“
اولین چهار معیار به صورت قدر مطلق اندازه گیری میشوند. آخرین دو مورد برای پیچیدگی کاربردی بر اساس مقیاسی ذهنی بین ۵-۱ اندازه گیری شده که ۵ بیشترین پیچیدگی و ۱ کمترین میباشد.(همان منبع)
سنجش اثر پیچیدگی
هزینه متوسط منابع
۱-هزینه متوسط خالص برای هر مودیان مالیاتی٬[۲۷] پرداخت شده توسط مودیان و اداره مالیات و گمرک -این معیار سنجش دو طرف سیستم را در نظر میگیرد یعنی مودیان و اداره مالیات و گمرک. با شمول هر دو طرف معادله٬ تغییر در هزینه منابع بین دو طرف قابل ضبط است. توجه داشته باشید که به صورت مطلوب منابع صرف شده بر اجتناب در این معیار سنجش شامل شده اند٬ ولیکن این اطلاعات به آسانی در دسترس نیست. در حال حاضر ارزش تعلق داده شده به این عامل مقداری بین ۵-۱ بوده٬ ولیکن اطلاعات ارقامی برای برخی قسمت های مالیات در دسترس است.
اثر کلی (مجموع)[۲۸]
۲٫ تعداد مودیان مالیاتی[۲۹]– اینکه پیچیدگی یک مالیات میتواند در صورت تاثیر بر افراد بیشتر٬ اثر کلی بیشتری داشته باشد نسبتا مورد بحث نمی باشد. ارزش تعلق داده به این عامل رقمی بین ۱-۵ و مبتنی بر تعداد مودیان مالیاتی میباشد.
۳-توانایی متوسط مودیان[۳۰]-این عامل امکان پاسخ به این سوال را فراهم میکند که “آیا پیچیدگی آن مهم است؟” اگر پیچیدگی تنها مودیان فرهیخته را تحت تاثیر قرار دهد٬ آنگاه کمتر مایه نگرانی است تا اینکه اثر اصلی آن بر صاحب متوسط یک تجارت کوچک یا مستمری بگیر باشد. ارزش تعلق داده شده به این عامل رقمی نظری و بین ۱-۵ است.
۴-ریسک اجتناب[۳۱]-این سنجشی از مقدار مالیات تحت خطر به دلیل اجتناب بوده و به دلیل رفتار معدودی از مودیان حاصل می شود. ارتباطی بین پیچیدگی و اجتناب وجود دارد و اجتناب از پرداختن مالیات میتواند پیچیدگی ایجاد کند زیرا که نیاز به قوانین ضد اجتناب مفصلی را پیش می آورد که خود میتواند موقعیت های جدیدی را برای اجتناب ایجاد کنند. در حال حاضر٬ ارزش تعلق گرفته به این عامل نظری و بین ۱-۵ است ولیکن HMRC ممکن است تخمینی از خطر مالیاتی حاصل از اجتناب را در برخی قسمت های سیستم مالیاتی داشته باشد.
۲-۸ پیشینه تحقیق
لائورا و همکاران[۳۲] (۲۰۰۵) در پژوهشی تحت عنوان پیچیدگی های مالیات وکسب وکار های کوچک در آمریکا٬ و استرالیا به بررسی شاخص های پیچیدگی واصلاحات سیستم مالیاتی پرداخت مطالعه ای با بهره گرفتن از پرسشنامه و پیمایش الکترونیکی و بررسیهای موردی انجام شد با مقایسه ای از دو دولت درک بهتری از پیچیدگی از نظر کارگزاران به دست آمد و در نظر گرفتنبن موضوع که روش های مالیاتی دیگر میتواند قانون گذاران مالیاتی را مطلع تر سازد. بعبارت دیگر٬ از یکدیگر چه میتوانیم بیاموزیم؟ نتاج نشان داد دامریکا کارگزاران همواره موارد پیچیده مالیاتی را مشارکت ها٬ املاک٬ ارزش پاداش ها٬ تبادلات غیر مالیات پذیر٬ تواتر تغییر در قوانین و برنامه های بازنشستگی دانسته و مواردی که کمتر پیچیده محسوب می شدند عبارت بودند از نرخ های پیش رونده مالیاتی٬ مالیاتهای تخمین زده شده٬ حق بیمه/مالیاتهای مربوط به خود استخدامی٬ درآمدهای سرمایه گذاری شرکت های سهامی و روش جمع آوری نقد. در مقایسه در استرالیا٬ کارگزاران تواتر تغییر و حجم قوانین و اثر تغییر بر جنبههای دیگر مالیات (شامل گزارش دهی) را دلایل عمده پیچیدگی محسوب کردند. مالیات بر درآمد سرمایه و همچنین خود- مدیریت وجوه بازنشستگی پیچیده در نظر گرفته شدند. ولیکن مشابه کارگزاران آمریکایی٬ کارگزاران استرالیایی استفاده از نرخ های مالیاتی و روش های حسابداری را پیچیده تلقی نکردند. از جمله اهمیت این یافته ها در زمینه سیاستگذاری در نظر گرفتن قوانین خاص برای تجارت های کوچک میباشد.
ایسا (۲۰۱۴) در مطالعه ای در مالزی به بررسی مشکلات فرم های مالیاتی پرداخته است. نشان داده شد که در نظر بازرسان مالیاتی پیچیدگی مالیاتی میتواند از متغییرهای مهم تمکین در میان شرکت های سهامی مالیات پرداز باشد. مصاحبه شرکت کنندگان نشان داد که شرکت های مالیات پردازعموما با سه بعد پیچیدگی مالیاتی روبرو هستند که محاسبات مالیاتها٬ جمع آوری مدارک و ابهام مالیاتی بودند. اولین دو بعد بیشتربرای شرکت های کوچک تر مشکل ساز اند. نتایج مطالعه پیمایشی نشان داد که سه ناحیه مشکل در ارتباط با مالیات تخمین مالیات بر درآمد پرداختی٬ بار کاری پیش رونده در جمع آوری مدارک و درک قانونگذاریهای مربوط به مالیات بر درآمد میباشند.
برایناه وروسیدی (۲۰۱۳) مطالعه ای با هدف بررسی اثر عدالت مالیاتی٬ دانش مالیاتی و پیچیدگی مالیاتی بر تمکین مالیاتی بین سرمایه گذاران تجارتهای کوچک و متوسط در میان کارافرینان مالانگ انجام شده است. مطالعه با بهره گرفتن از پرسشنامه انجام شد. نتایج رگرسیون نشان داد که دانش مالیاتی اثر معنی داری بر تمیکین ندارد ولیکن عدالت و پیچیدگی مؤثر است.
ساو و سایر [۳۳](۲۰۱۰) قابلیت خواندن نمونه ای از بخش های منتخب قانون مالیات بر درآمد ۲۰۰۷ و قواعد مذکور با بهره گرفتن از ابزارهای مشابه در استرالیا بررسی کردهاست. در کل نتایج نشان دادهاند که پیشرفت قابل ملاحظه ای در طرح بازدید توسط قانون زلاند نو در زمینه اهداف سهولت مالیاتیش و قابل خواندن بودن کسب شده است. پس از این طرح بازنویسی٬ و از نتایج همین مطالعه این بود که درصد افرادی که ۱۳-۱۱ سال تحصیلات داشتند برای استفهام قانون مالیات بر درآمد ۲۰۰۷ به طور قابل توجهی افزایش داشته است.
در مالزی٬ مصطفی (۱۹۹۶) مطالعه ای به ارزیابی نظام مالیاتی واداری مالزی و برداشت مالیات دهندگان را سیستم ، از قانون مالیات وانصاف وعدالت در مالیات و پیچیدگی قانون مالیات پرداخت که برداشت مودیان مالیاتی را نسبت به سیستم خود سنجی که می بایست در آن زمان ارائه می شده است بررسی کردهاست نشان داد که در مالزی پیچیدگی مالیاتی وجود دارد خصوصاً در زمینه جمع آوری مدارک٬ جزئیات بیش از حد در قوانین مالیاتی و ابهام موجود. که نتایج تا حدی همسو با ۶ دلیل عمده پیچیدگی توسط لانگ و سوینگن (۱۹۸۷) میباشند.
مک کرچر[۳۴]( ۲۰۰۷ ) در مطالعه ای به بررسی پیچیدگی مالیات وتاثیر ان بر پذیرش مالیات در استرالیا پرداخت نتایج نشان میدهد که پیچیدگی قوانین مالیاتی میزان عدم تمکین ناخواسته را افزایش میدهد. به عبارت دیگر نتایج این مطالعه نشان میدهد که در استرالیا به دلیل پیچیده بودن قوانین مالیاتی، سازمان مالیاتی نتوانسته است از فرصت موجود در این کشور از نظر فرهنگ مالیاتی که در بالاترین سطح خود میباشد به خوبی استفاده کند.
“