“
الف: حسادت
یکی از صفات نکوهیده اخلاقی که ممکن است خاستگاه بسیاری از ناهنجاریهای فردی و اجتماعی باشد و منجر به ارتکاب جرائم و رذایل اخلاقی گردد حسادت است. حسادت در مفهوم لغوی به معنای آرزوی زوال نعمت کسی را خواستن، رشک بردن و حسد ورزیدن است.[۱۵۲]
در مفهوم اصطلاحی راغب اصفهانی حسادت را اینگونه تعریف میکند: «حسد آرزوی از دست رفتن نعمت کسی است که مستحق آن نعمت باشد و چهبسا به زوال آن نعمت تلاش هم بکند. امام خمینی بیان میدارد حسادت عبارت است از حالتی نفسانی که صاحب آن آرزو کند سلب کمال و نعمت متوهمی را از غیر، چه آن نعمت را خود دارا باشد و یا نه و چه بخواهد به خودش برسد یا نه.»[۱۵۳]
در اسلام آیات و روایات فراوانی در موردحسادت وجود دارد که این صفت قبیح را ریشه بسیاری از گناهان و جرائم دانسته و ضمن زشت دانستن این صفت، ویژگیهای شخص حسود و آثار حسادت را بیان میدارد. برخی از این آیات بدین شرح است: «نفس سرکش کمکم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد سرانجام او را کشت و از زیانکاران شد.»[۱۵۴] » یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دوردستی بیافکنید تا توجه پدر فقط به شما باشد.[۱۵۵] همچنین در سوره فلق آمده است از شر حسود به خدا پناه ببرید.[۱۵۶] این آیات بیانگر این حقیقت است که حسادت میتواند زمینهساز و عامل بروز انحرافات و جرائم شود.
در برخی از روایات ویژگی فرد حسود اینگونه بیانشده است: امام علی (ع) میفرمایند: «حسود پیوسته مخزون و غمناک است».[۱۵۷] همچنین ایشان در روایتی دیگر بیان میدارند «حسود زیاد حسرت میخورد و گناهان خود را چند برابر میکند.»[۱۵۸] شخص حسود احساس خشم میکند همان گونه که ایشان میفرمایند: «حسود بر کسی که گناهی ندارد خشمگین است و یا میفرمایند: کینهتوزی خوی حسودان است.»[۱۵۹]« حسود زود پرخاش میکند و دیر آشتی میکند.»[۱۶۰] با توجه به این روایات حسادت عامل بروز بسیاری از ناهنجاریها است و شخص حسود دچار نوعی بیماری روانی بوده که آرامش را از وی سلب میکند چنانچه که در روایت آمده حسد دربند افکن روح است[۱۶۱] و شخص حسود همیشه بیمار است.[۱۶۲] با توجه به اینکه تأثیرگذاری این عامل به عنوان عاملی درونی و روانی بر بروز انحراف از منظر اسلام به اثبات رسیده میتوان بیان داشت بین این صفت نکوهیده و رفتارهای نابهنجار رابطه وجود دارد.
