یکی از ابعاد اساسی عملکرد امنیت پایدار پلیس که بیان شد نوع نرخ پاکسازی است که« نشان دهنده نسبت بین تعداد موارد جرم حل شده به تعداد جرم گزارش شده به پلیس در یک دوره زمانی مشخص است، در جامعه ای که شهروندان فرهیخته ای بیشتری وجود داشته باشد، نظارت و بحث بیشتری در مورد پلیس وجود خواهد داشت در نتیجه منجربه فعالیت های کاراتر و مؤثرتر پلیس می شود. مشارکت بیشتر شهروندان در مناسبات اجتماعی به سمت افزایش رفاه و آسایش خود، فرصت های بیشتری را برای آنها به منظور بحث درباره امور مدنی فراهم می آورد و آگاهی آنها از مسائل سیاسی را بیش از پیش افزایش می دهد.»( مرادی و دیگران،۱۳۸۹: ۹۷) در مقابل در جوامعی که شهروندان دارای سرمایه اجتماعی کمی هستند، به دلیل کمبود اطلاعات و دانش سیاسی- اجتماعی، شهروندان در فعالیت های اساسی از جمله مشارکت در تقویت عملکرد پلیس شرکت نمی کنند.« جوامعی که سرمایه اجتماعی بالایی دارند از طریق نظارت بر دولت، اعتراض رسمی در مقابل عدم کفایت یا اقدامات غیر قانونی یا قانونی از طریق بیان ترجیحات از طریق رأی دادن، نوشتن نامه، یا دیگر ابزارها می تواند به عنوان ابزارهایی به منظور کاهش جرم و جنایت باشد که با عملکرد پلیس اتفاق می افتد. لذا شناخت و آگاهی از خط مشی ها، تدابیر و… توسط بسیاری از شهروندان و همچنین مشارکت آنها از طریق ابزارهای مختلف برای پاسخگو بودن دولت مهم است. با این روش شهروندان می توانند ترجیحات خود را بیان نموده و پلیس نیز مراقبت منافع آنها باشد»( Choi,2010,47) با توجه به این امر مشارکت سیاسی، اجتماعی و تقاضا از پلیس برای کاهش جرم در جوامع مدنی که اکثراً از سرمایه اجتماعی بالایی برخور دراند منجربه عملکرد امنیت پایدار خوب پلیس در قبال جرم و پاسخگویی به شهروندان شده و می تواند اینگونه مطرح کرد که در این جوامع احتمال بیشتری دارد که نرخ پاک سازی جرم بالاتر باشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
از بُعد دیگر برای اینکه بتوان انسجام اجتماعی عملکرد امنیت پایدار پلیس را تقویت کرد، باید این سازمان نسبت به اینکه برخی از مأموران آن از قدرت و زور به عنوان یک ابزار که جامعه را تحت کنترل دارند؛ و به نفع و سودمندی خود قرار می دهند،نگران باشد. شکایت شهروندان از پلیس در بسیاری از مواقع موجب نگرانی این سازمان شده است. استفاده صحیح از زور و قدرت موجب کاهش اعتماد و اطمینان افراد جامعه به پلیس می شود. سازمان،افسرِ پلیس را به این دلیل افسر کرده که، موجب ایجاد اعتماد بین پلیس و شهروندان شود، نه اینکه تضاد بین پلیس و شهروندان را افزایش دهد. بر این اساس« نظارت شهروندان بر اقدامات پلیس از طریق سرمایه اجتماعی باعث می شود که افسران پلیس از قدرت و زور خود کمتر سوء استفاده کرده و پلیس نیز کنترل بیشتری بر نیروهای خود داشته باشد. در نتیجه در جامعه ای که دارای سطح بالایی از سرمایه اجتماعی است به جامعه ای که سطح پایینی از سرمایه اجتماعی دارد. تعداد شکایت شهروندان از پلیس به دلیل سوء استفاده از قدرت و اعمال زور نیز کمتر خواهد بود، همچنین به دلیل کنترل پلیس و نیروهای خود درقبال استفاده از زور نیز نرخ شکایت از شهروندان از پلیس کاهش می یابد» ( مرادی و همکاران،۱۳۸۹: ۱۰۴)
از منظر دیگر در حوزه تبیین انسجام اجتماعی و عملکرد امنیت پایدار پلیس باید به نرخ جرم و جنایت هم توجه باید کرد. در جوامعی که نرخ محرومیت اقتصادی و ناهمگونی جمعیتی بالا باشد، این شرایط باعث شده که شبکه های اجتماعی اولیه و ثانویه بین شهروندان و جامعه توسعه نیافته شکل نگیرد، در نتیجه جامعه با کاهش ظرفیت برای اعمال کنترل اجتماعی بویژه بر روی رفتار جوانان روبرو می شود، و این ضعف نظارت اجتماعی موجب آسیب زدگی و رشد انحرافات اجتماعی در جامعه به خصوص افزایش میزان جرم و جنایت در بین جوانان شهروند شده و توانمندی گروه های اجتماعی حاضر جامعه را برای سازماندهی و حفاظت از نظم کمرنگ تر می کند، و بی اعتمادی، سوء ظن، به پلیس را افزایش می دهد؛ و در نتیجه زمینه مساعدی برای جرم و جنایت فراهم می گردد.
در واقع جوامعی که از سطح بالایی از انسجام اجتماعی برخوردارند، احتمال حل دقیق تعارض هم، سطح میان شخصی و هم سطح اجتماعی را افزایش می دهد، و هم چنین جوامعی که سطح اعتماد بین افراد را افزایش می دهد، موجب کاهش تخلفات، ، آسیب های اجتماعی وجرم و جنایت می شود. بر عکس در جوامعی که اعتماد کافی به اخلاقیات و عملکرد سازمانی دستگاه ها از جمله پلیس وجود نداشته باشد، شهروندان در جهت منافع شخصی عمل می کنند و تمایل بیشتری به سوء استفاده از دیگران خواهد شد، در نتیجه جرم و جنایت افزایش می یابد.
بند اول- انسجام اجتماعی و امنیت اجتماعی پایدار پلیس
امنیت اجتماعی در رابطه با عملکرد پایدار سازمان پلیس جامعه محور به معنای تحت اختیار در آوردن و کنترل ناهنجاری ها، آسیب های اجتماعی، جرم و جنایت،اعتیاد،خودکشی، فروپاشی خانواده و مانند آن است، سرمایه اجتماعی با فراهم ساختن زمینه نظارت و کنترل اجتماعی غیر اقتدار آمیز در متن عملکرد سازمانی پلیس جامعه محور، شهروندان را برای جامعه پذیری و احترام به عرف و قانون، پایبندی به سنت ها، هنجارها، ارزش های اجتماعی( ملی- اسلامی) از یکسو و با معنایی ساختن زندگی اجتماعی برای شهروندان و زمینه سازی مشارکت فعال در توسعه همه جانبه جامعه از سوی دیگر و رشد پیامدهای جمعی و عمومی، که موجب سلامت کلی جامعه، پایداری و ثبات اجتماعی می شود؛ و آماده بسط و نهادینه کردن امنیت اجتماعی پایدار می شود.« امنیت اجتماعی، به مثابه پیامد مثبت و مطلوب، حاصل اثر گذاری سرمایه اجتماعی بر زندگی فردی در قدم اول و زندگی جمعی به تبع آن است. بدین ترتیب، هرچند اصطلاح امنیت اجتماعی، مفهوم امنیت برای اجتماع را مطابق با نگرشی کل گرایانه در ذهن متبادر می سازد؛ اما اساس مفهوم امنیت اجتماعی و وجه ممیز آن از امنیت عمومی، امنیت ملی، امنیت کشور و مانند آن، تأمین امنیت مادی و معنایی فرد است. اگر در تأمین امنیت اجتماعی، تبعات و پیامدهای عمومی آن را در نظر داشته باشیم، منافع جمع بر فرد مقدم دانسته ایم؛ اما اگر صرفاً تحقق حقوق و منافع فرد را صرف نظر از هزینه های آن در نظربگیریم، تقدم حقوق و منافع فرد بر جمع تأکید کرده ایم.» ( تقی لو،۱۳۸۵: ۲۴۰)
شاخص های سنجش انسجام اجتماعی و ارتباط مفهومی آن با امنیت اجتماعی پایدار در سازمان پلیس جامعه محور با میزان همبستگی گروهی، درجه انسجام، میزان تأثیر ارزش ها و هنجارها بر رفتارها، میزان اعتماد و قاعده مندی رفتاری و شاخص های دقیق کمی چون میزان انحرافات اجتماعی، جرم و جنایت، اعتیاد، فروپاشی خانواده، طرح دعاوی و دادخواهی، خودکشی، فرار پرداخت از مالیات، رشوه و اختلاس و مانند آن مورد ارزیابی قرار می گیرد. هرچه میزان آسیب های اجتماعی بالاتر باشد و همبستگی گروهی و درجه انسجام جامعه پایین تر باشد، پلیس نقش مؤثری در افول سرمایه اجتماعی دارد، که نتیجه آن در قالب ناامنی اجتماعی در جامعه کاملاً مشهود است.
حفظ تقویت انسجام اجتماعی به عنوان معلول یا متغیر مستقل در عملکرد پایدار پلیس جامعه محور، موجب تأمین امنیت اجتماعی در جامعه به عنوان معلول یا متغییر وابسته خواهد شد. زیرا نهادینه شدن کارکردها و کاربردهای سرمایه اجتماعی به مثابه قواعد راهنمای عمل در متن ها و موقعیت های مختلف اجتماعی، هر چند خود از مجرای رفتار متقابل شهروندان و پلیس در طول زمان شکل می گیرد و تکوین می یابد، لکن در جایگاه نهاد مستقر اجتماعی به صورت یک علت به بروز رفتارهای خاص مطابق با متن ها و موقعیت های اجتماعی مختلف می انجامد.در واقع سرمایه اجتماعی و حفظ آن در پلیس جامعه محور به عنوان یک علت، بروز رفتارهای هنجارمند را به عنوان معلول ایجاب می کند؛ و از این رو حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی به جهت دامن زدن به رفتارهای هنجارمند، به صورت علّی موجب تأمین امنیت اجتماعی یعنی کاهش ناهنجاری، جرم، جنایت، آسیب ها و انحرافات اجتماعی، اعتیاد، خودکشی و مانند آن می شود. همانگونه که جیمز کلمن می گوید«هنگامی که هنجاری وجود دارد و مؤثر هم هست، تشکیل شکلی نیرومند اگرچه گاهی هم آسیب پذیر- از سرمایه اجتماعی را می دهد. هنجارهای نافذی که مانع جرم و جنایت باشند، این امکان را به وجود می اورند که اشخاص در یک شهر در ساعات شب با فراغ خاطر از خانه خارج شوند و افراد سالمند بی آنکه بیمی از بابت ایمنی خود داشته باشند از منزل خود بیرون روند. اگر در جامعه این هنجار وجود داشته باشد که به دانش آموزانی که موفقیت بزرگ کسب می کنند، جایزه ای در خور داده شود، وظایف مدرسه بسیار تسهیل خواهد شد.»( کلمن،۱۳۸۴: ۶۳-۶۲)
بدین ترتیب انسجام اجتماعی عملکرد امنیت اجتماعی پلیس جامعه محور به تبع آن جلوگیری از وقوع جرم، جنایت و ناهنجاری، موجب زمینه سازی مشارکت مثبت و فعال شهروندان در زندگی اجتماعی می شود. در کنار این مسأله عملکرد پلیس جامعه محور با حفظ شاخص های سرمایه اجتماعی درون دادی و برون دادی، نقش مؤثری در بهبود کیفیت زندگی اجتماعی شهروندان خواهد داشت.
اساساً از مجرای تأثیر گذاری ارزش ها، هنجارها، عرف و سنت های اجتماعی(جامعه پذیر سازی شهروندان) پلیس می تواند امنیت اجتماعی پایدار را تحکم بخشد. در واقع جامعه پذیری و باز تولید آن ملازم همیشگی سرمایه اجتماعی و امنیت اجتماعی برای پلیس در یک جامعه خواهد بود؛ در واقع تولید و باز تولید فرایند جامعه پذیری عملکردی پلیس در یک جامعه در قالب زنجیره های به هم پیوسته ارتباط متقابل با شهروندان، به صورت پایان ناپذیرموجب استقرار و قوام امنیت اجتماعی خواهند شد.اهمیت این ارتباط میان سرمایه اجتماعی پلیس با امنیت اجتماعی بویژه زمانی درک می شود که در جامعه در حال گذر نوعی بی هنجاری همراه با تزلزل ارزش های اجتماعی وجود داشته باشد که منجربه نابهنجاری ها،آسیب ها، انحرافات، جرم و جنایت، اعتیاد و خودکشی، به مثابه مظاهر مختلف ناامنی اجتماعی یافت شود، و این وضعیت منجربه افول سرمایه اجتماعی عملکرد پایدار پلیس جامعه محور و جامعه شده باشد. بر این اساس رابطه سرمایه اجتماعی و امنیت اجتماعی بویژه در جامعه درحال گذار در عملکرد پلیس معنا پیدا می کند که در آن افول سرمایه اجتماعی با بروز ناامنی اجتماعی در ارتباط است.
بر این اساس باید کاربست های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی را پلیس به عنوان بستر تولید انسجام اجتماعی به صورت خودجوش و رسمی در بین شهروندان ایجاد کند، همچنین انگیزه مشارکت مثبت و فعال شهروندان در عرصه های عملکردی پلیس فعال نماید، مبانی تجویزی اخلاق، حمایت از شهروندان در برابر آسیب ها، انحرافات اجتماعی و… می تواند از مهمترین پیامدهای جمعی و عمومی عملکرد امنیت اجتماعی پلیس جامعه محور در تقویت سرمایه اجتماعی سازمانی در سطح جامعه باشد.
بند دوم- انسجام اجتماعی و اعتماد پایدار به پلیس
اعتماد اولین جزء انسجام اجتماعی ارتباطات بین فردی و یا بین شهروندان و سازمان ها و نهادهای یک جامعه می باشد.در واقع اعتماد عبارت است از تمایل فرد یا یک جمعی به قبول ریسک در یک موقعیت اجتماعی که این تمایل مبتنی بر حس اطمینان به این نکته است که دیگران به گونه ای انتظار می رود عمل نموده و شیوه حمایت کننده در پیش خواهند گرفت.به تعبیر فوکویاما« اعتماد انتظاری است که در یک اجتماع منظم، صادق و دارای رفتار تعاونی خود را نشان می دهد…..گیدنز دو نوع اعتماد را بیان می کند: اعتماد به افراد خاص و اعتماد به افراد یا نظام های انتطاعی. اعتماد انتزاعی در برگیرنده آگاهی از مخاطره و فرد مورد اعتماد است. لذا در حالی که کنش گر می تواند به راحتی در مورد میزان ارزش اعتماد به افراد خاص قضاوت کند (بر اساس اطلاعات مربوط به تاریخچه آن فرد، انگیزه ها و شایستگی های او) می تواند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به دیگران تعمیم یافته نیز دارای ایده ها و باورهایی باشد. افرا همچنین می توانند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به نظام های انتزاعی نظیر نهادها نیز دارای باورهایی باشند از این فرایند می توان با سطح نهادی اعتماد نام برد. این همان چیزی است که گیدنز آن را ایده اعتماد به ” نظام های تخصصی” می نامد. ممکن است که کنش گر از فردی که اتومبیل او یا خانه او را ساخته شناختی نداشته باشد، ولی نسبت به نظام استاندارد، تنظیم قواعد و قوانین، نظازت و کنترل کیفیت دارای میزانی از اعتماد باشد.»( شارع پور،۱۳۸۳: ۷۳)بر اساس این نگرش ها می توان در حوزه ارزیابی عملکرد پلیس با سرمایه اجتماعی در سطح منطقه ای و ملی در یک جامعه، سنجش اعتماد به عملکرد سازمان پلیس جامعه محور را ضرورت دانست، و آن را در سطح ملی امری توسعه مند و سودمند تلقی کرد. بر این اساس« در فرایند توسعه اجتماعی[۵۰]، میزان عضویت جامعه در گروه ها، سازمان ها و انجمن های مختلف افزایش می یابد و آمادگی فرد برای برقراری ارتباط بیشتر می شود و بدین ترتیب اعتماد اجتماعی متقابل تعمیم می پذیرد. به همین جهت، آیزنشات به درستی متذکر می شود که مهمترین مسئله نظم اجتماعی برای بنیانگذاران جامعه شناسی اعتماد و همبستگی اجتماعی است، یعنی بدون انسجام و نوعی اعتماد پایداری نظم اجتماعی غیر ممکن است.»( چلبی،۱۳۷۵: ۱۲)با توجه به این مسأله، اعتماد پایدار به پلیس و عملکرد آن در سطح خرد و کلان، پایه نظم اجتماعی و امنیت در جامعه را مستحکم تر می کند. اعتماد به عملکرد پایدار پلیس تنش های و تعارضات درون قومی، محله ای، روستایی و شهری را کاهش داده و انسجام را تقویت می نماید. در واقع وجود امنیت از سوی پلیس جامعه محور در سطوح کلان و خرد با ابعاد اجتماعی، محیطی، منطقه ای، محله ای، مرزی، ملی، و… باعث اعتماد سایر نهادها و شهروندان به پلیس و بالعکس خواهد شد.در واقع اعتماد متقابل شهروندان با پلیس می تواند چالش های منطقه ای، ملی و بین المللی را که گریبانگیر پلیس است حل نماید و حتی با این اطلاعات مقابله کند.
بخش دیگری از جایگاه اثرگذار انسجام اجتماعی در سازمان پلیس در هر جامعه ای را باید در حوزه اعتماد به فعالیت ها و عملکرد جامعه محوری پلیس در میان شهروندان مورد تعمق و سنجش قرار داد. در واقع یکی از شاخص های مفید درباره اینکه پلیس وظیفه و کارکردش را چگونه در جامعه و در قبال امنیت و نظم شهروندان انجام می دهد، اعتماد به پلیس باید دانست. ادراک شهروندان از اعتماد پذیری و مشروعیت پلیس موجب افزایش تمایل شهروندان برای همکاری با پلیس و پیروی از قانون می شود. اعتماد یک مفهوم انتزاعی است، اما به شدت ریشه در تجربه دارد؛ تعاملات افراد با دیگر افراد و تجربیات گذشته ی آن ها با نهادهای دیگر، انتظارات در باره این که چگونه باید در آینده به آن ها اعتماد کرد، شاخص اعتماد و رابطه آن با سرمایه اجتماعی شکل می دهد.«یک افسر پلیس هنگامی مورد اعتماد واقع می شود که شهروندان معتقد باشند او مطابق با هنجارهای اجتماعی افسران پلیس رفتار خواهد کرد. اگر افسران چنین رفتاری از خود نشان دهند به عنوان یک افسر پلیس مورد اعتماد شناخته خواهند شد. افسران پلیس اعتماد مردم را از طریق رفتارشان کسب می کنند. بنابراین اعتماد به پلیس، یکی از مهمترین و بارزش ترین شاخص های عملکرد پلیس است این عملکرد از طریق نظر سنجی از شهروندان اندازه گیری می شود.»( Choi,2010,47)
در واقع اعتماد شهروندان به عملکرد سازمان پلیس جامعه محور، نوعی روان کننده حرکت توسعه مند تقویت انسجام اجتماعی پلیس در هر جامعه ای می باشد. از جمله عواملی که می تواند اعتماد شهروندان به پلیس را افزایش دهد، کمک کردن پلیس به شهروندان در زمینه های مختلف است. کمک پلیس به شهروندان علاوه بر افزایش اعتماد آنان به پلیس می تواند به منظور اهداف زیر انجام شود:
«۱- کاهش ترس شهروندان در باره مشکلات خاص در جامعه. ۲- مشارکت مردم در حمایت از پلیس برای حل مشکلات. ۳- آموزش شهروندان درباره آسیب پذیری آن ها در برابر جرم و جنایت. ۴- کمک به شهروندان در جهت حل مشکلات توسط خودشان»( مرادی و همکاران،۱۳۸۹)
بر این اساس جوامعی که از سرمایه اجتماعی بالایی برخوردار باشند، نظارت شهروندان موجب انجام بهتر خدمات پلیس می شود، این امر به افزایش رضایت میان شهروندان شده و در نهایت، منجربه اعتماد بیشتر به پلیس می شود. همچنین هنگامی که افراد تجربه خوبی از پلیس داشته باشند، بیشتر به آن اعتماد می کنند. هنگامی که شهروندان در زندگی مدنی مشارکت نداشته باشند، قادر نخواهند بود به نهادهایی که زندگی سیاسی آن ها را ادره می کنند.« اعتماد به پلیس، انعکاسی از فعالیت مدنی و نگرش های شهروندان به اعتماد اجتماعی است که در زندگی مدنی شان آموخته اند. اگر سرمایه اجتماعی کاهش یابد اعتماد نیز کاهش خواهد یافت. شهروندانی که در فعالیت های مدنی مشارکت دارند، با افراد بیشتری ملاقات کرده و از تعامل با آن ها اعتماد بین شخصی را یاد می گیرند. شهروندانی که در فعالیت های مدنی شرکت نمی کنند در خود