فراز و فرود هایی که دراین آواز، به لحاظ ترکیب بندی وجود دارد، همراه و همگام با شعر شاعر، ترکیب و اجرا می شوند که در این دو بیت کاملاً محسوس و قابل مشاهده است. پشیمانی ناشی از غیر دوست دیدن و گفتن و به این نتیجه رسیدن که صحبت یار، همه چیز عاشق است و بی وجود یار عالم هیچ است. این مضمون آقای شجریان را بر آن داشته که مجدداً از فرود به فرازی برسد و فریادی در گوش ابوعطا سر دهد و زمینه را برای قسمت بعدی آواز فراهم سازد و همه این موارد و گردش ها، بسیار زیبا و دل انگیز اجرا شده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آواز جور یار
غزل سعدی
مشخصات عروضی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
۱ الف/۱ب- غم زمانه خورم یا فراق یار کشم م | به طاقتی که ندارم کدام بار کشم م | |
ردیفهای آوازی: درآمدی بر بیات ترک |
این بیت را در آواز بیات زند (ترک) با لحنی بسیار زیبا و مناسب و منطبق بر مضمون شعر که حالت عجز و سرگردانی بین دو راه دنیا و معبود را می رساند درآمد می کند و با تکراری دیگر که اشاره به قطار و دوگاه دارد ادامه می دهد و در تکرار و در مصراع دوم ترکیب (بطاقتی که ندارم) را آنچنان تحریر لطیف، سوزناک و جانگذاری بر آن می دهد که تأثیر عجیبی بر ذهن شنونده و مخاطب می گذارد. انتخاب غزل ها و ابیات مناسب یکی از ویژگی های این اثر است که اشراف خواننده را بر شعر و ادبیات غنی سرزمین عزیزمان ایران نشان می دهد.
۲- نه دست صبر که در آستین عقل برم د ۳- نه قوتی که توانم کناره جستن از او ع م ک قطار |
نه پای عقل که در دامن قرار کشم ن نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم ن م |
این حالت عجز و سرگردانی و در دو راهه قرار گرفتن در این ابیات کاملاً محسوس است و خواننده با گردش بسیار زیبا به آواز ترک (زند) با نت فریادگونه، این حیرانی و سرگردانی را به گوش مخاطب دردآشنا می رساند علی الخصوص با تحریری پر از فریاد و فریادی پر از تحریر در انتهای بیت ۴، لرزه بر وجود مستمع می اندازد و او را بیدار می کند. در واقع با این تحریرِ فریادی، فریادرسی می طلبد که او را از این دو راهه ی حیرانی نجات بخشد و هدایتش کند.
۴- چو می توان به صبوری کشید جور عدم جامه دران م ک |
چرا صبور نباشم که جور یار کشم م م |
عجبا به این همه تناسب و تلفیق مناسب. با این بیت با همان فریاد جانگداز، وارد گوشه جامه دران می شود، گوشه ای که وجه تسمیه آن همان جامه در بدن و لباس پاره کردن است و در اینجا عاشق به خود نهیب می زند و خود را سرزنش می کند که، چرا وقتی که می توانم با صبوری جور دشمن را تحمل کنم، جور ستم دوست را تحمل نکنم؟! و در نهایت با تحریری، مجدداً به دستگاه نوا گردش میکند.
درباره وجه تسمیه گوشه جامه دران ،استاد عباس کاظمی ردیف دان آوازی ایران می گوید: «در گذشته و در تاریخ ایران، پادشاهان و حاکمانی وجود داشتند که مقبول مردم بودند و در زمان حاکمیت خود برای ملت خود ارزش قائل بودند. از جمله اینکه با تخت های بزرگی که توسط چهل نفر حمل می شد، در کوچه و بازار، نزد مردم می رفتند و از احوال آن ها با خبر می شدند.
زمانی که چنین پادشاهی فوت می کردند، همان صحنه آمد و رفت در بازار و در میان رعیت ها در مراسم عزاداری پادشاه توسط مردم شبیه سازی و تکرار می شد و تخت بزرگ او را سیاه پوش می کردند و بر دستان خود حمل می نمودند. افرادی که در جلوی تخت حرکت می کردند با ذکر این بیت: «دنیا به کسی وفا نکرده» به سوگ می نشستند و افرادی که در پشت تخت حرکت می کردند در جواب می گفتند: «غره نشوی خدای نکرده» و اشاره به مرحوم می کردند و با این گریه و شیون ،خانمها با حالت زاری جامه های خود را پاره پاره کرده و می دراندند.
این جامه دریدن در حالت سوگواری، براساس ملودی که بر شعر قرار گرفت به گوشه جامه دران معروف می شود از این رو استادعباس کاظمی معتقدند این گوشه ای که در افشاری اجرا می شود جامه دران نیست و مویۀ افشاری است.
جامه دران در مکتب اصفهان حالتی متفاوت از مویه افشاری در دستگاه و آواز دیگر است. (برگرفته از سایت www.harmonytalk.com)