خلاقیت به عمل درآوردن پتانسیلهای ذهنی، فکری و سازمانی است به عبارتی در درون ذهن، فکر و منابع و امکانات سازمانی یک ایده جدید نهفته است و نه در وراء آن، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در سازمانها جلوگیری و حذف عوامل بازدارنده ظهور خلاقیت از وجود و اثبات استعداد خلاقیت مهمتر است. مدیران با رفع موانع خلاقیت در سازمان، گام مؤثری را در جهت تبلور خلاقیت سازمانی برداشته و موجب بروز فکرهای جدید و خلاقانه خواهند شد( پور فرج عمران،۱۳۸۷)
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
عواملی که بر خلاقیت افراد در سازمانها تأثیر منفی میگذارد
-
- ارزیابی افراد بر مبنای انتظارات: افراد خلاق به خاطر ترس از ارزیابی عملکرد خود به راحتی نمیتوانند فعالیت کنند. زیرا در این شرایط فقط به دنبال برآوردن انتظارات خواهند بود.
-
- نظارت و مراقبت: افراد اگر احساس کنند که در حین کار چشمانی مراقب آنهاست، کمتر خلاق خواهند بود.
-
- پاداش: اگرچه پاداشها محرکهای خوبی هستند اما ضرورتاً همیشه انگیزاننده نیستند. افراد خلاق بیشتر به دنبال رضایت درونی هستند تا پاداشهای ملموس.
-
- رقابت: افرادی که در کارشان با دیگران در حال رقابت هستند، خلاقیت کمتری خواهند داشت.
-
- انتخاب محدود: افرادی که در انتخاب چگونگی انجام کار محدود هستند، کمتر خلاق میباشند.
-
- گرایش به پاداشهای بیرونی: افرادی که به محرکهای بیرونی همانند محرکهای مالی، پست و مقام، نشانها و ارتقاء فکر میکنند، خلاقیت کمتری خواهند داشت. ( پور فرج عمران،۱۳۸۷)
۲-۲۴ خلاقیت و فرهنگ
امروزه ثابت شده است که خلاقیت یک ویژگی صرفاً ذاتی نیست، بلکه همه ی انسانها با درجات گوناگونی از این استعدادها وتوانایی برخوردار هستند.میزان این برخورداری متاثر از عوامل مختلفی مثل هوش ، محیط اجتماعی ، خانواده و بخصوص فرهنگ جامعه است .درواقع خلاقیت مقابله ای واقع بینانه با یک مسئله، درگیری وجذب شدید آگاهی وهوشیاری ومرتبط ساختن موارد بایکدیگر به نحوی تکامل یافته است. خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد فکر یا مفهوم جدید . به تعبیردیگر خلاقیت توانایی پرورش یا بوجودآوردن یک انگاره یا اندیشه ی جدید است. خلاقیت عبارتست از : طی کردن راه های تازه یاپیمودن راه طیی شده قبلی به روش نوین. ازدیدگاه سازمانی خلاقیت به معنی ارائه فکر وطرحی نوین برای بهبود وارتقای کیفیت یاکمیت فعالیتهای سازمان است. بطورمثال افزایش بهره وری، افزایش تولیدات وخدمات ویا کاهش هزینه های تولید یا خدمات به روشی بهتر(شمس اسفندآباد،۱۳۸۹،ص۱۸۲).
۲-۲۵ نوآوری و فرهنگ
همانطور که اشاره شد نوآوری به معنای خلق یا ایجاد و یا ساختن یک چیز جدید است. حال این چیزجدید الزاماً مادی وشی گونه نیست بلکه می تواند یک تصمیم جدید، اتخاذ یک راه جدید، ایجاد یک قانون جدید و… باشد.
بطورکلی نوآوری در خلاء اتفاق نمی افتد و فرهنگ بعنوان بستر نوآوری ، ایفای نقش می کند. درصورتی که فرهنگ حاکم برای ایده ها و ایده پردازی ارزش قایل نباشد وبه آن ارج ننهد ، هرنوآوری قبل از بروز در نطفه خفه می شود. نوآوری از دوجهت وابسته به فرهنگ است: ۱- عنصر نو از عناصری که بالقوه در فرهنگ جامعه وجود دارند، بوجود می آید زیرا هیچ چیز نمی توانداز هیچ زاده شود. ۲- افراد جامعه زمانی خواستارعنصری نو می شوند وآنرا فراهم می آورند که فرهنگ جامعه چنین اقتضاء کند. درباره ی نکته ی اول باید گفت ، هرفرهنگ مرکب ازعناصر گوناگون است و هرعنصر یا ویژگی فرهنگی، کارکرد یاوظیفه ای خاص دارد، لذا همه ی نیازهای جامعه بوسیله کارکردهای عناصر فرهنگی برآورده می شوند. هنگامیکه جامعه درجریان مبارزه با طبیعت پا به مرحله ی تازه ای می گذارد دچار نیازمندیهای جدیدی می شود که عناصر فرهنگی موجود قادر به رفع آنها نیستند، از اینرو ابداع عناصرجدید ضروری بنظر می رسند وابداع آنها بدون استفاده از عنصرهای موجود امکان پذیر نیست. بنابراین جامعه با آمیختن برخی از عناصر فرهنگی موجود عناصر نو می آفریند.
گاهی جامعه به عنصر فرهنگی جدید دست می یابد بی آنکه عنصرهای قبلی خودرا از دست بدهد اما گاهی ایجاد یک عنصرنو مستلزم نسخ عنصر یا عناصری کهنه است چنانکه کشف فلز موجب نسخ ابزارهای سنگی واستخوانی شد. درچنین مواردی یک عنصر فرهنگی جای عنصر دیگر را می گیرد وبه اصطلاح « جابجایی فرهنگی» روی می دهد. درخصوص نکته ی دوم باید دانست اولا، هر نوآوری هنگامی صورت می پذیرد که مورد احتیاج جامعه ونیزدر استطاعت نظری و عملی جامعه باشد. ثانیاً نوآوری که با نیازمندی ها وتوانایی جامعه متناسب نباشد واز بیرون جامعه به درون آن راه یابد، به ندرت می تواند در جامعه نقش فعالی بیابد ودگرگونی های ژرفی به باورآورد. برخلاف آن هرنوآوری که پاسخگوی حاجتی واقعی باشد به شتاب رواج می یابد (شجاعی، ۱۳۸۷،ص ۷۸-۷۷).
۲-۲۶ باورهای فرهنگی وخلاقیت ونوآوری
یکی از عوامل موثر درایجاد خلاقیت و نوآوری، باورهای فرهنگی جامعه است. غالباً جوامع سنتی و توسعه نیافته برخوردار از فرهنگ خاص گرایانه و محافظه کارانه وشدیداً پایبند به حفظ شرایط موجود و دفاع از ارزشها وهنجارهای فرهنگی و اجتماعی خود هستند، این جوامع نگاهی منفی به تغییر و نوآری دارند و دربرابر آن مقاومت می کنند، چرا که معتقدند تغییر وتحول موجب سست شدن نظامهای ارزشی ونابودی افتخارات گذشتگان و بیگانگی از تاریخ وفرهنگ سنتی آنان می گردد. درمقابل، جوامع مدرن وکنونی، نه تنها در برابر تغییر وتحولات مخالفت نمی کنند بلکه به لحاظ باورهای فرهنگی و اجتماعی خویش، خواستار نوآوری وتغییر دربخشهای مختلف جامعه می باشند. این موضوع شدیداً تحت تاثیر میزان توسعه یافتگی، آگاهی های عمومی افراد در جوامع کنونی است. شاید بتوان جهانی شدن در عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را ناشی از همین رویکرد دانست. فرایند خلاقیت ونوآوری نیازمند بسترهای مرتبط در حوزه ی تفکر واندیشه، آزاداندیشی و عقلانیت همچنین وجود نظام و ساختاری است که نوآوری را مورد تایید قرارداده و در جهت تحقق کارکردهای آن نسبت به برنامه ریزی، سیاستگذاری، هدفگذاری و آموزش حمایت از این فرایند تلاشهای واقعی وحقیقی معطوف نماید(ناطقیان،۱۳۸۷،ص۵۹).
۲-۲۷ فرهنگ سازمانی نوآوری وخلاقیت
سازمانهای نوآور غالباً فرهنگهای مشابهی دارند. آنها تجربه کردن را تشویق نموده وبه موفقیت ها و شکست ها پاداش می دهند و از اشتباهات تجربه کسب می کنند. در صورتیکه فرهنگ حاکم درسازمان متکی بررویکرد نوآور وخلاق نباشد، بالطبع نوآوری و خلاقیتی نیز صورت نخواهد گرفت. مهمترین ویژگیهای یک فرهنگ سازمانی نوآور عبارتست از: تاکید برنظام باز، برخورداری از فرهنگ وسبک مشارکتی در مدیریت، تاکید برنتایج، توجه به ایده ها، شکیبایی وبردباری در برابر مسائل، پذیرش آراء و نظرات مخالف واحیاناً متضاد.همچنین بروز خلاقیت نیازمند زمینه ها و شرایطی است که عبارتند از: (حسینی،۱۳۹۰،ص۹۷)
۱ – ایجاد فضای خلاق: یکی از راه های مهم ظهور خلاقیت و نوآوری، بوجود آوردن فضای محرک خلاقیت است. بدین معنی که مدیریت باید بطور مداوم آماده شنیدن ایده های نو در سازمان باشد. سیستم مدیریت نوآور در خصوص استعدادها چهار ویژگی دارد ازجمله: جذب استعدادها ،حفظ استعدادها ، خلاقیت و اشندِِِّّاداره ومدیریت استعدادها و نهایتاً کشف کردن استعدادهای جدید. ۲- دادن فرصت برای خلاقیت: موسسات برای این منظور می توانند دفاتر مخصوصی به کارکنانی که شایستگی لازم را دارند، اختصاص دهند. ۳- برقراری سیستم پیشنهادات، یکی از روش های ترغیب خلاقیت، برقراری سیستم دریافت پیشنهادات است. ۴- ایجاد واحد مخصوص خلاقیت: این گونه واحدها زمان خود را صرف یافتن ایده های جدید برای ارائه خدمات یا ساختن محصولات می کنند وگاهی اوقات نیز تحقیق محض انجام می دهند ، البته بعدها این اندیشه های محض می توانند جنبه کاربردی پیدا کنند.
۲-۲۸ مراحل خلاقیت
مراحل خلاقیت ممکن است به فعالیت قوه درک و خرد انسان، یا مراحل مجزا ولی به هم پیوسته تعریف شود که انسان را به رهیافتهایی هدایت کند. نویسندگان و صاحبنظران این مراحل را به گونهای مختلف مطرح کردهاند. براساس گفته می[۵۰] فرایند خلاقیت به ترتیب در بر گیرنده مراحل روبرو شدن با ایده یا مشکل، شدت روبرو شدن و رابطه روبرو شدن با محیط است که فرد خلاق را احاطه کرده است. اندرسون مراحل خلاقیت را شهود، الهام، بینش و سخت کوشیدن میداند. والاس متاثر از اثر هلم هولتز[۵۱] مینویسد که فرایند خلاقیت شامل آماده سازی و نهفتگی، اشراق و اثبات است. در نظر والاس که تا حد زیادی مورد تایید صاحبنظران از زمینه خلاقیت است، آماده سازی به معنی تحقیق، بررسی و جمع آوری همه جانبه حقایق است. مقصود از نهفتگی این است که اطلاعات گذشته و جدید بدون کوشش آگاهانه برای دستیابی به رهیافت با یکدیگر ترکیب شوند.
اشراق مرحلهای است که فرد، ایده مفهوم و یا رهیافت مسئله را بطور ناگهانی بدست آورد. در اثبات این که مرحله نهایی فرایند خلاقیت است، رهیافت جدید، بدیع شاید بصورت عملی درآمده، مورد آزمایش، تجدید نظر و پالایش قرار میگیرند.
آتوک[۵۲] (۱۹۷۴) از صاحبنظران مدیریت، فرایند خلاقیت را از اندیشه تا عمل به سه مرحله بوجود آمدن اندیشه، پرورش اندیشه و بکارگیری اندیشه تقسیم کرده است(کردنوقانی،۱۳۸۰).
آلبرشت (۱۹۸۷) مراحل خلاقیت عملی و قابل اجراتری را که از پنج مرحله تشکیل شده است پیشنهاد میکند. این مراحل به ترتیب عبارتند از: جذب اطلاعات، الهام، آزمون، پالایش و عرضه(صمدآقایی،۱۳۸۰،ص۱۷۱).
آلبرشت[۵۳] معتقد است که شخص خلاق، اطلاعات پیرامون خود را جذب میکند و برای رسیدن مسائل، رهیافتهای مختلفی را مورد بررسی و جستجو قرار میدهد. زمانی که ذهن فرد خلاق از اطلاعات خام انباشته شد بطور غیرقابل محسوس شروع به کار میکند و پس از تجزیه و تحلیل و ترکیب اطلاعات، رهیافتی برای مسئله ارائه میدهد.
در مرحلهای که الهام نامیده میشود فرد خلاق آنرا به آزمون میگذارد تا موفقیت یا عدم موفقیت آن را مشاهده کند. در این مرحله ممکن است در کیفیت رهیافت نیز بهبود حاصل گردد. از این رو باید با نگرش و تفکری انعطاف پذیر، امتیازات و کاستیهای رهیافت را پذیرفت زمانی که آزمون انجام گرفتن و عملی بودن یا قابل اجرا بودن آن رهیافت تایید گردید، ممکن است پالایش مورد نیاز باشد به این معنی که بهتر نمودن و صیقل دادن رهیافت دنبال شود. آخرین مرحله، عرضه اندیشه خلاق است. بدین گونه که امتیازات اندیشه و یا محصول جدید باید به گونهای ارائه گردد که به سادگی قابل عرضه عملی باشد. وقتی پذیرش اندیشه یا محصول جدید انجام پذیرفت، مراحل خلاقیت و نوآوری با موفقیت گذرانده شده است(صمدآقایی،۱۳۸۰،ص۱۷۹).
۲-۲۹ عوامل خلاقیت
۱- چالشگری: از میان کارهایی که مدیریت یک سازمان برای رشد خلاقیت و نوآوری میتواند انجام دهد، واداشتن کارکنان به کارهای درست و متناسب با آنها میباشد و بطوریکه آنها را به چالشگری وادار کند تناسب کامل شغل با شاغل تواناییهای کارکنان را افزایش میدهد (زمانی،۱۳۸۲،ص۳۱).
۲- آزادی: کلیه خلاقیت این است که به کارکنان از نظر وسیله و فرایند و نه لزوماً از نظر اهداف، آزادی داده شود. آزادی در فرایند کار به کارکنان این امکان را میدهد تا با مسایل به گونهای برخورد کنند که امکان حداکثر استفاده از تخصص و مهارتهای تفکر خلاق را فراهم سازد.
۳- منابع: مدیران میبایست دو منبع اثر گذار بر خلاقیت که عبارتند از پول و زمان را به دقت به تیمها، پروژهها، افراد خلاق در سازمان تخصیص دهند.
۴- کارگروهی: تیمهای کاری باید از سه ویژگی برخوردار باشند.
- اعضا باید در هیجان و انگیزش هدف تیم سهیم باشند.
- اعضا باید تمایل خود را برای کمک به یکدیگر اعضا تیم در مواقع دشوار نشان دهند.
- هر یک از اعضا باید دانش و چشم انداز منحصر به فردی را که اعضای دیگر به تیم منتقل میکنند را دریابد و به آنها ارج نهد.
۵- تشویق و سرپرستی: مدیران سازمان برای تقویت و ترغیب خلاقیت و نوآوری میبایست پاداش مناسب و تشویقهای در خور کارکنان خلاق را در نظر بگیرند تا انگیزه ایده نو آور و ایده سازی برای سازمان از بین نرود.
۶- تشویق و پشتیبانی سازمانی: بی گمان با تشویق، سرپرستان نقش بسزایی در شکوفا کردن خلاقیتها و نوآوریها دارند اما این دو هنگامی بهتر شکوفا میشود و میباید که کل سازمان نیز از آن پشتیبانی نماید(زمانی،۱۳۸۲،ص۳۱).
۲-۳۰ راه های پرورش خلاقیت:
در اینکه استعداد خلاقیت را میتوان پرورش داد، تردیدی وجود ندارد (آقایی فیشانی،۱۳۸۷،ص۸۷). ادوارد بونو[۵۴] و آلفرد بینه[۵۵] بسیاری دارند که مهارتهایی ذهنی را میتوان از طریق تمرین بهبود بخشید. لذا در زمینه تفکر خلاق و آموزش آن بیش از هر چیز لزوم تمرین فراوان و پافشاری در بکارگیری مغز واضح و روشن است (زمانی،۱۳۸۲،ص۳۷).
برای پرورش خلاقیت در افراد راه های عملی بسیاری پیشنهاد شده است، از جمله:
- مواردی که ایجاد عادت کردهاند مثل تجارت و تحصیلات را کنار بگذاریم.
- اعتماد به نفس داشته باشیم.
- از اینکه توسط دیگران به چشم حقارت دیده شویم، نترسیم.
- از ناامید شدن در کوشش برای ایده یابی بپرهیزیم.
۱- طوفان مغزی
اجرای یک تکنیک گرد هم آیی که از طریق آن گروهی میکوشند راه حلی برای یک مسئله بخصوص یا انباشتن تمام ایدههای که در اینجا به وسیله اعضا ارائه میگردد، بیابند.
مراحل یک نوع طوفان مغزی به شرح زیر است:
- افراد گروه دور یک میز مینشینند و یکی از اعضای گره مسئله را شرح میدهد.