در این پژوهش دادهها به روش تحلیل محتوا و تحلیل اسنادی مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته است. در این پژوهش نیز بهمانند تحلیل مؤلفهها و عوامل کیفی به روش معمول در تحقیقات اسنادی و کیفی، عمل شد و نظرات متخصصان موردبررسی قرار گرفت در ابتدا عناصر مختلف نظام آموزشوپرورش که در تحقق حیات طیبه نقش ایفا میکنند استخراج و میزان اهمیت هر یک از عناصر و مؤلفهها با توجه به فراوانی و تأکید متخصصان مختلف استخراج شد. همچنین از روش تحلیل اسنادی به منظور تحلیل اسنادتحولی تعلیم و تربیت برای بررسی جایگاه حیات طیبه در اسناد استفاده شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فصل چهارم
یافتــههای
پژوهـــش
۴ ـ ۱ سؤال یک
جایگاه مفهومی حیات طیبه در آیات قرآن کریم و متون دینی چیست؟
برای پرداختن به مفهوم حیات طیبه در آیات قرآن کریم و همچنین سایر متون دینی ابتدا به بررسی مفهوم حیات و همچنین مراتب مختلف آن در آیات قرآن کریم میپردازیم سپس جایگاه مفهومی حیات طیبه را در تفاسیر مختلف قرآن کریم و همچنین روایات اهلبیت علیهمالسلام بررسی میکنیم.
واژهی حیات از ریشهی «حیّ» در مقابل میت و به معنای زندگی و زیست است و در مقابل «موت» و «ممات» به معنای مرگ و مردن به کار میرود و نیز در معنای قوهی نامیهی موجود در نبات و قوهی حس کننده حیوان، قوهی عاقله و روز واپسین هم استعمال شده است. (راغب اصفهانی، واژهی حی)
حیات مانند وجود دارای مراتب و درجات مختلف و متفاوتی است. حیات نباتی، حیات حیوانی، حیات انسانی و حیات لاهوتی که هریک وجوهی از حیاتاند. پیچیدگی و ناشناخته بودن حقیقت حیات و ذو مراتب بودن آن سبب شده است تا هر کس برحسب نگرش و جهانبینی خود از آن تعریف و تفسیری خاص ارائه دهد.
کسانی که به زندگی به دید مادی و طبیعی مینگرند، حیات را قوه و نیرویی میپندارند که موجود زنده براثر آن دارای حس و حرکت است، حرف میزند، راه میرود، احساس میکند، غذا میخورد، هضم میکند، جذب میکند، دفع می کندو سلول میسازد که باعث رشد و نمو موجود زنده میشود. این ویژگیها و خصوصیات حیات، در موجودات زنده اعم از حیوان و انسان است و مهمترین ویژگی آن محدود بودن میان زمان تولد و مرگ موجود زنده در این جهان است، چنانکه قرآن از زبان مادیگرایان میفرماید: «إن هِیَ الاّ حَیاتُنا الدنیا نَموتُ ونَحیَا وَ مَا نَحنُ به مبعوثین. جز این زندگانی، دنیای ما چیزی نیست؛ میمیریم وزندگی میکنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد.»(مؤمنون:۳۷)
در حقیقت حیات، باارزشترین نعمتی است که یک موجود زنده از آن برخوردار است؛ زیرا آنسوی زندگی چیزی جز نیستی و نابودی نیست و خداوند نیز در سوره فاطر بر برتری حیات بر مرگ وزنده بر مرده تأکید میکند و میفرماید: «وَ مَا یَستوِی الاعمَی و البَصیرُ و مَا یَستوِی الاَحیاءُ و لَاالاموات ُإنَ ّ الله یُسمِع ُمَن یَشاءُ و مَا اَنتَ بِمُسمِع ٍ مَّن فِی القبُوُرِ»(و هرگز کور و بینا، (کافر و مؤمن) یکسان نیست و ابداً زندگان (علم و ایمان) با مردگان (جهل و عصیان) برابر نیستند. ای رسول، خدا هر که را بخواهد شنوای (کلام حق سازد) و تو آنکس را که در گورستان فرورفته هرگز شنوا نتوانی کرد.)(فاطر ۱۹ و ۲۲)
خداوند متعال در این آیات، مردگان و زندگان را برابر ندانسته، آنگونه که انسان عالم و دانا و روشنبین را با انسان جاهل و نادان و کوردل یکی ندانسته است درواقع قرآن، اینهمه اهمیت و ارزش را برای حیات به خاطر آثار و نتایج آن، یعنی شعور و علم و اراده و اختیار انسان قائل است که سعادت زندگی انسان درگرو آن است. ولی در رابطه با حیات انسان، اهمیت و ارزش آن به سبب آن است که قسمتی از زندگی پایدار و جاویدان انسان در این سرا و دنیا سپری میشود؛ که ویژگی اصلی آن این است که برای زندگی انسان در آن سرا سرنوشتساز است. درواقع سرنوشت انسان در آن سرا در دنیا رقم میخورد و سعادت و شقاوت حیات اخروی در چگونگی حیات وی در این دنیا است. چنانکه قرآن میفرماید: «مَا الحیَاه الدُنیا فی الاخرَه الا متاع. وزندگی دنیا [در برابر] آخرت جز توشه و متاعی [ناچیز] نیست»(رعد:۲۶)
خداوند در آیهی دیگری میفرماید: «کلّ نَفس ذائقه المُوت ونَبلُوَکُم بِالشَر الخَیر فتنه وَ إلَینا تُرجَعون. هر نفسی، چشندهی مرگ است و شمارا به بدی و خوبی چنانکه باید میآزماییم و بهسوی ما بازگردانده میشوید.»(انبیا:۳۵) آیهی شریفه به دو نکتهی مهم اشاره میکند، یکی اینکه مرگ سرنوشت گریزناپذیر تمامی انسانها میباشد و دیگری زندگی این جهان آزمونی برای زندگی جهان دیگر است. لذا مرگ نیستی نیست و حیات آدمی پس از مرگ نیز ادامه خواهد داشت. از دیگر کارکردهای حیات و مرگ که اهمیت آن را چند برابر میکند، این است که این دو پدیدهی الهی در مکتب تربیتی انبیاء از نشانههای توحید و یگانگی و خداشناسی ذکرشده است. قرآن کریم حیات و ممات را آفریدهی خداوند متعال و زمام آن دو را به قدرت او میداند. «الَذی خَلَقَ المُوت و ألحَیاه لیَبلُوَکُم ایکم أحسَنُ عملاً. مرگ وزندگی نه ساختهی دست بشرند و نه به غیر خداوند متکی و وابسته است، بلکه تحت ربوبیت خداوند متعال است. (ملک:۲) ازاینرو یکی از برهانهایی که انبیاء آن را اقامه کردهاند، این است که مسئلهی مرگ وزندگی به دست خداوند است و اوست که خالق یگانه و توانایی است که میتواند انسان را زنده کند و بمیراند و این کار از عهدهی احدی برنمیآید.
حال با توجه به روشن شدن نسبی مفهوم و اهمیت حیات از دیدگاه قرآن کریم به بررسی مفهوم حیات طیبه که در میان مراتب مختلف حیات برترین نوع حیات برای انسان محسوب میشود و بهطور خاص در آیهی ۹۷ سورهی نحل با این تعبیر بهکاررفته است از دیدگاه تفاسیر مختلف قرآن و همچنین روایات اهلبیت علیهمالسلام میپردازیم.
جایگاه حیات طیبه در تفاسیر مختلف قرآن کریم
یکی از موضوعات مهمی که قرآن کریم آن را رهاورد وحی میداند (حیات طیبه) زندگی پاک و منزه است. خدای متعال مؤمنان را وعده داده است که درازای ایمان و عمل صالح آنان را زندگی میبخشد؛ و از حیاتی طیبه بهرهمندمی کند. آنهم حیاتی برتر و راستین و نه مجازی و مبدل که از همین سرای دنیا نیز برای آنان محقق میگردد.
