بازار طلا به مهمترین جانشین برای بازار ارز تبدیل شده است و نوسانات این بازار که تحت تأثیر بازارهای جهانی و تصمیمهای بانک مرکزی در مورد عرضهی سکه میباشد، به شدت بر بازار ارز تأثیرگذار است. سیاستگذاران اقتصادی ایران باید آگاه باشند اکنون که بازار ارز به ابزارهای مستقیم واکنشهای غیرقابل پیشبینی نشان میدهد، میتوان از ابزارهای غیرمستقیم در بازارهای جانشین برای کنترل بازار ارز استفاده کرد (جلیلیکامجو، ۱۳۹۱).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۵-۲-۱-هدفمند کردن یارانهها؛
هدفمند کردن یارانهها تحول بزرگی در اقتصاد ایران بود اما نتایج آن مانند اسم آن تحول مثبتی در پی نداشت. شاید برای قضاوت در مورد تأثیرات بلندمدت آن هنوز قدری زود باشد اما تأثیرات کوتاه مدت آن به دلایل مختلف باعث بهبود شاخصهای کلان اقتصادی نشده است و درصدی از التهاب کنونی در بازارهای مختلف و در سطح عمومی قیمتها بیشک ناشی از عملکرد در حوزهی هدفمند کردن یارانههاست.
۲-۵-۲-۲-ضعف بازارهای جانشین مانند بخش تولید، مسکن و بازار بورس در جذب نقدینگی؛
ضعف بخش تولید به خاطر دلایل ذکر شده و عدم اختصاص سهم آن از هدفمند کردن یارانهها و عدم توانایی بخش مسکن و بازار بورس در جذب نقدینگی و سرمایههای سرگردان به دلیل بازدهی بالا و قدرت نقدشوندگی سریع در بازار ارز باعث شد تا بخش عظیمی از سرمایهها به سفته بازی در بازار ارز منتقل شود به طوری که حجم مبادلات ارز در یک روز به بیش از ۲۰ برابر روزهای مشابه سال قبل برسد.
در یک فرایند سرمایهگذاری به چند عامل مانند بازدهی، ریسک، نقدشوندگی، مالیات، قوانین دست و پاگیر و داشتن تخصص در زمینهی مورد نظر توجه میشود. در بازارهای جانشین شاخصهای یاد شده در صورت نبود بحران در حد بهینه میباشند اما در بازار ارز بازدهی بسیار بالا، ریسک به نسبت پایین (چون قیمت ارز در یک دورهی کامل، صعودی است)، عدم وجود مالیات و قوانین معاملاتی و عدم نیاز به تخصص، بازار ارز را به ایدهآلترین مکان برای سرمایهگذاری و استفاده از سودهای باد آورده تبدیل نموده است (جلیلیکامجو، ۱۳۹۱).
۲-۵-۲-۳-ناسازگاری زمانی سیاستهای بانک مرکزی؛
بانک مرکزی نمیتواند در بلند مدت با وعدههای غیرعملیاتی بازار را کنترل کند. این شیوه در یک دوره مؤثر است و در دورههای بعد کارگزار به سیاستهای اعلام شده از سوی بانک مرکزی یا دولت که در شرایط کنونی بهینه و منطقی است اما در دورهی بعد بهینه نیست واکنش نشان نمیدهد. کارگزاران به سیاستهایی که دارای ناسازگاری زمانی هستند واکنش نشان نمیدهند و این سیاستها حتی در کوتاه مدت بر شاخصهای حقیقی و اسمی مؤثر نمیباشد (جلیلیکامجو، ۱۳۹۱).
۲-۵-۲-۴-کاهش عرضه در بازار؛
تحلیلهای اقتصادی اصولاً مبتنی بر تحلیل در قالب عرضه و تقاضاست. عرضهی کم ارز در بازار از مهمترین دلایل افزایش نرخ ارز میباشد. شاید عرضهی مناسب ارز در قیمتهای زیر ۲۰۰۰ تومان نمیگذاشت که نرخ ارز از ۳۵۰۰ تومان تجاوز کند و التهاب بازار و تزریق اطلاعات غلط مبنی بر تخلیهی ذخایر بانک مرکزی را خنثی نموده و تأثیرات به سزایی بر کنترل نوسانات ارزی میگذاشت.
۲-۵-۲-۵-وجود تورم؛
روند نرخ ارز و طلا در چند دهه گذشته روند کاملاً صعودی را نشان میدهد و برعکس سایر داراییها مانند مسکن هزینهی استهلاک، مالیات و هزینهی نگهداری ندارد ریسک شکست پایین و قدرت نقد شوندگی بالایی دارد و همین امر باعث ایجاد انگیزه برای تبدیل سرمایه به داراییهایی شده است که ریسک کاهش ارزش برای آنها پایین است (جلیلیکامجو، ۱۳۹۱).
۲-۶-نظام ها و نظریه های تعیین نرخ ارز
۲-۶-۱-نظامهای مختلف ارزی
با توجه به تغییرات بهوجود آمده درخصوص پشتوانه پول و چگونگی مبادلات بینالمللی با ارزهای متفاوت، کشورهای مختلف جهان هریک نظام ارز خاص خود را انتخاب کردند. در ادامه به توضیح مختصر نظامهای مختلف ارزی و مزیتها و نواقص هر یک میپردازیم.
۲-۶-۱-۱-نظام ارز شناور
در چارچوب این نظام که بیشتر به وسیله کشورهای توسعه یافته انتخاب شده است، نرخهای ارز میتوانند بهطور آزاد نوسان داشته باشند و مقادیر تعادلی آنها فقط بهوسیله نیروهای بازار تعیین میشو. نظام شناور ارز حالتی افراطی است که در آن بانکهای مرکزی در بازار ارز دخالت نمیکنند و در واقع تسویه بازار ارز براساس عوامل بازار است. به عبارت دیگر براساس این نظام، قیمت ریالی یک نرخ ارز کاملاً شبیه قیمت یک کالا بوده که از برخورد منحنیهای عرضه و تقاضا آن ارز، بهدست میآید. در طرف تقاضا یکی از دلایل اصلی که اشخاص متقاضی ارز هستند، خرید کالا و خدمات از کشور دیگر یا ارسال مستقیم به خارج است. دومین دلیل خرید داراییهای مالی در یک کشور به واسطه تمایل به افتتاح حساب بانکی خارجی، خرید سهام یا اوراق قرضه خارجی یا کسب مالکیت مستقیم سرمایه فیزیکی است. در نهایت دلیل سوم تقاضای ارز اجتناب از زیان یا کسب سود است که میتواند به تغییرات نرخ ارز منجر شود. افرادی که فکر میکنند ارزش پول خارجی در آینده افزایش خواهد یافت به امید کسب سود به خرید ارز و فروش آن در قیمتهای بالاتر در دورههای آتی میپردازند. این عملیات ریسکپذیر، سوداگری ارز نامیده میشود (ابونوری و همکاران، ۱۳۹۳).
عوامل عرضه ارز برای یک کشور میتواند از صادرات کالا و خدمات، دریافت کمکهای خارجی بلاعوض، سرمایهگذاری خارجیان از جمله خرید اوراق قرضه کشور آنها و عملیات سوداگری و خرید و فروش تأمینی خارجی ایجاد شود. از مزایای این نظام میتوان به شفاف شدن اطلاعات اقتصادی به ویژه برای جهتدهی و سیاستگذاری در بخش تجارت خارجی، انعکاس آخرین تغییرات مزیتهای نسبی، ایجاد حفاظ و حاشیه امنیت در مقابل انتقال آثار شوکهای خارجی به اقتصاد داخلی و حفظ استقلال عمل در سیاستگذاری پولی ومالی اشاره کرد. با وجود مزایایی که ذکر شده، این نظام در مواردی سبب بروز ناپایداری در نرخ ارز میشود که میتوانـد فعـالان اقتصادی را در تصمیم گیریها و سرمایهگذاریها با مشکل روبرو کند. همچنین میتوان به تشدید بورسبازی در این بازار اشاره کرد که یکی از معایب اصلی آن است (کمیجانی و آقامیر کلایی، ۱۳۸۶).[۱۴]
۲-۶-۱-۲-نظام نرخ ارز ثابت
در نظام نرخ ارز ثابت مقامات پولی کشورها سعی میکنند تا با مداخله در بازار ارز، نرخ ارز تعیین شده را ثابت نگاه دارند. حال اگر افزایش تقاضا برای پول خارجی منجر به افزایش نرخ ارز به حدی فرارتر از مقدار اعلام شده شود، مقامات پولی با دخالت در بازار و عرضه ارز به حفظ نرخ اعلام شده اقدام میکند چنانچه بنابه دلایلی مانند افزایش قابل ملاحظه صادرات کشور و به دنبال آن افزایش عرض ارز، نرخ ارز کاهش باید مقامات پولی با ورود به بازار و خرید ارز نرخ آن را تا حد تعیین شده افزایش میدهد.
مزیت اصلی این نظام، ایجاد ثبات در نرخ ارز است که با توجه به تأثیر بالای ارز بر اکثر متغیرهای اقتصادی میتواند سبب ایجاد ثبات اقتصادی شود (گودرزی و صبوری دیلمی، ۱۳۹۳).
۲-۶-۱-۳-نظام نرخ ارز میخکوب قابل تعدیل[۱۵]
ترکیبی از ویژگیهای نظامهای نرخ ارز ثابت و شناور که خصیصههای مطلوب آن را داشته و ویژگیهای نامطلوب را حداقل کند، در نظامهای تلفیقی ارز تجلی یافته که نرخ ارز میخکوب قابل تعدیل یکی از آنهاست.
براساس این نظام، ابتدا نرخ برابری ارز و حدود مجاز نوسانات نرخ ارز پیرامون مقدار تعیین شده مشخص میشود. امکان آزادی عمل سیاستهای پولی مختلف به میزانی فراهم است که نرخ ارز از دامنه مجاز تعیین شده فراتر نرود. در نظام نرخ ارز میخکوب قابل تعدیل در صورت بروز کسری یا مازاد تراز پرداختها به دلیل امکان تغییر نرخ ارز در محدوده مجاز، میتوان بخشی از آن را رفع کرد (تقوی و سعیدی، ۱۳۷۹).
۲-۶-۱-۴-نظام نرخ ارز میخکوب خزنده
بهمنظور اجتناب از اشکالات نظام نرخ ارز میخکوب قابل تعدیل از جمله تغییرات به نسبت وسیع نرخ برابری ارز که موجب بیاعتباری پول داخلی و سوداگری ارزی میشود، نظام نرخ ارز میخکوب خزنده طراحی شده است (سالواتوره، ۱۳۸۶).[۱۶]
در این نظام اگر چه کشورها ابتدا نرخ ارز مشخصی را تعریف و سپس دامنه نوسانات مجاز نرخ برابری ارز را تعیین میکنند، اما برخلاف نظام میخکوب قابل تعدیل در صورتی که در این نظام کسری یا مازاد تراز پرداختها بهوجود آید، تغییر نرخ برابری ارز باید از قبل اعلام شده و به صورت تدریجی در فاصلههای زمانی کاملاً مشخصی صورت گیرد.
برای مثال در صورتی که سیاست مقتضی تا رسیدن به نرخ ارز تعادلی، کاهش ارزش پول کشور به میزان ۱۰درصد باشد. نرخ برابری ارز به صورت خزنده و با کاهش ارزش پولی در چهار ماه و به ازای هر ماه ۵/۲ درصد به مقدار تعادلی خود میرسد. بنابراین در صورت کارایی ساز و کار ابراز نرخ بهره یا ابزاری مشابه آن در اقتصاد، میتوان با تغییر متناسب نرخ سود یا بهره کوتاه مدت از انجام فعالیتهای سوداگرانه ارز- که با هدف کسب سودو به دنبال اعلام برنامه تغییر نرخ برابری ارز صورت میگیرد- محدود کند.
۲-۷-۱-نظام نرخ ارز شناور مدیریت شده
در نظامهای ارزی مبتنی بر نرخ ارز ثابت یا شناور فرض بر آن بود که یا باید به طور محض ثابت بودن نرخ ارز را پذیرفت یا نرخی کاملاً انعطاف پذیر را قبول کرد. اما در نظام ارز شناور مدیریت شده اصلیترین موضوع، شناخت میزان بهینه دخالت دولت در بازار ارز است.
دراین نظام دستورالعمل و قواعد مشخصی برای مداخله دولت، نرخهای برابری ارز یا نرخهای هدف اعلام شده و محدوده مشخصی برای نوسانات مجاز نرخ ارز وجود ندارد. درواقع مسئولان پولی هنگامی در بازار ارز مداخله میکنند که تشخیص دهند این اقدام سودمند و ضروری است.
در حمایت از این نوع نظام گفته میشود که در این نظام ضوابط رسمی و اعلام شدهای وجود ندارد و مقامات پولی میتوانند با توجه به مقتضیات مکانی و زمانی غیرقابل پیشبینی در بازار ارز دخالت کنند و بر سیاستها و قواعد نامناسب قبلی متکی باشند.
به عنوان برتری نسبت به نظام ارز ثابت، این نظام مجاز است تا در تعدیل بخش خارجی نقش ایفا کرده و سیاستهای داخلی نیز در آن محدود نمیشوند. این نظام در مقایسه با نظام ارز شناور میتواند نوسانات وسیع نرخ ارز را که ممکن است اثر ناسازگار بر سطح قیمت، ریسکپذیری و حرکت منابع داشته باشد، تعدیل کند.
از اشکالات این نظام، مداخله کشورها با نامهایی همچون حمایت از نرخ ارز است که در نتیجه آن در بازار ارز ریسک تخصیص نامناسب منابع براساس مزیت نسبی به وجود میآید (تقوی و سعیدی، ۱۳۷۹).
۲-۸-نظریههای مختلف تعیین نرخ ارز
جدای از نظامهای ارزی مختلف که میتواند با توجه به مقتضیات هرکشور مورد استفاده قرار گیرد، مسئله مهم دیگری که به دلیل نظری اهمیت دارد، چگونگی تعیین نرخ ارز تعادلی و پی بردن به سازوکاری است که نرخ ارز براساس آن تعیین میشود.
در تعیین نرخ ارز چهار نظریه اصلی وجود دارد که در ذیل به آنها میپردازیم. دو نظریه اول که نظریههای سنتیترند به تفسیر تغییرات نرخ ارز در بلندمدت میپردازند و دو نظریه دوم که نظریههای جدیدتری هستند بیشتر به نوسانات نرخهای ارز در کوتاهمدت تاکید دارند. اما همانطور که دومینیک سالواتوره از اساتید مطرح اقتصاد بینالملل بیان میدارد: «با اینکه نظریه سنتی یا بلندمدت و نظریه مدرن یا کوتاهمدت هر دو از اهمیت آشکاری برخوردارند ولی یک نظریه جامع که ادغام این دو باشد و نظریه واحدی را برای نرخ ارز ارائه کند بطور کامل ارائه نشده است» (سالواتوره، ۱۳۸۶).[۱۷]
۲-۸-۱-رهیافت تجاری یا رویکرد کششها
از نظر این رهیافت، نرخ برابری تعادلی ارز، نرخی است که در آن ارزش واردات و صادرات
یک کشور برابر شود. زیرا زمانی که ارزش واردات از ارزش صادرات بیشتر باشد یعنی کشور با کسری تجارت روبهرو شود، در نظام شناور ارز، نرخ مبادله ارز افزایش یافته و ارزش پول داخلی کم میشود. در نتیجه صادرات به خارج ارزان شده و واردات گران میشود. این امر منجر به افزایش صادرات و کاهش واردات و ایجاد تعادل تجاری میشود. از آنجا که سرعت این تعدیل به کشش مقدار واردات و صادرات نسبت به تغییرات نرخ مبادله ارز بستگی دارد، این نظریه را رویکرد کششها نامیدهاند.
در این رهیافت فقط بر تجارت یا جریان کالا و خدمات درتعیین نرخ ارز تاکید شده و بر نقش جریان بینالمللی سرمایه (که بهخصوص در نوسانات کوتاه مدت بسیار موثر است) پرداخته نشده است. ناتوانی این نظریه در تعیین بسیاری از نوسانات و تغییرات نرخ ارز موجب شده که از آن تنها در تعیین نرخ مبادله ارز در بلندمدت استفاده شود.
۲-۸-۲-نظریه برابری قدرت خرید
رهیافت دیگر در تعیین نرخ ارز در بلندمدت نظریهای است که نرخ مبادله ارز میان دو کشور را نسبتی از سطح عمومی قیمتها در آن دو کشور میداند. براساس این رویکرد نرخ ارز باید به گونهای تعیین شود که قیمت یک کالای یکسان در دو کشور، یکسان شود (قانون قیمت واحد).
این نظریه فروضی ضمنی، از جمله عدم وجود هزینه های حمل و نقل، تعرفهها یا سایر محدودیتهای تجاری دارد. به نحوی که تمام کالاها در سطح بینالملل قابل مبادلهاند و هیچ تغییر ساختاری نیز رخ نمیدهد. در نتیجه در صورتی که نرخ ارز موجود قانون قیمت واحد را رعایت نکند با آرییتراژ[۱۸] کالا، نرخ ارز به نرخ تعالی خود میرسد.
به دلیل فروض مطلق این نظریه، نظریه دیگری با عنوان برابری قدرت خرید نسبی پدید آمد که در آن تغییرات نرخ ارز را با تغییر نسبی سطح قیمتهای دو کشور متناسب میداند. بهگونهای که با داشتن نرخ ارز در سال پایه میتوانیم با توجه به تغییرات سطح عمومی قیمتها در دو کشور در فاصله سال پایه تا زمان حال، نرخ ارز تعادلی فعلی را مشخص کنیم.
البته نظریه برابری قدرت خرید نسبی، مانند نظریه برابری قدرت خرید مطلق، با مشکلات روبهرو است از جمله اینکه تمام کالاها و خدمات قابل تجارت نیستند. کالاها و خدمات به دو دسته
قابل تجارت و غیرقابل تجارت تقسیم میشوند، قابل تجارت بودن یعنی در مکانی دور از جایی که تولید شدهاند، قابل فروش باشند. مسکن و مستغلات و خدماتی مانند آرایشگری و تاکسیرانی نمونههایی از کالاهای غیرقابل تجارت هستند. در نتیجه مبادله یک کالای غیرقابل تجارت ممکن نیست و قانون قیمت واحد رعایت نخواهد شد.