در معرفی آل عین، کتاب رجال بحرالعلوم و کتاب تاریخ الکوفه، مباحث ارزندهای در این باره مطرح کردهاند.قابل ذکر است، ابوغالب زراری از نوادگان اعین که با شش واسطه به پدر زراره میرسد،در سال ۳۵۰ هجری رسالهای در وصف خاندان اعین نوشته است ، دراین کتاب، نکات اززندهای ازاین خاندان ذکر کرده است.
راجع به زندگی، سیمای زراره در آینه روایات،شخصیت علمی و فرهنگی، آثار، اساتیدوشاگردان زراره، کتابهای مثل فهرست ابن ندیم، رجال بحرالعلوم، رجال طوسی، رجال نجاشی، فهرست شیخ طوسی، معجم الرجال خویی، اختیارمعرفه الرجال، رجال ابن داودحلی، تنقیح المقال، جامع الرواه، تأسیس الشیعه، تاریخ آل زراره، الاعلام لزرکلی، منتهی الامال، بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ریحا نه الادب ، اعیان الشیعه، اصول کافی، فروع کافی، وسائل الشیعه، بحارالانوار،مسند زراره بن اعین، هر کدام به تناسب، به بخشی از موضوعات فوق اشاره کردهاند.
در باره آل اعین ،وبویژه زراره،کتاب تاریخ آل زاره،تالیف سیدمحمدعلی موحد ابطحی،هم اطلاعات بسیار مفیدومفصلی ارائه نموده است.
دراین زمینه کتاب زراره بن أعین، زلال شریعت،تالیف احمد محیطی اردکانی، هم قابل ذکراست.
ازکتابهای دیگری که دراین درباره ،به زیورطبع آراسته شد،کتاب زراره وخاندان اعین،تالیف آقای عباسعلی صدیقی نسب، است،که توسط انتشارات آستان قدس رضوی، درسال۱۳۷۵ چاپ شده است.
البته قابل ذکراست که مؤلف محترم کتاب زراره وخاندان اعین،قبل ازانتشاراین اثر،آنرادرقالب مقاله درنشریه مشکوه شماره۴۵ منتشرکرده بودکه بنده ازآن بهره برده ام.
دربارهی اندیشههای کلامی جناب زراره، ابتداء از میان روایاتی که زراره نقل کرده است، مسند زراره بن اعین کتابی است که روایتهای متعددی از زراره در ابواب مختلف در آن جمع آوری شده است. اگر چه این کتاب به عنوان یک باب مستقل روایات کلامی نقل شده از زراره را جدا نکرده است،ولی میتوان از میان آنها روایات کلامی را پیدا کرد.
در بحث ایمان وکفر، میتوان از روایات باب ایمان وکفر کتاب شریف اصول کافی که اکثر روایات آن از زراره است به تطور نظر جناب زراره در این مسئله پی ببریم.ازمجموع روایات باب ایمان وکفر به دست میآید که جناب زراره تقریباً از اواخر دورهی امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) از قول اولیه خودش عدول میکند و با اندیشههای اهل البیت(علیهم السلام)همراه و هماهنگ میشود.
در بحث استطاعت هم از منظر روایات، روایات باب استطاعت در کلمات اهل البیت(علیهم السلام) زیاد است. مرحوم کلینی در اصول کافی جلد اول ص ۱۶۰ چهار روایت در باب استطاعت مطرح نموده است. مرحوم صدوق(ره) در کتاب توحید ص ۳۴۴ ذیل عنوان مستقل استطاعت ۲۵ روایت ذکر کرده است. مرحوم مجلسی(ره) هم در بحارالانوار جلد پنجم از ص ۳۳ تا ص۵۱ ذیل عنوان ابواب العدل، ۴۰ روایات در باب استطاعت ذکر کردهاند.