در قرآن کریم از «حیات برتر انسانی» با تعبیر «حیات طیبه» یادشده است و فقط در آیهی ۹۷ سورهی نحل این تعبیر صراحتاً بهکاررفته است. «مَن کانَ عَمِلَ صالِحاً مِّن ذَکَرٍ أو أَ نثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحییَنّه حَیَوه ً طَیّبَه ً وَ لَنَجزِیَنَّهُم أجرَهُم بِأحسَنِ مَا کَانُوا یَعمَلُونَ. هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را بازندگی پاکیزهای، حیات [حقیقی] بخشیم و مسلماً به آنان بهتر ازآنچه انجام میدادند پاداش خواهیم داد.»
هرچند در آیات متعدد دیگری و با تعابیر مختلفی به این مرتبه از حیات انسانی اشارهشده است و تمامی انسانها را به آن دعوت و راههای وصول و همچنین آثار آن را بیان نموده است.
«یا ایها الذَینَ آمَنوا إستَجیبوا للهِ وِ لِلرَّسولِ إذَا دَعَاکُم لِمَا یُحییکم ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبرش شمارا به چیزی فراخواندند که به شما حیات میبخشد آنان را اجابت کنید.»(انفال:۲۴)
خداوند در این آیه از مؤمنان خواسته است که دعوت خدا و پیامبرش را که آنها را به چیزی که حیات میبخشد، فرامیخواند، اجابت نمایند. حیاتی که در این آیه بدان دعوتشده، غیر از حیات حیوانی و یا طبیعی و غریزی انسانی است که افراد قبل از دعوت از آن برخوردار بودهاند، بلکه بسیار بالاتر از آن است و مخاطب آن نیز مؤمنان میباشند.
و کافران را از این حیات برتر انسانی محروم میداند: «لینذر من کان حیاً و یحق القول علی الکافرین. تا افرادی را که [دلی] زنده است بیم دهد و گفتار خدا دربارهی کافران محقق گردد. (یس:۷۰)
انّما یستجیب الذین یسمعونَ و الموتی یبعثهم الله ثم الیه یرجعون. تنها کسانی دعوت تو را اجابت میکنند که گوش شنوا دارند و اما مردگان را خداوند در قیامت بر خواهد انگیخت؛ سپس بهسوی او باز گردانیده میشوند.»(انعام:۳۶)
در آیهی ۷۰ سورهی یس «کافران» بنا بر مقابله آنها با «زندگان»، «مرده» محسوب شدهاند. (مکارم شیرازی،۱۸: ۴۴۱)
و در آیهی ۳۶ سورهی انعام «مردگان» بر اساس مقابلهای که صورت گرفته است همان «کافران» و رویگردانان از دعوت الهی هستند. (طباطبایی،۷: ۶۷)
حیات طیبه وبرتری که صالحان مؤمن از زن و مرد از آن بهرهمندمی شوند و کافران از آن محروماند حیات جدیدی است. غیرازآن حیاتی که به دیگران نیز دادهشده است و مشترک میان همهی انسانهاست. وعدهی خداوند در آیهی ۹۷ سورهی نحل مبنی بر اینکه مؤمنان صالح را به حیاتی طیبه زنده میکند، به این معنا نیست که زندگی آنان را تغییر میدهد. مثلاً حیات خبیث آنان را به حیاتی طیبه و خوش تبدیل می کند یعنی اصل حیات همان حیات عمومی است ولی وصف آن را خداوند تغییر دهد؛ زیرا اگر مقصود این بود کافی بود که بفرماید: «ما حیات او را طیب میکنیم» ولی اینطور نفرموده، بلکه فرمود: «ما او را به حیاتی طیب زنده میسازیم.»(طباطبایی ج ۱۲: ۳۴۲)
مانند حیاتی که در پرتو جهاد درراه خدا نصیب مؤمن میشود: «وَ لَا تَحسَبَن الذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ الله أمواتا بَل أحیاءٌ عِندَ رَبِهِم یُرزَقُونَ. (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که درراه خدا کشته شدند، مردگاناند، بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.»(آلعمران: ۱۶۹)
البته باید توجه داشت که نه حیات موعود، اختصاص به حیات شهیدان دارد و نه دعوت خداوند و پیامبر در جملهی «لما یحییکم» به جهاد درراه خدا خلاصه میشود، بلکه قلمرو حیات و دعوت در آیهی شریفه تمامی معارف الهی را دربرمی گیرد.
