می گردد و اگر خرگوش در راه خود مشاهده کرد، با دست خالی باز می گردد. همچنین اگر در راه شکارچی، روباه قرار گیرد ، همانند کلاغ خوش یمن است و شکارچی با دست پر باز می گردد . تیراندازی به شکاری که در حال نوشیدن آب است یا بچه شیر می دهد و یا بر روی تخم مرغ خوابیده است ،گناه دارد( همان: ۳۲).
۹-۳. جمادات
چنگ پری
نوعی سنگ واره ای صدف گونه است که در آرد می گذارند تا سبب برکت آن شود.
-مهره های قرمز
نوعی سنگ سرخ فام است که برای دفع درد به گردن می بندند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱۰-۳. نباتات
درخت سرز یا کنار
درختی است که در گردنه ها، بیابان ها و یا در جاهایی که گذرگاه فرد مقدس بوده است، به عمل می آید و بهشتی است و بریدن آن گناهی بزرگ محسوب می شود.
عکس شماره ۳۸: برگرفته از اینترنت سایت گیاه شناسی
درخت انجیر و زیتون
درخت انجیر و زیتون هر دو مقدس و بهشتی هستند. نام هر دو در قرآن مجید آمده است و اعتقاد بر این است نباید آنها قطع شوند. عصای حضرت خضر از چوب درخت زیتون بوده است.
عکس شماره ۳۹: درخت انجیر- آرشیو عکس. عکاس ( کاکاوند)
عکس شماره ۴۰: آرشیو عکس – عکاس ( کاکاوند)
درخت انار
در خت انار نیز بهشتی و میوه آن مقدس است، خوردن انار ثواب دارد. انار، سیر را گرسنه و گرسنه را سیر می کند.از انار برای خیرات شب جمعه مردگان نیز استفاده می شود( کیانی،۱۳۸۷: ۵۴).
عکس شماره ۴۱: آرشیو عکس – عکاس (کاکاوند)
۱۱-۳. سایر اعتقادات
-اگر پلک کسی بپرد بدشگون است و باید پر کاهی بر روی مژه خود بگذارد.
-اگر گربه ای در اتاق دست خود را لیس بزند، میهمان به آن خانه خواهد آمد.
-اگر کسی در شب ناخن بگیرد، موجب جدایی فرزند از پدر و مادر خواهد شد.
-اگر شب کسی موی خود را شانه بزند،پریشان حال خواهد شد.
-اگر کسی هنگام غروب خانه خود را جارو بزند، موجب کم شدن روزی خانواده خواهد شد.
-اگر جغدی بر روی خانه ای بنشیند، آن خانه ویران خواهد شد.
-اگر گربه ای خاک آلود به خانه ای بیاید، مسافری از راه به آن خانه خواهد آمد.
-اگر خوراک شب عید نوروز خانواده ای بر روی زمین بریزد ،تا پایان آن سال برای آن خانواده دلگیری و نگرانی به بار خواهد آمد.
-اگر کسی لب خود را از درون گاز بگیرد، در آن هنگام کسی در جایی دیگر از او بد گویی می کند.
-اگر دو لنگه کفش کسی بر روی هم سوار شود، او به مسافرت خواهد رفت.
-اگر کودک خانه را جارو کند، مهمان خواهد آمد.
-در میان مردم ایل کاکاوند، مسافرت و عروسی در روز دوشنبه بد شگون است.
-اگر مرغی به آوای خروس بخواند باید سرش را برید، مبادا که بد بختی بیاورد.
-اگر زائو به مدت هفت شب تنها بماند بختک بچه اش را می رباید( همان: ۵۵).
۱۲-۳. ضرب المثل های رایج در میان مردم ایل کاکاوند
ضرب المثل حاصل ذهن و اندیشه ی خلاق هوشمندان گمنام از زمان های دور دست تاریخ به یادگار مانده است و به همین دلیل مانند کتیبه ها و سنگ نوشته های باستانی اعتبار استناد بی گفتگو و خدشه ناپذیر دارد. امثال، چکیده افکار و عقاید ملت هاست و افکار و عقاید نیز متاثر از اوضاع و احوال اجتماعی است. ضرب المثل جمله ای کوتاه است که هر جا استدلال در گفتگوی عومی چونین شود به یاری متکلم
می شتابد و منظور و مقصود گوینده را در جمله کوتاه و مستدل روشن و مدلل می سازد.
ما ضرب المثل ها را چکیده تجربیات مردمان می دانیم یکی از زمینه های پر کشش تحقیقی، مطالعه زبان هاست و این موضوع جستجو گر را به مطالعه در بسیاری از مسائل دیگر نیز وا می داردکه از جمله : روانشناسی، جامعه شناسی، طنز ، زیبایی های ادبی چون تشبیه، کنایه ، استعاره و زیباترین مقوله ادبی ادبیات مردمی و فرهنگ عام است. زیرا طبیعی ترین جریان فکری جامعه را نشان می دهد.این زمینه فرهنگی از آن روی که از تکلف، اغراق و مبالغه به دور است به دل می نشیند. گاه بیان یک مثل انسان را به اندیشه و تامل وا می دارد و زمان ، هم مسیر فکری کسی را تغییر می دهد( آصف زاده، محمد باقر، ۱۳۷۴: ۸۶).
ضرب المثل ها علاوه ب رحفظ وقایع تاریخی و افسانه ها و حکایات برخی از لغات و اصطلاحات زبان را هم ضبط و در انجام این خدمت با شعر همکاری می کند. همچنان که ابیات شاهنامه، قصاید خاقانی و مثنوی های نظامی بسیاری از کلمات ، اصطلاحات و کنایات فارسی را به مفاهیمی که از آن مراد است ، حفظ و از فراموش شدن دور داشته است.
اگر دانشمندان هر ملت، مثل های زبان خود را به شرح و بسط کافی و تعیین نخستین گوینده و بیان امری که موجب وضع و ارسال آن شده است، ضبط کنند، هر صاحب هوش باذوقی می تواند به تعمق در ضربالمثل های هر مل تغییرات و تبدیلات را که قرن به قرن در عادات، آداب، عقاید و دیگر شئون اجتماعی مخصوصا در حالات روحی آن ملت روی داده است، استباط کند و وضعیت ترقی یا تنزل آنها را در هر عصر وزمانی در مقایسه با حال حاضر ببیند مثل یک شعبه مهم از ادبیات هر زبان و نماینده ذوق فطری، قریحه ی ادبی، افکار، عادات، اخلاق، احساسات اهل آن زبان است( ثواقب،جهانبخش، ۱۳۷۶: ۱۰).
ریشه ضرب المثل
جمله یا عبارات، زمانی ضرب المثل می شود که مردم عادی آن را به دفعات به کار ببرند. اگر چه در این فرایند ، تکرار و تبادل ریشه و منشاء پیدایش فراموش می گردد و به عنوان بخشی از تعقل جمعی به حساب می آید و به هنگام کاربرد، دیگر اشخاص علاقه ای به منشاء آن ندارند.
اما با احتیاط می توان چنین تصور کرد که ضرب المثل ها از شرایط خاص یا فردی خاص منشاء گرفته اند. این در حالی است که بسیاری از امثال منشاء خود را از دست داده باشند. درست آن است که بگوییم امثال، منشاء توده ای دارند یعنی برخاسته از تعقل جمعی هستند و از سرچشمه تعقل و فرزانگی مردم سرچشمه می گیرند. تعداد زیادی از امثال چکیده تجربیات روزمره اند.گفته ای به تدریج مبدل به ضرب المثل شده و منشاء فردی نداشته است. عده ای از ضرب المثل ها از اندیشه و ذهن انسان های عالم و فرزانه سرچشمه گرفته و تراوش نموده است. حال اگر آن شخص گفته خود را ثبت نکرده باشد سندی جهت انتساب آن امثال به وی وجود ندارد ولی اگر سخن خود را در جایی نوشته باشد، قادریم به منشاء اصلی نزدیک شویم. با ذکر این نکته که با وجود ثبت یک مثل در اثر یک انسان برجسته و فرزانه، باز هم نمی توان او را منشاء آن ضرب المثل دانست، چرا که کسی نمی تواند بگوید که این مثل قبل از نوشته شدن بوسیله فلان شخص پاره ای از فرهنگ شفاهی مردم نبوده است( ریدوت، وینگ، ۱۳۷۵: ۱۹۶).
هدف نگارنده
ضرب المثل ها از جمله میراث با ارزش فرهنگ ملی ماست. امثال ، یادگاری از نسل های گذشته و بازگو کننده ی آداب، رسوم و فرهنگ مردمان پیشین ماست. هر روزی که می گذرد زبان، اندیشه ها و آئین ها در مسیر تکامل و توسعه سیر می کنند و این سیر تکاملی فرهنگ، آداب و رسوم و حتی لهجه ها را دچار تنوع و تحول می کند. در این تحول و ترقی بسیاری از عناصر فرهنگی فراموش و یا دچار نابودی می شوند. بدون شک هر اقدامی در جهت جلوگیری از این تخریب فرهنگی در اثنای تجدد و تنوع طلبی می تواند چراغ راه ما و نسل های بعدی ما در شناختن خود و گذشته ی نیاکانی در دنیای پرهیا هوی امروز و آینده باشد. دنیای که فقط با چنگ زدن به فرهنگ غنی خود می تواند در آن به دنبال را چاره باشد. اگر حرکت فرهنگی در سال های گذشته صورت می گرفت شاید حاصل کار بیش از این بود که جمع آوری شده و پیش روی ما قرار دارد. به طور قطع بسیاری از این مثل ها که هر کدام آینه ای از افکار، اندیشه و فرهنگ مردم ماست از ذهن ها فراموش می شد و در نتیجه ثبت نمی گردید. این مجموعه کاری در مسیر حفظ و توسعه فرهنگ ملی و مکتوب نمودن بخشی از فرهنگ شفاهی ایل کاکاوند است.
ضرب المثل ها
« الف»
-ئاخر عمرو ئه ول مالداری= آخر عمر و اول مال اندوزی
axer-e emr-u awal ari
-ئارد ده ته یره قهرت که ی! آرد از دزد قرض می گیری
ard da tayra qart ha y
- ئارای ده کول بیماری ده سی دایه که ل بنادی= مرد سالمی بر پشت بیماری سوار بود و از تپه بالا می رفت.
Aza da kule bimar- e dase
- ئاسیاو کار خوه ی که ی چه ق چه ق سه ر خوه ی نه یگه زان= آسیاب کار خود را انجام می دهد، دروگر سر خود را به درد می آورد یعنی دخالت بی مورد و فضولی در کار دیگران ، آن هم زمانی که حاصلی نداشته باشد.
Asyaw kare xoway kay caq caqa sar- e xwa-e naega zan
- ئاش هه ر ئه ئاشه و کاسه هه و کاسه= آش همان آش است و کاسه همان کاسه