در این دوره منشأ قدرت در روستا دولت است و مالکین با نفوذ خود در دولت و استفاده از ایادی خود در روستاها، از طریق مقامات دولتی اعمال نفوذ می کنند. غیر از کدخدا عوامل دیگری در ده ساکن بوده و یا رابطه بسیار مستمری با روستاییان داشتند مانند سپاهیان دانش، ترویج و سرپرست حوزه های تعاونی در روستا بارزتر می کرد و کدخدا همواره سعی در هماهنگی با این افراد که نمایندگان دولت محسوب می شدند داشت. روستاییان مانند قبل عملآ نقشی در انتخاب کدخدا نداشتند در این دوره غیر از کدخدا عوامل متعدد دولتی استقرار یافتند و در نهایت با جایگزینی دهبان به جای کدخدا امور اجرایی ده زیر نظر انجمن ده قرار گرفت. اگرچه قانون اجازه داده بود که مردم از طریق انجمن ده که ظاهرآ منتخب خود انان بود در تعیین کدخدا دخیل باشند. به هر حال به دلیل تجزیه مدیریت هر بخش وظایف تعیین شده خود را انجام می داد که اغلب متداخل یا موازی بودند، مثلآ انجمن ده، سپاه دانش یا سپاه بهداشت و کدخدا در امور عمرانی ده فعال بودند وظایفی در حد ساخت وساز موسسات رفاهی و بهداشتی داشتند که با بعضی از وظایف کدخدا و انجمن ده در این راستا تداخل می یافت. از بعد اقتصادی نیز نبود مالک و ناتوانی تعاونی موجب گردید که پای سلف خران، میدان داران و … نیز به عرصه اقتصادی ده باز شود ( طالب، ۱۳۷۶ : ۸۷ -۸۴ )
از جمله شاخص های این دوره ایجاد وزارت تعاون و امور روستاها بود که مدیریت کلان نواحی روستایی را برعهده گرفته وقانون تشکیل انجمن ده و دهبانی را در سال ۱۳۴۵ به تصویب رسانید و (( دهبان )) جایگزین (( کدخدا )) شد که امور اجرایی ده را زیر نظر انجمن ده به عهده داشت ( رضوانی، ۱۳۸۳ : ص ۲۱۸ )
- مدیریت روستا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ( ۱۳۹۰ -۱۳۵۷ )
با پیروزی انقاب اسلامی و انحلال موسساتی مانند ؛ سپاه دانش، ترویج، عدالت خانه انصاف و انجمن ده، مدتی خلاء مدیریت روستاها به وجود امد. نهادهای جهاد سازندگی برای سازندگی روستاها در خرداد ماه ۱۳۵۸ و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به منظور کمک در امر تأمین مسکن محرومان در فروردین ماه ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی ( ره ) و تشکیل هیأت های هفت نفره، در زمینه ی ارتباط دولت با روستا گردید ( مهدوی، ۱۳۷۷ : ص ۱۹۴ - ۱۸۴ ).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
قبل از تصویب قانون شوراهای اسلامی، این شوراها از طریق جهادسازندگی در روستاها شکل گرفتند در سال ۱۳۶۱ مجلس شورای اسلامی قانون تشکیلات شوراهای اسلامی را به تصویب رساندوبرگزاری انتخابات این شوراها را در روستا به جهاد سازندگی واگذار نمود. شوراهای اسلامی روستایی در این دوره با وجود سپری شدن دوره ی قانونی خود، تا سال ۱۳۶۷ و تاقبل از تشکیل شوراهای جدید به فعالیت های خود ادامه دادند. جهاد سازندگی و بنیاد مسکن به ترتیب در روستاهای تحت پوشش خود در زمینه ی تهیه و اجرای طرحهای بهسازی و هادی (( خانه همیار روستا )) و (( دفتر عمران روستا )) تشکیل شدند که این مراکز در روستاهای تشکیل شده تا قبل از دوره ی جدید شوراهای اسلامی به فعالیت خود دامه داد ( رضوانی، ۱۳۸۳ : ص ۲۲۰ -۲۱۹ )
۲-۲-۳ سطوح مدیریت محلی
نهادها به مثابه سازمان های رسمی و غیر رسمی نقش انکار ناپذیری در رفتارهای مدیریت محلی و سرزمینی از جمله کیفیت زندگی روستاها دارند. نهادها در ایجاد، خلق و شکل گیری تعلقات، منافع، علاقه مندی ها، هدف گزینی بازیگران و قرار دادن بازیگران در دستیابی به اهداف از جمله کیفیت زندگی نقش بسزایی دارند. ( ارمکی و خوش فر، ۱۳۹۱ : ص ۱۴۰ )
نهادها ویژگی های خاصی دارند، اول اینکه هدف اصلی هر نهاد، براوردن نیازهای اجتماعی خاصی است. دوم اینکه نهادها ارزش های غایی اعضای خود را متبلور می سازند. سوم اینکه نهادها به نسبت پایدارند به گونه ای که الگو های رفتاری جا افتاده در نهادها به صورت بخشی از سنت فرهنگی یک جامعه در می ایند. چهارم اینکه مبانی اجتماعی نهادها چندان گسترده اند که فعالیت های انها پهنه وسیعی از جامعه را پوشش می دهند. هر تغییری در نهاد احتمالآ دگرگونی هایی در نهادهای دیگر را به بار می اورد. پنجم اینکه اگرچه همه نهادهای یک جامعه به هم وابسته اند، ولی هر نهادی بر محور یک رشته هنجارها، ارزش ها و الگو های رفتاری مورد انتظار به شدت ساختارمند وسازمان یافته است حال چه انها در این نهادها عملآ مشارکت داشته باشند ویا نداشته باشند ( مبانی برنامه ریزی روستایی )
در همین راستا، سازمان محلی که شکل رسمی و سازمان یافته نهاد اجتماعی می باشد، سازمانی است عمومی که با اختیاراتی وسیع در قسمتی از خاک یک کشور مانند؛ استان، شهرستان، بخش، دهستان و یا شهر و روستا به منظور اداره ی امور محلی ان به وجود می اید. سازمان محلی از این جهت متمایز از حکومت به معنی اعم است که جزییات مقررات مربوط به اداره ی ان به وسیله ایالات و یا حکومت مرکزی تعیین نمی شود، بلکه خود مردم محل به موجب اختیاراتی که طبق قانون اساسی ویا قوانین مادی به انها داده شده، می توانند با تنظیم و تصویب مقررات جدید، امور محلی خود را اداره نمایند. اختیارات و قدرت های محلی از طریق مصوبات و ایین نامه هایی که شوراها و انجمن های محلی تصویب می کند، به وسیله ی مجریان اجرا می گردد ( طاهری و ابوالقاسم، ۱۳۷۸ : ص ۴۷ )
۲-۲-۴ وظایف و مسئولیت های مدیریت محلی
گسترش وتوسعه نهاد دهیاریها در سراسر کشور و انتقال بخشی از وظایف دولت به این مراکز، زمینه را برای شکل گیری جامعه مدنی و تحقق شاخص های توسعه فراهم نموده است. تأسیس نهاد عمومی و غیر دولتی دهیاریها طی سالهای اجرای برنامه برنامه سوم توسعه را می توان اقدام مهمی در تکمیل حلقه مدیریت روستایی در فرایند توسعه متوازن و پایدار و هم چنین نشانه ای از حرکت به سوی اجرای نظام جدید مدیریت روستایی مبتنی بر مشارکت های محلی دانست که می توان تحولی را در فرایند مدیریت و توسعه روستاها ایجاد کند. دهیاریها دارای کارکردهای متعددی هستند که از ان جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد ؛
- تکمیل کننده زنجیره حکومت مردم بر مردم
- ارائه دهنده ی خدمات و تسهیلات عمومی
- بستر ساز شهرهای اینده، و کنترول کننده ی روند مهاجرت از روستا
- حافظ امکانات زیر بنایی احداث شده در نواحی روستایی
-تقویت کننده روند توسعه کشاورزی
- قابلیت تصدی بسیاری وظایف بخش ( در بان استانه و اکبری، ۱۳۸۳ : ص ۱۵)
جایگاه مناسب و قانونی دهیاریها، قابلیت ها و کارکردهای متعدد و متنوع ان باعث شد. که در برنامه چهارم توسعه، برخی از وظایف جدید مدیریت روستایی مستقیمآ به عهده دهیاری قرار گیرد. به این ترتیب دهیاری به عنوان اخرین حلقه در نهاد اجرایی کشور است که قانون منبعث از قانون اساسی، تشکیل شوراهای اسلامی روستا را برای نظارت به اجرای هرچه مطلوب تر وظایف ان تعیین کرده است. از سوی دیگر با توجه به نهاد غیر دولتی و خودکفا بودن، ماهیتی مستقل از دولت یافته است که این امر موقعیت ویژه ای را برای دهیاری نسبت به سایر دستگاه های اجرایی کشور که دولتی و منصوب به دولت هستند، ایجاد می کند. زیرا از یک سو دهیاری همچون شهرداری، نهادی عمومی و غیر دولتی است که با نظارت و تصویب و تأیید شورا فعالیت می کند و از سوی دیگر موظف به انجام کارکردهایی است که در حیطه وظایف دستگاه های دولتی در سطوح بالاتر از روستا می باشد. این مسأله جایگاه و ماهیتی خاص برای دهیاری ایجاد می نماید که فراتر از مسوول اجرایی مصوبات شورا خواهد بود. به این ترتیب وظایف اصلی دهیاری و هم چنین دهیار را می توان در محورهای زیر خلاصه کرد ؛
- اجرای مصوبات شورای روستایی ذی ربط
- همکاری با دستگاه های اجرایی در جهت انجام هرچه مطلوب تر وظایف ان ها
- نگهداری از تاسیسات عمومی
- انجام کلیه اموری که دستگاه های دولتی در رده های بالاتر تقسیمات کشوری همچون بخش، شهرستان و استان عهده دار ان هستند و در روستا برای ان ها مسئول یا متولی تعیین نشده است. (کوچکیان فرد، ۱۳۸۶ : ص ۱۸ - ۱۷ )
طبق ماده ۱۰ فصل دوم در اساس نامه، تشکیلات و سازمان دهیاری ها وظایف تفصیلی دهیار و دهیاری برای اداره و حفظ توسعه پایدار روستا بر اساس قانون شوراها و با رعایت قوانین و مقررات مربوطه، ۴۸ وظیفه برای دهیار تعیین شده که این وظایف را می توان به شرح زیر دسته بندی کرد ؛
وظایف خاص دهیاری : وظایف خاص صرفآ باید توسط دهیاری انجام گیرد و و نهاد موازی و دستگاه های دیگری در این خصوص وظیفه ای ندارد. وظایفی مانند مدیریت پسماندهای روستایی، ایمنی و اتش نشانی، مدیریت گورستان، اجرای مصوبات شورای اسلامی روستا، وصول عوارض مصوب، صدور مجوز ساخت وساز و تفکیک اراضی از جمله این وظایف محسوب می شوند که ذاتآ توسط دهیار و دهیاری انجام می گیرد.
وظایف عام دهیاری : در این گونه وظایف، دهیاری بسترساز و تسهیل کننده وظایف سایر دستگاه های متولی توسعه و عمران در سطح روستا می باشد. وظایفی مانند ثبت احوال، حفظ، احیاء و توسعه منابع طبیعی در روستاها، صیانت و حفاظت از میراث فرهنگی، توسعه گردشگری، اجرای فرامین دولتی، حفظ نظم و امنیت روستا، کمک به احداث تأسیسات اب، برق، گاز و تلفن در روستاها، پیگیری و ایجاد زمینه نظارت بر امور بهداشت عمومی روستا از قبیل کشتارگاهها، نانوایی ها و مانند ان، معرفی و بازاریابی محصولات کشاورزی، صنایع دستی روستا، فراهم سازی زمینه های اشتغال در روستا، مناسب سازی فضاهای عمومی روستا برای تردد جانبازان و معلولین جسمی -حرکتی، مساعدت با خانواده های بی سرپرست و بی بضاعت روستا، در این دسته بندی جای می گیرد. ( بدری و موسوی، ۱۳۸۸ : ص ۹۰ )
وظایف شوراهای اسلامی روستا عبارتند از ؛
- مشارکت در تهیه طرح های هادی روستایی و بهسازی بافت های فرسوده و ضوابط و مقررات ساخت و ساز
- بررسی برنامه های پیشنهادی ارگانهای اجرایی در زمینه های اجتماعی و اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، اموزشی و سایر امور رفاهی
- ارائه پیشنهاد جهت رفع کمبودها، نارسایی ها و نیازها به مقامات ذی ربط
- نظارت و پیگیری اجرای طرح ها و پروژه های عمرانی اختصاص یافته به روستا
تأکید زیاد دین مبین اسلام بر مشورت و شورا تا بدان پایه است که یکی از سوره های قران مجید (( شوری )) نام دارد. با این حال در ایران پیدایش حکومت محلی ( به شکل امروزی ان ) در قالب شورا به انقلاب مشروطیت باز می گردد در سالهای پراشوب قبل از انقلاب مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی، در شهرهای مهم، به ویژه تبریز و تهران نهادهایی شکل گرفتند که انجمن خوانده می شدند. طی سالها، شمار این انجمن ها به بیش از ۱۰۰ می رسید. یک سال پس از تشکیل مجلس شورای ملی، این مجلس به رغم مخالفت با انجمن ها به دلیل دخالت انها در کلیه امور و در برخی موارد تعدی به حقوق برخی شهروندان، مجبور به پذیرش انجمنها و رسمیت بخشیدن بدان گردید و ملی الحاق یک متمم به قانون اساسی که از خود قانون مفصل تر بود، قانونی را با نام قانون انجمن های ایالتی و ولایتی به تصویب رساند ( پیران، ۱۳۸۷ : ص ۵۱۴ -۵۱۳ )
یکی از ابزارهای مهم برای دست یابی به توسعه ملی، ایفای نقش مردم و مشارکت انها در جهت تسریع و توسعه ملی است. لازمه رسیدن به مشارکت مردمی، نظام مند کردن مدیریت محلی است. راهکار ایجاد شوراهای اسلامی به عنوان یک واحد مدیریت محلی وسیله ای برای دست یابی به توسعه روستایی و در نهایت توسعه ملی است .( شفیعی، ۱۳۷۹ : ص ۳۴)
تأکید بر توسعه روستایی با راهکار فعالیت شوراهای اسلامی در دوره ی پس از انقلاب یکی از اهداف عمده با راهبرد توسعه مشارکتی بود.توجه به مسائل و مشکلات محلی از طریق شوراها و انتقال این مشکلات است. به هر حال شوراها را می توان یکی از عوامل موثر و نقش افرین در عرصه مدیریت محلی دانست که زمینه ی بهبود وضیت روستاییان وحل مشکل انان را فراهم می کند. به عبارت دیگر عملکرد موثر سیستم شوراهای اسلامی با انجام وظایف در قبال مردم، اثرات مهمی را در رسیدن به نتایج توسعه روستایی بر جای می گذارد ( احمدی ۱۳۸۶ : ص ۱۶ )
با توجه به اهمیت شورا و مشارکت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی حمایت های امام خمینی ( ره ) از مشارکت مردم و سپردن امور به انها، پشتوانه محکمی برای جهانگردان در جهت تشکیل و اموزش شوراها بود در این رابطه به بخشی از بیانات ایشان در تاریخ ۱۹/۲/۱۳۵۸ اشاره می شود. (طالب، ۱۳۷۶ : ص ۵۱ )
((شوراها همه جا باید باشند و هرجایی خودش منطقه خود را اداره کند. این هم برای ملت خوب است وهم برای دولت، دولت نمی تواند همه جا را تحت نظر بگیرد. و باید کارها را به مردم منطقه محول کند. انها هم برای خود دلسوزترند وهم از احتیاجات خود بهتر اطلاع دارند ))
۲-۲-۵ مدیریت محلی و توسعه روستایی
توسعه روستایی فرایند چند بعدی است که موضوع آن بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی اقشار فقیر وآسیب پذیر اجتماع روستایی ( ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳ : ص ۲۲ )
مشارکت شامل مهیا کردن منابع مردم محلی وحمایت از داده های درونی در داخل برنامه هایی برای ایجاد کارایی و تأثیرات موثر است در واقع اصل مشارکت در برنامه ریزی توسعه همزمان با تکامل و اصلاح نگرش به مفهوم «توسعه» جایگاه بیشتری یافته است(۱۹۹۹: ۱۲ Lowe)
