۲-۲.صاحب جامعالرواه
وی این عالم دوره صفویه را اینطور توصیف میکند: «محمّدطاهربن محمّدحسین قمی، امام، علامه، محقق مدقق، جلیل القدر و عظیم الشأن، باهوش، ثقه و مورد اعتماد، دارای حافظه قوی، چشمه جوشان دین، محکم در اموردین، مناقبش و فضایلش قابل شمارش نیست، و خدا اورا بهترین جزای محسنین عطا کند واو دارای کتب نفیسی است».[۴۹]
۲-۳. صاحب معجم رجال الحدیث وتفصیل طبقات الرواه
وی دربحث راوی و ثقه بودن ملا محمّدطاهر، حدّ را به کمال رسانیده و از ایشان به عنوان ثقه ثقه نام میبرد.
۲-۴.میرزا عبدالله افندیاصفهانی
صاحب ریاض العلما وحیاض الفضلا؛ محمّدطاهررا اینطورمعرفی میکند: «مولی محمّدطاهر فرزند محمّد حسین شیرازی نجفی قمی از بزرگان فضلا معاصر، عالم، محقق دقیق ، ثقه ثقه، متکلم، محدث، جلیل القدر و دارای رفعت شأن».[۵۰]
۲-۵.از زبان شاگرد
یکی از کسانی که به صراحت شاگردی خود رانزد ملامحمّدطاهرقمیبیان کرده صاحب رساله اصول اعتقادات[۵۱] است.این کتاب مشابه کتاب منهج النجات محمّدطاهر است.این رساله برپنج حدیقه که دراصول دین است مشتمل بوده وهرحدیقه مشتمل برچند ثمره میباشد.شاگرد ملامحمّد طاهر درجای جای این رساله ازاستاد خود با عباراتی مثل؛ «نعم ماقال استادی الفاضل الماهر»، «نعم ماقال استادی العلامه القهامه الماهر رضوان الله علیه» ودرجای دیگر تمجید را به نهایت رسانده ومیگوید: «نعم ماقال معلّمی الفاضل الماهر مولانامحمّدطاهرحشره الله مع ائمه الطاهرین وحشرنی فی تراب قدمه یوم یقوم الناس لرب العالمین».(پیوست۱)
۳.مناصب ملامحمّدطاهرقمی
ملامحمّدطاهرازجمله علما وفقهای دوره صفویه است که دارای مناصب متعددی بوده، منصب شیخ الاسلامی ازمعتبرترین مناصب این دوره است.ملامحمّدطاهرعلاوه بر شیخ الاسلامی منصب قضاوت و امامت جمعه قم رانیز بیش ازسه دهه برعهده داشته که این مناصب بنابرآنچه محمّدطبیب مؤمن گفته با فراز ونشیب هایی همراه بوده است.
نصرآبادی درتذکره راجع به منصب شیخ الاسلامی محمّدطاهرمیگوید: «شیخ، فضیلت و صلاحش از انوار الهی روشن وخاطرش از شعاع خورشید حقیقت وادی ایمن تقوا و صلاح او به مرتبهای است که محتاج به تقریر نیست، شیخ الاسلام قماند واهل آن ولایت به هدایت امر و نهی او همگی طریق پرهیزکاری پیش گرفتهاند پا از جادهی صلاح بیرون نمیگذارند».[۵۲]
محدث نیشابوری درکتاب منیهالمرتا میگوید: ملامحمّدطاهرقمی ازبزرگان ازمحدثین متأخر است همچون مقدس اردبیلی در ورع وزهد در حالی که درطریقه و روش احکم ازمقدس اردبیلی بود وسلوک سالمتری داشت(أسلمُ مَسلکاً)از مشاهیرعلما زمانش، شدیدالتعصب بر صوفیان، فرقههای ملحد، تارکین نماز جمعه بود امام جمعه و جماعت بود در قم و شیخ الاسلام بود.
