزگی های بزرگسالی است(سید محمدی، ۱۳۸۶).
۲-۱۲- مباحث نظری مهارت های ذهنی:
۲-۱۲-۱- مفهوم شناسی مهارت های ذهنی:
ویگوتسکی معتقد است که بازی، منبعی هدایت کننده برای رشد ذهنی کودکان پیش دبستانی است(کمپبل، ۲۰۰۸).