۲-۶-۲ ابعاد ارزش: (Roderick J. Brodie, James R.M. Whittome, Gregory J. Brush (2009))
طبق تئوری ارزش- مصرف، ارزش مشتری به ۵ بُعد کلیدی تقسیم می گردد که عبارتند از:
ارزش کارکردی
ارزش اجتماعی
ارزش احساسی
ارزش شناختی
ارزش وضعیتی
۲-۶-۲-۱ ارزش کارکردی:
ارزش کارکردی مرتبط با مطلوبیت اقتصادی و نشان دهنده منافع موجود در کالا یا خدمت از دید اقتصادی است و به کیفیت و ویژگیهای عملکردی محصول اشاره می کند. به طور سنتی ارزش کارکردی به عنوان محرک اولیه در انتخاب مصرف کننده پذیرفته شده است. ارزش کارکردی، ممکن است نتیجهای از ویژگیها یا اسنادهایی از قبیل پایایی، دوام و قیمت باشد. برای مثال، یک تصمیم خرید ماشین بر اساس صرفه سوخت و استهلاک آن باشد. مصرف کننده که تصمیمات مربوط به نوع محصول و برند را بر اساس ارزش کارکردی آن انتخاب می کند، در نظر میگیرد که آیا صفات کارکردی فیزیکی واقعی در محصول مورد نیاز آن ویژگی کارکردی مطلوب را دارا هست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۶-۲-۲ ارزش اجتماعی:
بیانگر مطلوبیت اجتماعی و وجهه ناشی از دارا بودن آن محصول در نزد دوستان و همکاران و سایر اعضای گروه مرجع از دید مشتری است. ارزش اجتماعی از اجتماع با متغیرهای جمعیت شناسی کلیشهای مثبت یا منفی (سن، جنسیت، مذهب)، اجتماعی-اقتصادی (درآمد-کار)، و گروه های اخلاقی-فرهنگی (نژاد یا سبک زندگی)، یا بخشبندی های سیاسی یا ایدئولوژیکی جامعه کسب شده است. بسیاری از تصمیمات خریداران همچنین با انتخاب محصولاتی از طریق پیوندشان با گروه های اجتماعی مرتبط شده اند و نیز انتخاب محصولاتی که قابلیت مشاهده بسیار بالایی دارند یا خدماتی که با دیگران سهیم هستند و اغلب ناشی از ارزش اجتماعی است، تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
۲-۶-۲-۳ ارزش احساسی:
به پیامدهای روانی و عاطفی محصول و توانایی و قابلیت محصول در برانگیختن احساسات و خلق موقعیتهای جذاب برمیگردد. این ارزشها از احساسات یا حالات عاطفی ناشی شده است، انتخاب بازار همچنین ممکن است مبتنی بر ارزشهای احساسی مربوط به جایگزینهایی برای برانگیختن احساسات مطلوب باشد، بسیاری از محصولات به منظورتسهیل در برانگیختن عواطف خاص و یا احساسات در ارتباط هستند؛ ارزش احساسی با پاسخهای احساسی افراد به محصول مربوط میشوند.
۲-۶-۲-۴ ارزش شناختی:
به جنبه های نو و شگفتانگیز محصول و میزان تازگی و نوظهوری آن اشاره می کند. ارزش شناختی منفعت برای کسب یک محصول به منظور ارضای میل کنجکاوی، نوظهوری و یا به دنبال آن کسب دانش است. یک برند یا یک نوع محصول با توجه به ارزشهای شناختیشان که ممکن است هر چیزی که توسط مصرف کنندگان به عنوان چیز جدید یا متفاوت درک شده، انتخاب شده باشد. اگرچه فرد از برندی که اکنون استفاده می کند رضایت دارد، اما تصمیم مصرف کننده برای خرید کالای جدید در شرایطی انجام می شود که او به دنبال اطلاعات بیشتری برای کسب تجربه و یا برای ارضای نیازی چون میل کنجکاوی است.
