«اى کسانى که ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد که پرهیزگارى کنید»
{إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فی سَبیلِ اللَّهِ} [۱۳۲]
«اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد، چه بسا پیکار نکنید. گفتند: چرا در راه خدا نجنگیم.»
{یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر}[۱۳۳]
«به خدا و روز قیامت ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان مىدهند و از کار ناپسند بازمىدارند.»
که از احکام و فروعات متعددی از جمله: نماز، زکات، حج، روزه، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر در شرایع گذشته سخن به میان آورده است از دیگر آیاتی است که اشتراک شرایع الهی در فروعات را اثبات میکند. در این مورد در بخش بعدی که اختصاص به مصادیق اشتراک شرایع الهی در اصول و فروع دارد. نمونههای مذکور و موارد دیگر به تفصیل و با توضیح بیشتر بیان گردیده است.
۳ـ۱ـ۱ـ۲ـ روایات
روایات متعددی از پیامبر اکرم| و اهل بیت^ نقل شده است که حاکی از وحدت شرایع الهی است. این روایات را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول، روایاتی است که در آنها از وحدت محتوا و مضمون شرایع به صراحت یاد شده است و دسته دوم، روایاتی است که در آنها از برخی احکام و عبادات مربوط به فروع در شرایع گذشته یاد شده که این احکام و عبادات عینا در شریعت اسلام نیز وجود دارد و دسته سوم^، روایاتی است که در آن معصومین برای اثبات برخی از احکام و اعمال در شریعت اسلام، به آیات مربوط به عمل پیامبران یا پیروان شرایع گذشته استناد کردهاند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
روایات دسته اول : در این مورد روایات مختلفی از معصومین^ نقل شده است از جمله روایتی است که پیامبر اکرم| فرمودند:
«اعطیت ما اعطی النبیون و المرسلون جمیعا و اعطیت خمسه لم یعطها احد
آنچه به پیامبران گذشته دادهاند به من نیز داده شده است و علاوه بر آن به من پنج چیز داده شده که به هیچ یک از پیامبران گذشته ندادهاند.»[۱۳۴]
امام صادق× نیز در روایتی فرمودند:
«ان الله عزوجل لم یعط الانبیا شیئا الا و قد اعطاه محمدا| قال : و قد اعطی محمدا جمیع ما اعطی الانبیا و عندنا الصحف التی قال الله عزوجل صحف ابراهیم و موسی.
همانا خداوند چیزی به پیامبران گذشته نداد مگر این که همان را به پیامبر اسلام نیز عطا کرد سپس فرمود: به حضرت محمد| همه آنچه به پیامبران گذشته داده شده را عطا کرد صحفی که خداوند از آن در قرآن با عنوان صحف ابراهیم و موسی یادکرده در نزد ماست»[۱۳۵]
در روایتی دیگر معاویه بن عمار گوید:
«سالت اباعبدالله× عن آدم ابوالبشر اکان زوج ابنته من ابنه ؟ فقال: معاذ الله، والله لو فعل ذلک آدم لمارغب عنه رسول الله| و ما کان آدم الا علی دین رسول الله.
از امام صادق در مورد حضرت آدم × سؤال کردم که آیا دخترش را به پسرش تزویج نمود؟ پناه به خدا به خدا سوگند اگر آدم× این عمل را انجام میداد رسول خدا از این عمل اعراض نمیکرد دین حضرت آدم× همان دین رسول خدا| بود.»[۱۳۶]
روایات دسته دوم:
در این مورد نیز روایات مختلفی از اهل بیت^ نقل شده است. از جمله در روایتی امام صادق× از چگونگی به جا آوردن حج از سوی حضرت آدم× سخن به میان آوردهاند. در این روایت از اعمال متعددی ـ اعم از اعمال واجب و مستحب ـ از حج در شریعت حضرت آدم یاد شده است که همه این اعمال و حتی ترتیب میان آنها عینا در شریعت پیامبر خاتم وجود دارد در این روایت به نقل از جبرئیل آمده است:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْسَلَنِی إِلَیْکَ لِأُعَلِّمَکَ الْمَنَاسِکَ … وَ أَمَرَهُ أَنْ یَحْمِلَ حَصَیَاتِ الْجِمَارِ مِنَ الْمُزْدَلِفَهِ فَلَمَّا بَلَغَ مَوْضِعَ الْجِمَارِ تَعَرَّضَ لَهُ إِبْلِیسُ فَقَالَ لَهُ یَا آدَمُ أَیْنَ تُرِیدُ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ ع لَا تُکَلِّمْهُ وَ ارْمِهِ بِسَبْعِ حَصَیَاتٍ وَ کَبِّرْ مَعَ کُلِّ حَصَاهٍ فَفَعَلَ آدَمُ ع حَتَّى فَرَغَ مِنْ رَمْیِ الْجِمَارِ وَ أَمَرَهُ أَنْ یُقَرِّبَ الْقُرْبَانَ وَ هُوَ الْهَدْیُ قَبْلَ رَمْیِ الْجِمَارِ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَحْلِقَ رَأْسَهُ تَوَاضُعاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَفَعَلَ آدَمُ ذَلِکَ ثُمَّ أَمَرَهُ بِزِیَارَهِ الْبَیْتِ وَ أَنْ یَطُوفَ بِهِ سَبْعاً وَ یَسْعَى بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَهِ أُسْبُوعاً یَبْدَأُ بِالصَّفَا وَ یَخْتِمُ بِالْمَرْوَهِ ثُمَّ یَطُوفَ بَعْدَ ذَلِکَ أُسْبُوعاً بِالْبَیْتِ وَ هُوَ طَوَافُ النِّسَاءِ لَا یَحِلُّ لِلْمُحْرِمِ أَنْ یُبَاضِعَ حَتَّى یَطُوفَ طَوَافَ النِّسَاءِ فَفَعَلَ آدَمُ … .