صاحب معجم المؤلفین نیز در معرفی ملامحمّدطاهرقمی میگوید: «فقیه اصولی، محدث، متکلم، ناقد نشأ بالنجف و اعطی امامه الجماعه و مشیخهالاسلام فی قم».[۵۳]
۴.اساتید ملامحمّدطاهرقمی
۴-۱.سید علی بن الحسن الجباعی.این فقیه مجاهد درطی کردن پلههای ترقی، خود راوامدار بزرگانی میداند که فقه آل محمّد (صلیالله وعلیه وآله) راگسترش دادند ازجمله این افراد میتوان به سید علی بن ابی الحسن الجباعی (۱۰۶۸ق) اشاره کرد.گفته شده که ملا محمّدطاهردر یک سفر معنوی به مکه ،اجازه روایت را از او اخذ کرده است.[۵۴]
۴-۲.محمّدبن جابر بن عباس نجفی
فخرالدین بن محمّدطریحی (۱۰۸۵ق)ازدیگراساتیدی که محمّدطاهرکه ازآنها اجازه روایت دریافت کرده است.درکتاب مجمع البحرین ازشاگردان فخر الدین محمّدطریحی نام میبرد که ازمولی محمّدطاهربن محمّدحسین شیرازی قمیمتوفای (۱۰۹۸ق) نیزبه عنوان روایت کنندگان از وی، نام برده شده.[۵۵]
۴-۳.سید نورالدین علی عاملی.وی برادرپدری سیدصاحب مدارک و برادرمادری شیخ حسن صاحب معالم میباشد، که از اساتید ملامحمّدطاهربوده است.
۴-۴.مشایخ اجازه ملامحمّدطاهرقمی
ملامحمّدطاهردرضمن فایده ای درپایان کتاب «حجه الاسلام» طریقه اتصال خود رابه مشایخِ روایت بیان میکند.مانیز این طریق را باحفظ حدود دراین قسمت ذکرمیکنیم.«فایده فی ذکر طریقتنا الی المشایخ والی کتبهم الاربعه المتواتره التی مدحتهما بمنذین الرباعیین اللطیفین:
دین را کتـب اربعـه چـون جان باشد ایـن چـار چــهار رکـن ایـمان باشـد
هنگام جــهاد نفس این چـار کتــاب چـار آیـنــه صــاحب عـرفان بـاشـد
ای آنکه ترا غلط روی عادت خوست روکـن بـر هی که منزل رحمت است
میـخون کتب اربعـه کزوی هـر سطر راهیست که راست می رودتادردوست
قدرویت هذه الکتب الشریفه الرفیعه اجاز من السیدالجلیل النبیل الفاضل الکامل العالم العامل العلامه الفهامه التقی النقی الرضی السید نورالدین بن السیدعلی العاملی عاملهما الله بفضله عن اخویه امامی الفضل والتحقیق اعنی السیدالعالم الاوحدشمس الدین محمّدبن السید مؤلف المدارک فی شرح الشرایع والفاضل العلامه جمال الدین حسن مصنف کتاب المعالم ولدالمحقق الشیخ زین الدین رحمهما الله وهما یرویانهاعن شیخهما الجلیل السیدعلی بن ابی الحسن ولدالسیدمحمّد والسیدنور الدین رحمهم الله عن شیخ زین الدین المذکورعن شیخهما الفاضل علی بن عبدالعالی العیسی عن الشیخ شمس الدین محمّدبن المؤذن ابخرینی عن الشیخ ضیا الدین علی بن شیخ الشهید محمّد بن مکی عن والده عن شیخ فخرالدین محمّدبن العلامه جمال الدین الدحسن بن یوسف بن علی المطهر عن والده عن شیخ المحقق نجم الحله والدین ابوالقاسم جعفربن الحسن بن یحیی بن سعید عن السید شمس الدین ابی علی فخاربن معد الموسی عن الامام ابی الفضل شاذان بن جبرئیل القمی نزیل مهبط الوحی ودار هجره رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) عن الشیخ عماد الدین محمدبن ابی القاسم الطبری عن ابی علی الحسن بن ابن جعفر عن محمّدبن الحسن الطوسی مؤلف التهذیب والاستبصار عن والده عن الشیخ ابو عبدالله المفید عن ابی القاسم جعفربن محمّد بن قولویه الفقیه القمی عن محمّدبن یعقوب الکلینی مؤلف الکافی والشیخ المفید یروی عن محمّد بن علی بن بابویه مؤلف من لایحضره الفقیه.وقد یکون الواسطه بین الطوسی و ابن بابویه ابا عبدالله الحسین بن عبیدالله الخضایری و قد یکون غیرهما کما هو مقرر فی محله والمستوفی فی بابه و روینها اجازه و بعضها قراءه عن الشیخ الفاضل العالم العامل التقی النقی محمّد بن شیخ الفاضل التقی جابر بن عباس (قدسالله روحها)عن ابیه عن الشیخ الجلیل السید محمّد بن السید علی عن والده عن شیخ الجلیل النبیل الشهید الثانی زین الدین اعلی الله درجته عن شیخه المرحوم المبرور علی بن عبدالعالی المیسی.