از بین غیر شیعه اولین و تنها کسی که به طور جدی قول به استطاعت را به زراره نسبت میدهد، اشعری در کتاب مقالات الاسلامیین جلد اول ص ۱۱۶، است که تحت عنوان (قول الروافض فی الاستطاعه) آن را مطرح کرده است.
درباره سیرتاریخی این بحث، دائره المعارف بزرگ اسلامی جلد۸ ،مقاله ای به شماره۳۳۲۱ آورده است،که درآن به صورت مختصربه نظرجناب زراره دراین باره اشاره شده است .
در بحث حدوث علم الهی، نکته مهم آن که این اختلاف در بین اصحاب امامیه در آن زمان در کوفه وجود داشته است و آن را هم به محضر ائمه (علیهم السلام) رساندند. لذا میبینیم این اختلاف در روایات شیعه هم بازتاب پیدا کرده است. در کتاب اصول کافی جلد اول ص ۱۰۷ و ۱۰۸ باب صفات و ذات دو روایت وجوددارد،که این اختلاف را نقل کرده است. مرحوم صدوق(ره) هم در کتاب توحید ص ۲۷ یک عنوان با نام (باب صفات ذات و صفات افعال) مطرح کرده است.
در این بحث به نظر میرسد یکی از قدیمیترین اثری که اززبان اهل سنت به تفصیل این قول را در باب زراره و سایر اصحاب امامیه ذکر کرده است، کتاب مقالات الاسلامیین اشعری ج اول ص ۱۱۰ میباشد و پس از او در کتابهای مقالات دیگر هم این رأی انعکاس پیدا کرده است.
از کتابهای دیگری که در این زمینه بحث کرده است، کتاب الفرق بین الفرق، تألیف عبدالقاهربغدادی است. او در ص ۷۰ این کتاب میگوید، بدعت در این مسأله توسط زراره صورت گرفته است.
در همین بحث نویسندگان دیگری که این قول را البته به صورت کلی مطرح کرده اند، شهرستانی در کتاب ملل و النحل ج اول، ص ۲۰۴، سمعانی در جلد ۶ ص ۲۷۷ کتاب الانساب، ابن جوزی در ص ۸۴ کتاب تلبیس ابلیس میباشند.
در مسئلهی معرفت ضرروی با توجه به اختلاف نظری که در میان اهل حدیث و معتزله وجود داشت، همین اختلاف نظر،در میان متکلمان شیعی نیزوجود داشته است. با مطالعه روایاتی که زراره در بحث معرفت اضطراری نقل کرده است، اصل قول به معرفت اضطراری به ایشان قابل انتساب میباشد. لذا وقتی به منابع روایی مراجعه میکنیم، می بینیم دستهای زیادی از روایات وجود دارد که ذیل آیه ۳۰ آیه سوره روم و آیهی ۱۷۲ سورهی اعراف،بیان میکنند که انسانها قبل از این عالم به نوعی در معرفت الله و بعضی از مبادی معرفت دینی، صاحب معرفت و علم شده بودند.
در این زمینه روایاتی که از کتاب بصائر الدرجات سعد بن عبدالله اشعری نقل شده است، بسیار قابل توجه است.درکتاب شریف بحارالانوار جلد سوم کتاب التوحید باب یازدهم، احادیث مربوط به این بحث گفته شده است. روایات جناب زراره هم در مسند زراره ص ۴۴، روایات ۲۴ – ۲۷ و ص۴۸، روایات ۲۸- ۴۰ و ۴۲- ۴۵ جمع آوری شده است. این ها نشان میدهد که این مسأله به صورت خیلی پر دامنه و با عمق تاریخی زیادی در مصادر ما مطرح شده است.
در بحث معرفت ضرروری شهرستانی، در کتاب ملل و نحل جلد اول ص۲۰۴ این قول را به صراحت به زراره نسبت داده است. اشعری هم در مقالات الاسلامیین ص ۱۲۳،بعد از بیان هشت قول متفاوت در این باره، نظر زراره را هم نقل کرده است.
در بحث فطری یا ضروری بودن علم امام(ع) روایات فراوانی نقل شده است. مرحوم مجلسی در باب مستقلی در جلد ۲۶ بحارالانوار باب دوم ص ۶۷، تحت عنوان خاصی به نام (باب انهم علیه السلام محدّثون مفهّمون) چهل و هفت روایت از مصادر مختلف نقل کرده است. جناب کلینی در کتاب شریف اصول کافی جلد اول ص ۲۷۱، تحت همین عنوان،بابی دارد. مرحوم صدوق در کتاب الخصال جلد دوم ص ۴۸،بابی با همین عنوان دارد. در کتاب بصانر الدرجات جلد اول ص ۳۱۹ ،بابی با هفده روایت در این عنوان دارد.
در کتاب الاختصاص شیخ مفید ص ۲۳۰، بابی با همین عنوان بیان شده است. در مسند زراره هم از ص۹۱ – ۹۸ هفده روایت از او در این مسئله نقل شده است. از بین مورخان و مقالات نویسان تنها شهرستانی در ملل و نحل جلد اول ص ۲۰۴ با صراحت مسئله ضروری بودن یا فطری بودن علم امام(علیه السلام) را به زراره نسبت داده است.
از تحقیقات جدیدی که در این زمینه انجام شده است کتاب نشأه الفکر الفلسفی فی الاسلام است، که در جلد دوم این کتاب صفحاتی به اندیشههای کلامی زراره اختصاص داده شده است. البته اشتباهاتی در نقل بعضی از انتسابات به زراره در این کتاب وجود دارد. در این کتاب این موارد به جناب زراره نسبت داده شده است. اول فطحی بودن، دوم قول به تقیه، سوم مسئله استطاعت و چهارم قول به حدوث صفات است.
کتاب دیگری که تقریباً جامعترین فهرست را به زراره نسبت میدهد، کتاب علم الکلام و المجتمع تألیف آقای فان اِس است. او در این کتاب قول به ارجاء را به زراره نسبت میدهد. قول دومی که به زراره نسبت میدهد مسئله استطاعت است. بحث محدْث بودن امام،نکتهی دیگری است که به زراره نسبت میدهد. از موارد دیگری که فان اِس نقل میکند، علم غیب امام (علیه السلام)، ظهور حضرت مهدی(عج) و اعتقاد به رجعت است که به زراره نسبت میدهد.
یکی دیگرازمنابعی که به صورت مختصربه بعضی ازاندیشه های کلامی زراره اشاره کرده است، مقاله ای اینترنتی باعنوان،نظرات فی الفکر الکلامی لدى الشیعه الاثنا عشریه ، نوشته آقای مصطفى الإدریسی است،که اکنون به عنوان استاد فلسفه اسلامی دردانشگاه قطرمشغول تدریس می باشد.
اگربحث ولایت فقیه را ازمباحث کلامی بدانیم،تحقیق آقای سید علی شفیعی باعنوان ولایت فقیه درصحیح زراره که در فصلنامه حکومت اسلامى،شماره۱۵،چاپ شده است،مطالب ارزنده ای ارائه کرده است.
قابل ذکراست که جهت رعایت امانت و ادای تشکرخالصانه،بایدازجناب حجت الاسلام والمسلمین آقای دکترسبحانی یادکنم که ازمباحث ایشان درجمع محققین مرکزکلام،وابسته به حوزه علمیه قم،فراوان بهره بردم.
در بحث شبهاتی که درباره جناب زراره وجود دارد به نظر میرسد این شبهات،از روایاتی نشأت میگیرد که ظاهراً در مذمت زراره وارد شده است. در این زمینه رجال کشْی از کتابهایی است که بیشترین روایات را ذکر کرده است. برای پاسخ گویی به این شبهات،حضرت آیت الله خویی در کتاب معجم رجال الحدیث به بخشی از آنها پاسخ گفته است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
یکی دیگرازکتاب هایی که به بخشی ازشبهات درباره جناب زراره پاسخ گفته است،کتاب گران سنگ اعیان الشیعه است،که در جلد ۷ ص ۴۷ به آنهاپرداخته است.
