فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ (آل عمران:۱۵۹)؛ پس به برکترحمت الهى با آنان نرمخو و پرمهرشدى و اگر تندخو وسخت دل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مىشدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کاربا آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست مىدارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۶-عدالت پیشگان:
سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُکَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ یَضُرُّوکَ شَیْئاً وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ(مائده:۴۲)؛ آنها جاسوسان دروغ زن و خورندگان مال حرامند ، اگر به نزد تو آمدند خواهی میان آنها حکم کن یا روی از آنها بگردان ، و چنانچه روی از آنها بگردانی هرگز کوچکترین زیان به تو نتوانند رسانید ، و اگر حکم کردی میان آنها به عدالت حکم کن ، که خدا دوست می دارد آنان را که حکم به عدل کنند.
۳-۳- عواملی که تعداد دوستان را زیاد می کند:
۱- بخشندگی و سخاوت؛
۲- صبر و بردباری؛
۳- عطوفت و مهربانی؛
۴- گذشت و چشم پوشی از خطاها؛
۵- عدم توقع ( خواه بجا باشد یا نا بجا )؛
۶- خوش خلقی و نرم خویی؛
۷- تواضع و فروتنی(همان۱۶۸).
۳-۴- نقش دوست در سرنوشت انسان:
بدون شک عامل سازنده شخصیت انسان- بعد از اراده و خواست و تصمیم او- امور مختلفى است که از اهم آنها همنشین و دوست و معاشر است، چرا که انسان خواه و ناخواه تاثیر پذیر است، و بخش مهمى از افکار و صفات اخلاقى خود را از طریق دوستانش مىگیرد، این حقیقت هم از نظر علمى و هم از طریق تجربه و مشاهدات حسى به ثبوت رسیده است.
از پیامبر (صلوات اللَّه علیه) پرسیدند: بهترین دوست کیست؟ فرمود: کسى که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد، و گفتارش به علم شما بیفزاید و کردارش یاد قیامت را در شما زنده کند
این تاثیرپذیرى از نظر منطق اسلام تا آن حد است که این دین کامل، براى دوستى و انتخاب دوست، سفارشهاى زیادى دارد و دوستى با افرادى را تشویق و از دوستى با افرادى نهى کرده است و براى این موضوع آیات و روایات بسیارى وارد شده است که در اینجا به گوشهاى از آنها اشاره مىکنیم:
اگر در شناخت کسى به تردید افتادید، به دوستانش بنگرید که چه افرادى هستند. «فانظروا الى خلطائه» (بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۹۷).
حضرت على (علیه السلام) فرمود: هنگامى که قدرتت از بین رفت، رفقاى واقعى تو از دشمنان شناخته مىشوند (همان).
حضرت على (علیه السلام) فرمود: رفیق خوب، بهترین فامیل است. (غرر الحکم)
و در حدیث آمده است: دوستت را در مورد غضب، درهم، دینار و مسافرت آزمایش کن. اگر در این آزمایشها موفّق شد، دوست خوبى است. (بحارالانوار، ج ۷۴: ۱۸۰).
براستى گاه نقش دوست در خوشبختى و بدبختى یک انسان از هر عاملى مهمتر است، گاه او را تا سر حد فنا و نیستى پیش مىبرد، و گاه او را به اوج افتخار مىرساند.
تاثیرپذیرى از نظر منطق اسلام تا آن حد است که این دین کامل، براى دوستى و انتخاب دوست، سفارشهاى زیادى دارد و دوستى با افرادى را تشویق و از دوستى با افرادى نهى کرده است.
