(۱-۲)
منحنی لورنز دارای خصوصیات متفاوتی است که در اینجا به ۲ ویژگی آن اشاره میکنیم.
فاصله بین منحنی و خط برابری کامل، در سطح درآمدی برابر با میانگین درآمد جامعه به حداکثر میرسد، این فاصله “حداکثر شکاف درآمدی” نامیده می شود که خود یکی از شاخص های نابرابری توزیع شمرده می شود.
وقتی دو توزیع درآمد را با یکدیگر مقایسه میکنیم، چنانچه دو منحنی لورنز همدیگر را قطع نکنند و منحنی توزیع اول کاملاً در داخل منحنی توزیع دوم قرار گیرد، بدون هیچگونه ابهامی میتوان نتیجه گرفت که توزیع درآمد اول از درآمد دوم برابرتر است. (همان منبع، ۱۳۷۱، ۱۸)[۱۲].
۲-۲-۳-۲ ضریب جینی
این ضریب مشهورترین و متداولترین شاخص اندازه گیری نابرابر توزیع درآمد میباشد که میزان نابرابری را بر اساس منحنی لورنز محاسبه و به صورت یک عدد ارائه می کند. از نظر ترسیمی این ضریب برابر است با:
(۲-۲)
از آنجا که مساحت مربع برابر با واحد است. پس ضریب جینی به صورت دو برابر مساحت بین منحنی لورنز و خط برابری کامل تعریف می شود. برای بهدست آوردن ضریب جینی روشهای بسیاری ارائه گردیده است. از جمله روش مورگان و میلر[۱۳] و نیز روش گاست ویرث۳.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فرمول میلر که برای برآورد ضریب جینی از داده های طبقه بندی شده بسیار مناسب و مشهور است عبارت است از:
(۳-۲)
که در آن:
G: ضریب جینی
: نسبت تمعی افراد(خانوارها)در طبقه i ام
: نسبت تجمعی درآمد در طبقه i ام (kو…و۲و۱=i)
در روش پیشنهادی"گاست ویرث” حدود تحتانی و فوقانی ضریب جینی محاسبه می شود که ضریب جینی بین این دو واحد قرار میگیرد. حد تحتانی با این فرض که درآمدها در هر طبقه به طور مساوی تقسیم شده اند، محاسبه می شود که فرمول آن دقیقاً همان فرمول (میلر) میباشد و حد فوقانی با این فرض که اختلاف درآمدها در هر طبقه درآمدی حداکثر است، بهدست می آید .
ضریب جینی همیشه بین صفر(برابری کامل) و یک (نابرابری کامل) تغییر می کند. این ضریب برای کشورهایی که توزیع درآمد نسبتاً عادلانه دارند بین ۲/۰ تا ۳۵/۰است در حالی که برای کشورهای با توزیع درآمد بسیار نابرابر عموماًبین ۵/۰ تا ۷/۰ میباشد.
گرچه این ضریب، شاخص ساده و بسیار متداول اندازه گیری نابرابری درآمد است و اکثر ویژگیهای گفته شده در صفحه (ویژگی های شاخص نابرابری) را تأمین می کند، اما همچون هر شاخص نابرابری، دارای ایراداتی نیز میباشد از جمله اینکه:
اصل حساسیت نسبی را تأمین نمیکند و نسبت به تغییرات درصدی کوچک که می تواند به معنای انتقال مقدار زیادی درآمد به گروه های پائین درآمدی باشد، حساسیت زیادی ندارد. (هاشم، ۱۹۷۴، ۸)۱.
تا آنجا که منحنی لورنز دو یا چند توزیع درآمد، همدیگر را قطع نکنند، این ضریب معیار مناسبی برای رتبه بندی توزیع درآمدهاست، لکن در صورتی که منحنی لورنز دو یا چند توزیع همدیگر را در یک یا چند نقطه قطع کنند، ضریب جینی ممکن است رتبه بندی نادرستی را (با توجه به قضاوتها و ملاکهای ارزشی مربوط به نابرابری درآمد) بهدست دهد و یا اندازه این شاخص برای دو یا چند توزیع درآمد متفاوت، یکسان و برابر باشد.
برای مثال، دو توزیع درآمد با وضعیت کاملاً متفاوت را میتوان دید که هر دو ضریب جینی یکسان دارند و یا همانطور که آتکینسون در سال ۱۹۸۰ نشان داده است، اگر منحنی لورنز را برای دو کشور انگلستان و آلمان غربی با معیار ضریب جینی با یکدیگر مقایسه کنیم، نتیجه میگیریم درجه نابرابری درآمدهای پائین آلمان از انگلستان کمتر و بر عکس میزان نابرابری درآمدهای بالای آلمان به مراتب از انگلستان بیشتر است. بنابراین ضریب جینی قادر نیست اختلاف نابرابری توزیع درآمد در سطوح مختلف را مشخص کند. (صمیمی، ۱۳۷۱، ۴)۲.
۳-۲-۳-۲ شاخص تیل
این شاخص که به شاخص “انتروپیتیل[۱۴]” معروف است، از فرمول ذیل محاسبه می شود:
میباشد. شاخص تیل در حالت برابری کامل توزیع درآمد مساوی صفر و در حالت نابرابری کامل برابرn log میباشد یعنی ۰≤T≤n log. لذا اندازه شاخص مستقل از افراد جامعه نیست و برای مقایسه توزیع درآمدهای مختلف بر اساس این شاخص، باید تعداد افراد (یا خانوار) آن توزیعها با یکدیگر برابر باشند. برای محدود نمودن دامنه تغییرات این شاخص بین صفر و یک میتوان از رابطه تبدیلیt/log استفاده کرد. لکن باید در نظر داشت که این تبدیل مفهوم نابرابری مورد اندازه گیری شاخص تیل را تا حدی تغییر میدهد و تجزیهپذیری شاخص تیل را ناممکن میسازد. (ابوالفتحی قمی، ۱۳۷۱، ۵۷)۲.
۴-۲-۳-۲ سهم چندکها و شاخص های مبتنی بر آنها
در بررسیهای تجربی توزیع درآمد، برای ارائه تصویری ساده، صریح و نیز کاملاً ملموس از چگونگی توزیع درآمد بین افراد یک جامعه معمولاً از چندکها استفاده می شود. چندکهایی که بیشتر بهکار گرفته میشوند عبارتند از: دهکها۳ (هر دهک ده درصد افراد جامعه را شامل می شود). پنجکها۴ (هر پنجک، بیست درصد افراد جامعه را در بر میگیرد). و چارکها۵ (هر چارک، بیست و پنج درصد افراد جامعه را در بر میگیرد). ضمناض در غالب بررسیهای توزیع درآمد، از حالت ادغام شده و گسترده چندکها مانند سهم ۴۰ درصد افراد کمدرآمد، ۴۰ درصد افراد دارای درآمد متوسط و ۲۰ درصد افراد پردرآمد، استفاده می شود.
در صورتی که داده های آماری درآمد کلیه افراد جامعه در اختیار باشد، با مرتب کردن صعودی افراد جامعه بر حسب درآمد، بهسادگی میتوان چندک مورد نظر را برآورد کرد که در اینصورت چندک شامل فقیرترین افراد جامعه و آخرین چندک در برگیرنده ثروتمندترین آن افراد خواهد بود.
چندکها هر چند برداشت ساده و قابل درکی از الگوی توزیع درآمد بهدست می دهند و در بررسیهای توزیع درآمد به آنها استناد می شود با این حال، باید بهعنوان شکل خاصی از توزیع فراوانی درآمدها، و نه شاخص نابرابری، در نظر گرفته شود و لذا دارای ویژگیهای مورد انتظار از یک شاخص نابرابری نیستند.
بر مبنای سهم چندکها، شاخص هایی نیز ارائه شده است از جمله:
۱)نسبت سهم درآمدی ده درصد ثروتمندترین افراد به ده درصد فقیرترین آنان:
این نسبت نشان میدهد که به طور متوسط ثروتمندترین افراد جامعه چند برابر فقیرترین آنان درآمد دارند.
۲)شاخص نابرابری چندکها:
این شاخص به صورت مجموع قدرمطلق انحراف سهم درآمدی چندکهای مورد بررسی از سهم جمعیتی آنان، نسبت به حداکثر انحراف درآمدی ممکن تعریف می شود. یعنی: