ب
ج
شکل ۱-۵- مکانیسمهای دفاعی گیاه که آنتی اکسیدانهای اسکوربات و گلوتاتیون در آنها ایفای نقش مینماید
الف) چرخه مهلر Asada, 2000))، ب) چرخه گلوتاتیون- اسکوربات (Edreva, 2005) و ج) چرخه گزانتوفیل (.(Jiang et al., ۲۰۰۶
و گندم که در معرض تنش خشکی قرار گرفتهاند نشان میدهد که همزمان با تولید H2O2این افزایش می تواند منجر به جذب الکترونهای فردوکسین توسط NADP گردد که در نتیجه میزان تولید سوپراکسید کاهش مییابد .(Smirnoff, 1998) افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز در اثر خشکی و یا درجه حرارت بالا توسط سایر محققین نیز گزارش شده است Asada, 1999)).
به طورکلی تنشهای محیطی تولید سوپراکسید را افزایش می دهند. این تولید می تواند برای انسجام و عملکرد غشا مهلک باشد زیرا عکسالعملهای متفاوت بین پروتئینها و لیپیدها ممکن است جایگاه گونه های مولکولی متنوع را در لیپید دولایه به طوری تغییر دهد که آنها بیشتر در معرض اکسیژن قرار گیرند، بنابراین تولید رادیکال پروکسید افزایش مییابد (Takahashi et al., 1987). تولید رادیکالهای اکسیژن آزاد، مسئول پراکسیداسیون لیپیدهای غشا وابسته به تنش هستند که منجر به صدمه غشا و بیرنگ شدن رنگیزهها میگردد (Sairam and Saxen, 2000). پراکسیداسیون لیپیدی شامل کاهش سیالیت غشاء، تسهیل تبادل بین دو لایه فسفولیپیدی، افزایش تراوایی غشاء به مواد که بطور معمول از آن عبور نمیکنند، آسیب دیدگی پروتئینهای غشائی، غیر فعال شدن گیرندهها، آنزیمها و کانالهای یونی میباشد (Singh and Tuteja, 2010). مالوندیآلدهید ([۲۲]MDA)، محصول تجزیه اسیدهای چرب پلی-غیر اشباع است که به عنوان مارکر زیستی پراکسیداسیون چربی بکار گرفته می شود (Shakirova, 2007). بررسی غلظت مالوندیآلدهید بافت گیاهی می تواند بیانگر میزان تخریب غشا سلولی باشد زیرا این ترکیب تحت تأثیر تخریب و پراکسیده شدن غشا سلولی آزاد می شود (Bhattacharjee and Mukherjee, 2002) .بنابراین پایداری غشای سلول بطور گسترده بکار گرفته می شود تا واریتههای حساس و مقاوم را از هم متمایز نماید. برگهایی از گیاه گوجه فرنگی که تحت تنش خشکی قرار گرفتند، افزایش در پراکسیداسیون لیپیدی را نشان دادند Nasibi, 2011)).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-۲-۵ ﺗﺄثیرتنش خشکی بر میزان نیترات و نیترات ردوکتاز
یکی از عوامل کاهش کارکرد در شرایط کمبود آب را میتوان به کاهش دسترسی گیاه به نیتروژن نسبت داد
.(Boutraa and Sanders, 2001) اگر چه خشکی بسیاری از جنبه های گیاه را تحت تأثیر قرار میدهد، اما حساسیت تثبیت نیتروژن به کمبود آب بیشتر است، زیرا بسیاری از فرآیندهای زیست شیمیایی گیاه تا تخلیه ۷۰ الی ۸۰ درصد رطوبت قابل استفاده خاک تحت تأثیر قرار نمیگیرند، در حالی که تخلیه ۵۰ درصد از رطوبت قابل استفاده خاک موجب کاهش تثبیت نیتروژن میگرددSerraj, 2003) ). افزایش تنش آبی باعث کاهش فراوانی تارهای کشنده، فراوانی باکتری، قدرت چسبندگی و نفوذ باکتری به تارهای کشنده، انتشار اکسیژن از سطح گره به داخل و کاهش فعالیت آنزیمی شده و در نتیجه بر تثبیت نیتروژن و رشد گیاه پیامد منفی دارد .(Serraj, 2003) در مورد علت کاهش تثبیت نیتروژن در اثر تنش آبی نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی علت آن را کاهش فتوسنتز و ساخت کربوهیدراتها، کاهش فراوانی گرههای ریشه و یا کاهش انتقال دهندههای اکسیژن در گره میدانند، که سبب انباشتگی اکسیژن در گرهها و بدنبال آن کاهش فعالیت آنزیم نیتروژناز می شودGordon et al., ۱۹۹۷) ). گیاهان هنگام تنش خشکی با ساز و کارهای ویژهای شرایط خشکی را بردباری می کنند، با این حال کاهش رشد در آنها دیده می شود. یکی از دلایل کاهش رشد، کاهش جذب عناصر غذایی به ویژه نیتروژن و فسفر است (Boutraa and Sanders, 2001) و گیاهانی که دارای مقادیر کافی نیتروژن و فسفر باشند بردباری بیشتری در برابر تنش آبی نشان می دهند .