و[حینئذ] عن الشیخ محمّد بن جابر المذکور عن السید الجلیل النبیل الفاضل العالم العامل شرف الدین علی الفارسی فی مشهد المقدس الغروی رحمه الله شیخ الفاضل التقی السید فیض الله عن شیخ الجلیل الشیخ حسن بن ابی الحسن الشهید الثانی عن الشیخ علی بن عبدالعالی العیسی و عن الشیخ محمدبن عبداللحبار البحرانی عن علی بن محمّدالقطیفی عن میرزا محمّد الاسترآبادی الرجالی عن الشیخ ابراهیم بن الشیخ علی بن عبدالعالی المیسی عن والده المذکور و عن الشیخ محمّد المذکور ایضاً عن الشیخ الجلی لمحمّد بن الحارث عن الشهید الثانی عن الشیخ عبدالعالی العیسی و هو روی عن الشیوخ المذکوره فی السند الاول الی مؤلفی الکتب الاربعه».[۵۶]
۵.شاگردان
دراین قسمت به معروفین از شاگردان محمّدطاهر وهمچنین کسانی که ازوی اجازه روایت دریافت کرده اند اشاره میکنیم.
۵-۱. علامه مجلسی
ملامحمّدطاهردارای شاگردانی بزرگ وصاحب نام بوده است.وی ازاساتید اجازه روایت علامه ملامحمّدباقرمجلسی (۱۱۱۰ق) بوده است.درکتاب بحارالانوار ازاساتید علامه مجلسی نام برده شده که میگوید: «از اساتید اجازه، مولی محمّدطاهربن محمدحسین شیرازی شیخ الاسلام شهر قمِ شریف است که صاحب کتاب حجه الاسلام است، که جدّ سادات جلیل القدر که معروف به طاهریین از طرف مادر، که این اجازه در سال ۱۰۸۶ قمری از ایشان صادر شده».[۵۷]
۵-۲.شیخحرعاملی.ازدیگر شاگردان روائی این عالم، شیخ حرعاملی است.شیخ حر در«اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات»از ملامحمّدطاهرقمی روایت نقل میکند.[۵۸]
۵-۳. شیخ نورالدینالاخباری.وی نیز ازجمله کسانی است که شاگردی ملامحمّدطاهرقمی کرده است.اجازه استادش به خط استادش درپشت کتاب الوافی است آن طور که شیخ رازی ذکر کرده.[۵۹]
۵-۴.ملامحسنفیضکاشانی.محمّدمحسن بن شاه مرتضی معروف به فیض کاشانی(۱۰۹۱ق) از بزرگانی است که نامش درزمره شاگردان ملامحمّدطاهرثبت شده است.درکتاب نوادر الاخبار ازمشایخ فیض نام برده شده که به علمایی چون ملاخلیل قزوینی(۱۰۸۹ق) وشیخ بهایی( ۱۰۳۰ق) [۶۰]وملا محمّد طاهرقمی اشاره شده است.[۶۱]
۶.معرفیآثار
آثارملامحمّدطاهرقمی با توجه به تتبعی که در مراکز نگهداری نسخ خطی شده به ۵۵ مورد رسیده است.این آثار را میتوان درچند بخش معرفی کرد.آثارضدتصوفی وضد حکمی، آثار منسوب به وی درنقدتصوف، آثارکلامی واعتقادی، آثارمواعظی واخلاقی، آثارفقهی وآثاری درفضائل ومناقب ائمه (علیهمالسلام) وهمچنین شعر.محمّدطاهرچه دردوره خود وچه دردوره های بعدی فقط با آثار ضد تصوفی شناخته شده است، درحالی که وی صاحب بیش از۵۵ اثراست.تعداد اندکی ازآثار ملا محمّد طاهرچاپ شده که میتوان به ردصوفیه، تحفه الاخیار، مونس الابرار وسفینه النجات اشاره کرد.از آنجا که محمّدطاهر منصوب حکومت بوده است آثار وی قریب به اتفاق، شاید[۶۲]هم تماماً حفظ شده وکتابی مثل تحفه عباسی با۲۶نسخه وحکمه العارفین با۲۱نسخه موجود میباشد.اما این وضع را درآثار میرلوحی مشاهده نمیکنیم.ادبیات این آثار بعضا (آثارضدتصوف وفلسفه) از مدار نقد صحیح خارج شده، ودردیگر آثار، ادبیات آنها ادبیات روان و بخصوص دررساله «حجه الاسلام» و«حکمه العارفین» ادبیاتی استدلالی است.درمعرفی آثار وی برای خارج نشدن از شیوه تحقیق صرفا ازکلمات خود مؤلف استفاده میکنیم.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نکته ای که درآثار ملامحمّدطاهربه طور مشخص به چشم میخورد، حداقل در۲۰ اثری که دیده شده، وی درابتدای اکثرآثار، هم غرض ازتألیف وهم اسم آن اثر وازهمه مهمتر نام مؤلف اثر را نیز ذکر میکند.بیان فهرست مطالب اثر نیز از دیگرخصوصیات آثارملامحمّدطاهراست.مثلا؛ این اثر دارای چندفصل یاچند فایده وخاتمه میباشد. برای روشن شدن این نکات، دو نمونه را ذکر میکنیم.مثلاً درابتدای کتاب حکمه العارفین میگوید: «فلما رایت الناس قد ترکوا الحق و مالوا الی الباطل ورفضوا الباقی واختارالفانی الزایل وترکوا التمسک بالآل وکتاب الاله المتعال وتشبثوا باذیال ائمه الضلال واستحبوا ماسطروه بالوهم والخیال فتبعوا آرا الفلاسفه الذین هم فی الوسوسه بمنزله الابالسه فصاروا فرقا شتی فاختار بعضهم مذهب المتاخرین من الفارابی وابن سینا وامثالهما وسلک بعضهم مسلک افلاطن وارسطو واضرابهما من الیونانیین والملطیین الضالین المضلین وذهب بعضهم مذهب المتصوفین وتبع بعضهم آثار المبتدعین من المتکلمین صنّفت هذا الکتاب فی بیان عثراتهم وزلّاتهم فی المسائل المتعلقه بالدین،وسمیته حکمه العارفین فی دفع شبهه المخالفین ورتّبه علی مقدمه وفصول وخاتمه».[۶۳]وهمچنین درابتدای منهج النجات میگوید: «این داعی دولت قاهره محمّد طاهر این رساله را از برای انتفاع مؤمنان و محبان دین و ایمان تألیف نمود. رباعی چند که در معارف الهیه و اصول مذهبیه شیعه اثنی عشریه که فرقه ناجیه اند در ایام جوانی به نظم در آورده بود و بر آن شرحی نوشت و به دلیل عقل و نقل ایشان مطالب آن نمود و آن را ختم گردانید به صورت نماز حضرت صادق (علیهالسلام) که از برای تعلیم حماد بن عیسی… این رساله را بر هشت باب، موسوم ساخت آن را به منهج النجات…».[۶۴]
۶-۱.تألیفاتضدتصوفی
آثاری که محمّدطاهردرنقد تصوف و فلسفه تألیف کرده از بارز ترین آثار این عالم است.وی در دوره صفویه با ردیه نویسیهایی که دربرابراعتقادها ورفتارهای صوفیان وفلاسفه از خودبه جا میگذاردبه یک چهره ضدصوفی، تبدیل میشود، ملامحمّدطاهربا تالیفکتابهای همچون «ردصوفیه»، «تحفه العقلا»، «تحفه الاخیار»، «حکمه العارفین»،«رجم الشیاطین»و«الفوائدالدینیه» درمقابل کسانی که به اعتقادوی به مرزهای بدعت واردشده، تالیفات خود راسدی دربرابر آنها میداند.
۶-۱-۱.رساله رد صوفیه
این رساله ازجنجالی ترین تألیفات محمّدطاهرقمیدرمخالفت با تصوف است.تألیف این رساله باعث میشود که محمّدتقی مجلسی[۶۵] جوابی براین رساله بنویسد ومحمّدطاهرهم ردی بر جواب مجلسی بنویسد.محمّدطاهر دراین رساله عمده انتقاداتش را نسبت به صوفیه مطرح کرده وصرفا به مباحث ضدتصوفی پرداخته است.دراین اثراز رفتارها وگفتارهای بایزید، حلاج، علاءالدوله سمنانی، محی الدین و عطاربه عنوان بدعت سخن به میان آورده و مستحق تکفیر میداند.درانتهای رساله به بیست فرقه از فرقههای صوفیه اشاره میکند.از جمله : باطنیه، نوریه، الهامیه، کاملیه، تلقینیه، مشارکیه، تسلیمیه.(پیوست ۲)
نسخه شماره(۵۴۶۸)کتابخانه مجلس شورای اسلامی ازاین رساله ناقص بوده ونسخه عکسی شماره (۲/۶۳) مجمع ذخائراسلامی که به عنوان رد صوفیه ذکرشده، صحیح نمیباشد واحتمالا کشف الاسرار باشد.[۶۶]
۶-۱-۲.رجم الشیاطین
این اثر مهم ملامحمّدطاهر قمی مفصل ترین کتاب وی درنقدتصوف است.دراین رساله بیشترین انتقادها به ملای روم ، عطار، حلاج، بایزید وابن عربی است.این رساله به دو نام تحفه الاخیار و همینطور رجم الشیاطین درنسخه شماره(۱۵۵۴۸) کتابخانه مجلس شورای اسلامی به ثبت رسیده است.اما آنچه که ازنسخه دیگر تحفه الاخیار به شماره (۱۴۷۴۳)کتابخانه مجلس شورای اسلامی از برگ۴۹به بعد، معلوم میشود که نسخه شماره (۱۵۵۴۸) نمیتواند تحفه الاخیار باشد.زیرا تحفه الاخیار صرفاًشرح قصیده مونس الابرار است.ملامحمّدطاهردراین شرح تمامی قصیده مونس الابراررا به صورت جداجدا آورده وشرح کرده است.رساله رجم الشیاطین ازابتدا تا انتها وبرمبنای کفراهل این طایفه وبدعتی بودن افعال آنهاپیش رفته.[۶۷](پیوست ۳)درحالی که تحفه الاخیارشرح قصیده مونس الابرار بوده وتمامی قصیده درشرح وجود داشته وحال آنکه دررجم الشیاطین ازچند بیتِ آن بیشتر استفاده نکرده.اما اینکه عمده اشکالات محمّدطاهر دراین کتاب چیست و چه اصولی ازتصوف را به چالش کشیده، دربخش اندیشه های ضد تصوفی ملامحمّدطاهر به تفصیل ذکر خواهیم کرد.
۶-۱-۳.مونسالابرار
ملامحمّدطاهر درایام جوانی قصیده ای به نام مونس الابرار سروده است.این قصیده درمدح حضرت امیر المؤمنین علی (علیهالسلام)میباشد.وی دراین رساله بطورضمنی به نقدصوفیان پرداخته ودرباره آنان میگوید:
جـمیع پیـروحلاج وبـایزیدوجنـید تمـام بـی خبران شرع احمدمختار
زجهل درهمه عمرخویش درره دین نمـی رونـدبــه طرزائمـه اطـهـار
کننددعـوی تسخیر جنـیان به دروغ کـه تـاکـنندالاغـان انـس راافـسار
زنـنددسـتک ورقصنـدای مسلـمـان نهیـدپـنبه به گوش وکنـیداستغفار
زنـندچرخ وزجهلش نهندطاعت نام کننددین خدارابه لعب وبازی خوار
نمی رسـندبـه جایی اگرتمامی عمـر زنـندچـرخ پـیاپی چـواشـترعصار
کننـدعاشـقی امـردان ومـی گویـنـد بودمجازپل عشـق حـضرت جبـار