۲-۶-۲-۵ ارزش وضعیتی:
به مجموعه ای از موقعیتهایی که مشتری در هنگام تصمیم گیری با آنها مواجه می شود برمیگردد. ارزش وضعیتی به عنوان منفعت کسب شده از طریق یک موقعیت ویژه یا مجموعه ای از پیامدهایی است که یک انتخاب کننده با آن مواجه است؛ موقعیتهای فیزیکی یا اجتماعی که ارزشهای کارکردی یا اجتماعی را ارتقا میدهد.
۲-۷ وفاداری مشتری
وفاداری به روشهای بسیار متفاوتی تعریف و مفهومیسازی شده است. وفاداری مشتری[۵۱]، عامل اثرگذار بسیار مهمی در استراتژی های مشتری مداری هر سازمانی است. امروزه و با توجه به اهمیت وفاداری مشتری و منافعی که وفاداری مشتری به برند برای سازمان ایجادمیکند، وفاداری مشتری، به هسته مرکزی استراتژی های شرکتها تبدیل شده است. Anderson and Narus, (1990) اعتقاد دارند که، استراتژی حفظ و نگهداری مشتریان فعلی، از استراتژی تلاش برای جذب مشتریان جدید و جایگزینی با مشتریان فعلی، برای سازمان، اثربخشتر خواهد بود. انجمن بازاریابی آمریکا، وفاداری مشتری به برند را این چنین تعریف می کند: مزیتی که در آن، یک مشتری بجای خریدن یک محصول- شامل کالا، خدمت یا ایده- از چندین عرضه کننده، آن را بطور مکرر از یک عرضه کننده خریداری نماید؛ .(Hill Nigel and Alexander Jim;2000)وفاداری مشتری به برند عبارتست از واکنش رفتاری نسبتاً متعصبانه در خرید که فرد در طول زمان نسبت به برندی پیدا می کند و این رفتار باعث می شود که در فرایندهای تصمیم گیری و ارزیابی از مجموعه نامهایی که در ذهن دارد، گرایش خاصی به آن برند پیدا کند. این واکنش، تابعی از فرایندهای روانشناختی و ذهنی فرد است. در مواجهه با محصولاتی که به لحاظ کلیه جوانب، برابر هستند، مصرف کنندکان، غالباً برندی را انتخاب می کنند که آن را میشناسند، محترم میشمارند و تائید می کنند. وفاداری به برند، یک الگوی رفتاری بلندمدت و یک طرز برخورد طولانی مدت است که بوسیله تجربیات مضاعف در طول زمان تقویت شده است. مفهوم وفاداری حفظ تعهد عمیق به خرید مجدد یا انتخاب مجدد محصول یا خدمت است بطور مستمر در آینده، به رغم اینکه تأثیرات موقعیتی و تلاش های بازاریابی، بصورت بالقوه می تواند باعث تغییر در رفتار مشتری شود. برخی مطالعات وفاداری مشتری را به عنوان سازه چند بعدی یا ترکیبی مفهومسازی کرده اند که شامل دستهبندی از نیات، نگرشها و شاخص های عملکرد فروشنده است. در مقابل، برخی مطالعات سازههایی مانند تبلیغات دهان به دهان و انتظار تداوم رابطه و قصد خرید را به عنوان شاخص های وفاداری معرفی کرده اند.
جدول ۲-۲ : سیر تکاملی نظریات مرتبط با وفاداری مشتری
ردیف | سال | نام دانشمند | نظریه های مرتبط با وفاداری مشتری |
۱ | ۱۹۹۹ | ریچارد اولیور | وفاداری حفظ تعهد عمیق به خرید مجدد یا انتخاب مجدد محصول یا خدمت، بطور مستمر در آینده است. |
۲ | ۲۰۰۶ | تربلانچ و بوشف | وفاداری یک الگوی رفتاری بلند مدت و یک طرز برخورد طولانی مدت است که بوسیله تجربیات مضاعف در طول زمان تقویت شده است. |
۳ | ۲۰۰۸ | اندرسون و ناروس | در زمینه وفاداری؛ استراتژی حفظ و نگهداری مشتریان فعلی، از استراتژی تلاش برای جذب مشتریان جدید و جایگزینی با مشتریان فعلی، برای سازمان، اثربخشتر خواهد بود. |
۴ | ۲۰۰۹ |