۳-۵- اهمیّت دوست خوب
عقل سلیم حکم می کند که دوستی با نیکان و افرادی که دارای صفات حمیده هستند، خوب و پسندیده است و دوستی با افرادی که دارای رذائل و انحراف اخلاقی هستند، ناپسند و مایه سرزنش آدمی میباشد. امیرالمومنین(ع) فرموده است: «صاحب السوء قطعۀ من النار» : دوست بد، پارهای از آتش است (تمیمی آمدی، ۱۳۶۶ :۵۳۱) و یا رسول خدا(ص) می فرمایند: «ألرَّجُل عَلَی دین خَلیلِهِ فَلیَنظُر أحَدُکُم مَن یُخالِلُ.»: انسان بر دین دوستش است؛ پس هر یک از شما بنگرد که با چه کسی دوستی می کند (پاینده،۱۳۸۲: ۵۰۷). امام علی(ع) می فرماید: «الصاحب کالرقعه فاتخذ مشاکلاً» ؛ دوست همانند وصله است، پس آن را همانند خود برگزین. (تمیمی آمدی، ۱۳۶۶: ۴۲۳). بر اساس آنچه که از معصومین(ع) بیان شد، انسان باید در انتخاب دوست و یار و رفیق خود با کمال دقت رفتار نموده و جانب احتیاط را رعایت کند تا در قیامت ندای یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا(فرقان:۲۸)؛ ای کاش فلان شخص را دوست خود نمی گرفتم سر ندهد.
۳-۶- سیمای دوست:
دوستی که انسان انتخاب می کند، باید آنچه را که برای خود خوب یا بد می داند، برای دوست خود نیز رعایت کند. یعنی سود و ضرر او را، سود و ضرر خود بداند. البتّه این کمترین چیزی است که یک دوست باید داشته باشد؛ ولی درجه بالاتر این است که رسول خدا(ص) فرموده اند: « قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص) : قَالَتِ الْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَى یَا رُوحَ الله مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ الله رُوْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الآْخِرَهِ عَمَله» حواریون به حضرت عیسی(ع) گفتند: با چه کسی مجالست کنیم؟ حضرت عیسی(ع) فرمودند: کسی که دیدنش شما را به یاد خدا بیاندازد و محبّت کردنش، علم شما را زیاد کند و عمل او، شما را به آخرت ترغیب کند(کلینی، ۱۴۲۹: ۱۹۱) و یا امیر المومنین(ع) فرموده باشند: «الصدیق من وقاک بنفسه و آثرک علی ماله و ولده و عرسه»: دوست، کسی است که تو را به جان نگه دارد و بر مال و اولاد و خانواده اش تو را برگزیند. پیدا کردن دوست با این ویژگی ها کار بسیار سختی است(تمیمی آمدی، ۴۱۶:۱۳۶۶).
۳-۷- نوع رفتار با دوست از نظر قرآن وسنّت
اسلام عزیز دستوراتی برای زیاد کردن رفیق از نظر کمیت و کیفیت دارد که به اجمالی از آن اشاره می کنیم:
جواب سلام رابهتر بگوئیم إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ حَسِیباً (نساء:۸۶ )؛ و چون به شما تحیت و درودی گفته شد شما تحیتی نیکوتر از آن را بگویید که بی تردید خداوند حسابرس همه چیز است.
در سلام پیشی بگیریم، اجر سلام کننده بیشتر است.
مصافحه کنیم: چندین حدیث داریم که گناهان را مثل برگ درختان خشک می کند.
دست از دست رفیق برندارد، تا او اول بردارد.
برخورد با مردم با لبخند: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : الْقَ أَخَاکَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ: برادر مسلمانت را با روی گشاده ملاقات کن. (کلینی،۱۳۶۴: ۱۰۳ ).
مهربانی کردن با مردم: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : التَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ: رفاقت کردن با مردم نصف عقل است. (کلینی،۱۳۶۴: ۶۴۳ ).
احترام به عقیده و حرف مردم گذاشتن (در بین حرفشان حرف نزنیم، یک دفعه مخالف عقیده آنها چیزی نگوئیم) ، چه هر شخصی به حرف و عقیده خود علاقه دارد.
با نام نیک صدا زدن: ولایسخر قوم من قوم وَ لا تَنابَزُوا بِالالْقابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الایمانِ (حجرات:۱۱ )؛ هرگز نباید قومی قوم دیگری را مسخره کند و با لقب های زشت یکدیگر را مخوانید که پس از ایمان به خدا نام فسق بسیار زشت است.
عفو واغماض: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : عَلَیْکُمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لا یَزِیدُ الْعَبْدَ إِلا عِزّاً فَتَعَافَوْا یُعِزَّکُمُ اللَّهُ: بر شما باد بخشش یکدیگر زیرا عفو زیاد نمی کند بخشنده را مگر عزت پس ببخشید تا خداوند عزتتان بدهد (کلینی،۱۳۶۴: ۱۰۸ ).
رو آوردن به کسانی که از تو اعراض می کنند: قَالَ الْبَاقِرُ (ع) : ثَلاثٌ لا یَزِیدُ اللَّهُ بِهِنَّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ إِلا عِزّاً الصَّفْحُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَهُ وَ الصِّلَهُ لِمَنْ قَطَعَهُ: سه چیز است که زیاد نمی کند مرد مسلمان را مگر عزت، گذشت از کسی که به تو ستم کرده ، بخشش و عطا به کسی که محرومت کرده و صله با کسی که قطع ارتباط کرده است (کلینی،۱۳۶۴: ۱۰۸ ).
تواضع: قَالَ الصَّادِقُ (ع) : إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ یَجْلِسَ الرَّجُلُ دُونَ شَرَفِهِ: تواضع در مجلس آن است که کسی در کمتر از جایگاهش بنشیند(کلینی،۱۳۶۴: ۱۲۳ ).
قَالَ الصَّادِقُ (ع) : مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَی مَنْ لَقِیتَ: تواضع آن است که هر گاه کسی را ملاقات کردی سلام کن (کلینی،۱۳۶۴: ۶۴۶ ).
انصاف، گرچه به ضررش باشد: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) فِی کَلامٍ لَهُ: أَلا إِنَّهُ مَنْ یُنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ إِلا عِزّاً: هر کسی با برادر دینیش انصاف بورزد خداوند عزتش را زیاد می کند. (کلینی،۱۳۶۴: ۱۴۴ ).
قَالَ الصَّادِقُ (ع) : مَنْ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ رُضِیَ بِهِ حَکَماً لِغَیْرِهِ: هر کس با مردم منصفانه رفتار کند دیگران داوری او را می پذیرند (کلینی،۱۳۶۴: ۱۴۶ ). تعداد بیست حدیث در کافی راجع به انصاف بیان شده است.
ادخال سرور مومن: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : إِنَّ أَحَبَّ الاعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی الْمُومِنِینَ: محبوب ترین عمل در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی خوشحال کردن مردم است. (کلینی،۱۳۶۴: ۱۸۹ ).
هدیه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : الهدیه تورث الموده و تجدد الاخوه و تذهب الضغینه؛ ( هدیه و بخشش مودت و دوستی را زیاد و برادری را تجدید می نماید و کینه را از بین می برد. (عوالی اللئالی، ج ۱، ص۲۹۴ ) هدیه دوستی را زیاد می کند، بهترین هدیه چیست؟ قَالَ الصَّادِقُ (ع) : نِعْمَ الشَّیْ ءُ الْهَدِیَّهُ أَمَامَ الْحَاجَهِ وَ قَالَ تَهَادَوْا تَحَابُّوا فَإِنَّ الْهَدِیَّهَ تَذْهَبُ بِالضَّغَائِنِ؛خوب چیزی است هدیه هنگام حاجت برادر مومن و فرمود به یکدیگر هدیه دهید تا دوستدار یکدیگر شوید همانا هدیه کینه ها را از بین می برد. (صدوق،۱۳۸۵: ۲۷ ).
مراعات حیا در کلام وتمام کارها: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) : مَنْ کَسَاهُ الْحَیَاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یَرَ النَّاسُ عَیْبَهُ: آن کس که با لباس حیا خود را بپوشاند کسی عیب او را نبیند. (نهج البلاغه، حکمت ۲۲۳ ).
قَالَ الْکَاظِمُ (ع) : أ یأتی أحدکم إلی دکان أخیه أو منزله عند الضائقه فیستخرج کیسه و یأخذ ما یحتاج إلیه فلا ینکر علیه قال لا قال فلستم علی ما أحب فی التواصل(مجلسی: ۲۳۱ ) ؛ آیا یکی از شما به دکان برادرش می رود یا خانه اش مهمان می رود پس از آن کیسه اش را در می آورد و آنچه را که به آن احتیاج دارد برمیدارد برادرش به او اعتراض می کند؟ راوی گفت نه. فرمود : پس شما وصلی را که من دوست ندارم ندارید.
قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) : ابذل لاخیک دمک و مالک و لعدوک عدلک و إنصافک (الحرانی،۱۳۹۴: ۲۱۲ ).
عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: “تَقَبَّضْتُ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ رُبَّمَا حَزِنْتُ مِنْ غَیْرِ مُصِیبَهٍ تُصِیبُنِی أَوْ أَمْرٍ یَنْزِلُ بِی حَتَّی یَعْرِفَ ذَلِکَ أَهْلِی فِی وَجْهِی وَ صَدِیقِی فَقَالَ نَعَمْ یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُومِنِینَ مِنْ طِینَهِ الْجِنَانِ وَ أَجْرَی فِیهِمْ مِنْ رِیحِ رُوحِهِ فَلِذَلِکَ الْمُومِنُ أَخُو الْمُومِنِ لابِیهِ وَ أُمِّهِ فَإِذَا أَصَابَ رُوحاً مِنْ تِلْکَ الارْوَاحِ فِی بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ حُزْنٌ حَزِنَتْ هَذِهِ لانَّهَا مِنْهَا: بعضی اوقات ناراحتم، نمی دانم چرا بی جهت به طوری که اهل وعیال می فهمند، فرمود: بله! خداوند مومنین را از یک طینت خلق کرده و از یک روح، از یک پدر ومادر و چون گاهی بعضی از مومنین در بعضی از نقاط ناراحت می شوند، روح شما هم در شهر خود ناراحت است(کلینی،۱۳۶۴: ۱۶۶ ).
قالَ الصَّادِقُ (ع) : إِنَّمَا الْمُومِنُونَ إِخْوَهٌ بَنُو أَبٍ وَ أُمٍّ وَ إِذَا ضَرَبَ عَلَی رَجُلٍ مِنْهُمْ عِرْقٌ سَهِرَ لَهُ الاخَرُونَ:همانا مومنین برادر یکدیگر هستند فرزندان یک پدر و یک مادرند وقتی رگ یکی از آنها قطع شود دیگران از غصه بیدار می مانند (کلینی،۱۳۶۴: ۱۶۵ ).
قالَ الصَّادِقُ (ع) : الْمُومِنُ أَخُو الْمُومِنِ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَی شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَهٍ: مومن برادر مومن است مانند یک جسد می باشند وقتی برادر ایمانی شکوه کند دردی را در خودش برادر ایمانی درد را در همه جسدش درک می کند و روح برادر ایمانی از یک روح می باشد. (کلینی،۱۳۶۴: ۱۶۹ ).
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : إِنَّ اللَّهَ فِی عَوْنِ الْعَبْدِ مَا دَامَ الْعَبْدُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ: خداوند پیوسته کمک می کند بنده را تازمانی که بنده برادرش را کمک می کند (اراکی،۱۴۰۳: ۱۰۷ ).
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : الْمُومِنُ مِرْآهٌ لاخِیهِ الْمُومِنِ: مومن آینه ی برادر مومن خودش است. (محمداشعث،۱۳۷۰: ۱۹۷).
مثل الاخوین مثل الیدین تغسل احدهما الاخری:مثل دو برادر مثل دو تا دست می باشد که یکی دیگری را می شوید (پاینده،۱۳۸۵: ۵۶۶ ).
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : مثل المؤمن فی توادهم و تراحمهم کمثل الجسد إذا اشتکی بعضه تداعی سائره بالسهر و الحمی: مثل مومنین در رفاقت و رحم به یکدیگر همانند جسد است وقتی بعضی از جسد شکایتی دارد عضو دیگر جسد هم شب بیدار می ماند و تب می کند (مجلسی: ۱۵۰ ).
قالَ الصَّادِقُ (ع) : مَنْ صَحِبَ مُومِناً أَرْبَعِینَ خُطْوَهً سَأَلَهُ اللَّهُ عَنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَه ( محمدی ری شهری،۱۳۷۵: ۴۱۳ ).