خداوند مرا فرستاده است تا مناسک حج را به تو تعلیم دهم. .. سپس جبرییل او را فرمان داد تا هفت سنگ ریزه از مزدلفه بردارد پس چون به محل رمی جمرات رسید شیطان جلوی راه او را گرفت و گفت ای آدم کجا میروی ؟ جبرییل به آدم× گفت: با شیطان سخن نگو و او را با هفت سنگ ریزه رمی نما و هنگام پرتاب هر سنگ ریزه تکبیر بگو. پس آدم × چنین کرد تا از رمی شیطان فارغ شد سپس به او فرمان داد که قبل از رمی جمار قربانی نماید و نیز فرمان داد تا جهت تواضع در برابر پروردگار سرش را بتراشد پس آدم × چنین کرد سپس او را به زیارت خانه خدا و هفت مرتبه طواف به دور خانه و نیز هفت دور سعی میان صفا و مروه که از صفا آغاز و به مروه ختم گردد فرمان داد. سپس فرمان داد که پس از آن هفت شوط به دور خانه طواف نماید و آن طواف نساء است که بدون انجام آن زنان بر محرم حلال نمیشوند پس آدم × چنین کرد.»[۱۳۷]
همچنین امام صادق× در روایتی فرمودند:
«سمیت المزدلفه جمعا لان آدم جمع فیها بین الصلاتین المغرب و عشاء.
مزدلفه را به این جهت جمع خواندهاند که آدم× در آن بین نماز مغرب و عشا را جمع نمود.»[۱۳۸]
این روایت ضمن علت نامگذاری مزدلفه، به خوبی نشان میدهد که جمع میان نماز مغرب و عشا در ایام حج واجب در منطقه مزدلفه در شریعت حضرت آدم × هم وجود داشته است.
و در روایتی دیگر امام صادق× که در مورد چگونگی شریعت حضرت نوح × سخن میگویند، میفرمایند:
«کانت شریعه نوح علیه السلام ان یعبدوا الله بالتوحید و الإخلاص و خلع الأنداد، و هو الفطره التی فطر الناس علیها و أخذ الله میثاقه على نوح و على النبیین صلوات الله علیهم أجمعین ان یعبدوا الله تعالى، و لا یشرکوا به شیئا، و امره بالصلوه و الأمر بالمعروف و النهى عن المنکر و الحلال و الحرام، …
شریعت نوح× این گونه بود: خداوند را به یگانگی و اخلاص و بیزاری از آلههها میپرستیدند که این همان فطرتی است که انسانها بر آن آفریده شدهاند و همان میثاقی است که خداوند از نوح و دیگر پیامبران گرفته است که خدای تعالی را بپرستند و چیزی را شریک او قرار ندهند و امر کرد او را به نماز و امر به معروف و نهی از منکر و حلال و حرام.»[۱۳۹]
باز امام صادق× در روایتی دیگر فرمودند:
«ان الله تبارک و تعالى اعطى محمدا صلى الله علیه و آله شرایع نوح و إبراهیم و موسى و عیسى علیهم السلام التوحید و الإخلاص و خلع الأنداد و الفطره الحنیفیه السمحه لا رهبانیه و لا سیاحه، أهل فیها الطیبات و حرم فیها الخبائث، و وضع عنهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم، ثم افترض علیه فیها الصلوه و الزکاه و الصیام و الحج و الأمر بالمعروف و النهى عن المنکر و الحلال و الحرام و المواریث و الحدود و الفرائض و الجهاد فی سبیل الله، و زاده الوضوء و … .
همانا خدای تبارک و تعالی به محمد| شرایع نوح و ابراهیم و موسی و عیسی× را بخشید: توحید و اخلاص و بیزاری از آلههها و آفرینش خالص آسان است نه رهبانیت و سر به بیابان گذاشتن. خداوند در این شرایع پاکیها را حلال و پلیدیها را حرام کرد و بارهای سنگین و غل و زنجیرهایی که بر گردنشان بود از آنها گشود سپس واجب گردانید بر آنها نماز و زکات و روزه و حج و امر به معروف و نهی از منکر و حلال و حرام و ارث و حدود و جهاد در راه خدا را و اضافه کرد بر پیامبر اسلام وضو و … »[۱۴۰]
روایات دسته سوم:
در اینباره نیز روایات فراوانی از معصومین^ نقل شده است. از جمله روایتی است که امام صادق× در آن تقیه را دین الهی شمردند و در این حکم، به عمل حضرت یوسف و ابراهیم^ استناد کرده و فرمودند:
و لقد قال یوسف {أَیَّتُهَا الْعیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونٌَ} و الله ما کانو سرقوا شیئا و لقد قال ابراهیم {إِنِّی سَقیم} و الله ما کان سقیما.
همانا یوسف گفت: ای کاروان شما سارقید به خدا سوگند آنان چیزی را سرقت نکرده بودند. ابراهیم× نیز گفت من مریضم به خدا سوگند ابراهیم مریض نبود.[۱۴۱]
در روایتی امام رضا× نیز در مورد علت پذیرش ولایت عهدی مامون، این امر را به جهت ضرورت برشمردند و در مورد جواز آن، به عمل حضرت یوسف× استناد کردند. که خطاب به حاکم وقت گفت:
{اجْعَلْنی عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ}[۱۴۲]
«مرا بر خزانه های این سرزمین بگمار که من نگهبانی دانا هستم.»[۱۴۳]
از مجموع این سه دسته از روایات نیز به روشنی استفاده میشود که همه شرایع الهی در فروعات مسائل دینی و احکام شرعی نیز اشتراک داشته و با یکدیگر وحدت دارند.
۳ـ۱ـ۱ـ۳ـ عقل:
در مورد دلایل عقلی که در تایید نظریهی اشتراک شرایع الهی در اصول و فروع میتوان اقامه کرد، توجه به حکمت و فلسفه تشریع احکام الهی است.
حکمت و فلسفه تشریع احکام الهی نیز ایجاب میکند که خداوند آنچه مسلمانان را به آن فرمان داده است، پیروان شرایع دیگر را نیز به آن فرمان داده باشد و آنچه مسلمانان را از آن نهی کرده است پیروان دیگر شرایع را نیز از آن نهی کرده باشد.
علت این امر آن است که از یک سو، خلقت همه افراد بشر از آغاز تا کنون یکسان و همانند هم بوده است و خداوند همه انسانها را با فطرت و ترکیب و شکل ظاهری واحد و نیازهای مادی و معنوی یکسان خلق کرده است و از سوی دیگر، احکام و قوانینی که برای این انسانها تشریع نموده بر اساس مصالح بشر و رفع نیازهای واقعی آنان بوده است. چنانچه در روایتی از امام رضا× نقل شده است که فرمود:
«ان الله تبارک و تعالی لم یبح اکلا و لا شربا الا لما فیه المنفعه و الصلاح و لم یحرم الا ما فیه الضرر و التلف و الفساد …
خداوند چیزی از خوردنیها و نوشیدنیها را حال نکرد، مگر اینکه در آن نفع و صلاح بشر قرار دارد و چیزی را حرام نکرد مگر اینکه در آن ضرر و مفسده برای بشر بوده است.»[۱۴۴]
به عنوان مثال تشریع روزه از سوی خداوند برای ایجاد تقوا و طهارت انسانها صورت گرفته است
{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ}[۱۴۵]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد که پرهیزگارى کنید»
و یکی از حکمتهای نماز آن است تا انسان مدبر و خالق خود را فراموش نکند تا در نتیجه به طغیان و گردنکشی بپردازد و اساسا متوجه خدا بودن سبب میشود تا انسانها از فحشا و منکرات دور نگه داشته شوند