رودخانه های مهمی که در این مورد سهم بسزایی داشته اند که عبارتند از: رودخانه های هراز، تجن، تالار و رودخانه های کوچک دیگری که ار کوه های البرز سرچشمه گرفته و پس از پیمودن دشت مازندران به دریا می ریزند.در قسمتهای بین دشت و دامنه کوهها و تپه ها ،اثرات ته نشیتی ها دیده شده است و از مشاهده مواد آهکی که دربستر رودخانه ها یافت میشود میتوان گفت که این رودخانه ها در برخورد با سنگهای رسی در این رودخانه به حد وفور دیده میشوند و ضمنا اثرات ته نشینهای رسوبی آتشفشان نیز در این رودخانه یافت می شود. مطالعات انجام شده روی رگه های که در حفاری های چاه های آرتزین به عمل آمد، و بر طبق مشاهدات در زمین های زراعتی می توان گفت که ممکن است رسوبات تشکیل شده در دشت مازندران مربوط به دورانهای مختاف زمین شناسیباشد. پیدایش آثار زندگی در اعماق پایین این دشت ثابت می نماید که قسمتهای ته نشینی فوقانی مربوط به قرنهای اخیر می باشد.
تشکیل کوههای البرز که مربوط به دوران سوم زمین شناسی است به تدریج شروع شده و توسط سیلابها و سایر عوامل فرسایشی یک قشر ضخیم در عمق دریا به وجود آمده و کم کم این قشر به وسیله رسوبات مختلف پر شده و دشت از زیر آب بیرون آمده است.
در بعضی نقاط، ضخامت رویه بالایی که بدین طریق به وجود آمده اند به چهل متر می رسد. رویه بالایی به تدریج در اثر سیلابهای شدید به وجود آمده و ضمنا در طبقات فوق مواد رسی دریایی دیده شده که معلوم می دارد رسوبات به تدریج و در زیر آب دریا که دارای نمک بوده است، تشکیل شده است.هر چه رودخانه ها به دریا نزدیک می شوند سرعت آب کمتر شده و رسوبات در نزدیکی تلاقی رودخانه به دریا زیادتر بوده است.
۳-۲-۲-۷ لرزه خیزی منطقه بابل
سرزمین ایران طی تاریخ بارها مکان وقوع زمین لرزه های مخرب و ویرانگر بوده و تلفات و خسارات سنگینی را متحمل شده است.با توجه به اینکه ایران بر روی یکی از کمربندهای کوهزایی جوان وفعال واقع شده، تقریبا هیچ نقطه ای از آن مصون از زمین لرزه نیست.
بررسی لرزه شناسی و لرزه زمین ساخت هر منطقه در رابطه با طرحهای ایمنی دارای اهمیت اقتصادی و اجتماعی است و در اجرای طرحهای عمرانی، هم زیاده انگاشتن و هم دست کم گرفتن خطر آن زیان آور است. بیشتر سازه هایی که در کشور ما ساخته شده اند به علت عدم مطالعه کافی و نادیده گرفتن خطر زمین لرزه آسیب پذیر می باشند، تجربه نشان داده است که وقوع هر زمین لرزه در ایران ضایعات جانی و مالی فراوانی را همراه داشته است وتنها در چند دهه اخیر در اثر وقوع زمین لرزه در کشور ما ده ها هزار نفر جان خود را از دست داده اند و صدها میلیارد ریال خسارت مالی نیز به جامعه وارد شده است.
۳-۲-۲-۸ بررسی زمین لرزه های تاریخی و زمین لرزه های قرن بیستم منطقه
منطقه البرز به دلیل وضعیت زمین ساختی خود در طول تاریخ شاهد زمین لرزه های مخررب بوده است. مواردی از آن در دهه های اخیر به وقوع پیوسته اند.
با توجه به بررسی سوابق زلزله خیزی منطقه، مشخصات زمین لرزه ها در دو گروه جداگانه مورد بررسی قرار گرفته اند. نخست زمین لرزه های تاریخی قبل از قرن بیستم) بررسی شده که شناخت ما در این مورد مختصر به مندرجات کتاب تاریخی می باشد. این اطلاعات از نظر محل و شدت بزرگی زمین لرزه دارای دقت نبوده و تنها تصویری از سیمای لرزه خیزی منطقه را به دست می دهد.