کتاب دیگری که در زمینهی پاسخ به شبهات پیرامون جناب زراره به صورت مفصل و مشروح شبهات را مطرح کرده است و پاسخ های مناسب و مقتضی به آنها داده است، کتاب تاریخ آل زراره تألیف آیت الله سید محمد علی موحدابطحی است. که در بخش چهارم این رساله آن را به صورت کامل ذکر کردهایم.
سؤال اصلی:
جایگاه ورویکردزراره درتاریخ کلام شیعه چیست؟
سؤالات فرعی:
۱- نقش زراره و خاندانش دربسط تشیع چه بوده است؟
۲– طعن های واردشده برزراره درمنابع روایی ورجالی،چه بوده اندوچگونه می توان آنهارانقدوردْ کرد؟
۳– ازمواضع کلامی منسوب به زراره وزراریان درمنابع غیرشیعی چه تفسیروتبیینی می توان ارائه کرد؟
بخش اول:
زُراره و آل اَعیَن
فصل اول- معرفی آل اَعیَن
خاندانهای شیعی در کوفه
یکی از مطالبی که درتاریخ حدیث شیعه قابل توجه است، وجود خاندانهایی است که در کار نشر حدیث و علوم دینی سهیم بودهاند، هر چند این خاندانها اختصاص به شهر کوفه ندارند. ولی این شهر در مقایسه با سایر شهرها، خاندانهای بیشتری را در خود پرورانده است. مطالعهی سرگذشت بعضی از این خاندانها نشان میدهد که چگونه علم و دانش در میان آنان بهصورت موروثی شکل گرفته و همهی اعضای خانواده در نشر علوم اهل بیت(علیهم السلام)مؤثر بودند. در کوفه خاندانهای متعددی بهعنوان خاندانهای علمی محسوب میشدند. در واقع باید اینطور گفت که شهر کوفه، محل یادگیری علوم اهل بیت(علیهم السلام) به شمار میرفت.
سید بحرالعلوم در فوائدالرّجالیه و سید حسین برقی نجفی در تاریخ الکوفه، بخشی از کتابشان را به معرّفی این خاندانها اختصاص داده و از آنها یاد کردهاند. [۵]
آنچه قابل توجه و بررسی است نحوهی شکلگیری این خاندانهای علمی و فرهنگی است.چنین می توان گفت که از یک سو استعدادهای موروثی باعث میشدتا فرزندان یک خانواده علمی و فقهی به فراگیری دانش اشتیاق ورزند و در جهت آن رشد و بالندگی پیدا کنند.از سوی دیگر محیط علمی و فرهنگی و ارزشهای مطرح در چنین خاندانهایی، خود زمینهی رویآوری اعضای آن خاندان را به کسب دانش، هموارتر میساخته است.
خاندنهایی که نویسندهی «تاریخ الکوفه» نامشان را ثبت کرده افتخار این را داشتند که بهرهای از علوم «صادق آلمحمد(ص)» را داشتند.[۶]
تحقیق و بررسی دربارهی هر یک از خاندانهای نام برده با ارزش و ثمربخش است. ولی از آنجائی که فرصت چنین بررسی در این رساله وجود ندارد، به معرفی، معروفترین و بزرگترین آنان،یعنی«آل اعین» میپردازیم. زیرا که در این خاندان، ویژگیها و امتیازهای خاصی وجود دارد.درواقع بررسی ما دربارهی خاندان اعین، مقدمهای است برای بررسی شخصیت واندیشههای کلامی جناب زراره بن اعین. زیرا که زراره یکی از درخشانترین و بارزترین چهرههای روایی شیعه، از این خاندان میباشد.
اجمالی از زندگی جد زراره
چنان که منابع رجالی یادآور شدهاند، سُنْسُنْ ـ پدر اَعْین ـ نخست از افراد قبیله غسّان بود.[۷] و در اوایل پیدایش و ظهور اسلام به سرزمین روم، روی آورد. [۸] در آنجا به آئین مسیحیان درآمد و به جمع راهبان پیوست.[۹] درنقلی دیگرآمده است، اعین ازاهالی فارس بود وقصد زیارت امیرالمؤمنین حضرت علی(علیه السلام)را کرد تا بدست حضرت اسلام آورد.ولی گروهی از بنی شیبان مانع او شدند و تا از او پیمان ولا نگرفتند او را رها نساختند.. [۱۰]
زندگی پدر زراره
اطلاعاتی که درباره شخص اَعْین[۱۱] دراختیار داریم، این است که اوبردهی فرزندان عبدالله بن عمروالسمین بن اسعد بن همام بن مرّه بن شیبان بوده است. [۱۲]
در این میان حلقه مفقودهای وجود دارد که مدارک رجالی آن را ذکر ننمودهاند و آن این است که چه عوامل و حوادثی به جدایی اَعْین از پدرش ـ سُنْسُنْ ـ منتهی شده و طی چه رخدادهایی اَعْین به اسارت و بردگی درآمده است؟ توّجه به تاریخ اسلام در آن دوره و درگیریهای مداوم رومیان و مسلمانان بویژه در نیمه اوّل قرن اوّل، این احتمال را تقویت میکند که ‹‹ اَعْین›› در یکی از همین جنگها در کنار سپاهیان رومی حضور داشته و طی شکستهای رومیان به اسارت مسلمانان درآمده است. چرا که مسلمانان در کمتر از یک چهارم قرن توانستند بسیاری از سرزمینهای روم را فتح کنند و تا حمص و حلب پیش روند و در سال ۲۵ ﻫ شهر حلب را به تصرّف درآورند.[۱۳]
سخن ابوغالب زراری که میگوید: غلامی رومی بود که بنی شیبان او را در شهر حلب خریداری کردند،[۱۴] شاهدمناسبی براین مطلب است.
اَعْین با وجود اسارت و بردگی، بکلّی از دیدار پدر محروم نبود زیرا پدرش ـ سُنْسُنْ ـ گاه با دریافت مجوّز از دولت اسلامی به سرزمین اسلام سفر میکرد و به دیدار فرزندش اَعْین نایل میآمد.[۱۵]
زندگی اَعْیَن به دو بخش عمده تقسیم میشود، نخست، مرحلهای که برده بنیشیبان بوده و سپس دورهای که به آزادی دست یافت. در دوره بردگی هر چند تحت تکفّل بنی شیبان قرار داشته و برای تأمین مخارج خویش نیاز به حرفهای معین نداشته است ولی بردگان در صورتی که توان و لیاقتی داشتند آن را به کار میگرفتند و با کار خویش به اربابانشان خدمت میکردند و چه بسا پس از آزادی همان حرفه و کار را منبع درآمد خویش قرار میدادند.
آنچه درباره حرفه اَعْیَن و فعّالیت اجتماعی او گفتهاند این است که وی تعلیم قرآن میداده است.[۱۶] ولی این که آیا کار تعلیم قرآن در آن عصر و محیط حرفهای ویژه شناخته میشده است و آن را پاداشی میدادهاند یا نه، چندان معلوم نیست.
اشتغال اَعْیَن به تعلیم قرآن اگر از حرفه وی پرده بر ندارد، دست کم این موضوع را میرساند که اَعْیَن استعدادی سرشار داشته است. زیرا او اسیری رومی بود که در جوانی به اسارت مسلمانان در آمده و با قرآن و زبان عربی آشنایی یافته و به درجه معلّمی رسیده است.