(Misra and Tyler, 1999) یکی از راههای تأمین نیتروژن تثبیت زیستی است و در شرایطی که نیتروژن به اندازه کافی در دسترس گیاه قرار گیرد جذب فسفر و سایر عناصر غذایی افزایش مییابد .(Watson et al., (1988 تنش اسمزی موجب بستهشدن روزنهها شده که می تواند عامل اصلی در کاهش حصول CO2 در گیاه تلقی گردد. با محدودشدن تامین کربوهیدرات ریشه، این اندام فعالیتش کاهش یافته و بر همین اساس جذب مواد غذایی مخصوصا” نیتروژن کاهش مییابد. کاهش نیتروژن نیز با کاهش پروتئینها ارتباط مثبتی دارد. از آنجایی که گیاهان بطور گستردهای در نیازهای غذایی و در تواناییشان در جذب مواد غذایی ویژه متفاوتاند، بنابراین ﺗﺄثیر تنشهای خشکی و شوری نیز می تواند در بین گونه های مختلف متفاوت باشد. در بین بسیاری از مواد مغذی مورد نیاز رشد و گسترش سلولهای گیاهی، نیتروژن نقش اساسی در توانایی گیاهان در تحمل به تنش شوری و خشکی ایفا مینماید (Botella et al., ۱۹۹۳). شوری می تواند موجب تنش اسمزی و سمیت مخصوص شوری گشته که بهواسطه تجمع بیش از حد نمک در بافت گیاهی بوده و شامل ﺗﺄثیرات ثانویه شدید بر روی پارامترهای متابولیسم نیتروژن نظیر جذب نیتروژن و فعالیت نیترات ردوکتاز میباشد. نیترات ردوکتاز یک عامل محدودکننده رشد و نمو و تولید پروتئین در گیاهان است، چرا که فعالیتش مستقیماً تغییر یافته و روی رشد گیاه ﺗﺄثیر می گذارد (Zornoza and Gonzales, 1998). مشخص شده است که میزان جذب نیتروژن در گیاهان با غلظت بالای شوری NaCl کاهش مییابد (Huang et al., ۱۹۹۳). کاهش در جذب یون مخصوصا NO3-در غشای پلاسمایی و سطوح تونوپلاست، شاید بهعلت مکانیسمهای رقابتی و یا تغییر در غشا باشد (Luttge, 1993).
یکى از آنزیمهایى که نقش کلیدى در سلسله فرایندهاى مربوط به مصرف نیترات دارد، نیترات ردوکتاز است. شواهد زیادى حاکى از پیچیدگى تنظیم این آنزیم وجود دارد .(Werner et al., ۱۹۹۵; Huber and Huber, 1995) همچنین پژوهشهاى متعددى دال بر پاسخهاى متفاوت این آنزیم همراه با تغییر شرایط محیطى موجود است(Werner et al., Huber et al., ۱۹۹۸; ۱۹۹۵). براى نمونه فعالیت این آنزیم در برگ به تغییرات وضعیت آبى حساس بوده و زمانىکه پتانسیل آبى کاهش مىیابد فعالیت آنزیم نیز مهار مىشود.(Christine et al., ۱۹۹۸) به نظر برخى از محققان این کاهش ناشى از میزان سنتز این آنزیم است که این عامل مهمتر از کاهش فعالیت آنزیم در این شرایط است. پژوهشهایى که در زمینه سویا صورت گرفته است نشان مىدهد که تحت شرایط خشکى نیترات به مقدار زیاد در ریشهها تجمع مىیابد و مىتواند منبع با ارزشى براى سنتز اسیدهاى آمینه تحت شرایط شورى در نظر گرفته شود Hissao, 1973)). گزارش شده است که آنزیم نیترات ردوکتاز حساس به تغییرات وضعیت رطوبت برگ بوده و با کاهش شدید پتانسل آبى فعالیت آن در این بخش از گیاه مهار مىشود .(Tejo and Diaz, 1987)همچنین گزارش شده است که در طى خشکى فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در اندام هوایى بیش از ریشه کاهش مىیابد که این امر به کاهش جریان نیترات از ریشه به اندام هوایى نسبت داده شده است .(Heuer et al., ۱۹۷۹) گزارش کرده اند که در گیاه سویا در زمان کم آبى، نیترات به مقدار زیاد تجمع مىیابد که مىتواند به عنوان منبع نیتروژن براى سنتز اسیدهاى آمینه آزاد مورد استفاده قرار گیرد(Silva, 2004) .
