(قائممقامی، ۱۳۴۵: ۲۴)
قائممقامی از القابی که مردها به زنان میدهند گریزان است، القابی مثل: بچه ها، خانه، منزل.او میگوید مردها خودشان حق دارند با زنان حرف بزنند، ولی نمیتوانند ببینند که زن با مرد حرف بزند، او معتقد است، این حقوقی که مردان برای خود تعیین کردند و زنان را محروم کردهاند کجای دین ما یعنی اسلام آمده است؟ کجای قرآن و شریعت آمده است؟ کجای دین مبین اسلام و قرآن نوشته شده که زن را در قفسی زندانی کنید؟ آیا پیامبر جنس زن را اینطور بیچاره خواسته است؟
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آنکه زن را «بچه ها» یا «خانۀما» داده نام
چون تواند دید کان عورت به مردی آشناست
خاص مردانست این حقهای از مذهب جدا
مذهب ما گرچه اکنون در کف زور آزماست
(قائممقامی،۱۳۴۵: ۲۵)
امّا نه، چرا که پیامبر (ص) بهشت را زیر پای مادران دانسته است نه اینکه او را بیچاره و خوار بخواهد، اگر به پیامبر باشد او زن و مرد را یکسان دانسته است، حق و حقوقی که او برای زن قائل شده اکنون در این جامعه ظلمانی کجاست؟
گر محمّد بود جنّت را بزیر پای زن
هشت و با این گفته مقداری ز جنس مرد کاست
گر پیمبر بود زنرا همطراز مرد گفت
وی بسا حقها که او را داد و اکنون زیر پاست
(قائممقامی،۱۳۴۵: ۲۶)
شما آن حق و حقوق اکنون زیر پا گذاشتهاید، او میگوید آری، درست است که در قرآن به مرد اجازه داده شده است که سه یا چهار زن بگیرد اما برای آن شرط گذاشته است شرطی هیچ کدام از شما آن را رعایت نمیکند، و شرطش این است که با عدالت با آنها رفتار کنی، چیزی که ای مرد تو با آن بیگانهای، قرآن شرط گذاشته است که اگر نتوانستی بین آنها عدالت برقرار کنی حق چنین کاری نداری که زن را بدبخت کنی، ژاله مرد را دعوت میکند که با دقت کتاب خدا را در نظر بگیرد و دریابد که خدا مرد را بر زن برتری نداده است و همه بنده خدا هستند و همه را یکسان آفریده است واین بیعدالتی که برقرار است چیزی است که مرد نزد خود وضع کرده است. و این یعنی زیر پا گذاشتن آیین و دین وشریعت ومسلمانی:
کی خدا پروانه بیداد را توشیح کرد
کی پیامبر جنس زن را چنین بیچاره خواست
گر محمد بود، بهشت را زیر پای زن
هِشت و با این گفته مقداری زجنس مرد کاست
گر پیمبر بود زنرا همطراز مرد گفت
وی بسا حقها که او را داد و اکنون زیر پاست
(قائممقامی، ۱۳۴۵: ۲۵و ۲۶)
او به این موضوع که چرا همیشه شاه مرد بوده است و یک وزیر زن نیست در آن شرایط مردسالاری توجه میکند، و قبول دارد که زن ضعیف است و این را از خلقت او میداند، اما چرا باید به خاطر ضعفی که جزء خلقت اوست همیشه فرمانبر باشد و تحت فرمان مرد باشد؟
“چندین هزار مرد به شاهی رسیدهاند
در این بزرگ عالم و یک زن وزیر نیست