۲-۴-۲-مارسیا : وضعیتهای هویت
اگرچه مفهوم هویت توسط اریکسون مطرح شد. ولی با تلاش مارسیا تصریح و به صورت عملیاتی تعریف شد. مارسیا بیان می کند یک مفهوم ارزشمند، باید تعریفپذیر و قابلاندازهگیری باشد به طوری که در یک آزمون فرضی عملی بتواند پیش بینیهایی به عمل آورد. وی با مصاحبه نیمه ساختدار، افراد را در یکی از پایگاه های هویت قرار داد.مواردآزمون شامل شغل، مذهب و سیاست بود (مارسیا ،۱۹۶۶).
مارسیا هویت را وابسته به گذشته و تعیین کننده آینده است و در دوران کودکی ریشه دارد. و به عنوان پایهای برای وظایف بعدی در نظر گرفته میشود در شروع تحقیق در مورد هویت، به وسیله مصاحبه با دانشجویان پسر دانشگاه، ابتدا فقط ملاک اصلی اریکسون یعنی تعهد را درقلمرو شغل و جهان بینی کار کرد و این موضوع به دو انتخاب منجر گردید: « بعد از ۲۰ مصاحبه، مارسیا به این نتیجه رسید که از شیوه های مختلف میتوان به تعهد رسید بعضی از افراد به تعهد میرسند، بدون این که فکری در مورد انتخابهایی که از دوران کودکی داشتند بنمایند؛ برخی دیگر به نظر میرسند، مدتی دنبال امکان انتخابهای مختلف هستند علی رغم این موضوع، همه کسانی که به تعهد نرسیده بودند، یکسان نبودند؛ بعضی از آنها ظاهراً بدون تفکر کنارهگیری کرده بودند، درحالی که برخی دیگر فعالانه میکوشیدند تا راهی پیدا کنند. بر اساس این مشاهدات، ملاک دیگری به تعهد اضافه گردید وآن ” اکتشاف[۳۸] راه های انتخاب ” بود (مارسیا، ۱۹۸۷؛ به نقل از اکبرزداه، ۱۳۷۶).
«مارسیا با استفاده ازمتغیرهای زیربنایی اکتشاف و تعهد، نگرش اریکسون را دربارهی شکلگیری هویت را عملیاتی کرد. حضور و عدم حضور این ۲ بعد مارسیا، چهار وضعیت هویت را مطرح نمود. که نتیجه بحران دوران هویت و چهار گونه متفاوت شکلگیری آن هستند، حوزه های بحران وتعهد درسه زمینه شغلی، جهانبینی مذهبی و سیاسی است. اکتشاف، یعنی تحقیق کردن در مورد ارزشها، اهداف و عقاید است. نوجوان در طول فرایند اکتشاف تجربیات ونقشهای مختلف را مورد آزمایش قرار میدهد و ایدئولوژی متفاوتی را مورد بررسی قرار میدهد. تعهد، یعنی پیوستگی خاص به مجموعهای از عقاید محکم، ارزشها و اهداف اشاره دارد (سونتس و همکاران، ۲۰۰۵).
به نظر مارسیا (۱۹۹۳) تعهد میتواند همراه اکتشاف و یا بیملازمت آن صورت گیرد؛ در وضعیت نخست هویت ساخته میشود و در وضعیت دوم، هویت اعطا میشود (به نقل از شهرآرای،۱۳۸۴، ۱۷۵).
مارسیا همانگونه که بیان شد نظریه رشد هویت اریکسون را با توجه به دو ملاک تعهد و اکتشاف، با ترکیب وجود یا فقدان این معیارها به صورتی که در ( نمودار ۱-۱) آمده است چهار وضعیت هویت را با تعریف عملیاتی شرح میدهد
(نمودار۱-۱) چهار وضعیت هویتی مارسیا اقتباس ازکالج و ویلیامزتون (۲۰۰۴، ص۲۴۲)
تعهد داشتن
اکتشاف
بلی خیر بلی هویت موفق دیررس خیر زودرس سردرگم
هویت موفق
این وضعیت هویت از نظر رشدی پیشرفتهترین وضعیت است. فرد دورهای از جستجوگری را پشت سرگذاشته و به تعهدات ثابت و روشنی رسیدهاند. آنها به طور جدی انتخابهای متعددی را در نظر گرفته و با توجه به شرایط خود تصمیمگیری میکنند. در زمینه جهانبینی، عقاید گذشته خود را مجددا ارزیابی کرده و به راهحلی میرسند که آنها را برای انجام فعالیت آماده میکند؛ انتخابهای نهایی آنها ممکن است شامل تبدیل یافتهای از خواستههای والدین است. به طور کلی اگر در معرض تغیرات ناگهانی محیط قرار بگیرند، خود را نمیبازند و قدرت انعطافپذیری آنها توصیف کننده شیوه ارتباط این افراد با جهان است (کروگر،۱۹۹۶؛ به نقل روانبند، ۱۳۸۷). از نظر مارسیا این گروه بحران هویت را تجربه کرده اند و آن را خوبی حل کرده اند، و تعهدی نسبتا پایدار را در خود ایجاد کرده اند. دانشجویانی که هویت کسب شده دارند، در خودشان احساس هماهنگی میکنند و ظرفیتها محدودیتهای خود را میپذیرند ( شکرکن و همکاران، ۱۳۸۰).
هویت گم گشته/ آشفته
این افراد معمولا عزت نفس، سازگار روانی، خودفرمانی و خودکنترلی پایینتری نسبت به سه وضعیت هویتی دیگر نشان میدهند و احتمال دارد دیگران آنها را بیفکر و بیتعصب قلمداد کنند. این افراد ازهر نوع اطلاعات اجتناب میکنند و تصمیمگیری را به تأخیر میاندازند (مارسیا،۱۹۹۳؛ به نقل از شهرآرای ،۱۳۸۴). این افراد هنوز بحران هویت را تجربه نکردهاند. وتعهد به یک شغل و نظام ارزشی یا مجموعهای از عقاید در آنان دیده نمیشود و به شدت تاثیرپذیرند، یعنی نسبت به اکثر تجارب حالت پذیرندگی دارند. این افراد فاقد نوعی احساس کلی از هویت هستند و به سادگی نظراتشان در مورد خودشان تغییر میکند (شکرکن،۱۳۸۰). افرادی که هویت سردرگم دارند، معمولا خود را به دست سرنوشت و شانس میسپارند. این افراد نگرش ” برایم مهم نیست” دارند و هر کاری که جماعت انجام دهد، با آن همرنگ میشوند و در نهایت در بیتفاوتی و بیعلاقگی به سر میبرند و تعصبات قومی و مذهبی دربین آنها شایع است (نورم،۱۹۹۴؛ به نقل از سعادتی شامپر، ۱۳۸۳).
هویت زودرس
“