گروه دوم زمین لرزه های وقوع یافته در قرن اخیر می باشد که مشخصات و پارامترهای آن در جدول شماره ۱-۳ تنظیم شده است.
الف-زمین لرزه های تاریخی
زمین لرزه ۱۶۸۷ میلادی، مازندران: زمین لرزه شدیدی در مازندران روستاهای بسیاری را ویران کرد و زمین لغزه هایی را به راه انداخت.
زمین لرزه ۱۸۰۵ میلادی، هراز: لرزه ویرانگریدر مازندرانکه شماری از روستاها را ویران کرد و به بارفروش بابل) و دماوند آسیب رساند. این زمین لرزه مسجد جامع بارفروش را ویران ساخت.
زمین لرزه ۱۸۰۹ میلادی، آمل: زمین لرزه ویرانگری که در مناطق شیرگاه، گنجرود و جولاب، بین مسیرهای سفلای رودخانه های هراز و تالار روی داد. در آمل پل روی رودخانه هرازرا درهم شکست و خانه های بسیاری فرو ریخت و نیز بقایای مسجد شاه عباس و بخشی از مسجد جامع و سقف گنبد شمس طبری ویران شد. همچنین گنبدهای دیگری و نیز بازار که با چوبکاری ساخته شده بود ویران شد. این لرزه پل بارفروش بر روی رودخانه بابل را ویران کرد و آسیب گسترده ای به بابل رساند. در ساری بسیاری از خانه های بزرگ در اثر زلزله در هم کوبیده و ویران شد. امامزاده ابراهیم در نزدیکی دروازه بارفروش نیز ویران شد. دامنه آسیب ها تا اشرف بهشهر) گسترش داشت و در آنجا ویلای صفی آباد ویران گردید. لرزه سبب پدیداری رورانگی گسترده خاک در دره های رودخانه ها و نیز سنگریزش هایی در کوه ها شد..
۳-۲-۲-۹ پوشش گیاهی بابل
درختان جنگلی، درختچهها، بوتهها، مراتع چرای دام و گیاهان خودرو، پوشش گیاهی بابل را بهوجود میآورد که تقریباً در همه قسمتهای استان میروید. جنگلهای وسیع و متراکم بابل یکی از انبوهترین و باارزشترین جنگلهای ایران است که مساحت آن حدود یک صد هزار هکتار برآورد شده است و هرچه از جلکه به سمت ارتفاعات میرویم، جنگلها انبوهتر میشود. از گونههای اصلی درختان جنگلی بابل ممرز، مازو، آزاد، توسکا عمدتاً در کنار رودها)، افرا، نمدار، شمشاد، نارون، شاهبلوط، راش و انجیلی هستند. علاوه بر آن درختان خودرویِ گردو، انار، ازگیل و بوته تمشک در جنگلها میرویند.
از رستنیهای دیگر بابل که عمدتاً در نواحی جلگهای میرویند و کاربرد مصرفی و دارویی دارند، میتوان به گل گاوزبان، گل پونه، گل ختمی، گل بنفشه عمدتاً در بابل و ساری)، گون، خاکشیر، کاسنی، بارهنگ تقریباً در بیشتر استان)، اسپند، اشکنه، اناریجه، اوجی، پرسیاوشان، شاطره، زلنگ و گزنه اشاره کرد.
۳-۲-۲-۱۰ حیات جانوری شهر بابل
در بابل جانورانی چون خوک وحشی، پلنگ، ببر، گربه وحشی، شغال، گرگ، خرس، خرگوش، آهو، بزکوهی و روباه یافت میشوند و پرندگان شامل قرقاول، شاهین، اردک، قو، کبک، تیهو، قمری، جغد، قوش، کرکس، حواصیل و کلاغ هستند و از خزندگان میتوان به انواع مار و لاکپشت اشاره کرد. انواع پرندگان مهاجر از جمله اردک، غاز، پلیکان و چنگر در فصول سرد سال دیده میشوند. در آبگیرها و رودها نیز انواع ماهی فراوان است.
۳-۲ ویژگیها و شناخت کلی منطقه
شهر بابـُــل معروف به «شهر بهارنارنج » طبری، ۱۳۸۸: ۴۹) مرکز شهرستان بابل در مرکز استان مازندران، در شمال ایران قرار دارد که یکی از مهم ترین شهرهای شمال کشور است که به دو منطقه شهری تقسیم می شود. ارتفاع این شهر حدود ۲ متر از سطح دریاهای آزاد پایین تر است. شهر بابل بین ۳۶ درجه و ۳۴ دقیقه و ۱۵ ثانیه عرض شمالی و ۵۲ درجه و ۴۴ دقیقه و ۲۰ ثانیه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ واقع شدهاست و با تهران ۵ دقیقه و ۱۵ ثانیه اختلاف ساعت دارد.
بابل پرجمعیت ترین شهرستان مازندران است و پس از رشت بیشترین جمعیت را در شمال کشور دارد. جمعیت شهر بابل در سرشماری سال ۱۳۹۰ برابر با ۲۱۹٬۴۶۷ نفر و جمعیت شهرستان بابل برابر با ۴۹۵٬۴۷۲ نفر بوده که معادل ۱۶/۱۲ درصد جمعیت استان است. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D9%84_(%D8%B4%D9%87%D8%B1) سالنامه استان مازندران، ۱۳۹۰) مساحت شهر بابل ۳۲ کیلومتر مربع است
۳-۲-۱ شناخت تاریخچه، علل پیدایش، چگونگی توسعه شهر و روند رشد آن در ادوار گذشته
اگر چه بیشتر محققانی که درباره ی تاریخ بابل به نگارش مطالبی پرداخته اند شهر بابل کنونی را همان مامطیرباستانی دانسته اند، این نظریه که این دو شهر را یکی بدانیم یک اشتباه بزرگ است.زیرا همین محققان هم عقیده اند که خرابه های مامطیر باستانی در بیست کیلومتری شهر بابل کنونی است و اینکه دو شهر با بیست کیلومتر را یکی بدانیم ارزیابی درستی نیست.بخصوص که منطقه شمال ایران به علت آب و هوای مساعد و گسترش کشاورزی، همواره مهیای زندگی جمعیت زیادی بوده است و به همین دلیل فاصله بین آبادیهای کناره دریای خزر بسیار نزدیک است و ما گاهی در فواصل حدود بیست کیلومتر شاهد شکل گیری شهرهای بزرگی هستیم که از جمله می توان به شهرهای بزرگ آمل ،ساری، قائمشهر، بابل و بابلسراشاره داشت که هر یک با فواصل کم از یکدیگر قرار دارند و همگی آنها را می توان در دایره ای با شعاع کمتر از پنجاه کیلومتر جا داد. بنابراین توجه به این نکته ضروری است که بابل کنونی همان مامطیر باستانی نیست و می بایست این دو مکان را به صورت منفک از هم مورد مطالعه قرار داد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در مورد مامطیر، آنگونه که از نامش بر می آید از آبادیهای قبل از اسلام است اگر چه در تواریخباستانی نامی از آن برده نشده است. ظاهرا در جریان حمله مغول یا بر اثر حادثه دیگری این شهر کاملا از بین رفته است و اینک تنها خرابه هایی از آن باقی است که ارتباطی با بابل و موضوع مورد تحقیق ندارد.
اما در مورد شکل گیری شهر بابل برای اولین باردر سال۸۸۱ قمری ظهیرالدین مرعشی درتاریخ رویان از دهی بنام بارفروش ده نام برده است، این ده در همین مکانی واقع بوده که امروزه شهر بابل واقع است. لذا می توان آن را هسته اولیه بابل کنونی به حساب آورد. مرآه البلدان از کتب معتبر دوره قاجار) نیز بنای اولیه شهر بارفروش را در دوره صفوی می داند که با تاریخ فوق همخوانی دارد. زمانی که سید ظهیرالدین از بابل نام می برد سلسله سادات مرعشی حاکم در مازندران آخرین سالهای حکومت خود را دراین خطه می گذراندند تا اینکه در سال ۱۰۰۶ هجری قمری آخرین آنها بطور کامل حکومت مازندران را به شاه عباس صفوی واگذار کرد.
تا قبل از دوره صفوی بابل کنونی محل آب بندان یا سد کوچکی بود که پشت آن استخر مانندی شکل گرفته بود) زارعان نواحی مجاور در آنجا آب مزارعی خود را تقسیم می کردند.این سد در محله آستانه کنونی واقع بود.اطراف سد را جنگل و مزارع فرا گرفته بود و تپه ای نیز در کنار آن قرار داشت که سطح تپه به درد کارکشاورزی نمی خورد و به لحاظ خشک بودن مساعد کاربری دیگری بود و به عنوان محل استراحت و انبار کردن ابزار و محصولات و خرید و فروش و مبادله کالا از این محل استفاده می شد.از طرف دیگر این محل در مرکز تقاطع راههایی واقع شده بود که شهرها و روستاهای اطراف را به هم پیوند می داد. لذا هفته بازاری در آنجا تشکیل شد و ساکنان مناطق مجاور در روزهای پنجشنبه کالاهای مازاد بر نیاز خود را برای مبادله و فروش به این بازار هفتگی می آوردند این بازار به پنجشنبه بازار معروف شد و هنوز هم دایر است.رسم برپا کردن بازارهای هفتگی در تمام نواحی شمال ایران برقرار بوده و هست و هسته اولیه بسیاری از شهرهای شمالی کشور همین بازارهای هفتگی بوده است.
دمورگان فرانسوی می نویسد که منطقه آستانه فعلی قبل از بنای مسجد خالی از سکنه بود و همه هفته بازاری در آنجا تشکیل می شد.در این هفته بازار بود که مردم متوجه شدند در آن محل کلاغها دسته دسته جمع می شوند. به نظر می رسد که جمع شدن کلاغها در این مکان به علت تغذیه از بقایای مانده از بازار هفتگی بوده است. اما کلاغ در مذهب ایرانیان باستان و بخصوص دین مهری و نزد مردم شمال کشور پرنده ای مقدس است. لذا تپه پنجشنبه بازار حالتی مقدس نیز به خود گرفت. بعدها شخصی از معمرین محلی در خواب دید که یکی از مقدسین در این محل دفن است مردم زمین را کندند و در آنجا با بقایای امامزاده مواجه شدند در آن محل بقعه و مسجدی ساختند. مسجد به مسجد کلاچ یا کلاغ معروف است و امامزاده نیز همان امامزاده قاسم فعلی در محله آستانه است. وجود آستانه امامزاده قاسم و بازار هفتگی باعث جذب عده ای از مردم به این مکان شد و ده کوچکی در کنار اماکن فوق شکل گرفت که به بارفروش ده معروف گشت.
بنابراین هسته اولیه شهر بابل در محله آستانه و پنجشنبه بازار فعلی به وجود آمد و علل شکل گیری آن عبارت بود از: وجود سد و تپه، مرکزیت کشاورزی، قرار داشتن در محل تقاطع راه ها، و سپس شکل گیری پنجشنبه بازار و امامزاده قاسم.
با شروع دوره سلطنت پادشاهان صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری و توجه امرای این سلسله به مذهب شیعه اماکن مقدس مربوط به مذهب تشیع مورد توجه ویژه حکومت قرار گرفتند و از جمله امامزاده قاسم دربارفروش ده مورد توجه ویژه قرار گرفت. از طرف دیگر اختلالات سیاسی و مذهبی پادشاهان صفوی با قبایل ترکمن ساکن کناره های دریای خزر باعث شدکه در این زمان راهزنان ترکمن دهکده های ساحلی این مناطق را از طریق دریا مورد حمله و تاراج قرار دهند. رابینو در این مورد می نویسد: در زمان شاه عباس عده ایدرسواحل دریا منزل داشتند و چون همواره در معرض تاخت و تاز دزدان ترکمن بودند به نواحی دور از دریا کوچ کردند. می توان تصور کرد که ساکنان اولیه بابل را همین مهاجران ساحل نشین تشکیل می دادند.