به عبارت دیگر، تأکید بر اصل مشارکت در برنامه ریزی به این دلیل است که توسعه بیش از همه به انگیزش ویاد گیری نیازمند است. مشارکت در برنامه ریزی فرایندی از تحقیق و گفتمان است که از طریق ان افراد عقاید خود را به متصدیان امور اعلام می دارند تا به این وسیله درکی چند جانبه از نیازهای خود به دست دهند. متصدیان از سوی دیگر، علل و اثرات این نیازها را تجزیه تحلیل می کنند و به تصمیمی مشترک و موثر دست می یابند. برای برنامه ریزی توسعه روستایی موفقیت امیز، تحرک بخشیدن به منابع محلی و دست یابی به مشارکت اجتماع ضرورت دارد. به طور کلی سه شکل اساسی از مشارکت اجتماع قابل تشخیص است. اولین ان (( تحرک )) است که در امر مشارکت به عنوان یک تسهیل کننده مد نظر می باشد برنامه توسعه روستایی به وسیله کارگزاران دولتی بر اساس نیازهای محلی اماده می شود و سپس مردم وادار ویا ترغیب می شوند تا در مرحله اجرا، مشارکت نمایند. این رویکرد به واسطه ی فشارها و اجبارها در توانایی و اموزش در زمینه ی اتصال و تفسیر نیازهای محلی در برنامه های جامع تهیه شده. به ویژه در ان دسته از برنامه هایی که مربوط به گروه های فقیر است دچار محدودیت می شود
شکل دوم (( میانجیگری )) نامیده می شود که هم دولت و هم مردم محلی از طریق نمایندگان و یا سازمانهایشان در زمینه برنامه ریزی و اجرا از طریق یک فرایند متقابل درگیر می شوند
شکل سوم مشارکت مفهوم (( توانمندی )) را مورد توجه قرار می دهد. در این شکل از مشارکت، اجتماعات، خود سازمان یافته هستندآن ها در زمینه اهداف طرح و برنامه ها و پروژ ه های توسعه رروستایی تحرک ونظارت بر منابع و اجرای فعالیت های توسعه ای تصمیم می گیرند. در این رویکرد تأکید بر روی گسترش یابی و پایداری ظرفیت های توسعه ای یک اجتماع در امتداد با خوداتکایی در برنامه ریزی و مدیریت توسعه می باشد. مردم در زمینه آینده خودشان و مسیر توسعه بر اساس نقطه ضعف های فعلی و توانمندی های آتی تصمیم می گیرند. در مفهوم فوق مشارکت محلی در برنامه ریزی توسعه روستایی چهار نوع مشارکت را در بر می گیرند:
- مشارکت در تصمیم سازی؛
-مشارکت در اجرا؛
- مشارکت در سهم بردن از منافع؛
- مشارکت در نظارت و ارزیابی؛
ترکیب این چهار نوع تحت هر نوع اصطاحی، چرخه ای برای برنامه ریزی و فعالیت های توسعه روستایی پایدار می باشد. کارایی مشارکت اجتماع به طور گسترده ای به روش ها وتناسب ارتباطات توسعه ای با همه ی عناصر در برگیرنده ساز و کارهای کارایی تحویل دهنده و گیرنده، بستگی دارد. به عنوان مثال هماهنگی، نظارت، سپردن قدرت تصمیمسازی، مسئولیت پذیری و درگیر شدن که شامل ناصر فنی وانسانی میشود. (یوفاف، ۱۹۸۹ : ۱۲۱)
۲-۲-۶-محدودیت های اجرایی مدیریت محلی
مدیریت محلی مانند هر سازمان دیگر یک محیط کالبدی، فن شناختی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قرار دارد. این محیط بر کارکرد ان تأثیر زیادی می گذارد. تمامی عناصری که مورد اشاره قرار گرفت با محیط خود ارتباط زیادی دارند و از انها تأثیر زیادی می پذیرند. زمینه های اقتصادی، اجتماعی اعضاء و نوع روابطی که انها با محیط اطراف خود به ویژه جامعه محلی و مدیران سازمانهای دولتی دارند، تأثیر زیادی بر عملکرد دارد. در محیطی که روابط عمومآ ماهیتی خاص گرایانه دارد، پیشبرد اهداف سازمان، زمانی با سهولت بیشتر امکان پذیر است که اعضاء بتوانند روابط نزدیک و صمیمانه ای با مدیران سازمانهای دولتی برقرار کنند. ( ایمانی جاجرمی و فیروز ابادی، ۱۳۸۶ : ص ۱۱۱- ۹۱ )
برخی از این محدودیتها عبارتند از: