|
|
“هرسی و بلانچارد[۲۱] در مطالعات خود در سال ۱۹۸۸ دریافتند که بین سبک های رهبری( دستور دهی ، تفهیم نمودن ، مشارکتی و واگذاری مسئولیت ) و رضایت شغلی معلمان رابطه مثبت وجود دارد . ۱۴۲ نفر از ۳۳۹ معلم در مورد رضایت از شغل خود پاسخ دادند که از شغل خود رضایت دارند . آن ها دریافتند که معلمن کمتر به وسیله حقوق و مزایا خشنود می شوند . در این پژوهش رضایت شغلی معلمان با سبک رهبری همبستگی معناداری نداشت ."(پاول و بلانچارد ،۱۳۷۱،۱۵۳). “دان[۲۲] نیز در تحقیقات خود به چهار عامل مستقل اشاره می کندکه مبین رضایت کارکنان است : ۱- سودمندی و مؤثر بودن وظیفه ۲- رضایت از سازمان و از شرایط کاری و عملیات دستگاه ۳-رضایت از شایستگی سرپرستان در نقش متخصصان و رهبران ۴- عناصر معینی از وظیفه که سودمندی متقابل دارد ، مانند : - رضایت از ارزش مادی شغل ، حقوق کنونی و حقوقی آینده آن - رضایت از کار ، جالب توجه و مورد علاقه بودن شغل و میزان منزلتی که برای دارنده آن فراهم می سازد .” ( ۲۳ ۱۹۸۶: Dunn,).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
وروم[۲۳] در تحقیقاتی که در سال ۱۹۸۸ به عمل آورده است روابط زیر بین رضایت شغلی و عوامل دیگر را حاصل نموده است: ۱- بین رضایت شغلی و احتمال استعفاء از کار رابطه منفی وجود دارد، یعنی کسی که از شغلش راضی است کمتر احتمال دارد از شغلش استعفاء بدهد. ۲-بین رضایت شغلی و غیبت از کار نیز رابطه منفی وجود دارد یعنی کسی که از شغلش راضی است کمتر احتمال دارد که از حضور در سر کارش خودداری نماید ۳-بین رضایت شغلی و میزان تصادفات و سوانح کار رابطه منفی وجود دارد یعنی کسی که از شغلش رضایت دارد کمتر دچار سوانح و تصادفات در محیط کارش خواهد گردید ۴-بین رضایت شغلی و میزان کارآیی رابطه مثبت وجود دارد یعنی رضایت شغلی افزایش کارآیی را باعث می گردد"(رابینز ،۴۲:۱۳۸۴.) “لاک[۲۴] در سال ۱۹۷۶ نیز گزارش تقریبا مشابهى ارائه داد. وی مهمترین عوامل مؤثر بر رضایتشغلى را چنین خلاصه مىکند: ۱.کار پر مخاطره ذهنى که فرد مىتواند با موفقیت با آن سازگار شود (موفقیت در سازگارى با کار) .
-
- علاقه فردى به خود شغل که هر قدر علاقه فرد به شغل بیشتر باشد میزان رضایت او بیشتر خواهد بود
-
- کارى که از نظر جسمانى بیش از حد خستهکننده نباشد (هر قدر فرد بیشتر خسته شود، رضایتش کمتر خواهد بود و هر قدر کمتر خسته شود میزان رضایتش بیشتر خواهد بود)
-
- پاداش براى عملکرد، منصفانه، آموزنده و منطبق با خواست فرد باشد
-
- شرایط کار که با نیازهاى فیزیکى سازگار باشد و به اهداف شغلى کمک کند
-
- احساس احترام به نفس از سوى شاغل، او هر قدر از سوى دیگران نسبت به خود بیشتر احساس احترام کند، میزان رضایتش بیشتر خواهد بود
-
- عواملى که در محیط کار، نیاز به ارزشهاى شغلى را تسهیل مىکند از قبیل افزایش حقوق و ترفیع.
انصاف و عدالت در پرداخت نیز با رضایتشغلى ارتباط دارد. هر قدر انصاف و عدالت در پرداخت بیشتر و بهتر رعایتشود، میزان رضایتشغلى بالاتر است و هر قدر میزان رضایت بیشتر باشد، عملکرد کارگر و کارمند نیز بالاتر مىرود. همچنین رضایتشغلى به وسیله پرداخت پاداش و تشویق کردن نیز بالا مىرود. نگرشهاى فرهنگى، خدمات درمانى و تسهیلات رفاهى در بالا بردن میزان رضایتشغلى دخالت دارند ” (۲۳-۲۷ ۲۰۰۹: Suosa – Poza,). “دیوید مک کللند[۲۵] در سال ۱۹۷۱ به گسترده ترین پژوهش ها در زمینه انگیزه و نیاز به موفقیت دست زده است. او نیاز به پیشرفت را با علامت اختصاری[۲۶] نشان می دهد . مک کللند در تحقیقات خود از جمله تصویر مبهمی را به پاسخگویان مورد مطالعه نشان می دهد و از آنان می خواهد ، برداشت خود را از تصویر مورد نظر ، به صورت داستانی بیان کنند . به عقیده وی ، فرد مورد پرسش معمولاً نیازها و انگیزه های ناخوداگاه خود را در داستان تخیلی خود منعکس می کند؛که براین اساس باتوجه به شاخص های موجود می توان میزان نیاز به موفقیت و یا پیشرفت فرد و اعتماد به او را دریافت . به عقیده مک کللند ، میزان نیاز به موقعیت در همه افراد ، گروه ها ، ملت ها ، مذاهب و طبقات اجتماعی یکسان نیست ؛ قابل ذکر در این زمینه اینکه ، مک کللند در پاسخ به این پرسش که علت تفاوت در انگیزه نیاز به موفقیت چیست ، معتقد است که هر چند انگیزه موفقیت نیاز روانی و پدیده ایست که با شخصیت افراد سروکار دارد ؛ ولی در حقیقت پدیده ای کاملاً روانی نیست ؛ بلکه منشأ این پدیده را بعضی شرایط اجتماعی تشکیل می دهد که باعث ایجاد درجات متفاوتی از این انگیزه در افراد می گردد . به عقیده مک کللند ، برخی از مهمترین عوامل و شرایط اجتماعی که بر میزان موفقیت اثر می گذارند عبارتند از : آموزش در خانواده ، طبقه اجتماعی ، والدین ، تحرک اجتماعی ، ایدئولوژی ، محرومیت ، ضرورت خارجی، دگرگونی اجتماعی و تحول ساخت های سیاسی و نظایر آن . به عقیده مک کللند ، تحرک اجتماعی خود از عوامل مهم در افزایش یا کاهش میزان موفقیت می تواند باشد . به عقیده او ، در افراد و گروههایی که گرایش شدیدی به تحرک اجتماعی دارند ، انگیزه موفقیت بیشتری مشاهده می شود . این اشخاص و گروه ها ، بلند پروازی های شدیدی در مورد اصلاح وضعیت خود داشته و امیدوار به داشتن فرصتهایی برای تغییر واقعی بوده اند . به گفته لاولر[۲۷]،” بین رضایت شغلی و انگیزش تفاوت عمـده ای وجود دارد که در برخی از مقیاس های اندازه گیری رضایت شغلی نادیده گرفته شده است. به نظر وی انگیزش تحت نفوذ ادراک های آینده نگر قرار دارد، ادراک هایی که بیشتر با رابطه میان عملکرد و پاداش سر و کار دارد. در حالی که رضایت با احساسات افراد نسبــت به پـاداش هایی که دریافت می کنند ارتباط پــیدا می کند. از این رو رضایت پیامد رویدادها و اتفاقات گذشته و انگیزش نتیجه انتظارات از آینده است” (هومن، ۱۳۸۱: ۳) . “وودمن[۲۸] و هل ریجل[۲۹] در کتاب خود، در بحث عوامل مؤثر بر رضایت شغلی، به این عوامل اشاره می کنند: صفات کارگر و کارمند، نوع کار، محیط کار، و روابط انسانی کار. “(یعقوبی ،پیشین :۶۹). “شرتزر[۳۰] عوامل ذیل را در رضایت مندی شغلی مؤثر می داند: حقوق، امنیت کاری و ثبات شغلی، شرایط کاری خوب، امکان پیشرفت و ترقی، و روابط انسانی"(شرتزر ،۷۵:۱۳۶۹). “کورمن[۳۱] این عوامل مؤثر را به دو دسته تقسیم می کند: ا-عوامل محیطی مثل سطح شغل، محتوای شغل، رهبری ملاحظه کار، دست مزد و فرصت های ترفیع ۲-عوامل شخصی مثل سن، سطح تحصیلات و جنسیت هر قدر شغل از لحاظ سطح، مسؤولیت، استقلال و تنوع بالاتر باشد، مطلوب تر است، هر چند به نسبتی که فرد در سطح بالاتری قرار داشته باشد (بر حسب تحصیلات، توانایی ها و مانند آن) ، سطح لازم این خصوصیات برای کسب خشنودی باید بالاتر باشد” . (گلشن ، پیشین :۵۸) “شولر[۳۲] در پژوهش های خود درباره نقش تفاوت های فردی در ضایت شغلی، دریافت که زنان کارگر بیش از مردان به داشتن همکاران خشنود بها می دهند، در حالی که کارگران مرد بیش از زنان برای فرصت مشورت با دیگران و تاثیر بر تصمیمات مهم ارزش قایل اند.در این مطالعات، هم چنین معلوم شد که مردان بیش از زنان به خط مشیء های بلندمدت و مربوط به آینده توجه دارند” . (پاول و بلانچارد ،پیشین:۴۲ ) ۲-۲: مروری بر تحقیقات انجام شده در داخل کشور : حسین عطار در سال ۱۳۷۴ در یک بررسی تحت عنوان رابطه استرس شغلی یا خشنودی شغلی و سلامت روان کارکنان یک مجتمع صنعتی که در یکی از جزایر خلیج فارس روی ۳۰۳ نفر از کارکنان که بصورت اقماری کار میکردند انجام داد به نتایج زیر دست یافت: ۱- استرس شغلی با اختلال در سلامت روان کارکنان رابطه معنادار داشت . ۲- کارکنان نوبتکار شاغل در طرح اقماری در مقایسه با کارکنان روز کار در طرح مذکور خشنودی شغلی کمتری داشتند (۸۵.۵۷درصد در مقایسه با ۶۷.۳۱ درصد ) . ۳- کارکنان نوبتکار در مقایسه با کارکنان روزکار (هر دوشاغل در طرح اقماری) از سلامت روان کمتری برخوردار بودند. (میانگین ۱۵.۹۸ درصد در مقایسه با ۲۷.۶۱ درصد ). سلیمان نژاد تحقیقی با عنوان ” بررسی رابطه بین استرس حرفه ای و رضایت شغلی در کارکنان سازمان های دولتی شهر ایلام، سال ۱۳۸۰ ” انجام داده است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بیـن پاره ای از متغیرهای دموگرافیک با رضایت شغلی و استرس حرفه ای در سال ۱۳۸۰ انجام گردید.این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی بوده که در آن ۴۲۰ آزمودنی از طریق نمونه گیری طبقه ای تصــادفی انتخاب شدند. به منظور بررسی رابطه استــرس با رضایــت شغلی از دو پرسشنامه رضایت شغلی فیلدوروث و شرایط پرفشار استفاده شد. اعتبار صوری پرسشنامه ها مجددا کسب و پایایی نیز از طریق بازآزمایی محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، کای دو استفاده گردید.در بررسی توصیفی گزاره ها بیش از ۷۰ درصد افراد نمونه به طور نسبی از شـغل خود راضی بودند و ۴۹ درصــد افراد شغــل خود را خسته کــننده گزارش کـردند و نیز ۵/۲۸ درصد افراد فاقد رضایت شغلی بودند، همچنین ۶۶ درصد افراد تعارض بین نقشهای سازمانی و آکادمیک را نشان دادند. یافته ها نشان داد که بین استرس شغلی و رضایت شغلی رابطه منفی (r=-0.43) وجود دارد. همبستگی بین رضایت شغلی و استرس شغلی با نوع سازمان از نظر آماری معنی دار بود. همچنین نتیجه پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری میان رضایت شغلی زنان و مردان وجود ندارد و نیز رابطه معنی داری بین رضایت شغلی و وضعیت تحصیلی کارکنان به دست آمد. با توجه به یافته های این مطالعه به نظر میرسد منابع استرس حرفه ای و مولفه های رضایتمندی شغلی در محیط های کاری متفاوت ودر جهـت افزایش رضایتمندی شغلی، بـــهرهوری شغــلی و در نهایت رضایتمندی از زندگی شناسایی شود. آموزش مدیران و کارکنان با هدف شناخت، کنترل و پیش بینی عوامل استرس زا در این زمینه ضروری به نظر میرسد. در پایان نامه محمد پرتوی با عنوان بررسی رابطه بین ماهیت شغلی و رضایت شغلی پرسنل (سرپرستان ، مهندسین، مدیران میانی،کارگران) شرکت ذوب آهن اصفهان در سال ۱۳۸۱بر خی نتایج به دست آمده چنین است: بین ارزش کار و رضایت شغلی رابطه معنادار و مثبت (در سطح ۰۵/۰) بوده و بیشترین رابطه به مدیران میانی(۴۳/۰) تعلق داشت. ۲- بین خود استقلالی و رضایت شغلی در بین ۴ گروه کاری رابطه معنادار ومثبت (در سطح ۰۵/۰) بود و هرچه عامل خود استقلالی در فرایند کار بیشتر باشد، رضایت شغلی ۴ گروه کاری بالاتر بوده است. ۳- بین بازخورد و رضایت شغلی در بین ۴ گروه کاری رابطه معنادار و مثبت(در سطح ۰۵/۰) بوده و هرچه قدر بازخورد در بین کارکنان بالاتر باشد، رضایت شغلی آنها بالاتربوده است. ۴- بین فرصت های شغلی و رضایت شغلی بین ۴ گروه کاری رابطه معنادار و مثبت (در سطح ۰۵/۰) بوده و بیشترین رابطه به مدیران میانی(۵۳/۰) تعلق داشت. ۵- بین امکـانات شغــلی و رضایــت شغلی در بیـن گـروه کـاری رابطـــه معـنادار ومثبــت (در سطح ۰۵/۰) بوده و هرچه قدر امکانات شغلی مطلوب تر باشد، رضایت شغلی ۴ گروه کاری بیشتر بوده است.
در حال حاضر و در دنياي كنوني، ورزش و فعاليت بدني به عنوان يكي از عناصر مهم در زندگي بشر مطرح است. اهميت و نقش ورزش در سالمسازي و به سازي جامعه و كاربرد عملي آن در ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي و بهداشتي در نزد متخصصان و دست اندركاران سازمانهاي فرهنگي، پوشيده نيست. مطالعات مختلف نشان می دهند که در 30 سال گذشته علاقه مندی به جنبه های کاربردی ورزش و فعالیتهای جسمانی افزایش یافته است. این افزایش علاقه مندی، شاید نتیجه پیشرفتهای علمی بزرگ در دهههای گذشته باشد که نشان می دهند که ورزش در جلوگیری و درمان بیماریهای مختلف نقش مهمی را برعهده دارد (روزا، لیرا، دملو و سانتوز [1]، 2011؛ بوتنر، ماسیگ، لچترمن، فانک و مورن [2]، 2007؛ وولین، یان، کلدیتز و لی [3]، 2009). مشخص شده است که عملکرد فیزیولوژیک سیستم ایمنی، دفاع در برابر میکروبهای بیماریزا است. با این وجود حتی عوامل بیگانه غیر بیماریزا میتوانند سبب برانگیختن پاسخهای ایمنی شوند. سیستم ایمنی انسان یک سیستم دفاعی است که به دو بخش ایمنی ذاتی[4] و اکتسابی[5] تقسیم می شود به طوری که ایمنی ذاتی اولین خط دفاعی بدن میباشد (روزا و همکاران، 2011). بنابراین دفاع در برابر میکروبها ابتدا بر عهده واکنشهای زودرس ایمنی ذاتی است و سپس توسط پاسخهای ایمنی اکتسابی صورت میگیرد (روزا و همکاران، 2011؛ گلیسون، نیمن و پدرسن [6]، 2004). یکی از مهمترین محصولات پاسخ ایمنی، سایتوکاینها میباشند. سایتوکاینها پروتئینهای ترشح شده به وسیله سلولهای ایمنی اکتسابی و ایمنی ذاتی هستندکه بسیاری از اعمال سلولهای ایمنی اکتسابی و ذاتی را تحت تاثیر قرار می دهند. سایتوکاینها در پاسخ به میکروبها و سایر آنتیژنها تولید شده و پاسخهای متنوع سلولهای درگیر در ایمنی و التهاب را تحریک می کنند. علاوه بر سلولهای ایمنی، سایتوکاینها از سلولهایی همچون سلولهای اندوتلیال و سلولهای ذخیره کنندۀ چربی نیز ترشح میشوند (کوچ[7]،2010). در حال حاضر علاقه به بررسی پاسخ سیستم ایمنی به ورزش در میان محققان در حال افزایش میباشد زیرا تعدادی از اثرات کلیدی تندرستی مرتبط با ورزش میتوانند هم سودمند (از قبیل کاهش خطر بیماری های قلبی عروقی) و هم می تواند زیانبخش باشند (مثل آسم ناشی از ورزش) که ممکن است این تاثیرات به خوبی از طریق فعالیت پارامترهای سیستم ایمنی میانجیگری شود (کوپر، رادوم آیزیک، سچویندت و زالدیوار [8]،2007).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مشخص شده است که سیستم ایمنی بدن انسان همانند دیگر سیستمهای فیزیولوژیک بدن در پاسخ به فعالیتبدنی تغییرات چشمگیری از خود نشان میدهد (کوچ، 2010). بر اساس نتایج پژوهشات مختلف این نکته مشخص شده است که شیوع بیماریهای سخت از قبیل دیابت نوع 2، بیماری قلبی عروقی، التهاب مفاصل، چاقی و پوکی استخوان با سطوح افزایش یافته سایتوکاینهای التهابزا مرتبط هستند (توتله، دیویس گورمن، گلدمن، کپلاند و مکدوناق [9]، 2004 ؛ موس و همکاران[10]، 2004). لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر شدت تمرین برالگوی سایتوکاینی و تعداد لکوسیت در بازیکنان فوتبال میباشد.
عدم فعالیتبدنی یا بیتحرکی، یک عامل خطر غیر مرتبط برای بسیاری از بیماریها میباشد. در حالی که مکانیزم هایی که شیوه زندگی فعال را به سمت تندرستی و سلامتی انتقال می دهند نشان دادهاند که درگیری سیستم ایمنی در رابطه با تندرستی در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. به علاوه اثرات حاد و مزمن ورزش روی جنبه های متعدد سیستم ایمنی انسان مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است، اما بسیاری از جنبه های تندرستی این امر ناشناخته مانده است. پاسخهاي ايمني به دو دسته كلي Th1 و Th2 تقسیم میشوند. انحراف پاسخ ايمني به سمت Th1 باعث تقويت پاسخ ايمني سلولي و انحراف پاسخ ايمني به سمت Th2 باعث تقويت پاسخ ايمني هومورال و نيز واكنشهاي آلرژيك می شود (شهابی و همکاران، 2007). پاسخهای Th2وTh1 از جمله الگوهای مهم سایتوکاینی هستند که وضعیت پاسخهای سلولی و هومورال را نشان می دهند (عباس، لیچتمن و پیلای[11] ، 2007). سایتوکاینها گلیکوپروتئینهای کوچکی هستند که از سلولهای مختلف و در پاسخ به محرکهای مختلف تولید شده و پاسخهای سلولهای ایمنی را واسطهگری و تنظیم می کنند. این مولکولها با اتصال به گیرندههای اختصاصی، عملکرد خود را انجام می دهند (هاول و همکاران[12]، 2007). مشخص شده است که نسبت Th1/Th2 الگوی تکامل یافتهای از یک مدل برای تفسیر منطقی فعالیت سلولهای Tدر تنظیمات مختلف میباشد که شامل پاسخ به عفونت، بیماری خود ایمنی و نقص ایمنی میباشد (لیبتا و همکاران[13]، 2011). تعادل Th1/Th2به عنوان شاخصی از تغییرات در عملکرد سیستم ایمنی مورد استفاده قرار گرفته است که در دهه گذشته مورد توجه محققان در این زمینه قرار گرفته است (وون و همکاران[14]، 2011؛ تان و همکاران[15]،2007؛ لیبتا و همکاران، 2011؛ لی و همکاران[16]، 2006). سلولهای Th1 و Th2 عمدتا میتوانند به وسیله فاکتورهای غیر از اینترفرون گاما[17] و اینترلوکین[18]4 عملکرد متفاوتی داشته باشند اما الگوی اصلی سلولهای Th1 وTh2 فاکتورهایIFN-γ و IL-4 میباشد ( گو و همکاران[19]، 2011). IFN-γ توسط سلولهای Th1 ترشح شده و در پاسخهای ایمنی با واسطه سلول که شامل فعالسازی ماکروفاژها و تاخیر در پاسخهای ایمنی است، درگیر میباشند. IL-4توسط سلولهای Th2 ترشح میشوند که از طریق تحریک آنتیبادیهای تولید شده توسط سلولهای B پاسخهای ایمنی هومورال را تنظیم می کنند (پرستوت و همکاران[20]، 2011؛ دومینگویزویلار، بچرآلان و هافلر [21]، 2011؛ نیتا و همکاران[22]، 2002). با توجه به اینکه، اینترلوکین 4 (IL-4)، مشخصه بارز سلولهای Th2 و سایتوکاین IFN-γ سایتوکاین اصلی تولیدی از سلولهای Th1 میباشد، نسبت تولید سایتوکاین IL-4 به سایتوکاین IFN-γ (IL-4/IFN-γ ratio) توسط سلولهای تک هستهای تحریک شده با میتوژن به عنوان معیار انحراف پاسخ ایمنی به سمت Th2در نظر گرفته می شود (شهابی و همکاران، 2007). چندین مطالعه وجود دارد که اثر تمرین ورزشی را روی سایتوکاینهای Th1 و Th2در خون مورد بررسی قرار دادهاند (کوهیوت، بوئهم و موینیهان[23]، 2001؛ کوهیوت، تامپسون، لی و کانیک[24]، 2004). گزارش شده است که ورزشهای شدید روی تولید سایتوکاینهای Th1 و Th2افراد جوان تاثیر می گذارد (لانکستر و همکاران[25]، 2004). این باور و عقیده وجود دارد که ورزشهای با شدت متوسط ممکن است پاسخ سایتوکاینهای نوع Th1 را باعث شود ( مالم[26]، 2004). گزارش شده است که ورزشهای طولانی مدت با شدت متوسط به مدت شش ماه و همچنین 2 یا 4 سال می تواند سایتوکاینهای نوع Th1 در رابطه با افزایش سن تغییر دهد. این در حالی است که تمرینات با شدت متوسط باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی افراد سالمند می شود و همچنین محققین بر این باورند که تغییراتی که ورزش در سلولهای T ساده ایجاد می کند به سمت Th1 میباشد که این تغییر جهت پاسخ به سمت Th1 ، از مکانسیمهای زیربنایی جهت بهبود سیستم ایمنی این افراد میباشد (شیمیزو و همکاران[27]، 2008؛ اگاوا، اکا، یاماکاوا و هیگوچی [28]، 2003؛ درلا، کزدرون و سزکزیپیورسکی [29]، 2004). گارسیا و همکارانش[30] (2011)، پس از یک جلسه فعالیت ورزشی با شدت 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی دوچرخه کارسنج تغییری در مقادیر IFN-γ در زنان بیتحرک مشاهده کردند که این تغییرات معنیدار نبود. همان طور که مشاهده می شود پژوهشات نشان می دهند که فشارهای جسمانی از قبیل ورزش و فعالیتبدنی میتوانند تولید سایتوکاینها را تغییر دهند (چن و همکاران[31]، 2008). زالدیوار و همکاران[32] ( 2006) در پژوهش خود که بر روی مردان سالم انجام شد نشان دادند که 30 دقیقه دوچرخه سواری با شدتVO2 Peak 80% سبب افزایش میزان IFN-γ ,TNF-α بلافاصله بعد از تمرین شد در حالی در یک ساعت بعد از تمرین میزان TNF-α همچنان کاهش ولی میزان IFN-γ, افزایش را نشان داد. نتایج پژوهش سلار و همکاران[33] (2006) بر روی مردانی که چند سال سابقه تمرین داشتند، نشان داد که یک ساعت کار روی ماشین پاروزنی میزان IFN-γ را 5 دقیقه بعد از تمرین کاهش میدهد. مشخص شده است که مدت، شدت و تواتر ورزش و فعالیتبدنی می تواند یک نقش کلیدی در پاسخ ایمونولوژیکی بازی کند به طوری که ورزشهای متوسط سبب تقویت سیستم ایمنی میشوند (سنچینا و کوهوت [34]، 2007؛ بنیادی، بدلزاده، پوزش، صالحی و محمدی ، 2010). محققين گزارش دادهاند ورزش، موجب تغييرات مشخصي در تعداد، توزيع و تکثير گلبولهاي سفيد در گردش خون ميشود. تغييراتي که در نحوه توزيع گلبولهاي سفيد ايجاد ميشود، به آزاد شدن هورمونهايي چون کاتکولامينها، کورتيکواستروئيدها و برخي از سايتوکاينها نسبت داده ميشود. علاوه بر هورمونها، افزايش نوتروفيلها ممكن است ناشي از توزيع مجدد آنها و وارد شدن سلولهاي فعالتر به گردش خون نيز باشد و ممكن است هر دو عامل فوق به طور همزمان وارد عمل شوند. همانطور که گفته شد مشخص شده است که ورزش به طور چشمگیری سطوح در گردش لکوسیتها مخصوصاً مونوسیتها، نوتروفیلها و لنفوسیتها را افزایش میدهد که مقدار و اندازه این افزایش در تعداد در گردش مرتبط با مدت و شدت ورزش میباشد (پیزا، کوه، مکگرگور و بروکس[35]، 2002؛ پدرسن و استنسبرگ[36]، 2002). در جریان ورزش، لکوسیتها به خون فراخوانده میشوند که نتیجه آن افزایش غلظت نوتروفیلها، لنفوسیتها و مونوسیتها میباشد. افزایش غلظت آدرنالین و افزایش کمتر نورآدرنالین فاکتورهای اصلی مسئول فراخوانی لنفوسیتها در جریان ورزش شدید میباشند. کاتکولامینها به همراه هورمون رشد ممکن است اثرات شدید روی نوتروفیلها را میانجیگری کنند، در حالی که کورتیزول اثر خود را 2 ساعت بعد اعمال می کنند (برونسگارد و پدرسن[37]، 2000). پژوهشات مختلف نشان می دهند که دفاع میزبان و عملکرد ایمنی غالباً به وسیله فعالیتهای کم شدت و متوسط بهبود مییابد ( نیمن[38]، 2000). به هر حال، مشخص شده است که فعالیت جسمانی طولانی مدت تغییرات منفی زیادی در سیستم ایمنی ایجاد می کند (نیمن و همکاران[39]، 2003). مشخص شده است که ورزش سنگین موجب بروز آسیب بافتی، تولید هورمونهای فشار و تغییر در کارکرد و کیفیت سلولهای دفاعی می شود. تغییر در کارکرد و کیفیت سلولهای دفاعی، تحت تاثیر فاکتورهای عصبی- هورمونی چون کاتکولامینها، هورمون رشد، کورتیزول، بتا- اندروفین و هورمونهای جنسی قرار دارند (پدرسون و هافمن[40] ، 2000). چگونگی ارتباط بین سیستم ایمنی و ورزش، مسئلهای است که از دیرباز مورد توجه فیزیولوژیستها و ایمنولوژیستها قرار گرفته است به نحوي كه براي پاسخ دادن به سوالاتی از قبیل"تمرین چه تاثیری در دراز مدت و کوتاه مدت بر سیستم ایمنی اعمال می کند؟” و اينكه “آیا تمرین سنگین سبب تضعیف عملکرد و حذف پارهای از عوامل ایمنی می شود يا خير؟” و … آنان را وادار به پژوهش در این زمینه كرده است. با توجه به ضد و نقیض بودن نتایج پژوهشات موجود و اینکه در پژوهشات مختلف، محققان از پروتکلهای تمرینی، نوع آزمودنی، شدت و مدت فعالیت متفاوت استفاده کرده اند و نتایج مختلفی گرفتهاند و همچنین مشخص شده است که تغییرات هورمونها (از قبیل کورتیزول، اپینفرین و نوراپینفرین) رابطه نزدیکی با تغییرات پارامترهای سیستم ایمنی دارند و شدت تمرین می تواند روی میزان تغییرات هورمونها اثرگذار باشد، محقق بر آن شد تا تأثیر فعالیتهای بدنی با شدتهای مختلف را بر روی برخی پارامترهای سیستم ایمنی مورد بررسی قرار دهد. در این راستا، تأثیر یک جلسه فعالیت با شدتهای مختلف بر روی تغییرات الگوی سایتوکاینی و تعداد لکوسیت را بررسی کرده و مشخص خواهد شد که تمرین با شدتهای مختلف بر الگوی سایتوکاینی و تعداد لکوسیت چه اثری دارد؟
از آنجایی که یکی از مهمترین اهداف ورزش و تربیتبدنی، تأمین سلامتی بیشتر برای افراد جامعه است و تحقق این مسئله با افزایش میزان کارایی سیستم ایمنی که وظیفه مهمی در جلوگیری از بروز بیماریها در افراد را به عهده دارد، بستگی دارد. لذا بررسی مسائل مربوط به این سیستم، ضرورت و اهمیت ویژهای پیدا میکند. بدون شک پژوهش و بررسی در زمینه مذکور بینش ما را در مسائل بنیادی وسعت میبخشد و سبب ارتقای دانش ما برای یک برنامه ریزی مطمئن میگردد. پژوهشات بسیاری، اثرات حرکت و فعالیتبدنی را بر خون و اجزاء تشکیل دهنده آن بررسی و شناسایی كردهاند، با توجه به این موضوع، پژوهش حاضر به عملکرد سیستم ایمنی و محیط عمل آن در خون ميپردازد كه احتمالاً در اثر حرکت و فعالیتبدنی این سیستم نیز دچار تحولات بارزی میشود. پژوهشات صورت گرفته در مورد فاکتورهای مورد نظر یعنی اینترفرون گاما و اینترلوکین 4 محدود بوده و نتایج آن با هم همسو نبوده (گیلوم، کوئنن، اسچنیدر و موسلی [41]، 2011) و قادر به پاسخگویی سئوالات موجود نیست با ذکر این نکته که از نظر نوع، شدت و مدت برنامه تمرینی و همچنین نوع آزمودنی و رشته ورزشی آزمودنی ها با پژوهش حاضر متفاوت می باشد. با توجه به اهمیت نقش سیستم ایمنی بدن لازم است پژوهشات بیشتری در این زمینه انجام شود تا تاثیر انواع حرکت و فعالیتبدنی بر این سیستم تعیین شود و تغییرات حاصل از آن مشخص شود. همان طور که گفته شد اگر تمرین و فعالیتبدنی را به عنوان محرکی بدانیم که سیستم ایمنی را تحت تاثیر قرار میدهد، بهتر است بدانیم کدامیک از تمرینات و با چه شدت و مدتی این سیستم را متاثر میسازد (بنیادی و همکاران، 2010). لذا لازم است تغییرات به وجود آمده در سیستم ایمنی مورد ارزیابی قرار گیرد تا نسبت به حفظ سلامتی که یکی از اهداف تربیتبدنی است اقدام مناسب صورت گیرد. هنوز هم سوالات زیادی در این زمینه كه چه ارتباطي ميان ورزش و سيستم ايمني وجود دارد، مطرح میباشد. بنابراين با توجه به اين نكته، با قاطعیت نمی توان گفت فعالیتبدنی همواره باعث ارتقای عملکرد این سیستم میشود و مشخص شده است که ورزش دارای اثرات متفاوتی میباشد (مالتسوا، ساخارو، تونویتسکی، نورسف و تونویتسکی[42] ، 2011). با توجه به پیچیدگی پاسخ سیستم ایمنی به فعالیتهای بدنی، پرداختن به این سیستم و تأثیرپذیری آن از ورزش، هم برای ورزشکاران و هم برای غیر ورزشکاران اهمیت بسزایی دارد. از آنجایی که ورزشهای مختلف بر پارامترهای ایمونولوژیک در دو قسمت ایمنی سلولی و هومورال تاثیرات مختلفی بر جای می گذارد، لذا لازم است بدانیم که چه عاملی باعث تغییر پیدا کردن به سمت ایمنی سلولی می شود که در قسمت ایمنی با واسطه سلولی فاکتور IFN-γ و در قسمت هومورال IL-4 مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با انجام پژوهش حاضر و با آگاهی از تغییرات حاصله در اثر فعالیت مذکور بر سیستم ایمنی افراد و ارزیابی اثرات مثبت و منفی آن، میتوان توصیههایی را در جهت سلامت افراد ورزشکار و غیر ورزشکار ارائه كرد. با توجه به نتایج پژوهشات گذشته و اینکه در آنها بیشتر، آثار تمرینهای ترکیبی یا برنامه های کاهش وزن بر شاخص های التهابی بررسی شدند (نیکلاس وهمکاران، 2004 ؛ بالدوسی و همکاران، 2009؛ جانگ و همکاران، 2008)، پژوهشات دیگری لازمند که آثار مستقل تمرینهای استقامتی کم شدت را بر الگوی سایتوکاینی بررسی کنند و مکانیسم این آثار را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. آسم یک بیماری التهابی مزمن راههای هوایی است، که فاکتورهای مختلف محیطی و ژنتیکی در استعداد، ایجاد و بیماریزایی آن دخیل میباشند. سایتوکاینها از واسطههای مهم ایمنی و پاسخهای التهابی در بیماریها و بیماری التهابی مزمنی نظیر آسم میباشند. نشان داده شده است که تغییرات سایتوکاینهای IFN-γ و IL-4 موجب گرایش پاسخهای ایمنی به سمت Th2 و یا Th1 و بر هم زدن تعادل Th2/Th1 شده و در نتیجه باعث استعداد ابتلا، افزایش یا کاهش در بروز علائم و شدت و پیش آگاهی در بیماری آسم شوند. مشخص شده است تغییر نسبتTh2/Th1 به سمت Th2 در بیماریزایی آسم دخیل است (نگوک و همکاران[43]، 2005).
۲-۱-۸-۱۱) سایر محرکها انگیزه هایی که برای مدیریت سود میتواند وجود داشته باشد عبارتند از تلاش برای به حداکثر رساندن قیمت سهام برای سهامداران موجود نسبت به سهامداران بالقوه، در جائیکه سود گزارش شده عامل مهم تعیین کننده قیمت سهام در نظر گرفته میشود. کمتر از واقع نشان دادن سود توسط مدیریت در جایی که انتظار میرود خرید سهام شرکت توسط مدیریت اتفاق بیفتد و به حداقل رساندن سود به وسیله افزایش اقلام تعهدی هزینه تا اینکه حمایت درست را در مقابل رقابت خارجی جلب نماید. محققین معتقدند کشف اینکه آیا سود برنامه ریزی شده است یا خیر؟ مشکل است (آقایی و کوچکی، ۱۳۷۵، ۳۳). (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کلاگ و کلاگ[۴۵]، انگیزه اصلی مدیریت را از دستکاری سود، تشویق سرمایه گذاران برای خرید سهام شرکت و به تبع آن افزایش ارزش بازار آن بیان کرده اند (مرادی، ۱۳۸۶، ۱۰۲). ۲-۱-۹) دیدگاه های موافقان و مخالفان مدیریت سود ۲-۱-۹-۱) دیدگاه موافقان برخی از محققان محدوده هایی از مدیریت سود را موجه تشخیص داده و آن را برای سرمایه گذاران و سایر افراد ذینفع سودمند دانستهاند. با بهره گرفتن از تئوری CAPM هنگامی که سودهای گزارش شده هموار شوند، محاسبهی ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی و همچنین تعیین ارزش متعارف دارائیها راحتتر خواهد بود. پژوهش انجام شده توسط میچلسون و دیگران(۱۹۹۵) نشان میدهد شرکت هایی سود هموارتری دارند بطور قابل توجهی، متوسط بازده سالیانه بالاتری نسبت به شرکت هایی که هموارسازی سود را انجام نداده اند، دارند. هپ ورث۲(۱۹۵۳) معتقد است آرایش سود یک عمل عقلایی و منطقی است که از طریق آن مدیران تلاش میکنند با بکارگیری ابزارهای خاص در حسابداری، سودشان را هموار سازند. ترومن و دیگران[۴۶] (۱۹۸۸) در تشریح فواید هموارسازی سود برای شرکتها میگویند. (فضل جو، ۱۳۸۷، ۲۹) : “هموارسازی سود واریانس سودهای مشاهده شده را میکاهد و بدین ترتیب هزینهی استقراض را کاسته و برروابط میان شرکت، مشتریان، فروشندگان و کارکنان اثر مساعده دارد.” ۲-۱-۹-۲) دیدگاه مخالفان از سوی دیگر مخالفان پدیده هموارسازی و مدیریت سود، هموارسازی را نوعی تحریف در اهداف گزارشگری میدانند. ایم هاف[۴۷] (۱۹۸۱) معتقد است، وقتی متغیرها برای کسب سودهای هموار دستکاری میشوند، به نظر میرسد که افشا به اندازههای کافی صورت نمیپذیرد. بیدل من[۴۸] (۱۹۷۷) اعتقاد دارد که هموارسازی سود، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی را با مشکل مواجه میسازد. مک هوگ[۴۹] آرایش سود را نوعی دستکاری در اطلاعات صورتهای مالی میداند. برن استین[۵۰] عنوان میکند که اصولاً آرایش سود یک عمل سفسطه آمیز بوده که در محدوده GAAP صورت میپذیرد (فضل جو، ۱۳۸۷، ۲۹). ۲-۱-۱۰) ابزارهای مدیریت سود به اعتقاد شیام ساندر[۵۱](۱۹۹۷) ابزارهای مدیریت سود را میتوان به ۵ طبقهی زیر تقسیم بندی کرد: الف) تعیین حوزه عملی حسابداری معاملات به صورت اختیاری : نحوه عمل حسابداری معاملات خاص، مواردی مانند تعمیر و به روز کردن تجهیزات و ماشین آلات، زمان بندی ثبت یک فروش و حذف موجودیها، تجهیزات و ماشین آلات میباشد که به انتخاب مدیریت بنگاه اقتصادی صورت میگیرد. بدیهی است در زمان انجام این اقدامات با هدف مدیریت سود، یک مشاهده کننده خارج از واحدهای تجاری، نمیتواند به آسانی آن را آشکار ساخته و افشاء نماید. ب)انتخاب اصول حسابداری : اصول پذیرفته شده حسابداری به مدیران اجازه میدهد، برای ثبت بسیاری معاملات از بین دو یا چند روش موجودی کالا(انتخاب یک روش از روش های fifo و lifo و میانگین و …) برای محاسبه استهلاک دارائیهای استهلاک پذیر(روش های مستقیم و روش های شتابی)، مخارج استخراج نفت و گاز(روش های مخارج کامل و روش های موفقیت آمیز)، حسابداری قراردادهای بلندمدت(روش کار تکمیل شده یا روش درصد پیشرفت کار). به هر حال در مورد انتخاب اصول حسابداری انتخاب اولیه و تغییر در اصول و روش های کاربردی اصول حسابداری برای افراد خارج از واحد تجاری قابل مشاهده است. بسیاری از پژوهشهای تجربی انجام شده در رابطه با مدیریت سود، مربوط به استفاده از این نوع ابزار میباشد. ج) تعدیل برآوردهای حسابداری : تعدیل برآوردهای حسابداری، قابلیت انعطاف بیشتری به مدیران واحدهای تجاری میدهد. منظور نمودن ذخیره جهت مطالبات مشکوک الوصول، برآورد عمر اقتصادی دارائیها و تعیین نرخ تنزیل برای تعهدات بازنشستگی، نمونه ای از ابزارهای سنتی است که مدیران برای سالهای متمادی، به منظور اعمال مدیریت سود از آنها استفاده میکنند. در سالهای اخیر تجدید ساختار نیز به عنوان یک پدیده نسبتاً جدید، مورد استفاده مدیران قرار گرفته است . د) تعیین قیمتهای انتقالی کالاها و خدمات : واحدهای تجاری چند ملیتی که مالیات آنها به صورت مضاعف شناسائی میشود، از انگیزه لازم برخوردارند تا نه تنها تلاش کنند نرخهای بالای مالیات بردرآمد آنها کاهش یابد، بلکه نسبت به هموار سازی سود نیز مبادرت ورزند. در گروه شرکتها یا شرکتهای چندملیتی، قیمتهای انتقال کالاها و خدمات، در میان واحدهای اقتصادی فرعی شرکتهای مادر یکی از ابزارهای جذاب مدیریت سود تلقی میشود. ه) تصمیمات اقتصادی اساسی و بااهمیت: در برخی از وقایع و رویدادهای مالی و اقتصادی مانند آگهی و تبلیغات، پرداختهای مربوط به طرحهای بازنشستگی، پاداش مدیران اجرایی، هزینههای تحقیق و توسعه، تحصیل یا فروش بخش هایی از واحدهای اقتصادی و فروش اموال یا سرمایه گذاریها میتواند این انگیزه وجود داشته باشد که تغییرات مورد نظر در این اقلام، سود واحد تجاری را درکوتاه مدت تحت تأثیر قرار دهد. رونن و سادان[۵۲]، در یکی از پژوهشهای خود روش های هموارسازی سود را به شرح زیر طبقه بندی کرده اند (بهارمقدم، ۱۳۸۵، ۲۵). قبلاً گفتیم که هموارسازی سود جزئی از مدیریت سود است اکنون بجاست که ابزارهای هموارسازی سود را نیز در این قسمت بیان کنیم. ابزارهای هموارسازی سود عبارتند از: ۱)هموارسازی سود از طریق زمانبندی رویدادها مدیران بنگاههای اقتصادی میتوانند زمان شناسایی و ثبت رویدادهای مالی را طوری انتخاب کنند تا بردرآمدها و سود گزارش شده، در تاریخ مورد نظر اثر بگذارند. به عبارت دیگر رویدادهای مالی در زمان واقعی خود شناسایی و ثبت نمیشوند و به دورههای دیگر منتقل میگردند مانند ثبت رویداد فروش، به عنوان پیش دریافت و یا ثبت پیش دریافت به عنوان فروش کالا و یا تعیین زمان مناسب برای شناسایی هزینههای تحقیق و توسعه و فروش دارائیهای ثابت؛ زمان بندی رویدادها باعث کمتر یا بیشتر از میزان واقعی نشان دادن درآمدها یا هزینه ها، حسب مورد میگردد. ۲) هموارسازی سود از طریق انتخاب روش های تخصیص انتخاب برخی از روش های جدید و یا تغییر روش های موجود، میتواند منجر به دستکاری سود شود . به عنوان نمونه بعضی از روش های منظور نمودن ذخیره جهت مطالبات مشکوک الوصول و با ذخیره جهت کالاهای ناباب با میزان درآمد و فروش کالا ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارند و برخی دیگر متناسب با میزان درآمد منظور نمیشوند و یا انتخاب برخی روشهای استهلاک، مانند روش ساعات کارکرد و یا روش تعداد محصول تولید شده، با میزان استفاده و کارکرد اموال ماشین آلات و یا تعداد محصول تولید شده بیشتر باشد، هزینه استهلاک نیز به همان نسبت بیشتر خواهد بود و در نهایت سود گزارش شده، یک روند متناسب را طی میکند. در صورتی که انتخاب روشهایی مانند روش خط مستقیم و یا روش های نزولی باعث میشود که هزینه استهلاک محاسبه شده با میزان درآمد و فروش کالا، ارتباط منطقی نداشته باشد. نمونه دیگر از این باب، به هزینه منظور نمودن برخی از مخارج سرمایه ای یا بالعکس میباشد لذا مدیران در این محدوده نیز از اختیارات زیادی برخوردارند تا بر اعداد و ارقام حسابداری اعمال کنترل نمایند . ۳)هموارسازی سود از طریق طبقه بندی مدیران میتوانند از طریق تغییر مکانی اعداد و ارقام مندرج در صورت سود وزیان، سود گزارش شده را براساس اهداف خویش دستکاری نمایند. نشان دادن بعضی از هزینههای اداری و تشکیلاتی به عنوان بخشی از بهای تمام شده کالا و کم کردن سود عملیاتی و بالعکس، نمونه ای از حالت مذکور میباشد . همچنین عادی، غیرعادی یا غیرمترقبه تلقی کردن برخی از اقلام سود و زیان منجر به افزایش یا کاهش سود خالص عملیاتی میگردد (آقایی و کوچکی، ۱۳۷۵، ۴۵). ۲-۱-۱۱) مدیریت سود و کیفیت افشاء سود گزارش شده در شرکت ها، همواره بعنوان یکی از معیارهای تصمیم گیری مالی مورد توجه بوده است. اما هرگاه اهداف مدیران و مالکان همسو نباشد مدیریت ممکن است صورتهای مالی در جهت منافع خود تهیه نمایند. استفاده کنندگان از اطلاعات مالی نیز همواره از عدم تقارن اطلاعات حسابداری ناراضی بودهاند و همواره به دنبال اطلاعاتی هستند که بتوانند جهت تصمیم گیریهای منطقی از آن استفاده نمایند. دو مکانیسم اصلی وجود دارد که شکاف اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران را تعدیل می کند. اول عرف و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری که توانایی مدیریت برای تحریف اطلاعات مالی را محدود میسازد، اگر چه هنوز مدیران قادرند به دلیل دانش و تخصص، برتری اطلاعاتی را حفظ نمایند و دوم حسابرسان که با رسیدگی به برآوردهای مدیریت و ارقام و اعداد گزارش شده اعتبار صورتهای مالی را افزایش میدهند. این مکانیزمها هنوز نارسائیهای خاص خود را دارند و نتوانستهاند به طور کامل شکاف اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران را برطرف کنند. افشاء اطلاعات راهکاری است جهت از بین بردن عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران از طریق تعدیل تضاد منافع موجود (ایزدی نیا، ۱۳۷۷، ۱۱۲). بینش(۲۰۰۱) به وجود دو دیدگاه در مورد مدیریت سود اشاره میکند. دیدگاه «فرصت طلبانه[۵۳]» که بیان میدارد مدیران در پی گمراه کردن سرمایه گذاران هستند و دیدگاه «تبادل اطلاعات[۵۴]» که بیان میدارد که اختیارات مدیر ابزاری است برای وی تا تا انتظارات شخصی اش را در مورد جریانات نقد آتی شرکت به سرمایه گذاران ارائه کنند. لوبو و ژو[۵۵](۲۰۰۱) میزانی که شرکتها به مدیریت سود میپردازند را به عنوان عامل تعیین کننده مهمی جهت تصمیم گیری در ارتباط با میزان افشاء اطلاعات معرفی مینمایند. تجزیه و تحلیلهای تجربی ارائه شده توسط این محققین بیانگر وجود رابطه منفی بین کیفیت افشاء و مدیریت سود در حالت وجود مدیریت سود فرصت طلبانه، همچنین وجود رابطه منفی بین کیفیت افشاء و مدیریت سود در حالت وجود مدیریت سود ناشی از تبادل اطلاعات است . گلوستن و میلگرام[۵۶](۱۹۸۵) در ارتباط با رابطه بین افشاء شرکت و عدم تقارن اطلاعات، مدلی ارائه نمودهاند که این مدل بیانگر رابطه معکوس بین افشاء شرکت و عدم تقارن اطلاعات میباشد. بطوری که هرچه سطح افشاء شرکت افزایش مییابد عدم تقارن اطلاعات کاهش پیدا میکند . ترومن و تیتمن[۵۷](۱۹۸۸) به روش تحلیل نشان دادند که وجود عدم تقارن اطلاعات بین مدیریت و سهامداران، وضعیت ضروری برای مدیریت سود است. ومیزان مدیریت سود با سطح عدم تقارن اطلاعات افزایش مییابد. در واقع میتوان چنین گفت که هر چه کیفیت افشاء اطلاعات بهتر باشد، عدم تقارن اطلاعات کاهش یافته و بدنبال آن مدیریت سود نیز کاهش خواهد یافت (بداغی، ۱۳۸۷، ۱۷۸). ۲-۱-۱۲) اندازه گیری مدیریت سود روش های کشف مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی در بررسیهای انجام شده روی مدیریت سود، اقلام تعهدی نقش بسیار مهمی دارند. اقلام تعهدی حاصل کسر جریانهای نقد عملیاتی از سود شرکت میباشد، بنابراین با فرض اینکه نتوان جریانهای نقدی را دستکاری نمود تنها راه دستکاری سود افزایش یا کاهش اقلام تعهدی است. اقلام تعهدی میتواند به دو بخش اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری تقسیم گردد . اقلام تعهدی غیراختیاری به طور متعارف به سطح فعالیت بستگی داشته و تحت کنترل مدیران نمیباشد در حالی که اقلام تعهدی اختیاری تحت کنترل مدیران بوده و توسط آنان به راحتی قابل دستکاری است (حسنی آذر، ۱۳۸۵). لذا تفکیک اقلام تعهدی اختیاری از کل اقلام تعهدی به عنوان معیاری از مدیریت سود و اعمال آن در واحدهای تجاری از اهمیت خاصی برخوردار است. یک عامل بنیادی در آزمون مدیریت سود در شرکت ها، تخمین عامل اختیار و اعمال نظر مدیران در تعیین سود است. بررسی ادبیات مبتنی بر مدیریت سود، بیانگر وجود رویکردهای متفاوت با شناسه ای مختلف در تخمین و اندازه گیری اختیار مدیریت در تعیین سود گزارش شده است. یکی از مهم ترین این رویکردها، مبتنی بر کاربرد اقلام تعهدی اختیاری بعنوان شاخصی برای تعیین و کشف مدیریت سود در واحدهای تجاری است . هیلی[۵۸] (۱۹۸۵)، دی آنجلو[۵۹](۱۹۸۶) و جونز[۶۰](۱۹۹۱)، در طی انجام مطالعلاتی در زمینه مدیریت سود، با بکار گیری اقلام تعهدی برای کشف مدیریت سود اقدام به ارائه مدل هایی کردهاند که در تحقیقات بعدی، بارها آزموده شده اند. در حال حاضر پنج مدل اساسی جهت جداسازی بخش اختیاری از کل اقلام تعهدی و نیز اندازه گیری مدیریت سود توسط اندیشمندان در این حوزه ارائه شده است. با توجه به اهمیت این مدلها در ادامه به شرح و توصیف آنها پرداخته میشود : الف)مدل هیلی این مدل در سال ۱۹۸۵ ارائه شده است. در این مدل فرض میشود که بخش غیراختیاری اقلام تعهدی از یک فرایند میانگین تبعیت میکند. در مدل هیلی برای محاسبه اقلام تعهدی اختیاری ابتدا اقلام تعهدی غیراختیاری از طریق فرمول زیر محاسبه میشود: ۱) = ۱ NDA
که در آن: NDAt: اقلام تعهدی غیراختیاری درسال t TA: کل اقلام تعهدی A: کل ارزش دفتری داراییهای شرکت n : تعداد سالها در دوره برآورد λ : عبارتست از سال اندیس که دارای بازده (t-1 , …,t-n. t-n +۱) میباشند.
به نظر میرسد این امر به خوبی بر کمی روایات نبوی صریح در این باره دلالت داشته باشد. بنابراین، بیشتر این روایات به صحابی و تابعی منتهی میشود؛ لذا به بحث از حجیّت روایات این دو گروه پرداخته میشود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
از نظر عموم اهل سنت، روایت صحابیان در این باره، در حکم حدیث مرفوع[۱۳۶] میباشد، البته در عرف محدثان شیعه، این اصطلاح در معنای دیگری به کار میرود.[۱۳۷] امّا حدیث تابعی در این موضوع، در حکم مرفوع مرسل است؛ البته قیودی نیز برای سخن تابعیان لحاظ شده است که در صورت وجود آن، چنین حکمی را بر آن مترتب میسازند.[۱۳۸] باید توجه داشت که مبنای این داوری دربارهی سخنان صحابه و تابعین، این پیشفرض است که در تشخیص اسباب نزول، اجتهاد بیننده جایی ندارد و صحابه و تابعان، صرفاً گزارشگر محض واقع بودهاند.[۱۳۹] البته در میان عالمان متأخر اهل سنت، برخی نظری دیگر دارند؛ ابوزید، از جملهی این متأخران است که معتقد به اجتهادی بودن شناخت اسباب نزول است. پس باید با دقت و تأمل بیشتری به تعیین و تشخیص موارد آن پرداخت.[۱۴۰] «با توجّه به عنایت شدیدی که اهل سنت به صحابه دارند و تمام آنان را عادل می شمارند، در مورد بحث میگویند: اگر سبب نزولی توسط صحابه بیان گردد بدون اینکه منسوب به پیامبر۲ باشد، این سبب نزول در حکم حدیث پیامبر۲ است و مستند به ایشان، زیرا اسباب نزول از مسائلی است که امکان اجتهاد در آن وجود ندارد. بنابراین، اگر فردی از صحابه در چنین مسألهای سخن گفت، ممکن نیست از خودش چیزی گفته باشد، بلکه آنچه گفته از پیامبر۲ شنیده؛ نهایت اینکه نام پیامبر۲ را یاد نکرده است.»[۱۴۱] «بر خلاف اهل سنت، از نظر شیعه، سخنی که به صحابی یا تابعی منتهی شود، فاقد حجیّت شرعی است؛[۱۴۲] لذا بدان توجهی ندارند. عالمان شیعه در غیر از مباحث احکام نیز اعتنایی به روایات غیر معصوم نداشتهاند و سخن ایشان را به عنوان شاهدان زمان نزول قرآن و آگاهان به آن، قابل اعتماد ندانستهاند؛ از این رو معمولاً در تفاسیر روایی شیعه؛ مانند تفسیر عیاشی و البرهان، کمتر روایاتی را در اسباب نزول میتوان دید که از غیر معصوم نقل شده باشد. متفکران شیعی، به ندرت، بحثی مستقل را به حجیت روایات اسباب نزول و اعتبار گفتههای صحابیان و تابعیان در این باره اختصاص داده اند. آیتاللّه جوادی آملی[۱۴۳] از معدود کسانی است که به اختصار از آن بحث کردهاند و روایات غیر معصوم را فی حد نفسه، حجت ندانستهاند، مگر آنکه ایجاد طمأنینه قلبی بکند، البته ایشان در بررسی روایات معصوم۸ نیز بیشتر بر سند آن تکیه کردهاند.»[۱۴۴] «اما اگر سبب نزول از تابعی روایت شود، به دو شرط میتوان سخن او را پذیرفت: ۱-تابعی از کسانی باشد که همیشه از صحابه سخن خویش را میگیرد؛ مثل مجاهد، عکرمه و سعیدبنجبیر. ۲-روایت وی با روایت مرسل دیگری تأیید گردد.»[۱۴۵] «پس، آنچه از پیامبر۲ یا معصومین% نقل شده در حکم حدیث است و همان آثاری که بر حدیث مترتب میشود، بر اسباب نزولی که از پیامبر۲ یا معصوم۸ رسیده است مترتب خواهد شد. اما آنچه از صحابه و تابعی به دست ما میرسد، در حکم حدیث پیامبر۲ نمیتوان شمرد، زیرا تمامی صحابه عادل نبودهاند، بلکه شماری از آنان منافق بودهاند، چنانکه اهل تحقیق در کتابهای رجال به تبیین ماهیت آنان پرداختهاند. بنابراین، اگر سبب نزولی از صحابه به دست ما برسد به چند شرط میتوان به آن اعتماد کرد: ۱-صحابی شاهد و ناظر سبب نزول باشد.[۱۴۶] ۲-وثاقت صحابی و رجال سند، احراز شود. ۳-ملاکها و معیارهای صحت قبولی روایت را داشته باشد.»[۱۴۷] ۲-۴-۵-۱-حجیت قول صحابه از دیدگاه آیتالله معرفت «آیتالله معرفت در تعریف صحابه، چنین مینویسد: صحابهی پیامبر۲، کسانیاند که وجهالنبی بوده و اعتقاد، اخلاق و رفتار آنها، برگرفته از الگوی نبوی باشد.»[۱۴۸] «ایشان با استناد به آیهی ۱۲۲ از سورهی توبه،[۱۴۹] بر حجیت گفتار صحابه، در تفسیر و اجتهادشان، صحه گذاشته است. با این حال در جای دیگری میگوید: تعبد به اقوال آنها و نیز تسلیم در برابر نظرات تابعان دلیلی ندارد.»[۱۵۰] ایشان در بحث حضور ناقل سبب، مینویسد: «آیا شرط است ناقل سبب نزول خود شاهد حادثه باشد؟ بیشتر علما حضور ناقل اول سبب نزول را شرط کردهاند تا سند روایت از خود واقعه منقطع نباشد، و سند تا وى نیز متصل بوده باشد. واحدى مىگوید: «لا یحل القول فی اسباب النزول إلا بالروایه و السماع ممن شاهدوا التنزیل و وقفوا على الاسباب و بحثوا عنعلمها». ولى دیگران علم قطعى ناقل را به سبب نزول کافى مىدانند و حضور او را در حادثه شرط نمىدانند. حاکم نیشابورى در علم الحدیث گفته است: «اگر صحابىاى که زمان وحى و نزول قرآن را درک کرده است بگوید: آیهی کذا در حادثهی کذا نازل شد، این کلام به منزلهی حدیث مسند است. یعنى حدیث، منقول از پیامبر۲ تلقى مىشود». این قول صحیحتر به نظر مىرسد، زیرا حضور ناقل با فرض قاطع بودن، عادل بودن و صادق بودن او در گفتار خود، شرط نیست و صرفاً وثاقت و درستى و مورد اعتماد بودن او مورد نظر است. به همین دلیل روایات منقول از ائمهی اطهار% دربارهی قرآن براى ما اطمینان بخش است و مورد پذیرش قرار مىگیرد.»[۱۵۱] ایشان در مورد صحت سند روایت، مینویسد: «باید سند روایت، به ویژه آخرین کسى که روایت به او منتهى مىشود مورد اطمینان باشد. یعنى یا معصوم۸ باشد یا صحابى مورد اطمینان، مانند عبداللهبنمسعود و ابیبنکعب و ابنعباس که در کار قرآن سر رشته داشته و مورد قبول امت بودهاند. و یا از تابعین عالى قدر باشد، مانند مجاهد، سعیدبنجبیر و سعیدبنمسیب که هرگز از خود چیزى نمىساختند و انگیزهی دروغ پردازى نداشتهاند.»[۱۵۲] ۲-۴-۵-۲-حجیت قول صحابه از دیدگاه آیتالله جوادی آملی «همانگونه که در علم فقه، آراء و فتاوی فقها برای فقیه دیگر در استنباط احکام فرعی از منابع دین هیچگونه حجیّتی ندارد و تنها برای تکامل علمیِ فقیه مستنبط راهگشا و زمینهساز است، آراء مفسران نیز راهگشای آشنایی با قرآن و برداشتهای تفسیری مفسر است و هیچگونه حجیّتی برای او ندارد؛ أعم از آنکه مفسران مزبور از صحابه یا تابعی نباشند و یا از مفسران اعصار بعد؛ زیرا هیچکدام از آنان معصوم نیستند تا کلام آنان حجّت شرعی و منبع استنباط احکام و حِکَم شریعت باشد؛ مگر آنکه جنبهی روایی داشته باشد. برداشتهای صحابه یا تابعین اگر در محضر معصومین% بوده و امکان ردع و مجال ردّ نیز بوده، لیکن چنان برداشتی مردوع و مردود نشده، نشانهی صحت آن برداشتهاست. البته صحّت یک رأی مستلزم انحصار معنای آیه در آن رأی نیست؛ مگر آنکه نسبت به نقیض خود پیام خاص دارد که آن پیام عبارت از بطلان نقیض برداشتِ دارجِ بین اصحاب است.»[۱۵۳] «هرچند صحت برخی شأن نزولها محتمل است و با محتوای آیه تنافی ندارد، لیکن ارزش آن در حدّ یک نقل تاریخی غیر معتبر است. شأن نزولهایی که از اهلبیت عصمت% به صورت حدیث وارد شده باشد، ارزش روایی دارد و قابل استدلال است و چیزی که از غیر معصوم بازگو گردد، فقط دارای ارزش تاریخی است و نه حصر از آن استفاده میشود و نه میتوان از آن استفادهی تفسیری برد، بلکه احیاناً تطبیق و مانند آن را دربر دارد.»[۱۵۴] «در بیان شأن نزول، اگر روایت معتبری از معصوم۸ رسیده باشد، بدان اعتماد میشود؛ اما منقول از غیر معصوم تنها میتواند یک احتمال تفسیری باشد، زیرا چهبسا این شأن نزول از قبیل تطبیق و جری (برابرسازی یا برابریابی) یا برداشت خود راوی مانند ابنعباس باشد.»[۱۵۵] «غالب روایات شأن نزول برای تطبیق است و موردش مخصّص نیست و شامل مصادیق دیگر هم میشود و ثانیاً، اعتبارش زمانی است که سلسلهی سند به معصوم۸ برسد و خللی در آن نباشد و روایتی که فقط به صحابه یا تابعین آنها برسد و به معصوم۸ منتهی نشود، حجّت شرعی ندارد. نَظَر مفسّرین هم میتواند به عنوان یک احتمال، مقبول باشد ولی آن هم دارای حجیّت شرعی نیست.»[۱۵۶] با توجه به دیدگاه هر دو دانشمند، حجیت روایات غیر معصوم در حد نقل تاریخی است و برای اینکه بتوان بدان استناد نمود، باید مورد بررسی قرار گیرد. ۲-۵-تعابیر بازگو کنندهی اسباب نزول[۱۵۷] از نظر عموم دانشمندان علوم قرآنی، روایت تنها طریق دسترسی به اسباب نزول است، اما برخی روایات در این زمینه، بیانگر مصایق دیگر آیه و یا نظر تفسیری صحابه میباشد. و توجه به تعابیر به کار رفته در این دسته از روایات، ما را به سبب نزول آیه و تمایز آن از دیگر مصادیق آن و نظر تفسیری آنان رهنمون میسازد. ۱-«سبب نزول هذه الآیه کذا»؛ اگر راوی، چنین تعبیری به کار برد، باید آن را نصّ و صریح در بیان سبب نزول تلقی کرد.[۱۵۸] البته روایات سبب نزول نشان میدهد که حتی یک نمونه برای آن یافت نمیشود. (رشید ادعا میکند با بررسی کتابهای علوم قرآن و اسباب نزول، هیچ موردی را نیافته است که با این تعبیر عنوان شده باشد. بنابراین باید آن را صورتی فرضی تلقی کرد که احتمالاً به علت تأخّر پیدایش اصطلاح «سبب نزول»، صحابیان و تابعیان، آن را به کار نمیبردهاند.)[۱۵۹] ۲-«حدث کذا فنزل الآیه»؛ چنانچه راوی، حادثهای را نقل کند و پس از آن، حرف «فاء» (ظاهراً به کار بردن حرف «ثم» یا «واو» هم همین معنی را میرساند)[۱۶۰] را بر سر یکی از مشتقات مادهی «نزل» به کار برد، تعبیر به کار رفته، در بیان سبب نزول، ظهور دارد و احتمال خلاف در آن بسیار کم است.[۱۶۱] این واژه، پرکاربردترین واژه در روایات اسباب نزول است. ۳-«نزلت فی کذا»؛ از نظر برخی محققان، آنچه معنای این تعبیر را تعیین میکند، کلمهای است که پس از «فی» به کار میرود. در صورتیکه پس از «نزلت فی» از فرد یا قوم مشخص یا حادثهای معین یاد شود، صریح در بیان سبب نزول است؛ همچنین اگر راوی بگوید «نزلت فی فلان آیه کذا»،[۱۶۲] اما اگر بعد از «نزلت فی»، غیر از دو مورد فوق ـ شخص یا حادثهای معین ـ ذکر شود، مثل اینکه بگوید «إنّها نزلت فی مال الیتیم إذا …» نمیتوان آن را بیانگر اسباب نزول تلقی کرد؛ بلکه از آن، تفسیر آیه یا بیان حکم آن اراده میشود و یا اینکه برای بیان زمان نزول آیه به کار میرود.[۱۶۳] در این صورت، به کار رفتن تعبیر فوق در روایت، محتمل معانی مختلف است.[۱۶۴] ۴-«أحسب هذه الآیه نزلت فی کذا»؛ اگر راوی از تعبیر فوق یا تعابیر مشابه آن، که دربرگیرندهی الفاظ شک و تردید است، در روایت استفاده کند، روشن است که نمیتوان روایت را به تصریح خود راوی، صریح در بیان سبب نزول تلقّی کرد.[۱۶۵] ۲-۵-۱-تعابیر بازگو کنندهی اسباب نزول از دیدگاه آیتالله معرفت «عبارت «نزلت هذه الآیه فی کذا» که در زمینهی اسباب نزول به کار میرود، عام است و ممکن است منظور شأن امر واقعی در گذشته باشد و گاهی منظور بیان حکم و تکلیف شرعی دائم میباشد.»[۱۶۶] هرچند دو دانشمند بحثی مستقل در این باره ندارند، اما در بررسیهای خود از روایات اسباب نزول، از این بحث غفلت ننمودهاند. ۲-۶-فواید شناخت اسباب نزول «زبان ابزار سخن گفتن و سخن وسیلهی تفهیم مراد متکلم به مخاطب است. متکلم با بهره گرفتن از این ابزار و قرائن حالیهی آن، مقصود خود را به مخاطبش القاء مینماید. طبیعی است که مخاطب اولیه با توجه به همان قرائن، معنای مراد را درمییابد ولی با گذشت زمان که ظرف قرائن از بین میرود، دریافت مقصود متکلم برای سایر مخاطبان در طول اعصار به آسانی امکانپذیر نخواهد بود.»[۱۶۷] شناخت اسباب نزول دارای آثار و فوایدی است که منحصر در بحثی صرفاً تاریخی و در جهت کشف رویدادهای زمان گذشته و آگاهی از زمینهی تاریخی نزول آیات نیست. از جملهی این فواید عبارتند از: -شناخت حکمت تشریع -پی بردن به اعجاز قرآن -عدم اختصاص حکم به سبب -دفع توهم حصر -شناخت مفاهیم آیات و رفع ابهام از آن: اطلاع از اسباب نزول از عوامل مؤثر در شناخت مدلول صحیح آیه است. دستیابی به مفاهیم آیات بدون در نظر گرفتن سبب نزول، پیمودن راه ناقص است و انسان را به هدف نمیرساند و محققان علوم قرآنی بر این فایده اتفاق نظر دارند.[۱۶۸] -شناخت آیات مکی و مدنی -شناخت فرد یا افرادی که آیه دربارهی آنان نازل شده است -سهولت حفظ و درک آیات -برطرف کردن اشکالی که ممکن است از ظاهر نصّ آیه به ذهن برسد
اطلاعات طیفی ۲-(۴-اتوکسی بنزیلیدن) مالونونیتریل |
IR (ATR) cm-1:3000-2900 (CH), 2219(CN), 1587.69,1473.20(C=C), 1174.3,1263.36(C-O) ۱HNMR (400 MHz, CDCL3): δH= 1.48 (t, 3H, J=12.66), 4.16 (m, 2H), 7.00(d, 2H), 7.65 (s, 1H), 7.90(d, 2H, J=8.4) (ppm). ۱۳CNMR (100 MHz, CDCL3): δC= 160.0, 134.7, 125.0, 116.7, 115.7, 114.6, 79.4, 65.4, 15.7 (ppm) |
اطلاعات طیفی اتیل-۲-سیانو-۳-(۴-متیل فنیل) آکریلات |
IR (ATR) cm-1:3030-2904(CH), 2216(CN), 1722(C=O), 1473,1593(C=C), 1092.77,1264.6(C-O). ۱HNMR (400 MHz, CDCL3): δH= 1.41 (t, 3H, J=7.06), 2.44 (s, 3H), 4.39 (m, 2H), 7.32(d, 2H), 7.91 (d, 2H, J=8.4), 8.22 (s, 1H) (ppm). |
اطلاعات طیفی اتیل-۲-سیانو-۳-(۳-هیدروکسی فنیل) آکریلات |
IR (ATR) cm-1:3372(OH), 2984(CH), 2222(CN), 1698.26(C=O), 1491,1595(C=C), 1179,1239.3(C-O) ۱HNMR (400 MHz, CDCL3): δH=1.41 (t, 3H, J=7.2), 4.4(m, 2H), 6.17 (s, 1H), 7.10 (d, 1H, J=6.8), 7.37 (d, 1H), 7.44 (s, 1H), 7.60(m, 1H), 8.22 (s, 1H) (ppm). ۱۳CNMR (100 MHz, CDCL3): δC= 157.6, 156.4, 133.7, 131.7, 125.7, 122.2, 117.3, 104.0, 64.0, 15.3 (ppm) |
۴-۲۶-نتیجه گیری بطورخلاصه، در این پایان نامه، سیستم های جدیدی برای دسته ی مهمی از واکنش های آلی مورد بررسی قرارگرفت. این واکنش ها شامل سنتز۲-(بنزیلیدن) مالونونیتریل ها و اتیل-۲-سیانو-۳-(فنیل) آکریلات ها، با بهره گرفتن از سیستم های کاتالیزگری انجام شدند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به دلیل خواص دارویی و زیستی ترکیبات ۲-(بنزیلیدن) مالونونیتریل ها و اتیل-۲-سیانو-۳-(فنیل) آکریلات ها، ازترکیبات مهم درشیمی آلی می باشند. سیستم های طراحی شده برای این واکنش ها، ساده و سازگار با محیط زیست می باشند و همچنین جداسازی محصولات با بازده بالا امکان پذیر است. در این پروژه دوکاتالیزگرجدید Zr(IV)-Imine@MCM-41 و Zr(IV)-Imine@MCM-48ساخته شد، که برای سنتز۲-(بنزیلیدن) مالونونیتریل ها و اتیل-۲-سیانو-۳-(فنیل) آکریلات ها مورد استفاده قرار گرفتند. شرایط بهینه برای کار باکاتالیزگر Zr(IV)-Imine@MCM-41 شامل دمای °C 35 و ۰۵/۰ گرم ازکاتالیزگر بود و شرایط بهینه برای کار با Zr(IV)-Imine@MCM-48 شامل دمای °C 35 و ۰۳/۰گرم ازکاتالیزگربود. مشتقات سنتز شده دارای خلوص و بازده بالایی بودند و طیفهای۱HNMR و ۱۳CNMRتاییدکننده ی ساختار آنها هستند. منابع
-
- Polshettiwar, V.; Varma, S.R.; Green chemistry by na Reddy, G. K.; An easy-to-use heterogeneous promoted zirconia catalyst for Knoevenagelcondensation in liquid phase under solvent-free conditions, Journal of Molecular Catalysis A, 258 , 302–۳۰۷, ۲۰۰۶
-
- Ranu, B.C.; Jana, R.; Ionic Liquid as Catalyst and Reaction Medium – A Simple, Efficient and Green Procedure for Knoevenagel Condensation of Aliphatic and Aromatic Carbonyl Compounds Using a Task-Specific Basic Ionic Liquid, Eur. J. Org. Chem, 3767–۳۷۷۰, ۲۰۰۶
-
- Yue, C.; Mao, A.; Wei, Y.; Lu, M.; Knoevenagel condensation reaction catalyzed by task-specific ionic liquid under solvent-free conditions, Catalysis Communications , ۹ , ۱۵۷۱–۱۵۷۴, ۲۰۰۸
- Kumbhare, R. M.; Sridhar, M.; Magnesium fluoride catalyzed Knoevenagel reaction: An efficient synthesis of electrophilic alkenes, Catalysis Communications, 9 , 403–۴۰۵, ۲۰۰۸
|
|