اما با توجه به تفسیر آیهی ۹۷ سورهی نحل، در مورد مراد از حیات طیبه نظرات متفاوتی بیانشده است:
۱ ـ قاضی عبدالجبار گفته، اقرب آن است که در دنیا حاصل میشود، زیرا خداوند در آخر آیه فرموده است: «و لنجزینهم اجرهم به احسن ما کانوا یعملون» که بدون شک مراد اجر در آخرت است.
۲ ـ سعید بن جبیر معتقد است این حیات در آخرت و در بهشت حاصل میشود.
۳ ـ ابن عباس مصداق این حیات را رزق حلال و حسن بصری قناعت دانسته است.
۴ ـ از سری نقلشده مراد حیات طیبهای است که در قبر حاصل میشود.
بنابراین حیات طیبه حیاتی است حقیقی و واقعی و نه مجازی و لذتی است عاری از الم و کدورت و خیر و سعادتی است غیر آمیخته به شر و شقاوت که خداوند آن را به کسانی که سزاوارند افاضه میکند. حیات طیبه حقیقتی جدا و مستقل از حیات طبیعی که همه در آن مشترکاند نیست. در عین اینکه غیر آن است، با آن است، اختلاف به مرتبه است نه به عدد، بهعبارتدیگر، تفاوت در کیفیت است نه در کمیت؛ بنابراین انسان برخوردار از آن دو گونه زندگی ندارد، بلکه چون دیگران یک زندگی دارد اما قویتر، روشنتر و واجد آثار بیشتر است. همانگونه که مرتبهی بالاتر از حیات طیبه یعنی ـ روح قدسی ـ که خداوند آن را مخصوص پیامبران دانسته، زندگی سومی نیست، بلکه مرتبهی سومی از حیات است؛ بدین معنا که زندگی رهبران الهی از درجهی بالاتری برخوردار است.
نکتهی دیگر، مستفاد ازجملهی «فلنحیینه حیاه طیبه» این است که خداوند متعال به مؤمنی که عمل صالح انجام دهد، حیات جدیدی، غیر آن حیاتی که داشته و دیگران نیز دارند، افاضه میکند، نه آنکه حیات او را تغییر میدهد؛ مثلاً حیات خبیث او را تبدیل به حیات طیبی میکند که اصل حیات همان حیات عمومی باشد و وصفش تغییر کند؛ زیرا اگر مقصود این بود، گفته میشود: «فلنحیین حیاته» ما حیات او را طیب میکنیم، ولی اینچنین نفرموده، بلکه فرموده است: «فلنحیینه حیاه طیبه» ما او را به حیاتی طیب زنده میسازیم ازاینگونه برمیآید که خداوند متعال حیاتی ابتدایی و جدید به او عنایت میکند.
جایگاه حیات طیبه در قرآن نشاندهندهی نوعی زندگی و حیات برتر است درواقع حیات طیبه یعنی تحقق جامعهای قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازندهی انسانی که ازنا به سامانیها و درد و رنجهایی که براثر استکبار، ظلم، طغیان، هواپرستی و انحصارطلبی به وجود میآید و آسمان زندگی را تیرهوتار میسازد در امان سازد؛ و بهاینترتیب معیار، تنها ” ایمان” و ” اعمال صالح زائیده آن” است و دیگر هیچ قید و شرطی نه ازنظر سن و سال، نه ازنظر نژاد، نه ازنظر جنسیت و نه ازنظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست؛ و نتیجه این عمل صالح مولود ایمان در این جهان، حیات طیبه است.
در تفسیر احسن الحدیث در ذیل آیه ۹۷ سورهی نحل جایگاه حیات طیبه اینطور بیانشده است که حیات طیبه قناعت و رضا به قسمت الهی میباشد، مراد از حیات طیبه حتماً خورد خواب و وسایل مادی نیست بلکه یک روشنبینی و رضا به قضای الهی و صبر و سعهصدر و یقینی که همه پیشامدها در مقابل آن سهل است. چنانکه در المیزان نیز نزدیک به آن فرموده است.
خواجه عبدالله انصاری در تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید میگوید: «حیات پاکیزه را کسی سزد که اعمال او نیکو و سیرت او پاک و همت وی جمع باشد و معتقد باشد که نجات او به فضل الهی است نه به کردار بندگی و حیات طیبه امروز حلاوت طاعت است و نسیم قرب و یادگار ازل و فردا در حظیرهی قدس به حضرت طوبی و حسنی.
در تفسیر نور نیز حیات طیبه انسان به معنای آن است که انسان دلی آرام و روحی مؤمن داشته باشد، مؤمن به نور خدا میبیند، مشمول دعای فرشتگان است، مشمول تأییدات الهی است، اینگونه افراد خوف و حزنی ندارند.
در آیهی ۹۷ سورهی نحل ایمان و عمل صالح بهعنوان دو رکن اساسی حیات طیبه به شمار رفته است. حیات طیبه، زندگی است پاک و خالص که هیچ گناه و خباثتی در آن وجود ندارد که فاسدش کند و یا آثارش را از بین ببرد، در حیات طیبه، هیچگونه رذیلهی اخلاقی وجود ندارد، هر چه هست فضایل اخلاقی است. این حیات اگرچه از حیات معمولی انسانها جدا و مستقل نیست، اما به دلیل مرتبهی بالایی که دارد از آن تمییز داده میشود. برخلاف حیات معمولی انسانها که تمامی انسانها از آن بهرهمند هستند. قرآن ایجاد این حیات جدید را صرفاً در پرتو ایمان و عمل صالح میداند، افرادی که از این حیات جدید بهرهمند میشوند از سایرین متمایز میشوند و دو بهره میبرند. «یا ایها الذین آمَنوا إتقوا الله وَ آ مِنوا برسوله یؤتکم کفلینِ مِن رحمَتِه وَ یَجعَل لَّکُم نوراً تمشونَ به وَ یغفِر لَکُم و اَللهُ غَفورٌ رحیم. ای کسانی که ایمان آوردهاید، تقوای الهی پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش را به شما ببخشد و برای شما نوری قرار دهد که به [برکت] آن راه سپرید و بر شما ببخشاید و خدا آمرزندهی مهربان است.»(حدید:۲۸)
بر این اساس فرق بین دو رویکرد «دنیاخواه» و «آخرت خواه» مشخص میشود و قرآن تفاوت بین این دو و صاحبان آن را روشن میکند.
«او مَن کانَ میتاً فَأحییناهُ وَ جعلنا لهُ نوراً یَمشی به فی الناس کَمَن مثله فی الظُلمات ِ لَیسَ بِخارجٍ مِنها کَذالِکَ زُیّنَ لِلکافرینَ مَا کانُوا یعلَمونَ. آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم و نوری برایش قراردادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسی است که در تاریکیها باشد و از آن خارج نگردد؟ اینگونه برای کافران، اعمال (زشتی) که انجام میدادند تزیینشده (و زیبا جلوه کرده است). (انعام:۱۲۲) قرآن نیکفرجامی را بهرهبرداری از این حیات و لوازم آن میداند و به این خاطر آن را حیات طیبه یا حیات دوستداشتنی مینامد.
بر این مبنا قرآن برای دو رویکرد «دنیاخواه» و «آخرت جو» دو مسیر و فرجام را تبیین و تصریح میکند که در دنیا و آخرت باهم متفاوت هستند: «أحسب الذین اجترحوا السیئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملوا الصالحات سواء محیاهم و مماتهم ساء ما یحکمون. آیا کسانی که مرتکب بدیها و گناهان شدند گمان کردند که ما آنها را مانند کسانی قرار میدهیم که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند [بهطوریکه] زندگی آنها و مرگشان یکسان باشد؟ چه بد داوری میکنند. (جاثیه:۲۱)
لذا الگوی قرآن برای نیکفرجامی در دنیا حیات طیبه یا زندگی دوستداشتنی است که متضمن نیکفرجامی در دنیا و آخرت است. بر اساس مبنای هستیشناسی که قرآن ارائه میکند قرآن عالم غیب را وجوهی دیگر از هستی معرفی میکند و دنیا را در مسیری ممتد قرار میدهد که از عالم غیب شروع میشود و سپس دوباره به آن عالم بازمیگردد؛ بنابراین «مردمانی که ایمان و عمل صالح را باهم داشته باشند، مقدرشان این است که خداوند متعال با حیات طیبه یعنی زندگی بدون غم و غصه و اضطراب آنها را احیا کند، «فلنحیینه حیاه طیبه» و مقرر آخرتشان هم این است که پاداش بهتر از کردارشان به آنها عطا خواهد شد.»
بنابراین همانطور که در معنای آیه ۹۷ سورهی نحل هم بیان شد؛ برای وصول به حیات طیبه، دو زمینه و حسن لازم است: اول حسن فعلی (عمل صالح) و دومی حسن فاعلی (ایمان). به عبارتی کار خوب ریشه گرفته در باور خوب. بر همین مبنا اگر کسی مؤمن باشد ولی عمل خوب و صالح نداشته باشد و به ایمان بدون عمل اکتفا نماید و یا برعکس باشد یعنی کار خوب و صالح انجام دهد ولی ایمان نداشته باشد به «حیات طیبه» راه نمییابد. منظور از ««ایمان» نیز ایمان به مبدأ و معاد و اعتقاد به خدا و قیامت است، چنانکه در قرآن در آیهای در کنار ایمان به خدا ایمان به معاد نیز ذکرشده است. «أن الذین آمَنوا وَ الذینَ هادُوا و النصری و الصبئین من ءامن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. در حقیقت، کسانی که [به اسلام] ایمان آوردهاند و کسانی که یهودی شدهاند و ترسایان و صابئان، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمی برآنان است و نه اندوهناک خواهند شد.»(بقره:۶۲)
منظور از عمل صالح نیز در قرآن کریم، عملی است که مطابق با وحی و آموزههای دینی باشد.
حیات طیبه در روایات و کلام معصومین (علیهمالسلام)
حیات طیبه در لسان روایات و احادیث، آن زندگی آرمانی است که پیشوایان معصوم آن را از خداوند مسئلت نموده و انسانها را برای رسیدن به آن تشویق و تأکید و تکلیف نمودهاند.
امام سجاد (ع) در دعای معروف ابوحمزه ثمالی میگوید: «و الجعلنی ممن اَطلتَ عمره و حَسَّنَت عَمَلَه و اتممتَ علیه نعمَتک و رضیتَ عنه وَ اَحییتهُ حیاهً طیبهً… پروردگارا، مرا از کسانی قرار ده که به او عمر طولانی عطا نموده و عمل او را نیکو گردانیده نعمتهایت را بر او تمام کرده و از او راضی شدی وزنده گردانیدی او را به زندگی پاکیزه.