۳-۲- ۳-۱-۲-۲ إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ
زمانی که «منصوردرغا » در یک گفتگو نا امیدی خود را از وضعیت موجود بیان می کند، می گوید «مصطفی» به وی از زاویه ی قرآنی جواب می دهد «العدل أن یسحق هؤلاء الکفره..
أمسکت بذراع منصور درغا وقلت ومن العدل أیضا أن نکون مسلمین حقیقیین حتى ینصرنا..»(الکیلانی، ۲۰۰۶م۵۵).
لازمه ی نصرت خداوند این است که از تمام جهات به شریعت وی پایبند بوده و توحید در رأس امورمان باشداین امر یک سنت الهی و قاعده ای ربانی است که در جاهای مختلفی از قرآن به آن اشاره شده است برای نمونه خداوند متعال در سورهی روم میفرماید«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقًّا عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ»الروم/۴۷) و نیزدر سورهی محمد می فرماید«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ»(محمد /۷). با تامل در گفته های «مصطفی» میبینیم کیلانی خواسته در لابهلای این بینامتنی این اصل مهم را به مخاطب خود القا کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۲- ۳-۱-۲-۳ الروح من أمر ربّی
زمانی که «خوجه نیاز»توسط در اشغالگران چینی اسیر میشود، هنگام بازجویی مدیر مسئول روزنامه و رئیس سازمان اطلاعات از او بازجویی می کنند تا او را از مسیری که انتخاب کرده منصرف سازند «وتدخل مدیر تحریر الصحیفه قائلا وقد أمسک بورقه وقلم متسائلا
- ما معنى الروح یا حاجی نیاز؟
نظر إلیه حاجی نیاز وکان یعرفه
- ألا تنشر شیئا فی صحیفتک عن تعالیم بوذا وکونفشیوس؟
- حسنا .. الروح من أمر ربی..
رد مدیر المخابرات
- تلک سفسطه الرجعیین..
وابتسم نیاز وتمتم بکلمات القرآن
- قال الأولون من الکافرین لا یهلکنا إلا الدهر..»(الکیلانی، ۲۰۰۶م۸۰).
در این جا می بینیم که کیلانی از زبان مدیر مسئول می گوید (حسنا .. الروح من أمر ربی..) که با این آیه از قرآن که در مورد روح است بینامتنی دارد که می فرماید «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا»الإسراء/ ۸۵ )همچنین زمانی که رئیس سازمان اطلاعات اعتقادات دینی «خوجه نیاز» را به تمسخر می گیرد، «خوجه نیاز»می گوید «قال الأولون من الکافرین لا یهلکنا إلا الدهر..»که از این آیه از قرآن گرفته شده که می فرماید«وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ»الجاثیه/ ۲۴).
اینگونه است که کیلانی عقاید اسلامی را در خلال رمانبه نمایش می گذارد.هنرمند ملتزم از دیدگاه او «وظیفه دارد دست خوانندگانش را به سمت راه درست بگیرد و در آنها تصوری صحیح از انسان و جهان و زندگی ایجاد کند،از اینجاست که ملتزم بودن به اسلام برای یک هنرمند مسلمان در جهان امروز چیز عجیب و غریبی نیست؛ التزام این است که برای خودمان بر اساس آنچه از دینمان آموخته ایم هدف و خطی بگذاریم و برای محقق کردن اهدافمان بر این خط حرکت نماییم»(مجله المختار الإسلامی، ۱۹۷۹م)داخل نمودن بحث از مسئله ی روح و نیز عالم مرگ در این رمان به این خاطر است که جبهه ی مقابل مسلمانان ترکستان کمونیست های ماتریالیستی هستند که اصلا به غیب و روح وجهان دیگر باور ندارند و اینگونه بحث ها در این منطقه بسیار شایع بوده است.
۳-۲- ۳-۱-۲-۴ عَشِیَّهً أَوْ ضُحَاهَا
کیلانی علاوه بر بینامتنی مفاهیم قرآنی، از الفاظ قرآنی نیز تاثیر گرفته است که نمونه هایی از آن را در رمان مشاهده می کنیم، او در قسمتی از رماناز زبان «مصطفی» می گوید «ما أکثر الخونه الذین باعوا ضمائرهم ودینهم واستسلموا لرغبه الغزاه ونوایاهم، وبذلک أمکنهم أن یتسلموا بعض المناصب الهامه، وبین عشیه وضحاها تحولوا إلى نوع جدید من البشر»(الکیلانی، ۲۰۰۶م۱۰۳).
که با آیهای از سوره نازعات بینامتنی لفظی دارد، که می فرماید«کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّهً أَوْ ضُحَاهَا»النازعات/۴۶). نمونه هایی از تاثیر پذیری سبک نوشتاری کیلانی از قرآن در رمانهای او بسیار زیادند.
۳-۲- ۳-۱-۲-۵ لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ
به همین ترتیب او در توصیفی که از جنگ میان مردم ترکستان و اشغالگران ارائه میدهد نیز از عبارات قرآنی استفاده کرده است، کیلانی می نویسد«واستمرت المعارک القاسیه، والأعداء یولون الأدبار»(الکیلانی، ۲۰۰۶م۱۳۷).
این عبارت با آیهای از سوره فتح بینامتنی دارد که می فرماید«وَ لَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا»(الفتح/۲۳). همانطوری که می دانیم آیهی مذکور به این اصل اشاره دارد که در صورت روبهرو شدن کفار با مسلمانان-به شرط اینکه مسلمانان تمام توانایی های خود را بکار گرفته و کاملا برخدا توکل نمایند- حتما کافران پا به فرار خواهند گذاشت و تاب مقاومت در برابر مسلمانان را نخواهند داشت. کیلانی در این مقطع با اشاره به سخت و طاقت فرسا بودن جنگ، به این اصل مهم نیز اشاره نموده است.
۳-۲-۳-۲ بینامتنی با احادیث نبوی
با مطالعهی رمان «لیالی ترکستان» ملاحظه میکنیم نویسنده از احادیث پیامبر –صلی الله علیه وسلم- نیز تاثیر پذیرفته است. اما احادیثی که در این رمان وارد شده اند به صورت ضمنی هستند و نمونههایی از بینامتنی صریح در این رمان وجود ندارد. در زیر به بررسی مواردی از آن پرداخته ایم.
۳-۲-۳-۲-۱و ترکتم الجهاد
«خوجه نیاز» در جلسهای مشورتی می گوید«أدوات النصر أنتم تعرفونها… الصبر والصمود…الجهاد حتى الموت… لا جدید بعد کلمات محمد… انظروا… لا یفل الحدید إلا الحدید.. کل ما أعرفه أن أقواما بلا شرف.. هم موتى وإن کانوا یأکلون ویشربون ویتنفسون … لا تستنکروا تصرفات العدو وحده، ولکن ابکوا على تهاونکم واستنکروا استسلامکم …أتفهمون؟»(الکیلانی، ۲۰۰۶م۱۶).
راهی که کیلانی برای برون رفت از این بحران از زبان «خوجه نیاز» بیان می دارد صبر و جهاد است و از نظر او مصایبی بر ملت ترکستان تحمیل شدهبه دلیلسستی و تهاون در این باب بوده است. او ریشهی مشکلات را در ذات خودمان نهفته می بیند. حقایقی که در آیات و احادیث و اقوال بزرگان اسلام به وفور دیده میشود، پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرماید«إِذَا تَبَایَعْتُمْ بِالْعِینَهِ وَأَخَذْتُمْ أَذْنَابَ الْبَقَرِ وَرَضِیتُمْ بِالزَّرْعِ وَتَرَکْتُمُ الْجِهَادَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ ذُلاًّ لاَ یَنْزِعُهُ حَتَّى تَرْجِعُوا إِلَى دِینِکُمْ»(ابی داوود، ج۳ ۲۹۱) و نیز این حدیث نبوی که می فرماید «واعلَمْ أنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبرِ ، وأنَّ الفَرَجَ مَعَ الکَرْبِ ، وأنَّ معَ العُسْرِ یُسراً»(ابن رجب ۱۸۳). همچنین این گفته ی امام علی رضی الله عنه «مَا غُزِیَ قَوْمٌ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا»(الماوردی،ج ۸ ۴۲۱) .
گفته های «خوجه نیاز» با این مجموعه از احادیث و آثار اسلامی بینامتنی ضمنی دارد و کیلانی توانسته بدون ذکر متن اصلی آنها این مفاهیم را به مخاطب القا کند، «کارهای او در زمینه ی ادبیات اسلامی رنگ خاص خود را دارند، و به شائبه های وعظ و ارشاد مستقیمی که در بسیاری از هنرمندان عرصه ی دعوت اسلامی می بینیم آغشته نشده، بلکه او در زمینه ی ساختار هنری رمان فردی هنرمند و متخصص است» (قتایه،۱۹۸۳).
۳-۲-۳-۲-۲الکاسیات العاریات
در اواخر رمان زمانی که عثمان از کوهستان برای پیدا کردن «نجمه اللیل» راهی کاشغر میشود، می بیند که شهر به طرز عجیبی تغییر کرده و نقشه های دولت برای زدودن اسلام تا حدودی پیش رفته است. برای همین است که آنجا احساس غربت کرده و می گوید «هذه لیست المدینه التی أعرفها، لا الرجال رجالها، ولا الأطفال أطفالها، وهؤلاء النساء العاریات الکاسیات لسن نساءها…»(الکیلانی، ۲۰۰۶م۱۷۵).
بخش پایانی این عبارت با حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم بینامتنی دارد که می فرماید «صنفان من أهل النار لم أرهما قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها الناس ونساء کاسیات عاریات ممیلات مائلات رؤسهن کأسنمه البخت المائله لا یدخلن الجنه ولا یجدن ریحها وإن ریحها لیوجد من مسیره کذا وکذا»(مسلم،۱۳۷۴هـ، ج ۳ ۱۶۸۰) توصیف زنان با این وصف از طرف پیامبر صلی الله علیه و سلم به بی حجابی که در آخرالزمان در میان امت شایع میشود اشاره دارد، لباس پوشیده اما لخت. کیلانی اینگونه عواطف دینی خود را در مقابل وضع پیش آمده برای مسلمانان این کشور به نمایش می گذارد.
۳-۲-۳-۳ احکام شرعی
همانطور که اشاره شد رماننمی تواند عرصه ای مناسب برای آوردن احکام شرعی به صورت مستقیم باشد و اگر هم حوادث رماناین امر را اقتضا نمود باید نویسنده به شکلی هنرمندانه و مختصر و درجهت غنا بخشیدن به درون مایه یا سایر عناصر داستان از آن بهره برد. در زیر مواردی که کیلانی در این زمینه آورده است را مورد بررسی قرار دادهایم.
۳-۲-۳-۳-۱ جایگاه «فتوی»
زمانی که «امیر قومول» به خاطر مخالفت با ازدواج چینی ها با دختران ترکستانی به زندان افتاده، در آنجا نقشهی کشتن فرمانده های چینی را می کشد، و آنرا اینگونه بیان می دارد «وطرح الأمیر أمام القائد فکرته، وهی أن تترکز فی أن یطلق سراح الأمیر، حتى یتمکن من الاجتماع بعلماء الشریعه، ویناقش الأمر معهم، لعله یستطیع الحصول منهم على “فتوى” دینیه تبیح مثل هذا الزواج، وتلتمس له الأدله فی بطون الکتب القدیمه، فإذا ما وفق الأمیر لإخراج مثل هذه الفتوى الممهوره بتوقیع الفقهاء، حل الإشکال، وساد الهدوء ونعم الجمیع بالأفراح والسعاده..» (الکیلانی، ۲۰۰۶م ۲۴)
گرچه این گفته ی «امیر قومول» برای فریب فرمانده ی چینی بود اما کیلانی از آوردن این موضوع اهداف دیگری هم دنبال میکند؛ از جمله اشاره به نقش فتوای علما در جوامع اسلامی و در بین مسلمانان و اینکه برد فتوای دینی تا جایی است که می تواند آشوبی را خاموش یا خیزشی به پا کند. همچنین اشاره به سوء استفاده حاکمان مستبد و اشغالگران مفسد از فتوای علما در امور سیاسی و اجتماعی، قضیه ای که در تاریخ معاصر و قدیم به کرات دیده شده است، این گونه است که کیلانی با بهره گرفتن از اسلوب بینامتنی بر ذهن و اندیشه ی خواننده تاثیر می گذارد.
۳-۲-۳-۳-۲ تحریم ازدواج با کفار
در ابتدای رمان نویسنده در مورد بخشنامهای که دولت چین صادر کرد می گوید «و فی یوم من الأیام أصدر القائد الصینی منشورا هزّ البلاد من أقصاها الی أقصاها …هذا المنشور یلزم أی ترکستانی بأن یزوج ابنته من أی صینی یتقدم لطلب یدها، برغم اختلاف العقیده… إن الإحتلال أمر مؤقت قد یزول فی یوم من الأیام، والمعرکه مع العدو کر وفر..أما أن یدوس العدو مشاعر الناس ویحتقر شرائعهم، ویسخر من دینهم فهذا أمر فوق الطاقه..» (الکیلانی، ۲۰۰۶م ۶)
این مقطع اشاره ای است به یکی از احکام شرع حنیف اسلام که در آن ازدواج مشرک با مؤمن حرام شمرده شده است. این حکم شرعی در آیهای سوره ی بقره اینگونه آمده است «وَلَا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَهٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلَا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّهِ وَالْمَغْفِرَهِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»(البقره/۲۲۱) همانطور که پیداست علت تحریم این گونه عنوان شده که فرد مشرک همسر مؤمنش را به آتش فرامی خواند. یعنی سرانجام این کار آتش دوزخ خواهد بود چرا که همسر گیری از کافران یعنی مصاحبت مستمر با وی و نتیجتا تاثیرپذیری از اعتقادات باطل و اخلاق فاسد او و از دست دادن ایمان و اخلاق و ذوب شدن آن و یا در خفیف ترین حالتش سکوت بر منکرات و نرمش نشان دادن و مداهنه با اومی باشد(السعدی،۱۳۸۷ش، ج ۱ ۱۶۹).
نویسنده در این بینامتنی پیام دیگری هم برای مخاطب دارد و آن یادآوری صدمه ای است که این نوع ازدواج از لحاظ اجتماعی و سیاسی و تاریخی به ملت ترکستان می زند، چراکه به معنی تن دادن به اشغالگری چینیها و پذیرفتن آنهاست که در نهایت منجر به ذوب شدن هویت این ملت و تبدیل شدن آنها به بخشی از چین میشود که به نوبه خود خیانت بزرگی به شمار خواهد آمد که این هم به نوبه ی خود دعوت به آتشی است که در دنیا دامنگیر آحاد آن ملت خواهد شد، از اینجاست که نوسینده در حوادث بعدی لزوم ایستادگی کامل در مقابل این سیاست ها را از طریق برخورد «امیر قومول» و مردم شهر نشان داده است.