ب: بدبینی
بدبین در لغت به معنای شخصی است که به هر امر و مسئلهای از روی بدگمانی نگاه کند.[۱۶۳] بدبینی و بدگمانی که در منابع اسلامی از آن به سوءظن تعبیر شده، یک حالت درونی است که موجب عدم اعتماد شخص به دیگران و اطرافیانش میشود، ازاینرو نسبت به حوادث، وقایع، افراد و کارهای آنان بادید منفی نگریسته و آن ها را به صورت نادرست تفسیر میکند.[۱۶۴]
ریشه بسیاری از گناهان در اسلام بدبینی و بدگمانی است چنان که در قرآن آمده است «ای کسانی که ایمان آوردهاید از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از گمانها گناه است …»[۱۶۵] امام علی (ع) میفرمایند: بدگمانی کارها را در هم میریزد و بدیها را برمیانگیزد.[۱۶۶] همچنین میفرمایند: «گمان خطا میکند و …»[۱۶۷]
از منظر علم روانشناسی بدبینی به صورت نگرش منفی، بدبینی بیمارگونه و پارانویا است. نگرش منفی بیانگر منفیبافی فرد نسبت به مسائل پیرامون است که در اثر تجربیات منفی ایجاد میشود و منجر به بیاعتمادی فرد می گردد. بدبینی مرضی و پارانویا مشتمل بر نوعی نگاه خلاف واقع نسبت به دنیا است که از اختلال در عملکرد مغز ناشی میگردد.[۱۶۸] در بیان خصوصیات افراد بدبین میتوان گفت آنان دیدی تاریک نسبت به زندگی دارند، احتمالات منفی را واقعی میدانند، امیدی به آینده ندارند و معتقدند که همیشه بازنده هستند، این امر امکان پیشرفت و ابتکار را از آنان میگیرد. نسبت به خود احساس خشم و نارضایتی میکنند، احساس تنها بودن و طردشدگی دارند که منجر به افسردگی آن ها میگردد. تصور میکنند توانایی تغییر سرنوشت خود را ندارند و همهچیز از پیش تعیینشده است و بهتر شدن خود را از آنی که هستند لازم نمیدانند.[۱۶۹]
در بدبینی بیمارگونه (پارانویید) فرد میپندارد همه درصدد توطئه علیه او هستند پشت سر وی صحبت میکنند و قصد کشتن وی رادارند چنین فردی به دلیل برداشت های نادرست از اظهارت و حالت های دیگران به سرعت احساس رنجش میکند و واکنش های افراطی از خود نشان میدهد.[۱۷۰] در واقع بدگمانی علامت اصلی پارانوئید است و فرد مبتلا بسیار بی اعتماد بوده و پیوسته درحال جبهه گیری در برابر انواع تهدیدات یا حملات احتمالی است.[۱۷۱] مرکولا در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که بدبینی با سطوح بالایی از خشم و اضطراب همراه است وفرد بدبین دچارمشکلات اجتماعی است؛ اما افراد خوشبین از افراد بدبین اجتماعیتر هستند و از مهارتهای بین فردی بالاتر برخوردار میباشند.[۱۷۲]
ج: تکبر
تکبر در لغت به معنای بزرگی، خود را گرفتن، خود را بزرگ پنداشتن و بزرگی فروختن است.[۱۷۳] امام صادق (ع) در تعریف کبر میفرمایند: «کبر این است که مردم را تحقیر کنی و حق را سفاهت بشماری و انکار کنی.»[۱۷۴] کبر بیانگر صفت درونی است که شخص خود را بالاتر از بقیه میبیند، زمانی که چنین فردی با اعمال و رفتارهایش کبر درونی خود را آشکار میسازد متکبر است.[۱۷۵]
مطابق فرمایش امام سجاد (ع) نخستین گناهی که نسبت به خداوند متعال انجام شد تکبر بود که ابلیس را از اطاعت و فرمانبردار خداوند بازداشت و به آدم سجده نکرد.[۱۷۶] امام علی (ع) در ارتباط با آثار تکبر میفرمایند: «کبر شخص را به افتادن در گناهان میکشاند.»[۱۷۷] و درجایی دیگر بیان میدارند «تکبر ریشه و اساس نابودی است».[۱۷۸] و« نیز آشکارکننده پستی است.»[۱۷۹]
بنابرین ریشه برخی رفتارهای نابهنجار دانش آموزان در تکبر آنهاست که منجر به نافرمانی و عدم اطاعت از والدین و مربیان میگردد. همچنین دانش آموزان متکبر کمتر در مقابل اشتباهات خود، در برابر دیگران عذرخواهی مینمایند و چون خود را بالاتر از دیگران میبینند مرتکب بیاحترامی به آن ها نیز میشوند.
گفتار چهارم: بیماریها و مشکلات جسمانی
برخی از روانشناسان و جامعه شناسان بیماریهای جسمانی را عامل انحرافات اجتماعی میدانند. منظور از این عامل وجود یکسری نواقص جسمانی و وضعیت خاص ژنتیکی است که بهنوبه خود در بروز رفتارهای نابهنجار نقش دارد.[۱۸۰] سزار لمبروز از نخستین کسانی بود که در این زمینه دست به تحقیقاتی زد. وی معتقد است یک نوع مجرمانه وجود دارد که با انسان عادی بهواسطه نشانه های جسمانی تفاوت دارد.[۱۸۱]
“