طبق رسمی که در دربار پادشاهان صفوی وجود داشت وجود داشت این ملوک ماههایی از سال را به اقامت در مازندران می گذراندند از جمله شاه عباس صفوی در جزیره کوچکی که در دریاچه استخر بزرگ) نزدیک امامزاده قاسم قرار داشت به ساخت قصر و باغ با شکوهی اقدام کرد و آنجا را باغ ارم نامید. از طرف دیگر این پادشاه به منظور دسترسی به مستملکات خود در شمال ایران اقدام به احداث راهی کرد که از یک طرف امتداد آن گیلان و مازندران و گرگان یعنی کلیه ایالات شمالی ایران را در بر می گرفت و از طرف دیگر این راه از طریق آمل و ری به اصفهان پایتخت دولت صفوی منتهی می شد. اقامت شاه مقتدر صفوی به صورت سالانه در این قصر و وجود این شاهراه ارتباطی باعث ایجاد امنیت و رونق گرفتن امامزاده و بازار هفتگی بارفروش ده شد و به زودی گروه بیشتری از مردم به ساخت خانه و اقامت در این محل مبادرت کردند. چندی نگذشت که بارفروش ده به یکی از شهرهای بزرگ مازندران تبدیل شد و از نظر شهری با شهرهای قدیمی منطقه چون آمل و ساری قابل مقایسه گشت.
با افول قدرت صفوی و در جریان وقایع بعد از آن شهر ساری مرکز مازندران صدمات زیادی دید و به ویرانه ای تبدیل شد لذا پادشاهان زند مرکز مازندران را از ساری به بابل انتقال دادند و به این عمل در رشد و بزرگ شدن بابل تاثیر مثبت داشت. در سال ۱۷۷۱ م سیاح معروف گملن از منطقه بازدید کرده و گزارش کرده است که به علت جنگلها و حملات تراکمه شهر ساری ویران شده و مرکز ایالت به بارفروش منتقل شده است.با شروع سلطنت آقا محمد خان قاجار بار دیگر مرکز حکومت مازندران به ساری منتقل شد ولی بارفروش همچنان به عنوان یکی از شهرهای مهم منطقه باقی ماند.
در زمان فتحعلی شاه قاجار طی یکی از مفاد عهدنامه ترکمان چای امتیاز کشتی رانی در دریای خزر به امپراطوری روسیه داده شد طی مواد دیگری از این عهدنامه تجار روسیه در ایران از امتیازات خاصیبهره مند شدند. این عهدنامه باعث شد که گروهی از تجار روسی عمدتا اهالی بندر حاجی ترخان) به کشتی رانی و تجارت در دریای خزر علاقه مند شوند.لیکن از آنجایی که هیچ موج شکن و اسکله ای در ساحل ایرانی این دریا وجود نداشت. کشتیرانان روسی مجبور بودند که در مصب رودها و خلیجهای طبیعی به تخلیه و بارگیری کالاهای بابلسر کنونی بود. این محل اگر چه برای بارگیری و تخلیه کشتیها مناسب بود لیکن به چند علت محل مناسبی برای تجارت و نگه داری کالاها نبود. اول اینکه مشکل راهزنان ترکمن هنوز در کناره های ساحل باقیبود و دوم اینکه این محل دارای راه های مناسب برای دسترسی به شهرهای اطراف نبود و در سر راه شاه عباسی قرار نداشت و دیگر اینکه رطوبت فوق العاده کنار دریا این محل را برای نگهداری و انبار کالاها نامناسب می کرد. باتوجه به موارد فوق تجار روسی و ایرانیانی که با آنها معامله می کردند شهر بابل را که نزدیکترین و مناسبترین محل به بندر طبیعی بابلسر بود به عنوان انبار و محل معاملات خود برگزیدند. از دیگر سو وزیر مقتدر دوره فتحعلی شاه میرزا شفیع مازندرانی توجه خاصی به زادگاه خود نمود و به ساخت مسجد و کاروانسرا اقدام کرد.روند فوق نقطه عطفی در تاریخ شکل گیری شهر بابل محسوب شد و در واقع در این پروسه شهر بابل به عنوان یکی از دروازه های ورودی تجار و کالاهای خارجی به ایران و یکی از بزرگترین شهرهای تجاری دوره قاجار مطرح شد.
در دوره سلطنت محمد شاه و متعاقب آن ناصرالدین شاه قاجار روابط تجاری و ارتباط ایران و دولتهای اروپایی بخصوص دولت تزاری روسیه از گسترش چشمگیری برخوردار شد. گسترش اینروابط در رشد شهر بابل تاثیر زیادی داشت و روز به روز این شهر بزرگتر شده و جایگاه مهم تری در تجارت بین المللی ایران پیدا کرد تا جایی که ده ها کاروانسرای موجود در بابل اکثرا در همین دوره ساخته شده اند. ناصرالدین شاه به عمران و آبادی بابل توجه خاص کرد و دو بار به این شهر مسافرت کرد.
اعتمادالسلطنه در مرآه البلدان نوشته است : از سنه ۱۲۸۲ ه.ق که موکب مسعود خسروانه تشریف فرمای مازندران شده بود تا سنه ۱۲۹۲ ه.ق که مجددا تشریف فرما شدند ده سال گذشته بازارهای تاریک سقف کوتاه مبدل به بازارچه های خوب و کاروانسراهای آباد گردیده، کوچه ها تماما سنگفرش و عمارت بحرارم که جز خرابه نبود مرمت و بازسازی شده است. جمعیت شهر بابل در دوره ناصری به پنجاه هزار نفر بالغ شد و گزارشهای زیادی در مورد حضور تجار روس، ارمنی، یهودی و ایرانی در این شهر در منابع مختلف آمده است. کارلاسرنا جهانگرد معروف در سال ۱۸۷۷م از بابل دیدن کرده و نوشته استکه در آمد شهر به طور عمده از مالیات بازرگانان پیشه وران تامین می گردد و بالغ بر پنج هزار تومان است.
بابل تا اواخر دوره قاجار به عنوان یک شهر تجاری به بقای خود ادامه داد و اگر چه گاه و بیگاه بر اثر وقوع حوادثی چون طاعون سال ۱۱۹۸ و زمین لرزه سال ۱۲۲۳ و وبای سال ۱۲۶۹ ه.ق خللی در روند رشد آن حادث شد وبنا به گزارشهای متعدد حدود سی هزار نفر از نفوس شهر کشته شدند، شهرهمچنان به عنوان یکی از شهرهای مهم منطقه و کشور باقی ماند. تا اینکه با وقوع انقلاب بلشویکی درروسیه و شکل گیری اتحاد جماهیر شوروی سال ۱۹۱۷م). دولت جدید روسیه کلیه معاهدات استعماری دولت تزاری از جمله معاهده ترکمان چای را لغو کرد، لغو این قرارداد و اختلافات سیاسی و عقیدتی دولتهای ایران و شوروی باعث قطع ارتباط تجاری بین ایران و شوروی شد. لذا با قطع رابطه دو کشور شهر بابل هم کاربرد خود را در تجارت بین المللی از دست داد و از طرف دیگر تغییر واحد پول و اسکناس های دولت تزاری و عدم دسترسی تجار بابلی به بانکهای روسی باعث ورشکستگی بسیاری ازتجار این شهر شد. این تجار یا به تغییر شغل مبادرت کردند و یا از بابل مهاجرت نمودند.صدها قطعه از اسکناس های تزاری هم اینک نزد خانواده های قدیمی بابلی موجود است).در طول سلطنت پهلوی ها در ایران ازآنجایی که پهلوی اول از اهالی مازندران بود توجه خاصیبه آبادانی شهرهای این خطه کرد این آبادانیها به صورت ساخت ابنیه جدید ادارات پست ۱۳۱۱ ه.ش ودادگستری و شهربانی ۱۳۱۴ ه.ش و شهرداری) و بنای قصر در بابل جلوه گر شد و تا حدودی زخم های ناشی از قطع رابطه با روسیه را التیام داد. از سوی دیگر با ساخت بندر در بابلسر بار دیگر مناسبات تجاری با شوروی برقرار شد و اگرچه این مناسبات به گستردگی دوره قاجار نبود لیکن نقش مثبتی درزندگی تجاری مردم بابل ایفا کرد.
در سال های اخیر شهر بابل به عنوان یک مرکز کشاورزی، خدماتی و تجاری در حوزه پرجمعیت شهر بابل نقش ایفا کرده و با توجه به مهاجرت گسترده کشاورزان روستاهای اطراف به بابل ازرشد فزاینده ای برخوردار بوده است. روند سریع مهاجرت روستاییان به بابل را باید در دو عامل اقتصادی و فرهنگی جستجو کرد. این عوامل نخست سطح زندگی و درآمد بالاتر حوزه های شهری به نسبت حوزه های روستایی است که در تمام کشور وجود دارد و دیگر عامل اختصاصی فرهنگی در بابل است چرا که شهرهای عمده ناحیه مرکزی استان مازندران از نوعی بافت جمعیتی عشیرتی و ایلی برخوردارند واین خود مانعی برای مهاجرت روستاییان به این شهرها محسوب می شود در حالی که بافت جمعیتی شهر بابل اصولا از تجار مهاجر و اهالی غیر بومی تشکیل شده است لذا این شهر همواره مهیای پذیرش گروه های مهاجر با فرهنگهای گوناگون بوده و این خود دلیلی بر اشتیاق روستاییان برای مهاجرت به این شهر بوده است.
۳-۳ خصوصیات جمعیتی و اجتماعی شهر بابل
۳-۳-۱ خصوصیات جمعیتی و ترکیب آن وضع جمعیت در گذشته و حال، میزان و وضعیت مهاجرت، جنس، گروه های سنی، بعد خانوار و غیره) با بهره گرفتن از آمار رسمی و اطلاعات موجود
الف- جمعیت و خانوار شهر بابل
بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن آبان ماه ۱۳۸۵، جمعیت شهر بابل ۱۵۸۳۴۶ نفر است. از این تعداد ۷۹۷۰۳ نفر مرد و ۷۸۶۴۳ نفر زن هستند. این شهر ۳۷۰۷۸ خانوار معمولی ساکن با جمعیت ۱۵۶۲۶۰ نفر دارد. بنابراین بعد خانوار شهر ۲۱/۴ نفر است. جمعیت خانوارهای دسته جمعی شهر ۲۰۸۶ نفر شامل ۱۵۴۶ نفر مرد و ۵۴۰ نفر زن است.
مطابق سرشماری عمومی نفوس و مسکن مهرماه ۱۳۷۵، جمعیت شهر ۱۱۵۳۲۰ نفر شامل ۵۱۹۳۲ نفر مرد و ۵۷۳۸۸ نفر زن و تعداد خانوارهای معمولی ساکن آن ۲۴۷۱۳ واحد با بعد ۶۷/۴ نفر و با جمعیت ۱۱۴۶۱۸ نفر بوده است. به علاوه، ۸ خانوار دسته جمعی شامل ۵۷۷ نفر مرد و ۱۲۵ نفر زن نیز در شهر سکونت داشته اند.
بنابراین متوسط رشد سالانه جمعیت شهر بابل در دهه ۸۵-۱۳۷۵ برابر ۲۲/۳ درصد در سال بوده است. تحولات عمده جمعیت و خانوار شهر بابل در دهه ۸۵-۱۳۷۵ در جدول شماره ۱-۳۳۱ تحت عنوان چکیده دگرگونیهای جمعیت و خانوار شهر آمده است. براساس این جدول نکات زیر حائز اهمیت است :
- بعد خانوار شهر بابل طی دهه ۸۵-۱۳۷۵ به میزان ۴۶/۰ درصد کاهش یافته است. به عبارت دیگر متوسط نرخ رشد سالیانه خانوارها بیشتر از متوسط نرخ رشد سالیانه جمعیت خانوارهای معمولی شهر بوده است.
- شمار جمعیت شهر حدود هر ۲۲ سال با توجه به نرخ رشد ۲۲/۳ درصد در سال دو برابر می گردد.
- جمعیت شهر بابل برای سال ۱۳۸۷ برابر ۱۷۳۰۰۰ نفر و برای سال ۱۳۸۹ برابر ۱۷۸۰۰۰ نفر برآورد می گردد.
۱۳۸۵ | ۱۳۷۵ | تغییرات |