۳-۲-۳-۳-۳ استحباب اذکار قبل از خواب
هنگامی که «مصطفی» برای اولین با خبر رفتن «نجمه اللیل» همراه افسر چینی را می شنود، از این امر بسیار ناراحت میشود. نویسنده این ناراحتی را به زیبایی بیان نموده است؛«مصطفی»می گوید «و أنا -إذ تنطفئ الفرحه فی قلبی- أشعر أننی أغوص إلی أعماق بعیده محشوه بالأفاعی و الأشباح و الدخان، ذلک الکابوس قدیم کنت أراه فی منامی و أنا طفل صغیر، وکان أبی یعلمنی أن أقرأ آیه الکرسی قبل أن أنام، وأن أصلی على النبی صلى الله علیه وسلم مائه مره.. لست أدری لماذا عادت إلی ذکرى ذلک الکابوس..»(الکیلانی، ۲۰۰۶م ۵۹)
در اینجا نویسنده علاوه بر نشان دادن احساسات «مصطفی» در یک قالب هنری ماهرانه اشارهای هم نموده است به خواندن آیهالکرسی هنگام خواب و نیز صلوات فرستادن برپیامبرصلی الله علیه و سلم که در احادیث آمده که اگر هنگام خواب فردی آیه الکرسی را بخواند تا صبح شیطان به وی نزدیک نمیشود(البخاری، ۱۴۲۲، ج۶ ۱۷).ملاحظه میشود که او این امر را در راستای شخصیت پردازی «مصطفی» نیز بکار برده است.
۳-۲-۴بینامتنی غیر مستقیم (عمیق)
در این بخش هم موارد بینامتنی غیر مستقیم را بررسی نموده ایم که کیلانی در قالب نماد و نقاب به ذکر آنها پرداخته است.
۳-۲-۴-۱ نماد
همانطور که در بخش قبلی اشاره شد، کیلانی از نماد به عنوان یکی از ابزارهای اساسی در القای افکار و اندیشه های اسلامی خود به مخاطب سود جسته است. در این رمان نیز میبینیم که او با بهره گرفتن از نمادهایی مانند شب، زبان عربی و چنگیزخان پارهای از مفاهیم اسلامی را بیان میدارد.
۳-۲-۴-۱-۱ شب (نور) و تاریکی
عنوان رمان«شبهای ترکستان» که در آن شب نمادی از نابسامانی اوضاع، سختی، ناراحتی و ناامیدی است در جاهای مختلف تکرار شده است، برای نمونه«ولفّ قومول لیل أسود ثقیل، شدید الوطأه على نفوس الرجال الشرفاء»(الکیلانی، ۲۰۰۶م ۳۴) مربوط به حادثه ی غم انگیزی است که در آن فرمانده چینی میخواهد به اجبار دختر «امیر قومول»را به همسری خود درآورد.
در جایی دیگر می گوید «و انطلقنا فی شتّی الأنحاء متخفین، قومول الحزینه متّشحه بالسواد، الرجال یشنقون لأقل الشکوک»(همان ۳۴)
یازمانی که «مصطفی» می شنود که «نجمه اللیل» به همراه افسر چینی از قومول رفته است می گوید«وتهت بنظراتی فی لیل قومول الحزین»(همان ۵۹) همچنین در پایان رمانمی گوید«وتطلعت عبر الآفاق المعتمه ورائی، وتذکرت منصور درغا الذی مات على باب المسجد، وتذکرت الرفاق المؤمنین الذین قضوا حیاتهم وراء القضبان، ثم الشهداء الذین سقطوا حول الجنرال عثمان باتور، ویوم المشهد العظیم حینما ساقوا الجنرال إلى ساحه الموت…»(همان ۱۹۹).
همانطور که می بینیم کیلانی تاریکی و شب را نماد نابسامانی اوضاع و سختی قرار داده است و در مقابل هم می بینیم که نور و صبح را به عنوان رمز جهاد و پیروزی بکار برده است، در ابتدای (فصل ۴)فضای روز بعد از کشتن فرماندهی چینی و دارودستهی جنایتکارش را اینگونه توصیف میکند«امتد النور إلى جمیع الأنحاء، وخفقت أعلام النصر فی أنحاء قومول، وتناقلت المقاطعات المجاوره أنباء “الانتقام المشروع” الذی حمل لواءه أمیرنا ومعه قائدنا الفعلی خوجه نیاز حاجی»(همان ۳۸).