۱-رسول خدا میفرمایند: ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله من التزویج.
نزد خداوند هیچ بنایی محبوبتر از خانه ای نیست که از طریق ازدواج آباد گردد.[۱۱۴]
ازدواج وسیلهای برای پاکدامنی و پاکزیستن است. رسول ا… (ص) فرمودند: ازدواج کن تا پاکدامن باشی[۱۱۵].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
و در سخن دیگر فرمودند: مردان را زن دهید تا اخلاقشان را نیکو، ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد گردانند[۱۱۶].
و در روایت دیگری به زنی که گفته بود، دیگر ازدواج نخواهم کرد. فرمودند: «ازدواج برای حفظ عفاف است»[۱۱۷].
ازدواج وسیله تکمیل دین است.
حضرت محمد (ص) فرمودند: «من تزوج فقد احرز نصف دینه»[۱۱۸]. هرکس ازدواج کند نیمی از دینش را بازیافته است.
«ما من شباب تزوج فی حداثه سنه الاعج شیطانه یا ویله عصم منی ثلثی دینه فلیتق الله العبد فی الثلث الاخر»[۱۱۹] هر کس در ابتدای جوانی ازدواج کند شیطان فریاد میکند: ای وای، دو سوم دین خود را از شر من حفظ کرد.بنده ی خدا بعد از ازدواج باید درباره ی قسم سوم دین خود پرهیزکار باشد.
ازدواج موجب ازدیاد نسل و مسلمانان میشود.
حضرت محمد(ص) فرمودند: «تزوجا فانی مکاثر الامم غدا فی القیامه».[۱۲۰] ازدواج کنید، زیرا من به زیادتی شما نسبت به اُمتهای دیگر در قیامت مباهات میکنم.
و نیز رسول الله فرمودند: «ما یمنع المؤمن ان یتخذ اهلا لعل الله یرزق نسمه تثقل الارض بلا اله الا الله».[۱۲۱]
چه مانعی دارد که مؤمن زنی بگیرد تا خداوند فرزندی نصیبش کند که با کلمه لا اله الا الله زمین را گران بار کند؟
حضرت محمد (ص): «اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم» [۱۲۲] روزی را بوسیله زن گرفتن زیاد کنید.
امام رضا (ع) فرمودند: «اذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه»[۱۲۳]. اگر خواستگاری آمد که دین و اخلاقش را پسندید او را اجابت کنید.
حضرت محمد(ص) فرمودند: «من ترک التزویج مخافه العلیه فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله یقول: ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله»[۱۲۴] هر کس ازدواج را از ترس فقر و تنگدستی ترک کند به خدا سوءظن برده است. زیرا خداوند میفرماید: اگر (زن و شوهر) فقیر باشند خدا هر کدام را از کرم خود بینیاز میکند.
حضرت علی (ع) فرمودند: «تزوجوا فان التزویج سنه رسول الله فانه کان یقول: من کان یحب ان یتبع بسنتی التزویج»[۱۲۵] ازدواج کنید، ازدواج سنت پیامبر(ص) است. آن جناب میفرمودند: هرکه میخواهد از سنت من پیروی کند، بداند که ازدواج سنت من است.
امام رضا (ع) فرمودند: «ثلاث من سنن المرسلین: العطر و اخذ الشعر و کثره الطروقه» [۱۲۶]
سه چیز از سنتهای پیامبران است: استعمال عطر، ازاله موهای زاید و ازدواج کردن.
رسول الله فرمودند: «هرکس میخواهد خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند باید به هنگام مرگ متأهل باشد.[۱۲۷]
امام رضا (ع) فرمودند: «ما استفاد امرء بعد الاسلام فایده خیرا من امراه مسلمه..» پس از ایمان به خداف هیچ انسانی بهره ای بهتر از همسری مسلمان به دست نیاورده است.[۱۲۸]
پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمودند: «یفتح ابواب السماء بالرحمه فی اربع مواضع: عند نزول المطر و عند نظر الولد فی وجه الوالد و عند فتح باب الکعبه و عند النکاح»[۱۲۹].
درهای رحمت آسمان در چهارموقع گشوده میشود: ۱- هنگام باریدن باران ۲- وقتی که فرزندی (از سر مهر) به صورت پدرش بنگرد. ۳- زمانی که در خانه کعبه گشوده شود. ۴- در وقت اجرای عقد نکاح.
قال رسول الله(ص): قال الله وعزوجل اذا اردت ان اجمع للمسلِم خَیر الدنیا وَ الاخره جعلت له قلبا خاشعاً و لساناً ذاکرًا و جسداً عَلی البَلاء صابرًا و زوجَه مُومنه تسره اِذا نَظر اِلیها و تَحفظه اِذا غاب عَنها فی نَفسها و ماله.
پیامبر گرانقدر اسلام فرمودند: خداوند عزوجل هنگامی که برای مسلمانی خیر دنیا و آخرت را بخواهد، برایش قلبی خاشع وزبانی ذکرگو وجسمی که در برابر بلایا صابر است و همسر مومنه، که توجه اش به اوست و (آن همسر )در زمان غیبت شوهر، خود و اموال شوهر را حفظ میکند را برایش قرار میدهد[۱۳۰].
قال رسول الله (ص): من السعاده المرءُ الزوجه الصالحه.
سعادت یک زن در این است که همسری صالح باشد[۱۳۱].
از احادیث فوق این نتیجه حاصل میشود که بهترین و عالی ترین زندگی و سعادتی که خداوند نصیب بندگان صالحش میکند رسیدن به آرامش روحی و روانی است. این سکینه و آرامش فقط و فقط در کنار همسری، پاکدامن و متعهد به رعایت اوامر الهی، میسر میشود. چرا که اگر انسان خود را متعهد نداند و خدا را در هر لحظه حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار خویش نداند چگونه میتواند نسبت به تعهداتش نسبت به دیگران پایبند باشد.
الف: ازدواج حضرت محمد(ص) و بانو خدیجه(س)
در این قسمت نگاه کوتاهی به نحوه ی آشنایی و ازدواج پیامبر اسلام(ص) وحضرت خدیجه (س) میکنیم تا متوجه این مطلب شویم که در ازدواج این بزرگواران چه نکاتی، مورد توجه بیشتری قرار گرفته است.
«محمد(ص)در سن بیست و پنج سالگی بود که ابوطالب به او گفت: کاروان قریش آماده ی رفتن شام است.خدیجه دختر خویلد گروهی از خویشان تو را سرمایه داده است که برای او تجارت کنند و در سود آن شریک باشند.اگر بخواهی تو را نیز میپذیرد.سپس با خدیجه در این باب سخن گفت و او پذیرفت.از ابن اسحاق روایت شده است که خدیجه چون امانت و بزرگواری محمد (ص) را شناخته بود بدو پیام فرستاد اگر آماده تجارت در مال من باشی سهم تورا بیش از دیگران خواهم پرداخت.
از این سفر سود فراوانی نصیب خدیجه شد، چون، مردی را به تجارت گرفته بود که درامانت، راستگویی و درستکاری شهرت داشت. پس از این سفر تجارتی بود که خدیجه به ازدواج محمد (ص)در آمد». [۱۳۲]
با توجه و دقت در ازدواج پیامبر گرامی اسلام و حضرت خدیجه (س) متوجه میشویم سجایای اخلاقی چون پاکدامنی و امانت داری وصداقت وعقل تجارت و معاش از جمله خصایص حضرت رسول بوده است.
فصل دوم
ازدواج صغار و نقش مصلحت
در آن
مبحث اول: صغیر کیست؟
برای بررسی موضوع ازدواج صغار ابتدا باید بدانیم که به چه کسانی صغیر میگویند:
صغار جمع صغر است، ودر اصطلاح به کسی گفته میشود که ازنظر سن به نمو جسمانی و روحی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد.درفقه امامیه و در تبصره ۱ماده ۱۲۱۰ ق.م پایان صغرو رسیدن به سن بلوغ را درپسر ۱۵سال تمام قمری و در دختر ۹سال تمام قمری دانستهاند.
البته تنها رسیدن به این سن ، کافی نیست که صغیر از حجر خارج گردد، بلکه رشد و رشید بودن هم شرط خروج ازصغر است، لذا در تعریف دیگری میتوان چنین گفت:
صغیر کسی است که بالغ و رشید نشده باشد[۱۳۳].
صغیر بر دو قسم است: صغیر ممیز وصغیر غیر ممیز
صغیر ممیز: کسی است که میتواند عقود وایقاعات را از یکدیگر تشخیص داده و سود و زیان وهمچنین آثارو احکام مهم را بداند.
صغیر غیر ممیز: کسی است که قوه تشخیص سود وزیان وآثار و احکام مهم عقد و ایقاعات را نداند مانند: کودکان شیر خوار[۱۳۴].
می دانیم که صغیر ممیز نمیتواند بدون اذن ولی ازدواج کند. در حقوق، به تبعیت از فقه اسلامی به ولی قهری (پدر و جد پدری) اختیار داده شده است که با رعایت مصلحت محجور، برای او عقد نکاح ببندد. علاوه بر آن اگر صغیر به سن بلوغ نرسیده باشد و بخواهند او را به عقد نکاح، در آورند باید دادگاه هم آن را اجازه دهد و در این خصوص رعایت و تشخیص مصلحت به عهده ی دادگاه است.و نیز دادگاه مصالح پزشکی طفل را نیز در نظر میگیرد.
حال میخواهیم بدانیم این مصالح پزشکی چیست ؟
در این خصوص به کتاب حقوق مدنی دکتر سید حسن امامی مراجعه میکنیم که در آن آمده: «مصالح پزشکی عبارت از، وضعیت مزاجی وروحی دختر یا پسر است که اقتضا می کند که قبل از سن معین قانونی ازدواج نمایند که تشخیص آن وضعیت با پزشک متخصص است ودر خواست اعطای معافیت صغیر از شرط سن ازدواج، بوسیله ی ولی یا قیم از دادستان حوزه ی اقامتگاه صغیر بعمل میآید، در درخواست مزبور مصالحی که ایجاب می کند معافیت از شرط سن به صغیر اعطا شود ذکر میگردد.دادستان چنانچه مصالحی که بیان شده موجب اعطای معافیت بداند به پزشک قانونی مراجعه نموده تا از جهات مزاجی صغیر را معاینه کنند.پزشک از نظر قابلیت صحی برای روابط جنسی و عواقب روحی و مزاجی، صغیر را معاینه نموده عقیده ی خود را کتباً به دادستان میدهد.
دادستان در صورتی که نظریه پزشک را موافق دید از دادگاه شهرستان درخواست اعطای معافیت از شرط سن، برای صغیر می کند و درخواست ولی یا قیم و گواهی پزشک را به ضمیمه آن به دادگاه میفرستد.دادگاه پس از رسیدگی به مصالحی که موجب درخواست معافیت شده است و تشخیص تاثیر آن، معافیت از شرط سن به صغیر اعطا می کند»[۱۳۵].
در اینجا به این پرسش میرسیم که آیا طفل صغیر میتواند بدون اذن ولی قهریاش صیغه نکاح را جاری و ازدواج کند؟ این مسئله در فقه امامیه، مورد اختلاف است برخی از فقها مانند صاحب جواهرایجاب و قبول صغیر (ممیز و غیر ممیز) را باطل دانستهاند چون معتقدند کودک در نکاح و عقود دیگر اعتباری ندارد[۱۳۶]. ولی عده دیگری از فقها ازدواج صغیر ممیز را غیر نافذ شمردهاند و میگویند طفل میتواند با اذن ولی ازدواج کند و پس از رسیدن به سن بلوغ مختار است که آن را اجازه یا رد کند.
اهلیت متعاقدین یکی از شرایط صحت عقد است و این قاعده بر کلیه عقود و معاملات حاکم است. در امر نکاح نیز این موضوع کاربرد و اهمیت بسیاری دارد و همان طور که میدانیم، طفل صغیر نمیتواند بدون اذن ولی ازدواج نماید و در این خصوص تمامی فقها اتفاق نظر دارند و تنها در صورتی که ولی طفل تشخیص دهد که ازدواج برای صغیر و صغیره لازم است آنان را تزویج میکنند.
گفتار اول: مستندات ازدواج صغار در فقه
ولایت ولی در تزویج صغیره از قطعیات است و فقهای عامه و خاصه بر این مسئله اتفاق نظر دارند و بر آن ادعای اجماع شده است[۱۳۷] نصوصی نیز بر آن وجود دارد.
مرحوم شیخ طوسی در نهایه میفرماید: «برای مرد جایز است که دختر صغیره اش را به عقد ازدواج دیگری درآورد و اذن گرفتن او لازم نیست».[۱۳۸]
و نیز سید مرتضی در ناصریات میفرماید:
«تزویج بچههای صغیر لازم نیست مگر توسط پدرانشان و نظر ما (فقهای امامیه) این است که پدران و اجداد پدری میتوانند بچههای صغیر را تزویج کنند و اگر دیگران آنها را تزویج نمودند، صحت عقد معلق بر رضایت آنان بعد از بلوغ است».
علامه حلی در تذکره میفرماید:
ولایت پدر نسبت به تزویج صغیر و صغیره بالاجماع ثابت است و این ولایت از قوی ترین اسباب است. زیرا پدر نسبت به فرزند نهایت شفقت را دارد و ولایت او ، ولایت اجبار است. بنابراین حاکم و غیر حاکم از خویشاوندان حق ندارند با او معاوضه کنند و یا آنچه را او انجام داده است باطل نمایند. لذا اگر پدر، دختر صغیره اش را به کفو خودش تزویج نماید، عقد لازم خواهد بود.[۱۳۹]