۱-۲-۶ ﺗﺄثیر تنش خشکی بر القای اسمولیتهای سازگار
در چرخه زندگی، گیاهان تحت تأثیر انواع گوناگونی از تنشهای محیطی قرار میگیرند که برای زنده ماندن مجبور به یکسری تغییرات در فعالیتهای زیست شیمیایی و آنزیمی میشوند. پاسخ گیاهان به کمبود آب بسیار پیچیده است و می تواند شامل اثرات مخرب و یا تغییرات سازشی باشد. پاسخ اولیه به کمبود آب در زنده ماندن گیاه در شرایط دشوار لازم و ضروری است .(Chaves, 2002) تنظیم اسمزی به عنوان یکی از مکانیسمهای اصلی گیاه برای بردباری در برابر تنش خشکی در نظر گرفته شده است. زمانی که یاخته در تنش اسمزی پایین قرار میگیرد، اسمولیتها یا متابولیتهای سازگار در آن انباشته میشوند .(Serraj and Sinclair, 2002) نوع متابولیتهای سازگار در گونه ها و ارقام گوناگون گیاهی ناهمانند است، این متابولیتهای سازگار شامل آمینواسیدهای گوناگون (پرولین) ، قندها (ساکاروز و فروکتان) ، پلی اولها (مانیتول و پنیتول)، آمینهای چهارتایی (گلایسین و بتائین) و اسیدهای آلی (مالات و سیترات) میباشند. این ترکیبات کوچک و دارای حلالیت بالا در pH فیزیولوژیکی خنثی هستند و در غلظتهای بالا در یاخته هیچ گونه اثر سمی و زیانباری ندارند.(Sharp and (Verslues, 1999 انباشتگی اسمولیتها در یاختههای گیاهی سبب کاهش پتانسیل اسمزی یاخته گردیده و از این رو سبب ادامه و حفظ جذب آب و فشار تورگر میشوند که برای ادامه برخی از فرآیندهای فیزیولوژیک همچون باز بودن روزنهها و ادامه رشد لازم میباشد (Serraj and Sinclair, 2002). از جمله مکانیسمهایی که گیاهان در مقابله با تنش بکار میگیرند سنتز پروتئینهاست. میزان پروتئین محلول یکی از شاخصههای مهم وضعیت فیزیولوژی در گیاهان میباشد. تغییرات هیدراسیون پروتئین یکی از نتایج میزان یون بالا در تنش اسمزی در سلولهای گیاهی محسوب می شود (Parvaiz and Satyavati, 2008). برخى از پژوهشگران رکود سنتز پروتئین را به کاهش تعداد پلىزومهاى سلولى نسبت دادهاند Creelman et al., ۱۹۹۰)). علت افزایش پروتئین ممکن است به این دلیل باشد که تنش باعث تحریک افزایش پروتئینهای موجود گردیده و یا پروتئینهای جدیدی سنتز شده باشند (.(Abolhasani Zeraatkar et al., ۲۰۱۰ تجمع پرولین در یاختههای گیاهی که تحت تنش خشکی و شوری هستند، یک پدیده طبیعی میباشد .(Peng and Verma,1996) پرولین در تمام اندامهای گیاه در طی تنش وجود دارد، با این وجود میزان انباشتگی آن در برگها سریعتر و بیشتر از سایر نقاط میباشد .( Abolhasani Zeraatkar et al., ۲۰۱۰) انباشتگی پرولین همراه با پسابیدگی، یکی از مهمترین عکسالعملهای گیاهان نسبت به کمبود آب یا افزایش فشار اسمزی میباشد (Abolhasani Zeraatkar et al., ۲۰۱۰). پرولین علاوه بر اینکه به عنوان اسمولیت عمل می کند، می تواند نقشهای دیگری از جمله محافظت از آنزیمها در برابر تغییر ماهیت (Peng and Verma, 1996) حفظ حلالیت پروتئینها، تثبیت فسفولیپیدهای غشایی (Walton and Podivinsky, (1998، تنظیمکننده اسیدیته سیتوپلاسمی (Peng and Verma, 1996) منبع نیتروژن و کربن در یاخته (Walton and (Podivinsky, 1998 ، تنظیم پتانسیل ردوکس یاخته توسط متابولیسم پرولین (Verslues and Sharp, 1999) و موارد دیگر بر عهده داشته باشد. تحت شرایط تنش شدید افزایش چشمگیر غلظت پرولین به همراه کاهش معنىدار پروتئین در برگهاى سویا را مىتوان هم به تخریب پروتئین و هم کاهش سنتز آن نسبت داد (Hissao, 1973).
( (Sayed, 1992در بررسیهای خود بر روی فلفل بیان داشت که میزان پرولین گیاه در شرایط تنش خشکی بهخصوص در ریشهها افزایش مییابد. بالا رفتن میزان پرولین و کربوهیدرات در بخشهای مختلف گیاهان به نوعی بیانگر فعالشدن سیستم تنظیم اسمزی در طی مواجهشدن با تنش میباشد.
تنش خشکی بر متابولیسم قندها در گیاهان تأثیر می گذارد. قندها به صورتهای گوناگون در بردباری به خشکی در گیاهان شرکت می کنند. قندها میتوانند به عنوان متابولیتهای سازگار یا اسمولیتها سبب تنظیم اسمزی شوند. همچنین سبب پایداری غشا و پروتئینهای در حال خشک شدن میگردند، بدین صورت که تثبیت غشاء از طریق جایگزین شدن آب موجود در غشای لیپیدی دو لایه صورت میگیرد و به این ترتیب از متراکم شدن فسفولیپیدها جلوگیری کرده و همچنین از پیوندهای نابجا بین پروتئینهای غشایی جلوگیری می کنند. پایدارسازی پروتئینها نیز از طریق تشکیل پیوندهای هیدروژنی بین گروه های کربوکسیل قند و زنجیرههای قطبی پروتئین صورت میگیرد .(Ingram and Bartles, 1996)تجمع بیش از حد قند در بسیاری از گونه های گیاهی در معرض شوری، خشکی و UV-B گزارش شده است (Ranjbarfordoei et al., ۲۰۰۹ ؛Musil et al., ۲۰۰۲). چنین افزایشی به آسیب میتوکندریایی را می توان به کاهش مصرف انرژی تنفسی نسبت داد که برای انباشتگی نشاسته مطلوب میباشد. طبق نظر کارشناسان انباشتگی سلولی نشاسته، می تواند طی چندین مکانیسم همانند:
قطع فیزیکی عملکرد کلروپلاست
بازدارندگی فیدبکی فتوسنتز در اثر کاهش فعالیت روبیسکو
محدودیت فسفات غیرآلی
بازدارنده فتوسنتز باشد و این ممکن است تولید بیومس را کم کند (He et al., ۱۹۹۴). تحقیقات متعددى در زمینه نقش کربوهیدراتهاى محلول و افزایش آنها تحت شرایط تنشهاى گوناگون صورت پذیرفته است که همگى بر نقش ترکیبات مذکور در تنظیم اسمزى سلول دلالت دارند .(Wu and Garg, 2003)
۱-۳ کلیاتی در زمینه مسیر درک علامت (Singal transduction) در گیاهان
۱-۳-۱ اثر تنشهای محیطی در فرایندهای مولکولی در گیاهان
گیاهان در پایدار نگه داشتن محیط زمین نقش مهمی ایفا مینمایند. آنها در طول دوره بلند مدت تکامل و گسترششان، مکانیسمهای پیشرفتهای را برای پاسخدهی به تغییرات محیطی اختیار نموده اند. این مکانیسمها در بسیاری از جنبه های آناتومی، فیزیولوژی، بیوشیمیایی، ژنتیک، رشد و نمو، تکامل و زیست مولکولی دخیل بوده (Shao et al., ۲۰۰۷a) که نهایتاً طبیعتشان به بیان ژن در سطح مولکولی برمیگردد (Shao et al., ۲۰۰۷b). در محیطی با تغییرات مداوم، شرایط بسیار سخت تنشزا همانند سرما، خشکی، شوری و UV-B (280-320nm) وجود داشته که رشد گیاهی و محصولدهی را بشدت تحتﺗﺄثیر قرار می دهند. پاسخهای مولکولی به یک چنین تنشهای محیطی طی چند سال گذشته به میزان زیادی مورد مطالعه و بررسی قرارگرفته و ثابت شده است که یک شبکه پیچیده درمسیر علامترسانی وجود دارد که علائم تنش محیطی را درک، پیامبر ثانویه را تولید و انتقال علامت را کنترل مینماید۲۰۰۳) Shinozaki et al.,). هورمونهای گیاهی در این شبکه انتقال، مکان مرکزی را اشغال نموده و غالباً در ارتباط دادن بین سایر علائم فعالیت می کنند تا بطور هماهنگ، فرایندهای سلولی را که اساس رشد و نمو گیاهان عالی و همچنین بیان ویژگیهای منحصربهفردشان است، تنظیم نمایند (Casati and Walbot, 2004). سلولهای گیاهان عالی دارای گیرندهها، کانالها، Gپروتئینها و کینازها در غشاهای ویژه خود هستند. برخی از کمپلکسهای پروتئینی علامترسان غالبتراند نظیر سیگنالوزوم [۲۳]COP6 که نسبتاً پایدار بوده و شاید همواره در حال سنتز باشند. سایر کمپلکسهای پروتئینی احتمالاً افمرال[۲۴]بوده و در نتیجه علامتدهی تشکیل میشوند (Shao et al., ۲۰۰۷b). در گیاهان اشکال القاءکننده تنش زیستی و غیرزیستی، برخی از مسیرهای علامترسانی و پاسخگویی مشترک با یکدیگر دارند ( Chinnusamy et al., 2004؛Shao et al., ۲۰۰۵) بنابراین از طریق تاثیر متقابل می توانند اثرات خود را تعدیل نمایند (Shao et al., ۲۰۰۵).
ژنهای القا شده توسط تنش محیطی به طورکلی از لحاظ تولیدات پروتئینیشان به دو نوع تقسیم میشوند:
۱-ژنهایی که محصولات کد کنندهشان سلولهای گیاهی را مقاوم به تنش محیطی می کنند، نظیر پروتئین LEA.، پروتئینهای ضد یخ، پروتئینهای تنظیمکننده اسمز، آنزیم های سنتز کننده بتائین، پرولین و سایر تنظیم کنندگان اسمزی.
۲- ژنهایی که محصولات کدکننده آنها درتنظیم بیان ژن و انتقال علامت ((Signal transduction نقش مهمی بازی می کنند، نظیر عناصر رونویسی برای احساس و انتقال پروتئینکینازهای MAP،CDP، Bzip،MYB و غیره (Shao et al., 2007b). پیشرفتهای اخیر در زمینه زیست شناسی مولکولی (مخصوصاً DNA microarray)، ژنومیکس، پروتئومیکس و متابولویکس، دیدگاه هایی به سمت سیستم شبکه ای تنظیم ژن در گیاهان بدست داده است که اساساً متشکل از ژنهای قابل القا، عناصر تنظیمی و کنترلی بیانشان (cis-element و trans-element)، مسیرهای بیوشیمیایی و عوامل گوناگون علامتیاند Wang et al., 2003)؛ .(Zhu et al., ۲۰۰۳هدف از استراتژی مهندسی ژنتیک گیاهی که به تازگی بنیان نهاده شده است نیز بر پایه عناصر رونویسی بوده که ویژگی مقاومت را در گیاهان بهبود میبخشد (Puhakainen et al., ۲۰۰۴).
شکل-۱-۶ - عملکرد ژنهای القایی در تحمل و پاسخ به تنش. محصولات ژن به دو گروه طبقه بندی میشوند. گروه اول شامل پروتئینهایی است که احتمالا در تحمل به تنش عمل می کنند (پروتئین های عملکردی)، و گروه دوم شامل فاکتورهای پروتئینی درگیر در تنظیم بیشتر Signal transduction و بیانژن که احتمالا در پاسخ به تنش عمل می کنند (پروتئینهای تنظیمی) ( Shinozaki and .(Yamaguchi-Shinozaki, ۲۰۰۷
تنشهای غیرزیستی اغلب در قالب خشکی، سرما، یخ زدگی، گرما ، شوری ، کمبود مواد غذایی و تنش مکانیکی رخ می دهند. تنشهای محیطی هرگز بهتنهایی عمل نمیکنند با این وجود، مطالعات آزمایشگاهی اغلب به پاسخ گیاهان به فاکتورهای تنشی مجزا محدود میشوند (Shao et al., ۲۰۰۷a). با وجود پژوهشهای انجام گرفته در تشخیص برخی از ژنهای مرتبط با تنش و مسیرهای سیگنالدهی آن، دانش ما از سازگاری گیاه به تنشهای غیرزنده همچون خشکی، شوری، دمای غیربهینه و خاک دچار کمبود مواد غذایی، محدود است. بنابراین مهندسی مقاومت به خشکی در گیاهان از اهمیت اقتصادی فوق العادهای برخوردار است. برای توسعه استراتژی های جدید بدین منظور یکی از مهمترین اهداف تحقیقات درک مکانیزم های مولکولی سهیم در مقاومت به خشکی گیاهان میباشد. خشکی پاسخهای گوناگون و زیادی را در گیاهان برمیانگیزد که این پاسخها شامل تغییرات در تظاهر ژن، تجمع متابولیتهایی مانند هورمونهای گیاهی، اسید آبسزیک یا ترکیبات فعال اسمزی و سنتز هورمونهای خاص میباشد. که از جمله اینها میتوان پروتئینهای بسیارآبدوست، پروتئینهایی که رادیکالهای اکسیژن را جذب می کنند، پروتئینهای چپرون و غیره را نام برد Ramachandra et al., 2004)). اعتقاد بر این است که آنتیاکسیدانها، پروتئینهای تنظیمشونده با کلسیم و پروتئینکینازها پس از دریافت تنش، در ترارسانی آبشاری جهت فعالسازی مسیرهای دفاعی و سازش دخیل میباشند. با پیشرفت تکنولوژی میکروسکوپی DNA که اجازه آنالیز زیادی را از تظاهر RNA پیغامبر میدهد چند صد ژن القاشده توسط تنش و استرس به عنوان ژنهای مسئول مقاومت به خشکی برای مهندسی ژنتیک مشخص شده است. از میان ژنهای مشخص شده چندین مورد به عنوان ژنهای تنظیم کننده معرفی شده اند.
با وجود اینکه رویکردهای مرسوم در اصلاح و فیزیولوژی گیاهان اهمیت بسیار زیادی دارد، مهندسی ژنتیک ژنهای تنظیمکننده اصلی که مقاومت به خشکی و ژنهای مرتبط با مقاومت به خشکی را مدیریت مینمایند یکی از مهمترین استراتژیها برای دانشمندان در به حداقل رسانیدن تاثیرات منفی همراه با خشکی به شمار میرود Vinocur et al., 2005) ).
۱-۳-۲ مسیرهای ژنهای کنترل کننده تنشهای غیرزنده
هورمون [۲۵]ABA که تحت شرایط کمآبی تولید می شود نقش مهمی در تحمل به خشکی گیاهان دارد. بر همین اساس مسیرهای اصلی پاسخ به خشکی در گیاهان به ۲ مسیر وابسته به ABA و مستقل از ABA تقسیم شده اند. بررسی بیان ژنهای القا پذیر به وسیله تنش در گیاه آرابیدوپسیس نشان داده که حداقل ۴ سیستم تنطیمی مستقل برای پاسخ به تنش وجود دارد که عبارتند از : ۱- تنظیمکنندهDREB 2- تنظیمکننده NAC و ZF-HD 3- تنظیمکننده AREB-ABF 4-تنظیمکننده MYC و MYB. تنظیمکنندهDREB ، NAC و ZF-HDمستقل از آبسزیک اسید هستند که به تیمار اسید آبسزیک و سرما پاسخ نمیدهند. تنظیمکننده های MYC و MYB و AREB-ABF وابسته به اسید آبسزیک هستند. با کنترل بیان سیستم تنظیمکنندهها، امید میرود که تحمل گیاهان به تنشهای محیطی را بهبود داد (Nakashima et al., ۲۰۰۵).
شکل-۱-۷- شبکه های تنظیمی بیان ژنهای القا پذیر به وسیله تنشهای محیطی .(Nakashima et al., ۲۰۰۵)
۱-۴ ژنهای مورد مطالعه
۱-۴-۱ پروتئینکینازها
پروتئینکیناز آنزیمی است که با افزودن گروه فسفات (فسفوریلاسیون) به پروتئینها در آنها تغییر ایجاد میکند. معمولاً فسفوریلاسیون با تغییر فعالیت آنزیمی، موقعیت سلول و یا همکاری با دیگر پروتئینها باعث تغییر در عملکرد پروتئین هدف (سوبسترا) میگردد. ژنوم انسان حدوداً دارای ۵۰۰ ژن پروتئینکیناز است. پروتئینکینازها همچنین در باکتریها و گیاهان نیز یافت شدهاند (Manning and Whyte, 2002). فعالیت شیمیایی یک کیناز بهصورت انتقال یک گروه فسفات از ATP با ایجاد پیوند کووالانت با یکی از سه اسیدآمینهای (سرین[۲۶]، ترئونین[۲۷] و تیروزین[۲۸]) که یک گروه هیدروکسیل آزاد دارند، انجام میگیرد (Dhanasekaran and Premkumar, 1998).
وضعیت فسفوریلاسیون پروتئینها میتواند اثرات زیادی روی فعالیت آنها و برهمکنش با دیگر پروتئینها داشته باشد. نزدیک به ۱ تا ۳% از ژنهای یوکاریوتها، رمزکننده پروتئینکینازها هستند که نشان میدهد، آنها در خیلی از جنبههای تنظیم سلولی و متابولیسم درگیر هستند. در گیاهان، فسفوریله شدن پروتئین، در پاسخ به سیگنالهای مختلف شامل نور، هجوم پاتوژنها، هورمونها، تنش و فقدان مواد غذایی ضروری است ((Stone and Walker, 1995.
شکل-۱-۸- فسفوریلاسیون پروتئین (Dhanasekaran and Premkumar, 1998).
هانکس و هانتر در سال ۱۹۹۵ پروتئینکینازها را به پنج گروه اصلی طبقهبندی کردند (Hanks and Hunter, 1995):
۱) گروه AGC شامل خانواده وابسته به نوکلئوتید حلقوی (PKG[29] و [۳۰]PKA)، خانواده [۳۱]PKC و خانواده S6 کیناز ریبوزومی. این گروه شامل کینازهای وابسته به نوکلئوتید حلقوی و کینازهای وابسته به فسفولیپید کلسیم است.
۲) گروه [۳۲]CaMK. این گروه از پروتئینکینازها شامل خانواده پروتئینکینازهای وابسته به کلسیم/کالمودولین هستند و با SNF1/AMP فعال میشوند.
۳) گروه CMGC شامل خانواده [۳۳]CDK، MAPK[34]، [۳۵] GSK3و [۳۶]CKII. تمام این چهار خانواده در گیاهان شناخته شدهاند. برخلاف گروه های AGC و CaMK، تنظیم شدن فعالیت پروتئینهای این گروه با پیامبر ثانویه نمی باشد و به صورت فسفریلاسیون آبشاری در فرودست (down stream) تنظیم میشوند.
۴) گروه PTK[37]. یک خانواده مهم از تنظیمکننده آنزیمها در یوکاریوتهای عالی هستند. این خانواده از پروتئینکینازها مخصوص فسفریله کردن تیروزین هستند.
۵) دیگر گروهها. اغلب پروتئینکینازهای کلون شده در گیاهان که در چهار گروه قبلی جا نمیگیرند، دراین دسته طبقهبندی
میشوند. پروتئینکینازهای شایع در یوکاریوتها، [۳۸]RLKs و [۳۹]Tsl در این گروه جای میگیرند.
۱-۴-۲ خانواده ژنیMAPK
گیاهان اغلب در طول رشد و نمو خود تحت تاثیر تنشهای مختلفی قرار گرفته و ژنهای دفاعی آنها در فرایند پاسخ به تنش درگیر هستند. فسفریلاسیون/دفسفریلاسیون پروتئین یک مکانیسم تنظیمکنندگی در کنترل فعالیت این ژنهای دفاعی است. آبشار پروتئینکیناز فعال شده با میتوژن (MAPK) یکی از مهمترین مسیرهای فسفریلاسیون بوده که در پائین دست سنسورها/رسپتورها عمل می کند و پاسخهای سلولی را نسبت به محرکهای داخلی و خارجی تنظیم می کند (Wang et al., ۲۰۰۷). آبشار پروتئینکیناز فعال شده با میتوژن (MAPK) یکی از مسیرهای مهم در سلولهای یوکاریوتی بوده به طوریکه در پاسخ به محرکهای خارج سلولی فعال می شود (Xiong et al., ۲۰۰۶). خانواده MAPK در پاسخ به انواع زیادی از محرکهای خارج سلولی از جمله: پاتوژنها، خشکی، شوری، سرما، ازن (O3)، گونه های فعال اکسیژن، محرکهای هورمونی می تواند فعال شود (Jonak et al., ۲۰۰۲). MAPK می تواند انواعی از سوبستراها از جمله فاکتورهای نسخه برداری، سایر پروتئینکینازها و پروتئینهای مرتبط با اسکلت سلولی را فسفریله کند (۲۰۰۵ Nakagami et al.,).
MAPKها سرینها و ترئونینهای اختصاصی سوبسترای پروتئین هدف را فسفریله کرده و فعالیتهای سلولی اعم از بیان ژن، میتوز، جنبش، متابولیسم و مرگ برنامه ریزی شده را تنظیم می کنند. کاتالیز فسفریلاسیون در پروتئینهای سوبسترا توسط MAPK به عنوان یک سوئیچ برای خاموش یا روشن کردن فعالیت پروتئین سوبسترا عمل می کند. سوبسترا شامل سایر پروتئینکینازها، فسفولیپازها، فاکتورهای رونویسی و پروتئین های اسکلت سلولی میباشد. پروتئینفسفاتازها فسفات هایی را که توسط MAPK به سوبسترای پروتئینی منتقل شده است حذف می کنند. یک آبشار MAPK معمولی شامل سه مرحله است:
یک MAP کیناز کیناز کیناز (MAPKKK) یک MAP کیناز کیناز (MAPKK) اختصاصی را از طریق فسفریلاسیون در دو باقیمانده سرین/ ترئونین در یک موتیف حفاظت شده S/T-X3-5-S/T فعال می کند، MAPK فعال شده به نوبهی خود می تواند یک MAPK را در باقیماندههای ترئونین و تیروزین در توالی ثابت TXY فسفریله کند. گیاهان نسبت به سایر یوکاریوتها مجهز به تعداد بیشتری از ژنهای کدکننده MAPKاها میباشند. به طور مثال، مخمر دارای ۶ ژن کد کننده پروتئینهای MAPK، پستانداران دارای ۱۳ تا، گیاه آرابیدوپسیس دارای ۲۳ و برنج دارای ۱۵ تا هستند. تا امروز بیش از ۶۰ MAPK در گیاهان شناخته و جدا شده است و آنالیز توالیهای ژنومی آرابیدوپسیس وجود بیش از ۲۰ ژن MAPK را مشخص کرده که نشان میدهد آبشار MAPK در گیاهان ممکن است کاملا پیچیده باشد.
شکل-۱-۹- درخت فیلوژنتیکی MAPK های آرابیدوپسیس با سایر گونه های گیاهی (Jonak et al., ۲۰۰۲).
بر اساس آنالیز فیلوژنتیکی توالی آمینواسید و فسفریلاسیون موتیف، MAPKهای گیاهی حداقل به چهار گروه (D, C, B, (A تقسیم میشوند. در بین آنها، گروه های A و B تقریبا” در سیگنالینگ تنشهای زیستی و غیرزیستی مثل سرما، خشکی، زخم، حمله پاتوژن و هورمونها درگیر هستند. اطلاعات محدودی در مورد MAPK های گروه C در دسترس بوده و به نظر میرسد که بعضی از آنها در تنطیم چرخهی سلولی و برخی در پاسخ به تنشهای محیطی دخیل هستند. همه MAPKهای گروه D بجای موتیف TEY دارای موتیف TDY بوده که در زیرگروههای A و B و C حفاظت شده است. علاوه بر این، آنها دارای یک دمین الحاقی C- ترمینال طولانی میباشند. گزارش شده است که دو عضو این گروه، OsBWMK1 و MsTDY1، میتوانند توسط حمله پاتوژن و زخم مکانیکی فعال شوند. حقایق فوق نشان می دهند که MAPKها نقش حیاتی را در رشد و نمو گیاه بازی می کنند. به منظور به دست آوردن اطلاعات بیشتر درباره الگوهای ساختاری و تنظیم اختصاصی MAPKها، جداسازی و توصیف ژنهای بیشتر MAPK از گونه های مختلف ضروری میباشد. خصوصیات مولکولی و بیوشیمیایی ژنهای MAPK در گیاهان بطور وسیعی مورد مطالعه قرار گرفته است، اما بسیاری از این مطالعات در گونه های مدل گیاهی مانند آرابیدوپسیس، تنباکو و برنج انجام شده است. در گیاهان، MAPKها نه تنها به وسیله فسفریلاسیون پس از ترجمهای بلکه توسط کنترل نسخه برداری نیز فعال میشوند، در حالیکه در مخمر و پستانداران فقط به وسیله مسیر اول فعال میشوند. مطالعات بیشتر در سالهای اخیر نشان داده است که فعالیت نسخه برداری ژنهای MAPK گیاهی رایجتر میباشد. به طور مثال، ATMPK3 در آرابیدوپسیس و MMK4 در یونجه، هر دو تجمع mRNA را تحت تنشهای خشکی و سرما نشان می دهند .(Wang et al., ۲۰۰۷) بسیاری از اطلاعات بدست آمده در مورد وظایف احتمالی MAPKها در سلولهای جانوری و گیاهی از مطالعه روی این آنزیمها بدست آمده است. MAPKها برای ورود مجدد به چرخهی سلولی از هر دو فاز G1 و G2 مورد نیاز هستند. MAPKهای تحریک شده توسط فاکتورهای رشد با تاثیر بر روی بیان سیکلین اختصاصی-G1 اثرات خود را اعمال می کنند. مسیر MAPK در دو نقطه در طول تقسیم سلولی میوز در قورباغه زنوپوس مورد استفاده قرار میگیرد: