بر این مبنا سیگنال ورودی کنترل از مجموع دو جمله تشکیل شده است[۱-۲،۵-۱۰]:
قسمتی که از معادله به دست می آید و کنترلمعادل[۴۳] نام دارد و نقش آن همانند یک کنترل کننده معکوس است و هنگامی وارد عمل می شود که حالتهای سیستم روی سطح باشند.روشهایی که فقط از این جمله استفاده می کنند، اطلاعات و دانش زیادی از سیستم نیاز خواهند داشت[۲،۹]. معمولا در روشهای هوشمند به منظور حذف وزوز فقط از این جمله استفاده شده و روش آموزشی در پیش گرفته می شود که رسیدن به سطح در زمان محدود تضمین شود[۱۴-۱۸].
قسمتی که از معادله به دست می آید و کنترل تصحیحکننده[۴۴] نام دارد و هنگامی وارد عمل میشود که حالتهای سیستم از سطح جدا شوند.
بنابراین با توجه به توضیحاتی که دادهشد در کنترل حالت لغزشی به منظور حفظ خاصیت تغییرناپذیری استفاده از تابع علامت[۴۵] ضروری است. به علاوه بهره سوییچینگ یعنی باید طوری انتخاب شود که رسیدن به سطح را در زمان محدود تضمین نماید؛ به عبارت دیگر برای تابع لیاپانوف تعریفشده لازم است که رابطه زیر همواره برقرار باشد[۱-۲،۵-۱۰]:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
(۳-۱۵)
که در این معادله یک عدد مثبت است.
۳-۳-۳- مزایا و معایب کنترل حالت لغزشی
مزایای این روش کنترلی عبارتند از[۲،۱]:
عملکرد خوب کنترلی در حالت تعقیب[۴۶] حتی برای سیستمهای غیرخطی
قابلیّت اعمال به سیستمهای متغیّر با زمان
سادگی پیادهسازی بر روی سیس+تمهای چندورودی چندخروجی (MIMO)
تغییرناپذیری و عدم حساسیت به نویز و اغتشاش سازگار پس از گذشت زمان محدود
کاهش مرتبه سیستم و درنتیجه آسانترکردن طراحی کنترل کننده
خطیسازی سیستم غیرخطی و درنتیجه آسانترکردن طراحی کنترل کننده
و معایب آن عبارتند از[۲،۱]:
وزوز (که در قسمت بعدی مورد بررسی قرار میگیرد)
آسیب پذیری[۴۷] بسیارزیاد در مقابل نویز به دلیل استفاده از تابع sign که باید عددی بسیارکوچک و نزدیک صفر را اندازه گیری نماید (همین عامل سبب می شود که وزوز نرسیده به سطح و در نزدیکی آن شروع شود).
برای محاسبه قسمت کنترلمعادل به دانش زیادی درمورد سیستم نیاز است (این مشکل با بهره گرفتن از قسمت کنترل تصحیحکننده حل شدهاست) [۱۰].
هنگامی که حالتهای سیستم از سطح لغزشی دور هستند ممکن است زمان رسیدن به سطح (فاز رسیدن) طولانی باشد.
مقدار اولیه سیگنال ورودی کنترل بزرگ میباشد[۱۰].
۳-۴- بررسی اثر تأخیر
یکی از مهمترین مشکلاتی که درهنگام پیادهسازی کنترل کننده های طراحیشده بر روی سیستمهای حقیقی بوجود می آید مسأله تأخیر در سیگنال ورودی کنترل است. به عنوان مثال فرض کنید که با یک روش مناسب، کنترل کننده حلقه بستهای[۴۸] به صورت زیر، برای سیستم توصیفشده در معادله (۳-۹) طراحی شدهاست:
(۳-۱۶)
اگر بین زمان اندازه گیری حالتهای و اعمال ورودی به هردلیل ممکن (مثلا برای ساختن تابع )، تأخیری به مقدار ثانیه بوجود آید، آنگاه به جای ورودی به سیستم اعمال شده و معادله سیستم به صورت زیر خواهد بود:
(۳-۱۷)
تأخیر موجب کاهش پایداری نسبی و یا عملکرد[۴۹] نامطلوب در سیستم است. تأخیر حتی می تواند باعث ناپایداری سیستم شود[۲۰-۲۲].بررسی مسأله تأخیر وقتی مشکل و پیچیده می شود که هدف، طراحی یک کنترل کننده مقاوم باشد[۲۰]. یکی از بهترین روشهایی که برای بررسی تأخیر وجود دارد، به صورت زیر است[۲۰]:
فرض می شود سیستم بدون تأخیر پایدار باشد (در حقیقت تأخیرهای موجود را در نظر نگرفته و کنترلری طراحی می شود که سیستم بدون تأخیر را پایدار سازد).
معادله سیستم تأخیردار به صورتی بیان می شود که تأخیرهای موجود به صورت پارامترهای سیستمی بدون تأخیر ظاهر شوند (به عنوان مثال به صورت کرانهای یک انتگرالگیر).
برای سیستم به دست آمده تابع لیاپانوف مناسبی تعریف می شود.
با فرض کوچک بودن مقدار تأخیر و پایداری سیستم بدون تأخیر و با بهره گرفتن از قضیّه لیاپانوف،کران بالایی برای تأخیر محاسبه خواهد شد.
توجه شود که کران به دست آمده وابسته به نحوه تعریف تابع لیاپانوف است. به عبارت دیگر کران به دست آمده، شرطی کافی برای پایداری سیستم تأخیردار میباشد و ممکن است سیستم برای تأخیرهایی بیش از کران بهدستآمده نیز پایدار باشد.
متاسفانه انجام مرحله دوم این روش بسیار مشکل است؛ به همین دلیل مسأله تأخیر در کنترل حالت لغزشی تاکنون به صورت کلی مورد بررسی قرار نگرفتهاست. اما برای سیستمهای خطی کارهای زیادی انجام شدهاست. به عنوان مثال بااستفاده از روش ذکرشده، برای یک سیستم خطی با کنترل حالت لغزشی دو کران متفاوت برای تأخیر در سیگنال ورودی کنترل به دست آمدهاست.و همانطور که گفتهشد اگر این کرانها و باشند؛ شرط کافی برای پایداری سیستم تأخیردار، به صورت زیر بیان می شود:
(۳-۱۸)
۳-۵- بررسی وزوز
نوسانات فرکانس بالا اما محدود با دامنه کوچک را که موجب از بین رفتن سیستم و سوختن المانهای داخلی آن نمی شود؛ [۵،۱۹]ولی باعث تلفات گرمایی زیاد در مدارهای قدرت الکتریکی و یا فرسودگی اجزای متحرک مکانیکی می شود، وزوز مینامند که نوعی ناپایداری داخلی است[۵]. برای حذف و یا کاهش وزوز ابتدا باید منشأ شفافی برای آن ارائه شود. اگر هر نوع نوسان در دینامیکهای سیستم وزوز شناخته شود، حذف آن بسیار مشکل و حتی غیرممکن است. به عنوان مثال[۲۳] با بهره گرفتن از توابع توصیف[۵۰] نشان داده شدهاست که در کنترل حالت لغزشی مرتبه بالا[۵۱] امکان بروز وزوز وجود دارد. اگر منشأ بروز پدیده وزوز، تحریک دینامیکهای فرکانس بالای مدل نشده سیستم باشد (دینامیکهای صرفنظرشده سنسورها و محرکها و یا خود سیستم به منظور طراحی سادهتر کنترل کننده)، چون در عمل همواره دینامیک مدلنشده وجود دارد باز هم حذف وزوز ممکن نخواهد بود[۱۹].
امروزه در اکثر روشهای ارائه شده حذف وزوز را معادل با حذف سوییچینگ سیگنال ورودی کنترل میدانند، و در بعضی از روشها برای صاف کردن سیگنال ورودی کنترل به ناچار از بهرههای بزرگی استفاده می کنند. اما همانطور که در[۱۹] نشان داده شدهاست حتی با وجود صاف بودن سیگنال ورودی کنترل، در صورت استفاده از بهره بزرگ در سیستم حلقهبسته امکان بروز وزوز وجود دارد.
بنابراین به طور وضوح دو عامل زیر باعث تحریک و نوسانی شدن دینامیکهای سیستم و بروز وزوز میشوند:
سوییچینگ فرکانس بالای سیگنال ورودی کنترل
بهره بالای موجود در حلقه کنترل
بنابراین وزوز را میتوان با درنظرگرفتن دو عامل زیر کاهش داد:
سیگنال ورودی کنترل تا حد ممکن صاف بوده وسوییچینگی در آن وجود نداشته باشد.
بهره سوییچینگ (یعنی در معادله (۳-۱۴)) تا حد ممکن کوچک باشد.
پنج روش عمده غلبه بر وزوز که به منظور کاهش و یا حذف آن ارائه شده اند عبارتند از:
روش لایه مرزی[۵۲]
روش لایه مرزی تطبیقی[۵۳]
روش مبتنی بر رؤیتگر[۵۴]
کنترل حالت لغزشی مرتبه بالا[۵۵]
روشهای هوشمند[۵۶]
در ادامه هر یک از این روشها توضیح داده شده و معایب و مزیتهای آنها بررسی میشوند.
۳-۵-۱- روش لایه مرزی
دراین روش در اطراف سطح سوییچینگ یک لایه تعریف کرده و سیگنال ورودی کنترل را چنان تعریف میکنیم که همواره حالتهای خارج این لایه را به درون این لایه سوق دهد.در این روش وزوز به طور کامل حذف نمی شود و همواره باید بین خطای تعقیب و وزوز مصالحه مناسبی برقرار شود[۲،۱].به عبارت دیگر برای کاهش وزوز،ضخامت این لایه را باید بزرگ در نظر گرفت که باعث افزایش خطای تعقیب می شود و چنانچه ضخامت این لایه کوچک باشد وزوز زیاد خواهد شد.توجه کنید اگرچه در این روش تغییرناپذیری از بین میرود ولی اکثر محققان این روش را پذیرفتهاند[۱۹]. ولی برای حفظ خاصیت تغییرناپذیری سیستم حلقهبسته، ضخامت این لایه را نمی توان بیش از حد بزرگ انتخاب نمود و همین عامل منجر به استفاده از بهره بزرگ در داخل لایه مرزی می شود. در این روش از معادله زیر استفاده می شود[۲،۱]:
(۳-۱۹)