ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست،سازمان ثبت احوال کشور افزایش طلاق درسازمان درسال۱۳۸۹را نسبت به سال۱۳۸۸،۱۵درصد گزارش می کند . همچنین این سازمان افزایش طلاق درسال۱۳۸۹رانسبت به ۵سال قبل از آن ۲۳ درصدگزارش می کندباتوجه به آمار سال ۱۳۸۸به ازاء هر۱۳ازدواج یک طلاق ثبت شده درحالی که درسال ۱۳۸۸به ازاءهر۶/۱۰ازدواج یک طلاق ثبت شده که نشان ازافزایش نسبی آمار طلاق در کشور دارد(تارنمای اینترنتی سازمان آماری کشور،۱۳۹۰).
ازدواج عامل پیدایش خانواده است و خانواده نخستین و منحصر به فردترین نهاد اجتماعی است که سلامت و موفقیت یک جامعه را مرهون سلامت و رضایتمندی اعضای آن از هم دانسته اند(گلدنبرگ و هربرت[۱۶۹]، ۲۰۰۰). رکن اصلی خانواده، زندگی مشترک زناشویی است. اگر روابط زناشویی سالم باشد ساختار خانواده نیز سالم مانده و کارکرد اعضاء نیز به سطح آرمانی خواهد رسید(براد شاو[۱۷۰]، ۲۰۱۰). خانواده سالم می تواند عامل افزایش بهداشت روانی و جسمی زن و شوهر و فرزندان آنها باشد و سلامت خانواده در گرو سلامت و تداوم روابط بین زن و شوهر می باشد و از طرفی به وجود آمدن اختلاف و تعارض بین زن و شوهر امری طبیعی است. ( الیس[۱۷۱] ۱۹۹۵، ترجمه صالحی ،۱۳۸۵) به دلیل ماهیت تعامل زوج ها گاهی اوقات پیش می آید که اختلاف نظر روی می دهد و در نتیجه زوج ها نسبت به همدیگر احساس خشم ، ناامیدی و نارضایتی می کنند. بنابراین در ازدواج باید فرض را بر این گذاشت که بروز تعارض جزئی از رابطه زناشویی و زندگی مشترک است. ( همان منبع ) . تعارض به عنوان ، نوعی تعامل که در آن اشخاص تمایلات ، دیدگاه ها و عقاید متضادی را بیان می کنند ، تعریف می شود ( کلین[۱۷۲]، پلیزنت[۱۷۳]، وایتون[۱۷۴] و مارکمن[۱۷۵] ،۲۰۰۶)و هر جا عدم توافق ، تفاوت یا ناسازگاری بین همسران وجود داشته باشد ، تعارض به وجود می آید. تعارض همیشه منفی نیست ، بلکه روشی که زوج ها برای مدیریت تعارض خود به کار می برند ، ممکن است بر رابطه تاثیر منفی داشته باشد ( گاتمن[۱۷۶] و سیلور[۱۷۷] ، ۲۰۰۹). زوجینی که می توانند تعارض موجود در رابطه را با به کار گیری روش های مثبت و استفاده کمتر از تعاملات منفی مدیریت کنند ، فضایی ایجاد می کنند که در آن فرصت بیشتری برای خودافشایی و توافق در مورد مشکلات خانواده وجود خواهد داشت ( جوهانسون[۱۷۸] ، ۲۰۱۲). تحقیقات نشان داده است که روابط مشکل دار ،منجر به مشکلاتی در سلامتی جسمی و روانی می شود به علاوه بین مشکلات زناشویی ، سطح تعارضات زناشویی، سازگاری زناشویی و نشانه های افسردگی رابطه وجود دارد. ( بیچ[۱۷۹]، فینچام[۱۸۰] و کاتز[۱۸۱]، ۲۰۰۸). که هر یک از اینها عوامل خطرناکی برای بیماری محسوب می شوند، لذا کیفیت روابط زناشویی پیش بینی کننده مهمی برای سلامتی روان به حساب می آید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سلامت روان علاوه بر بدن سالم، به محیط و شرایط زندگی سالم نیاز دارد. این که محیط و عوامل مختلف آن چگونه بر ساختار جسمی و روانی فرد تأثیر می گذارد و فرد با چه شیوه ای با کشمکش های محیطی مبارزه می کند، موضوعی است که رویکردهای مختلف روان شناسی هر کدام با توجه به دیدگاه اختصاصی خود پیرامون ماهیت انسان و نیروی انگیزشی او سلامت روان انسان را به شیوه خاصی تبیین کرده اند. به عنوان مثال برخی از این رویکردها، سلامت روان را فرآیندی مستمر دانسته اند و برخی دیگر آن را در قالب هنجارها و پیروی از آداب و سنن اجتماعی جستجو کرده اند و گروهی دیگر به هر دو جنبه توجه نموده اند. به عنوان مثال روانپزشکی و روانشناسی بالینی در آسیب شناسی روانی بر اصل انسان بهنجار تأکید داشته اند و بهنجاری یا سلامت را معادل «فقدان علایم بیماری» می پنداشته اند اما وضعیت جاری روانشناسی جهان حاکی از توجه شایان روان شناسان به مفهوم سلامت در قالبی ورای بهنجاری و فقدان علایم بیماری است (آزاد، ۱۳۸۶). سلامت روان عبارتست از توانایی افراد برای دست یابی به اهدافی که برای خود در نظر گرفته است (پاتی[۱۸۲]، ۲۰۰۵).
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی درجوامع انسانی بوده وازنظر تکوین شخصیت وپرورش آن درفرزندان و همچنین ازنظر سازگاری بعدی فردبا جامعه دارای آثاروسیعی می باشد.بسیاری از جامعه شناسان وروان شناسان اعتقاددارندکه ریشه ی بسیاری ازانحرافات شخصیت را باید درپرورش نخستین خانوادگی جست وجوکرد،چراکه،اگرمنشاء بسیاری ازکج رفتاری هاوانواع گوناگون بیماری های روانی بررسی گردد،نقش پرورش خانواده درکیفیت رشد شخصیت آشکارمیگردد(فرجاد، ۱۳۸۷).
باید گفت با افزایش تعارض در ارتباط های زوجی، ناسازگاری افزایش می یابد و نارضایتی بیشتری حاصل می شود و همین مشکلات از مقدمات طلاق و جدایی محسوب می شوند ( یانگ و لانگ[۱۸۳] ، ۱۹۹۸) . این مشکلات پیامد هایی مثل اختلالات اضطرابی ( داس ،سیمپسون و کریستنس[۱۸۴] ، ۲۰۰۹) ،افسردگی ( کوین، تامپسون و پالمر[۱۸۵] ، ۲۰۱۲) ، ناسازگاری و پرخاشگری کودکان و نوجوانان ( جراد و بوهلر[۱۸۶]،۲۰۰۸)،اختلالات خوردن و مصرف شدید الکل ( فینچام ، ۲۰۰۸) و بیماری های فیزیکی مثل ناراحتی های قلبی ( سالز و بوند[۱۸۷] ،۲۰۱۰) را در بر دارند، رفتارهایی که ریشه در طرحواره ها ی اولیه دارند .
طرحواره به طور کلی، به عنوان ساختار[۱۸۸]، قالب [۱۸۹]یا چهارچوب[۱۹۰] تعریف می شود. در روان شناسی و روان درمانی، طرح واره به عنوان هر اصل سازمان بخش کلی در نظر گرفته می شود که برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. بسیاری از طرحواره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادامه می دهند و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند، حتی اگر هیچ گونه کاربرد دیگری نداشته باشند. با این تعریف کلی، طرحواره می تواند مثبت یا منفی، سازگار یا ناسازگار باشد و همچنین می تواند در اوایل زندگی یا در سیر بعدی زندگی شکل بگیرد. یانگ[۱۹۱](۱۹۹۰-۱۹۹۹) معتقد است برخی از این طرحواره ها- به ویژه آن ها که عمدتا در نتیجه تجارب ناگوار[۱۹۲] در دوران کودکی شکل می گیرند- ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات منش شناختی خفیف تر و بسیاری از اختلالات مزمن قرار بگیرند. یانگ برای بررسی دقیق تر این ایده، مجموعه ای از طرحواره ها را مشخص کرده است که خصوصیات زیر را دارند:
الگوها یا درون مایه های عمیق و فراگیری هستند،
از خاطرات، هیجان ها، شناختواره ها و احساسات بدنی تشکیل شده اند،
در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفته اند،
در سیر زندگی تداوم دارند،
درباره خود و در رابطه با دیگران هستند،
به شدت ناکارآمدند[۱۹۳].
از نگاه یانگ(۱۹۹۸) طرحواره ها ، الگوهای هیجانی و شناختی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در سیر زندگی تکرار می شوند. طبق این توصیف، رفتار یک فرد، بخشی از طرحواره محسوب نمی شود، چون یانگ معتقد است که رفتارهای ناسازگار در پاسخ به طرحواره به وجود می آیند. بنابراین، رفتارها از طرحواره ها نشات می گیرند، ولی بخشی از طرحواره ها محسوب نمی شوند (یانگ، کلوسکو و ویشار[۱۹۴] ،۲۰۰۳ ).
از سوی دیگر محققان نشان داده اند که تاثیرات منفی تعارض ( خشم ، نفرت ، ناراحتی و ترس ) در تعاملات زوجین ، با میزان خشونت و درگیری مرتبط است . ( بوک والا ، سوبین و زدوانیوک[۱۹۵] ،۲۰۱۰ ) . این ارتباطات مخرب یا تعاملات منفی بین زوجین منجر به کاهش رضایت در رابطه و کاهش سلامت روانی افراد متاهل می گردد ( آماتو ، هاهمن ، ماریوت [۱۹۶]۲۰۱۲ ) تعارضات زناشویی ابعاد مختلفی دارد که می توان مولفه های کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزند، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، جدا کردن امور مالی از یکدیگر، کاهش ارتباط موثر ونیز تصمیات مشترک را برشمرد؛ که آگاهی از این تعارضات میتواند به فهم این رابطه اجتماعی و در نتیجه افزایش سلامت روانی زوجین کمک نماید. (وایس[۱۹۷]، ۲۰۰۵) و محقق در پی آن است که با بهره گرفتن از آموزش جلسات طرحواره درمانی اثر بخشی این جلسات را بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل با بهره گرفتن از دو گروه آزمایش و گروه کنترل بررسی نموده تا روشن شود که در زمینه تعارض زوجین و برای رفع آن می توان از این شیوه درمانی استفاده نمود. با توجه به تحقیقات انجام شده مبنی بر نقش تعارضات زناشویی بر کاهش سلامت روانی افراد، کمبود مطالعات و بررسی های شخصیتی و روانی قبل از ازدواج و نیز بالا رفتن میزان طلاق و ناسازگاری های خانوادگی در داخل کشور، نیاز به مطالعات و تحقیقات گسترده در این زمینه احساس می شود. با توجه به اهمیت موضوع، این تحقیق به دنبال جواب دادن به این سوال است که آیا اموزش طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل موثر است؟
۳-۱-اهمیت و ضرورت تحقیق
روابط سالم و متعادل خمیرمایه عشق به زندگی خانوادگی و رضایت مندی زناشویی است. مسائل و مشکلات زیادی اینروزها دست به دست هم داده و به سستی و تضعیف روابط خانوادگی منجر شده است. ازسوءتفاهمات و انتظارات نابجا گرفته تا نوع ارتباط کلامی، عدم پایبندی به قواعدیمشخص، روش مدیریت خانه و…
زندگی زناشویی،همواره تجربیات دیدنی و شنیدنی زیادی به همراه دارد. بعضی از این تجربیات، مایه دلخوشی و بعضی دیگر دردآور و ناراحت کننده است و بعضی ممکن است احساس شرمندگی همراهداشته باشد. هرگونه احساساتی که به وجود آید، اگر اعضای خانواده نتوانند آنها رابشناسند و درباره شان توضیح بخواهند، این احساسات به درون ریخته می شود و ریشه هایرفاه خانوادگی را از بین می برد. سدهای خانوادگی که در مقابل صحبت کردن دربارهمسائل خانوادگی بنا می شود، دلیل مهمی برای کاستن ارزش فردی است(شمسایی، ۱۳۸۷). حال که مطالعات و پژوهش ها بر ارتباط موثر رابطه زناشویی با لذت زندگی فردی تاکید دارند ، مطالعه این مهم در زندگی جمعی و بارزترین شکل زندگی جمعی یعنی خانواده و لذت زندگی خانوادگی به منظور کمرنگ کردن تعارضات زناشویی و به تبع ان افزایش سلامت روانی زوجین امری ضروری می نماید.
۴-۱-اهداف تحقیق
هدف کلی:
تعیین اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل
اهداف جزیی:
تعیین اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان متاهل
تعیین اثر بخشی طرحواره های درمانی بر افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل
۵=۱=فرضیه های تحقیق:
۱- طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان متاهل موثر است.
۲- طرحواره های درمانی بر افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل موثر است.
۶-۱-متغیر های پژوهش
متغیر مستقل:
درپژوهش حاضر طرحواره درمانی به عنوان متغیر مستقل در نظر گر فته شده است.
متغیر وابسته:
درپژوهش حاضر تعارض زناشویی و سلامت روان به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.
۷-۱-تعاریف واژه ها و اصطلاحات تحقیق
۱-۷-۱-تعاریف نظری
تعارض زناشویی
وینچ[۱۹۸]( ۲۰۱۰) تعارض زناشویی را عدم انطباق بین وضعیتی که وجود دارد و وضعیتی که مورد انتظار زوجین است تعریف می کند.
تعارض زناشویی به گسست و چالش های رابطه زناشویی بین زوجین که بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک به دلیل وجود اختلافات رخ می نماید( ساروخانی،۱۳۸۲).
تعارض زناشویی ناشی از ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خودمحوری، اختلاف در خواسته ها، طرحواره های رفتاری و رفتار غیر مسئولانه نسبت به ارتباط زناشویی و ازدواج می توان تعریف نمود (فرحبخش، ۱۳۸۳).
سلامت روان:
سازمان بهداشت جهانی (۲۰۰۵)، سلامت روان را چنین تعریف کرده است: سلامت روان یعنی احساس رضایت و بهبودی و تطبیق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه، به عبارت دیگر منظور از سلامت روان یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای فردی، خانوادگی و اجتماعی.
لیپوسکی[۱۹۹] (۱۹۸۰) اظهار میدارد:سلامت روان عبارت است از داشتن سلامت ذهنی، رضایت خاطر، توانایی سازش با دیگران و عدم هرگونه بیماری جسمی که منشاء عصبی داشته باشد (گاجل و دیگران، به نقل از خویینژاد، ۱۳۸۷).
طرحواره درمانی:
درمانی است ابتکاری و تلفیقی که توسط یانگ و همکارانش پایه گذاری شده است او در این درمان کوشیده است تا با بکارگیری مبانی و راهبردهای روش های درمان شناختی – رفتاری (CBT) و مولفه هایی از سایر نظریه ها مثل دلبستگی، روابط شیء ای، ساختار گرایی و روان تحلیلگری و تلفیق یکپارچه و منسجم آنها با یکدیگر یک مدل درمانی جدید را برای درمان اختلالات دیرپایی مثل اختلالات شخصیت و اختلالات مزمن محور یک ارائه دهد( حمیدپور،۱۳۸۶).
۲-۷-۱-تعریف عملیاتی
تعارض زناشویی
منظور نمره ای است که آزمودنی از آزمون تعارض زناشویی (ثنایی و همکاران،۱۳۷۹) بدست می آورد.
سلامت روان:
منظور از سلامت روان در این پژوهش نمرات آزمودنیاست که در پرسشنامه سلامت (GHQ-28) گلدبرگ (گلدبرگ و میلر، ۱۹۷۹) کسب کرده است.
طرحواره درمانی:
منظور اموزش هایی است که در طول هشت جلسه نیم ساعته در اختیار ازمودنی قرا می گیرد.